فهرست مطالب

مجله علوم دامی ایران
سال چهل و یکم شماره 2 (تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/07/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • عطا مهدوی، کامران رضایزدی، احمد زارع شحنه، مهدی دهقان بنادکی صفحه 99
    هدف از انجام این آزمایش بررسی اثر مکمل اسید لینولئیک مزدوج (CLA) بر روی تولید شیر و ترکیب آن، توازن انرژی و فراسنجه های خون در گاوهای شیرده هلشتاین در اوایل شیردهی بود. این آزمایش با استفاده از 15 راس گاو هلشتاین چند بار زایش، با روزهای شیردهی 3 ±20 و وزن اولیه 8±637 کیلوگرم انجام گرفت. گاوها بر اساس رکوردهای شیر تولیدی بلوک بندی شده و سپس به طور تصادفی به جیره های آزمایشی اختصاص داده شدند. جیره های آزمایشی مورد استفاده شامل: 1) جیره شاهد (جیره پایه به همراه 115 گرم در روز نمک های کلسیمی اسیدهای چرب پالم)، 2) مکمل CLA محافظت شده (جیره پایه به همراه 120 گرم در روز مکمل CLA محافظت شده) و 3) مکمل CLA محافظت نشده (جیره پایه به همراه 40 گرم در روز CLA محافظت نشده) بودند. هر سه این مکمل های چربی 96 گرم در روز اسید چرب تامین کردند. طول دوره آزمایش 35 روز بود. ماده خشک مصرفی و شیر تولیدی به طور روزانه اندازه گیری شدند. هر هفته نیز ترکیب شیر، وزن بدن و امتیاز بدنی اندازه گیری شد و خونگیری نیز دو بار در روزهای 14 و 35 آزمایش انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که استفاده از مکمل CLA محافظت شده باعث کاهش معنی دار چربی شیر به میزان 8/17 درصد نسبت به جیره شاهد شد (01/0>P) در حالی که مقدار پروتئین و لاکتوز شیر تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفتند. ماده خشک مصرفی، وزن بدن و امتیاز بدنی گاوهای تغذیه شده با جیره های آزمایشی اختلاف معنی داری نداشتند. مقدار شیر تولیدی 7/41، 6/44 و 0/42 کیلوگرم به ترتیب برای جیره شاهد، جیره حاوی CLA محافظت شده و جیره حاوی CLA محافظت نشده بود. مقدار شیر تولیدی گاوهای تغذیه شده با مکمل CLA محافظت شده در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره شاهد و جیره مکمل CLA محافظت نشده به طور معنی داری افزایش یافت (01/0 >P). میزان انرژی خروجی در شیر و توازن انرژی تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. غلظت پلاسمایی گلوکز، اسیدهای چرب غیراستریفه، بتا هیدروکسی بوتیریک اسید و نیتروژن اوره ای خون در بین جیره های آزمایشی اختلاف معنی داری را نشان نداد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف روزانه 120 گرم CLA محافظت شده برای هر راس گاو شیرده هلشتاین در اوایل شیردهی می تواند سبب افزایش تولید شیر و کاهش درصد چربی شیر گردد، ولی بر درصد پروتئین و لاکتوز شیر و توازن انرژی گاوها تاثیر معنی داری نداشت.
    کلیدواژگان: فراسنجه های خون، گاو شیرده هلشتاین، اسید لینولئیک مزدوج، توازن انرژی، ترکیب شیر
  • علی رازقی، حسن علی عربی، سید محمد مهدی طباطبایی، علی اصغر ساکی، پویا زمانی صفحه 109
    این پژوهش بر روی 24 راس گاو نزدیک زایش هلشتاین به صورت آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح واحدهای خرد شده در واحد زمان جهت بررسی اثر سطوح متفاوت اختلاف کاتیون- آنیون جیره ای پیش و پس از زایمان بر هموستازی کلسیم، تعادل اسید- باز و عملکرد شیردهی بعدی انجام گرفت. فاکتور اول، اختلاف کاتیون- آنیون پیش از زایش بود که گاوها دو جیره 100+ و 100- میلی اکی والان در کیلوگرم ماده خشک را دریافت کردند. فاکتور دوم، اختلاف کاتیون- آنیون پس از زایش بود که گاوهای دریافت کننده جیره آنیونی در دو گروه جیره های حاوی 200+ و 400+ میلی اکی والان در کیلوگرم ماده خشک و به همین ترتیب گاوهای تغذیه شده با جیره کاتیونی، پس از زایمان در دو گروه هرکدام جیره های مشابهی را تا 63 روز ابتدای دوره شیردهی دریافت کردند. برای کاهش اختلاف کاتیون- آنیون جیره از نمک های آنیونی و برای افزایش آن از بافرها استفاده شد. کاهش اختلاف کاتیون- آنیون جیره پیش از زایش و افزایش آن پس از زایش به ترتیب موجب کاهش و افزایش معنی دار pH خون و ادرار شد (01/0P<). با افزایش سطح اختلاف کاتیون- آنیون جیره در دوره شیردهی به 400+ میلی اکی والان مصرف خوراک، تولید شیر تصحیح شده برای 4 درصد چربی، درصد چربی شیر وکل مواد جامد شیر افزایش معنی داری یافتند. گاوهای دریافت کننده جیره آنیونی کلسیم خون بالاتر (01/0P<) در روز زایش و خوراک مصرفی بیشتری را (01/0P<) در هفته اول دوره شیردهی در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره کاتیونی داشتند. کاهش اختلاف کاتیون- آنیون جیره باعث کاهش بروز هیپوکلسیمی شد. در نتیجه،کاهش اختلاف کاتیون- آنیون جیره در اواخر آبستنی می تواند برای حفظ هموستازی کلسیم و بهبود سلامتی دام مفید و افزایش آن در جیره گاوهای اوایل شیردهی اثر مثبتی بر توان تولیدی حیوان در دوره شیردهی خواهد داشت.
    کلیدواژگان: گاو شیری، عملکرد شیردهی، هیپوکلسیمی، اختلاف کاتیون، آنیون جیره، تعادل اسید، باز
  • امین خضری، کامران رضا یزدی، محسن دانش مسگران، محمد مرادی شهربابک، محمدرضا محمد آبادی صفحه 119
    به منظور بررسی اثرات استفاده از سطوح مختلف ساکارز و نشاسته در جیره کاملا مخلوط شده بر تخمیر، سوخت- ساز نیتروژن در شکمبه و عملکرد گاوهای شیرده، از چهار راس گاو شیرده هلشتاین دارای فیستولای شکمبه در قالب طرح مربع لاتین 4×4 با چهار دوره 28 روزه استفاده شد. جیره های آزمایشی حاوی مقادیر مختلف ساکارز و نشاسته خالص ذرت بوده که ساکارز خالص در سطوح صفر، 25، 50 و 75 گرم در کیلوگرم ماده خشک، به ترتیب با 75، 50، 25 و صفر گرم نشاسته ذرت خالص، در جیره کاملا مخلوط شده جایگزین شدند. جیره ها با استفاده از نرم افزار سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل فرموله گردید. جایگزین کردن نشاسته ذرت با ساکارز در جیره، اثری بر pH مایع شکمبه نداشت. در این پژوهش اضافه کردن ساکارز به جای نشاسته ذرت به جیره کاملا مخلوط شده، به طور معنی داری غلظت آمونیاک در شکمبه را کاهش داد، اما اثر معنی دار بر غلظت نیتروژن پپتیدی نداشت. افزایش ساکارز در جیره بر کل غلظت اسیدهای چرب فرار در شکمبه و نسبت استات به پروپیونات اثر معنی دار نداشت، اما غلظت بوتیرات را در شکمبه افزایش داد (05/0 >P). در این آزمایش، جیره با ساکارز بیشتر تمایل به کاهش اسیدهای چرب زنجیر شاخه-دار در مقایسه با نشاسته ذرت داشت (05/0P). با بالا رفتن سطح ساکارز، درصد پروتئین شیر تمایل به افزایش و نیتروژن اوره ای شیر به طور معنی دار کاهش یافت (05/0>P)، که بیانگر بهبود سوخت-ساز نیتروژن در شکمبه و در نتیجه استفاده موثرتر از بخش های سریع التخمیر نیتروژن جیره می باشد.
    کلیدواژگان: سوخت، ساز نیتروژن در شکمبه، نشاسته، _، ساکارز، تولید و ترکیب شیر
  • علی نوبخت، یوسف مهمان نواز صفحه 129
    این آزمایش جهت بررسی اثرات استفاده از گیاهان دارویی آویشن Thymyus valgaris، نعناع Lamiaceae menthapiperita و پونه Oreganum valgare بر عملکرد، کیفیت تخم مرغ و فراسنجه های خونی و ایمنی مرغ های تخم گذار انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار شامل تیمار 1) که در آن از گیاهان دارویی استفاده نشده بود، تیمار 2) حاوی 2 درصد گیاه دارویی آویشن، تیمار 3) حاوی 2 درصد گیاه دارویی نعناع، تیمار 4) حاوی 2 درصد گیاه دارویی پونه، تیمار 5) حاوی 2 درصد مخلوط گیاهان دارویی (آویشن و نعناع)، تیمار 6) حاوی 2 درصد مخلوط گیاهان دارویی (آویشن و پونه)، تیمار 7) حاوی 2 درصد مخلوط گیاهان دارویی (نعناع و پونه) و تیمار 8) حاوی 2 درصد مخلوط گیاهان دارویی (آویشن، نعناع و پونه) با 3 تکرار در هر تیمار و نیز 12 قطعه مرغ در هر تکرار و در مجموع با 288 قطعه مرغ تخم گذار سویه ی های لاین (W- 36) به مدت 12 هفته از سن 38 تا 50 هفتگی آنها انجام گردید. نتایج حاصله نشان داد که استفاده از گیاهان دارویی مختلف دارای اثرهای معنی داری بر عملکرد، صفات کیفی تخم مرغ و فراسنجه های بیوشیمیایی خون می باشد (05/0>p). بالاترین درصد تولید تخم مرغ (5/86)، بیشترین مقدار تولید توده ای تخم مرغ (55/50 گرم) و بهترین ضریب تبدیل غذایی (99/1) در گروه آزمایشی حاوی 2 درصد پونه و بیشترین میزان خوراک مصرفی (79/102 گرم) در گروه آزمایشی حاوی 2 درصد نعناع حاصل گردید، در حالی که تخم مرغ های تولید شده در گروه شاهد بیشترین وزن (45/59 گرم) را داشتند. بالاترین واحد هاو (35/92) و نیز بالاترین مقدار شاخص رنگ زرده (4) نیز با استفاده از 2 درصد پونه و پایین ترین مقدار تری گلیسرید سرم خون (1163 میلی گرم بر دسی لیتر) با استفاده از 2 درصد نعناع در جیره های غذایی بدست آمدند.
    کلیدواژگان: نعناع، پونه، آویشن، مرغ تخم گذار، سلول های ایمنی
  • حامد زرگران اصفهانی، سید داود شریفی، عباس برین، احمد افضل زاده صفحه 137
    تاثیر نانو ذرات نقره به عنوان یک افزودنی در تغذیه جوجه های گوشتی با استفاده از 312 قطعه جوجه نر یک روزه از سویه تجاری آربوراکرز پلاس در قالب یک طرح کاملا تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار بررسی شد. جیره های آزمایشی بر پایه ذرت سویا و با توجه به احتیاجات توصیه شده NRC (1994) برای سه دوره آغازین، رشد و پایانی تنظیم شدند. از محلول ppm 2000 نانو ذرات نقره به ترتیب به مقدار 400 و 800 میلی لیتر در هر تن جیره و یا هر مترمکعب آب آشامیدنی استفاده شد. دو تیمار (بدون افزودنی، حاوی فلاوومایسین (500گرم در تن) نیز به عنوان تیمارهای شاهد در نظر گرفته شدند. خوراک مصرفی و افزایش وزن جوجه ها به طور هفتگی اندازه گیری شد. وزن لاشه، چربی محوطه بطنی و اندام های گوارشی (کل دستگاه گوارش، کبد و روده های کور) در پایان دوره آزمایشی، بعد از کشتار دو قطعه جوجه از هر واحد آزمایشی اندازه گیری شد. سطوح مختلف نانو ذرات نقره در جیره و آب آشامیدنی در کل دوره پرورش، تاثیر معنی داری بر عملکرد جوجه ها نداشت ولی جوجه هائی که در جیره خود آنتی بیوتیک دریافت کرده بودند میزان خوراک مصرفی و افزایش وزن بهتری را نشان دادند (05/0P<). استفاده از 800 میلی لیتر نانو ذرات نقره در جیره و آب آشامیدنی، وزن نسبی کل دستگاه گوارش و کبد را افزایش و چربی احشایی را به طور معنی داری کاهش داد (05/0P<). استفاده از آنتی بیوتیک در جیره موجب کاهش وزن نسبی کل دستگاه گوارش و افزایش درصد لاشه شد (05/0P<). بقایای نانو ذرات نقره در بافت کبد و گوشت سینه جوجه های گوشتی که سطوح مختلف نانو ذرات نقره را در جیره و یا آب آشامیدنی دریافت کرده بودند، مشاهده شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که استفاده از نانوذرات نقره به عنوان افزودنی در تغذیه طیور مناسب نیست. انجام آزمایشات بیشتر در این زمینه ضروری است.
    کلیدواژگان: لاشه، جوجه گوشتی، نقره، عملکرد، نانو ذرات
  • سمیه شهسواری، محمد سالارمعینی صفحه 145
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر خرمای کامل غیر قابل استفاده در خوراک انسان و استفاده از آنزیم بر عملکرد جوجه های گوشتی طراحی گردید. ترکیب شیمیایی و انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری (AME) و تصحیح شده بر اساس ابقای صفر نیتروژن (AMEn) خرما تعیین شد و سپس با استفاده از 240 قطعه جوجه خروس گوشتی نژاد راس و در قالب یک طرح فاکتوریل 3×2 اثرات سطوح مختلف خرما (صفر، 10 و 20 درصد) و آنزیم (با و بدون آنزیم) بر عملکرد مورد مطالعه قرار گرفت. خرمای مورد آزمایش از انرژی قابل سوخت و ساز و پروتئین خام کمی برخوردار بود (به ترتیب 2729 کیلوکالری در کیلوگرم و 4/3 درصد). جوجه هایی که با سطوح 10 و 20 درصد خرما تغذیه شدند، به استثنای 3 هفته اول پرورش، از رشد کمتری نسبت به تیمار شاهد برخوردار بودند (01/0P<). همچنین استفاده از خرما سبب افزایش ضریب تبدیل شد (01/0P<). استفاده از آنزیم در بهبود رشد و ضریب تبدیل مؤثر بود (05/0P<). تیمارهای مورد مطالعه تاثیری بر فاکتورهای خونی نداشتند اما وزن سنگدان در جوجه هایی که با سطوح مختلف خرما تغذیه شده بودند، بیشتر از شاهد بود (05/0P<). در ارتباط با هزینه خوراک برای تولید یک کیلوگرم وزن زنده در کل دوره اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: آنزیم، جوجه گوشتی، خرمای کامل، ارزش غذایی
  • الهام دارسی آرانی، محمود شیوازاد، مجتبی زاغری، نبونید فامیل نمرود صفحه 153
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر استفاده از مکمل ال-کارنیتین بر عملکرد و خصوصیات لاشه جوجه های مصرف کننده جیره های حاوی سطوح پایین پروتئین و در عین حال تامین کامل نیاز اسیدهای آمینه ضروری انجام شد. همچنین اثر کاهش سطح پروتئین جیره بر غلظت الکترولیت های موجود در پلاسما مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح فاکتوریل و به صورت کاملا تصادفی و با استفاده از 144 قطعه جوجه خروس سویه راس 308 انجام شد. در این آزمایش سه سطح پروتئین خام (21، 5/19 و 18 درصد) و دو سطح ال- کارنیتین (0 و 50 میلی گرم در کیلو گرم جیره) در دوره رشد (10 تا 28 روزگی) استفاده شد. صفات وزن نهایی بدن، ضریب تبدیل غذایی و مصرف خوراک در دو دوره 19-10 روزگی و 28-10 روزگی و خصوصیات لاشه در این آزمایش مورد اندازه گیری قرار گرفتند. همچنین غلظت الکترولیت های موجود در پلاسما شامل سدیم، پتاسیم و کلر مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده در این آزمایش، کاهش سطح پروتئین خام جیره تا سطح 18 درصد با توجه به تامین کامل نیاز اسیدهای آمینه ضروری تاثیری بر عملکرد پرنده نداشت اما میزان چربی لاشه و چربی محوطه شکمی به شکل معنی داری با کاهش سطح پروتئین جیره افزایش یافت (05/0>p). استفاده از مکمل ال- کارنیتین در جیره ها تاثیری بر وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی نداشت اما چربی موجود در ماهیچه ران، لاشه کامل پرنده و چربی محوطه شکمی را به شکل معنی داری کاهش داد (05/0>p). همچنین کاهش سطح پروتئین جیره با توجه به تامین نیاز اسیدهای آمینه ضروری، غلظت الکترولیت های موجود در پلاسما را به شکل معنی داری افزایش داد (05/0>p).
    کلیدواژگان: ال - کارنیتین، پروتئین خام جیره، جوجه گوشتی، تعادل الکترولیتی جیره، اسیدهای آمینه
  • محمود وطن خواه، محمد علی طالبی، محسن باقری صفحه 163
    در این مطالعه پارامترهای تولیدی، تولید مثلی، مدیریتی و اقتصادی حاصل از رکوردگیری تعداد 5 گله با 720 راس بز بومی در طول یک چرخه تولید سالانه در سیستم های عشایری، روستائی و مزرعه ای جهت شناسائی عملکرد صفات، تحلیل هزینه – فایده و تعیین اهداف اصلاحی مورد استفاده قرار گرفت. میانگین کل تعداد بزغاله قابل فروش به ازای هر راس بز مولد در سیستم های عشایری، روستایی و مزرعه ای به ترتیب 35/0، 52/0 و 20/1 راس بود. میانگین وزن بزغاله ها در حین فروش به ترتیب 50/22، 50/28 و 86/31 کیلوگرم و میانگین شیر قابل فروش در هر راس نیز معادل 50/14، 50/50 و 00/60 کیلوگرم برآورد شد. صفات اقتصادی ظاهر شده در معادله سود شامل میزان زنده مانی بز، میزان آبستنی، فراوانی بزغاله زائی در سال، دوقلوزائی، زنده مانی بزغاله ها تا شیرگیری، زنده مانی بزغاله ها تا یک سالگی، وزن بزغاله ها در حین فروش، وزن بدن بز و شیر تولیدی بودند (اهداف اصلاحی). متوسط سود به ازای هر راس بز در هر سال، معادل 55427، 103162 733654 ریال به ترتیب برای سیستم عشایری، روستایی و مزرعه ای بدست آمد. بازدهی اقتصادی نیز برابر با 10/1، 09/1 و 57/1 برآود شد. بالاترین سود در سیستم مزرعه ای و پایین ترین آن در سیستم عشایری بدست آمد، در حالی که بازدهی اقتصادی در سیستم روستایی کمتر از سیستم عشایری بود.
    کلیدواژگان: اهداف اصلاحی، بز سیاه بومی، تحلیل هزینه، فایده
  • محمد صاحب هنر، محمد مرادی شهربابک، سید رضامیرایی آشتیانی، محمدباقر صیادنژاد صفحه 173
    در این مطالعه، روند ژنتیکی صفات تولیدی گاوهای هلشتاین ایران، با استفاده از داده های مرکز اصلاح نژاد دام و بهبود تولیدات دامی کشور مربوط به گاوهای زایش اول بین سال های 1370 الی 1385 برآورد شد. جهت بررسی برخی عوامل موثر بر تغییرات روند ژنتیکی از داده های 18 واحد گاوداری دارای رکوردهای مورد نظر استفاده شد. اجزاء ماتریس (کو)واریانس و پارامترهای ژنتیکی با استفاده از تجزیه همزمان پنج صفتی و الگوریتم ترکیبی EM-AI نرم افزار WOMBAT برآورد گردید. وراثت پذیری صفات شیر، چربی، پروتئین، درصد چربی و درصد پروتئین به ترتیب، 255/0، 197/0، 210/0، 317/0 و 308/0 برآورد شد. روند ژنتیکی از تابعیت خطی میانگین بهترین پیش بینی نااریب خطی ارزش اصلاحی حیوانات بر سال تولد برآورد گردید. روند ژنتیکی در کل جمعیت برای صفات شیر، چربی و پروتئین به ترتیب برابر 655/2± 437/35، 059/0± 714/0، 069/0± 945/0 کیلوگرم و برای درصد چربی و درصد پروتئین 0005/0± 006/0- و 0002/0± 002/0- بدست آمد (001/0>P). مقایسه روند ژنتیکی 18 گله با یکدیگر نشان داد که بین روند ژنتیکی برآورد شده در گله های مختلف تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>P). در بررسی تاثیر برخی عوامل باروری بر روند ژنتیکی، تاثیر سن در زمان اولین زایش (01/0>P) و میانگین تعداد زایش (05/0>P) بر روند ژنتیکی صفات تولیدی معنی دار شد. اثر حذف دام ها بر روند ژنتیکی صفات تولیدی معنی دار بود (05/0>P). در گله های مورد بررسی بطور عمده دام ها تحت عوامل غیرارادی حذف شده و سهم حذف ارادی اندک بود. تاثیر حذف غیرارادی بر روند ژنتیکی معنی دار بود (01/0>P).
    کلیدواژگان: حذف، گاو هلشتاین، باروری، صفات تولیدی، روند ژنتیکی
  • عباس پاکدل، مرضیه حیدری تبار، اردشیر نجاتی جوارمی صفحه 185
    هدف از انجام این تحقیق، بررسی قابلیت مدل های غیرخطی مختلط برای توصیف منحنی امتیاز سلول های بدنی موجود در شیر گاوهای هلشتاین ایران در دوره های مختلف شیردهی و مقایسه برازش 4 مدل غیرخطی و دو مدل خطی برای این داده ها می باشد. بدین منظور از 445077 رکورد امتیاز سلول های بدنی روزانه حاصل از 69124 راس گاو هلشتیان در دوره های اول تا چهارم شیردهی که بین سال های 1382 تا 1386 توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمع آوری شده بود، استفاده شد. برای برازش مدل مناسب جهت بررسی تغییرات امتیاز سلول های بدنی در دوره های مختلف شیردهی از شش تابع ریاضی وود، دو جمله ای معکوس، روک، مورانت، علی و شفر و ولمینک استفاده شد. توابع بر اساس ضریب تعیین تصحیح شده برای تعداد پارامترها و میانگین مربعات خطا با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در دوره های شیردهی اول و دوم، تابع علی و شفر و در دوره های شیردهی سوم و چهارم تابع مورانت بهترین تابع توصیف کننده الگوی تغییرات امتیاز سلول های بدنی شیر در طول دوره شیردهی می باشند. بر اساس نتایج این تحقیق به نظر می رسد که الگوی تغییرات امتیاز سلول های بدنی در طی دوره های مختلف شیردهی متفاوت بوده و نمی توان از یک تابع مشخص برای تمام دوره ها استفاده نمود.
    کلیدواژگان: گاوهای هلشتاین، امتیاز سلول های بدنی، دوره، توابع ریاضی، مدل های غیرخطی
|
  • Page 99
    The aim of this experiment was to study the effect of Conjugated Linoleic Acid (CLA) supplement on milk yield, milk composition,energy balance and blood metabolites of Holstein cows in their early lactation. Fifteen multiparous lactating Holstein cows (20±3 DIM, 637±8 kg initial BW) were blocked by milk production, and assigned in a completely randomized block design to 1 of 3 treatments, namely: 1) control (basal diet+115g/d Ca salts of palm fatty acids), 2) Rumen protected CLA (basal diet+120g/d of lipid encapsulated CLA), and 3) Rumen unprotected CLA (basal diet+40g/d rumen unprotected CLA). Doses provided a total of 96g of fatty acids per day. Dry matter intake and milk yield were recorded daily. Milk composition, body weight and body condition score were measured weekly during the 35 days of the experiment. Blood samples were collected twice in days 14 and 35 of experiment. Results indicated that rumen protected CLA supplement reduced milk fat content by 17.8% as compared with control (P<0.01) but it had no effect on milk protein and lactose content. There were no differences in dry matter intake and body condition score. Milk production was 41.7, 44.6 and 42.0 kg for control group, rumen protected CLA and rumen unprotected CLA respectively. There was a significant increase in milk production in rumen protected CLA group as compared to others (P<0.01). Amount of milk energy output and energy balance were not affected by the treatments. Plasma concentrations of glucose, NEFA, BHBA and blood urea nitrogen were similar among treatment groups. The results of this study indicate that 120 g/d of rumen protected CLA could increase milk production and decrease milk fat content in early lactation but, had no significant effect on milk protein and lactose content and on energy balance.
  • Page 109
    This study was conducted on 24 Holstein cows in close-up period, in a split-plot in time design, with a 2×2 factoriel arrangement and in a completely randomized framework to evaluate the effect of pre and postpartum dietary cation-anion differences (DCAD) on homeostasis of calcium, acid-base balance and the subsequent lactation performance. The first factor was prepartum DCAD for which the animals were randomly divided into two groups (12 cows each) one of them fed with a diet of -100 meq/kg of DM and the other fed with a diet of +100 meq/kg of DM. The second factor was postpartum DCAD. Following parturition the anionic group was divided into two groups of 6 cows, one group receiving a diet of +200 meq/kg DM DCAD and the other +400 meq/kg of DM DCAD. Same division was made for the cationic group. The experiment was continued till 63 d in milk. To reduce DCAD, anionic salt and to increase it sodium bicarbonate and potassium carbonate were added. Prepartum reduction of DCAD and postpartum increase of DCAD resulted in decrease in urine and blood pH and increase in urine and blood pH (P<0.01) respectively. Feeding diet of -100 meq/kg DM DCAD, caused significant increase in plasma calcium on d 1 and DM intake on the first week of lactation as compared with the cationic group. Postpartum increased DCAD to +400 meq/kg DM increased DM intake, fat corrected milk production, milk fat and total solid percentages. In conclusion, feeding negative DCAD in late gestation period is beneficial for dairy cows for better blood calcium homeostasis and improvement of health status and as well increase in postpartum DCAD that will positively affect productivity in a lactating period.
  • Page 119
    To examine the effects of different sources of Rumen-Degradable Carbohydrates on rumen fermentation, nitrogen metabolism and performance of Holstein dairy cows, four lactating Holstein cows fitted with rumen cannulae in a 4×4 Latin Square with four diets and four 28 day periods each, were employed. Experimental diets contained different levels of pure sucrose and corn starch in which sucrose was replaced at 0, 25, 50 and 75 g /kg DM for corn starch at 75, 50, 25 and 0 g/kg DM in a total mixed ration (TMR) respectively. Replacing corn starch with sucrose did not affect ruminal pH. The addition of sucrose to TMR compared with starch, reduced (P?0.05) ruminal NH3 - N concentration but did not significantly affect peptide – N concentration. The addition of sucrose to diets did not significantly affect either total volatile fatty acids or the acetate to any propionate ratio. No differences in molar proportion of most of the individual volatile fatty acids were found among diets, except for the molar proportion of butyrate that was increased (P?0.05) with the inclusion of sucrose. In this experiment, diets with high levels of sucrose as compared with diets containing corn starch tended (P?0.051) to decrease total branched chain volatile fatty acids. Dry matter intake, milk yield, body weight changes and digestibility of DM, OM, CP and NDF were not affected by inclusion of sucrose in the diets but increased milk fat and total solid percentages (P?0.05). Increasing levels of sucrose in the diets tended (P?0.063) to increase milk protein percentage (3.28 vs. 3.05) and reduced (P?0.05) milk urea nitrogen concentration which shows improving nitrogen metabolism in the rumen and as a result more efficient utilization of the rapidly available nitrogen components in the diets.
  • Page 129
    This experiment was conducted to evaluate the effects of using of zizaphora (Thymyus valgaris), peppermint (Lamiaceae menthapiperita), menta pulagum (Oreganum valgare) medicinal plants on performance, egg quality, blood and immunity parameters of laying hens. This experiment was conducted in a completely randomized design with 288 of Hy line (W-36) laying hens in 8 treatments and 3 replicates (with 12 hens in each replicate) for 12 weeks from 38- 50 weeks of laying period and included: 1) control group without using any medical plants, group 2) using 2% of zizaphora, group 3) using 2% of peppermint, group 4) using 2% of menta pulagum, group 5) using 2% of (zizaphora and peppermint), group 6) using 2% of (zizaphora and menta pulagum), group 7) using 2% of (peppermint and menta pulagum) and finally group 8) using 2% of menta pulagum. The results showed that the use of different medical plants mix had significant effects on performance, and egg quality of laying hens (p<0.05). The highest amount of egg production percent (86.5), egg mass (51.15 g) and better feed conversion (1.99) were observed in group four with using 2% of menta pulagum and the highest amount of feed intake (102.79 g) was observed with using 2% of peppermint whereas the highest haugh unit (92.35) and yolk color index (4) were observed in group four with using 2% of menta pulagum and the lowest level of triglyceride (1163 mg.dl) was observed in group three with using 2% of Lamiaceae menthapiperita.
  • Page 137
    The effect of silver nanoparticles as additive on broiler performance was investigated through employed of 312 day-old broiler chiks (Arbor-Acre Plus) in a completely randomized design with 6 treatment diets each in 4 replicates. Corn- soy based diets were formulated for starter, grower and finisher according to NRC (1994) recommendations. The silver nanoparticle solutions (2000 ppm) were added to either diets or drinking water at concentrations of 400 and 800 ml per ton or cubic meter, respectively, to prepare the treatments. Two treatments either with or without antibiotic (flavomycin 500g/t) were considered as control groups. Feed intake and weight gain were weekly recorded. At the end of the experimental period, two birds from each replicate were randomly selected, slaughtered and the weight of carcass, abdominal fat and total digestive organs (total gut tract, caeca and liver) determined. The results showed that different levels of silver nanoparticles in diet and water had not significant effect on broilers performance, but birds fed antibiotic supplemented diet had the highest feed intake and weight gain at the overall rearing period (P<0.05). The level of 800 cc silver nanoparticles in either diet or drinking water significantly increased the relative weight of gastrointestinal tract and liver but decreased the abdominal fat of the broiler chicks (P<0.05). Supplementing diets with antibiotic significantly decreased relative weight of gastrointestinal tract and increased carcass yield. Supplementation of nanosilver particles in diet or drinking water resulted in the retention of these particles in the liver and meat of broiler chicks. The results indicate that silver nanoparticles are not suitable for use as feed additives in poultry nutrition, further studies being needed for more accuarate related information.
  • Page 145
    An experiment was conducted to study the effect of waste whole date, either with or without enzyme supplementation, on broiler performance. The chemical composition and metabolizable energy of the waste date were determined before a chick study of 3×2 factorial design arrangement, the treatments of which consisted of three levels of waste whole date (0, 10 and 20%) and two levels of enzyme (0 and 0.035%). Two hundred and forty day-old male Ross broiler chicks were randomly allocated to 6 experimental groups of 4 replicates of 10 chicks each. The date contained low CP as well as AMEn (3.4% and 2732 Kcal/kg, respectively). Except in the 0-3 week period, birds fed diets containing either level of date showed statistically lower weight gain. The use of date led to statistically higher feed ratio. Adding enzyme to the diets significantly (p<0.05) increased body weight gain while decreasing feed conversion ratio. Chicks fed diets with either level of date had significantly heavier gizzards than the control chiks.
  • Page 153
    The effects of L-carnitine on growth performance and carcass composition in male broiler chicks, fed diet in which CP was reduced in a stepwise manner from 21 to 18% were investigated. Ileal digestible quantities of all EAA were almost equal in the diets, with quantities NRC 1994 recommendations. One hundred forty four male commercial broilers were allotted to six groups, each with four replicates (6 birds per replicate). The experimental design was a 2×3 factorial arrangement in a completely randomized design with 21, 19.5, 18% crude protein levels and 0, 50 mg/kg of L-carnitine. Performance of birds fed the low protein diets was not significantly affected by the CP levels. Fat content in whole-body and Abdominal Fat Deposition (AFD) increased linearly as CP decreased in the diets. The feeding trial showed that L-carnitine had no significant effect on either daily gain or feed conversion. Supplementation of L-carnitine in the diet decreased abdominal fat deposition and crude fat content of the leg muscles as well as the whole body (P<0.05). Reducing dietary CP increased plasma Na, K and Cl. The results of this study indicate that dietary crude protein can be reduced up to some point and L-carnitine could reduce the deposit of fat in the birds fed low protein diet.
  • Page 163
    Production، reproduction، management and economic parameters resulted from recordings of 5 flocks comprised of 720 heads of native goats during annual cycle of reproduction in transhumance، village and farming systems were employed to determine the performance of traits، cost-profit analysis as well as breeding objective. The overall mean for number of salable kid per goat in transhumance، village and farming systems were 0. 35، 0. 52 and 1. 20، respectively. The mean kid body weights in sale time were 22. 50، 28. 50 and 31. 86 kg، respectively. The mean milk salable shares per goat were 14. 50، 50. 50 and 60. 00 kg، respectively. The traits appeared in profit equation were survival rate in goat، conception rate، kidding frequency، kidding rate، kid survival rate to weaning، kid survival rate to yearling، kid live weight at sale، body weight of goat and milk yield (breeding objective). The average profit per goat per year were، estimated as 55427، 103162 and 733654 Rials for transhumance، village and farming systems. The economic efficiencies were calculated as 1. 10، 1. 09 and 1. 57، respectively. The highest and lowest profit occurred in farming and transhumance systems، respectively. The economic efficiency in village system was lower than in the transhumance system.
  • Page 173
    Genetic trend for production traits were estimated in Iranian Holstein cattle using the first lactation data recorded by Cattle Breeding and Dairy Product Improvement Center of the State from 1991 to 2006. Effect of some factors on genetic trend was investigated using data from 18 large herds. (Co) variance components and genetic parameters were estimated, using five trait animal model and EM-AI algorithm in WOMBAT software. Estimated heritability for milk, fat, protein yields, fat percent and protein percent were 0.255, 0.197, 0.210, 0.317 and 0.308, respectively. Linear regression of Estimated Breeding Values (EBV) on birth year was used to estimate genetic trend. Estimated genetic trend for the animals for milk, fat and protein yield were 35.437±2.655, 0.714±0.059, 0.945±0.069 kg and for fat and protein percent were -0.006±0.0005 and -0.002±0.0002, (P<0.001). A comparison of genetic trend among 18 herds indicated significant difference among various herds (P<0.001). An investigation of some reproductive factors on genetic trend showed average ages at first calving (P<0.01) and mean of parities (P<0.05) exhert significant effects on the genetic trend. Effect of culling on genetic trend of production traits was significant (P<0.05). Animals were mainly culled involuntarily in herds. The impact of involuntary culling on genetic trend was significant (P<0.01).
  • Page 185
    The main objective of the present study was to explore the feasibility of nonlinear mixed models to describe the Somatic Cell Score (SCS) lactation curves and to compare the fit of four nonlinear vs. two linear models when applied to SCS lactation records in Iranian Holstein cows. The Animal Breeding Center of Iran provided the SCC data. The data consisted of 445077 test-day observations from 69124 first to fourth lactation Iranian Holstein cows recorded during the years 2002 to 2007. Six different mathematical functions including Incompelete gama function (Wood), Morant and Gnanasakthy, Ali and Schaeffer function, Wilmink, Rook as well as Nelder functions were fitted to data. The functions were compared based on adjusted R-square and Mean Standard Error (MSE). The results indicated that in the first as well as in the second lactations, Ali and Schaeffer functions described the SCS lactation curve more appropriately than other functions. However in the third and forth lactation, Morant function was better filted than the other five functional forms. Therefore, it can be concluded that the best function is a relative term and depends on the lactation period.