فهرست مطالب

فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده
سال هشتم شماره 26 (بهار 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/03/25
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علیرضا قاسمی، باقر ساروخانی صفحه 7
    طلاق یکی از مشکلات اجتماعی است که نرخ آن در مهروموم های اخیر رو به افزایش بوده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل مرتبط با طلاق و مقایسه ی سلامت روانی اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق توافقی و غیر توافقی بوده است. از این رو، 369 نفر از زوجین متقاضی طلاق توافقی و 165 نفر از زوجین متقاضی طلاق غیر توافقی در کرمانشاه به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه ساختمند و پرسشنامه ی سلامت روان و مقیاس ادراک حمایت اجتماعی بود. نتایج نشان داد که بیشترین عوامل طلاق زوجین متقاضی طلاق توافقی به ترتیب مربوط به دخالت اطرافیان (5/12 درصد)، ضرب و شتم (3/10 درصد)، دروغ گویی (2/9 درصد)، سوء ظن و بدبینی (1/8 درصد)، اعتیاد (2/6 درصد)، بی توجهی (7/5 درصد)، تنفر و عدم علاقه (5/3 درصد) و خیانت (5/3 درصد) بوده است. همچنین بیشترین عوامل طلاق زوجین متقاضی طلاق غیر توافقی به ترتیب اعتیاد (9/13 درصد)، بی توجهی (5/11 درصد)، دخالت اطرافیان (3/10 درصد)، ضرب و شتم (5/8 درصد)، دروغ گویی (4/8 درصد) بوده است. نتایج مانوآ نشان داد که حمایت اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق توافقی و سلامت روان مختل در زوجین متقاضی طلاق غیر توافقی بیشتر بود. نتایج اطلاعات مهمی را در خصوص علل و عوامل طلاق و تفاوت معنی دار حمایت اجتماعی و سلامت روان در زوجین متقاضی طلاق توافقی و غیر توافقی به دست می دهد. توجه به علل و عوامل و سلامت روانی اجتماعی متقاضیان طلاق توافقی و غیر توافقی از اهمیت خاصی برخوردار است.
    کلیدواژگان: طلاق توافقی، طلاق غیر توافقی، عوامل اجتماعی، سلامت روانی، اجتماعی، زوجین
  • خدامراد مومنی، پرستو ابراهیمی، سیمین حسینیان صفحه 39
    پژوهش حاضر باهدف اثر بخشی آموزش تاب آوری بر ارتقای کیفیت زندگی و سلامت روان مادران کودکان دارای اختلال یادگیری شهرستان بهشهر در سال 91 انجام شد. روش تحقیق، آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، نمونه ای با حجم 50 نفر از میان مادرانی که در مرکز اختلال های یادگیری در سطح مدارس شهرستان بهشهر بودند، انتخاب شد که نیمی از آن ها در گروه آزمایش و نیمی دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده عبارت اند از: پرسشنامه تاب آوری 25 سوالی کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه سلامت روان 28 سوالی گلدبرگ (1972) و پرسشنامه کیفیت زندگی 36 سوالی ویر و شربورن (1992). داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنا داری (p<0.01) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نشان دادند که میانگین کیفیت زندگی و سلامت روان مادرانی که تحت آموزش قرار گرفتند، از مادرانی که تحت این آموزش قرار نگرفتند، در پس آزمون و آزمون پیگیری بیشتر بود. نتایج نشان داد که برنامه آموزش تاب آوری بر ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال یادگیری، اثرگذاراست و نیز برنامه آموزش تاب آوری بر ارتقای سلامت روان مادران کودکان دارای اختلال یادگیری اثر معنی داری دارد. لذا استفاده از این برنامه برای مادران کودکان دارای اختلال یادگیری توصیه می شود.
    کلیدواژگان: تاب آوری، کیفیت زندگی، سلامت روان، اختلال یادگیری
  • مرتضی لطیفیان، نرگش فخاری صفحه 65
    پژوهش حاضر، نقش میانجی گری تمایزیافتگی خود در رابطه با الگوهای ارتباطی خانواده و سلامت روان را مورد بررسی قرار می دهد. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 384 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از فرم کوتاه پرسشنامه تمایزیافتگی خود (دریک، 2011)، پرسشنامه تجدیدنظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1997) و پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر مبتنی بر روش بارون و کنی (1986)، نشان داد: گفت وشنود به واسطه جایگاه من (001/0P<، 25/0=β)، می تواند سلامت روان را پیش بینی نماید و همنوایی به واسطه هم آمیختگی با دیگران (001/0P<، 15/0=β)، برش هیجانی (001/0P<، 19/0=β) و واکنش پذیری هیجانی (05/0P<، 10/0=β) قادر به پیش بینی سلامت روان است. درمجموع یافته ها بیانگر آن بود که تمایزیافتگی خود، در رابطه با الگوهای ارتباطی خانواده و سلامت روان، نقش واسطه ای کامل را ایفا می کند. پس از بحث در مورد یافته ها، محدودیت پژوهش و پیشنهاد جهت هدایت پژوهش های آتی، ارائه شده است.
    کلیدواژگان: تمایزیافتگی خود، الگوهای ارتباطی خانواده، سلامت روان
  • فائزه جعفری سیاوشانی، علیرضا کیامنش، احمد برجعلی صفحه 85
    شناخت بررسی جایگاه خانواده و نقش ویژگی های شخصیتی والدین (مادر) در رابطه با پیش بینی میزان احساس تنهایی و اضطراب پنهان دختران سال سوم دبیرستان مناطق 1 و 7 است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان (و مادرانشان) که در سال تحصیلی 93-1392 در شهر تهران در مناطق 1 و 7 مشغول به تحصیل بوده اند، شامل می شود.
    تعداد 200 دانش آموز دختر دبیرستانی و 200 مادر با میانگین سنی 2±35، پرسشنامه 40 سوالی اضطراب کتل (روایی 72/0%) و پرسشنامه استاندارد UCLA احساس تنهایی (روایی 87%) و پرسشنامه 60 سوالی نئو (روایی 62/0%) را برای ابزار اندازه گیری و جمعآوری داده ها تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از روش های آمار توصیفی در دسته بندی و خلاصه کردن داده ها و آزمون ضریب همبستگی پیرسن و رگرسیون چند متغیره برای تفسیر نتایج استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، هرچه شخصیت مادران به سمت برون گرایی، موافق بودن و با وجدان بودن پیش رود میزان اضطراب در دختران سال سوم کاهش می یابد. همچنین نتایج در مورد اضطراب پنهان نیز مشابه با اضطراب کل در میان دختران نوجوان بود که نشان دهنده ارتباط قوی بین ویژگی های شخصیتی مادر به عنوان یک والد تاثیرگذار بر رفتارهای اضطرابی دختران نوجوان است. این مسئله نشان دهنده نقش بسیار مهم صفات شخصیتی والدین (مادر) است که یکی از پیش بینی کننده های مهم در رابطه با مسائل دوران نوجوانی است؛ و هرچه شخصیت مادران به سمت روان آزردگی پیش رود احساس تنهایی در دختران سال سوم افزایش می یابد و رابطه بین دو متغیر برون گرایی و احساس تنهایی، موافق بودن و احساس تنهایی و باوجدان بودن و احساس تنهایی نشان می دهد، بین این متغیرها بااحساس تنهایی رابطه منفی و معکوسی برقرار است؛ بنابراین، هرچه شخصیت مادران به سمت برون گرایی، موافق بودن و باوجدان بودن پیش رود احساس تنهایی در دختران سال سوم کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: روان آزردگی، برون گرایی، اضطراب، اضطراب پنهان، احساس تنهایی
  • مهرآور مومنی جاوید، زهرا نادری نوبندگانی، سیمین حسینیان صفحه 109
    پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش مهارت های برقراری ارتباط موثر بر بهزیستی شخصی زنان متاهل شهر تهران انجام شد. طرح پژوهش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، کلیه زنان متاهل شهر تهران را در بر می گیرد که طی سال 1392 با مراجعه به مراکز مشاوره، خواستار دریافت خدمات مشاوره ای بودند. از بین داوطلبان واجد شرایط به روش تصادفی ساده 30 نفر انتخاب و با استفاده از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جلسات آموزشی آنها طی 10 جلسه 2 ساعته برگزار شد و در خاتمه هر دو گروه مجددا مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی شخصی 9 سوالی کامینز و لو (2006) بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های برقراری ارتباط موثر، بهزیستی شخصی زنان را به طور معناداری در پس آزمون و آزمون پیگیری افزایش داده است (05/0p<). با توجه به داده های پژوهش این نتیجه حاصل می شود که از آموزش مهارت های برقراری ارتباط موثر می توان در افزایش بهزیستی شخصی زنان استفاده کرد.
    کلیدواژگان: مهارت های برقراری ارتباط موثر، بهزیستی شخصی، زنان
  • الهه زایرزاده، علیرضا پیرخالقی صفحه 131
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سطوح خود متمایز یافتگی و گرایش به انواع سبک های مقابله با فشار روانی در زنان مطلقه انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری، کلیه زنان مطلقه شهر تهران بود. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه خود متمایزسازی (DSI - R) (اسکورن و فراید لندر، 1999) و مقیاس استاندارد سنجش روش های مقابله با فشار روانی بود. داده ها از طریق آمار توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی «میانگین و انحراف استاندارد») و آمار استنباطی (آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سطوح خودتمایزیافتگی و سبک های مقابله با فشار روانی رابطه معنی داری وجود دارد. بر اساس داده های به دست آمده از بین سطوح خودمتمایزیافتگی، جایگاه من و خودمتمایزیافتگی (نمره کل) در سطح (01/0 < P) به صورت مثبت با سبک مقابله متمرکز بر حل مسئله رابطه معنی داری دارد. یافته های این پژوهش نقش مهم سطوح خودمتمایزیافتگی در زنان مطلقه و رابطه آن با سبک های مقابله با فشار روانی را نشان داد و مشخص کرد که زنان با سطح خودمتمایزیافتگی بالا به سبک متمرکز بر حل مسئله و زنان با سطح پایین، به سبک متمرکز بر هیجان و اجتنابی گرایش دارند.
    کلیدواژگان: طلاق، خود متمایزسازی، سبک های مقابله، فشار روانی، زنان
  • محمد قمری، آرزو قمری گندوانی صفحه 157
    هنگامی که کودکان به مرحله نوجوانی می رسند، تعارض والد کودک افزایش می یابد. اگرچه این روند اجتناب ناپذیر نیست، اما رایج است و می تواند برای والدین و نوجوانان پریشانی به همراه داشته باشد. هدف تحقیق حاضر تعیین رابطه عملکرد خانواده با تعارض والد نوجوان است. روش تحقیق از نوع همبستگی بود. تعداد 309 نفر از دانش آموزان دوره راهنمایی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. سپس نمونه انتخاب شده پرسشنامه های ابزار سنجش خانواده (FAD) و نگرش فرزند نسبت به پدر و مادر را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان تحلیل شد. نتیجه نشان داد بین اختلال در عملکرد خانواده و تعارض والد نوجوان رابطه ای معنادار وجود دارد. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد حدود 24 در صد از تغییرات تعارض والد نوجوان را ابعاد عملکرد کلی، حل مسئله و نقش ها تبیین می کنند.
    کلیدواژگان: عملکرد خانواده، تعارض، تعارض والد، نوجوان
  • زینب ثابتی، فرنوش اوقانی اصفهانی، عبدالله شفیع آبادی، کیومرث فرحبخش صفحه 175
    مهم ترین ساختاری که در حوزه تعاملات خانواده و کار وجود دارد، تعارض کار خانواده است که بیشترین توجه را هم از جانب پژوهشگران و هم از جانب عموم مردم جلب کرده است. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش مولفه های سبک زندگی بر کاهش تعارضات کار خانواده انجام شده است. پژوهش دارای طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل با نمونه ای شامل 30 پرستار دارای تعارض کار- خانواده بود که به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دوره آموزش 8 جلسه یک ساعته بود که در جلسات آموزشی، مولفه های اجتماعی بودن، مسئولیت پذیری، کنار آمدن، نیاز به تایید و محتاط بودن بررسی شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد که نتایج حاصل نشان داد آموزش مولفه های سبک زندگی (0001/0 p=)، تعارض کار خانواده را بهبود داده است.
    کلیدواژگان: سبک زندگی، تعارض کار، خانواده، تداخل نقش کاری، اضافه بار نقش کاری