فهرست مطالب

پژوهشهای تولیدات دامی - پیاپی 15 (بهار 1396)

فصلنامه پژوهشهای تولیدات دامی
پیاپی 15 (بهار 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/04/12
  • تعداد عناوین: 26
|
  • علیرضا صفامهر، علی نوبخت، یوسف مهمان نواز صفحات 1-10
    در این آزمایش ترکیب مواد معدنی، محلولیت آزمایشگاهی هفت منبع کربنات کلسیم و اثرات تغذیه آن بر عملکرد، و قابلیت هضم کلسیم و فسفر جوجه های گوشتی مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل 6×2 در قالب طرح کاملا تصادفی با 12 جیره حاوی شش منبع کربنات کلسیم و دو سطح از اندازه ذرات (5/0>، 83/2 > و 41/1<) و یک جیره به عنوان گروه شاهد (حاوی پوسته صدف با اندازه ذرات 5/0>) انجام گرفت. در کل 486 قطعه جوجه گوشتی به 13 جیره آزمایشی با سه قفس (18 پرنده در هر قفس) به ازای هر تیمار از روز اول پس از هچ اختصاص داده شد. هفت منبع کلسیمی (شش منبع کربنات کلسیم و صدف) به سه حدود از اندازه ذرات 5/0>، 83/2 >- 41/1< ، 83/2< میلی متر جدا شدند. متوسط غلظت کلسیم در منابع کلسیمی 08/36 گرم بر کیلوگرم بود. محلولیت آزمایشگاهی وابسته به منبع کلسیمی و اندازه ذرات بود به طوری که ذرات کوچکتر در زمان یکسان نسبت به ذرات بزرگتر محلولیت آزمایشگاهی بیشتری داشتند. منابع مختلف کلسیمی در دوره آغازین تاثیر معنی داری بر افزایش وزن و خوراک مصرفی داشتند (05/0>p) ولی در دوره رشد تاثیر معنی داری بر صفات عملکرد نشان ندادند. قابلیت هضم ظاهری کلسیم و فسفر در منابع کلسیمی با اندازه ذرات کوچکتر از 5/0 در مقایسه با ذرات بزرگ بیشتر بود (05/0>p). خاکستر، ماده خشک غیرچربی، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی تحت تاثیر منابع کلسیمی قرار نگرفت. در نتیجه، آزمایش حاضر نشان داد که عملکرد و صفات استخوانی جوجه های گوشتی توسط منبع کلسیمی و اندازه ذرات تحت تاثیر واقع نمی شود و تفاوت در قابلیت هضم کلسیم و فسفر و محلولیت آزمایشگاهی وابسته به اندازه ذرات و منبع کلسیمی متفاوت بود.
    کلیدواژگان: کربنات کلسیم، محلولیت آزمایشگاهی، قابلیت هضم، استخوان، جوجه گوشتی
  • حمیدرضا طاهری، محمد عباسی، نگار تنها صفحات 11-17
    در این تحقیق، اثر سطوح مختلف انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام جیره غذایی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و فراسنجه های خونی بلدرچین ژاپنی در دوره رشد (14 تا 28 روزگی) بررسی شد. از 900 قطعه بلدرچین ژاپنی نر 14 روزه در یک آزمایش فاکتوریل 3×3 [سه سطح انرژی قابل متابولیسم (2900، 3050 و 3200 کیلوکالری در کیلوگرم) و سه سطح پروتئین خام (6/21، 24 و 4/26 درصد)] به صورت طرح کاملا تصادفی با پنج تکرار و 20 پرنده در هر تکرار استفاده شد. مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک در کل دوره اندازه گیری شد. در پایان دوره، از هر تکرار دو قطعه پرنده انتخاب و پس از خون گیری (برای اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول کل، ldl و اسید اوریک) جهت بررسی خصوصیات لاشه کشتار شدند.
    پایین ترین و بالاترین سطح انرژی و پروتئین، به ترتیب بیش ترین مصرف خوراک روزانه را موجب شدند (05/0p<). افزایش وزن روزانه تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0 کلیدواژگان: انرژی قابل متابولیسم، پروتئین خام، عملکرد، فراسنجه های خونی، بلدرچین ژاپنی، دوره رشد
  • علی خطیبی بردسیری، رضا طهماسبی، امید دیانی، امین خضری صفحات 18-24
    در این تحقیق اثرات سطوح مختلف 70، 85 و 100 درصد مصرف اختیاری خوراک بر قابلیت هضم و میزان تولید پروتئین میکروبی در شکمبه بررسی شد. این آزمایش با استفاده از شش راس بره نر نژاد کرمانی (با میانگین وزنی 5/1±42 کیلوگرم) در قالب طرح مربع لاتین تکرار شده در سه دوره آزمایشی 21 روزه انجام شد. پیش از شروع آزمایش، یک دوره به مدت 25 روز برای اندازه گیری میزان مصرف خوراک اختیاری اجرا شد و پس از آن در دوره اصلی آزمایش میزان پروتئین میکروبی با استفاده از روش دفع مشتقات پورینی در ادرار گوسفندان تعیین شد. اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزار آماری SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد کاهش سطح مصرف خوراک سبب کاهش میزان دفع آلانتوئین، کل مشتقات پورینی، پروتئین میکروبی تولید شده در شکمبه، پارامترهای تعادل نیتروژن و شاخص PDC (نسبت غلظت مشتقات پورینی به غلظت کراتینین) کاهش یافت (05/0>p). اما قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و ماده آلی افزایش پیدا کردند (05/0>p). در مجموع، با توجه به نتایج به دست آمده، توصیه می شود در مناطق با کیفیت پایین خوراک دام یا علوفه مراتع، با افزایش مصرف خوراک می توان سنتز پروتئین میکروبی و عملکرد دام را بهبود بخشید.
    کلیدواژگان: پروتئین میکروبی، مشتقات پورینی، سطح مصرف خوراک
  • اکبر گران، محمود شیوازاد، مریم رضاییان صفحات 25-32
    عصاره آبی آویشن دنایی به منظور کاهش اثرات نامطلوب آفلاتوکسین B1 در جیره بلدرچین ژاپنی مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل 2×2 در قالب طرح کاملا تصادفی با دو سطح آفلاتوکسین (0 و 500 میکروگرم در کیلوگرم) و دو سطح عصاره آبی آویشن دنایی (0 و 2000 میلی گرم در کیلوگرم) که هر کدام از چهار تیمار جیره ای به پنج تکرار (قفس) که چهار پرنده در هر قفس بود از 24 تا 45 روزگی انجام شد. نتایج نشان داد که آفلاتوکسین و عصاره آبی آویشن و اثر متقابل آنها تاثیر معنی داری بر بافت شناسی ژژونوم پرندگان نداشتند (05/0p). آفلاتوکسین به طور معنی داری آنزیم های سرمی آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز را افزایش داد ولی عصاره آبی آویشن به طور معنی داری آنزیم های سرمی آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز را کاهش داد. اثر متقابل معنی داری بین آفلاتوکسین و عصاره آبی آویشن وجود داشت به طوری که افزودن عصاره آبی آویشن به جیره حاوی آفلاتوکسین به طور معنی داری آنزیم های سرمی آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز را کاهش داد (05/0>p). بنابراین نتایج نشان داد افزودن عصاره آبی آویشن دنایی باعث کاهش اثرات نامطلوب ایجاد شده به وسیله آفلاتوکسین در جیره بلدرچین ژاپنی می شود.
    کلیدواژگان: آفلاتوکسین، عصاره آبی آویشن دنایی، بلدرچین ژاپنی، گیاهان دارویی
  • محمد کاظمی فرد، حسن کرمانشاهی، منصور رضایی، ابوالقاسم گلیان، سید جواد حسینی صفحات 33-41
    هدف این آزمایش مقایسه اثر سطوح مختلف کلسیم، فسفر، عصاره رازیانه و ویتامین D3بر صفات عمل کردی، ویژگی های کیفی پوسته تخم مرغ در مرغ مادر گوشتی سویه تجاری راس 308 از هفته 96 تا 102پس از تولک بری بود. هر پن شامل ده قطعه مرغ و یک قطعه خروس بود. این آزمایش به صورت یک طرح کاملا تصادفی شامل هفت تیمار (سطوح مختلف کلسیم، فسفر به همراه ویتامین D3 یا عصاره رازیانه) در چهار (پن) تکرار انجام شد. عصاره رازیانه (50 میلی گرم/کیلوگرم) اثر معنی داری بر تولید تخم مرغ، وزن توده تخم مرغ، تخم مرغ های قابل ارسال به جوجه کشی، کیفیت پوسته، درصد سفیده و افزایش وزن پرنده داشت (05/0p<). نتایج این آزمایش نشان می دهد که کاهش کلسیم و فسفر به میزان ده درصد کم تر از سطح شاهد اثر معنی داری بر متغیرهای اندازه گیری شده نداشت (05/0p>)، اما سطوح پایین تر کلسیم و فسفر (20 درصد) اثر معنی داری بر متغیرهای ذکر شده داشت (05/0p<). افزودن ویتامین D3 به جیره هایی که دارای کاهش کلسیم و فسفر به میزان ده درصد بودند توانست میزان تولید تخم مرغ و تخم مرغ های قابل ارسال به جوجه کشی را افزایش دهد (05/0p<). علاوه بر این، زمانی که جیره حاوی سطوح کم تر کلسیم و فسفر (ده درصد) بود، افزودن عصاره رازیانه باعث افزایش درصد تولید تخم مرغ و تخم مرغ های قابل ارسال به جوجه کشی شد اما تاثیر آن همانند ویتامین D3 نبود. نتایج این آزمایش نشان می دهد که افزودن عصاره رازیانه بر تخم مرغ های قابل ارسال به جوجه کشی، کیفیت پوسته و افزایش وزن بدن معنی دار بود و این اثر تا زمانی معنی دار بود که میزان کلسیم و فسفر جیره به اندازه کافی تامین شد.
    کلیدواژگان: کلسیم، فسفر، ویتامین D3، عصاره رازیانه، مرغ های مادر گوشتی
  • مرضیه باقری، محمد امیر امیر کریمی ترشیزی، محمد جواد رسایی صفحات 42-48
    این تحقیق در دو مرحله با اهداف تولید و استخراج پادتن علیه سم آفلاتوکسین B1 در زرده تخم بلدرچین تخم گذار و هم چنین ارزیابی کارایی مصرف خوراکی پادتن زرده تولید شده در کاهش عوارض آفلاتوکسیکوز تجربی در بلدرچین در حال رشد انجام شد. در آزمایش اول IgY ضد آفلاتوکسین B1 تولید و میزان کاهندگی سم توسط پادتن استخراج شده از زرده ایمن و غیرایمن بررسی شد. در تمامی غلظت ها میزان کاهش در زرده ایمن شده علیه آفلاتوکسین B1 بیشتر از زرده غیرایمن بود
    (05/0P <). در مرحله دوم تعداد 120 قطعه جوجه یک روزه بلدرچین ژاپنی در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار، 5 تکرار و 6 جوجه در هر قفس مورد استفاده قرار گرفت. گروه های آزمایشی شامل 1- شاهد منفی، تغذیه با دان غیرآلوده، 2- شاهد مثبت – تغذیه با دان آلوده به دو پی پی ام آفلاتوکسین B1، 3- دان آلوده + آب آشامیدنی حاوی 4/0 درصد زرده دارای IgY ضد آفلاتوکسین B1، 4- دان آلوده + آب آشامیدنی حاوی 4/0 درصد زرده ایمن نشده علیه AFB1 بودند. مصرف جیره آلوده موجب کاهش معنی دار پروتئین تام، آلبومین، HDL، تری گلیسرید، کلسترول و گلوکز سرم شد. تنها میزان کراتینین سرم در پرندگان گروه شاهد مثبت افزایش نشان داد (05/0p <). مصرف زرده ایمن از ایجاد این تغییرات جلوگیری نمود. پاسخ های ایمنی سلولی و همورال پرندگان تحت تاثیر مصرف جیره آلوده کاهش یافت و مصرف زرده ایمن و غیرایمن این تاثیر منفی را تا حد مشابه با گروه شاهد منفی بهبود داد (05/0p <).
    کلیدواژگان: آفلاتوکسین B1، پادتن، بلدرچین ژاپنی، زرده تخم
  • مجید کلانتر، فریبرز خواجعلی، اکبر یعقوبفر، جواد پوررضا، محمدرضا اکبری صفحات 49-57
    برای بررسی اثر گندم و سبوس گندم با و بدون آنزیم بر ویژگی های عملکردی و هضمی جوجه های گوشتی، آزمایشی با قالب طرح کاملا تصادفی دارای پنج تیمار و پنج تکرار با استفاده از 625 قطعه جوجه یک روزه سویه راس-308 در دو دوره یک تا 21 روزگی و 22 تا 42 روزگی اجرا شد. تیمارها شامل شاهد، گندم، گندم+آنزیم، سبوس گندم و سبوس گندم+آنزیم بودند. صفات مورد بررسی شامل عملکرد، خصوصیات لاشه، جمعیت میکروبی روده باریک، اسیدیته و گران روی محتویات ایلئوم بودند. نتایج نشان داد که اثر تیمارها بر صفات مورد مطالعه در دوره آغازین، پایانی و در کل دوره معنی دار بود (01/0p<). در کل دوره، کمترین عملکرد رشد و بیشترین ضریب تبدیل مربوط به تیمارهای فاقد آنزیم بود. مکمل سازی تیمارهای گندم و سبوس گندم با آنزیم باعث بهبود صفات عملکرد و نزدیک شدن میانگین های مربوطه به میانگین های تیمار شاهد شد. میزان این بهبود نسبت به تیمارهای فاقد آنزیم یا تیمار شاهد معنی دار بود (01/0p<). تاثیر تیمارها بر صفات لاشه نیز معنی دار شد (01/0p<). بیشترین عملکردهای لاشه مربوط به شاهد بود ولی مکمل سازی جیره های گندم و سبوس با آنزیم باعث بهبود معنی دار صفات لاشه در این تیمارها شد (01/0p<). تیمارهای مختلف بر جمعیت میکروبی روده اثر معنی دار نشان دادند (01/0p<). بیشترین جمعیت میکروبی نامطلوب در تیمارهای فاقد آنزیم و بیشترین جمعیت میکروبی مطلوب در تیمارهای مکمل شده با آنزیم مشاهده شد. میزان اسیدیته و گران روی محتویات ایلئوم در تیمارهای فاقد آنزیم نسبت به شاهد به ترتیب کمتر و بیشتر بود (01/0p<). در کل با توجه به نتایج این تحقیق امکان جایگزینی گندم و سبوس گندم به جای ذرت در جیره جوجه گوشتی امکان پذیر بوده و مکمل سازی آنها با آنزیم باعث بهبود معنی دار صفات تولیدی، قابل مقایسه با تیمار شاهد شد.
    کلیدواژگان: آنزیم، جوجه گوشتی، جمعیت میکروبی، سبوس گندم، رشد، گندم
  • بهنام قربانی، تقی قورچی، پروین شورنگ، سعید زره داران صفحات 58-67
    به منظور بررسی اثر سطوح مختلف پرتوتابی گاما بر روند تجزیه پذیری دانه جو و سویا و نیز استفاده آنها در جیره بره های پرواری، این مطالعه در قالب دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول دو سطح پرتوتابی گاما (50 و 75 کیلوگری) روی دانه جو و سویا اعمال و روند تجزیه پذیری آنها در زمان های مختلف انکوباسیون در شکمبه اندازه گیری شد. داده های حاصل از آزمایش اول نشان داد که پرتوتابی گاما موجب افزایش بخش تند تجزیه و کند تجزیه ماده خشک دانه جو شد، ولیکن بخش تند تجزیه پروتئین دانه جو را کاهش و بخش کند تجزیه را افزایش داد (05/0>p). پرتوتابی گاما روی دانه سویا موجب کاهش بخش تند تجزیه پروتئین و ماده خشک دانه سویا و افزایش بخش کند تجزیه پروتئین و ماده خشک دانه سویا شد (05/0>p). آزمایش دوم به منظور ارزیابی علمکرد بره های پرواری در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تیمار (جیره غذایی) و 6 تکرار روی بره های نر نژاد دالاق انجام شد. تیمارهای این مطالعه شامل دانه های جو و سویای پرتوتابی نشده (شاهد)، پرتوتابی شده با دزهای 50 و 75 کیلوگری بودند. نمونه گیری از مدفوع به منظور تعیین قابلیت هضم خوراک انجام شد. پس از طی دوره پروار از هر تیمار 3 بره کشتار و اعضای داخلی آنها به طور جداگانه توزین شد. داده های حاصل از آزمایش توسط نرم افزار SAS مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس در این مطالعه نشان داد پرتوتابی به طور معنی داری وزن گیری در طول دوره پروار را افزایش داد (05/0>p). پرتوتابی با دز 75 کیلوگری به طور معنی داری باعث بهبود ضریب تبدیل و قابلیت هضم خوراک شد (05/0>p). با توجه به نتایج بدست آمده در این مطالعه می توان استفاده از پرتوتابی را برای فرآوری منابع پروتئینی با ارزش به منظورعبوری کردن آنها و نیز بر منابع غلات به منظور افزایش بهره گیری از آنها توصیه نمود.
    کلیدواژگان: پرتوتابی گاما، تجزیه پذیری، عملکرد پرواری، دانه جو و دانه سویا
  • مرتضی دهقانی، امیر داور فروزنده، پیروز شاکری صفحات 68-75
    این مطالعه با هدف استفاده از سطوح مختلف پودر سیر درجیره آغازین و بررسی اثر آن بر عملکرد، وزن و سن از شیرگیری، برخی متابولیت های خون، نمره مدفوع، رشد اسکلتی و قابلیت هضم مواد مغذی جیره در گوساله های شیرخوار هلشتاین انجام شد. تعداد 30 راس گوساله نر و ماده هلشتاین (9/1±9/40 کیلوگرم) در قالب یک طرح کاملا تصادفی به سه جیره آزمایشی شامل 1) جیره پایه بدون پودر سیر (شاهد)، 2) جیره پایه به همراه 5/0 درصد پور سیر و 3) جیره پایه به همراه 1 درصد پودر سیر به مدت 70 روز اختصاص یافتند. گوساله ها به مدت سه روز آغوز دریافت کردند و در طول آزمایش روزانه چهار کیلوگرم شیر در اختیار آن ها قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزودن پودر سیر در دو سطح 5/0 و 1 درصد به جیره آغازین گوساله ها سبب افزایش مصرف خوراک شد و در سطح 5/0 درصد باعث افزایش وزن در کل دوره، افزایش وزن روزانه و وزن از شیرگیری بالاتر گوساله ها نسبت به گروه شاهد گردید (02/0>p)، هر چند بر ضریب تبدیل غذایی بی تاثیر بود. همچنین استفاده از هر دو سطح پودر سیر در کاهش غلظت کلسترول و تری گلیسیرید پلاسما، افزایش قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی، و افزایش دور سینه و عمق بدن موثر بود (01/0>p). به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از 5/0 درصد پودر سیر در جیره آغازین گوساله های شیر خوار می تواند سبب افزایش مصرف خوراک، افزایش عملکرد، افزایش وزن از شیرگیری، کاهش کلسترول و تری گلیسیرید پلاسما و بهبود قابلیت هضم جیره گردد.
    کلیدواژگان: پودر سیر، جیره آغازین، گوساله شیری، عملکرد، قابلیت هضم
  • محسن احسانی، محمد مهدی شریفی حسینی، حسن صادقی پناه، امید دیانی، مسعود اسدی فوزی صفحات 76-83
    این تحقیق به منظور بررسی اثر قرص و کپسول مواد معدنی آهسته رهش بر بازده تولیدمثلی، دوقلوزایی و وزن از شیرگیری بزغاله های کرکی رائینی در شهرستان بافت استان کرمان اجرا شد. تعداد 306 راس بز کرکی رائینی به طور تصادفی انتخاب و به هشت تیمار تقسیم شدند و جهت هم زمان کردن فحلی بزها سیدرگذاری شدند. تیمارها عبارت بودند از: 1 و 2)تیمار شاهد با تزریق هورمون eCG و عدم تزریق، 3 و 4) تیمار مصرف کننده یک قرص آهسته رهش با تزریق هورمون eCG و عدم تزریق، 5 و 6) تیمار مصرف کننده دو قرص آهسته رهش با تزریق هورمون eCG و عدم تزریق و 6 و 8) تیمار مصرف کننده یک کپسول مواد معدنی و ویتامینی با تزریق هورمون eCG و عدم تزریق. نتایج نشان داد که مکمل قرص و کپسول سبب کاهش بازده تولیدمثلی شدند، اما بر دوقلوزایی تاثیر مثبتی داشتند (001/0>p)، ولی تاثیر آنها بر وزن تولد و وزن از شیرگیری بزغاله ها معنی دار نبود. اثر هورمون بردوقلوزایی (001/0p<)، وزن تولد بزغاله ها (045/0=p) و وزن از شیرگیری بزغاله ها معنی دار بود (028/0=p). تاثیر امتیاز وضعیت بدن بز های مادر بر دوقلوزایی (001/0p<)، وزن تولد (001/0p<) و وزن از شیرگیری بزغاله ها (001/0p<) معنی دار بود. اثر سن بز مادر و جنس بزغاله بر دوقلوزایی، وزن تولد معنی دار نبود، اما جنس بزغاله ها بر وزن از شیرگیری آنها تاثیر معنی داری (001/0p<) داشتند. به طور کلی استفاده از قرص و کپسول آهسته رهش سبب افزایش دوقلوزایی شد، ولی افزایش دوقلوزایی با کاهش بازده تولیدمثلی در بزهای ماده خنثی شد.
    کلیدواژگان: هورمون، وضعیت بدنی، وزن زنده
  • آناهیتا تیموری چمه بن، اسدالله تیموری یانسری، یدالله چاشنی دل، علیرضا جعفری صیادی صفحات 84-95
    برای بررسی اثر افزودن کاه گندم و اوره بر ترکیب شیمیایی، ویژگی های کیفی و فراسنجه های تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی (NDF) و پروتئین خام تفاله ی پرتقال سیلویی، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با روش کیسه های نایلونی با چهار تیمار شامل تفاله ی پرتقال 1) بدون افزودنی، 2) با 40 درصد کاه گندم، 3) با 5/38 درصد کاه گندم و 5/1 درصد اوره، 4) با 37 درصد کاه گندم و 3 درصد اوره، انجام شد. تیمار 2 بالاترین نمره ی ارزیابی ظاهری سیلو را داشت. تیمار یک و چهار به ترتیب کمترین (53/3) و بیشترین (36/4) pH را داشتند. افزودن کاه گندم به تفاله ی پرتقال مقدار ماده ی خشک، خاکستر و NDF را افزایش، چربی و کربوهیدرات غیرالیافی (NFC) را کاهش داد. اوره مقدار پروتئین خام، pH و نیتروژن آمونیاکی را افزایش، اما NFC را کاهش داد. شاخص نمره ی فلیت تیمار 1، 2، 3 و 4 به ترتیب 72/90، 64/113، 54/94 و 75/82 بود. تیمار یک بیشترین ماده ی خشک با نرخ تجزیه زیاد، کند و پتانسیل تجزیه پذیری را داشت اما افزودن کاه گندم و اوره تجزیه پذیری ماده ی خشک را نسبت به تیمار شاهد به طور معنی داری کاهش داد. تیمار دو کمترین پروتئین با نرخ تجزیه بالا و پتانسیل تجزیه پذیری را داشت اما افزودن کاه گندم تجزیه پذیری پروتئین را کاهش داد. تیمار (یک و سه) و تیمار دو به ترتیب بیشترین و کمترین NDFبا نرخ تجزیه بالا، تیمار سه بیشترین و تیمار یک کمترین NDF با نرخ تجزیه کند و پتانسیل تجزیه پذیری را داشتند، بنابراین افزودنی ها تجزیه پذیری NDF را افزایش دادند. نتایج نشان داد با مخلوط تفاله ی پرتقال، کاه گندم و اوره می توان سیلوی با کیفیتی تهیه کرد اما با افزایش اوره بیش از 5/1 درصد، برای بهبود کیفیت سیلو منبع کربوهیدرات محلول ضروری است، بنابراین، با افزایش اوره باید سطح تفاله ی مرکبات را نیز افزایش داد.
    کلیدواژگان: اوره، کاه گندم، تفاله پرتقال، ترکیب شیمیایی و تجزیه پذیری
  • حسن فضائلی، سمیه سلیمانی، یوسف روزبهان صفحات 96-104
    در این پژوهش ارزش غذایی و عملکرد علوفه تولیدی با روش آبکشت (هیدروپونیک) مورد بررسی قرارگرفت. بدین منظور، مخلوطی از بذر جو (100 کیلوگرم) و ذرت (80 کیلوگرم) در یک اتاق فلزی مخصوص (7 طبقه و هر طبقه 16 سینی) مجهز به سیتم کنترل خودکار، کشت گردید. در روزهای 7، 8، 9 و10 پس از کشت، از هر طبقه 6 سینی خارج و پس از توزین، ارتفاع گیاه تعیین و از سینی ها نمونه برداری شد. ترکیب شیمیایی و ارزش غذایی علف تولیدی و هم چنین نمونه های جو و ذرت با روش های آزمایشگاهی تعیین گردید و راندمان اقتصادی محصول تولیدی نیز محاسبه شد. نتایج نشان داد به ازای هر کیلوگرم بذرکشت شده معادل 25/5 کیلوگرم علف سبز تولید شد. ولی مقدار ماده خشک به دست آمده 8/23 درصد کمتر از مقدار بذر مصرف شده بود. درصد پروتئین خام علوفه نسبت به دانه جو (0076/0=p) و ذرت (0071/0=p) بالاتر بود. اما این افزایش عمدتا مربوط به نیتروژن غیرپروتئینی بود. قابلیت هضم ماده آلی علوفه نسبت به جو (0079/0=p) و ذرت (0087/0=p) کاهش نشان داد. انرژی قابل متابولیسم علوفه نیز نسبت به جو (0085/0=p) و ذرت (0079/0=p) کمتر بود. ترکیبات مغذی و قابلیت هضم علوفه برداشت شده در روزهای مختلف تفاوت معنی داری نداشت. قیمت تمام شده هر واحد ماده خشک، پروتئین خام، پروتئین حقیقی و انرژی قابل متابولیسم حاصل از علوفه افزایش یافت و به ترتیب 12/3، 01/2، 11/3 و 55/3 برابر نسبت به جو و ذرت رسید. به طور کلی، تبدیل دانه جو و ذرت به علف سبز در سامانه آبکشت از نظر بازیافت مواد مغذی نه تنها با توازن منفی همراه بوده بلکه قیمت هر واحد از مواد مغذی درعلف تولیدی نسبت به دانه چند برابر افزایش یافت. بنا بر این تولید علوفه با روش مزبور سبب اتلاف منابع شده و قابل توصیه نمی باشد.
    کلیدواژگان: آبکشت، بازده، جو، ذرت، علوفه
  • یحیی ابراهیم نژاد، هادی سهرابی صفحات 105-114
    این آزمایش به منظور مطالعه تاثیر سطوح مختلف لوامیزول روی عملکرد و فراسنجه های مرتبط با سیستم ایمنی جوجه های گوشتی نر سویه کاب 500 انجام شد. این آزمایش به صورت طرح کاملا تصادفی، با 300 قطعه جوجه گوشتی نر در چهار تیمار، پنج تکرار و در هر تکرار تعداد 15 قطعه انجام شد. گروه های آزمایشی شامل صفر، 5/2، 5 و 5/7 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن زنده بدن لوامیزول در هفته سوم بودند. فراسنجه های مورد آزمایش شامل عملکرد و فراسنجه های مرتبط با سیستم ایمنی، آزمایش فعالیت فاگوسیتوزی، تیتر آنتی بادی علیه بیماری های نیوکاسل، آنفلوانزا و گامبورو و وزن اندام های دخیل در سیستم ایمنی بودند. نتایج نشان داد افزودن داروی لوامیزول در هفته سوم به جیره، تاثیر معنی داری روی افزایش وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی جوجه های گوشتی نداشت. افزودن داروی لوامیزول به جیره ی جوجه های گوشتی باعث افزایش تعداد لنفوسیت ها، مونوسیت ها و هتروفیل ها شد (05/0>P). لوامیزول سبب بهبود سیستم ایمنی سلولی در جوجه های گوشتی شد (05/0>P). لوامیزول باعث افزایش فعالیت فاگوسیتوزی در جوجه های گوشتی تیمار شده در سطح 5/7 میلی گرم بر کیلوگرم به ازای هر کیلوگرم وزن زنده بدن شد (05/0>P). استفاده از لوامیزول در جوجه های گوشتی باعث افزایش تیتر آنتی بادی نسبت به گروه شاهد شد ولی این افزایش به جز علیه بیماری گامبورو در 28 روزگی معنی دار نبود. لوامیزول در 42 روزگی آزمایش روی اندازه بورس فابریسیوس جوجه های گوشتی تاثیر معنی داری داشت (05/0>P). هم چنین در هیچ یک از تیمارهای آزمایشی تلفات وجود نداشت. به نظر می رسد، داروی لوامیزول می تواند تاثیر سودمندی روی سیستم ایمنی جوجه های گوشتی داشته باشد. بین سه سطح مختلف لوامیزول، سطوح 5 و 5/7 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن زنده بدن، نتیجه بهتری بر عوامل دخیل در سیستم ایمنی جوجه های گوشتی داشت.
    کلیدواژگان: لوامیزول، سیستم ایمنی، فراسنجه های خونی، عملکرد، جوجه های گوشتی
  • محمد دوستی، محمدرضا نصیری، مجتبی طهمورث پور، علیرضا حق پرست، سعید زیبایی صفحات 115-123
    تب برفکی (FMD)، یک بیماری حاد بسیار مسری در حیوانات زوج سم است و باعث زیان های اقتصادی قابل توجه ای می شود. بنابراین، ساخت یک واکسن امن تر و کارآمد تر در برابر ویروس تب برفکی (FMDV) ضروری است. هدف از این مطالعه توسعه یک واکسن کاملا ایمن چند اپی توپی نوترکیب به جای واکسن های سنتی غیرفعال، در برابر ویروس (FMDV)تب برفکی O ایران بود. برای هم سانه سازی و بیان اپی توپ های نوترکیب ایمنی زا بر علیه ویروس تب برفکی، ژن پروتئین نوترکیب متشکل از ترکیبات مختلف اپی توپ های سلول های B و سلول های T از پروتئینVP1 کپسید ویرس FMD سنتز شد. قطعه 1155 جفت بازی ژن نوترکیب با روش PCR با استفاده از آغازگرهای اختصاصی تکثیر و محصول PCR خالص و در ناقل بیانی pET-32A کلون شد. بیان پروتئین نوترکیب، با استفاده از یک میلی مولار ایزوپروپیل -بتا-D-گالاکتوزید (IPTG) القا و تائید بیان پروتئین نوترکیب تولید شده با استفاده از الکتروفورز پروتئین SDSPAGE و دات بلاتینگ انجام گرفت. صحت کلونینگ ژن پروتئین نوترکیب چند اپی توپی با روش PCR و هضم آنزیمی و تعیین توالی تائید شد. تجزیه و تحلیل SDS-PAGE نشان داد که سیستم بیانی پروکاریوتی pET32a-RP تولید پروتئین نوترکیب هدف، با وزن مولکولی در حدود 60 کیلو دالتون کارایی دارد و پروتئین نوترکیب چند اپی توپ به صورت نامحلول بیان شد. نتایج نشان داد سیستم بیانی پروکاریوتی جهت تولید ساختارهای چند اپی توپی نوترکیب ایمنی زای ویروس تب برفکی موثر و می تواند به عنوان یک روش بالقوه برای سازه های پلی اپی توپ ها استفاده شوند.
    کلیدواژگان: چنداپی توپی، تب برفکی، پروتئین نوترکیب، ویروس FMD
  • سید محمد معتمدی، سید مظفر مهدی زاده تکلیمی صفحات 124-130
    به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پودر شنبلیله و سیر بر عملکرد و پاسخ های ایمنی مرغ های تخم گذار این مطالعه انجام شد. هدف از این تحقیق مقایسه اثرات سطوح مختلف پودر شنبلیله و سیر بر عملکرد، خصوصیات کیفی پوسته تخم مرغ، هماتولوژی و تیتر آنتی بادی نیوکاسل مرغ های تخم گذار بوده است. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار ( 12 قطعه مرغ در هر تکرار) و در مجموع با 288 قطعه مرغ تخم گذار نژاد Bovans به مدت 12 هفته از سن 49 الی 61 هفتگی، انجام شد. وزن تخم مرغ، تولید تخم مرغ، وزن توده تخم مرغ، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل تحت تاثیر سطوح مختلف پودر شنبلیله و پودر سیر و اثر متقابل آن ها قرار نگرفت (05/0p<). بالاترین درصد تولید، نتیجه مصرف پودر شنبلیله یک درصد به همراه پودر سیر یک درصد بود. استفاده از پودر شنبلیله و پودر سیر تاثیر معنی داری بر وزن مخصوص تخم مرغ، وزن پوسته و ضخامت پوسته نداشت. اثر سطوح مختلف پودر سیر و پودر شنبلیله بر واحد هاو تخم مرغ ها معنی دار بود. استفاده از پودر سیر و شنبلیله اثر معنی داری بر فراسنجه های خونی و عیار پادتن علیه نیوکاسل نداشت. کمترین نسبت هتروفیل به لنفوسیت و بالاترین درصد لنفوسیت مربوط به پودر سیر یک درصد بود (05/0p>). اثر سطوح مختلف پودر سیر و شنبلیله بر گلبول های قرمز خون معنی دار بود. استفاده از پودر شنبلیله و سیر در سطح یک درصد جیره ی غذایی دارای اثرات مثبتی بر صفات کیفی تخم مرغ بوده و اما عملکرد، فراسنجه های خونی و پاسخ ایمنی مرغ های تخم گذار نیز تحت تاثیر قرار نگرفت.
    کلیدواژگان: سیر، پودر شنبلیله، عملکرد، عیار پادتن، فراسنجه های خونی و مرغ تخم گذار
  • سعید سبحانی راد، رضا زرقی صفحات 131-137
    به منظور بررسی تاثیر آنزیم های برون زاد بر عملکرد رشد، فراسنجه های خون و مایع شکمبه در گوساله های نر پرواری نژاد براون سوئیس از 18 راس گوساله نر براون سوئیس، در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. جیره های آزمایشی شامل: 1) جیره پایه (شاهد)، 2) جیره پایه + 5/0 گرم مخلوط آنزیمی در کیلوگرم ماده خشک و 3) جیره پایه + 75/0گرم مخلوط آنزیمی در کیلوگرم ماده خشک بودند. گوساله های تحت آزمایش با جیره های کاملا مخلوط شامل 35 درصد سیلاژ ذرت و 65 درصد کنسانتره تغذیه شدند. نتایج نشان داد که جیره های آزمایشی تاثیر معنی داری بر میزان ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل غذایی گوساله ها نداشت (05/0p>)، اما در درصد قابلیت هضم ماده خشک تفاوت معنی داری مشاهده شد، بیش ترین و کم ترین قابلیت هضم ماده خشک به ترتیب مربوط به جیره پایه + 50/0 گرم مخلوط آنزیمی و جیره پایه +75/0 گرم مخلوط آنزیمی بود (05/0p<). هم چنین جیره حاوی 50/0 گرم مخلوط آنزیمی سبب افزایش pH مایع شکمبه شد (05/0p<). جیره های آزمایشی حاوی مکمل آنزیمی تاثیر معنی داری بر فراسنجه های سرمی خون (گلوکز، نیتروژن اوره ای خون، تری گلیسرید و آسپارتات ترانس آمیناز) به جز آلانین ترانس آمیناز و نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه داشتند، بنابراین استفاده از سطوح مورد نظر مکمل آنزیمی ناتوزیم پلاس اثرات مثبتی بر عملکرد رشد گوساله های پرواری براون سوئیس نداشت اما برخی از فراسنجه های سرمی و شکمبه ای این حیوانات را افزایش داد.
    کلیدواژگان: مکمل آنزیمی، عملکرد رشد، متابولیت های خون، فراسنجه های شکمبه، گوساله پرواری
  • عیسی دیرنده، علی رضایی، محسن کاظمی، وحید واحدی صفحات 138-143
    هدف از پژوهش حاضر مقایسه زمان های مختلف تزریق هورمون آزاد کننده گونادوتروپین (GnRH) و سیدرگذاری پس از تلقیح مصنوعی بر مرگ ومیر جنینی، فاصله دو تلقیح و درصد گیرایی گاوهای شیری هلشتاین بود. بدین منظور 550 راس گاوهای شیری هلشتاین چند نوبت زایش با تولید بیشتر از 30 کیلوگرم در روز انتخاب و به صورت تصادفی در بین پنج گروه آزمایشی قرار گرفتند. گروه های آزمایشی عبارت بودند از: 1- تزریق GnRH در روز پنجم پس از تلقیح، 2- تزریق GnRH در روز 11 پس از تلقیح، 3- تزریق GnRH در روز 13 پس از تلقیح، 4- تزریق GnRH در روز پنجم و 11 پس از تلقیح و 5- سیدرگذاری در روز پنجم پس از تلقیح و برداشت سیدر در روز 14 پس از تلقیح. از اولتراسونوگرافی برای تشخیص آبستنی و بررسی وضعیت تخمدانی در روز 32 پس از تلقیح استفاده شد. حضور جنین، جسم زرد و مایعات در شاخ رحم برای آبستنی در نظر گرفته شد. تایید آبستنی در روز 70 پس از تلقیح و از طریق لمس راست روده انجام شد. اختلاف تعداد آبستنی در فاصله روزهای 32 و 70 پس از تلقیح به عنوان مرگ ومیر جنینی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد درصد گاوهایی که فاصله بین دو تلقیح آن ها 25-19 روز بود در گروهی که تزریق GnRH در روزهای پنج و 11 پس از تلقیح انجام شده بود (0/20 درصد) نسبت به تزریق گوناد در روز 5 (5/31 درصد)، گوناد در روز 11 (7/25 درصد)، گوناد در روز 13 (5/26 درصد) و گروه سیدر (7/32 درصد) کمینه بود (04/0= P). درصد گاوهایی که تا روز 34 پس از تلقیح فحلی نشان ندادند در گروه سیدر در مقایسه با سایر گروه ها کم ترین بود (6/20 درصد، 01/0P = ) ولی در بین سایر گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت ( به صورت میانگین 6/42 درصد، 65/0P = ). درصد گیرایی در گروهی که تزریق GnRH در روزهای پنج و 11 پس از تلقیح انجام شده بود در مقایسه با سایر گروه ها بیشینه بود (0/50 درصد در روز 32 پس از تلقیح و 2/46 درصد در روز 70 پس از تلقیح، 01/0P =). درصد مرگ ومیر جنینی در گروه سیدر در مقایسه با سایر گروه ها کمینه بود (04/0= P). به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد تزریق گوناد در روزهای پنجم و 11 پس از تلقیح نسبت به چهار روش دیگر سبب بهبود درصد گیرایی شد در نتیجه می تواند به عنوان راهکاری برای افزایش باروری در گاوهای هلشتاین پرتولید استفاده شود.
    کلیدواژگان: اولتراسونوگرافی، سیدر، گاو هلشتاین، مرگ ومیر جنینی، GnRH
  • الهام رضوان نژاد، آزاده بوستان، صفا لطفی صفحات 144-148
    در این تحقیق از دو گروه بلدرچین ژاپنی شامل لاین سبک وزن و سنگین وزن که به مدت هفت نسل بر اساس وزن بدن در سن چهار هفتگی انتخاب شده بودند استفاده شد. لاین سنگین وزن در هفتمین نسل انتخاب شده به طور معنی داری در سن 28 روزگی از لاین سبک وزن در همان نسل برای هر دو جنس نر و ماده سنگین تر بود (01/0p<). 21 قطعه ماده و 11 قطعه نر از لاین سنگین وزن و 18 قطعه ماده و ده قطعه نر از لاین سبک وزن به صورت تلاقی متقابل برای تولید دو گروه شامل گروه با پدر سنگین وزن (HL) و گروه با پدر سبک وزن (LH) با هم آمیزش داده شدند. به منظور تعیین میزان هتروزیس و اثر جابه جایی برای وزن در زمان تولد و وزن چهار هفتگی و هم چنین برای صفات تولیدمثلی شامل سن در زمان بلوغ جنسی، وزن در زمان بلوغ جنسی، تعداد تخم، وزن تخم، درصد باروری و درصد جوجه درآوری، گروه های حاصل از تلاقی متقابل با لاین های والدی مقایسه شدند. تفاوت ها برای میانگین این صفات بین دو لاین به جز برای صفت تعداد تخم معنی دار بود (01/0p<). اثر هتروزیس برای صفات سن در زمان بلوغ جنسی، درصد باروری و درصد جوجه درآوری معنی دار اما برای سایر صفات مورد بررسی معنی دار نبود. هم چنین اثرات مادری یا اثر تلاقی جابه جایی به جز برای صفت تعداد تخم برای سایر صفات معنی دار بود (01/0p<).
    کلیدواژگان: بلدرچین ژاپنی، اثر هتروزیس، تلاقی جابه جایی، صفات تولیدمثلی
  • حسن بانه، اردشیر نجاتی جوارمی، قدرت رحیمی میانجی، محمود هنرور صفحات 149-154
    این مطالعه به منظور بررسی صحت روش های مختلف بیزی در پیش بینی ارزش های اصلاحی ژنومی برای صفات آستانه ای با معماری ژنتیکی متفاوت از نظر توزیع اثرات ژنی و تعداد جایگاه موثر بر صفت کمی انجام شد. ژنومی شامل سه کروموزوم هر یک به طول یک مورگان، و بر روی هر کروموزوم2000 نشان گر چندشکلی تک نوکلئوتیدی شبیه سازی شد. تعداد QTLهای فرض شده 01/0، 05/0 و 10/0 کل SNPها بودند که با توزیع اثرات نرمال، گاما و یکنواخت شبیه سازی شدند. صفات آستانه ای مورد مطالعه شامل یک صفت یک آستانه ای (زنده مانی) و یک صفت دو آستانه ای (تعداد فرزند در هر زایش) بود. ارزش های اصلاحی ژنومی افراد جمعیت مرجع و تایید با استفاده از اثرات نشان گری برآورد شده توسط رگرسیون ریج بیزی(BRR)، بیز A (Bayes A)، بیز B (Bayes B)، بیز C (Bayes C) و بیز L (Bayes L)پیش بینی شد. مقایسه صحت پیش بینی روش ها (همبستگی بین ارزش های اصلاحی برآورد شده و واقعی) نشان داد که روش های بیزی روش های قدرتمندی بوده و تفاوت معنی داری در ارزیابی ژنومی صفات آستانه ای ندارند. کارایی روش ها در ارزیابی صفت دوآستانه ای به طور معنی داری از صفت یک آستانه ای بالاتر بود. نوسانات غیرمعنی دار و غیرمنظمی در صحت روش های مورد مطالعه بین تعداد مختلف QTL و توزیع های مختلف آماری مشاهده شد. هم چنین نتایج نشان داد که افزایش فاصله بین جمعیت مرجع و هدف، به دلیل شکستن فاز پیوستگی (LD) بین نشان گر و QTL، صحت پیش بینی ارزش های اصلاحی ژنومی حیوانات را به طور معنی داری کاهش می دهد.
    کلیدواژگان: صفات آستانه ای، معماری ژنتیکی، ژنوم، روش های بیزی
  • مجتبی حسین پور مشهدی، مهدی الهی ترشیزی، شهاب احتشام قرابی صفحات 155-160
    هدف از انجام پژوهش حاضر توصیف منحنی رشد در گوسفندان بلوچی با مدل های غیرخطی رشد بود. رکورد ها به ترتیب مربوط به 1228 و 676 راس گوسفند نر و ماده بلوچی برای صفات تولد، یک ماهگی، دو ماهگی، سه ماهگی، چهار ماهگی، شش ماهگی، نه ماهگی و یک سالگی بودند. از داده های مرکز اصلاح نژاد گوسفند بلوچی عباس آباد واقع در شهرستان مشهد طی
    سال های 1383 تا 1388 استفاده شد. برای توصیف منحنی رشد از چهار مدل رگرسیون غیرخطی برودی، ون برتالانفی، گومپرتز و لجستیک استفاده گردید. تجزیه و تحلیل های آماری با رویه مدل غیرخطی انجام شد. بهترین مدل با معیارهای ضریب تبیین، جذر میانگین مربعات خطا و میانگین قدرمطلق خطا (تفاوت مقدار پیش بینی شده از مقدار واقعی) تعیین گردید. نتایج تحقیق حاضر برای بره های نر نشان داد که مدل برودی با ضریب تبیین 42/90 درصد، جذر میانگین مربعات خطای 35/8 و میانگین قدر مطلق خطا 65/5 بهترین مدل نسبت به سایر مدل ها بود. برای توصیف منحنی رشد بره های ماده، مدل ون برتالانفی با ضریب تبیین 85/96 درصد، جذر میانگین مربعات خطا 54/4 و میانگین قدر مطلق خطا 16/3 مدل بهتر نسبت به سایر مدل ها تعیین شد. هم بستگی بین پارامترهای وزن بلوغ ونرخ بلوغ برای مدل های ون برتالانفی، برودی، گومپرتزولجستیک به ترتیب 36/0- ، 54/0-، 30/0- و 21/0- برآورد شد.
    کلیدواژگان: گوسفند، برودی، ون برتالانفی، گومپرتز، لجستیک
  • عاطفه سیددخت، حامد احمدی، علی اصغر اسلمی نژاد، علی مسعودی نژاد، محمدرضا نصیری، بلال صادقی صفحات 161-170
    microRNA ها، RNAهای غیرکدکننده ای هستند که در تنظیمات پس از رونویسی نقش های مهمی را بازی می کنند. آن ها بیان ژن ها را به وسیله مسیرهای تداخلی RNA، از طریق برش یا مهار ترجمه mRNA هدف تنظیم می کنند. نقش های مهمی برای miRNA ها در روند تکاملی حیوانات مختلف گزارش شده است، اما اطلاعات محدودی در مورد miRNA های گوسفند و بز وجود دارد. گوسفند و بز مدلی مناسب برای مطالعات ژنومیک مقایسه ای و بیولوژیکی در نشخوارکنندگان هستند. شناساییmiRNA ها برای درک مکانیسم بیولوژیکی آن ها بسیار حیاتی است. روش های شناسایی محاسباتی، روش های آزمایشگاهی را برای شناسایی سریع تر RNA های غیرکدکننده در ژنوم های جدید، که اغلب تحت شرایط ویژه در انواع مختلفی از سلول ها نسخه برداری می شوند را تکمیل می کنند. اخیرا روش های یادگیری ماشین برای پیش بینی ژن های miRNA جدید استفاده می شود. در این پژوهش یک طبقه بندی کننده جدید بر اساس SVM معرفی شد. این طبقه بندی کننده دقت بالا، حساسیت متعادل و اختصاصیت برای مجموعه داده miRNA را نشان می دهد که ابزاری ایده آل، برای شناسایی miRNA ها در داده های ترانسکریپتوم محسوب می شود. ما در این پژوهش یک زیرمجموعه از ویژگی های بهینه شامل 20 ویژگی را با استفاده از ماشین بردار پشتیبان (SVM) ایجاد کردیم. سپس با استفاده از برنامه C#، ویژگی های استخراج شده برای داده های آموزشی محاسبه شد. در این پژوهش، مدل هوشمند ماشین بردار پشتیبان با کرنل RBF و الگوریتم یادگیری SMO بهترین دسته بندی کننده برای پیش بینی ژن های microRNA در گوسفند و بز معرفی شد. حساسیت و اختصاصیت این مدل به ترتیب 88 و 85 درصد به دست آمد. سپس یک روش محاسباتی بر اساس آنالیز EST برای تشخیص miRNA های بالغ گوسفند و بز مورد استفاده قرار گرفت. در کروموزوم یک گوسفند، 23 کاندید miRNA و در بز 15 miRNA از جستجوی هم سانی شناسایی شد. نتایج نشان داد که مدل مورد استفاده ما می تواند دقت بالایی در شناسایی miRNA های گوسفند و بز ارائه دهد و نیز اطلاعات مفیدی را در زمینه عملکرد بیولوژیکی آن ها در گونه های نشخوارکنندگان فراهم آورد.
    کلیدواژگان: نشخوارکنندگان، microRNA پیش ساز، ماشین بردار پشتیبان، گوسفند و بز
  • فاطمه سربازشندی، عباس پاکدل، حسین مهربانی یگانه، صادق علیجانی صفحات 171-176
    در پژوهش حاضر به منظور ردیابی ژن های عمده در یک لاین تجاری گوشتی از روش بیزی به عنوان قوی ترین روش آماری در ردیابی ژن های عمده استفاده شد. داده های مربوط به 35 نسل صفت وزن شش هفتگی و 14 نسل صفت وزن یک روزگی این لاین تجاری گوشتی بعد از ویرایش اولیه با استفاده از نرم افزار iBay مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج مطالعه حاضر تفرق ژن عمده برای هر دو صفت اقتصادی مورد بررسی را تایید نمود. در مورد صفت وزن یک روزگی اثرات بخش پلی ژنی در مقایسه با اثر جایگاه ژن عمده تعیین کننده تر بود که این امر با توجه یه تاثیرپذیری بیش تر صفت وزن یک روزگی از اثرات ژنتیکی مادری قابل توجیه می باشد. در مورد صفت وزن شش هفتگی اثر ژن عمده در مقایسه با اثرات بخش پلی ژنی تعیین کننده تر بود که می تواند ناشی از تاثیر پذیری بیش تر این صفت از اثرات ژنتیکی مستقیم باشد. تایید تفرق ژن عمده برای دو صفت وزن یک روزگی و وزن شش هفتگی با توجه به نتایج آنالیز تفرق بیزی، اطمینان خاطری در ردیابی ژن های عمده با استفاده از روش های آزمایشگاهی خواهد بود.
    کلیدواژگان: آنالیز تفرق بیزی، ژن عمده، لاین تجاری گوشتی
  • بهناز زرین کمر، سعید حسنی، سعید زره داران، حسین عبدالهی، رحمت سمیعی صفحات 177-184
    در تحقیق حاضر تعیین ضرایب اقتصادی صفات مهم اقتصادی گوسفند زل گلستان شامل تعداد بره در هر زایش، نرخ زنده مانی بره ها قبل از شیرگیری، نرخ زنده مانی بره ها پس از شیرگیری، نرخ زنده مانی میش ها، وزن تولد، وزن شیرگیری، وزن 12 ماهگی، وزن بلوغ میش ها، نسبت لاشه به وزن زنده، نرخ آبستنی و وزن پشم از مدل زیستی- اقتصادی برای گله ئ گوسفند با 195 راس میش و 20 راس قوچ استفاده شد. در این مدل محیط ثابت فرض شد و سود سالیانه گله از تفاوت هزینه ها و درآمد های گله به دست آمد. ضرایب اقتصادی نسبی صفات نسبت به وزن پشم به دست آمد. بیشترین ضریب اقتصادی مربوط به صفت تعداد بره در هر زایش با ضریب اقتصادی نسبی 82/139 بود. بعد از صفت تعداد بره در هر زایش، صفات زنده مانی میش ها و نسبت لاشه با ضرایب اقتصادی نسبی 81/3 و 66/3 بیشترین اهمیت را دارا بودند. ضرایب اقتصادی تمام صفات به جز وزن تولد (098/0-) مثبت برآورد شد. آنالیز حساسیت ضرایب اقتصادی برای افزایش و کاهش 20 درصدی در سطح قیمت های ورودی (کنسانتره و علوفه) و خروجی سیستم (گوشت و پشم) تخمین زده شد. ضرایب اقتصادی تمام صفات غیر از صفات وزن تولد و وزن پشم با تغییر قیمت گوشت تغییر پیدا کردند. ضرایب اقتصادی صفات وزن بلوغ میش، وزن پشم و نسبت لاشه به تغییرات قیمت کنسانتره و علوفه حساسیت نشان ندادند. سود یک سیستم پرورش گوسفند می تواند به وسیله افزایش میزان محصول و افزایش ارزش محصول افزایش یابد. با توجه به اینکه صفاتی که باعث افزایش میزان و ارزش محصولات خصوصا افزایش محصولات می شوند، بالاترین ضرایب اقتصادی را داشتند، فلذا به منظور افزایش سود سیستم بهتر است در برنامه اصلاح نژادی برای این صفات انتخاب انجام شود.
    کلیدواژگان: گوسفند، ضرایب اقتصادی، مدل زیستی، اقتصادی
  • آذر راشدی ده صحرایی، جمال فیاضی، محمدتقی بیگی نصیری، محمود وطن خواه صفحات 185-194
    هدف از انجام این مطالعه، برآورد ضریب هم خونی و اثر آن بر عملکرد وزن پشم، در گوسفندان لری بختیاری بود. در این پژوهش، از رکوردهای وزن پشم مربوط به 6234 راس بره حاصل از 273 راس قوچ و 1924 راس میش که طی سال های 1370 تا 1389 در ایستگاه شولی واقع در شهرستان شهرکرد، جمع آوری شده بود استفاده شد. 1764 راس از کل حیوانات شجره، هم خون بودند. میانگین ضریب هم خونی برای کل جمعیت و جمعیت هم خون به ترتیب برابر 02/1 و 32/2 درصد برآورد شد. اثر هم خونی بر عملکرد وزن پشم 0/1± 2/4- گرم بود (01/0p<). در بره های نر و ماده به ازای یک درصد افزایش در ضریب هم خونی، وزن پشم به ترتیب 1± 5 و 1±3 گرم (01/0p<)، در بره های تک قلو 1± 6/4 گرم (01/0p<) و در دوقلوها 1± 2 گرم کاهش یافت که از لحاظ آماری معنی دار نبود (05/0p>). روند تغییرات سالانه هم خونی برای کل جمعیت و جمعیت هم خون به ترتیب برابر 01/0± 099/0 و 1/0 ± 72/0- کیلوگرم و از لحاظ آماری معنی دار بود (01/0p<). بنابراین با مدیریت هم خونی به صورت افزایش آمیزش های دور در گله و استفاده از آمیزش نرهای مولد برتر به صورت کنترل شده، می توان از اثرات زیان آور احتمالی، ناشی از افزایش بیش از حد هم خونی جلوگیری نمود.
    کلیدواژگان: وزن پشم، هم خونی، تابعیت، گوسفند لری بختیاری
  • مختارعلی عباسی، حکیمه امامقلی بگلی، شعله قربانی صفحات 195-200
    موفقیت اقتصادی گله های مرغ تخم گذار تجاری و بومی تا حدود زیادی به کیفیت تخم مرغ بستگی دارد به طوری که کیفیت تخم مرغ یکی ازفاکتورهای مهم درفرآیند جوجه درآوری بوده و باعث افزایش بازارپسندی محصول می شود. این مطالعه با هدف برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات کیفی تخم مرغان بومی فارس انجام شد. به همین منظور تعداد 2000 عدد تخم مرغ شجره دار از مرکز مرغ بومی استان فارس جمع آوری و صفات کیفیت داخلی و خارجی تخم مرغ ها اندازه گیری شدند. اثرات محیطی موثر با استفاده از مدل خطی عمومی (GLM) توسط نرم افزار SAS انجام گرفت. وراثت پذیری صفات با استفاده از مدل حیوانی یک صفتی و هم بستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات با استفاده از مدل حیوانی دو صفتی و به وسیله نرم افزار ASREML برآورد شد. وراثت پذیری وزن تخم مرغ و صفات خارجی کیفیت تخم مرغ شامل مقاومت پوسته، وزن پوسته و ضخامت پوسته به ترتیب 21/0، 44/0، 23/0 و 12/0 و صفات داخلی کیفیت تخم مرغ شامل ارتفاع سفیده، وزن سفیده، واحد هاو، وزن زرده و قطر زرده به ترتیب 17/0، 10/0، 17/0، 36/0و 13/0 برآورد شد. هم بستگی ژنتیکی و فنوتیپی وزن تخم با صفات کیفیت خارجی و صفات کیفیت داخلی (بجز هم بستگی ژنتیکی با وزن زرده) مثبت برآورد شد. هم بستگی های فنوتیپی و ژنتیکی بین صفات کیفیت خارجی مثبت و در دامنه بین 04/0 تا 91/0 برآورد شد. وزن زرده دارای ارتباط ژنتیکی منفی با قطر زرده و خصوصیات پوسته (مقاومت پوسته، ضخامت پوسته و وزن پوسته) بود. هم بستگی مقاومت پوسته با صفات ارتفاع سفیده، واحد هاو، وزن زرده و قطر زرده پائین و در جهت منفی بود. نتایج این مطالعه نشان داد که انتخاب در جهت افزایش وزن تخم مرغ به بهبود صفات کیفی تخم مرغ و کاهش وزن زرده در مرغان بومی فارس منجر خواهد شد.
    کلیدواژگان: تخم مرغ، کیفیت، مرغان بومی، مولفه های (کو)واریانس
  • حسن خان زاده، نوید قوی حسین زاده صفحات 201-209
    هدف از مطالعه حاضر، برآورد مولفه های واریانس ژنتیکی و محیطی دائمی و روند ژنتیکی و فنوتیپی رکوردهای روزآزمون امتیاز سلول های سوماتیک (SCS) دوره اول شیردهی گاوهای هلشتاین ایران بود. داده ها شامل 108995 رکورد روزآزمون بودند که طی سال های 1380 تا 1389 توسط مرکز اصلاح نژاد و بهبود تولیدات دامی جمع آوری شدند. برای تعیین اثرات ثابت برازش یافته در مدل آنالیز از رویه GLM نرم افزار SAS و آنالیز ژنتیکی با استفاده از الگوریتم AIREML نرم افزار WOMBAT انجام شد. 16 مدل رگرسیون تصادفی متفاوت مطالعه و بر اساس معیار اطلاعات آکایک (AIC) با هم مقایسه شدند و مدل رگرسیون تصادفی با درجات برازش به ترتیب 4، 4 و 5 برای رگرسیون ثابت، اثر تصادفی ژنتیکی افزایشی و محیطی دائمی به عنوان بهترین مدل در نظر گرفته شد. واریانس باقی مانده در چهار سطح ناهمگن در طول دوره شیردهی در نظر گرفته شد. وراثت پذیری برآورد شده بسیار پایین (022/0 تا 032/0) بود که نشان دهنده این است که این صفت بیشتر تحت تاثیر اثرات محیطی است. هم بستگی ژنتیکی و محیطی در روزهای نزدیک به هم بالا و بین روزهای اول و آخر دوره شیردهی پایین بود. هم چنین، هم بستگی محیطی برآورد شده در کلیه مراحل شیردهی کمتر از هم بستگی ژنتیکی بود. روند ژنتیکی و فنوتیپی سالانه برای SCS به ترتیب 103/0±59/0- و 002/0±08/0- برآورد شد. روند ژنتیکی و فنوتیپی معنی دار بودند (p<0.0001). روند ژنتیکی و فنوتیپی منفی نشان دهنده موفقیت برنامه های اصلاح نژادی در کاهش بروز ورم پستان در گاوهای هلشتاین ایران است.
    کلیدواژگان: گاوهای هلشتاین ایران، ورم پستان، پارامترهای ژنتیکی، روند ژنتیکی، مدل رگرسیون تصادفی
  • |
    • Alireza Safamehr, Ali Nobakht, Yousef Mehmannavaz Pages 1-10
      Mineral composition and in vitro solubility rates for seven different Calcium (Ca) sources, and their feeding effects on performance and digestibility of calcium and phosphorous in broiler chickens were assessed. The experiment used a 6 × 2 factorial arrangement with 12 diets formulated to contain of 6 Ca sources and 2 levels of particle size ( 1.0-2.0 mm) and one diet as a control contain oyster shell ( 1.41-2.83 mm, and >2.83 mm. Average concentration of Ca was 36.2 g/kg in all Ca sources. In vitro solubility was dependent upon Ca source and particle size with small particle generally having a greater in vitro solubility than large particle at the same time. Dietary treatments had effect on the feed intake and body weight gain in starter period, but there was no difference in performance of different Ca sources and different particle in grower period in broiler chickens. Apparent Ca and P digestibility in Ca sources was greater (P 0.5 mm compared with those fed higher particle size. However, the bone ash, non-fat dry matter, Ca and P of were not affected by Ca sources and partile size. In conclusion, results of the present experiment demonstrated that performance and bone traits of broilers were not affected by Ca sources and particle sizes; and there was difference in in vitro solubility and Ca and P digestibility of different Ca sources in broiler chickens.
      Keywords: Bone, Broiler chickens, Digestibility, In-vitro solubility, Limestone
    • Hamid Reza Taheri, Mohammad Abbasi, Negar Tanha Pages 11-17
      This research was conducted to investigate the effect of different levels of metabolisable energy and crude protein on performance, carcass characteristics and blood parameters of Japanese quail during grower phase (14-28 d of age). Nine hundreds 14-d-old male birds were used to examine 3 levels of energy (2900, 3050 and 3200 Kcal of ME/Kg of the diet) and 3 levels of protein (21.6, 24 and 26.4% CP) by a 3*3 factorial arrangement in a completely randomized design with 5 replicates of 20 birds. Feed intake, weight gain and feed conversion ratio (FCR) were measured during whole period. At the end of the experiment, 2 birds from each replicate were selected to measure the blood parameters (TG, total cholesterol, LDL and uric acid) and carcass characteristics. The lowest and highest levels of energy and protein enhanced (P0.05), however, FCR was improved by the diets of 3050 and 3200 Kcal ME/Kg compared with that of 2900 Kcal ME/Kg. Energy and protein interaction was significant (P
      Keywords: Blood Parameters, Crude Protein, Grower Phase, Japanese Quail, Metabolisable Energy, Performance
    • Ali Khatibi Bardsiri, Reza Tahmasbi, Omid Dayani, Amin Khezri Pages 18-24
      An experiment was conducted to determine the effects of different levels of feed intake at 70%, 85% and 100% of the voluntary feed intake on digestibility and rumen microbial protein synthesis. For this purpose, six male lambs (42±1.5 kg BW) were used in a replicated Latin square design (replicated in three periods that were 21 days each). A twenty five days period was assigned as adaptation period before start of the experiment to determine animals’ voluntary feed intake. Then in experimental period the potential of urinary purine derivatives as a predictive index of microbial protein supply was determined. The data were analyzed using SAS statistical software. The results showed that by decreasing the level of feed intake, the amounts of allantoin, total purine derivations excretion, microbial protein synthesis in the rumen, nitrogen balance and PDC index were decreased (P
      Keywords: Feed Intake Level, Microbial Protein, Purine Derivatives
    • Akbar Gorran, Mahmud Shivazad, Maryam Rezaeian Pages 25-32
      This study evaluated the efficacy of aqueous extract of Thymus daenensis to ameliorate the adverse effects of aflatoxin B1 (AFB1) in Japanese quail. The experiment was conducted as a 2×2 factorial arrangement in a completely randomized design with two levels of aflatoxin (0 and 500µg/kg) and two levels of aqueous extract of T. daenensis (0 and 2000 mg/kg). Each of the 4 dietary treatments was fed to five replicate cages (4 birds/cage) from 24 to 45 days of age. The results showed that Aflatoxin and extract did not have any effect on the histo-morphology of jejunum of birds (P
      Keywords: Aflatoxin, Aqueous extract of Thymus daenensis, Japanese quail, Medicinal plants
    • Mohammad Kazemifard, Hasan Kermanshahi, Mansour Rezaei, Abolghasem Golian, Seyed Javad Hosseini Pages 33-41
      The purpose of this experiment was to compare the effects of calcium, phosphorus, and fennel extract (FE) and vitamin D3 on performance and egg shell quality in post molted Ross broiler breeders from 96 to 102 weeks. Each pen consisted of 10 hens and 1 rooster. This experiment was done in a completely randomize design with seven treatments (different levels of calcium, phosphorus plus fennel extract or vitamin D3) that each treatments assigned to 4 replicates. The addition (50 mg/kg diet) FE had significant affection egg production, egg mass, settable egg, shell quality, relative albumin weight and body weight gain (p0/05), but lower levels of calcium and phosphorus (20%) significantly affect these parameters (p
      Keywords: Broiler Breeder, Calcium, Fennel Extract, Phosphorus, Vitamin D3
    • Marzieh Bagheri, Mohammad Amir Karimi Torshizi, Mohammad Javad Rasaee Pages 42-48
      Two experiments were carried out to determine the potential of oral yolk derived specific antibody against aflatoxin B1 in Japanese quails. In the first experiment egg yolk derived antibody against aflatoxin B1 was produced in layer quails. The potential of aflatoxin absorbent of the eggs from immunized and non-immunized layers was assayed in vitro. Egg yolk extracts derived from aflatoxin-BSA conjugate immunized layers absorbed more aflatoxin B1 compared to that of non-immunized birds in concentrations over 24 g/l (P
      Keywords: Aflatoxin B1, Antibody, Egg Yolk, Japanese quail
    • Majid Kalantar, Fariborz Khajali, Akbar Yaghobfar, Javad Pourreza, Mohammad Reza Akbari Pages 49-57
      An experiment was conducted to evaluate the effects of wheat and wheat bran diets with and without enzymes on growth performance and digestive characteristics of broilers. A total number of 625 one day old Ross-308 broiler chickens were allocated randomly to 5 treatments with 5 replicates, using a CRD statistical design. Treatments were control, wheat, wheat enzyme and wheat bran and wheat bran enzyme. Traits were growth performance, carcass characteristics, ileal microbial counting and measurement of gut acidity and viscosity. According to the results, effect of different treatments on all experimental traits at starter and finisher periods were significant (P
      Keywords: Broilers, Carcass Characteristics, Growth Performance, Microbial Population, Wheat, Wheat Bran
    • Behnam Ghorbani, Taghi Ghoorchi, Parvin Shawrang, Saeed Zerehdaran Pages 58-67
      To investigate the effects of different levels of gamma irradiation on degradation rate of barley and soybean seeds and performance of lambs, this study were done. In the first experiment barley and soybean seeds were irradiated with 2 doses of gamma irradiation and degradation rate were estimated in different incubation times. Results of current study showed that gamma irradiation increased the “a” fraction and decreased “b” fraction of barley DM, but “a” fraction of barley crude protein was decreased and “b” fraction was increased (P0.05). Weight gain was significantly affected by irradiation treatments. Gamma irradiation with dose of 75 KGy significantly improved feed conversion ratio (P0.05). Regard to the results of current study, 50 KGy gamma irradiation has significant effects on by pass of protein resources and use of starch in the diets. Thus, we can use irradiation to get the better performance in ruminant nutrition.
      Keywords: Barley seeds, Degradation, Feedlot performance, Gamma irradiation, Soybean seeds
    • Morteza Dehghan, Amir Davar Forozandeh, Pirouz Shakeri Pages 68-75
      The objective of this study was to determine the effects of different levels of garlic powder (GP) in the starter diet on performance, weight and age of weaning, some of blood metabolites, fecal score, structural growth and nutrients digestibility in new-born Holstein calves. Thirty male and femal dairy calves (40.9 ± 1.9 Kg of BW) were randomly assigned in a completely randomized design to the following three groups 1) basal diet without GP (control), 2) basal diet supplemented with 0.5% GP, and 3) basal diet supplemented with 1% GP for a period of 70 d. All calves recived colostrum until d 3 and then were offered 4 kg whole milk/d from d 4 to weaning. Results showed that dry matter intake (DMI) was higher in the calves fed rations containing 0.5 and 1% GP and the calves fed 0.5% GP had the highest gain, average daily gain (ADG) and weight of weaning (P
      Keywords: Dairy calves, Garlic powder, Performance, digestibility, Starter
    • Mohsen Ehsani, Mohammad Mehdi Sharifi Hosseini, Hasan Sadeghi Panah, Omid Dayani, Masoud Asadi Foozi Pages 76-83
      This study was carried out investigate the effect of slow-release blous on reproductive efficiency, twinning and weaning weight. 306 female Cashmere Raeini goats were selected randomly and divided into eight treatments. Treatments were: 1and 2) control with and without injection eCG, 3 and 4) Consumption one slow-release blolus with and without injection eCG, 5 and 6) Consumption two slow-release boluses with and without injection eCG and7 and 8) Consumption one minerals and vitamin capsules with and without injection eCG. To synchronize estrus, ciders were installed in goats and eCG hormone injected in a half of goats. The results showed that reproductive efficiency were reduced with slow-release bolus and capsule supplements. But they had significant effect on twinning (p
      Keywords: Body condition, Hormone, Live weight
    • Anahita Teimoury Chamebon, Asadollah Teimori Yanesari, Yadollah Chashnidel, Alireza Gafary Sayadi Pages 84-95
      The experiment was carried out to evaluate the effect of wheat straw and urea additives on chemical composition, quality characteristics and ruminal degradability parameters of dry matter, neutral detergent insoluble fiber and crude protein orange pulp silage, in a completely randomized design, using nylon bag technique in the form of fore treatments (citrus pulp 1. without additive, 2. with 40% wheat straw, 3. with 38.5% wheat straw and 1.5 % urea, 4. with 37% wheat straw and 3% urea). Results showed that treatment 2 had the highest score on visual assessment of silage. Treatment 1 and 4 had the lowest (3.53) and highest (4.36) pH respectively. Adding wheat straw to orange pulp increased dry matter (DM), ash and neutral detergent fiber (NDF), decreased non fiber carbohydrate (NFC) and ether extract. Urea increased crude protein, pH and NH3-N contents and decreased NFC. Flight point in treatments 1, 2, 3 and 4 were 90.72, 113.64, 94.54 and 82.75, respectively. Treatment 1 had the highest dry matter,s a, b and a. Adding wheat straw and urea significantly decreased dry matter degradability compared to the control treatment. Treatment 2 had the lowest protein,s a and a but adding wheat straw decreased protein degradability. Treatments 1 and 3 and treatment 2 had the highest and lowest NDF,s a respectively, treatment 3 and treatments 1 had the highest and lowest NDF,s b and a therefore additives increased NDF degradability. The results showed that with mixture of orange pulp, wheat straw and urea, can be prepared high quality silage; but through increasing urea more than 1/5 %, for improving the quality of silage soluble carbohydrate source is required. So, with increasing the urea the level of citrus pulp should be increased.
      Keywords: Chemical Composition, Degradability, Orange Pulp, Urea, Wheat Straw
    • Hassan Fazaeli, Somayeh Solaymani, Yousef Rouzbahan Pages 96-104
      This study was conducted to assess the nutritive value and performance of green fodder (GF) production in hydroponic system. A mixture of barley (100 kg) and corn (80 kg) seeds was prepared and grown in an automatic controlling growing chamber that contained 7 shelevs, each with 16 special trays capacity. From each shelf, 6 trays were taken out after 7, 8, 9 and 10 days (as treatment) and fresh weight was recorded and sampled. Chemical composition and in vitro digestibility was determined. The performance and cost of GF production were estimated. Results showed that the fresh GF yield was 5.25 times of the original seed nevertheless, dry matter obtained was 23.8% less than the initial spent seed. Crude protein (CP) content of GF was significantly higher than that of barley (P=0.0076) and corn grain (P=0.0071) but such elevation in CP was mainly related to non-protein nitrogen. Organic matter digestibility of GF reduced as compared to the barley (P=0.0079) and corn grain (P=0.0087) and ME content. No differences were obtained among the GF treatments for nutrient contents and digestibility.The estimated cost per kg DM, CP, TP and ME obtained from GF were respectively 3.12, 2.01, 3.12 and 3.11 times of barley and corn grains. Ovreall, not only there is a negative balance of nutrients during converting barley and corn grains to green fodder in hydroponic system, but also the price of nutrients obtained by GF is several times higher than the original grains.
      Keywords: Barley, Corn, Efficiency, Green Fodder, Hydroponic
    • Yahya Ebrahimnezhad, Hadi Sohrabi Pages 105-114
      This experiment was conducted to study the effect of different levels of levamisole on performance and related parameters with immune system in Cobb 500 strain male broilers. The experiment was carried out a completely randomized design, with 300 male broiler chickens in four treatments and five replicates 15 birds/replicates. The experimental groups consisted of zero, 2.5, 5 and 7.5 mg per kg live body weight of levamisole in the third week. Parameters examined include performance and related parameters with immune system, phagocytic activity test, antibody titers against Newcastle, Influenza and Gambro disease and organs weight involved in immune system. Results showed that adding of levamisole into diet had no effect on body weight gain, feed intake and feed conversion ratio in broilers. Adding of levamisole into diet increased the number of lymphocytes, monocytes and heterophils in broiler (P
      Keywords: Blood parameters, Broiler chicks, Immune system, Levamisole, Performance
    • Mohammad Doosti, Mohammadreza Nassiri, Mojtaba Tahmoorespur, Alireza Haghparast, Saeed Zibaei Pages 115-123
      Foot-and-mouth disease (FMD) is an extremely infectious and occasionally fatal viral disease with a rapid onset and a short course that affects cloven-hoofed animals and results in considerable financial losses. For this reason, availability of more reliable and efficient vaccines against Foot-and-mouth disease virus (FMDV) is felt as a necessity. The purpose of this study is to develop a perfectly safe immunogen in order to supplant the usual inactivated vaccine. A tandem repeat multiple-epitope recombinant vaccine against foot-and-mouth disease (FMD) virus (FMDV) type O was developed. In order to develop recombinant epitope vaccines against foot-and-mouth disease virus (FMDV), multiple-epitope recombinant vaccine (rP) comprising various combinations of B cell and T cell epitopes from VP1 capsid protein were synthesized. A 1155-bp gene fragment was amplified by PCR using specific primers. The amplicon was purified and then cloned into expression vector pET-32a. For expression of recombinant protein, pET32a-rP plasmid was transformed into Escherichia coli BL21 (DE3) cells. Recombinant protein was overexpressed with isopropythio-beta-D-galctoside (IPTG). SDSPAGE and DOT blotting were performed for protein determination and verification.The multiple-epitope recombinant was validated by colony-PCR and enzymatic digestion. IPTG with a dosage of 1.0 mmol/L could effectively promote protein expression. SDS-PAGE analysis demonstrated that our constructed prokaryotic expression system pET32a-rP efficiently produces a target recombinant protein with a molecular weight of about 60 kDa. Results showed that prokaryotic expression system is effective in producing the multiple-epitope recombinant immunogen for FDM virus and can be used as a potential method for poly epitope constructs.
      Keywords: Foot, Mouth Disease, FMDv viruse, Multiple Epitope, Recombinant Vaccine
    • Seyed Mohammad Motamedi, Seyed Mozafar Mehdizade Taklimi Pages 124-130
      This experiment was conducted to evaluate the effects of different levels of garlic and fenugreek powder on performance and immune response in laying hens. The aim of this experiment was to compare the effects of garlic and fenugreek powder on performance, egg quality and hematological parameters and antibody titer against Newcastle disease of commercial laying hens. The experiment was performed for 12 weeks (from 49 to 61 weeks of age) on 288 laying hens (Bovans strain), in a completely randomized design with 6 treatments, and 4 replicate for each treatment (12 birds/replicate). The results showed that garlic and fenugreek powder had no any effect on feed intake, egg mass, egg production percent, egg weight and feed conversion ratio (p>0.05). The highest percentage of production was resulted by using 1% of garlic powder with 1% fenugreek powder. Dietary garlic and fenugreek powder had no significant effects on egg specific gravity, eggshell weight and eggshell thickness. The effect of garlic and fenugreek powder was significant on Haugh unit. Did not have any significant effects on hematological parameters and antibody titers against Newcastle disease of laying hens. The effect of garlic and fenugreek powder was significant in red blood cells. The lowest percentage of heterophile/lymphocyte, the highest percentage of lymphocyte were resulted by using 1% of garlic powder (p>0.05). The overall results showed that using garlic and fenugreek powder until 1 percent improved the egg quality traits but it did not effect performance, blood parameters and immune response of laying hens.
      Keywords: Garlic Powder, Fenugreek Powder, Antibody Titer, Performance, Blood Parameters, Laying Hen
    • Saeid Sobhanirad, Reza Zarghi Pages 131-137
      In order to investigating the effect of exogenous enzymes on growth performance, blood and rumen parametes,18 Brown Swiss male bulls were used in an balanced completely randomized design. The experimental diets were: 1) basal diet (control), 2) basal diet containing 0.50 g enzymatic mixture /kg DM of diet and 3) basal diet containing 0.75g enzymatic mixture /kg DM of diet. The bulls were fed total mixture ration (35 percent corn silage and 65 percent concentrate). Results showed that the experimental diets had no significant effect on dry matter intake, average daily gain and feed conversion ratio (P>0.05), but significant differences were observed in dry matter digestibility of diets (P0.05). The experimental diets containing enzymatic supplement had significantly affect on blood metabolites (glucose, blood urea nitrogen, triglyceride and aspartate transaminase) except for alanine transaminase and rumen liquid NH3-N. Therefore, using of enzymatic supplement did not has positive effects on growing performance in brown Swiss fattening bulls, but enzymatic supplement increased some of serum blood and rumen parameters.
      Keywords: Blood Parameters, Enzyme Mixture, Fattening Bull, Growth Performance, Rumen Parameters
    • Essa Dirandeh, Ali Rezaei Roodbari, Mohsen Kazemi, Vahid Vahedi Pages 138-143
      The objective of this study was to investigate effect of different time of GnRH administration and CIDR insert after artificial insemination (AI) on fetus Loss, AI interval and conception rate in Holstein dairy cows. Multiparous high-yield dairy cows (> 30 Kg/d, n= 550) were randomly assigned into five groups. Groups were: 1- GnRH injection on day 5 after AI, 2- GnRH injection on day 11 after AI, 3- GnRH injection on day 13 after AI, 4- GnRH injection on day 5 and 11 after AI and 4- Controlled internal drug release (CIDR) devices were inserted on day 5 after AI and removed on day 14 after AI. Ultrasonography were used for consider ovary status and pregnancy diagnosis at d 32 after AI. Pregnancy was characterized by the presence of an embryo, corpus luteum and fluid in uterus horn. Cows diagnosed pregnant at 32 d were re-examined at 70 d after AI to confirm pregnancy. Pregnancy loss was considered to have occurred when a cow was diagnosed pregnant at 32 d after TAI and not pregnant at 70 d. Results showed percentage of cows that showed estrus at 19-24 d after AI was lowest in G5,11 (20.0 %) cows compared to GnRH injection on day 5 after AI (31.5 %), GnRH injection on day 11 after AI (25.7 %), GnRH injection on day 13 after AI (26.5 %) and CIDR group (32.7 %, P = 0.04). Percentage of cows that did not show estrus until day 34 after AI was lowest in CIDR group (20.6 %, P= 0.01) but there was no difference between other groups (average 42.6 %, P = 0.65). A greater (P = 0.01) percentage of cows that received GnRH injection on day 5 and 11 after AI were pregnant at 32 d (50.0) and 70 d (46.2 %) after AI compared to other groups. Pregnancy loss was lowest in CIDR group (P = 0.04). In conclusion GnRH injection on day 5 and 11 after AI compared to other methods improved pregnancy rates.
      Keywords: CIDR, Holstein Cow, Fetus Loss, GnRH, Ultrasonography
    • Elham Rezvannejad, Azadeh Boustan, Safa Lotfi Pages 144-148
      In the current study, two groups of lines Coturnix Japonica Quail that were selected for hig (HW) and low (LW) body weight at the age of 4 weeks for 7 generations were used. HW line after selection for 7 generations was significantly heavier than LW line in the same generation at the age of 28days (p
      Keywords: Heterosis Effect, Japanese Quail, Reciprocal Effect, Reproductive Traits
    • Hasan Baneh, Ardeshirnejati Javaremi, Ghodrat Rahimi-Mianji, Mahmood Honarvar Pages 149-154
      The current study was carried out to evaluate accuracy of some Bayesian methods for genomic breeding values prediction for threshold traits with different types of genetic architecture based on distribution of gene effect and QTL numbers. A genome consisted of 3 chromosomes of 100 CM with 2000 single nucleotide polymorphisms (SNP) was simulated. The QTL numbers were 0.01, 0.05 and 0.1 of total number of SNPs whose effects were simulated by uniform, normal and gamma distributions. The studied threshold traits were either one-threshold (survival) or two-threshold (litter size). Genomic estimated breeding values were predicted by five regression methods including Bayesian Ridge Regression (BRR), Bayes A, Bayes B, Bayes C, and Bayes LASSO. Comparison of prediction accuracy of these methods (correlation between real and estimated breeding value) showed that Bayesian methods are powerful for genomic evaluation and there were no significant differences among them. The proficiency of these methods for one-threshold trait was significantly higher compared to two-threshold trait. Non-significant and irregular variance was observed in accuracy of prediction these methods between different QTL numbers and statistical distributions. Also the results showed that increasing in distance (generation) between reference and target populations will lead to decline in accuracy of prediction due to breakdown of LD between QTL and marker.
      Keywords: Bayesian methods, Genome, Genetic architecture, Threshold traits
    • Mojtaba Hosseinpour Mashhadi, Mehdi Elahi Torshizi, Shahab Ehtesham Gharaee Pages 155-160
      The purpose of this study was to describe growth curve in Baluchi sheep by application of nonlinear growth models. The weight records of 1228 and 676 Baluchi male and female lambs for birth weight, one-month, two-month, three-month, four-month, six-month, nine-month and one year of age were studied. These data had been collected by Baluchi Sheep Breeding Center in Mashhad (Abbas Abad) during 2004 to 2009. Brody, Von Bertalanffy, Gompertz and Logistic nonlinear models were fitted to describe the growth curve. The most suitable model was determined by R2, Root MSE, as well as mean absolute error (MAE). For data analysis, NLIN procedures were used. The results of this research for male lambs showed that Brody model with R2 (90.42%), Root MSE (8.35) and mean difference between expected and observed value (MAE) (5.65) was the best model compared with others, this value for proper model (Von Bertalanffy) in female lamb were 96.85% (R2), 4.54 (Root MSE) and 3.16 (mean difference between expected and observed value). The correlation between A and K parameters for Von Bertalanffy, Brody, Gompertz and Logistic were -0.36, -0.54, -0.3 and -0.21, respectively.
      Keywords: Brody, Gompertz, Logistic, Sheep, Von Bertalanffy
    • Atefeh Seyeddokht, Hamed Ahmadi, Ali Asghar Aslaminejad, Ali Masoudi-Nejad, Mohammadreza Nassiri, Balal Sadeghi Pages 161-170
      MicroRNAs (miRNAs) are small non-coding RNAs that have functional roles in post-transcriptional modification. They regulate gene expression by an RNA interfering pathway through cleavage or inhibition of the translation of target mRNA. Numerous miRNAs have been described for their important functions in developmental processes in numerous animals, but there is limited information about sheep and goat miRNAs. Sheep and goat are ideal model organisms for biological and comparative genomics studies in ruminants. Identification of miRNAs is crucial to understanding their biological mechanism. Computational identification approaches can supplement experimental approaches to quickly identify ncRNAs in novel genomes, chiefly miRNAs that are transcribed under particular conditions in specific cell types. Currently, machine learning approaches have been employed to predict novel miRNAs. In this study, we present a new SVM-based classifier. It demonstrated high accuracy, balanced sensitivity and specificity for the miRNA datasets, thus representing an ideal tool for miRNA identification from transcriptome sequencing data. In this research, we generated an optimized feature subset including 20 features using a support vector machine, and we developed a c # program to compute the features in the training sequences. In this study, an intelligent SVM model with RBF kernel and the SMO learning algorithm was the best classifier for predicting microRNA genes in sheep and goat. Sensitivity and specificity of this model were 88% and 85% respectively. Then, expressed sequence tag (EST) analysis was performed for finding sheep and goat mature miRNAs. Chromosome 1 was scanned for finding miRNA potential region. In sheep 23 miRNA genes and, in goat 15 miRNAs had been discovered by homology searching. Our finding demonstrate that the Sheep and goat miRNA sequences can be supplied useful information for investigating biological roles of miRNAs in ruminants.
      Keywords: Pre-miRNA Genes, Ruminants, Sheep, Goat, Support Vector Machine
    • Fatemeh Sarbazshendi, Abbas Pakdel, Hasan Mehrabani Yeganeh, Sadegh Alijani Pages 171-176
      At the present study in order to detect major genes in a commercial broiler line Bayesian method as the most powerful statistical method in detection of major genes was used. After preliminary data editing, data of body weight (BW) at birth and six weeks of age of 14 and 35 generations respectively were analyzed using iBay software. The results verified segregation of major gene for two economical traits investigated at the current study. Compared to the effect of major genes, the polygenic effect on BW at birth which is highly biased by maternal genetic factors was proved to be stronger. However, our results confirmed that the role of major genes in determining BW at six weeks of age was more impactful than that of polygenic part, which highlights the importance of direct genetic effect on the trait. In this study, results of Bayesian segregation analysis confirm the segregation of major genes for the two traits, BW at birth and six weeks of age, which potentially paves the way for future studies to detect major genes.
      Keywords: Bayesian segregation analysis, Commercial broiler line, Major gene
    • Behnaz Zarrinkamar, Saeed Hassani, Saeed Zerehdaran, Hossein Abdolahy, Rahmat Samiei Pages 177-184
      In this study a bio-economic model was used for a flock with 195 breeding ewes and 20 rams to determine economic values of important traits in Zel sheep of Golestan including litter size, pre-weaning survival, post-weaning survival, ewe survival, birth weight, weaning weight, yearling weight, ewe mature weight, dressing percentage, conception rate and wool weight. In this model, fixed environment was assumed and herd profit was estimated from difference between costs and revenues. Relative economic values of the traits were estimated based on wool weight. The highest economic value was found for litter size with relative economic value of 139.82. After litter size, the most important relative economic values were 3.81 and 3.66 for ewe survival and dressing percentage, respectively. Economic values of all traits were positive except for birth weight (-0.98). Sensitivity analysis of economic values were carried out for 20% increase and decrease in price levels of input (concentrate, forage) and output (meat, wool) system. Economic values​​ of all traits except for birth weight and wool weight were changed by changing the price of meat. The economic values of ewe mature weight, dressing percentage and wool weight did not change with change in price of concentrate and forage .Sheep farming system can increase in profits by increasing in the amount and value of product. As the highest economic values were found for amount and value of the products especially amount of products, in order to increase system profit it is better to select for these traits in a breeding program.
      Keywords: Bio-economic model, Economic values, Sheep
    • Azar Rashedi Dehsahraei, Jamal Fayazi, Mohammadtaghi Beige Nasiri, Mahmoud Vatankhah Pages 185-194
      The aim of this study was to estimate inbreeding coefficient and its impact on wool performance in Lori-Bakhtiari sheep. In this research, wool weight records of 6234 lambs born from 273 rams and 1924 ewes were used. The data were collected at Shahrekord Sholi station during 1990-2010. In total pedigree, 1764 animals were inbred. Averages of inbreeding coefficient for total and inbred population were estimated at 1.02 and 2.32 respectively. The inbreeding effects reduced wool weight performance approximately 4.2±1 g for each percentage of increase in inbreeding. Increasing 1% of inbreeding coefficient of male and female lambs was respectively accompanied with decreasing 5±1 and 3±1 g in wool weight. This decreasing was 4.6±1 and 2±1 g for single and twine lambs respectively. Annual trend in inbreeding coefficient for total and inbred population were 0.098±0.01 and -0.72±0.1 kg respectively that was statistically significant (P
      Keywords: Inbreeding, Lori-Bakhtiari Sheep, Regression, Wool Weight
    • Mokhtar Ali Abbasi, Hakimeh Emamgholi Begli, Sholeh Ghorbani Pages 195-200
      Economically success incomerical and Native laying hen farms in some eaten is related to egg quality. So, egg quality is a one of the most important factor affecting hatchability and lead to increasing the egg demand. The current study was carried out in aim to estimate the genetic parameters for egg quality traits in Fars native fowls. To do this, 2000 pedigree recorded eggs were collected at Fars Native Breeding Center and external and internal egg quality traits were measured. Significance of environmental effects determined using GLM procedure by SAS software and those were considered in the mixed model analysis. Heritability, genetic and phenotypic correlations were estimated using ASREML software. The estimated heritability for egg weight and external egg quality traits including shell strength, shell weight, shell thickness were 0.21, 0.44, 0.23, 0.12. this parameter for internal egg quality traits including albumin height, albumin weight, Hough unit, yolk weight, yolk diameter were also estimated 0.17, 0.10, 0.17, 0.36, 0.13, respectively. Genetic and phenotypic correlations of egg weight with external and internal (except to yolk weight) egg quality traits were obtained positive. Both genetic and phenotypic correlations among external egg quality traits were found positive and ranged from 0.04 to 0.91. Yolk weight were negatively genetically correlated with yolk diameter and shell features (shell strength, shell thickness and shell weight). The genetic correlation of shell strength and traits such as albumin height, Hough unit, yolk weight and yolk diameter were low and in negative direction. The results showed that the selection for increasing egg weight lead to improvement of egg quality traits and decreased yolk weight in Fars native fowls.
      Keywords: (Co)Variance Components, Egg, Native Fowls, Quality
    • Hassan Khanzadeh, Navid Ghavi Hossein-Zadeh Pages 201-209
      The objectives of present study were to estimate the genetic and permanent environmental covariance components and genetic and phenotypic trends of test-day records of somatic cell score (SCS) of the first lactation Iranian Holstein cows. Dataset included the 108995 test day records were collected by the Animal Breeding Center of Iran from 2001 to 2010. The GLM procedure of SAS software was used for fitting the fixed effects in the statistical models of analysis. All analyses were performed using the AIREML algorithm of WOMBAT software. 16 different random regression models were studied and compared based on Akaike’s information criterion. Random regression model with Legendre polynomial functions of orders of 4, 4, 5 were chosen to fit fixed regression, additive genetic and permanent environmental effects, respectively, and residual variance was assumed in 4 heterogeneous levels during the lactation. Estimation of heritability was low (0.022 to 0.032) that indicated this trait mostly affected by environmental factors. Genetic and environmental correlations between daily SCS were high for adjacent tests and low between the beginning and the end of lactation. The estimated environmental correlations were lower than the genetic correlations in all stages of lactation. Annual genetic and phenotypic trends were -0.59±0.103 and -0.08±0.002, respectively, for SCS trait. Both genetic and phenotypic trends for SCS were significant (P
      Keywords: Dairy Cow, Genetic Parameters, Genetic Progress, Mastitis, Random Regression Model