فهرست مطالب

علوم دامی ایران - سال چهل و هفتم شماره 1 (بهار 1395)

مجله علوم دامی ایران
سال چهل و هفتم شماره 1 (بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/02/31
  • تعداد عناوین: 15
|
  • حامد خلیل وندی بهروزیار، مهدی دهقان بنادکی*، محمد غفارزاده، کامران رضا یزدی صفحات 1-17
    هدف از انجام این آزمایش بررسی تاثیر افزودن الگوهای مختلف اسیدهای چرب بر گوارش پذیری شکمبه ای مواد مغذی، برخی فراسنجه های شکمبه ای و جمعیت میکروبی شکمبه بر پایه استفاده از روش های مولکولی در شرایط برون تنی بود. به این منظور، روغن های مختلف به عنوان منابع اولئیک، لینولئیک، لینولنیک، دکوزاهگزانوئیک و ایکوزاپنتانوئیک استفاده شد. برای تامین اسید پالمتیک از یک مکمل تجاری (برگافت تی-300) حاوی درصد بالایی از اسید پالمتیک به صورت گلیسریدی استفاده شد. نتایج این بررسی نشان دهنده کاهش ضریب های گوارش پذیری و کاهش جمعیت شکمبه ای باکتری های سلولولایتیک، قارچ های بی هوازی و پروتوزوآ درنتیجه افزودن منابع اسیدهای چرب غیراشباع بود (05/0˂P). روغن ماهی هم زمان با کاهش باکتری های سلولولایتیک سبب افزایش جمعیت باکتری های پروتئولتیک و آمیلولتیک شد (05/0˂P). روغن نخل (پالم) باوجود کاهش برخی از باکتری های سلولولایتیک تاثیری بر ضریب های گوارش پذیری دیواره یاخته ای، مقدار و الگوی اسیدهای چرب فرار تولیدی نداشت (05/0P>). همه منابع روغنی مورداستفاده به استثنای روغن نخل سبب کاهش معنی دار متانوژن ها نسبت به گروه شاهد شدند، درحالی که افزودن روغن نخل، سبب افزایش متانوژن ها شد (05/0˂P). منابع اسیدهای چرب غیراشباع ازجمله روغن ماهی سبب کاهش جمعیت باکتری های مسئول در مراحل مختلف هیدروژنه کردن زیستی (بیوهیدروژناسیون) شدند (05/0˂P). افزودن منابع مختلف اسیدهای چرب غیراشباع سبب کاهش غلظت کل اسیدهای چرب فرار و اسید استیک شد. بیشترین میزان کاهش در غلظت اسیدهای چرب غیراشباع نسبت به گروه شاهد مربوط به روغن ماهی بود (9/103 در برابر0/74 میلی مول در لیتر به ترتیب برای گروه شاهد و روغن ماهی).
    کلیدواژگان: RT، qPCR، اسیدهای چرب غیراشباع، اسیدهای چرب فرار، روغن ماهی، روغن نخل
  • علیرضا صفامهر*، هادی عطار حسینی صفحات 19-29
    در این آزمایش تاثیر سطوح مختلف سبوس برنج و مولتی آنزیم با استفاده از طرح کامل تصادفی به روش فاکتوریل بر عملکرد، کیفیت تخم مرغ، مشخصه (پارامتر)های بیوشیمیایی خون و زرده تخم مرغ 288 قطعه مرغ تخم گذار سویه ̎های لاین̎ (سن سی هفتگی) و در یک دوره دوازده هفته ای آزمایش شد. جیره های آزمایشی شامل سطوح 0، 5، 10 و 15 درصد سبوس برنج با و بدون مولتی آنزیم ناتوزیم بودند. درصد تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل خوراک و گرم تخم مرغ تولیدی تحت تاثیر سطوح سبوس برنج و افزودن آنزیم واقع نشد. واحد هاو، وزن مخصوص، وزن پوسته تخم مرغ، ضخامت آن و نسبت وزن پوسته به سطح آن تحت تاثیر سطوح سبوس برنج و مولتی آنزیم قرار نگرفت. نتایج نشان داد که بین گروه های مختلف آزمایشی مقادیر گلوکز، آلبومین، پروتئین کل، اسید اوریک، تری گلیسرید، کلسترول سرم خون تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد که از سبوس برنج تا 15درصد با یا بدون افزودن مولتی آنزیم در جیره غذایی مرغ های تخم گذار بدون داشتن هیچ گونه اثر نامطلوبی در عملکرد و کیفیت تخم مرغ می توان استفاده کرد.
    کلیدواژگان: سبوس برنج، کیفیت تخم مرغ، مرغ تخم گذار، مولتی آنزیم
  • بهزاد صدیقی شیخ حسن، محمود شیوازاد*، مجتبی زاغری صفحات 31-40
    در این آزمایش با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی تاثیر سه سطح انرژی در چهار تکرار شامل؛ 1-سطح انرژی جیره برابر راهنمای سویه آرین، 2-کاهش سطح انرژی جیره به میزان 100 کیلوکالری در دوره آغازین و 150 کیلوکالری در دوره رشد و پایانی نسبت به راهنمای سویه آرین، 3- کاهش سطح انرژی جیره به میزان 200 کیلوکالری در دوره آغازین و 300 کیلوکالری در دوره رشد و پایانی نسبت به راهنمای سویه آرین بر عملکرد و پیشگیری از عارضه آسیت 60 قطعه جوجه گوشتی نر در طول شش هفته بررسی شد. در طول آزمایش وزن بدن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، درصد تلفات و شاخص تولید تعیین شد. در 35 روزگی هماتوکریت و فراسنجه های خونی اندازه گیری شد. در پایان آزمایش ویژگی های لاشه و نسبت بطن راست به کل بطن تعیین و مقایسه شد. کاهش سطح انرژی جیره افزایش وزن بدن و مصرف خوراک را افزایش داد (05/0>P). هزینه خوراک به ازای هر کیلوگرم افزایش وزن با کاهش سطح انرژی جیره کاهش یافت (05/0>P). کاهش انرژی جیره مقادیر هموگلوبین، و هماتوکریت را کاهش داد (05/0>P) و سطح کورتیکواسترون افزایش یافت (05/0>P). هورمون T3 تحت تاثیر کاهش انرژی جیره قرار نگرفت ولی T4 با کاهش سطح انرژی جیره افزایش یافت (05/0>P) و همچنین نسبت T3 به T4 با کاهش سطح انرژی جیره کاهش یافت (05/0>P). با توجه به نتایج کاهش سطح انرژی جیره به صورت تیمار شماره 2 (یادشده در بالا) از لحاظ عملکرد و شاخص های مرتبط به آسیت بهتر از دو گروه دیگر بود.
    کلیدواژگان: انرژی جیره، آسیت، جوجه های گوشتی، عملکرد
  • الهه رستمی گوهری *، محسن افشارمنش، هادی توکلی صفحات 41-49
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر سین بیوتیک و سطوح مختلف پودر سیر بر عملکرد، ریخت شناسی و جمعیت میکروبی روده در جوجه های گوشتی انجام شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با پنج تیمار، چهار تکرار و ده جوجه در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره شاهد بدون افزودنی، 2) جیره شاهد + 200 میلی گرم در کیلوگرم پادزی (آنتی بیوتیک) ویرجینامایسین، 3) جیره شاهد + 500 میلی گرم در کیلوگرم سین بیوتیک، 4و5) تیمارهای 4 و 5 به ترتیب جیره شاهد+ 2/0 و 4/0 درصد پودر سیر. وزن بدن و مصرف خوراک به صورت هفتگی اندازه گیری و برای محاسبه فراسنجه های عملکرد استفاده شدند. نتایج نشان داد در سن 49-21 روزگی و کل دوره پرورش تیمارهای دریافت کننده پادزی و 2/0 درصد پودر سیر افزایش وزن روزانه بیشتر و ضریب تبدیل غذایی بهتری داشتند (05/0P<). طول و عرض پرزها در تیمارهای دریافت کننده پودر سیر نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (05/0P<). در تیمار پادزی افزون بر طول پرزها عمق کریپت هم افزایش یافت. بیشترین شمار لاکتوباسیل ها و کمترین شمار کلی فرم ها به ترتیب در تیمار سین بیوتیک و پادزی مشاهده شد (05/0P<).
    کلیدواژگان: پادزی، پودر سیر، سین بیوتیک، ریخت شناسی روده، عملکرد
  • حسین مرادی شهربابک*، رسول خدابخش زاده، مصطفی صادقی، امیر طاهری یگانه صفحات 51-61
    ژن هورمون رشد ((GH ژنی نامزد (کاندیدا) برای رشد حیوانات اهلی است و هورمون رشد نقش مهمی در سوخت وساز (متابولیسم) رشد دارد. برای اینکه هورمون رشد بتواند در سوخت وساز رشد شرکت کند نیاز به گیرنده های آن (GHR) در سطح یاخته های هدف دارد. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط چندریختی ژن های GH و GHR با صفات لاشه در نژاد لری بختیاری انجام شد. برای این منظور، از سیاهرگ وداج تعداد 152 راس گوسفند نژاد لری بختیاری خون گیری شد. استخراج DNA از خون با روش استخراج نمکی بهینه یافته انجام و واکنش زنجیره ای پلیمراز برای افزایش قطعه های 214 جفت بازی از اگزون چهار ژن هورمون رشد و 218 جفت بازی از اگزون ده ژن گیرنده هورمون رشد انجام شد. پس از تعیین چندریختی فضایی تک رشته ای محصولات PCR، الگوهای باندی مربوط به ژن های GH و GHR روی ژل پلی اکریل آمید و رنگ آمیزی با نیترات نقره، مشاهده شد. نتایج بیانگر چندریختی در جایگاه ژن GH بود، اما برای ژن GHR، هیچ گونه تفاوتی بین باندها مشاهده نشد. نتایج توالی یابی منجر به شناسایی پنج چندریختی تک نوکلئوتیدی برای ژن GH در جمعیت مورد بررسی شد. هیچ یک از ژنوتیپ های ژن GH با صفات مورد بررسی ارتباط معنی داری نشان ندادند.
    کلیدواژگان: توالی یابی، چندریختی تک نوکلئوتیدی، ژن گیرنده هورمون رشد، ژن هورمون رشد
  • پوریا دادور، طاهره محمدآبادی*، محسن ساری، جمال فیاضی صفحات 63-78
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی ویژگی های تخمیر و فعالیت آنزیم های تجزیه کننده الیاف توسط قارچ های بی هوازی شکمبه شترهای تک کوهانه تغذیه شده با علوفه های زراعیو مرتعی بود.ازاین رو با استفاده از محیط کشت اختصاصی، مایه تلقیح قارچ های بی هوازی شکمبه تهیه و گوارش پذیری، فعالیت آنزیمی و تولید گاز قارچ های شکمبه بر پایه یک آزمایش فاکتوریل 2×2 تعیین شد. نتایج نشان داد که قابلیت (پتانسیل) تولید گاز در تیمارهای حاوی بستره (سوبسترای) آتریپلکس بیشتر بود ولی نرخ تولید گاز در تیمارهای دارای کاه گندم بیشتر بود. همچنین کل گاز تولیدی نیز در تیمار دارای مایع شکمبه تغذیه شده با علوفه مرتع و بستره آتریپلکس (71/50 میلی لیتر) بیشترین بود (01/0P≤). نیتروژن آمونیاکی محیط کشت ها در ساعت های مختلف آزمایش تحت تاثیر نوع تغذیه دام ها و نوع بستره قرار گرفت (01/0P≤). نتایج نشان داد که گوارش پذیری ماده آلی تحت تاثیر نوع مایع شکمبه قرار نگرفت اما با تغییر بستره به طور معنی داری در آتریپلکس کاهش یافت. همچنین گوارش پذیری ماده خشک و دیواره یاخته ای در تیمارهای دارای آتریپلکس در پایان آزمایش رو به افزایش بود. فعالیت اندوگلوکاناز و اگزوگلوکاناز قارچ های شکمبه در ساعت های پایانی آزمایش در مایع شکمبه تغذیه شده با علوفه مرتعو بستره آتریپلکس بیشترین افزایش را داشت (01/0P≤). به نظر می رسد برای سنجش شرایط تخمیر علوفه های شورزی در محیط آزمایشگاه، بهتر باشد از مایع شکمبه ای استفاده شود که با بستره سازگاری داشته باشد.
    کلیدواژگان: آتریپلکس، تولید گاز، دیواره یاخته ای، قارچ های شکمبه و گوارش پذیری ماده آلی
  • مریم صاحبی اعلا، فرخ کفیل زاده*، معصومه حیدری صفحات 79-87
    هدف از این پژوهش بررسی تاثیر عمل آوری های فیزیکی و شیمیایی بر حلالیت بخش های مختلف پروتئین خام دو رقم دانه کلزا (اکاپی، مودنا) و دانه گلرنگ (62، زرفان) با استفاده از سامانهکربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل (CNCPS) و بر زیر واحد های پروتئینی آن ها با استفاده از الکتروفورز ژل پلی اکریلامید (SDS-PAGE) بود. از فرمالدهید به عنوان عمل آوری شیمیایی و از برشته کردن و اتوکلاو کردن به عنوان عمل آوری های فیزیکی استفاده شد. برای تعیین حلالیت پروتئین تیمارهای مختلف، بخش های مختلف (A، B1، B2، B3، C و NDIP)به روش آزمایشگاهی تعیین شد. نتایج نشان داد که رقم های دانه کلزا و گلرنگ ازنظر ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، عصاره اتری، دیواره یاخته ای و دیواره یاخته ای بدون همی سلولز با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند (001/0>p). عمل آوری ها باعث کاهش بخش پروتئین محلول (A+B1) و افزایش بخش B2 و B3 شد که اثر عمل آوری با فرمالدهید نسبت به دو تیمار دیگر چشمگیرتر بود. نقشه الکتروفورزی زیر واحد های پروتئینی رقم ها نشان داد که در هر دو دانه، برشته کردن تاثیری بر باندهای پروتئینی نداشت، اما اتوکلاو کردن باعث ناپدید شدن شماری از باندها و عمل آوری با فرمالدهید در رقم های کلزا برخلاف گلرنگ باعث ناپدید شدن همه باندهای با وزن مولکولی بالاتر از 4/14 کیلودالتون شد.
    کلیدواژگان: دانه کلزا، دانه گلرنگ، CNCPS، SDS، PAGE
  • سید سعید موسوی *، حمید امانلو، علی نیکخواه، علی مصطفی تهرانی، حمیدرضا میرزایی الموتی صفحات 89-102
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر کاهش پروتئین قابل سوخت وساز (متابولیسم) همراه با افزایش لیزین و متیونین محافظت شده شکمبه ای در پنج هفته آخر آبستنی بر عملکرد و فراسنجه های خونی میش های افشاری و بره ها بود. 25 راس میش یک بار زایش در قالب طرح کامل تصادفی نامتعادل با جیره های غذایی محتوای پروتئین قابل سوخت وساز کم همراه با لیزین و متیونین محافظت شده شکمبه ای (LMP+LMRP) و زیاد (HMP) به ترتیب 20 درصد کمتر و معادل توصیه NRC(2007) تغذیه شدند. نتایج نشان داد که ماده خشک مصرفی، وزن بدن میش در پایان دوره آبستنی، تغییرات وزن بدن از آغاز آزمایش تا هنگام زایش، وزن بدن بیست روز پس از زایش تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0P>). تغییر کاهشی وزن بدن در هنگام زایش در تیمار HMPنسبت بهLMP+LMRP بیشتر و به معنی دار بودن نزدیک (10/0P<) و با مجموع وزن تولد همبستگی داشت. مقدار آغوز و ترکیبات شیر تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت، اما گرایش به افزایش تولید شیر در HMP در مقایسه با LMP+LMRP مشاهده شد. غلظت سوخت وسازگر (متابولیت)های خون تحت تاثیر کاهش پروتئین قابل سوخت وساز قرار نگرفت. درصد ائوزینوفیل و مونوسیت ها به ترتیب به طور معنی دار و نزدیک به معنی داری در HMP نسبت به LMP+LMRPبیشتر بود، تفاوت معنی داری بین دو تیمار از نظر دیگر یاخته های خونی مشاهده نشد. به طورکلی کاهش پروتئین قابل سوخت وساز از سطح توصیه NRC (2007) و جایگزین کردن آن با لیزین و متیونین محافظت شده شکمبه ای در پیش از زایش میش های نژاد افشاری، عملکرد میش را تحت تاثیر قرار نداد.
    کلیدواژگان: آبستنی، ایمنی، اسیدآمینه، پروتئین قابل سوخت وساز، گوسفند
  • فیروز صمدی*، فاطمه عباسی صفحات 103-111
    به منظور بررسی تاثیر پودر برگ کنگر فرنگی بر فراسنجه های کیفی گوشت ران و سینه و نیز رخ نمای (پروفایل) اسیدهای چرب سینه، 240 قطعه بلدرچین ژاپنی در چهار تیمار شامل جیره پایه (شاهد)، جیره پایه مکمل شده با سطوح 15 و 30 گرم در کیلوگرم پودر کنگر فرنگی و 300 میلی گرم در کیلوگرم ویتامین E با چهار تکرار در قالب طرح کامل تصادفی استفاده شد. پودر کنگر فرنگی و ویتامین Eمنجر به کاهش مالون دی آلدئید گوشت ران شد. جیره حاوی 15 گرم در کیلوگرم پودر کنگر فرنگی مقدار اسیدهای چرب اشباع (SFA) گوشت سینه را کاهش داد. میزان اسیدهای چرب غیراشباع با یک باند دوگانه و بیش از یک باند دوگانه (PUFA) در گوشت سینه تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. مقادیر آلفالینولئیک اسید و PUFA در گوشت سینه پرندگان تیمارشده با پودر کنگر فرنگی بیشتر از پرندگان تغذیه شده با جیره شاهد و جیره مکمل شده با ویتامین E بود. نسبت PUFA به SFA، مجموع اسیدهای چرب امگا-3 و نسبت امگا-6 به امگا-3 برای پرندگان تیمارشده با پودر کنگر فرنگی گرایش به بهبود داشت. این بررسی نشان داد که سطوح جیره ای 15 و 30 گرم در کیلوگرم پودر برگ کنگر فرنگی سبب افزایش اسید لینولنیک و درنتیجه بهبود نسبی ارزش تغذیه ای گوشت سینه بلدرچین می شود.
    کلیدواژگان: بلدرچین ژاپنی، رخ نمای اسیدهای چرب، کنگر فرنگی، کیفیت گوشت
  • محمد ابراهیم نوریان سرور *، محمد مهدی معینی صفحات 113-122
    در این آزمایش، تاثیر سطوح مختلف پودر میوه عناب (0، 30 و 60 میلی گرم) بر فراسنجه های تخمیر، جمعیت پروتوزوآیی کل و سه زیر خانواده Entodiniinae، Ophryscolecinae، Diplodiniinaeو یک خانواده Isotrichdaeو تولید گاز متان در شرایط برون تنی در قالب یک طرح کامل تصادفی ارزیابی شد. افزودن پودر میوه عناب سبب کاهش سرعت تخمیر (01/0˂P) و بهبود قابلیت (پتانسیل) تخمیر (a+b) در هر دو سطح 30 و 60 میلی گرم عناب به میزان 3 و 6 درصد (01/0˂P) شد. گاز کل تولیدشده 24 ساعت تحت تاثیر افزودنی قرار نگرفت ولی گاز متان بر اساس ماده خشک در هر دو سطح کاهش (05/0˂P) داشت. نیتروژن آمونیاکی نیز در هر دو سطح پودر عناب به ترتیب به میزان 85/20 و 85/43 درصد کاهش (01/0˂P) یافت. سطح 60 میلی گرم پودر عناب سبب کاهش درصد استات (05/0˂P) و افزایش پروپیونات (05/0˂P) شد و نسبت استات به پروپیونات از 6/2 به 2/2 کاهش (01/0˂P) یافت. جمعیت کل پروتوزوآ (01/0˂P) و شمار زیر خانواده انتودینینه (05/0˂P) نیز کاهش یافت. هرچند که جمعیت افریواسکالاسینه افزایش داشت (05/0˂P). نتایج کلی نشان داد که عناب توانایی بهبود قابلیت تخمیر تا 6 درصد افزایش، کاهش گاز متان تا 4/17 درصد، کاهش نیتروژن آمونیاکی تا 8/43 درصد و کاهش نسبت استات به پروپیونات تا ضریب 2/0 و جمعیت پروتوزوآیی کل را دارد.
    کلیدواژگان: پروتوزوآ، تخمیر شکمبه، تولید گاز، عناب، گوسفند، متان
  • حمید امانلو، زهرا حسینی فیروزکوهی، طاهره امیرآبادی فراهانی *، نجمه اسلامیان فارسونی صفحات 123-133
    این پژوهش برای ارزیابی تاثیر سطح پروتئین خام (CP) بر ماده خشک مصرفی (DMI) پیش از زایش، توان تولیدی و سلامت گاوهای تازه زا انجام شد. بیست راس گاو هلشتاین چند بار زایش به طور تصادفی به دو تیمار اختصاص یافتند. تیمار 1 شامل: 13 درصد پروتئین خام (تیمار شاهد) و تیمار 2 شامل 16 درصد پروتئین خام بود. جیره ها ازلحاظ انرژی خالص شیردهی یکسان بودند و برای افزایش سطوح CP در جیره ها از منابع عبوری استفاده شد. خوراک مصرفی پیش از زایش برای تیمار آزمایشی به طور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود (05/0P<). تولید شیر خام، شیر تصحیح شده بر پایه 4 درصد چربی و ترکیبات شیر مانند مقدار چربی و لاکتوز در تیمار آزمایشی بالاتر از تیمار شاهد بود (05/0P<)، اما شمار یاخته های پیکری شیر در تیمار آزمایشی نسبت به شاهد گرایش به کاهش داشت (06/0= P). در دوره پس از زایش، نیتروژن اوره ای خون به طور معنی داری در تیمار آزمایشی افزایش یافت. غلظت بتا- هیدروکسی بوتیرات و درصد بروز کتوزیس تحت درمانگاهی به طور معنی داری در تیمار آزمایشی نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت (0001/0P<). غلظت فسفر سرم نیز در تیمار آزمایشی به طور معنی داری کاهش یافت (05/0P<). درصد بروز کمی فسفات خون (هیپوفسفاتمی) و کمی منیزیم خون (هیپومنیزیمی) در تیمار آزمایشی در مقایسه با شاهد افزایش معنی داری داشت (05/0P<). تغییرات امتیاز وضعیت بدنی تفاوت معنی داری بین تیمارها نداشت. درمجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که افزایش پروتئین خام با منابع عبوری در دوره پابه ماه کوتاه شده DMI پیش از زایش و تولید شیر پس از زایش را افزایش و درصد بروز کتوزیس را کاهش داد.
    کلیدواژگان: پروتئین خام، دوره انتظار زایش کوتاه شده، سلامت گاو هلشتاین
  • زهرا امینی فرد، مرتضی چاجی *، طاهره محمدآبادی صفحات 135-144
    این آزمایش برای شناخت خصوصیات تغذیه ای برگ درخت پسته وحشی (خنجوک) با هدف استفاده از آن در جیره گوسفند انجام شد. در آغاز خصوصیات شیمیایی برگ خنجوک اندازه گیری شد. آنگاه جیره هایی برای گوسفند حاوی 0، 5، 10، 15، 20، 25 و 30 درصد برگ خنجوک تهیه شدند. برای تعیین بهترین مقدار جایگزینی آن با سیلاژ ذرت با روش تولید گاز، خصوصیات هضم و تخمیر جیره ها بررسی شد. در مرحله بعد، تاثیر جیره های برگزیده شده از مرحله آزمایشگاهی (جیره با و بدون 30 درصد برگ خنجوک) بر مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، فراسنجه های شکمبه ای و خونی ده راس گوسفند نر عربی در قالب طرح کامل تصادفی بررسی شد. غلظت پروتئین خام، NDF، ADF و تانن برگ خنجوک به ترتیب 88/9، 95/47، 02/39 و 90/3 درصد بود. با افزایش درصد برگ خنجوک در جیره، تولید گاز روند کاهشی داشت؛ اما تولید توده میکروبی و بازده تولید توده میکروبی روند افزایشی داشت (05/0P<). مصرف ماده خشک در گوسفندان تغذیه شده با جیره دارای برگ خنجوک افزایش یافت. تیمارها از نظر قابلیت هضم ظاهری ماده خشک،NDF،ADFو غلظت گلوکز و کلسترول خون اختلاف معنی داری نداشتند (05/0P>). قابلیت هضم پروتئین خام، غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه و نیتروژن اوره ای خون در جیره حاوی برگ خنجوک پایین تر بود (05/0P<). به طورکلی استفاده از برگ خنجوک تا 30 درصد ماده خشک جیره به صورت جایگزین با سیلاژ ذرت تاثیر منفی بر هضم ظاهری، فراسنجه های شکمبه ای و خونی گوسفندان عربی نداشت.
    کلیدواژگان: تانن، تولید گاز، تولید توده میکروبی، فراسنجه های شکمبه ای، نیتروژن آمونیاکی
  • پویا زمانی*، سیده عطیه طهایی، علی قاضی خانی، مهدی جسوری صفحات 145-153
    این پژوهش با هدف برآورد مشخصه (پارامتر)های ژنتیکی و روندهای ژنتیکی، محیطی و فنوتیپی صفات تولیدی گاوهای هلشتاین استان همدان انجام شد. در این پژوهش از 11986 رکورد 305 روز، سه زایش نخست گاوهای هلشتاین استان همدان که در سال های 1369 تا 1390 گردآوری شده بود، استفاده شد. اجزای واریانس-کوواریانس و ارزش های اصلاحی با مدل مختلط حیوانی، بر پایه الگوریتم میانگین اطلاعات بیشترین درست نمایی محدودشده (AI-REML) برآورد شدند. در مدل به کار برده شده، عامل های گله-سال-فصل و شکم زایش اثرگذاری های ثابت بودند و عامل های ژنتیکی افزایشی و محیطی دائمی به عنوان اثرگذاری های تصادفی در نظر گرفته شدند. وراثت پذیری تولید شیر، تولید شیر تصحیح شده برای چربی، درصد چربی، درصد پروتئین، تولید چربی و تولید پروتئین، به ترتیب 16/0، 14/0، 20/0، 11/0، 15/0 و 13/0 و تکرارپذیری آن ها به ترتیب، 44/0، 39/0، 31/0، 20/0، 35/0 و 39/0 برآورد شدند. روندهای ژنتیکی این صفات به ترتیب، 42/3 و 51/2 کیلوگرم در سال، 002/0- و 000/0- درصد در سال و 082/0 و 020/0- کیلوگرم در سال، روندهای محیطی به ترتیب، 89/85 و 61/67 کیلوگرم در سال، 028/0- و 007/0- درصد در سال و 12/1 و 62/1 کیلوگرم در سال و روندهای فنوتیپی به ترتیب، 54/89 و 26/70 کیلوگرم در سال، 030/0- و 007/0- درصد در سال و 22/1 و 69/1 کیلوگرم در سال برآورد شدند. نتایج این بررسی نشان دادند که صفات تولیدی در گاوهای هلشتاین استان همدان پیشرفت ژنتیکی شایان توجهی در سال های گذشته نداشته اند و بیشتر افزایش تولید شیر و چربی ناشی از بهبود شرایط محیطی بوده است.
    کلیدواژگان: روند های ژنتیکی، گاوهای هلشتاین استان همدان، مشخصه های ژنتیکی، محیطی و فنوتیپی
  • فاطمه رضایی، طاهره محمدآبادی*، مرتضی چاجی، محمدرضا مشایخی صفحات 155-164
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر ترکیبات فنولی پودر گیاه گل میمونی سازوئی (تشنه داری) بر خوراک مصرفی، هضم و تخمیر، روند نشخوار و بوم سازگان (اکوسیستم) شکمبه گوسفندان لری- بختیاری طراحی شد. در این آزمایش دوازده راس بره با سن نزدیک به شش ماه و میانگین وزن 5/1±30 کیلوگرم با جیره های شاهد (بدون گل میمونی)، 3 و 6 درصد گل میمونی سازوئی برای یک ماه تغذیه شدند. مصرف خوراک، قابلیت هضم، فعالیت نشخوار، سوخت وسازگر (متابولیت) های خونی و گونه های پروتوزوآ بررسی شدند. نتایج نشان داد استفاده از گیاه گل میمونی تاثیری بر میزان مصرف ماده خشک و ماده آلی، میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک نداشت (05/0P). قابلیت هضم NDF و ADF در تیمارهای حاوی گل میمونی سازوئی بیشتر از شاهد بود (05/0>P). میزان نشخوار به ازای ماده خشک و NDF مصرفی در تیمار 3 درصد گل میمونی افزایش یافت (05/0>P). تیمار 6 درصد موجب کاهش معنی دار گلوکز، اوره و کلسترول خون شد (05/0>P). میزان نیتروژن آمونیاکی در تیمار حاوی 6 درصد گل میمونی کاهش معنی داری را در مقایسه با دیگر تیمارها داشت (05/0>P). نتایج نشان داد جمعیت کل پروتوزوآ و گونه های پروتوزوآیی (انتودینیوم، دیپلودینیوم، اپیدینیوم و افریوسکولکس) در تیمارهای حاوی گل میمونی کاهش معنی داری نشان داد (05/0>P). با توجه به تاثیر ترکیبات موثره گیاه کامل گل میمونی سازوئی بر بهبود هضم و تخمیر شکمبه ای از جمله کاهش آمونیاک و تولید گاز شاید بتوان میزان کمتر آن (3درصد) را در جیره گوسفند لری- بختیاری استفاده کرد.
    کلیدواژگان: پروتوزوا، سوخت وسازگر های خونی، قابلیت هضم، گل میمونی سازوئی، گوسفند لری، بختیاری
  • مهدی انصاری، مهدی ژندی*، حمید کهرام، مجتبی زاغری، مصطفی صادقی صفحات 165-174
    این پژوهش به منظور بررسی تاثیر دی آسپارتیک اسید بر برخی فراسنجه های کیفی اسپرم خروس های سویه راس 308 انجام شد. شمار 30 قطعه خروس با سن 60 هفته به شش گروه دسته بندی و به شیوه کامل تصادفی درون قفس های انفرادی منتقل شدند. به همه گروه های آزمایشی جیره پایه یکسان داده شد و سطوح مختلف دی آسپارتیک اسید شامل: 0 (A-0)، 40 (A-40)، 80 (A-80)، 120 (A-120)، 160 (A-160) و 200 (A-200) میلی گرم /کیلوگرم وزن بدن/ روز به صورت کپسول نیز به آن ها خورانده شد. آزمایش پس از دو هفته عادت دهی به مدت شش هفته ادامه یافت. فراسنجه های کیفی اسپرم شامل: حجم منی، جنبایی کل، جنبایی پیش رونده، غلظت، درصد اسپرم های نابهنجار، درصد اسپرم های زنده و درصد اسپرم های دارای غشاء فعال بودند. نتایج این پژوهش گویای تاثیر مثبت دی آسپارتیک اسید بر فراسنجه های کیفی اسپرم خروس بوده به طوری که با افزایش میزان مصرف دی آسپارتیک اسید همه شاخص های کیفی اسپرم به جز درصد اسپرم های نابهنجار رو به افزایش گذاشتند. تاثیر سطوح تیمار مورداستفاده بر درصد اسپرم های نابهنجار معنی دار نبود (05/0p>). با در نظر گرفتن همه شاخص های ارزیابی شده تیمار A-200 به طور معنی داری (05/0p<) پاسخ بهتری نسبت به دیگر تیمارها از خود نشان داد. هرچند برای تایید این نتایج بررسی های بیشتری ازجمله آزمون های باروری و جوجه درآوری موردنیاز است.
    کلیدواژگان: اسپرم، خروس، دی آسپارتیک اسید
|
  • Hamed Khalilvandi, Behroozyar, Mehdi Dehghan, Banadaki*, Mohammad Ghafarzadeh, Kamran Rezayazdi Pages 1-17
    The aim of this study was to determine effects of different fatty acid profiles on rumen digestion coefficients, some of rumen metabolism parameters and rumen microbial populations. Different oils were used as source of fatty acids such as, Oleic, Linoleic, Linolenic, DHA and EPA. Palmitic acid supplemented from a commercial product (BergaFat T-300) containing high Palmitic acid percentage. Results showed that supplementation of unsaturated fatty acids led to reduction in nutrient digestibility and rumen population of protozoa, anaerobic fungi and cellulolytic bacteria (P˂0.05). Fish oil resulted in higher population of proteolytic and amilolytic bacteria in expense of cellulolytic and major biohydrogenating population (P˂0.05). Palmitic acid source reduced population of two of major cellulolytic bacteria, but there were no effects on cell wall digestibility, total and profile of rumen VFA (P>0.05). All of the oil supplements except for Palmitic acid supplement reduced methanogeinic archaea (P˂0.05). Unsaturated fatty acid sources including fish oil greatly reduced rumen biohydrogenating bacteria population (P˂0.05). Rumen total VFA and acetate concentration but not propionate decrease as PUFA sources supplemented. Fish oil resulted in greatest reduction in VFA concentration compared with control (103.9 vs. 74.0 mM/L, respectively).
    Keywords: Fish oil, palm oil, PUFA, RT, qPCR, VFA
  • Alireza Safamehr*, Hadi Attar, Hosseini Pages 19-29
    The present study was conducted to determine the effects of rice bran and dietary multi-enzyme (Natuzyme) on performance, egg quality, and blood biochemical parameters of 288 laying hens during 12 week. This experiment was conducted in a completely randomized design in a factorial arrangement of 4×2, with four different levels of rice bran (0, 5, 10 and 15%) and two levels of multi enzyme (0 and 0.05%) with three replicates (n=12 birds). Egg production, egg weight, feed intake, feed conversion ratio and egg mass were not influenced by rice bran and enzyme supplementation. The effects of different levels of rice bran and supplementation of enzyme were not significant on Haugh unit, specific gravity, eggshell weight, eggshell thickness and shell weight/surface area. Also the effects of different levels of rice bran and supplementation of enzyme were not significant on albumin, blood total protein, uric acid, globulin, cholesterol, triglycerid and glucose. It was concluded that rice bran could be used up to 15% in laying hens diets without any detrimental effect on performance and egg quality.
    Keywords: Biochemical, egg quality, laying hens, multi, enzyme, rice bran
  • Behzad Sadighi Sheykh, Hasan, Mahmood Shivazad*, Mojtaba Zaghari Pages 31-40
    In this study 60 Arian male chickens for six weeks were used in a completely randomized block to evaluate the effect of three dietary energy level on performance and prevention ascites. Diets energy levels were: as catalog; 100 and 150 kcal lower in starter and grower and finisher periods; 200 kcal and 300 kcal lower in starter and grower that catalog respectively. During the experiment, body weight, feed intake, feed conversion ratio, mortality rate and production index were determined. Hematocrit and blood parameters were measured at 35 days of age. At the end of the experiment, carcass characteristics and the right ventricle (RV) weight and total ventricle (TV) weight ratios were determined and compared. Reducing dietary energy level was increased body weight gain and feed intake (P
    Keywords: Ascites, dietary energy, growth performance, male broiler chickens
  • Elahe Rostami Gohari*, Mohsen Afsharmanesh, Hadi Tavakkoli Pages 41-49
    This experiment was conducted to investigate the effect of synbiotic and two levels of dried garlic powder on performance during 1-49 and ileum morphology and microbial population at 49d of age in broiler chicks. The experiment was conducted in a completely randomized design with 5 treatments, 4 replicates of 10 chicks per replicate. The dietary treatments consisted of 1) control diet without additives, 2) control diet plus 200 mg virginamycin/kg diet, 3) control diets containing 500 mg synbiotic/kg diet, 4, 5) control diet containing 0.2 and 0.4 percent garlic powder, respectively. Body weight and feed intake were measured weekly and used to calculate of the performance parameters. The results showed that at 21 to 49d and whole experiment period, birds fed antibiotic and 0.2 percent garlic powder had better daily weight gain and feed conversion ratio. The length and width of the villus in the birds fed 0.2% garlic powder was higher than the control group. The greatest and least number of lactobacillus and coliform was observed in synbiotic and antibiotic treatment, respectively.
    Keywords: Antibiotic, garlic powder, intestinal morphology, performance, synbiotic
  • Hossein Shahrbabak*, Rasoul Khodabakhshzade, Mostafa Sadeghi, Amir Taheri Yeganeh Pages 51-61
    The growth hormone (GH) gene is a candidate for growth trait in farm animals and plays an important role in growth metabolism. Growth hormone can contribute in growth metabolism when it's receptor (GHR) are on cells target. The single nucleotide polymorphism was occurred in GH and GHR genes and that associated with carcass traits in Lori-Bakhtiari sheep breed with using PCR-SSCP. In this research, blood samples were collected from the left jugular vein from 152 Lori-Bakhtiari sheep breed. Genomic DNA was extracted from blood samples by using the salting-out procedure and PCR were used to amplify the regions are located in exon 4 (214 bp segments) of the ovine GH gene and exon 10 (218 bp segments) of the ovine GHR Gene. The single stranded conformation polymorphism (SSCP) patterns of PCR products were studied using acrylamide gel electrophoresis and silver-nitrate staining method. The result showed polymorphism in GH gene but any difference between banding patterns for GHR gene was not observed. The sequencing results showed the presence of 5 Single nucleotide polymorphism for GH gene in the studied population. No significant associations of the available genotypes in the exon 4 of the ovine GH Gene with carcass traits.
    Keywords: Growth hormone gene, growth hormone receptor gene, single nucleotide polymorphism, sequencing
  • Pouriya Dadvar, Tahereh Mohammadabadi*, Mohsen Sari, Jamal Fayazi Pages 63-78
    The aim of this study was to investigate the fermentation characteristics and cellulolytic enzymes activities of dromedary camels rumen anaerobic fungi in fed with cultivated and pasture forages. Hence, the inoculant of rumen anaerobic fungi was prepared by using specific medium and the gas production, digestibility and enzyme activity of rumen fungi were determined on the basis of a 2 × 2 factorial design. The results showed that gas production potential was higher in treatments containing atriplex substrate, but the rate of gas production was higher in wheat straw treatments. Also the total gas production (50.71 ml) in treatment with rumen fluid of camel fed pasture forage and atriplex substrate was the highest (P≤0.01). The medium's ammonia nitrogen at different times of incubation was affected by the type of feed and substrate (P≤0.01). The results showed that the organic matter digestibility was not affected by the type of feed but was decreased in atriplex treatments by changing substrate. Also digestibility of DM and NDF in atriplex treatment showed increasing trend at the end of experiment. Endo and exoglucanas activity of rumen fungus in treatment with rumen fluid of camel fed with pasture forage and atriplex substrate had the highest increase (P≤0.01) in the final hours of incubation. It seems that for in vitro evaluating fermentation of halophilic forages, it is better to use a rumen fluid accordance with substrate.
    Keywords: Gas production, NDF, Atriplex, OM digestibility, rumen fungi
  • Maryam Sahebi Ala, Farokh Kafilzadeh*, Masoumeh Heydari Pages 79-87
    This study was conducted to investigate the effect of physical and chemical processing on crude protein fractions of two varieties of canola (Okapi and Modena) and safflower (62 and Zarfan) seed using cornel net carbohydrate and protein system and on protein subunits using sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel electrophoresis. Formaldehyde was used as chemical treatment, while toasting and autoclaving were used as physical treatments. In vitro protein fractionations were determined to find out the contribution of different protein fractions (A, B1, B2, B3, C and NDIP). Results showed that there was significant difference in OM, CP, EE, NDF and ADF in canola and safflower seeds (p
    Keywords: Canola seed, comell net carbohydrate, protein system, safflower seed, sodium dodecyl sulfate, polyacrylamide gel electrophoresis
  • Seyed Saeid Mousavi*, Hamid Amanlou, Ali Nikkhah, Ali Moustafa Tehrani, Hamidreza Mirzaei Alamouti Pages 89-102
    The aim of this study was to investigate the effect of reducing metabolizable protein with rumen-protected Lysine and Methionine in diet during the last 5 weeks of gestation on performance and blood parameters of Afshari ewes and lambs. Twenty five mature (once lambing) ewes in a Unbalanced complete randomized design fed with diets containing low metabolizable protein but containing rumen-protected lysine and methionine (LMP LMRP) and high (HMP), respectively, 20 percent less than and equal to recommendations of NRC (2007), The results showed no difference between the treatments regarding dry matter intake, body weight of ewes at the end of gestation, body weight changes from start of the experiment until the birth, body weight after lambing and 20 days post lambing (p>0.05). Decline changes in Body weight at lambing was increased in the HMP group rather than LMPⳄ group and the difference was tend to significant (p
    Keywords: Amino acid, gestation, immune, metabolizable protein, sheep
  • Firooz Samadi*, Fatemeh Abbasi Pages 103-111
    In order to study the effects of Artichoke leaf powder on the quality parameters of thigh and breast meat and the fatty acids profile of breast meat, 240 day-old Japanese quails were used. The Brids were assigned to 4 treatments including basal diet (control), basal diet supplemented with levels of 15 and 30 g/Kg Artichoke powder and 300 mg/Kg vitamin E with 4 replicates for each treatment in a completely randomized design. Treatments of artichoke powder and vitamin E resulted in lower malondialdiahid in thigh meat. The amount of saturated fatty acids (SFA) was lower in breast meat of birds fed diet containing 15 g/Kg Artichoke powder. The amounts of monounsaturated and polyunsaturated fatty acids (PUFA) in quail breast meat did not affected by the treatments. The amounts of alpha-linolenic acid and PUFA were greater in breast meat of quails treated with Artichoke powder than birds fed basal diet and diet supplemented with vitamin E. PUFA/SFA ratio, total amounts of omega-3 fatty acids and also omega-6/omega-3 ratio were improving in birds treated with Artichoke powder. This study showed that dietary levels of 15 and 30 g/Kg Artichoke leaf powder can increase linolenic acid and consequently relative improvement of nutritional value of quail breast meat.
    Keywords: Artichoke, fatty acid profile, japanese quail, meat quality
  • Mohammad Ebrahim Nooriyan Soroor*, Mohammad Mahdi Moeini Pages 113-122
    In this expriment, the effect of different levels of Ziziphus zizyphus(ZZ) (0, 30 or 60 mg) on fermentation parameters, total protozoa population and three sub family of protozoa Entodiniinae, Ophryscolecinae, Diplodiniinae and family of Isotrichdaeandmethane gas production was assessed using in vitro method and a completely randomized design. The rate of gas production for the insoluble fraction (c) (P˂0.01) was decreased but (P˂0.01) fermentation potential (a) at 30 and 60 mg ZZ by was improved 3 and 6 percent respectively. Cumulative gas production at 24h was not significantly different among treatments; however methane production was decreased (P˂0.05). Ammonia nitrogen also was linearly decreased (P˂0.01) by 20.85 and 43.85 percent, respectively. Incorporation of 60 mg ZZ to the basal diet decreased acetate (P˂0.05) and increased propionate (P˂0.05) and ratio of acetate to propionate was decreased (P˂0.01) from 2.6 to 2.2. Total protozoa population (P˂0.01) and Entodinium count was decreased (P˂0.05). However Ophryscolexs numberincreased (P˂0.05). Based on this study, it is suggested that supplementation of ZZ could improve in vitro ruminal fluid fermentation in terms of potential extent of gas production (6%), reduction of methane losses (17.4%), NH3-N concentration (43.8%), acetate to propionate ratio (0.2 ratio) and protozoal population.
    Keywords: Gas production, methane, protozoa, rumen fermentation, sheep, Ziziphus zizyphus
  • Hamid Amanlou, Zahra Hosseini Firoozkoohi, Tahere Amirabadi Farahani*, Najme Eslamian Farsouni Pages 123-133
    This study was performed to evaluate the effects of crud protein (CP) level on dry matter intake in prepartum period, productive performance and health of fresh cows. Twenty multiparous Holstein cows were assigned randomly to one of two dietary treatments. Dietary treatments were treatment 1, 13% CP of DM (control), and treatment 2, 16% CP of DM. Diets were similar in lactation net energy and rumen degradable protein and CP levels increased with RUP supplements. All cows had 50 days of far-off, and 10 days of close-up periods. Prepartum dry matter intake in treatment 2 was significantly greater than in control treatment (P>0.05). Milk production, fat corrected milk, and milk fat and lactose yields in treatment 2 were significantly higher than in control treatment (P>0.05). Changes in body condition score (BCS) were not significantly affected by treatments. Although blood urea nitrogen (BUN) was significantly higher in treatment 2, but β- hydroxybutyrate (BHB) and phosphorus concentrations were significantly decreased in treatment 2 compared to control treatment. The incidence of metabolic disorders, such as hypophosphatemia, and hypomagnesemia were significantly greater in treatment 2 compared to control treatment. Overall, results of this study showed that increasing crude protein through RUP sources in a shortened close-up period increased prepartum DMI, milk production after calving, and reduced incidence of ketosis in Holstein fresh cows.
    Keywords: Crude protein, holstein cow health, shortened close, up period
  • Zahra Aminifard, Morteza Chaji*, Tahere Mohammadabadi Pages 135-144
    The present experiment was conducted to determine nutritional values of wild pistachio trees (P. khinjuk) leaves it's use it in the diet of sheep. Initially chemical composition of P. khinjuk leaf was determined. The diets containing 0, 5, 10, 15, 20, 25 and 30% of P. khinjuk leaf were prepared and used for sheep to determine the best replacement level of it with corn silage. Fermentation and digestion characteristics of experimental diets were investigated by in vitro gas production technique. Effects of selected diets from the in vitro step (control and diet contains 30% of the khinjuk leaf) on feed intake, digestibility of nutrients, ruminal fermentation parameters and blood metabolites were studied using 10 Arabian rams in a completely randomized design. The concentration of crude protein, NDF, ADF and tannin in khinjuk leaf were 9.88, 47.95, 39.02 and 3.9%, respectively. The gas production declined by increasing the percentage of P. khinjuk leaf in the diet, but the microbial biomass and efficiency of microbial synthesis was increased (P0.05). Digestibility of crude protein and concentration of ammonia nitrogen in rumen fluid and blood urea nitrogen in diet containing of P. khinjuk leaf was lower (P
    Keywords: Ammonia nitrogen, Gas production, Microbial biomass production, Rumen parameters, Tannin
  • Pouya Zamani*, Seyedeh Atiyeh Tahaei, Ali Ghazikhani, Shad, Mehdi Jasouri Pages 145-153
    The present study was conducted to estimate genetic parameters and genetic, environmental and phenotypic trends of milk production traits in Holstein cattle of Hamedan province. In this study 11986 305-d records of first three parities of Hamedan province Holstein cattle, which were gathered during 1990-2011, were used. Variance-covariance components and breeding values were estimated using animal mixed model, based on Average Information algorithm of Restricted Maximum Likelihood (AI-REML). Herd-year-season and parity were fixed effects and directs additive and permanent environmental factors were considered as random effects. Heritability estimates for milk yield, fat corrected milk yield, fat percentage, protein percentage, fat yield and protein yield were 0.16, 0.14, 0.20, 0.11, 0.15 and 0.13 and their repeatability estimates were 0.44, 0.39, 0.31, 0.20, 0.35 and 0.39, respectively. Genetic trends of these traits were, 3.42 kg/yr, 2.51 kg/yr, -0.002 %/yr, -0.000 %/yr, 0.082 kg/yr and -0.020 kg/yr, environmental trends were 85.89 kg/yr, 67.61 kg/yr, -0.028 %/yr, -0.007 %/yr, 1.12 kg/yr and 1.62 kg/yr and their phenotypic trends were 89.54 kg/yr, 70.26 kg/yr, -0.030 %/yr, -0.007 %/yr, 1.22 kg/yr and 1.69 kg/yr, respectively. The results of this study showed that the production traits of Hamedan province Holstein cattle did not have noticeable genetic improvements in past years and most of milk and fat yield increment have been induced by improvement of environmental conditions.
    Keywords: Environmental, phenotypic trends, genetic, genetic parameters, Hamadan province holstein cattle
  • Fatemeh Rezaee, Tahere Mohammadabadi*, Morteza Chaji, Mohammadreza Mashayekhi Pages 155-164
    This experiment was designed to evaluate the effect of phenolic components of Scrophularia striata powder on feed intake, digestion and fermentation, rumination kinetic and rumen ecosystem in Lori-Bakhtiari sheep. In this experiment, 12 six months old lambs and average weight 30±1.5 kg were fed with 0 (control), 3 and 6 percent Scrophularia striata for one month. Feed intake, digestibility, rumination activity, blood metabolites and protozoa were measured. The results showed that the use of Scrophularia striata had no effect on dry matter (DM) and organic matter (OM) intake, body weight and feed efficiency (P>0.05). Highest digestibility of DM, OM and the protein was for 3% Scrophularia striata (P
    Keywords: Blood metabolites, digestibility, Lori, Bakhtiari sheep, protozoa, Scrophularia striata
  • Mahdi Ansari, Mahdi Zhandi*, Hamid Kohram, Mojtaba Zaghari, Mostafa Sadeghi Pages 165-174
    The aim of this study was to evaluate the effect of D-aspartic acid on semen characteristics of Ross 308 roosters. Thirty 60-wk-old Ross 308 roosters were randomly assigned into 6 groups and individually caged. All groups fed the same basal diet and orally administered with different levels of D-aspartic acid: 0(A-0), 40 (A-40), 80 (A-80), 120 (A-120), 160 (A-160), and 200 (A-200) mg/Kg BW per day as a single capsulated dose. Seminal characteristics including ejaculate volume, motility, progressive motility, sperm concentration, abnormality, viability and hypo osmotic swimming test were studied following two weeks of adaptation period, and continued for up to six weeks. Results of the experiment revealed that D-Aspartic acid positively affected rooster sperm parameters with all parameters being significantly improved with increasing the level of D-aspartic acid except for abnormality percentage that was not significantly affected by the treatment (p>0.05). Taking all parameters into account, A-200 treatment exhibited the most optimal response in sperm parameters amongst all treatments. However, further studies including fertility and hatchability tests are needed to ascertain these results.
    Keywords: D, Aspartic acid, rooster, sperm