فهرست مطالب

مجله سیاست گذاری اقتصادی
سال یکم شماره 2 (پاییز و زمستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1390/07/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محسن رنانی، محمد میرزایی، شیرین اربابیان، لعیا واعظ صفحه 1
    ویژگی مهم بازار کار ایران و سایر کشورهای در حال توسعه در دهه های اخیر، گسترش بخش غیر رسمی است. این مهم به خصوص در مناطقی که از لحاظ ساختار نیروی کار و وضعیت تقاضای کار دارای شرایط ویژه ای می باشند، گسترش بیشتری داشته است. بررسی شاخص های کلیدی بازار کار در استان کهگیلویه و بویراحمد نشان می دهد که شرایط گسترش بخش غیر رسمی در این منطقه بیشتر فراهم بوده است. بر این اساس، در مطالعه حاضر به بررسی و تحلیل ساختار اشتغال بخش غیر رسمی استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بخش غیر رسمی استان ظرفیت اشتغال زایی بالایی دارد، به طوری که در حدود یک سوم از شاغلان استان به صورت غیر رسمی فعالیت داشته اند. بنابراین شناخت و توجه به بخش غیر رسمی و تسهیل فرآیندهای قانونی در راستای ارتقای این گونه فعالیت ها به سوی رسمی شدن یکی از راه های موثر کاهش بیکاری در استان است.
    کلیدواژگان: بخش غیر رسمی، اشتغال غیر رسمی، استان کهگیلویه و بویراحمد، بخش نامنظم، بخش غیر قانونی، بخش خانوار
  • کاظم یاوری، توحید فیروزان سرنقی صفحه 37
    در اقتصادی که به دلیل وجود انحراف در قیمت نهاده ها، قیمت ها راهنمای غلطی باشند در این صورت نهاده ها به صورت ناکارا و بیش یا کمتر از حد کارا به کار گرفته شده و هزینه های اجتماعی تولید افزایش یافته و عدم کارایی تخصیصی ایجاد می شود. این مطالعه با بکارگیری یک مدل سیستمی و با لحاظ انحراف در قیمت نهاده ها، میزان این عدم کارایی های تخصیصی را اندازه می گیرد. به این منظور از رویکرد تابع هزینه سایه ای استفاده شده و با محاسبه میزان انحرافات نسبی در قیمت نهاده ها و عدم کارایی تخصیصی، تحلیل واقعی تری از تخصیص منابع در 161 واحد بزرگ نساجی کشور که بین 100 تا 300 نفر کارکن داشتند ارائه می شود. نتایج بدست آمده حاکی از رد نشدن فرضیه عدم کارایی نسبی قیمت نهاده ها و وجود هزینه های فزاینده عدم کارایی تخصیصی در صنایع مورد مطالعه به اندازه بیش از 23 درصد هزینه های تولید است.
    کلیدواژگان: انحراف قیمت، عدم کارایی تخصیصی، تابع هزینه سایه ای، بازار نهاده، بخش صنعت، کشش
  • مرتضی خورسندی، کریم اسلاملوییان، سید حسین ذوالنور صفحه 59
    شکاف محصول از جمله متغیرهای مهمی است که در مباحث اقتصادی و به ویژه در ادبیات سیاست پولی و مطالعات مربوط به ادوار تجاری بسیار مورد توجه می باشد. از آنجا که این متغیر به طور مستقیم قابل مشاهده نیست، تخمین آن همواره مد نظر محققین بوده است. در این مقاله ضمن معرفی انواع روش های تخمین شکاف محصول، سعی می شود تا با استفاده از بحث سرمایه انسانی و ورود آن به تابع تولید، روش های جدیدی پیشنهاد شود که در آن نقش سرمایه انسانی نیز در تولید بالقوه و شکاف محصول لحاظ گردد. این روش ها با استفاده از داده های ایران طی دوره ی 86-1346 تخمین زده شده و سپس با روش های متداول دیگر نظیر فیلتر هادریک پرسکات و روش اداره بودجه کنگره آمریکا (CBO) مورد مقایسه قرار گرفته است. به منظور مقایسه این روش ها از آزمون های غیرآشیانه ای و ریشه ی میانگین مربعات خطا (RMSE) استفاده شده تا به وسیله آنها میزان اثرگذاری هر یک از شاخص ها بر قدرت پیش بینی متغیرهای تورم و بیکاری در ایران آزمون گردد. نتایج آزمون ها نشان می دهد که روش پیشنهادی بر روش های فیلتر هادریک پرسکات و اداره بودجه کنگره آمریکا ترجیح دارد. به نظر می رسد که این روش بتواند شاخص مناسبی جهت تخمین شکاف محصول در ایران باشد.
    کلیدواژگان: شکاف محصول، سرمایه انسانی، فیلترها دریک پرسکات، تعمیم روش CBO، ایران
  • محسن پورعبادالهان کویچ، حسین اصغرپور، فیروز فلاحی، حسن عبدی صفحه 99
    با توجه به اهمیت و سهم عمده صادرات محصولات شیمیایی و فلزات اساسی در سبد صادرات کالاهای صنعتی و تاثیر آنها بر رشد اقتصادی کشور، شناخت عوامل موثر بر صادرات این محصولات به منظور توسعه آنها ضروری به نظر می رسد. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر سرمایه انسانی بر صادرات زیربخش های صنعتی محصولات شیمیایی و فلزات اساسی ایران با استفاده از داده های تابلویی طی دوره 86-1379 است.
    یافته های تجربی تحقیق نشان می دهد که طی دوره مورد بررسی، سرمایه انسانی در کنار ارزش افزوده صنعتی تاثیر مثبت و معنی داری بر صادرات زیربخش های صنعتی محصولات شیمیایی و فلزات اساسی داشته است. تاثیر متغیر تقاضای داخلی نیز بر صادرات این زیربخش ها منفی و معنی دار بوده است. همچنین، عوامل قیمتی (همچون نرخ ارز و شاخص قیمت کالاهای وارداتی) در مقایسه با متغیرهای حقیقی (همچون سرمایه انسانی، ارزش افزوده صنعتی و تقاضای داخلی) در تعیین صادرات این محصولات از نقش ضعیف تری برخوردار بوده اند. بنابراین، با در نظر گرفتن نتایج به دست آمده می توان استدلال کرد که ساختار این صنایع و صادرات آنها به گونه ای است که صادرات محصولات شیمیایی و فلزات اساسی تحت تاثیر یک سری متغیرهای حقیقی همچون سرمایه انسانی و ارزش افزوده قرار می گیرد و در مقابل زمینه لازم برای تحت تاثیر قرار دادن صادرات این محصولات از طریق متغیرهایی همچون نرخ ارز و شاخص قیمت کالاهای وارداتی هنوز فراهم نبوده و اتکا به این متغیرها توفیق چندانی در مسیر توسعه صادرات آنها نخواهد داشت.
    کلیدواژگان: صادرات محصولات شیمیایی و فلزات اساسی، سرمایه انسانی، داده های تابلویی، ایران
  • سید حسین میرجلیلی، سیدعباس میردهقان، سعید دهقان خاوری، رضا ولی زاده صفحه 123
    شناسایی جایگاه هر یک از صنایع کشور در بین سایر صنایع مسئله ای است که برای سیاست گذاران و تصمیم گیران درسطح کلان کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این موضوع در مورد فعالیت های صنعتی در سطح منطقه ای نیز حائز اهمیت است، زیرا بر اساس اصول و مبانی اقتصادی تخصیص منابع باید بر اساس توانمندی ها و مزیت های نسبی مناطق صورت پذیرد. با انتخاب بخش صنعت به عنوان محور توسعه در اسناد برنامه های پنج ساله توسعه و چشم انداز 20 ساله کشور، تدوین برنامه توسعه هر یک از مناطق به طور جداگانه بر اساس ظرفیت های بالقوه و بالفعل در این بخش امری بسیار مهم و حیاتی است. بر این اساس، در این مقاله کوشش می شود که قابلیت ها و پتانسیل های موجود در بخش صنعت استان یزد شناسایی شود. به این منظور ابتدا با استفاده از روش های تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی شاخص های ترکیبی مرتبط با موضوع طراحی شده است. سپس به کمک این شاخص ها، بخش های مختلف فعالیت های صنعتی استان برای یک دوره زمانی 4 ساله برحسب کدهای دورقمی ISIC و براساس درجه برخورداری از مزیت، رتبه بندی شده اند. طی دوره مورد بررسی بیشترین درجه برخورداری به صنایع تولید سایر محصولات کانی غیر فلزی و تولید منسوجات اختصاص یافته است. علاوه بر آن، صنایع تولید فلزات اساسی و تولید مواد و محصولات شیمیایی نیز از رتبه خوبی از این حیث برخوردار می باشند. همچنین مقایسه نتایج مقاله با سیاست گذاری های صورت گرفته در بخش صنعت، بیانگر این امر است که در بسیاری از موارد به مزیت نسبی صنایع در برنامه ریزی های منطقه ای توجهی نشده است و تا حدود زیادی عدم همسویی میان صنایع با مزیت بالا و تخصیص منابع وجود دارد.
    کلیدواژگان: تحلیل عاملی، تاکسونومی عددی، صنعت، استان یزد
  • علی حسین صمدی صفحه 159
    هدف اصلی این مقاله آزمون فرضیه باز بودن همزمانی (باز بودن تجاری و باز بودن مالی- حساب سرمایه) و بررسی عوامل موثر بر توسعه مالی در اقتصاد ایران می باشد. برای رسیدن به این هدف از یک الگوی اقتصادسنجی و روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) و داده های دوره 85-1350 استفاده شده است. نتایج تخمین الگو نشان داد که برای توسعه بیشتر بخش مالی، سیاست های باز بودن تجاری و باز بودن مالی به طور همزمان باید پی گیری شود. هرچند تاثیر باز بودن تجاری بر توسعه مالی به مراتب بیشتر از تاثیر باز بودن مالی است.
    کلیدواژگان: توسعه مالی، باز بودن تجاری، باز بودن مالی، فرضیه باز بودن همزمانی، موانع نهادی، اقتصاد ایران، روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM)
  • علیرضا کازرونی، مجید فشاری، سیاب ممی پور صفحه 185
    هدف اصلی این مطالعه بررسی اثر درجه باز بودن تجارت بر بی ثباتی نرخ واقعی ارز در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا طی دوره 2006-1975 می باشد. برای این منظور از تکنیک داده های تابلویی برای تخمین مدل تحقیق استفاده شده است. نتایج حاصل از برآورد مدل بیانگر این است که متغیرهای درجه باز بودن تجارت، نسبت مخارج دولتی به تولید ناخالص داخلی و رشد بهره وری نیروی کار تاثیر منفی و نرخ تورم تاثیر مثبت و معنی دار بر بی ثباتی نرخ واقعی ارز داشته اند. از این رو مهم ترین توصیه سیاستی این تحقیق آن است که سیاستگذاران کلان این کشورها با آزادسازی تجاری، موانع موجود بر واردات را کاهش داده و همزمان با افزایش صادرات، سهم بیشتری از بازارهای جهانی را به خود اختصاص دهند. زیرا با افزایش درجه باز بودن تجارت، کشورهای منطقه بر قیمت ها و بازارهای جهانی تاثیرگذار بوده و از تغییرات تحمیلی قیمت ها مصون خواهند ماند که این امر در نهایت ثبات نرخ ارز واقعی را به دنبال خواهد داشت.
    کلیدواژگان: داده های تابلویی، بی ثباتی نرخ واقعی ارز، درجه باز بودن تجارت، منطقه MENA
|
  • Mohsen Renani, Mohammad Mirzaie, Shirin Arbabian, Laya Vaez Page 1
    During the last decade, expanding the informal sector is the main characteristic of the labor market in Iran and many other developing countries. This feature has been more considerable in the areas with special labor demand conditions and labor force structure. The main indices of labor market in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province (in Iran) show that the conditions which inspire the informal sector to grow are highly available in the area. Hence, this study tries to analyze the structure of employment in the informal sector of the province. The results show the high capacity of the informal sectors in creating jobs, about one third of employed people are working in the formal sector so far. Therefore one of the most effective ways to reduce unemployment in this area passes through recognition and consideration of the informal sector and easing the legal procedures to improve this type of activities toward formalization.
  • Kazem Yavari, Tohid Firoozan Page 37
    According to neoclassical approach, input prices is a measure of resources scarcity induce firms to cost-minimizing and allocation of recourses in efficient behavior. But when prices are distorted and the lack of the effective competition inputs are used inefficiently, the result is under- or over-utilization of factors relative to their endowments or allocative inefficiency. In this paper, we consider a method for estimating allocative inefficiency using shadow cost approach and system of equations and apply it to data from 161 manufactures of textile during 2006-2007. Results show strong allocative inefficiency and increase in cost of production of firms by 23% of the production costs in studied period.
  • Morteza Khorsandi, Karim Eslamloueyan, Hossein Zonnoor Page 59
    Output gap is an important economic variable. This is widely used in economic literature on monetary policy and business cycle. This variable is not observable, hence it has to be estimated. Different methods such as Hodrick-Prescott filter and CBO are used to estimate this important index. It is noted that, the role of human capital is neglected in estimating the output gap. In the present paper, we introduce human capital into production function and use different methods to estimate output gap for Iran over the period 1967-2007. Non-nested tests and root mean square error (RMSE) are used to compare the forecasting power of each index. Our results show that our proposed method performs better and has higher forecasting power than Hodrick-Prescott filter and CBO methods in estimating output gap. This result might have important policy implications for economic policymakers and researchers in Iran.
  • Mohsen Pourebadollahan Covich, Hossein Asgharpur, Firouz Fallahi, Hassan Abdi Page 99
    With regard to the importance and high proportion of the export of chemical and fundamental metal products in the export basket of Iranian industrial products and their impact on economic growth, it is essential that effective factors on the export of such products be investigated. This paper investigates the impact of human capital on the export of chemical and fundamental metals products in Iran using a panel data set of Iranian 4-digit ISIC manufacturing industries over the period 2000-2007.The results of the study show that human capital and manufacturing value added have positive and significant effects on the chemical export and fundamental metal products. In addition, the domestic demand of manufacturing goods has a negative and significant effect on the export of these products. In contrast, the price indices such as nominal exchange rate and price index of import goods, show no significant effects. Therefore, any effort to expand the higher education is highly recommended.
  • Seyyed Hossein Mirjalili, Seyyed Abbas Mir Dehqan, Saeed Dehqan Khavari, Reza Vali Zadeh Page 123
    In this paper, in order to recognize the potentials of industrial sector, we used for three years: 2001-2004, a synthesis of factor analysis and numerical taxonomy for 2 digit ISIC codes to derive the priorities are used.The results point out that the industries could be sorted as follows: non-metal mine products and textiles. Moreover, basic metals and chemicals had a rapid growth, but unfortunately these results have ignored in industrial planning of Yazd province, which should be considered in planning.
  • Ali Hossein Samadi Page 159
    The main purpose of this paper is to analyze the determinants of financial development and testing the Simultaneous (trade and financial) openness hypothesis in Iranian economy during 1971-2006. For the analysis procedure, the time series econometrics techniques and the GMM method are applied. The results show that:1-For larger financial development, government should open trade and financial market, simultaneously.2-The effect of trade openness on financial development is greater than financial openness.
  • Ali Reza Kazerooni, Majid. Feshari, Siab Mamipour Page 185
    This paper is mainly concerned with linkage between the real exchange rate volatility and degree of trade openness in MENA countries during the period of 1975-2006. The model is derived from theoretical monetary model and estimated by Panel Data approach. The findings show that degree of trade openness, government expenditures and labor productivity growth have negative, and inflation rate has positive and significant effect on the volatility of real exchange rate in the MENA countries. Thus, policy makers should follow the trade liberalization policies in order to expand the volume of trade and reduce the real exchange rate volatility.