فهرست مطالب

علوم زیستی ورزشی - پیاپی 24 (بهار 1394)

فصلنامه علوم زیستی ورزشی
پیاپی 24 (بهار 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/04/12
  • تعداد عناوین: 10
|
  • اسیه گودرزی، عفت بمبئی چی، نادر رهنما صفحات 1-10
    فعالیت ورزشی شدید، با تاثیر بر فیزیولوژی و عملکرد عضله، باعث تحریک آسیب آن می شود. امروزه سطح سرمی کراتینین و آسپارتات آمینوترانسفراز به عنوان نشانگرهای بیوشیمیایی آسیب عضلانی به طور گسترده برای تعیین وضعیت عملکردی بافت عضلانی، در هر دو وضعیت پاتولوژیکی و فیزیولوژیکی استفاده می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مسابقه فوتسال بر برخی نشانگرهای بیوشیمیایی آسیب عضلانی نظیر کراتینین (Cr) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) بود. بیست بازیکن زن حرفه ای فوتسال (میانگین± انحراف معیار: سن 02/ 2±9/ 20 سال، قد 05/ 0±63/ 1 متر و وزن 92 /8±25/ 59 کیلوگرم) در این تحقیق بررسی شدند. بازیکنان به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ده نفر از آنها در مسابقه شرکت کردند و ده نفر دیگر به عنوان گروه کنترل در مسابقه شرکت نکردند. ده سی سی خون از هر دو گروه پیش از آزمون، بلافاصله بعد از مسابقه (پس آزمون اول) و 24 ساعت بعد از مسابقه (پس آزمون دوم) برای اندازه گیری Cr و AST جمع آوری و به روش بیوشیمی آنالیز شد. از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی برای آنالیز داده ها استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که مقدار AST، بلافاصله پس از مسابقه در گروه تجربی افزایش معنی داری داشت (P≤0.05). بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقدار Cr بلافاصله پس از مسابقه افزایش و بین دو گروه تفاوت معنی داری نشان داد (P≤0.05)، به طوری که کراتینین در پس آزمون اول، در گروه تجربی در مقایسه باگروه کنترل 21درصد افزایش داشت. از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که مسابقه فوتسال می تواند غلظت سرمیCr و AST را افزایش دهد. این نتیجه، نشان دهنده احتمال ایجاد آسیب عضلانی در فوتسالیست های زن است.
    کلیدواژگان: آسیب عضلانی، فاکتورهای بیوشیمیایی، فوتسال
  • امیرحسین حقیقی، ریحانه ادیال باف مقدم، محمدرضا حامدی نیا صفحات 11-29
    هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف کافئین بر متابولیسم سوبسترا و زمان رسیدن به واماندگی در طول فعالیت و یک ساعت بعد از آن در دختران ورزشکار بود. یازده دانشجوی دختر ورزشکار (سن 54/ 1±23 سال، وزن 99/ 5±09/ 56 کیلوگرم، توان هوازی 01/ 1±21/ 40 میلی لیتر بر هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت کنترل، دارونما (کپسول نشاسته) و کافئین (mg/kg 5) قرار گرفتند. پروتکل ورزشی شامل دویدن وامانده ساز با شدت 70 درصد حداکثر ضربان قلب روی نوار گردان بود. اندازه گیری گازهای تنفسی نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (پایه)، در طول فعالیت و یک ساعت بعد از فعالیت به عنوان EPOC انجام گرفت. مقدار اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالری سنجی غیرمستقیم اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری P≤0.05 تحلیل شدند. نتایج نشان داد با مصرف کافئین اکسیداسیون کربوهیدرات در طول فعالیت به طور معناداری افزایش یافت (05/ 0 >P)، اما در اکسیداسیون چربی اثر معناداری مشاهده نشد (05/ 0 P). در مجموع می توان گفت دختران ورزشکار برای بهبود زمان رسیدن به واماندگی می توانند از مصرف مکمل کافئین به مقدار 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در زمان یک ساعت قبل از فعالیت ورزشی سود ببرند.
    کلیدواژگان: اکسیژن مصرفی اضافی پس از تمرین، زمان رسیدن به واماندگی، کافئین، متابولیسم سوبسترا
  • مینو باسامی، سجاد احمدی زاد، هیوا رحمانی، آرش خدامرادی صفحات 31-44
    هدف از این تحقیق، بررسی پاسخ غلظت پلاسمایی ویسفاتین به شدت فعالیت مقاومتی و ارتباط آن با مقاومت به انسولین، هورمون رشد و اینترلوکین-6 بود. پانزده آزمودنی جوان و سالم با سن 1/ 4±2/ 26 سال و وزن 1/ 9±1/ 75 کیلوگرم، بعد از جلسات آشنایی و تعیین قدرت بیشینه، سه جلسه فعالیت مقاومتی با شدت های30درصد، 55درصد و 80درصد قدرت بیشینه و با حجم های یکسان را به فاصله یک هفته و به طور تصادفی اجرا کردند. قبل و بلافاصله بعد از فعالیت مقاومتی، از آزمودنی ها خون گیری به عمل آمد و نمونه ها برای اندازه گیری گلوکز، انسولین، هورمون رشد، اینترلوکین-6 و ویسفاتین آنالیز شدند. نتایج نشان داد که بین پاسخ پلاسمایی ویسفاتین، اینترلوکین-6 و شاخص مقاومت به انسولین به سه شدت متفاوت فعالیت مقاومتی، تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/ 0P). نتایج، ارتباط معنی داری را بین هیچ یک از فاکتورهای اندازه گیری شده تحقیق نشان نداد (05/ 0
    کلیدواژگان: اینترلوکین، 6، حداکثر قدرت، شدت فعالیت مقاومتی، ویسفاتین
  • محمدرضا محمودخانی، امیر داداش پور، سید محمد حسینی صفحات 45-56
    ارزیابی سوماتوتایپ و مقایسه آن با ورزشکاران نخبه، یکی از روش های پیش بینی امکان موفقیت افراد در ورزش، به ویژه ورزش المپیکی کشتی است. هدف از تحقیق حاضر، توصیف نیم رخ سوماتوتایپ پسران 9 تا 13ساله نواحی شمالی، کوهستانی و کویری با رویکرد آمایش سرزمینی و با تاکید بر تعیین قطب های جغرافیایی مستعد در ورزش کشتی بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع میدانی بود. جامعه آماری را نونهالان پسر 9 تا 13ساله تشکیل می دادند که داوطلب شرکت در برنامه های اوقات فراغت تابستانی سازمان ورزش بسیج بودند، به دنبال فراخوان عمومی و داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. نمونه آماری شامل 717 نفر (206 نفر نواحی شمالی، 241 نفر نواحی کوهستانی و 270 نفر نواحی کویری) بود که با توزیع تقریبا متوازن از استان های کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، مازندران، گیلان، گرگان، مرکزی، قم و کرمان انتخاب شدند.
    براساس دستورالعمل انجمن بین المللی پیکرسنجی، متغیرهای منتخب پیکرسنجی اندازه گیری و سوماتوتایپ شرکت کنندگان به روش هیث کارتر محاسبه شد. تحلیل داده ها به وسیله آزمون ANOVA و X2انجام گرفت. نتیجه آزمون ANOVA نشان داد که در سه ناحیه جغرافیایی شمالی (مرطوب)، غربی (کوهستانی) و مرکز و جنوبی (کویری) اختلاف معنی داری بین هر سه جزء اندومورف(F=33.99، P<0.001)، اکتومورف (F=4.18، P=0.016) و مزومورف (F=15.06، P<0.001) وجود دارد. بیشترین فراوانی تیپ بدنی در نواحی شمالی، اندومورفیک مزومورف با 60 نفر (x2=176.2، P<0.001، n=60) در نواحی کوهستانی، مزومورفیک اکتومورف با 50 نفر (x2=117.9، P<0.001، n=50) و در نواحی کویری، اندومورفیک مزومورف با 53 نفر (x2=202.8، P<0.001) بود.طبق یافته های این پژوهش، نواحی شمالی و کویری به دلیل وجود درصد بیشتری از فراوانی تیپ بدنی اندومورفیک مزومورفیک، احتمالا در اوزان سنگین کشتی مستعدترند.
    کلیدواژگان: استعدادیابی، سوماتوتایپ، کشتی، نواحی جغرافیایی
  • رحمان سوری، علی اکبر نژاد، اسماعیل ناصری مبارکی، رسول دخت عبدیان، وحید زینالی صفحات 57-76
    به طور کلی، وضعیت آمادگی جسمانی غیرمستقیم بر تعادل پویای افراد تاثیر می گذارد. یکی از مشکلات اغلب سالمندان کم تحرک، نداشتن تعادل و زمین خوردن مکرر است که به آسیب دیدگی و مرگ آنها منجر می شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر تمرینات آبی بر شاخص های فیزیولوژیکی و زیستی حرکتی مردان سالمند کم تحرک است. 24 سالمند مرد با میانگین سنی 28/ 1±16/ 65 سال، قد 10/ 3±5/ 165 سانتی متر، وزن 04/ 4±53/ 63 کیلوگرم و BMI 1/61±23/19 کیلوگرم بر مترمربع داوطلبانه انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی ساده، در دو گروه دوازده نفره کنترل و تمرین جای گرفتند.
    گروه تجربی، هفته ای سه جلسه تمرین آبی را به مدت شش هفته با شدت 55درصد حداکثر ضربان قلب اجرا کرد. برای تعیین نرمال بودن داده ها، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و برای تحلیل داده ها از آزمون آماری t مستقل استفاده شد (0/05≥P). نتایج پس آزمون، بهبود معنی دار گروه تجربی را نسبت به گروه کنترل در فاکتورهایتعادل ایستا (001/ 0=P)، تعادل پویا (001/ 0=P)، توانایی حرکتی (001/ 0=P)، فشار خون سیستولی (005/ 0=P)، دیاستولی (001/ 0=P)، ضربان قلب استراحتی (001/ 0=P)، استقامت عمومی (001/ 0=P)، حداکثر اکسیژن مصرفی (001/ 0=P)، درصد چربی (001/ 0=P)، قدرت اندام تحتانی (001/ 0=P) و انعطاف پذیری (001/ 0=P) نشان می دهد. باتوجه به نتایج می توان گفت تمرینات آبی با توسعه فاکتورهای زیستی حرکتی، توانایی حرکتی سالمندان را بهبود می بخشد و با جلوگیری از زمین خوردن، کیفت زندگی آنها را ارتقا می دهد.
    کلیدواژگان: تمرینات در آب، زمین خوردن، سالمندان، شاخص زیستی حرکتی، شاخص فیزیولوژیک
  • وحید ولی پور ده نو، حسین منصور نژاد، رضا قراخانلو، فیروز شرفی صفحات 77-91
    پژوهشگران و مربیان، دائم در جست وجوی موثرترین روش ها برای افزایش اجرای ورزشی هستند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ قدرت، توان و استقامت عضلانی به تمرین مقاومتی با فواصل استراحت متفاوت بود. در این پژوهش، شانزده آزمودنی مرد به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند؛ گروه اول: هشت آزمودنی با سن 55/ 2±22 سال، قد 14/ 6±20/ 174 سانتی متر و وزن 33/ 6±20/ 64 کیلوگرم، تمرین مقاومتی با فاصله استراحت ثابت (120 ثانیه) و گروه دوم: هشت آزمودنی با سن 54 /3±22 سال، قد 50/ 6±40/ 176 سانتی متر و وزن 38/ 6±60/ 64 کیلوگرم. هر دو گروه، تمرین مقاومتی با فاصله استراحت فزاینده (90، 120 و 150 ثانیه) را سه روز در هفته به مدت شش هفته انجام دادند.
    برای تعیین قدرت، توان و استقامت عضلانی، به ترتیب از آزمون های یک تکرار بیشینه پرس سینه، پرتاب توپ پزشکی و حداکثر تکرار پرس سینه با 30درصد یک تکرار بیشینه استفاده شد. برای تعیین لاکتات خون، 3 دقیقه قبل و 2 دقیقه بعد از جلسه هفدهم، از آزمودنی ها نمونه خونی گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های t زوجی و مستقل استفاده و سطح معنی داری 05/ 0>α در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد قدرت، توان و استقامت عضلانی در هر دو گروه به طور معنی داری (P<0.05) افزایش یافت؛ اما درصد تغییرات همه آزمون ها در گروه دوم بیشتر بود. بعد از جلسه تمرینی، لاکتات خون به طور معنی داری از زمان استراحت افزایش یافت؛ البته افزایش در گروه دوم کمتر بود. نتیجه اینکه احتمالا تمرین مقاومتی با فواصل استراحت فزاینده در مقایسه با فواصل استراحت ثابت، از اهمیت بیشتری برای افزایش قدرت، توان و استقامت عضلانی برخوردار است.
    کلیدواژگان: استقامت، توان، فاصله استراحت، قدرت، لاکتات
  • معصومه هلالی زاده، عباسعلی گائینی، محمدرضا کردی، علی اصغر رواسی، مهدی هدایتی صفحات 93-108
    اپلین، ادیپوکاینی جدید است که مهم ترین نقش فیزیولوژیکی آن، تعامل مستقیم با هورمون انسولین است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثر دوازده هفته تمرینات ترکیبی بر اپلین پلاسما و مقاومت انسولینی زنان نسبتا چاق بود. بدین منظور، چهل دانشجو با BMI بیش از 25 و غیرورزشکار، به صورت تصادفی از بین بیش از چهارصد دانشجوی واجد شرایط، پس از تکمیل رضایت نامه و پرسش نامه سلامت جسمانی و فعالیت بدنی انتخاب و به وسیله جدول اعداد تصادفی، به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه تجربی، دوازده هفته شامل هفت جلسه فعالیت در هفته بود که چهار جلسه را تمرینات استقامتی شامل تمرینات تناوبی دویدن ملایم یا پیاده روی تند، دو جلسه را تمرینات مقاومتی به روش دایره ای و یک جلسه را تمرینات هندبال به خود اختصاص داد. نمونه گیری خون از دو گروه، پس از 12 ساعت ناشتایی و در دو نوبت قبل از شروع برنامه تمرینی و 72 ساعت پس از پایان برنامه تمرینی انجام پذیرفت. مقادیر اپلین و انسولین پلاسما با روش الایزا اندازه گیری شد. به منظور مقایسه متغیرها بین دو گروه تجربی و کنترل، از آزمون آماری ANOVA با اندازه گیری های مکرر (2×2)، در سطح p<0/05 استفاده شد. بر اساس نتایج، کاهش معنی داری در مقادیر اپلین (p=0/035)، شاخص مقاومت انسولینی (p=0/014) و توده چربی (p<0/001) گروه تجربی پس از دوره تمرینی ملاحظه شد. این نتایج، نقش محوری کاهش وزن را در بهبود هم زمان الگوی ترشح ادیپوسایتوکاین اپلین و حساسیت انسولینی نمایان ساخت.
    کلیدواژگان: اپلین، ادیپوسایتوکاین، اضافه وزن، حساسیت انسولینی، تمرینات ترکیبی
  • داریوش شیخ الاسلامی وطنی، رشاد صلواتی صفحات 109-121
    هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر فعالیت مقاومتی حاد با ترتیب حرکتی متفاوت بر شاخص های خستگی (سروتونین و آزمون درک فشار) در مردان غیر ورزشکار با وزن معمولی و چاق بود. 26 دانشجوی پسر به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه چاق و با وزن طبیعی (11 نفر چاق و 15 نفر معمولی) قرار گرفتند. در جلسه اول، به صورت تصادفی نیمی از آزمودنی ها (از هر دو گروه چاق و معمولی) پروتکل مقاومتی الف (اجرای حرکات مقاومتی از عضلات بزرگ به کوچک) و بقیه آزمودنی ها پروتکل مقاومتی ب (اجرای حرکات مقاومتی از عضلات کوچک به بزرگ) را انجام دادند. جلسه دوم، سه روز بعد و با جابه جایی پروتکل تمرینی آزمودنی ها اجرا شد.
    در هر جلسه، آزمودنی ها سه ست فعالیت را برای نه حرکت با شدت ده تکرار بیشینه، تا حد واماندگی انجام دادند. در هریک از جلسات، خون گیری قبل از فعالیت، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت انجام گرفت. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بلافاصله بعد از پروتکل ب، غلظت سروتونین سرم در هردو گروه چاق و معمولی افزایش معنی دار یافت (P<0.05) و پس از 30 دقیقه ریکاوری به سطوح اولیه بازگشت. اما، ترتیب حرکات مقاومتی بر تغییرات کورتیزول سرم تاثیری نداشت. علاوه بر این، در هر دو گروه میزان درک فشار در حین فعالیت مقاومتی ب بیشتر بود (P>0.05)، اگرچه تفاوت معنی داری با شرایط الف دیده نشد. در کل، یافته ها نشان داد زمانی که ترتیب حرکات مقاومتی از عضلات کوچک به بزرگ است، خستگی بیشتری به همراه دارد، اما چاقی در این خصوص بی تاثیر است، هرچند چاقی، تغییرات کورتیزول خفیف تری به همراه داشت.
    کلیدواژگان: ترتیب حرکات، چاقی، خستگی، سروتونین، کورتیزول
  • مجید کاشف، احمد آزاد، خلیل الله منیخ صفحات 123-139
    مطالعات حیوانی، خواص بسیار مفید ازجمله کاهش وزن و بهبود ترکیب بدن را پس از استفاده از اسیدلینولئیک مزدوج گزارش کرده اند. با این حال، درخصوص تاثیر ترکیب با تمرینات مقاومتی، اطلاعات محدودی وجود دارد. بنابراین، در این مطالعه اثر مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج به همراه تمرینات مقاومتی بر ترکیب بدن، لپتین سرم و قدرت عضلانی در مردان غیرورزشکار بررسی شد.در کارآزمایی نیمه تجربی با طرح دوسوکور، 23 مرد غیرورزشکار به صورت تصادفی به دو گروه تمرین + مکمل (یازده نفر) و تمرین + دارونما (دوازده نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته (هر هفته سه جلسه) برنامه تمرین مقاومتی را براساس پروتکل کرامر (2004) اجرا کردند. گروه تجربی، روزانه سه کپسول 1000 میلی گرمی اسیدلینولئیک مزدوج و گروه کنترل سه کپسول دارونما (روغن زیتون) مصرف کردند. در ابتدا و انتهای دوره، قدرت عضلانی، ترکیب بدن و لپتین سرم آزمودنی ها سنجیده و داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و همبسته تحلیل شد. براساس یافته ها، در مقایسه با روش تمرین مقاومتی + دارونما، تمرین مقاومتی + مکمل، اسیدلینولئیک مزدوج موجب کاهش معنی دار توده چربی و لپتین سرم و افزایش معنی دار توده بدون چربی شد (P˂0.05). این در حالی است که قدرت بالاتنه و پایین تنه دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. با توجه به نتایج می توان گفت تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج می تواند در مردان غیرورزشکار ترکیب بدن را بهبود داده و لپتین سرم را کاهش دهد؛ ولی الزاما موجب بهبود قدرت بالاتنه و پایین تنه نمی شود.
    کلیدواژگان: اسیدلینولئیک مزدوج، ترکیب بدن، تمرینات مقاومتی، لپتین سرم، قدرت عضلانی
  • میلاد عبداللهی، ولی الله دبیدی روشن، سید مهران حسینی صفحات 141-155
    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر گروه های سنی مختلف و نوع پروتکل تمرینی بر عملکرد تنفسی مردان، متعاقب اجرای پروتکل هوازی پیش رونده بود. از بین مردان سالم با میانگین سنی 7/ 1±7/ 12، 9/ 4±3/ 34 و 7/ 5±52 سال، که داوطلب شرکت در این پژوهش بودند، 37 نفر انتخاب شدند. ابتدا کارسنج پایی با تعداد دور ثابت پنجاه دور در دقیقه و با شدت اولیه حدود پنجاه وات شروع و هر 2 دقیقه، 25 وات به آن اضافه شد. پس از یک ساعت استراحت،آزمون کارسنج دستی هم با همان شدت کارسنج پایی انجام و ظرفیت حیاتی اجباری و حجم بازدمی با فشار با روش اسپیرومتری در قبل و بلافاصله پس از اجرای کارسنج ها اندازه گیری شد.
    داده ها با استفاده از روش های آماری آنالیز دوطرفه، ANOVA، t زوجی و آزمون تعقیبی توکی در معنی داری (P<0.05) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که سن و نوع پروتکل بر FVC و FEV1 اثر معنی داری دارد، طوری که سطح FVC متعاقب اجرای کارسنج پایی و دستی، در افراد نابالغ به طور معناداری از سالمند و میان سال کمتر(P<0.05) و میان سال از سالمند بیشتر بود (P<0.05). به علاوه، FEV1 متعاقب اجرای کارسنج ها به طور معنی دار در گروه میان سال از سالمند (P<0.05) بیشتر و نابالغ از سالمند و میان سال کمتر بود(P<0.05). اثر تعاملی هم سن و نوع پروتکل های تمرینی بر روی شاخص های ریوی مشخص شد. به علاوه، روشن شد که اجرای پروتکل کارسنج پایی بر گروه سنی نابالغ، FVC را افزایش و FEV1 را در هر سه گروه سنی بهبود داده است؛ اما در پروتکل کارسنج دستی، تنها FEV1 درگروه های سنی نابالغ و میانسال بهبود پیدا کرده بود.
    کلیدواژگان: اسپیرومتری، بلوغ، تمرینات پیش رونده، سن
|
  • Asiyeh Goodarzi, Effat Bambaei Chi, Nader Rahnama Pages 1-10
    High intensity workout provokes damage in muscles with an effect on muscle physiology and function. Today, serum levels of creatine and aspartate aminotransferase are widely used as biochemical markers of muscle damage in order to determine the functional status of muscle tissues in both pathological and physiological conditions. This study investigated the effect of a futsal match on some biochemical markers of muscle damage such as creatine (Cr) and aspartate aminotransferase (AST). 20 professional female futsal players (mean ± SD: age 20.9±2.02 yr, height 1.63±0.05 m, weight 59.25±8.92 kg) participated in this study. The subjects were divided into experimental and control groups. 10 participants took part in a futsal match and 10 subjects did not participate in the match as the control group. 10 cc of blood were collected from both groups before, immediately after (first posttest) and 24 hours after the match (second posttest) to measure Cr and AST and were analyzed by biochemical methods. Analysis of variance with repeated measures and Bonferroni post hoc test were used for data analysis. The results showed a significant increase in AST immediately after the match (P≤0.05). But there was no significant difference between the groups. Cr showed a significant difference immediately after the match between the two groups (P≤0.05), that is to say it increased 21% in the first posttest in the experimental group compared with the control group. It can be concluded that a futsal match can increase serum concentrations of Cr and AST that represents the risk of muscle damage in female futsal players.
    Keywords: biochemical factors, futsal, muscle damage
  • Amir Hossein Haghighi, Reyhaneh Adyalbaf Moghaddam, Mohammad Reza Hamedi Nia Pages 11-29
    The purpose of present study was to examine the effect of caffeine consumption on substrate metabolism and time to exhaustion during exercise and one hour after exercise in athletic female. Eleven female athlete students (age 23±1.54 years, body weight 56.09±5.99 kg, and aerobic power 40.21±1.01ml/kg/min) volunteered and were randomly divided into three groups of control,placebo (starch capsule), and caffeine (5 mg/kg), in a crossover design. Exercise protocol included exhausting running on treadmill with 70% of intensity of maximal heart rate. Subjects’ respiratory gases were collected at 30 minutes before exercise in prostrate position, during exercise, and one hour after exercise-as EPOC. The amounts of fat oxidation, carbohydrate and energy expenditure were measured by indirect calorimeter.The data was analyzed using the Kolmogrov – Smirnov, ANOVA with repeated measures and LSD post-hoc tests, at significance level of P≤0.05. The results showed that with caffeine consumption carbohydrate oxidation was significantly increased (p<0.05), but there was no significant effect on fat oxidation (p>0.05). Furthermore, caffeine consumption had no significant effect on substrate metabolism EPOC (p>0.05), while it significantly increased time to exhausion (p>0.05). Therefore, female athletes can increse/improve the time to exhausion by consumption of caffeine supplements (5 mg /kg) 1 hour before exercise.
    Keywords: Caffeine, Substrate metabolism, Time to exhaustion, EPOC
  • Minoo Bassami, Sajad Ahmadizad, Hiwa Rahmani, Arash Khodamoradi Pages 31-44
    The aim of the present study was to investigate the response of plasma visfatin to resistance exercise intensity and its relationship with insulin resistance, growth hormone and IL-6. After familiarization and determining their maximum strength (1-RM), 15 healthy young subjects (age: 26.2±4.1 yr, weight: 75.1±9.1 kg) performed three resistance exercise sessions at intensities of 30%, 55% and 80% of 1-RM with equal volumes randomly with a one-week interval. Blood samples were collected before and immediately after the exercise and analyzed to measure glucose, insulin, growth hormone, interlukin-6 (IL-6) and visfatin. Results showed no significant differences among the responses of plasma visfatin, interlukin-6 and insulin resistance index to three different resistance exercise intensities (P>0.05). Irrespective of intensity, a session of resistance exercise had a significant effect (P<0.001) on all variables except for visfatin. No significant relationships were found among all measured variables (P>0.05). Based on the findings of the present study, it could be concluded that resistance exercise intensity was not an effective factor for the response of visfatin, IL-6 and insulin resistance index which might be due to small differences in energy cost of resistance exercise at different intensities but equal volumes. Since there was no significant relationship between visfatin and insulin resistance in response to resistance exercise, this adipokine cannot be involved in insulin resistance during exercise.
    Keywords: interlukin, 6, maximum strength, resistance exercise intensity, visfatin
  • Mohammad Reza Mahmood Khani, Amir Dadashpoor, Seied Mohammad Hosseini Pages 45-56
    The evaluation and comparison of somatotype with elite athletes is a method to predict the chances of success in sports particularly in the Olympic sport of wrestling. The aim of the present study was to describe the somatotypic profile of 9-13-year-old boys in northern, mountainous and desert areas with a territorial planning approach and an emphasis on the geographical areas potential for wrestling. The present study was descriptive and field study. The statistical population consisted of those volunteer boys aged between 9 and 13 who participated in summer leisure programs of Basij Sport Organization. The sample included 717 boys (206 subjects from northern areas, 241 subjects from mountainous areas and 270 subjects from desert areas) who were selected from Kurdistan, Kermanshah, Ilam, Lorestan, Mazandaran, Gilan, Gorgan, Markazi, Qom and Kerman provinces. According to the guidelines on ISAK, selected anthropometric variables were measured and somatotypes were calculated by Heath-Carter method. Data were analyzed using ANOVA and x2 tests. Results of ANOVA showed significant differences in all three components of endomorph (F=33.99, P<0.001), ectomorph (F=4.18, P=0.016) and mesomorph (F=15.06, P<0.001) among three geographical areas of northern (wet), west (mountain), central and southern (desert). The most frequent somatotype was endomorphic-mesomorph in northern areas (x2=176.2, P<0.001, n=60), mesomorph-ectomorph in mountainous areas (x2=117.9, P<0.001, n=50) and endomorphic-mesomorph in the desert areas (x2=202.8, P<0.001). The finding of the present study showed that the northern and desert areas may be more talented in heavier categories of wrestling because of their higher percentage of endomorphic-mesomorph somatotype
    Keywords: geographical areas, somatotype, talent identification, wrestling
  • Rahman Soori, Ali Akbarnejad, Esmaeil Naseri Mobarake, Rasoul Dokht Abdiyan, Vahid Zeinali Pages 57-76
  • Vahid Valipour Dehnou, Hosein Mansournejad, Reza Gharakhanlou, Firouz Sharafi Pages 77-91
    Researchers and coaches are constantly looking for the most effective ways to enhance athletic performance. The aim of this study was to investigate the response of strength, power and muscle endurance to resistance training with different rest intervals. 16 male volunteers were selected and divided randomly into two groups. Group A (n=8, age 22±2.55 yr, height 174.20±6.14 cm, weight 64.20±6.33 kg) performed resistance training with constant rest intervals (120 sec.) and group B (n=8, age 22±3.54 yr, height 176.40±6.50 cm, weight 64.60±6.38 kg) with incremental rest intervals (90, 120, 150 sec.) 3 days per week for 6 weeks. To determine strength, power and muscle endurance, 1RM, bench press, throwing medicine ball and maximum repetition of bench press with 30% of 1RM tests were used respectively. Blood samples were collected 3 minutes before and 2 minutes after the 17th session to measure blood lactate. Paired samples and independent samples t tests were used for data analysis (α<0.05). Results showed that strength, power and muscle endurance significantly increased in both groups (P<0.05), but group B showed a greater percentage change in all tests. Blood lactate significantly increased after the resistance training compared with the rest interval but this increase was less in group B. It can be concluded that resistance training with progressive rest intervals is more important for increasing strength, power and muscle endurance compared with constant rest intervals.
    Keywords: endurance, lactate, power, rest interval, strength
  • Masoumeh Helalizadeh, Abas Gaeini, Mohammad Reza Kordi, Ali Asghar Ravasi, Mehdi Hedayati Pages 93-108
    The most important physiological role of apelin as a novel adipokine is co- relation with insulin hormone. The aim of this study was to investigate the effects of 12 weeks combined training on plasma apelin and insulin resistance index in overweight females. Therefore, 40 non athlete and over weight female students (BMI, 25-30), were selected and divided randomly in two experimental and control groups, equally. Training program was done seven days a week for 12 weeks. The endurance training program, which was performed four sessions per week, included intermittent running and walking. Two sessions per week were assigned to progressive resistance training consisted of circuit trainings. One session per week was also allocated to handball training. Blood samples were taken in fasting state from all subjects. Plasma apelin and insulin concentrates were determined by ELISA test. The statistical analyze of research was done by Repeated ANOVA (2×2), at the significance level of p
    Keywords: adipocytokine, apelin, combined training, insulin sensitivity, overweight
  • Dariush Sheikholeslami Vatani, Reshad Salavati Pages 109-121
    The aim of this study was to investigate the effect of acute resistance exercise with different movement orders on fatigue parameters (serotonin and RPE test) in non-athlete men (normal weight and obese). 26 male university students were purposively selected and assigned to obese (n-11) and normal weight groups (n=15). In the first session, half of the subjects (both obese and normal) randomly performed resistance protocol A (resistance exercise from large to small muscles) and the rest of the subjects performed resistance protocol B (resistance exercise from small to large muscles). The second session was three days later with reverse protocols. In each session, subjects performed 3 sets to exhaustion for 9 movements with 10RM. In each session, blood samples were collected before, immediately after and 30 min. after the exercise. Results using ANOVA with repeated measures showed that serum serotonin concentration significantly increased in both obese and normal groups (P<0.05) immediately after the protocol B (not protocol A) and returned to the baseline after 30 min of recovery. However, resistance exercise order had no effect on serum cortisol changes. In addition, both groups had higher RPE during resistance protocol B (P>0.05) although the difference was not significant compared with the protocol A. Overall, the findings of this study showed that when the resistance movements are preceded by small muscles, greater fatigue will happen, but obesity is ineffective in this regard, although obesity was associated with milder cortisol changes.
    Keywords: cortisol, exercise order, fatigue, obesity, serotonin
  • Majid Kashef, Ahmad Azad, Khalil Moonikh Pages 123-139
    Animal studies have reported very useful properties including weight loss and improved body composition for conjugated linoleic acid (CLA). However, there is limited information about the combined effect of resistance training and CLA supplementation. Therefore, the effect of CLA supplementation and resistance training on body composition, serum leptin and muscle strength in non-athlete men was examined in this study. In a quasi-experimental trial with double-blind design, 23 non-athlete men were randomly assigned to two groups: training + supplement (n=11), and training + placebo (n=12). Both groups performed 6 weeks (3 sessions per week) of resistance training program based on the Kramer (2004) protocol. The experimental group received 3 capsules (1000 mg) of CLA supplement and the control group ingested 3 capsules of placebo (olive oil) per day. Muscular strength, body composition and serum leptin were measured in the beginning and at the end of the study. Data were analyzed using dependent and independent t tests. Based on the findings, CLA + resistance training supplementation significantly decreased fat mass and serum leptin and significantly increased non-fat mass compared with placebo + resistance training (P˂0.05) while the lower and upper body strength of both groups were not significantly different. According to the results, it can be stated that resistance training combined with CLA supplementation can improve body composition and decrease serum leptin in non-athlete men. But it does not necessarily lead to a significant improvement in lower and upper body strength.
    Keywords: body composition, conjugated linoleic acid, muscular strength, resistance training, serum leptin
  • Milad Abdollahi, Valiollah Dabidiroshan, Seyed Mehran Hosseini Pages 141-155
    The aim of this study was to investigate the effect of different age groups and protocol type on respiratory function in men following a progressive aerobic exercise protocol. 37 healthy males (mean age of 12.7±1.7, 34.3±4.9,52±5.7 yr) were selected voluntarily. At first, the leg ergometer was used with constant 50 rpm and the initial intensity of 50 watts and 25 watts were added every two minutes. After an hour of rest, hand ergometer test was carried out with the same intensity and forced vital capacity and expiratory volume were measured by spirometry before and immediately after the ergometers. Data were analyzed using two-way analysis of variance, ANOVA, paired t test and Tukey post hoc test at P<0.05. The results showed that age and protocol type had a significant effect on FVC and FEV1, that is to say FVC level was significantly lower in young subjects than the elderly and middle-aged subjects (P<0.05) and it was higher in the middle-aged than the elderly (P<0.05) following leg and hand ergometers. In addition, FEV1 was significantly higher in the middle-aged than the elderly following the ergometers (P<0.05) and lower in the young subjects than the elderly and middle-aged (P<0.05). The interactive effect of age and exercise protocol type on respiratory parameters was determined. In addition, it became clear that the leg ergometer increased FVC in young subjects and improved FEV1 in all three age groups, but hand ergometer improved only FEV1 in young and middle-aged subjects.
    Keywords: age, progressive exercise, puberty, spirometry