فهرست مطالب

بحوث فی اللغه العربیه - سال یکم شماره 1 (پیاپی 2، بهار و تابستان 1389)

نشریه بحوث فی اللغه العربیه
سال یکم شماره 1 (پیاپی 2، بهار و تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1390/01/07
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمود آبدانان مهدی زاده، علی افضلی صفحه 7
    یکی از درخشان ترین نمونه های نثر ادبی در ادبیات عربی، «مقامات» است. مقامات قصه هایی است که در ضمن روایت واقع گرایانه اخلاق و مرام و رفتار مردمان روزگاران گذشته، گستره واژگانی بسیار پرباری را در قالب سجعی ادبی و مقتدر به کار گرفته است. بدیع الزمان همدانی و به تبع او حریری، قله های مسلم فن مقامات هستند. ایشان در مقامات خویش در پرده های نمایشی کوتاه، گوشه های زشت و محکوم شدنی جامعه را از نظر خواننده می گذرانند و به نقد می کشند. آثار اینان بی آنکه جنبه موعظه و نصیحت داشته باشد، آگاه کننده و افشاگرانه است. تهکم/ریشخند/تمسخر عیوب اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، جسمی و روانی، در همه مقامات به چشم می خورد. در این مقاله به تفصیل درباره تهکم و مقایسه کاربرد آن در مقامات همدانی و حریری می پردازیم.
    کلیدواژگان: مقامات، نقد اجتماعی، همدانی، حریری
  • عبدالغنی إیروانی زاده صفحه 17
    برای ادب عربی دو چشمه جوشان وجود دارد که منبع هر دو به قرآن کریم باز می گردد: یکی ادب النبی است و دیگری ادب الإمام علی در نهج البلاغه. با طلوع اسلام جوشش ادب عربی از قرآن و سنت (ادب نبوی و ادب علوی) آغاز گردید. قرآن کریم که سرچشمه اصلی همه ادب عربی است خود، صحت انتسابش را به خدای متعال اثبات می کند، اما صحت دو ادب دیگر در ارتباط با قرآن معلوم می گردد. البته در مورد ادب النبی این امر ما را کفایت می کند که حضرت فرمود: «انا افصح من نطق بالضاد بید انی من قریش» (من فصیح ترین عربی زبانان ام، به ویژه که از قریش ام). همچنین ادب الإمام علی به ویژه آنجا که در نامه مالک اشتر تجلی نموده، از تعابیری عالی و عباراتی جمیل و بلیغ جهت پرورش سیاستمداران حاکم بر بلاد اسلامی سرشار است. نویسندگان مهم ادب عربی، در نامه مالک اشتر ملاحظات فراوانی نموده و آن را اساس و نمونه ممتازی در پیوند ادب و سیاست تلقی کرده اند. بسیاری از آنان مقالات و رسائل ادبی خود را بر آن منوال تنظیم نموده اند؛ از آن جمله طاهر بن حسین (از مهم ترین افراد سلسله طاهریان در خراسان) که وقتی از سوی مامون عباسی والی شهر رقه شد، نامه ای ادبی سیاسی خطاب به فرزندش نگاشت. در این پژوهش تلاش ما بر آن است این دو نامه (عهدنامه امام علی به مالک اشتر، و عهدنامه طاهر بن حسین به فرزندش) را از جهت مضمون با هم بسنجیم و معلوم سازیم تا چه میزان عهدنامه دوم از اولی تاثیر پذیرفته است.
    کلیدواژگان: امام علی، مالک اشتر، طاهر بن حسین، عهدنامه، مقایسه و تطبیق
  • حسن دادخواه، فاطمه سعدونی صفحه 35
    پژوهش های شرق شناسان در کشورهای شرقی اسلامی با اهداف و انگیزه های گوناگونی همراه بوده است. آنان مطالعاتشان را در کشورهای عربی با تحقیق در آثار و دست نوشته های نویسندگان و شاعران قدیم عرب که سال ها حتی از دید خود شرقیان هم پنهان بود آغاز کردند. مهم ترین عامل و پشتوانه خاورشناسان برای مطالعه و تحقیق در این آثار علمی و ادبی، از یک سو داشتن وقت و علاقه و از سوی دیگر توجه دولت مردان و مسوولان مراکز علمی آنان به این مهم بوده است. برخی از خاورشناسان کتاب های زیادی را از زبان عربی به زبان های دیگر ترجمه نمودند و برخی دیگر کتاب های ارزشمندی را درباره دین اسلام، قرآن و ادبیات عربی تالیف کردند. چاپ و انتشار این نسخه های خطی و آثاری که شرق شناسان درباره آنها نوشتند، روش پژوهش را برای نویسندگان و دانشمندان معاصر عرب در زمینه های گوناگون آسان تر کرد.
    افزون بر این، بررسی های علمی برخی شرق شناسان از جهت دقت و نظم در شاخه های مختلف ادبیات عربی و به ویژه تاریخ ادبیات، به عنوان یک الگو مورد توجه نویسندگان و محققان در کشورهای عربی قرار گرفت؛ به گونه ای که بیشتر آنان کتاب های تاریخی ادبی خود را بر اساس تقسیم بندی دوره های ادبی که در کتاب های تاریخ ادبیات شرق شناسان به چشم می خورد تدوین نمودند.
  • منصوره زرکوب، زهرا حسینی صفحه 53
    فعل یکی از دو رکن جمله است که معنای سخن جز بدان کامل نمی شود؛ از این رو اگر خواننده یا مترجم در فهم آن به خطا رود، ترجمه ای نامفهوم و گاه نادرست به دست خواهد داد. یکی از بزنگاه های مهم در این عرصه و در زبان عربی، افعال ناقصه اند که علاوه بر اسم به خبر نیز نیاز دارند و طبیعتا معنایشان با این دو جزء کامل می شود. فعل «اصبح» از این دسته افعال است که در عربی به دو معنی به کار می رود: یا نشان دهنده وقوع رخدادی در صبحگاهان است و یا به معنای «صار» و حامل معنای دگرگونی و تغییر.
    دشواره ترجمه «اصبح» آنگاه فزون می گردد که خبر آن فعل مضارع باشد. اسلوب «اصبح + فعل مضارع» هم در قرآن وجود دارد و هم در نهج البلاغه و دیگر کتب عربی کهن و معاصر فراوان به کار رفته است؛ از این رو شایسته بررسی است و پژوهش حاضر نیز بدین قصد نگارش یافته تا پاسخی به پرسش های زیر بیابد:آیا مترجمان می توانند هر دو معنای «اصبح» را در متن لحاظ کنند؟
    مترجمان بیشتر کدام یک از این دو معنی را در نظر گرفته اند؟
    اگر اصبح به معنای صار باشد، چگونه می توان اتصاف اسم آن به خبرش را بیان کرد؟
    سیر تاریخی ترجمه اصبح مطابق با این دو معنی چگونه بوده است؟ به دیگر سخن، ترجمه اصبح چه فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته است؟
    برای پاسخ بدین پرسش ها، از هر سده یک یا دو متن از ترجمه های عربی به فارسی و از جمله ترجمه های قرآن کریم را آورده ایم و با تکیه بر آیات و عباراتی که خبر اصبح در آنها فعل مضارع بوده، به بررسی و نقد دقیق هر یک پرداخته ایم. واژگان کلیدی:
    کلیدواژگان: روش های ترجمه از عربی به فارسی، معنای اصبح، ترجمه اصبح، نقد ترجمه های عربی به فارسی، نقد ترجمه های قرآن
  • نصرالله شاملی، فریبا حسینی صفحه 69
    این مقاله بر چهار موضوع مهم تکیه دارد:1 ویژگی های ظاهری خطیب: در این بخش به تاثیر ظاهر خطیب، زیبایی، وجاهت او، رسایی صدا، حرکات واشاراتش با دست وعصا و چشم و ابرو، نظافت و قامت بلند یا معتدل او پرداخته می شود. این ویژگی های خطیب می تواند در مخاطب تاثیر بسزایی داشته باشد.
    2 ویژگی های درونی خطیب: در این بخش از تاثیر اخلاق و تقوا و قصد و نیت او بر دل مخاطبان بر حسب عادات و رفتار، علم و آگاهی و سرعت یادگیری آنان بحث می شود.
    3 ظاهر خطابه: در این بخش مشخص می گردد که در سخن خطیب باید الفاظی به کار رود که معنایی روشن داشته باشد. نیز سخن وی باید با امثال وآیات قرآنی و شعر آمیخته باشد. در اینجاست که می توان فن خطابه را بر چهار ستون اصلی استوار کرد: حسن بیان، القای عبارات فصیح، فصاحت کلام، درآمیختن سخن با آیات قرآنی ومانند آن.
    4 محتوای خطابه: در این بخش از موضوع خطابه سخن می رود و بیان می شود که موضوع باید متناسب با فهم شنوندگان باشد؛ به عبارت دیگر: مطابق با مقتضای حال باشد؛ چرا که اگر موضوع بدیع و جدید باشد، بیش از پیش بر مخاطب تاثیر می گذارد.
    کلیدواژگان: خطابه، خطیب، مخاطب، تاثیر کلامی، زیبایی بیان
  • شاکر عامری صفحه 81
    طر فه بن العبد در بحرین و در خانواده ای که شمار زیادی از افراد آن شاعر بودند متولد شد. طرفه پیش از بلوغ شعر می سرود و طبع شعری و نگرش نقادانه داشت. وی به سرزمین های زیادی سفر کرد که نخستین آنها دربار حیره و پادشاه مناذره، عمرو بن هند، قاتل طرفه بود. طرفه، خواسته یا ناخواسته، همانند دیگر شعرای مادح یا شعرای دربار، وارد آن درگیری سیاسی شده بود که از یک سو میان عمرو بن هند و برادران مادریش و از سوی دیگر میان عمرو بن امامه برادر پدریشان در جریان بود. وی در این درگیری جانب عمرو بن امامه را گرفت. عمرو بن امامه همراه طرفه به یمن سفر کرد تا یاران کافی برای پس گرفتن حق خود از برادرانش فراهم کند، و این امر در واقع آغاز پایان زندگی طرفه بود.
    پس از کشته شدن عمرو در یمن، طرفه اول به دیار خود، بحرین، سپس به دربار حیره بازگشت. دو طرف نتوانستند ماجراهای گذشته را فراموش کنند و پیوسته بهانه هایی می ساختند تا نقاط ضعف طرف دیگر را آشکار کنند؛ از یک سو طرفه با شعر خود و سوی دیگر عمرو بن هند با شمشیر خویش، که سرانجام به دستگیری و سپس زندانی شدن و نهایتا کشته شدن طرفه منجر شد. داستان ها و افسانه های فراوانی درباره کشته شدن طرفه گفته شده که معروف ترین آنها همان داستان حمل نامه است که دستور قتل حامل نامه در آن بود و طرفه آن را برای حاکم بحرین برده بود. این داستان دراماتیک نزدیک به تراژدی، برخلاف تمام معیارهای عقلی و منطقی است.
    بحث حاضر ثابت می کند که سبب اصلی کشته شدن طرفه اقدام او به هجو عمرو بن هند و آل منذر بوده و سبب های دیگر تنها چالش میان آن دو را به اوج رسانده که در فرجام نیز کشته شدن طرفه را در پی داشته است.
    کلیدواژگان: طرفه، بحرین، یمن، عمرو بن هند، عمرو بن امامه، مناذره
  • قاسم مختاری صفحه 97
    در تقسیم بندی برخی از زبان شناسان و نحویان اسم فعل یکی از انواع کلمه در زبان عربی است. آنها انواع کلمه را چهارگونه قرار داده اند و به اسم و فعل و حرف، اسم فعل را نیز افزوده اند.
    اسم فعل لفظی است دلالت کننده بر فعلی معین که مشتمل بر معنی، عمل و زمان همان فعل است، اما علامت های فعل را نمی پذیرد. اسم فعل فوائدی دارد که برخی از آنها عبارت است از: مبالغه در معنی، ایجاز و اختصار در لفظ، گستردگی واژگان در تعبیر.
    اسم فعل از ابعاد مختلف تقسیم بندی شده است: از جهت دلالت بر فعل به منقول، مرتجل و معدول، از جهت وزن به سماعی و قیاسی، از جنبه معرفه و نکره بودن به واجب التعریف، واجب التنکیر و جایز التعریف و التنکیر و بالاخره از حیث زمان به ماضی و مضارع و امر تقسیم می شود.
    اسم فعل در برخی موارد شبیه به فعل و در برخی جنبه ها متفاوت از فعل است. جنبه های همانندی آن با فعل عبارت است از: 1 شباهت معنایی؛ 2 شباهت در لزوم و تعدی؛ 3 همانندی در اظهار و اضمار فاعل، اما در برخی موارد متفاوت از فعل است که شامل موارد ذیل است: 1 عدم تقدم معمول اسم فعل برآن (اسم فعل)؛ 2 عدم جواز نصب فعل مضارع در جواب اسم فعل؛ 3 عدم اعمال اسم فعل به صورت مضمر؛ 4 غیر متصرف بودن؛ 5 عدم پذیرش علامت فعل.
    شباهت اسم فعل به اسم هم دلیل پذیرش تنوین، و مثنی و جمع شدن، مضاف واقع شدن، گرفتن الف و لام و تصغیرپذیری است.
    درباره مبنی یا معرب بودن اسم فعل نیز دیدگاه های گوناگونی وجود دارد، ولی بنا بر آنچه در بحث آمده است، شایسته است آن را مستقل از اسم و فعل بدانیم و برایش جایگاه اعرابی در نظر نگیریم.
    کلیدواژگان: اسم فعل، اسم، فعل، زبان عربی
  • محمد نگارش، حمید احمدیان صفحه 109
    بسیاری از نویسندگان و مفسران در بیان اهداف قصه های قرآن راه درست را نپیموده اند و اهدافی را ذکر کرده اند که قصه های قرآن برای آنها نازل نشده اند. سبب این اشتباه نیز یا خطای روش شناختی آنها بوده و یا تکیه روایت های ضعیف و اسرائیلیات.
    در مقدمه پژوهش حاضر، روش درست دستیابی به اهداف اصلی داستان های قرآن را ذکر کرده و گفته ایم که اگر کسی بخواهد به این اهداف دست یابد، اولا باید به خود قرآن تکیه کند. دوم آنکه به احادیث ضعیف و اسرائیلیات اتکا نداشته باشد. سوم به شرایط تاریخی نزول سوره ای که حاوی داستان است توجه کند؛ و چهارم آنکه نخست هدف کلی آن سوره را کشف کند؛ زیرا داستان جزئی از آن سوره محسوب می شود و منطقا با دیگر اجزای سوره هم سو و هماهنگ است.
    ما در این باره با ذکر چهار قصه قرآنی، به بیان اهداف این قصه ها پرداخته ایم و با ذکر سخنان مفسران و نویسندگان در این خصوص، آنها را نقد و بررسی کرده ایم.
    کلیدواژگان: قصه های قرآن، اهداف قصه های قرآن، شرایط تاریخی نزول قصه های قرآن، داستان یوسف، داستان گاو بنی اسرائیل، داستان اصحاب فیل، داستان موسی و عبد صالح
|
  • Hasan Dadkhah, Fatemeh Saaduni Page 35
    Studies by orientalists in Eastern countries were conducted with different purposes in mind. They started their business through research on manuscripts of Arab poets and writers: works which were unknown even to the eastern people. What helped them most in this regard were allocating time and being enthusiastic on the one hand, and the attention paid by their statesmen and scholarly centers. Some of these Orientalists managed to translate dozens of Arabic works into other languages; some on Islam, some on Quranic studies and still others on Arabic language and literature. These translations were quite instrumental in making researchers familiar with Arabic works and authors. In addition, their meticulous patterns in carrying out their researches served as a pattern for Arab insiders
  • Mansoureh Zarkoob, Zahra Karimi Page 53
    There is no doubt that verb completes the meaning of sentence, so it is supposed as main element thereof. Thus, if the translator could not elucidate the basic content, s/he would not be able to provide a correct translation. This specially happens in translating auxiliary verbs which demand predicate. One kind of such verbs is ASBAHA. ASBAHA has two pragmatic usages: first, it demonstrates the action which has happened in the morning and second, it means alteration and change with the Persian equivalence SARA (صار). A problem arises when the predicate of this kind of verb is “verb sentences” with present tense (verb). This rule has been used in the Holy Quran, Nahjolbalaqe, and other books. Therefore, translations of these books need to be studied to answer the following questions: - Is it possible for the translator to translate the two above-mentioned meanings of the verb in the translation? - Which one of the two meanings has been in the mind of the translator more? - How has this verb been translated where it means “alteration”? - Based on above said meanings, how do we evaluate historical trend thereof? In other words, how has been the translation of this verb during different centuries? In this article, in each century we have selected one or two texts (including the Quran) and have studied their translation. Of course, we selected the texts based on verses and sentences whose predicates were verb sentences with present tense.
  • Nasrollah Shameli, Fariba Hosayni Page 69
    This article is focused on four issues. The first issue is related to the speaker's external appearance including the beauty of face, the power of his voice, moves and signals by hand, the stick and eyebrow as well as the height. Such characteristics could have an important effect on the audience. The second issue is related to internal features of the speaker. These include the ethics of the preacher, his/her piety and intention on the speakers based on their personalities, habits and emotions, knowledge and culture, and speed of learning. The third issue is concerned with the appearance of the lecture. Words should be clear enough as well as being mixed with Quranic verses, poetry and proverbs. The final issue is related to the content. It is argued that the subject of the talk should be in accordance with the level of understanding of listeners as well as being new and interesting for them. 3 - A phenomenon rhetoric: It was noted in this section How to give words and phrases so that these words and phrases are clear, correct, mixed in parables, governance and Quranic verses, and appropriate their meaning. 4 - the content of Oratory: It was noted in this section to the topic of Oratory and say that the Oratory should be the theme commensurate with the minds of audiences and also should mean that agree with the case may be, then I say: that the rhetoric if the theme was innovative and new is affecting more and more on the audience.
  • Shaker Amery Page 81
    Tarafa ibn ul Abd was born and grew up in a family from which many poets arose. In addition, his environment – that is, Bahrain which had a large share in the Arabic literature- was the residence of a large number of great poets. Tarafa visited many countries. First of all, he visited Hera, the center of the government of Amr ubni Hind, the king of Iraq who murdered Tarafa. In the conflict between Amru ibn Hind and his brothers from his mother on the one hand, and his brother from his father, he was in line with Amru ibn Amamah. Tarafa was fellow traveler of Amru ibn Amamah when he traveled to Yemen, and that was the beginning of the end of Tarafa’s life. After the death of Amru ibn Amamah (he was killed in Yemen), Tarafa returned to Bahrain, (then Hira). Neither Tarafa nor Amru ibn Hind was able to forget the past, so they were always doing their best to find a cause for attacking each other; Tarafa with his poetry and Amru ibn Hind with his sword. This article is an attempt to investigate the reality of his death and disconnect fact from fiction. Through logical arguments and evidence, it attempts to demonstrate that the only reason of the assassination of Tarafa by Amru ibn Hind was the libel of Tarafa against him.
  • Qasem Mokhtari Page 97
    ''Esme-felha'' (gerund) is one of the classifications of word in Arabic. Some linguists and grammarians have classified words into four groups: noun, verb, letter, and ''esme-fel". ''Esmefel" refers to a kind of verb consisting of meaning, action and tense, but it does not get the inflections. ''Esmefel" has some uses including exaggeration in meaning, abridgement of word, and extension of word in interpretation. ''Esme-felha'' is classified based on different aspects. In terms of reference to verbs, they are classified into "Manghoul", "Mortajal", and "Madoul"; in terms of rhythm into "Samaee"and "Ghiasee"; in terms of "Marate" and ''nakave" into "vajeb-atavif" "vajeb-atankiv", "javaz-otaviz" and "tamkiv"; and in terms of tense they are classified into past and present.''Esmefel-ha" are similar to verbs in some aspects and different in some other aspects. The similarity of ''esme-felha" with verbs include: 1) meaning, 2) being transitive and intransitive, and 3) displaying subjects and pronouns. The differences of ''esmefel-ha" with verbs contain: 1) not preceding the verbs, 2) not having "fathe" with verbs with present tense in reply to ''esme-felha", 3) not using ''esmefel-ha" with omitted form, 4) not being "motasrref", and 5)not accepting the inflection of verbs. ''Esme-felha" are similar to nouns in terms of receiving "Tanvin", being "mossanna" and plural, being "Mozaf", receiving the definite article "Alef" and "lam ", and the possibility of appearing in diminutive forms (tasghir paziree). In terms of "Morab" and "Mabny", there exist different opinions. However, it seems appropriate to consider them as "esme fel" as separate entities with no "Erab" for them.
  • Mohammad Negaresh, Hamid Ahmadian Page 109
    This article studies correct method of understanding the main aims in Quranic fables. Some authors and interpreters who have referred to the aims of fables in the Holy Quran seem to have misunderstood them. In this paper, first we explain the best method for understanding the aims of fables of the Quran and have stated that somebody who wants to discover the main aim of fables has to: 1. Rely on the Holy Quran; 2. Avoid relying on undocumented Hadiths an Israiliat; 3. Pay due attention to the historical circumstances of the related fables; and 4. First understand the main aims of the Sura in which the fable appears. In this article, we have studied four stories by taking into account their main aims based on the Quran itself as well as historical circumstances and the general aim of the Sura.