فهرست مطالب

فصلنامه علوم زیستی ورزشی
پیاپی 16 (بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/03/27
  • تعداد عناوین: 8
|
  • وازگن میناسیان، مجید اسلامی، مهدی صباغ لنگرودی صفحه 5
    هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر مصرف بی کربنات سدیم بر سطوح لاکتات خون و توان بی هوازی بازیکنان فوتسال بود. 24 بازیکن فوتسال با میانگین سنی 59‎/1 ± 88‎/15 سال، وزن 76‎/12 ± 04‎/62 کیلوگرم، قد 23‎/8 ± 21‎/173 سانتی متر، شاخص توده بدنی 33‎/3 ± 51‎/20 کیلوگرم / متر مربع به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. پروتکل آزمون شامل 5 دقیقه گرم کردن قبل از آزمون اول وینگیت، 30 ثانیه رکاب زدن روی چرخ کارسنج مونارک، پس از آن مصرف 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بی کربنات یا دارونما به مدت 70 تا 120 دقیقه بود. سپس اجرای آزمون دوم وینگیت برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق در پس آزمون بود. برای تعیین مقادیر لاکتات خون بعد از هر آزمون وینگیت به وسیله لاکتومتر بلافاصله سطوح لاکتات اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از روش مقایسه اختلاف ها و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که مصرف بی کربنات سدیم موجب افزایش معنادار در توان بی هوازی بازیکنان فوتسال گردید (008‎/0 = P)‎، اما تغییرات در سطوح لاکتات خون (162‎/0 = P)‎ و شاخص خستگی معنادار نبود (560‎/0 = P)‎. باتوجه به نتایج پژوهش می توان گفت که مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر افزایش توان بی هوازی بازیکنان فوتسال تاثیر داشته، اما در کاهش میزان خستگی ناشی از تجمع لاکتات زیاد موثر نبوده است
    کلیدواژگان: لاکتات خون، بی کربنات سدیم، فوتسال، توان بی هوازی
  • ضیاء فلاح محمدی، مجتبی ابراهیم زاده صفحه 21
    پروتئین آمیلوئید بتا (Aβ) به عنوان نشانگر اصلی بیماری آلزایمر در مغز بیماران دیابتی افزایش می یابد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ترکیبی 6 هفته تمرین دویدن اختیاری روی چرخ دوار و مصرف عصاره گیاه آلیوم پارادوکسوم بر سطوح آمیلوئید بتا قشر مغز رت های دیابتی تحریک شده با آلوکسان بود. به این منظور 42 سر رت نر نژاد ویستار به وزن 1 ± 185 گرم و سن 8 هفته به طور تصادفی در 6 گروه (هر گروه 7 سر) کنترل سالم (C)‎، ورزشی (T)‎، کنترل – دیابتی (CD)‎، ورزشی – دیابتی (DT)‎، آلیوم – دیابت (DAT)‎ و ورزشی – آلیوم – دیابت (DAT)‎ قرار گرفتند. رت ها با تزریق آلوکسان (mg/kg 120) محلول در بافر سالین به صورت درون صفاقی، دیابتی شدند. رت های گروه های ورزشی و ورزشی – دیابتی به مدت 6 هفته در قفس های مجهز به چرخ دوار و به صورت اختیاری به فعالیت پرداختند. به دنبال اجرای 6 هفته فعالیت اختیاری مقدار Aβ1-42 قشر مغز گروه های ورزشی و ورزشی – دیابتی کاهش یافت. سطوح Aβ1-42 در گروه T نسبت به گروه C و گروه DT نسبت به گروه CD به طور معناداری کاهش نشان داد (001‎/0 P<). همچنین سطوح Aβ1-42 در گروه CD نسبت به گروه C به طور معناداری افزایش یافت (001‎/0 P<). اجرای 6 هفته فعالیت اختیاری و مصرف عصاره گیاه آلیوم پارادوکسوم، مقدار قشر مغز گروه را نسبت به گروه کاهش داد (001‎/0 P<). تمرین اختیاری و مصرف عصاره گیاه آلیوم پارادوکسوم، اثر مثبتی در کاهش سطوح Aβ1-42 آزمودنی های دیابتی نشان داد. بنابراین مصرف عصاره گیاه آلیوم پارادوکسوم در ترکیب با تمرین اختیاری به-عنوان یک شیوه درمانی غیردارویی در مقابله با عوارض دیابت توصیه می شود.
    کلیدواژگان: دیابت، تمرین اختیاری، رت، _ آلیوم پارادوکسوم، Aβ1، 42
  • زهره داورزنی، محمدرضا حامدی نیا، سید علیرضا حسینی کاخک، میترا خادم الشریعه صفحه 35
    هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر یک جلسه فعالیت شنا و دویدن بر میزان اشتها و کالری دریافتی دختران سالم بود. طرح تحقیق متقاطع بود و 12 داوطلب دختر (میانگین سنی 3‎/1 ± 5‎/22 سال، وزن 46‎/5 ± 07‎/56 کیلوگرم، درصد چربی بدن 316‎/8 ± 125‎/27 درصد و شاخص توده بدن 68‎/2 ± 175‎/21 کیلوگرم بر متر مربع) از دانشجویان دانشگاه در 3 حالت کنترل، فعالیت شنا و دویدن با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی قرار گرفتند. میزان اشتهای افراد در چهار نوبت شامل دو ساعت قبل از فعالیت (در حالت ناشتا)، بلافاصله بعد از فعالیت، دو و هشت ساعت بعد از فعالیت به وسیله پرسشنامه اشتها اندازه گیری شد. همچنین کالری دریافتی در روزهای اجرای پروتکل پژوهشی و قبل و بعد از اجرای پروتکل توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ANOVA با اندازه گیری مکرر و آنوای یکطرفه استفاده شد. سطح معناداری آزمون ها 05‎/0 P≤ در نظر گرفته شد. در پایان تغییر معناداری در اشتها و کالری دریافتی در اثر یک جلسه فعالیت شنا و دویدن مشاهده نشد (005‎/0 = P)‎. نتایج نشان داد یک جلسه فعالیت شنا و دویدن تاثیری بر میزان اشتها و کالری دریافتی نداشت. بنابراین یک جلسه فعالیت تا هشت ساعت بعد از آن برخلاف تصور برخی افراد اشتها را افزایش نمی-دهد و می تواند در کنترل وزن و کاهش آن استفاده شود. به عبارت دیگر، ورزش موجب تعادل معنی کالری می شود که احتمالا در کوتاه مدت این تعادل منفی جبران نمی شود و بین شنا و دویدن از این حیث تفاوتی وجود ندارد.
    کلیدواژگان: شنا، اشتها، کالری دریافتی، دویدن
  • علی اصغر رواسی، پریسا پورنعمتی*، محمدرضا کردی، مهدی هدایتی صفحه 49

    با افزایش نسبت افراد میانسال در جامعه و به موازات آن اختلال های شناختی و زوال عقلی ناشی از فشارهای زندگی، فعالیت ورزشی، یکی از راه حل های مناسب برای جلوگیری از اختلال در سیستم عصبی مرکزی محسوب می شود، به همین دلیل هدف پژوهش حاضر مقایسه دو نوع فعالیت ورزشی استقامتی و مقاومتی به مدت 8 هفته بر BDNF بود. به این منظور 150 سر موش صحرایی در تمرینات استقامتی (دویدن با سرعت m/min 25 – 10) و تمرینات مقاومتی (بالا بردن وزنه از نردبان مخصوص با شدت 104 تا 126 درصد وزن بدن حیوان) شرکت کردند. نمونه ها در آغاز دوره تمرینی، 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در هفته چهارم و 24 ساعت، 3 و 5 روز پس از آخرین جلسه تمرین در هفته هشتم جمع آوری شدند. به-منظور جمع آوری خون سرخرگی، خونگیری مستقیم از بطن چپ انجام گرفت. سپس خون گرفته شده در لوله های آزمایش حاوی آپروتینین ریخته شد و پس از 10 دقیقه قرار گرفتن در محیط آزمایشگاه به کمک سانتریفیوژ، سرم ها جدا شده و بلافاصله در دمای 80- درجه سانتی گراد به منظور انجام آزمایش های بعدی نگهداری شد. از آزمون های آماری کلموگروف – اسمیرنف، آنالیز واریانس مکرر چندعاملی و آنالیز واریانس یک عاملی برای مقایسه میانگین ها و برای بررسی ارتباط بین BDNF و کورتیزول از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. در هفته های چهارم و هشتم BDNF به طور معناداری در گروه مقاومتی افزایش یافت (به-ترتیب 014‎/0 = P و 047‎/0 = P)‎، این افزایش در گروه استقامتی معنادار نبود (05‎/0P>).ودرفواصل سه وپنج روز بعداز آخرین جلسه تمرین BDNF درگروه مقاومتی کاهش غیرمعنادارنسبت به گروه کنترل نشان داد (05‎/0P>)، ولی در گروه استقامتی نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار به دست آمد (به ترتیب 032‎/0 = P و 023‎/0 = P)‎. در هفته هشتم، سه و پنج روز پس از آخرین جلسه تمرین سطوح کورتیزول به طور معناداری در گروه تمرین استقامتی افزایش یافت (به ترتیب 046‎/0 = P و 02‎/0 = P و 044‎/0 = P)‎. در تمامی مراحل نمونه گیری ارتباط معناداری بین BDNF و کورتیزول مشاهده نشد. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد که شدت و مدت اجرای برنامه تمرینی بر میزان سطوح BDNF تاثیر می گذارد و تمرین با شدت متوسط منجر به بالا رفتن سطوح BDNF می شود ولی تمرینات شدید بنا به دلایلی که شاید افزایش سطوح کورتیزول یکی از آنها باشد، افزایش سطوح BDNF را مهار می کند. از طرفی در طول دوره تمرینی، تمرینات مقاومتی نسبت به تمرینات استقامتی موجب افزایش بیشتر سطوح BDNF می شوند.

    کلیدواژگان: BDNF، تمرینات مقاومتی، کورتیزول و موش صحرایی، تمرینات استقامتی
  • علی اوصالی، احمد آزاد، فرهاد مردانه صفحه 79
    هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر مصرف مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار در یک برنامه تمرینی سه ماهه پرش عمقی بر فعالیت آنزیم کراتین کیناز کشتی گیران بود. به این منظور 22 کشتی گیر مرد طی نمونه گیری هدفمند و تصادفی ساده از بین کشتی گیران زنجان(سن 52‎/3±54‎/21 سال، وزن 76‎/3 ±18‎/66 کیلوگرم، قد 41‎/2±36‎/168 سانتی متر و شاخص توده بدن 97‎/1±34‎/23 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. طی این مدت سه ماهه، هر دو گروه ساعت 7:00 صبح صبحانه و ساعت 9 صبح نیز تمرینات پرش عمقی را در شش ست پیاپی تا سرحدخستگی، با فاصله 5 دقیقه در بین ست ها انجام دادند و مکمل و دارونمای خود را به صورت دوسوکور بعد از پرش های عمقی دریافت کردند. گروه یکkgBW /mg 45 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از هر یک از آمینو اسید های (والین، لوسین و ایزولوسین) به صورت محلول kgBW/ml4 دریافت کردند. گروه دارونما نیز از محلولی هم کالری (kgBW/mg 45 میلی گرم گلوکز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و هم حجم لیمو و نمک مصرف کردند. خون گیری در دو مرحله قبل (ناشتا) و 48 ساعت بعداز پرش عمقی به منظور اندازه گیری فعالیت آنزیم CK انجام گرفت.از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه و تی زوجی به ترتیب برای بررسی مقدار تغییرات CK و عملکرد استفاده شد و سطح معنی داری (0.05=α) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که میزان فعالیت آنزیم کراتین کیناز در هر دو گروه (48 ساعت بعد از پرش عمقی) هم در بررسی های درون گروهی و هم بین گروهی تفاوت معناداری نداشتند (0.05>P)‎. احتمالا آسیب در سطح سلول و افزایش CK پلاسما به خستگی بر می گردد. با توجه به افزایش عملکرد، پیشنهاد می شود برای اطمینان بیشتر، در تحقیقات بعدی افراد پس از سه ماه تمرینات پرش عمقی برای بررسی CK با همان بار کار سه ماه قبل فعالیت نمایند.
    کلیدواژگان: پلایومتریک، مکمل، _ آنزیم کراتین کیناز، پرش عمقی، BCAAs
  • فاطمه مصلحی، پروین فرزانگی، سید جعفر موسوی صفحه 93
    هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر هشت هفته تمرین هوازی به همراه مصرف شیر بر میزان GLUT4، گلوکز و انسولین در پسران نابالغ دارای اضافه وزن بود. به این منظور، 28 پسر نابالغ (8 تا 10سال) دچار اضافه وزن(BMI)‎ براساس پرسشنامه تغذیه ای، قابلیت های ورزشی، شاخص توده بدنی، صحت و سلامت بدنی از بین داوطلبان انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به طور تصادفی به چهار گروه تمرین، شیر، تمرین + شیر و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و با شدت 60 - 45 درصد حداکثر ضربان قلب انجام گرفت. گروه های دریافت کننده مکمل شیر 236 میلی لیتر شیر در روز مصرف کردند. خونگیری در شرایط 14 ساعت ناشتایی، قبل و بعد از 8 هفته برای ارزیابی سطوح GLUT4، گلوکز و انسولین انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس عاملی صورت پذیرفت. یافته های نشان داد بعد از 8 هفته میزان GLUT4 در گروه های تمرین(001‎/0p=)، تمرین + شیر(005‎/0p=) و شیر (002‎/0p=) افزایش معنادار یافت. میزان گلوکز و انسولین در گروه های تمرین (به ترتیب 058‎/0p= و001‎/0p=)، تمرین + شیر (به ترتیب 001‎/0p= و003‎/0p=) و شیر (به ترتیب 002‎/0p= و001‎/0p=) کاهش داشت که این تغییرات به جز در گلوکز گروه تمرین در دیگر گروه ها معنادار بود. بنابراین به نظر می رسد یک دوره تمرین هوازی همراه با مصرف شیر، موجب بهبود هموستاز گلوکز، کاهش سطح انسولین و افزایش GLUT4 در پسران نابالغ دچار اضافه وزن می شود.
    کلیدواژگان: انسولین، شیر، تمرین هوازی، اضافه وزن، _ GLUT4
  • رحمن سوری، حامد برزگر، علی اکبرنژاد صفحه 109
    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ضرباهنگ های مختلف موسیقی بر پاسخ های قلبی- تنفسی مردان جوان سالم در مراحل فعالیت ورزشی فزاینده بود. به این منظور 17مرد غیر ورزشکار سالم، با میانگین و انحراف استاندارد سن 97‎/0±76‎/19 سال، قد 72‎/6±176 سانتی متر و وزن 95‎/5±5‎/68 کیلوگرم، به صورت داوطلبانه در مطالعه ی حاضر شرکت کردند.کلیه آزمودنی ها با استفاده از روش تعادل مقابل در شرایط تجربی بدون موسیقی، با موسیقی ضرباهنگ تند و با موسیقی ضرباهنگ کند، با استفاده از آزمون بروس تا حد واماندگی به فعالیت پرداختند. کلیه شاخص های عملکرد قلبی- تنفسی در توالی های زمانی سوم، ششم و نهم ارزیابی شد. فاصله زمانی بین هر مرحله 72 ساعت در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد، گوش دادن به هر دو نوع موسیقی هنگام فعالیت ورزشی فزاینده موجب کاهش معنی دار شاخص درک فشار (001‎/0P=) و تعداد تنفس در دقیقه (0001‎/0P=) در مرحله سوم آزمون، برون ده قلبی، اکسیژن مصرفی، ضربان قلب و تهویه دقیقه ای در تمامی مراحل آزمون شد(05‎/0P<)، اما تغییر معنی دار حداکثر اکسیژن مصرفی(764‎/0P=) حداکثر ضربان قلب (478‎/0P=) و همچنین حجم ضربه ای و حجم جاری در هیچ یک از مراحل فعالیت مشاهده نشد(05‎/0P<). یافته های پژوهش حاکی از آن است که موسیقی احتمالا در شدت های متوسط فعالیت ورزشی بر شاخص درک فشار، تاثیر می گذارد. همچنین، احتمالا سطح بیشینه برخی متغیرهای قلبی کمتر تحت تاثیر گوش دادن به موسیقی قرار می گیرد
    کلیدواژگان: واماندگی، پاسخ های قلبی، تنفسی، ضرب آهنگ های موسیقی، شاخص درک فشار، غیرورزشکار
  • مهدی مقرنسی، مجید آزاد منش، حمید موسی زاده صفحه 125
    هدف از این پژوهش بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل اسیدهای چرب امگا 3 بر مولکول چسبان بین سلولی sICAM-1 در مردان سالمند بود. 36 مرد سالمند غیرورزشکار 50 تا 70 ساله به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در 4 گروه 9 نفره قرار گرفتند. گروه اول: تمرین هوازی+ مکمل امگا 3؛ گروه دوم: تمرین هوازی+ دارونما؛ گروه سوم: مکمل امگا 3؛ گروه چهارم: دارونما. برنامه تمرین هوازی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 30 تا 45 دقیقه و با شدت 55 تا 70 درصد HRmax اجرا شد. مقدار مصرف مکمل اسیدهای چرب امگا 3، روزانه 2000 میلی گرم بود. خونگیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، t وابسته، آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری 05‎/0≥α تحلیل شد. پس از 8 هفته تمرین، در گروه تمرین هوازی + مکمل امگا 3 و مکمل امگا 3 در مقادیر sICAM-1 کاهش غیرمعناداری دیده شد(05‎/0≤p)‎. همچنین، در مقایسه بین گروه های پژوهش پس از 8 هفته تمرین تفاوت معناداری مشاهده نشد(05‎/0 ≤ p). بنابراین، می توان گفت 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل امگا 3، تاثیر معناداری بر مقادیرsICAM-1 نداشت. به نظر می رسد تغییرات معنادار در مقادیر این عامل جدید خطرزای قلبی-عروقی، به مدت و شدت تمرین و مقدار مصرفی مکمل امگا3 بستگی داشته باشد که این خود لزوم مطالعات بیشتر را طلب می کند.
    کلیدواژگان: اسیدهای چرب امگا 3، مولکول چسبان بین سلولی، آترواسکلروز، _ تمرین هوازی، بیماری قلبی، عروقی
|
  • Vazgem Minaseyan, Majid Eslami, Mehdi Sabaghe Langroudi Page 5
    The aim of this study was to determine the effects of sodium bicarbonate supplementation on blood lactate level and anaerobic power of futsal players. 24 futsal players (mean age of 15.88±1.59 years, weight 62.02±12.76 kg, height 173.21±8.23 cm, BMI 20.51±3.33 kg/m2) were selected and randomly divided into two groups (experimental, N=12) and (control, N=12). The protocol consisted of a five-minute warm-up before Wingate test, 30 seconds on a Monark ergometer and then consumption of 3 mg/kg/bodyweight bicarbonate supplement or placebo for 70 to 120 minutes. Then, Wingate test was performed again to measure variables in the posttest. To determine blood lactate, a lactometer was used immediately after Wingate test. The comparison of differences and independent t test was used to analyze data. The results showed that the sodium bicarbonate supplement significantly increased anaerobic power of futsal players (p=0.008), but changes in blood lactate level (p=0.162), and fatigue index (p=0.560) were not significant. It can be stated that sodium bicarbonate supplement improved anaerobic power of futsal players, but it was not very useful for reducing fatigue resulted from lactate concentration
    Keywords: Vazgem Minaseyan, Majid Eslami, Mehdi Sabaghe langroudi
  • Zia Falah Mohammadi, Mojtaba Ebrahimzadeh Page 21
    Protein amyloid beta (A), as the pathologic hallmark of Alzheimer disease (AD), increases in the brain of diabetic patients. The aim of this study was to investigate the effect of 6 weeks of voluntary wheel running combined with allium paradoxum extract on cortex amyloid beta (A1-42) levels in diabetic rats induced with alloxan. For this purpose, 42 male wistar rats (weight 185+1 gr, 8 weeks old) were assigned randomly to 6 groups (n=7): normal control (c), training (T), control – diabetic (CD), diabetic – training (DT), diabetic – allium (DA), diabetic – allium – training (DAT). Subjects were diabetes through alloxan injection (120 mg/kg dissolved in saline) intraperitoneally. Training and diabetic – training rats inhabited in cages performed their training voluntarily on a running wheel for six weeks. At the end of the protocol, cortex A1-42 in T and DT groups decreased. A1-42 levels significantly decreased in T and DT compared with C and CD respectively (P<0.001). Also, A1-42 levels significantly increased in CD in comparison with C (P<0.001). Furthermore, voluntary training along with consumption of allium paradoxum extract decreased cortex A1-42 in DAT (P<0.001). Voluntary training and allium extract had positive effects on decreasing A1-42 levels; therefore, it can be recommended as therapeutic strategy for diabetes.
    Keywords: Rats, Voluntary Training, Allium Paradoxum, Aβ1, 42, Diabetes
  • Page 35
    The aim of the present study was to examine the effect of one session of swimming and running exercise on the appetite and calorie intake in healthy girls. The research design was a cross – sectional one and 12 female university students (mean age 22.5±1.3 yr, weight 56.07±5.46 kg, body fat percent 27.125±8.316, BMI 21.175±2.68 kg/m2) voluntarily participated in three modes of control, swimming and running exercise with 80-85% maximum heart rate up to the exhaustion level. The appetite rate of the subjects was measured through the appetite questionnaire two hours before the exercise (in fasting mode), immediately after the exercise, two and eight hours after the exercise. Also, the calorie intake was recorded by the subjects themselves before, during and after the protocol. Data were analyzed using analysis of variance with repeated measures and one–way ANOVA. The test significance level was P≤0.05. No significant change was observed in the appetite and calorie intake in one session of swimming and running exercise (P=0.05). One session of swimming and running exercise had no effect on the appetite and calorie intake. In conclusion, in contrast to what some believe, one session of exercise until eight hours after that did not increase appetite and can be used to control and reduce weight. Therefore, exercise can balance the calorie intake negatively. This negative balance will not recover shortly and there is no difference between swimming and running in this regard.
    Keywords: Swimming, Calorie Intake, Running, Appetite
  • Ali Asghar Ravasi, Parisa Pournemati, Mohammad Reza Kordi, Mehdi Hedayati Page 49

    As the middle-aged in the society as well as stress-induced cognitive disorders and dementia are increasing, sport is identified as a suitable solution to prevent disorders in central nervous system. The aim of the present study was to compare the effects of 8 weeks of strength and endurance training on BDNF. For this purpose, 150 male wistar rats participated in endurance training (running with 10-25 m/min speed) and strength training (lifting the weight up the special ladder with 104-126% of body weight). Blood samples were collected at the beginning of the protocol, 24 hours after the last session of the 4th week and 24 hours, 3 and 5 days after the last session of the 8th week. Kolmogorov Smirnov test, multifactor analysis of variance and one-way ANOVA were used to compare the means and Pearson correlation coefficient was used to investigate the relationship between BDNF and cortisol. In the 4th and 8th weeks, BDNF increased significantly in strength training group (p=0.014 and p=0.047 respectively) but this increase was not significant in endurance training group (p>0.05). BDNF concentration significantly increased in endurance group compared with control group (p=0.032 and p=0.023 respectively). In the 8th week, three and five days after the last session, cortisol levels increased significantly in endurance group (p=0.046, p=0.02, p=0.044). There was no significant relationship between BDNF and cortisol during sample collection. It seems that intensity and duration of training influence BDNF levels. Moderate intensity training increased BDNF levels but high intensity training inhibited this increase for the reasons such as increased cortisol levels. Also, during training, strength training enhanced BDNF concentrations more than endurance training.

    Keywords: Rat, Strength Training, BDNF, Cortisol, Endurance Training
  • Page 79
    This study aimed at investigating the effect of BCAAs consumption on wrestler's creatine kinase (CK) activity in a three-month depth jump exercise. For this purpose, 22 male wrestlers from Zanjan province (age 21.54±3.52 yr, weight 66.18±3.76 kg, height 168.36±2.41 cm, BMI 23.34±1.97 kg/m2) were randomly selected and divided into two groups. During the mentioned period, both groups had their breakfast at 7:00 AM, performed the depth jumps at 9:00 AM in six consecutive sets until exhaustion with 5-minute intervals and received their placebo and BCAAs by double-blind method after the jumps. Group one received 45 mg/kg of body weight of valine, leucine and isoleucine in a 4 ml/kg BW solution. Placebo group received 45 mg/kg of body weight of glucose in a 4 ml/kg BW salt and lime solution. Blood samples were gathered before (in fasting) and 48 hours after the depth jumps to measure CK activity. One-way analysis of variance and paired t test were used to investigate CK changes at (α=0.05). The results showed no significant difference in CK activity between the two groups (48 hours following the deep jump) in intergroup and intragroup investigations (p<0.05). Exhaustion may be the reason for cellular injury and plasma CK increase. It is suggested that subjects perform their activity after three months with the same workload to investigate CK.
    Keywords: Creatine Kinase Enzyme, Plyometrics, Supplement., BCAAs, Depth jump
  • Fateme Moslehi, Parvin Farzanegi, Seid Jafar Mousavi Page 93
    The aim of this study was to investigate the effect of eight weeks of aerobic training along with milk supplement on GLUT4, glucose and insulin in overweight immature boys. For this purpose, 28 immature overweight boys (8 to 10 years) were selected according to the questionnaire of nutrition, exercise abilities, body mass index, health and welfare from volunteers. Then, subjects were divided into four groups randomly: training, milk, training+milk and control. The training protocol included 8 weeks of aerobic training at 45-60% MHR, 3 sessions a week. Milk supplement groups received 236 ml of milk daily. Before and after 8 weeks, blood samples (14 hours of fasting) were gathered to measure levels of GLUT4, glucose and insulin. Data were analyzed by factorial analysis of variance. The results showed that after 8 weeks the amount of GLUT4 significantly increased in training (p=0.001), training+milk (p=0.005) and milk (p=0.002) groups. But glucose and insulin decreased in training (p=0.058, p=0.001 respectively), training+milk (p=0.001, p=0.003 respectively) and milk (p=0.002, p=0.001 respectively); these changes were significant except for glucose in training group. It seems that a period of aerobic training along with milk consumption improves homeostasis glucose, decreases insulin and increases GLUT4 in overweight immature boys
    Keywords: Aerobic Training, Milk, Overweight., Insulin, GLUT4
  • Rahman Souri, Hamed Barzegar, Ali Akbarnezhad Page 109
    The aim of this study was to investigate the effect of different music rhythms on cardio respiratory responses during incremental exercises in young men. For this purpose, 17 non-athlete healthy males (ages: 19.76±0.97 yr, height: 176±6.72 cm, weight: 68.5±5.95 kg) voluntarily participated in this study. They performed Bruce protocol until exhaustion with no music, slow music and fast music conditions through counter balance format. All cardio respiratory indexes were measured in the 3rd, 6th and 9th time intervals. Each time interval was 72 hours. The results showed that listening to music (fast and slow) during incremental exercise significantly decreased perceived exertion (P=0.001) and respiratory rate per minute (P=0.0001) in the third stage, heart output, VO2, heart rate, ventilation per minute in all stages of test (P˂0.05). But there was no significant change in Vo2max (P=0.764), maximum heart rate (P=0.478), stroke volume and tidal volume in all stages of the test (P<0.05). It can be concluded that music may influence perceived exertion in moderate intensity exercises. Probably, maximum levels of some cardiovascular variables are less influenced by music.
    Keywords: Perceived Exertion Index, Non, Athlete., Musical Rhythms, Exhaustion, Cardio Respiratory Responses
  • Mehdi Mogharnasi, Majid Azadmanesh, Hamid Mousa Zadeh Page 125
    The aim of this research was to investigate the effect of 8 weeks of aerobic training and omega-3 fatty acid supplementation on plasma sICAM-1 in elderly men. In this study, 36 male non-athletes (aged between 50 and 70) were selected through available method and randomly divided into 4 groups (9 subjects per group): aerobic training+omega-3 supplement, aerobic training+placebo, omega-3 supplement and placebo. The training program included 8 weeks, 3 sessions per week, 30-45 minutes per session with 55-70% HRmax. Daily dosage of omega-3 fatty acid supplement was 2000 mg. Blood samples were collected after 14 hours of fasting before the study and 48 hours after the last training session. Data were analyzed with Kolmogorov Smirnov test, t test and one-way ANOVA at α ≤0.05. After 8 weeks of training, sICAM-1 insignificantly reduced in training+ omega-3 and omega-3 groups (p≥0.05). Also, there was no significant difference among the groups after 8 weeks of training (p≥0.05). It can be concluded that 8 weeks of aerobic training and omega-3 supplement had no significant effect on sICAM-1. It seems that significant changes in this new cardiovascular risk factor may depend on the duration and intensity of exercise and the amount of omega-3 supplementation that needs further research.
    Keywords: Atherosclerosis, Aerobic Training, Omega, 3 Fatty Acid, sICAM, 1, Cardiovascular Disease