فهرست مطالب

فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده - سال پنجم شماره 17 (بهار 1390)

فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده
سال پنجم شماره 17 (بهار 1390)

  • 220 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1390/04/05
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سیمین حسینیان*، مهرانگیز شعاع کاظمی، زهرا چابکی نژاد صفحه 7
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی باهوش هیجانی دربین دختران دانشجوی دانشگاه الزهرا(س) شهر تهران که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل می باشند انجام گرفته شده است،ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از:پرسشنامه هوش معنوی ناصری با 97 سوال و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن با 90 سوال که به منظور بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهش(هوش معنوی، هوش هیجانی) بر روی نمونه پژوهش که شامل 202 نفرازدختران دانشجومی باشد اجرا گردیده، به منظور آزمون فرضیه پژوهش از روش آماری همبستگی استفاده گردید و نتایج حاصل نشان داد که بین هوش معنوی وهوش هیجانی رابطه معناداری وجود دارد به این معنی که هر چه افراد از هوش معنوی بالاتری برخوردار باشند از نظر هوش هیجانی نیز در سطح بالاتری قرار دارند.
    کلیدواژگان: هوش معنوی، هوش هیجانی، دختران دانشجو
  • محمدباقر حبی* صفحه 27
    مقدمه
    دین و دینداری حقیقتی است که پیوسته از ارکان اصلی فرهنگ ملت هاست، جامعه را انسجام می بخشد و در افراد جامعه حس همبستگی به وجود می آورد(آلستون،1380). در کنار نشانگرهای دینی نشانگرهای ملی نیز حائز اهمیت هستند. هویت ملی ابزار قدرت مندی برای بقای یک ملت است. آنچه که به هویت ملی می تواند معنی ببخشد، فرهنگ، ارزش هاو آداب و رسومی است که یک ملت را از سایر ملل جدا می کند(چنگ، 2002؛ شین، 2001).در ایران اسلامی، ارزش ها و آداب و سنن در دین و باورهای دینی مردم ریشه دارد و بخش عظیمی از هویت ملی آن را می سازد که طی قرن ها نسل به نسل منتقل شده است. این پژوهش به بررسی برخی از نگرش های دینی و ملی در گروهی از جوانان عضو کانون های فرهنگی پرداخته است و به دنبال پاسخگویی به این سئوال بوده است که آیا تفاوت معنی داری بین نشانگر های دینی و ملی وجود دارد؟
    روش
    توصیفی- تحلیلی است. نمونه پژوهش مجموعا 1000 نفر از اعضای کانون های فرهنگی شهر تهران است که با روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه با ضریب کرنباخ محاسبه شده است. ارتباط داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مقایسه میانگین ها با آزمونT و تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
    یافته ها
    نشانگرهای ملی و دینی بالاتر از متوسط مقیاس قرار دارند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیر سن و میزان تحصیلات با نگرش های دینی و ملی ارتباط معنی داری وجود دارد همچنین بین نشانگر دینی با نشانگر ملی رابطه معنی داری وجود دارد و تفاوت معنی داری میان میانگین نمرات نشانگرهای دینی و ملی در دختران و پسران مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    ایجاد نگرش دینی در جوانان زمینه مناسبی است که در جوانان به یکپارچگی و وحدت شخصیت می انجامد و هویت یابی ملی به ایجاد انسجام، یکپارچی و تعامل و تفاهم اجتماعی در جامعه می انجامد و فرد را از خود بیگانگی، انزوا و تعارض اجتماعی بدور نگاه می دارد. لذا لازم است که سازمان ها و دستگاه های دولتی و غیر دولتی با ارایه الگوها و آموزه های عمیق دینی و ملی بر رشد شاخص های دینی و ملی همت گمارند و زمینه اتحاد ملی و انسجام اسلامی را فراهم آورند. در این میان باید نقش جنسیت را نه به عنوان یک عامل بازدارنده بلکه به عنوان یک عامل وحدت بخش و انسجام دهنده مد نظر قرار داد.
    کلیدواژگان: تفاوت های فردی زن و مرد، نشانگرهای دینی و ملی، انسجام اسلامی و اتحاد ملی
  • فریده حمیدی*، اسعد محمدی، بهرام محمدی صفحه 43
    پژوهش حاضر به عنوان طرحی توصیفی - همبستگی و با هدف سنجش میزان خشونت علیه زنان و عوامل فرهنگی مرتبط با آن انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متاهل با دو قومیت کرد و ترک تشکیل می دادند که تعداد 640 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی نسبتی (18/67 درصدکرد و82/32 درصد ترک) انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه بود که بعد از برآورد اعتبار(از طریق تحلیل عاملی) و پایایی (از طریق آلفای کرونباخ) در بین پاسخگویان توزیع شد. بعد از تکمیل پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 ضرایب آماری متناسب با نوع متغیرها (آزمون های t، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس) محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج آزمون فرضیات بیانگر این است که تفاوت معناداری بین میزان خشونت در اقوام کرد و ترک وجود ندارد. اعتقاد مرد به پدرسالاری، آداب و رسوم و اعتقادات مذهبی زوجین از عوامل تاثیرگذار بر میزان خشونت علیه زنان است. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره بیانگر این است که متغیرهای مستقل (عوامل فرهنگی) وارد شده بر مدل قادر هستند 45% از تغییرات متغیر وابسته (خشونت علیه زنان) را تبیین کنند و اعتقاد مرد به پدرسالاری بیشترین تاثیر و آداب و رسوم کمترین تاثیر را بر میزان خشونت دارا هستند.
    کلیدواژگان: خشونت علیه زنان، خشونت اقتصادی، خشونت فرهنگی، خشونت روانی، خشونت اجتماعی، خشونت فیزیکی
  • مهرشاد شبابی*، محمد آقاسی صفحه 83
    این مقاله براساس نظریه تقویت افتراقی و برجسته سازی کوهن، قصد دارد تا نحوه انعکاس رسانه ای غرب از قتل فردی به نام ندا آقا سلطان (فارغ از خود ماجرا) را بررسی و نشان دهد که رسانه ها با روش برجسته سازی و تقویت افتراقی چگونه از راهبرد شکل دهی افکار عمومی استفاده می کنند. به اعتقاد برنارد کوهن، ممکن است رسانه های امروزی نتوانند به مردم بگویند چگونه فکر کنند اما به جرات می توانند به مردم بگویند به چه چیزی بیاندیشند(کوهن،1993،16). مقاله حاضر حاصل تحلیل محتوای رسانه ای است که به منظور بررسی شیوه های رسانه ای در تاثیر گذاری بر افکار عمومی خارجی و داخلی از جریان قتل ندا آقا سلطان انجام شده است. در این مطالعه برای شناخت شیوه های مختلف برجسته سازی در رسانه ها با توجه به تاکید بر موضوع قتل ندا آقاسلطان به جستجوی کلید واژه مربوطه در رسانه های مختلف در دوره زمانی یکساله خرداد 88 تا خرداد سال 89 با روش تحلیل محتوا اقدام نمودیم. یافته ها نشان می دهد خبر کشته شدن ندا در کل مجموعا 1359 بار در روزنامه های معتبر آمریکا منتشر شد. عملکرد رسانه ها از طریق برجسته سازی شامل پوشش خبری به خبر قتل و مراسم خاکسپاری و یادبود، تجمعات، تصویر سازی مطبوعاتی – رسانه ای، آثار هنری – رسانه ای، تندیس ها جوایز و یادبودها می شود. در بخش نتیجه گیری و بحث نیز به مقایسه عملکرد رسانه های غربی در دو مورد مشابه پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: مربع برجسته سازی، بازنمایی، تقویت افتراقی، نمادسازی، روایت، تصویرسازی
  • محمدرضا ایروانی* صفحه 117
    هدف از این تحقیق بررسی و مقایسه سلامت روانی زنان سرپرست خانوارشاغل و زنان عادی شاغل شهرستان ساری در سال 1388 است. روش تحقیق مورد استفاده از نوع علی – مقایسه ای می باشد. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق را تعداد 12500 نفراز زنان سرپرست خانوارشاغل و زنان عادی شاغل شهرستان ساری تشکیل می دهند. نمونه آماری مورد نظردراین تحقیق را 380 نفر از زنان سرپرست خانوارشاغل و زنان عادی شاغل تشکیل می دهند که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده وپرسشنامه دراختیارآنهاقرار داده شده است. روش های آماری استفاده شده، روش آمار توصیفی است که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته و شامل فراوانی، درصد، میانگین، میانه،انحراف استاندارد و واریانس است. همچنین از روش های آمار استنباطی مانندآزمون T تست در تجزیه و تحلیل استفاده شده است. ابزار مورد استفاده، تست پرسشنامه سلامت روانی می باشد.
    یافته ها
    نتیجه حاصل از فرضیه اول، نشانگر آن است که علائم اضطراب و اختلال در زنان سرپرست خانوارشاغل بیشتر از زنان عادی شاغل می باشد. درفرضیه دوم نتیجه حاصل نشان داد که از لحاظ آماری بین میزان اختلال کارکردهای اجتماعی بین زنان عادی شاغل و سرپرست خانوارشاغل در سطح 5% تفاوت معناداری وجود دارد و میزان اختلال کارکردهای اجتماعی زنان سرپرست خانوارشاغل بیشتر از زنان عادی شاغل می باشد. درفرضیه سوم نتیجه حاصل نشان داد از لحاظ آماری بین میزان افسردگی زنان عادی شاغل و زنان سرپرست خانوارشاغل در سطح 5% تفاوت معناداری وجود دارد و میزان افسردگی در زنان سرپرست خانوارشاغل بیشتر از زنان عادی شاغل می باشد.
    کلیدواژگان: افسردگی، سلامت روانی، زنان سرپرست خانوار، زنان خودسرپرست
  • مجتبی عباسیان*، حسین ابراهیم زاده اسمین، نورمحمد ناظریان، یونس ایرندگانی صفحه 147
    نقش اشتغال در پویایی زندگی انسان انکار ناپذیر است و می توان آن را کانون ارتباطات انسانی و اجتماعی تلقی کرد. در جهت این پویایی بی تردید زنان به عنوان نیمی از جمعیت، تاثیر مستقیمی در توسعه جامعه دارند، زیرا هدف هر جامعه ای، به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است و رفاه اجتماعی تابعی از درآمد سرانه، توزیع عادلانه درآمد، بهبود سطح امکانات آموزشی، بهداشتی، رفاهی ومیزان مشارکت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی مردان و زنان می باشد. بنابراین این مقاله به بررسی مشارکت اقتصادی، اشتغال و بیکاری زنان استان سیستان و بلوچستان در دوره 1335- 1385 می پردازد..نتایج به دست آمده نشان می دهد که با وجود پیشرفت های نسبی طی دهه های گذشته، میزان فعالیت و اشتغال زنان در استان نسبت به مردان استان و زنان استان های دیگر پایین تر است. این حقیقت که میزان فعالیت زنان برای مدت چهل سال بدون تغییر باقی مانده است، نیاز به توجه جدی نیاز دارد..با این وجود، هنوز بنا به دلایل زیادی به اهمیت و لزوم شرکت زنان در فعالیت های اقتصادی و مشارکت مستقیم در تولید ملی توجه شایسته ای نشده است.
    کلیدواژگان: مشارکت اقتصادی، میزان فعالیت اقتصادی، زنان، اشتغال، نیروی کار
  • سید محمد میرسندسی*، مصطفی محمدی قلعه سفیدی صفحه 179
    هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه تحصیلات زنان با افزایش سن ازدواج آن هاو راهکارهای پیشگیری ازآن باتاکید بر رویکرد اسلامی می باشد.
    جامعه آماری مورد پژوهش، دختران شهر تهران بین سنین 20 تا 50 ساله 036،081،2 نفر هستندکه نمونه مورد نظر 385 نفر در پنج منطقه شهر تهران (شمال، جنوب، مرکز، غرب و شرق) در نظر گرفته شده است.
    چار چوب نظری تحقیق حاضر بر گرفته از دو دیدگاه نظری (ویلیام گود و روت دیکسون) می باشد.
    ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه ای شامل 37 سئوال محقق ساخته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های این تحقیق حاکی از آن است که سطح تحصیلات بالای زنان به استناد نتایج رگرسیون چندمتغیره به عنوان عامل مهم، موثرو پیش بینی کننده در تاخیر اقدام به ازدواج زنان متاهل شهر تهران به حساب می آید. همچنین بین سطح تحصیلات بالای زنان متاهل،باروش انتخاب همسر،سطح توقعات اقتصادی)رابطه منفی ومعکوس)، سطح توقعات اجتماعی (مساوات طلبی واستقلال طلبی) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
    لازم به یادآوری است که بخشی از تاثیرات تحصیلات برمتغیرهای وابسته (روش انتخاب همسر، سطح توقعات-اقتصادی، سطح توقعات اجتماعی، فشارهای اجتماعی) ناشی از افزایش سن زنان)بعنوان متغیر کنترلی) می باشد.
    نتایج این تحقیق باکل نظریه ویلیام گود و بخشی از دیدگاه نظری روت دیکسون مطابقت داردوجه تمایز این تحقیق با موارد مشابه در این است که:1- بین میزان تحصیلات زنان متاهل و سطح توقعات اقتصادی دختران شهر تهران رابطه معنی دار منفی و معکوس وجود دارد. به عبارت دیگر هر چه سطح تحصیلات آن ها بالاتر می رود سطح توقعات اقتصادی شان در زندگی کمتر می شود.
    2- بین میزان تحصیلات زنان متاهل و میزان فشارهای اجتماعی (احساس درونی منفی از تجرد) رابطه مستقیم و مثبت و جود دارد. بدین معنی که هر چه سطح تحصیلات دختران متاهل بالاتر می رود میزان فشارهای اجتماعی (احساس درونی منفی از تجرد) هم بیشتر می شود و در واقع فرد تمایل بیشتری برای ازدواج از خود نشان داده است.
    کلیدواژگان: ازدواج، افزایش سن ازدواج، تحصیلات، دختران