فهرست مطالب

فصلنامه علوم زیستی ورزشی
پیاپی 6 (پاییز 1389)

  • بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/11/23
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ولی الله دبیدی روشن، عباسعلی گائینی، علی اصغر رواسی صفحه 5
    هدف این پژوهش، بررسی تاثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرینات تداومی و تناوبی هوازی بر پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت زیاد (HS-CRP) در موش های صحرایی (با وزن 93/4 ±625/325 گرم و سن 21 ماه که دست کم سه ماه از اتمام دوران باروری آنها گذشته بود) بود. به همین منظور 80 سر موش صحرایی ماده مسن نژاد ویستار با ژنوم 14848 با شرایط وزنی و سنی مشابه انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه اصلی تداومی، تناوبی هوازی و کنترل و ده زیر گروه – هر گروه شامل 8 سر موش – تقسیم شدند. پروتکل تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. آنگاه پروتکل بی تمرینی به مدت 4 هفته اجرا شد. خون گیری در سطوح پایه به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی در چهار مرحله با شرایط مشابه انجام و مقادیر HS-CRP با روش ایمنوتوربیدیمتریک و شاخص های کنترلی HDL-C، LDL-C نیز به روش آنزیماتیک اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس و اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی (Post Hoc) شفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج اولیه پژوهش نشان داد مقادیر HS-CRP هر دو گروه تمرینی در شش هفته نخست کاهش غیرمعناداری داشته، اما با تداوم تمرینات تا هفته دوازدهم، کاهش معناداری رخ داده است. نتایج اصلی این پژوهش حاکی از افزایش غیرمعنادار HS-CRP در هر دو گروه تمرینی و افزایش معنادار در گروه کنترل طی چهارهفته بی تمرینی است. آزمون آنالیز واریانس و به دنبال آن آزمون تعقیبی شفه نشان داد که این تفاوت مقادیر HS-CRP پس از 6 و 12 هفته تمرین و 4 هفته بی تمرینی تنها بین دو گروه تمرینی معنادار نیست. با توجه به این نتایج می توان گفت تمرینات تداومی و تناوبی هوازی موجب مهار پاسخ التهابی شده و مقادیر این شاخص طی دوره بی تمرینی تحت تاثیر نوع تمرین قرار نگرفته است.
    کلیدواژگان: تمرین تناوبی هوازی، موش های صحرایی و شاخص های التهابی، _ HS، CRPT، تمرین تداومی
  • مهناز امیدی، حمید رجبی، رامین بلوچی صفحه 21
    در این پژوهش کاهش تعداد جلسات تمرینی و در مقابل افزایش شدت تمرین بر ترکیب بدن (درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی)، توان هوازی و بی هوازی بررسی شد. 80 آزمودنی دختر غیرورزشکار (با میانگین سنی 53/1 +2/20 سال و میانگین 43/5 +18/160 سانتی متر)، از طریق تکمیل پرسشنامه و به صورت تصادفی (از مجموع 120 نفر) انتخاب شدند و در چهار گروه 20 نفره (سه گروه تمرینی و یک گروه گواه) قرار گرفتند و گروه های تمرینی به ترتیب یک، دو و سه جلسه تمرین در هفته به مدت 8 هفته را انجام دادند. تمرینات شامل تمرین تناوبی به صورت هر روز 60 دقیقه راه رفتن و دویدن با سرعت های معین برای هر گروه تمرینی بود، به گونه ای که گروه سه جلسه، تمرینی با شدت کم (70-60 درصد ضربان قلب بیشینه) و گروه دو جلسه، تمرینی با شدت متوسط (80-70 درصد ضربان قلب بیشینه) و گروه یک جلسه، تمرینی با شدت زیاد (90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) را انجام می دادند. برای برآورد توان هوازی، از آزمون دو رفت و برگشت 20 متر (شاتل ران)، برای سنجش توان بی هوازی (قدرت انفجاری پاها)، از آزمون پرس سارجنت و برای برآورد درصد چربی، از روش سه نقطه ای چین پوستی (سه سربازو، ران و فوق خاصره) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS 11 و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد هر چه تعداد جلسات تمرین بیشتر و شدت کمتر باشد، نتایج بهتری در درصد چربی بدن و توان هوازی کسب می شود. چنانچه سه جلسه تمرین در هفته با شدت کم نسبت به گروه های تمرینی دیگر، موجب کاهش معناداری در درصد چربی بدن (1/0+48/2) و شاخص توده بدن (06/0 +93/2) و افزایش معنادار توان هوازی (09/1+77/13) شد. برعکس هر چه تعداد جلسات تمرین کمتر و شدت بیشتر باشد، نتایج بهتری در توان بی هوازی کسب می شود، به طوری که بین گروه یک جلسه تمرین در هفته و گروه گواه بیشترین تفاوت معنی دار (59/1+ 27/8) مشاهده شد.
    کلیدواژگان: دانشجویان غیرورزشکار، _ توان هوازی، توان بی هوازی، ترکیب بدن، شدت تمرین، تواتر تمرین
  • مجید جلیلی، فرزاد ناظم، علی حیدریان پور، حیدر طویلانی صفحه 41
    حجم فعالیت بدنی، یک مولفه مهمی در نگهداشت سلامت و توانایی عملی مردان میانسال و سالمند است و در بهبود نیمرخ چربی خون افراد بزرگسال نقش دارد. پیاده روی شکل مفرحی از فعالیت بدنی هنگام اوقات فراغت است که در متن بسیاری از فعالیتهای روزمره آحاد جامعه جریان دارد و با انگیزه نشاط، ارتقای عملکرد ارگانیسم و نوتوانی انجام می شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تعداد گام های روزانه بر نیمرخ عوامل تهدیدکننده بیوشیمیایی چربی خون و آنتروپومتریک قلبی- عروقی مردان میانسال، فراسوی شاخص های فیزیولوژیک %VO2max، %HRmax،، %VO2R %HRR، Met و Dmax است. به این منظور گام های روزانه 27 مرد میانسال سالم در دو گروه داوطلب فعال (12 نفر، با حداقل 2 سال سابقه ورزش صبحگاهی منظم) و 15 مرد غیر فعال بدون پیشینه فعالیت بدنی پیوسته، با استفاده از دستگاه گام شمار (پدومتر)، همچنین سطوح پلاسمایی کلسترول تام (TC)، تری گلیسیرید(TG)،HDL-C و LDL-C و نیز متغیر های آنتروپومتری محیط کمر و باسن، نسبت کمر به لگن و لایه چربی زیر جلدی مورد سنجش قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده، میانگین شمارش گام های روزانه گروه فعال (3957±12632 گام در روز) به طور معناداری بیش از گروه غیرفعال (1631±5347 گام در روز) بود (001/0>P). مقادیر TGوTC پلاسمایی و نیز TC/HDL-C و LDL-C/HDL-C در گروه فعال به طور معنی داری کمتر از گروه غیر فعال بود (05/0>P)، اما تفاوت معناداری در سطوح HDL-C و LDL-C پلاسمایی دو گروه تحقیق مشاهده نشد (05/0< p). همچنین WHR در گروه فعال کمتر از گروه غیرفعال بود (005/0< p). به نظر می رسد که افراد میانسال و صاحبان مشاغل اجتماعی کم تحرک می توانند با تعداد حداقل 500/12 گام به صورت فعالیت بدنی روزانه همراه ورزش صبحگاهی، به عنوان آستانه ضد خطر عوامل قلبی- عروقی در مسیر ارتقای بهداشت کارکرد دستگاه گردش خون گام بردارند.
    کلیدواژگان: نیمرخ چربی خون، ورزش صبحگاهی، گام شمار (پدومتر)، _ فعالیت بدنی روزانه
  • امیر اسماعیلی، حمید سالاری کاریزمه، شادمهر میردار هریجانی صفحه 57
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی فشار فیزیولوژیکی وارد بر داوران لیگ برتر فوتبال ایران در شرایط واقعی طی فصل مسابقات? ? –? ??? بود. به این منظور 10 داور نخبه مرد لیگ برتر فوتبال ایران (میانگین سن 24/2±23/36 سال، قد 48/4±1/180 سانتی متر، وزن 4/8 ± 18/78 کیلوگرم، چربی بدن 3/3 ± 38/19 درصد و شاخص توده بدنی 53/1±98/23 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. داده های ضربان قلب در طول مسابقه با استفاده از دستگاه sunnto t6 طی دو مرحله با فاصله زمانی 10 هفته جمع آوری شد. به منظور مقایسه داده های تجزیه و تحلیل دو نیمه از آزمونT همبسته و برای بررسی تغییرات ضربان قلب در هر نیمه از آزمون اندازه گیری های مکرر به روش تک متغیری در سطح معنی داری P<0.05 استفاده شد. میانگین مسافت پیموده شده داوران در طول مسابقه7872 متر با میانگین ضربان قلب 63/158 ضربه در دقیقه (167- 145) بود (86% حداکثر ضربان قلب). داوران تقریبا 9 درصد زمان بازی را با ضربان زیر140، 72 درصد را با ضربان بین 170-140 و 19 درصد را با ضربان بالای 170 ضربه در دقیقه طی کردند و نیز اختلاف معنی داری بین مقادیر دو نیمه مشاهده نشد. علاوه بر این، داوران در هر نیمه تقریبا روند ثابتی را داشتند و نوسانی در میانگین ضربان قلب آنها در فواصل 15 دقیقه ای به لحاظ آماری وجود نداشت. به طور کلی نتایج این پژوهش ضمن مشخص کردن فشار فیزیولوژیکی که داوران در حین مسابقه متحمل می شوند، اطلاعات مفیدی را برای طراحی تمرینات هدفمند و همچنین مقایسه داوران ایران با ملاک های بین المللی در اختیار قرار می دهد.
    کلیدواژگان: ضربان قلب، _ فوتبال، فشار فیزیولوژیکی، داور، نخبه
  • سعید تابش، ضیاء فلاح محمدی صفحه 71
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات و اسید فولیک بر سطوح هوموسیستئین افراد فعال به دنبال یک جلسه تمرین وامانده ساز بود. به این منظور 18 تن از اعضای حاضر در اردوی آماده سازی تیم فوتبال دانشگاه مازندران (با میانگین سنی 02/2±11/22 سال؛ VO2max31/2±51/56 میلی لیتر کیلوگرم، و هوموسیستئین 59/0±45/13میکرومول در لیتر)، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی کراتین مونوهیدرات (6 نفر) و اسیدفولیک(6 نفر) و یک گروه دارونما(6 نفر) تقسیم شدند. از آزمودنی ها در وضعیت حداقل 12 ساعت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. پس از خون گیری آزمودنی ها تا مرز واماندگی برروی نوارگردان دویدند و بلافاصله بعد از آن دوباره خون گیری انجام شد. گروه تجربی2 به مدت 9 روز، 800 میکروگرم مکمل اسیدفولیک و در 5 روز بعدی علاوه بر مصرف همین مقدار اسید فولیک 3/0 گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن، دارونمای شبه کراتین مونوهیدرات دریافت کرد. گروه تجربی 1 به مدت 9 روز دارونمای شبه اسیدفولیک و برای 5 روز بعد علاوه بر دارونمای شبه اسید فولیک، به مقدار 3/0 گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن، مکمل کراتین مونوهیدرات نیز دریافت کرد. بعد از اتمام دوره مکمل گیری، آزمودنی ها با حفظ توالی حاکم بر پیش آزمون بار دیگر ارزیابی شدند. برای بررسی معناداری سطوح هوموسیستئین و تفاوت بین گروه ها، از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. سطح معناداری(05/0p<) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بعد از دوره مصرف مکمل، سطوح هوموسیستئین گروه کراتین مونوهیدرات به طور معنی داری کاهش یافت، اما در سطوح هوموسیستئین بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. سطوح هوموسیستئین بلافاصله بعد از ورزش در گروه کراتین نسبت به پیش آزمون به طور معنی داری پایین تر بود. تفاوت گروه های کراتین با اسیدفولیک و کراتین با دارونما نیز معنی دار بود (به ترتیب 001/0 p=و 002/0p=). اما بین گروه های اسیدفولیک و دارونما تفاوت معنی داری نبود(714/0p=). در مجموع یافته ها نشان داد که مصرف مکمل کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات تاثیر معنی داری بر سطوح هوموسیستئین بعد از ورزش وامانده ساز دارد، اما مصرف کوتاه مدت مکمل اسیدفولیک تاثیری بر سطوح پایه و بلافاصله بعد از تمرین وامانده ساز در سطوح هوموسیستئین ندارد.
    کلیدواژگان: مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین مونوهیدرات، هوموسیستئین، ورزش وامانده ساز، _ مصرف کوتاه مدت مکمل اسیدفولیک
  • امیرحسین حقیقی، مهدی هدایتی، اسماء دامن پاک، محمدرضا حامدی نیا صفحه 87
    هدف از تحقیق حاضر، مقایسه برخی شاخص های بیو شیمیایی خطر بیماری های سرطانی در زنان یائسه فعال و غیر فعال بود. به این منظور 74 زن یائسه بر اساس پرسشنامه فعالیت بدنی بک در دو گروه فعال) با سن 3/4 ± 89/55 سال، قد 05/0± 93/156 سانتی متر، وزن 50/6 ± 18/63 کیلو گرم، درصد چربی 29 /6 ± 25/26، شاخص توده بدن 3/2 ±79/25 کیلو گرم بر متر مربع و آمادگی هوازی 08/5 ±02/34 میلی لیتر بر کیلو گرم وزن بدن در دقیقه) و غیرفعال(با سن 80/4± 57 سال، قد 052/ ±95/156 سانتی متر، وزن67/7±9/65 کیلو گرم، درصد چربی 44/6±07/27، شاخص توده بدن 95 /1 ± 69/26 کیلوگرم بر مترمربع و آمادگی هوازی 10/2±21/24 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) قرار گرفتند. از افراد در حالت ناشتا خونگیری به عمل آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون T مستقل نشان داد که میزان عامل رشد شبه انسولین- یک (IGF-1) در زنان یائسه فعال به طور معنی داری بیشتر از زنان یائسه غیر فعال است. همچنین مقدار پروتئین سوم متصل به عامل رشد شبه انسولین (IGFBP-3)، نسبت، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین در زنان یائسه فعال و غیر فعال تفاوت معنی داری با هم نداشت. می توان گفت انجام طولانی مدت فعالیت های بدنی می تواند سطح بهینه ای را برای شاخص های بیوشیمیایی خطر بیماری های سرطانی ایجاد کند.
    کلیدواژگان: فعالیت بدنی، یائسگی، شاخص های خطر، _ سرطان
  • معصومه خورشیدی مهر، سیدضیاء معینی، حسین سپاسی صفحه 103
    هدف از این تحقیق مقایسه تغییرات ساختاری و عملکردی بطن چپ قلب در تمرینات منظم و بیتمرینی بلند مدت بازیکنان دختر عضو لیگ برتر بسکتبال خوزستان در رده سنی 29-18 سال بود. از میان 30 نفر بازیکن دختر عضو لیگ برتر بسکتبال به طور تصادفی 15 نفردر گروه تمرینات منظم و 15 نفر در گروه بی تمرین بلند مدت جایگزین شدند. متغیرهای ساختاری و عملکردی بطن چپ شامل قطر پایان سیستولی، قطر پایان دیاستولی، ضخامت دیواره بین بطنی، ضخامت دیواره خلفی، توده بطن چپ، حجم ضربهای، کسر تخلیه و ضربان قلب استراحتی که با استفاده از روش اکوکاردیوگرافی یک بعدی، دوبعدی و داپلر رنگی در وضعیت استراحت مورد ارزیابی قرار گرفته و اندازهگیری شد. در این تحقیق از آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.حداقل سطح معناداری 05/0p < بود. نتایج یافته های تحقیق نشان داد: بازیکنان دختر بسکتبال در تمرینات منظم به طور معناداری در متغیرهای ساختاری (به جز متغیر قطر پایان سیستولی و ضخامت دیواره خلفی) و عملکردی بطن چپ قلب بزرگتر و بیشتر و ضربان قلب استراحتی کمتری در مقایسه با گروه بیتمرین برخوردارند. نتیجه کلی این تحقیق نشان میدهد ساختار و عملکرد بطن چپ میتواند به طور مثبتی تحت تاثیر تمرینات منظم بسکتبال قرار گیرد.
    کلیدواژگان: ساختار و عملکرد بطن چپ، بازیکنان دختر بسکتبالیست، _ تمرینات منظم، اکو کاردیوگرافی، بیتمرینی بلند مدت
  • حسین مجتهدی، روح الله خادئی بادی، محمد بهرامی، سید محمد مرندی، وازگن میناسیان، احمدرضا موحدی، شهرام لنجان نژادی صفحه 117
    هدف از پژوهش حاضر، برآورد درصد چربی بدن از طریق محیط بخش های مختلف بدن با استفاده از چگالی سنجی توزین زیر آب به عنوان روش معیار و ارائه معادلات مربوط به آن بود. به این منظور 158 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه اصفهان (سن 6/21 سال، قد 174 سانتی متر، وزن 69 کیلوگرم، 61/15 درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی 5/22) به صورت تصادفی انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه سوابق پزشکی، آزمون های پژوهش را اجرا کردند. چگالی بدن از طریق توزین زیر آب به دست آمد. حجم باقی مانده از طریق معادله برآورد شد. قد، وزن و محیط اندام ها در هشت نقطه از بدن اندازه گیری شد. از طریق ضریب همبستگی پیرسون و معادلات رگرسیون خطی و به روش گام به گام، پنج معادله توسعه ارائه شد. مقدار ضرایب همبستگی بین وزن و محیط اندام ها و آزمون معیار قابل قبول و زیاد و برای ترسیم معادله مناسب بود. دو معادله از پنج معادله ای که ضریب تعیین بالاتری داشتند، عبارتند از: متغیر وابسته معادله r r2 SEE مقدار توده بدون چربی بدن به کیلوگرم (HC * 197/) + (CC * 303/) + (LA * 490/) – (W* 655/) + 924/5 = TBF(kg) 901/0 812/0 60438/2مقدار توده بدون چربی بدن به کیلوگرم 2 (LA) * 003/ - (W * 358/) + 413/2 = TBF(kg)2(CC) * 001/ + (SCCAUA * 098/) + 904/0 818/0 52478/2 W= وزن، LA= محیط پایین شکم، CC= محیط سینه، HC= محیط باسن، SCCAUA= جمع محیط سینه و بالای شکم
    کلیدواژگان: توزین زیر آب، _ ترکیب بدنی، درصد چربی بدن، محیط اندام ها
|
  • V.Dabidi Roshan – A.A.Gaeini – A.A.Ravasi Page 5
    The purpose of the present study was to determine the effect of four weeks of detraining after 12 weeks of continuous and intermittent aerobic training on high sensitive c-reactive protein (HS-CRP) in rats (325.6±4.93 grams and 21 months old and their fertility period expired 3 months ago). For this purpose, 80 female wistar rats with strain 14848 were prepared and divided into three groups: continuous, intermittent aerobic and control and ten subgroups (8 rats were assigned to each subgroup). The training protocol was performed for 12 weeks, 5 days a week with defined speed and duration. Then, the detaining protocol was performed for 4 weeks. The blood samples in the baseline were gathered after 12 to 14 hours of fasting in four phases. The HS-CRP was measured with immunoturbidimetric assay. Also, LDL-C and HDL-C were measured with enzymatic method. Data were analyzed via analysis of variance (ANOVA) and the repeated measure tests and post hoc test of Scheffe. The results showed that HS-CRP levels decreased insignificantly in the first six weeks and decreased significantly after 12 weeks. The main results showed that after 4 weeks of detraining, HS-CRP level in continuous and intermittent aerobic groups increased insignificantly and significantly in control group. ANOVA and Scheffe tests showed that HS-CRP difference after 6 and 12 weeks of training and 4 weeks of detraining was not significant only between the continuous and intermittent aerobic groups. It can be stated that continuous and intermittent aerobic training inhibits the inflammatory response and the training type did not affect the levels of HS-CRP during 4 weeks of detraining.
  • M.Omidi_H.Rajabi – R.Baloochi Page 21
    In aim of this research was to investigate the effect of a decrease in the number of practice sessions and an increase in exercise intensity on aerobic and anaerobic power, body fat percentage, and body mass index. 80 subjects (average age: 20.2±1.53 years and height: 160.18±5.43cm) were divided into 4 groups (3 experimental groups and one control group). The experimental groups exercised with certain intensity, one, two and three sessions respectively per week for 8 weeks. The exercise consisted of walking and running with certain speeds for each experimental group: three-session group exercised with low intensity (60%-70% maximal heart rate), the two-session group exercised with moderate intensity (70%-80% maximal heart rate) and the one-session group exercised with high intensity (80%-90% maximal heart rate). The findings showed that in factors such as aerobic power, body fat percentage and body mass index, the more the number of sessions and the less the intensity, the better the results for body fat percentage and aerobic power, but the more the intensity and the less the number of the sessions, the better the results for anaerobic power.
  • M.Jalili , .F.Nazam , .A.Haidarian , .H.Tavilan Page 41
    The aim of the present study was to evaluate the effect of daily steps on blood lipid profile of middle-aged men. Daily steps were measured in healthy men (n=27) by a portable electronic pedometer. Subjects were voluntarily selected as an active group (AG=12) and sedentary group (SG=15). In addition, total cholesterol (TC), triglyceride (TG), LDL-C and HDL-C were measured. The average of daily steps in the AG (12632 3957 steps/day) was significantly higher than the SG (5347 1631 step/day) (P<0.001). TG and TC concentrations in the AG were significantly lower than SG (P<0.05). TC/HDL-C and LDL-C/HDL-C ratios in AG were significantly lower than SG (P<0.05) whereas HDL-C and LDL-C concentrations were not significantly different in the two groups (P>0.05). It seems that the middle-aged sedentary subjects can improve their cardiovascular system by physical activity of at least 12,500 steps/day in their morning exercise programs as a threshold of anti-risk factors.
  • A.Esmaeeli, H.Salari Karizmeh- Sh.Mirdar Harijani Page 57
    The aim of this study was to examine physiological load imposed on Iranian elite soccer referees during actual match play in the 2007-2008 season. Ten male elite soccer referees (Age: 36.23±2.24 years, height: 180.1±4.48 cm, body mass: 78.18±8.4 kg, fat mass: 19.38±3.3 percent BMI: 23.98±1.53 kg.m-2) participated in the study. Heart rate data were collected during match using the Suunto t6 device during 2 stages with 10 weeks of interval. Paired-sample t-test and repeated measure analysis were used to compare the data of first half and second half and heart rate variations in each half respectively (P<0.05). Average total distance covered was 7872 m (range 6720-9910 m) with mean heart rate 158.63 beats/min (range 145-167) (86 % of maximal heart rate) and no significant differences were observed between halves (p>0.05). Referees, on average, covered 9% of the whole match time at heart rate <140, 72% between 140-170 and 19% of the total time at heart rate >170 and no significant differences were observed between two halves. Also, no significant variations were observed in mean heart rate from first to the last 15 min in each half. In conclusion, these results provided important data to aid the development of training programs according to physiological load imposed on elite soccer referees during actual match play.
  • S.Tabesh – Z.Fallahmohammadi Page 71
    The purpose of this study was to investigate the effects of short-term creatine monohydrate (CR) and folic acid (FA) supplementation on homocysteine (Hcy) levels in young active males. Eighteen young male soccer players (21.11±2.02 years, VO2max 56.51±2.31, Hcy 13.45±0.59) volunteered to participate in this study. They were randomly divided into creatine monohydrate (n=6), folic acid (n=6) and placebo (n=6) groups. Blood samples were gathered before (at least 12 hours of fasting) and immediately after the exhaustive exercise. Each subject of FA group received 14 folic acid capsules (800µg/d) for 9 days and 0.3 g/kg/wt/d placebo + folic acid capsules for 5 days. CR group received placebo for 9 days and then 0.3 g/kg/wt/d creatine monohydrate + placebo for 5 days. Again after 2 weeks of supplementation, in at least 12h fasting, blood samples were gathered before, and immediately after the exhaustive exercise. Results showed that Hcy significantly decreased after supplementation in creatine monohydrate group, but there was no significant difference in Hcy between the two groups. Hcy significantly decreased immediately after the exercise in creatine group when compared to the pretest. There was a significant difference between creatine and acid folic groups as well as between creatine and placebo (p=0.001 and p=0.002 respectively), but there was no significant difference between acid folic and placebo groups (p=0.714). Overall, the findings showed that short-term creatine monohydrate supplementation can significantly decrease Hcy levels after the exhaustive exercise, but short-term folic acid supplementation did not significantly affect basic Hcy and immediately after the exhaustive exercise.
  • A.H.Haghighi , .M.Hedayati .A.Daman Pak , .M.R.Hamedi Nia Page 87
    The purpose of the present study was to compare some biochemical markers of cancer diseases risk between two groups of active and inactive postmenopausal women. For this purpose, 74 postmenopausal women were required to complete Baecke questionnaire. They were divided into two groups: active (age: 55. 89±4. 38 years, height: 156. 93±0. 05 cm, weight: 63. 18±6. 50 kg, body fat percentage: 26. 25±6. 29, body mass index: 25. 79±2. 37 kg/m2، VO2max: 34. 02±5. 08 ml/kg min) and inactive (age: 57±4. 80 years, height: 156. 95±0. 052 cm, weight: 65. 9±7. 67 kg, body fat percentage: 27. 07±6. 44, body mass index: 26. 69±1. 95 kg/m2, VO2max 24. 21±2. 10 ml/kg/min). Blood samples were gathered in a fasting state. Independent T test was used to analyze data. The results of this study showed that IGF-1 level was significantly higher in active postmenopausal women than inactive postmenopausal women. There were not significant difference between active and inactive postmenopausal women in IGFBP-3,, insulin, glucose and insulin resistance index. In conclusion, chronic physical activity could cause optimal levels for biochemical markers of cancer diseases risk.
  • M. Khorshidi Mehr, S.Z. Moeini )Ph.D(-H.Sepasi) Page 103
    The present study attempted to compare the structural and functional changes of left heart ventricle in female basketball players of Khuzestan superior league (aged between 18 and 29) during regular training and long-term detraining. Out of 30 female players, 15 subjects were assigned randomly to regular training group and 15 subjects to long-term detraining group. The structural and functional variables of left heart ventricle included end-systolic and end-diastolic internal diameter (LVEDS, LVEDD respectively), septum and posterior wall thickness (SWT, PWT respectively), left ventricular mass (LVM), stroke volume (SV), ejection fraction (EF) and rest heart rate (HR). These variables were studied and measured at rest by mono and two dimensional echocardiography and color Doppler technique. In order to analyze the collected data, descriptive statistics and multi-analysis of variance (MANOVA) were used (P<0.05). Findings of the study showed that regular training group enjoyed significantly higher structural and functional variables of left heart ventricle (except in the cases of end-systolic and posterior wall thickness) and lower rest heart rate compared with long-term detraining group. Overall results of this study revealed that left heart ventricular structure can positively be affected by basketball regular training.
  • H.Mojtahedi _R.Khadei Bady – M.Bahrami – M.Marandi – V.Minasian – A.R.Movahedi – Sh.Lanjan Nezhadian Page 117
    The aim of this study was to estimate body fat percentage through circumference of different parts of body by hydrodensitometry (hydrostatic underwater weighing) as the criterion method and to develop related equations. 158 male students of Isfahan University (mean age: 21.6 yrs, height: 174 cm, weight: 69.04 kg, body fat percentage: 15.61 kg, BMI: 22.59) were randomly selected. These subjects filled in the consent form and medical record questionnaire. Body density was estimated through underwater weighting. The RV was estimated through equation. Height, weight, and circumference of upper and lower body and trunk were measured at eight parts of the body. Using linear regression equations, Pearson correlation coefficient and stepwise method, 5 equations were developed. Correlation coefficients between weight and circumference of different parts of the body with criterion test were acceptable. Two equations with higher coefficient of determinant were as follows: TBF (kg) = 5.924 + (0.655 w) – (0.490 LA) + (0.303 CC) + (0.197  HC)R= 0.901 R2 = 2.60438 SEE = 0.812TBF (kg) = 2.413 + (0.358  W) –0.003  (LA2) + (0.098  SCCAUA) + 0.001  (CC2) R= 0.905 R2 = 0.82 SEE = 2.51344W= weight, LA= abdominal lower circumference, CC= chest circumference, HC= Hip circumference, SCCAUA= Sum of chest and abdominal upper circumference