فهرست مطالب

فصلنامه پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی
سال بیست و پنجم شماره 2 (پیاپی 37، پاییز و زمستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/10/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • حامد زندمقدم، رضا موسوی حرمی*، اسدالله محبوبی صفحه 1

    رسوبات کوارتزیت راسی در شرق زرند کرمان به ضخامت متوسط 50 متر در بین رسوبات سیلیسی آواری قرمز رنگ سازند داهو و نهشته های کربناته سازند کوهبنان قرار گرفته است. جهت تفسیر محیط رسوبی این واحد سنگی سه برش گزوئیه، کتکوئیه و داهوئیه واقع در شرق زرند اندازه گیری شده است. مطالعات صحرایی و میکروسکوپی منعکس کننده یک پتروفاسیس کنگلومرایی و سه پتروفاسیس ماسه سنگی چرت آرنایت، کوارتز آرنایت و ساب لیت آرنایت شده است که از مچوریتی بافتی و ترکیبی بالایی برخوردارند. همچنین آنالیز رخساره های سنگی این رسوبات منجر به شناسایی سه رخساره دانه درشت (Gcm، Gms، Gt)، هفت رخساره دانه متوسط (Sp، St، Sh، Sl، Sr، Sm، Se)، یک رخساره دانه ریز (Fl) و سه رخساره حدواسط (Sr(Fl)، Sr/Fl، Fl(SR)) شده است. شواهد ساختی و بافتی به علاوه جهت جریان غالب بایمدال در اکثر رخساره ها، بیانگر ته نشست این رسوبات در یک محیط جزر و مدی است، به طوری که رسوبات دانه درشت مربوط به کانالهای جزر و مدی، رسوبات ماسه سنگی اغلب در کانال و پهنه بین جزر و مدی و رسوبات دانه ریز گلسنگی در پهنه بالای جزر و مدی برجای گذاشته شده اند. با توجه به گسترش وسیع نهشته های کوارتزیت راسی، امید است که این داده ها بتواند در تحلیل حوضه و بازسازی جغرافیای دیرینه کامبرین مفید واقع شوند.

    کلیدواژگان: کوارتزیت راسی، محیط جزر و مدی، رخساره های سنگی
  • ابراهیم قاسمی نژاد، سمیه غنی آبادی صفحه 19
    به منظور مطالعه چگونگی پتانسیل هیدروکربورزایی سازند کژدمی در میدان نفتی نوروز در خلیج فارس 59 نمونه خرده حاصل از حفاری از دو چاه، مورد مطالعه پتروگرافی و ژئوشیمیایی قرار گرفت. مطالعات پتروگرافی منجر به شناسایی و تفکیک چهار پالینوفاسیس گردید. پالینوفاسیس I (PF-1) با محتوای 100-95 درصد فیتوکلاست و کروژن نوع III تنها در چاه شماره 1 مشاهده می گردد. در پالینوفاسیس II (PF-2) مقادیر فیتوکلاست نسبت به پالینوفاسیس قبلی کاهش نشان داده و 90-70 درصد می باشد و کروژن نوع III و بیشترین تعداد نمونه را شامل می شود. پالینوفاسیس III (PF-3) حاوی 50-40 درصد فیتوکلاست و 60-50 درصد ماده آلی بی شکل (AOM) و کروژن نوع II است. پالینوفاسیس IV (PF-4) دارای AOM بیشتری (در حدود 80-65 درصد) و کروژن نوع II می باشد. در پالینوفاسیس های مذکور عناصر دریایی به ندرت مشاهده گردیده است. بالا بودن درصد AOM تیره در نمونه ها حاکی از غالب بودن شرایط اکسیدان می باشد. تمامی نمونه ها بر روی منحنی تغییرات رخساره آلی بر اساس مقادیر OI/HI حاصل از داده های پیرولیز راک اول در محدوده مابین CD تا D قرار می گیرند که نشان دهنده محیط های دریایی تا قاره ای نسبتا اکسیدان است. پلات مقادیر شاخص هیدروژن در مقابل میزان کل کربن آلی نیز موید این مطلب است. توزیع داده ها بر روی دیاگرام های تایسون و ون کرولن نشان دهنده محتوای کروژن از نوع III بوده و توان تولید ضعیف تا مناسب و نوع هیدروکربور گاز و در تعدادی نمونه ها Fair oil را نشان می دهند. در چاه شماره1 نمونه ها در مرز میان مرحله نابالغ و بالغ و در آستانه ورود به مرحله بلوغ قرار دارند و در چاه شماره 2 اکثر نمونه ها در مرحله بلوغ و یا در آستانه ورود به این مرحله هستند.
    کلیدواژگان: پالینوفاسیس، پیرولیز راک اول، پتانسیل هیدروکربورزایی، سازند کژدمی، خلیج فارس
  • محمد رضاکمالی، سعیده رستگاری، حسین رحیم پور بناب صفحه 35
    میدان قلعه نار در 30 کیلومتری شمال شهرستان اندیمشک و در حاشیه ی شمالی بین میدان های کبود و لبه سفید قرار گرفته ویکی از میادین واقع در فروافتادگی دزفول است. درقسمت غرب و جنوب غرب فروافتادگی دزفول سه سیستم نفتی شناخته شده است.گروه اول نفتهای ترشیری که از سازند پابده سرچشمه می گیرند و در میدان لبه سفید پراکنده اند. گروه دوم نفتهای ژوراسیک که سنگ منشا مولد آنها سازند سرگلو است و درمیادین دالپری، چشمه خوش، پایدار شرق و پایدار غرب انتشار یافته اند. گروه سوم نفت های موجود در مخزن آسماری میدان قلعه نار هستند. با بررسی های انجام گرفته روی مقادیر ایزوتوپ کربن و شاخص های بیومارکری مشخص شده است که این نمونه نفت از لحاظ ویژگی های ژئوشیمیایی و فیزیکی قابل انطباق با نفت های تولید شده توسط سنگ های منشا به طور جداگانه نیست و ویژگی های نفت مخزن این میدان حالتی حد واسط با ویژگی های نفت تولیدی سنگ مادرهای فعال منطقه را دارا می باشد. این پدیده اشاره ای مستقیم به مخلوط شدگی نفت در این میدان دارد؛ لذا تصمیم به بررسی سیستم نفتی حاکم بر این میدان گرفته شد. درنمونه های نفتی جمع آوری شده از مخزن آسماری این میدان حضور خانواده ای جدید با عنوان نفت مخلوط شده قطعی شد که این نفت مخلوطی از نفتهای ژوراسیک و ترشیری می باشد. نفت این میدان بر مبنای پارامتر هایی چون مقادیر ایزوتوپ کربن و غلظت های مطلق برخی از بیومارکرهای شاخص - استران ها و هوپان ها - به صورت عمده از سنگ منشا پابده تامین می گردد.
    کلیدواژگان: دزفول فروافتاده، میدان قلعه نار، مخلوط شدگی نفت، سیستم های نفتی
  • زهرا پوررحیم، بهناز دهرآزما*، حبیب الله قاسمی، محمد صدیق مرتضوی، بتول تقی پور صفحه 47

    ورود فلزات سنگین از قبیل آرسنیک و جیوه به زنجیره غذایی از جمله مهمترین مشکلات زیست محیطی است. حمل و نقل بخش عمده نفت صادره به اروپای غربی و ژاپن از طریق تنگه هرمز سبب شده است که این تنگه نقشی استراتژیک در اقتصاد جهانی ایفا نماید. در تحقیق حاضر برخی از ویژگی های رسوب شناختی و درجه آلودگی رسوبات سطحی بنادر سیریک و جاسک واقع در شرق تنگه هرمز به آرسنیک و جیوه مورد بررسی قرار گرفته است. از رسوبات سطحی 16 ایستگاه در اعماق 5 و 10 متری آب در سیریک و جاسک در دی ماه 1386 نمونه برداری گردیده است. بررسی خصوصیات رسوب شناختی نشان داد که رسوبات مورد مطالعه، دانه ریز و عمدتا در حد رس هستند. میانگین مقدار ماده آلی و کربنات کلسیم موجود در نمونه ها به ترتیب 25/8 و 17/13 درصد می باشد. همچنین pH این نمونه ها در محدوده بین 6/8 تا 2/9 متغیر است. نتایج آنالیز رسوب با استفاده از روش ICP-MS نشان داد که میانگین غلظت آرسنیک و جیوه در بندر سیریک به ترتیب ppm 28/5 و ppm 027/0 و در بندر جاسک به ترتیب ppm 52/4 و ppm 038/0 می باشد. میانگین فاکتور غنی شدگی آرسنیک و جیوه در سیریک به ترتیب 77/16 و 93/1 و در جاسک به ترتیب 36/11 و 14/2 محاسبه شده است. این امرنشان دهنده غنی شدگی شدید و اندک این عناصر و نیز منشا غیر پوسته ای (فاضلاب های کشاورزی، صنعتی و آلودگی های نفتی) آن ها در رسوبات منطقه می باشد. با توجه به وجود زمین های کشاورزی بیشتر در منطقه سیریک و نزدیکی بیشتر ایستگاه های منطقه جاسک به محل وقوع حادثه نفتی خرداد ماه 1384، میانگین فاکتور آلودگی آرسنیک در سیریک (4/0) از میانگین فاکتورآلودگی آرسنیک در جاسک (34/0) بیشتر است. بررسی درجه آلودگی ایستگاه ها در سیریک و جاسک (به ترتیب 46/0 و 43/0) حاکی از آلودگی بیشتر ایستگاه های سیریک به عناصر آرسنیک و جیوه است.

    کلیدواژگان: رسوب، آرسنیک، جیوه، سیریک، جاسک
  • فرشته سجادی، زهرا حکیمی تهرانی صفحه 65
    پالئواکولوژی سازند شمشک (رتین – ژوراسیک میانی) در برش چینه شناسی خوش ییلاق، شمال شرق شاهرود، شمال روستای غزنوی بر اساس پالینومورف ها و مواد آلی موجود در آن مورد بررسی قرار گرفت. این برش چینه شناسی با ضخامت 1280 متر به طور عمده شامل شیل، ماسه سنگ، و لایه های زغال می باشد. 67 نمونه برداشت شده از این برش چینه شناسی حاوی گروه های مختلف پالینومورف با درجه حفظ شدگی خوب شامل اسپورها، پولن ها، سیست داینوفلاژله ها به مقدار بسیار کم، خرده های چوب (بافت های گیاهی، کوتیکول)، AOM تیره، AOM روشن و فیتوکلاست های تیره (قطعات سیاه و بدون ساختمان داخلی) بودند. 73 گونه اسپور (متعلق به 47 جنس) و 17 گونه پولن (متعلق به 12 جنس) مورد شناسایی قرار گرفت. گیاهان والد این میوسپورها به فیلیکوپسیدا، بریوپسیدا، لیکوپسیدا، کنیفروپسیدا، سیکادوپسیدا و اسفنوپسیدا منتسب می باشند که همگی در شرایط گرم و مرطوب زندگی می کنند. همچنین حضور فراوان میوسپور Ricciisporites tuberculatus تاییدی بر شرایط مرطوب و بارانی در زمان تشکیل سازند شمشک در برش چینه شناسی مورد مطالعه می باشد. درصد بالای فیتوکلاست های (ماسرال های) هم اندازه و جورشده (تا 98 درصد) به همراه پالینومورف های خشکی (اسپور و پولن) با حفظ شدگی خوب، در این برش چینه شناسی حاکی از آن است که این برش چینه شناسی در یک محیط دلتایی با انرژی متوسط یا زیاد تشکیل شده است. حضور پالینومورف های دریایی به میزان اندک دراین مجموعه معرف پیشروی های مقطعی و کوتاه مدت دریا است.
    کلیدواژگان: پالئواکولوژی، پالینومورف ها، سازند شمشک، شاهرود، البرز شرقی
  • طیبه احمدی، محمدرضا وزیری، محمد داستانپور صفحه 87
    سه مقطع چینه شناسی از رسوبات کرتاسه زیرین درمنطقه راور(شمال کرمان) از لحاظ بیواستراتیگرافی و پالئواکولوژی اندازه گیری و مطالعه شده است. به طور کلی در این برش ها نهشته های کرتاسه زیرین با مارن ها و تخریبی های قرمز رنگ شروع و با آهک های ستیغ ساز خاتمه می یابند.
    ماکروفسیل ها، فرامینیفرهای بنتیک، استراکدها و جلبک های آهکی فسیل های تشکیل دهنده این مقاطع هستند که از این میان فرامینیفرهای بنتیک از اهمیت بیشتری برخوردارند و تعیین سن سری های مزبور بر اساس آنها انجام شده است. این فرامینیفرها مجموعا سن بارمین؟- آپسین- آلبین را برای مناطق مورد مطالعه معرفی می نمایند. فرامینیفرهای بنتیک در این مقاطع به دو صورت سطح زی و درون زی وجود داشته و شامل هشت نوع مورفوگروپ می باشند. تنوع و فراوانی قابل ملاحظه این فرامینیفرها و همچنین حضور استراکدهای پلاتی کوپید و پودوکوپید در برش مارکش نشان دهنده محیطی اکسیژن دار در زمان مربوطه می باشد. همچنین با توجه به نسبت کم فرامینیفرهای پلانکتونیک به انواع بنتیک (P/B ratio)، محیط از نوع کم عمق تشخیص داده شده است. به علاوه حضور فرامینیفرهای بزرگ از جمله اوربیتولین ها و نیز جلبکهای آهکی، محیطی کم عمق، گرم و نورانی را نشان می دهند.
    استراتژی غذایی فرامینیفرهای موجود کافی بودن مواد غذایی در محیط را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: کرتاسه زیرین، پالئواکولوژی، مورفوگروپ، استراکد، فرامینیفرهای بنتیک، اربیتولین، راور
  • سید حسین هاشمی، فاطمه تابع صفحه 117
    پالینوفلورای متنوعی شامل انواع پالینومورف های مربوط به محیط های دریایی و خشکی مانند میکروفیتوپلانکتون ها، اسپورها، کریپتوسپورها، کیتینوزوآها، و اسکولوکودونت ها با حفظ شدگی بسیار خوب در نهشته های سازند جیرود در برش چینه شناسی غرب گرمابدر، شمال شرق تهران، وجود دارند. در پالینوفلورای مذکور، میکروفیتوپلانکتون ها و اسپورها تنوع و فراوانی نسبی بیشتری داشته و فرم های زیر، که پراکندگی چینه شناسی شناخته شده ای در رسوبات دونین بالایی مناطق مختلف دنیا دارند، نیز در این مجموعه دیده می شوند.
    Daillydium pentaster، Papulogabata annulata، P. lobata، Cymatiosphaera perimembrana، C. radiosepta، Chomotriletes vedugensis، Deltotosoma intonsum، Crassiangulina tesselita، Tornacia sarjeantii، Gorgonisphaeridium ohioense، Unellium lunatum، Unellium piriforme، and Retispora lepidophyta.
    انواع میکروفیتوپلانکتون های دریایی مانند Gorgonisphaeridium ohioense، Daillydium pentaster، Unellium lunatum، Unellium piriforme، Tornacia sarjeantii که در تعیین سن نسبی و تطابق رسوبات دونین در مقیاس جهانی مورد استفاده قرار گرفته اند، در پالینوفلورای مورد مطالعه فراوانی قابل توجهی دارند. با توجه به اولین افق وجود (FOO) و آخرین افق حضور (LOO) مربوط به Tornacia sarjeantii در رسوبات سازند جیرود در برش چینه شناسی مورد مطالعه، range zone T. sarjeantii به ضخامت 118 متر و به سن دونین پسین (فرازنین- فامنین) معرفی و با بیوزون های موجود مبتنی بر میکروفیتوپلانکتون های دریایی دونین پسین مربوط به سایر نقاط دنیا مقایسه شده است
    کلیدواژگان: پالینوستراتیگرافی، دونین بالایی، سازند جیرود، البرز مرکزی
  • جواد هنرمند، سیدعلی معلمی، مسعود لطف پور صفحه 135
    سازند بورقان با سن کرتاسه از مهمترین سنگ مخزن های هیدروکربوری خلیج فارس محسوب می شود. به منظور شناخت رخساره های سنگی، محیط و توالی های رسوبی این سازند، حدود 5/62 متر نمونه مغزه متعلق به میدان نفتی فروزان در خلیج فارس مورد مطالعه رسوب شناسی قرار گرفت. بطورکلی سازند بورقان در این میدان نفتی متشکل از ماسه سنگ های خیلی دانه ریز تا دانه متوسط، رس سنگ، شیل های آهکی و توالی های محدود کربناته می باشد.
    مطالعات ماکرو و میکروسکپی انجام شده نشان می دهد که ضخامت مورد مطالعه از سازند بورقان از 8 رخساره تشکیل شده است. این رخساره ها عبارتند از: (1) رخساره ماسه سنگ های کانالی با لایه بندی مورب، (2) رخساره رس سنگی پهنه گلی/خلیج، (3) رخساره ماسه سنگی دانه ریز با میان لایه های شیلی متعلق به پهنه ماسه ای، (4) رخساره متشکل از تناوب ماسه سنگ دانه ریز تا سیلتستون با شیل غنی از ماده آلی متعلق به تناوب پهنه ماسه ای و پهنه گلی، (5) رخساره رس سنگ سیلتی دارای بقایای گیاهی متعلق به پهنه گلی تحت تاثیر دریا، (6) رخساره متشکل از ماسه سنگ گلاکونیتی همراه با لایه های دولستون ماسه ای متعلق به پهنه ماسه ای تحت تاثیر دریا، (7) شیل های تیره رنگ غنی از ماده آلی متعلق به رخساره خلیج محدود شده / باتلاق و (8) رخساره گرینستون اوئیدی متعلق به پشته اوئیدی.
    برای سازند بورقان براساس وجود شواهد رسوب شناسی همچون تناوب لایه های ماسه سنگی-شیلی، تناوب های نازک و ضخیم سیلت و رس، لایه بندی فلاسر و عدسی شکل، ایکنوفسیل ها و توالی های به سمت بالا عمیق شونده، محیط رسوبی از نوع خلیج دهانه ای تحت تاثیر جزر و مد درنظر گرفته شد. این سازند در محدوده عمقی مورد مطالعه از 4 سکانس رسوبی تشکیل شده که هر سکانس با ماسه سنگهای کانالی تشکیل شده در زمان افت سطح آب دریا شروع شده و با رخساره های شیلی و یا رس سنگی مرحله پیشروی آب خاتمه می یابد.
    کلیدواژگان: رخساره، چینه شناسی توالی ها، محیط خلیج دهانه ای، بورقان، کرتاسه و خلیج فارس
|
  • H. Zand-Moghadam, R. Moussavi-Harami, A. Mahboubi Page 1

    The 50 meters thick Top Quartzite sediments in Kerman area is laid between siliciclastic red beds of the Dahu Formation and carbonate deposits of the Kuhbanan Formation. Three stratigraphy sections were measured at Gazuieh, Katkuieh and Dahuieh in eastern Zarand for analysis of depositional environment. Field and petrographic studies led to identification of a conglomerate petrofacies and three sandstone petrofacies (chert arenite, quartz arenite, sublitharenite) with high textural and compositional maturity. Lithofacies analysis resulted in recognition of three coarse grain (Gcm, Gms, Gt), seven medium grain (Sp, St, Sh, Sl, Sr, Sm, Se), one fine grain (Fl) and three intermediate sand-mud lithofacies (Sr(Fl), Sr/Fl, Fl(Sr)). Structural and textural evidences as well as predominant bimodal paleo-currents in most facies show that these sediments have been deposited in the tidal flat environment. The coarse, medium and fine grain sediments are deposited in tidal channels, intertidal flats, supratidal flats, respectively. We hope represented data in the study improve the basin analysis and paleogeographical reconstruction of Cambrian sedimentation.

  • E. Ghasemi-Nejad, S. Ghaniabadi Page 19
    For petroleum potential evaluation of the Khazhdumi Formation in Nowrouz oil field north west of the Persian Gulf 59 ditch cutting samples obtained from two wells were investigated through petrographic and geochemical studies. Petrographical studies resulted in characterization and separation of four palynofacies. Palynofacies I (PF-1) containing 95-100 percent phytoclast and kerogen type III was recorded only in well 1. In palynofacies II (PF-2) values of phytoclast respect to previous palynofacies decreased and were in the range of 70-90 percent and included kerogen type III. This palynofacies contain majority of samples. Palynophacies III (PF-3) was composed of 40-50 percent phytoclast and 50-60 percent AOM and kerogen type III. Palynofacies IV (PF-4) included higher amount of AOM (in the range 65-80 percent) and kerogen type II. In the differentiated palynofacieses marine element were rarely observed. High values of dark AOM in the studied samples showed the domination of oxic conditions. The OI/HI ratios obtained from Rock-Evel pyrolysis showed the region between restrictions CD and D which confirmed rather oxic continental to marine environments. Also plotting hydrogen index values versus total organic carbons (TOC) a series of regressive and oxic conditions was concluded. Plotting data on Tyson´s ternary diagrams and Van kervelen geochemical diagrams indicated that the kerogen is of type III, potentialy poor to fair in terms of hydrocarbon generation and type of petroleum is mainly gas except for a few samples are fairly oil-generative. In well number 1 sample were on the boundary of immature and mature and in threshold of entrance to mature stage while in well 2 the samples were in early mature stage and or were in entrance threshold to this stage.
  • S. Rastegari, M.R. Kamali, H. Rahim Page 35
    There are three oil families in west and southwest of Dezful embayment. Tertiary oils which are derived from Pabdeh Formation. This petroleum system distributes in the north edge of the area is distinctly identified in the Labe Sefid oil field. Whereas, the presence of Jurassic petroleum system is evident in the southwestern part of the area. This group is derived from Sargelu and distributed in Dalpari, Cheshmekhush, West Paydar and East Paydar oil fields in southwest of the Dezful embayment. The third oil family is identified in Qalenar oil field. The crude oil in the Qalenar oil field is of a special type in a sense this oil shows little correlation with any of two known source rocks. Based on their distribution in overlain reservoirs and it is concluded that these crude oils are mixtures of hydrocarbons sourced from Tertiary and Jurassic source rocks. Therefore, the crude oils in Qalenar oil field are produced mainly from Pabdeh source rock. But, thermal history profiles indicate that the organic-rich Pabdeh Formation encountered in most of the wells in the southwest of Dezful embayment is immature and has not yet yielded commercial quantities of hydrocarbons.
  • Z. Pourrahim, B. Dahrazma, H. Ghasemi Mortazawi, B. Taghipour Page 47

    Entrainment of heavy metals into food chain is of main environmental problems. A big part of crude oil is exported to Western Europe and Japan through Strait of Hurmoz, thus this strait plays a strategic role in the world economy. This research dealt with some sedimentological characteristics and pollution degree of superficial sediment by As and Hg in Sirik and Jask ports, east of Strait of Hurmoz. Sediment samples were taken from 16 stations in Sirik and Jask harbors from depths of 5 and 10 m in January 2009. Sedimentological studies showed that the sediments in terms of size are very fine and close to clay particles. Average content of organic matter and calcium carbonate were 8.25 and 13.17 percent respectively. The pH varied from 8.6 to 9.2. The ICP-MS analysis showed that the average concentrations of As and Hg in Sirik were 5.28 and 0.027 ppm and were 4.52 and 0.038 in Jask respectively. Average values of enrichment factor for As and Hg were calculated as 16.77 and 1.93 in Sirik and, 11.36 and 2.14 in Jask respectively. These values indicate high and low enrichment for the measured elements as well as their non-crustal sources (agricultural and industrial wastewater and oil pollutions) in the sediments of the region. Neighboring agricultural land around Sirik and the oil spill event on 23 May, 2006 in Jask Harbor area justify the higher average pollution factor of As in Sirik (0.4) than in Jask (0.34). Comparison of Hg pollution degrees in Sirik and Jask stations (0.46 and 0.43 respectively) shows more contamination of sediments by As and Hg in Sirik stations.

  • F. Sajjadi, Z. Hakimi Tehrani Page 65
    Palaeoecology of the Shemshak Formation (Rhaetian–Middle Jurassic) at the Khoshyeilagh section north of Ghoznavi Village was studied by using palynomorphs and organic matter contents. This section with a thickness of 1280m consists of shale, sandatone and coal layers. A total of 67 samples contain diverse and well-preserved palynomorphs such as spores, pollen grains, opaque and transparent AOM, opaque phytoclasts, phytoplankton (dinofelagellate cysts), woody debris (plant tissue) were collected. Seventy three species of spores (47 genera) and 17 species of pollen (12 genera) are identified. Inferred natural relationships of the miospores imply derivation from a diverse parental flora of Filicopsida, Bryopsida, Lycopsida, Coniferopsida, Cycadopsida and Sphenopsida growing under warm humid conditions during the Rhaetian – Middle Jurassic. The abundance of Ricciisporites tuberculatus testifies a wet and moist condition when the Shemshak Formation was deposited. The high abundance of equi-dimensional and sorted phytoclasts (up to %98) accompanied with well-preserved terrestrial palynomorphs (spore and pollen) indicates accumulation in a moderate or high level of energy with an aerobic deltaic condition. However, occurrence of rare marine palynomorphs testifies intermittent marine incursions.
  • T. Ahmadi, M.R., Vaziri, M. Dastanpour Page 87
    To study biostratigraphy and paleoecology of Lower Cretaceous sediments in north of Kerman (Ravar) three sections have been chosen and sampled. The thicknesses of sections are measured 235 meters in Kaleh Gav section, 162 meters in Ghadroon section and 229 meters in Markesh section. The sections have a divers assemblage of fossils such as macrofossils, ostracodes and foraminifera, among which the later is the most important one. The sediments are Barremian?- Aptian – Albian in age. In benthic foraminifera, both the epifaunal and infaunal are present and eight morphogroups are recognized. High diversity and abundance of foraminifera and also presence of platycopid and podocopid ostracods in Markesh section, confirm that an oxygenated environment has been prevailed during the deposition of the strata. Also the proportion of planktonic foraminifera and consequently low P/B ratio suggests a shallow marine environment for the strata. The presence of some larger foraminifera such as orbitolinids and calcareous algae indicates a warm shallow and photic environment as well. Trophic strategies of foraminifera show that sufficient food have been available in these environments.
  • H. Hashemi, F. Tabea Page 117
    Diverse and well preserved palynoflora dominated by organic-walled marine microphytoplankton (acritarchs and prasinophyte phycomata) and radiosymmetrical spores together with scolecodonts, cryptospores, and chitinozoans occurs in surface samples of the Geirud Formation at the Garmabdar section, northeast Tehran. Palynotaxa such as Daillydium pentaster, Gorgonisphaeridium ohioense, Papulogabata annulata, P. lobata, Cymatiosphaera perimembrana, C. radiosepta, Chomotriletes vedugensis, Deltotosoma intonsum, Crassiangulina tesselita, Tornacia sarjeantii, Unellium lunatum, U. piriforme, and Retispora lepidophyta appear to have well known Late Devonian (Frasnian-Famennian) vertical ranges. Of these, index taxa such as G. ohioense, D. pentaster, U. lunatum, U. piriforme, and T. sarjeantii are extensively used in dating and long-distance correlation of the Devonian strata. Tornacia sarjeantii range biozone (Frasnian-Famennian in age and 118m thick) is introduced herein on the basis of first and last observed occurrences (FOO and LOO) of the eponymous species and compared with local microphytoplankton-based biozones previously established in virtually equivalent sequences elsewhere.
  • J. Honarmand, Seyed A., M. Lotfpour Page 135
    The Cretaceous Burgan Formation is one of the most important hydrocarbon producers in Persian Gulf, offshore Iran. To understand the lithofacies, depositional setting and depositional sequnces of the reservoir from Foroozan oil field in this area, detailed sedimentological study has been carried out on about 62.5 m of conventional core. The Burgan Formation in the studied oil field mainly consists of very fine to medium-grained sandstone, claystone, carbonaceous shale and some limited carbonate intervals.The combined results of both macro and microscopic investigations indicate eight different depositional facies in the studied interval of Burgan reservoir. These facies are consecutively numbered from 1 to 8. These are: (1) Cross-bedded channel sandstones, (2) Silty/sandy claystone; mud flat/bay facies, (3) Fine-grained sandstone with interlayers of shale; sand flat facies, (4) Alternation of fine-grained sandstone/siltstone and organic-rich shale; sand flat/mud flat alternation, (5) Silty claystone with plant remains; marine-influenced mud flat/shore face facies, (6) Fine-grained glauconitic sandstone along with sandy dolostone layers; marine influenced sand flat/shore face facies, (7) Organic-rich dark shale; restricted bay/marsh facies and (8) Ooid grainstone; oolitic shoal facies. Based on sedimentary features such as rhythmic alternation of sandstone-shale couplets, thick-thin alternations of silt and clay layers, flaser bedding, lenticular bedding, marine trace fossils and deepening up-ward successions in the cored interval, it seems that the Burgan Formation has been deposited on a tide-dominated estuary system. The studied interval of the Burgan Formation consists of several fining up-ward successions. These successions comprise four depositional sequences. Each sequence is started with lowstand channel sandstones and terminated with highstand shales and claystones.