فهرست مطالب

ادبیات عرفانی - پیاپی 12 (بهار و تابستان 1394)

مجله ادبیات عرفانی
پیاپی 12 (بهار و تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/06/29
  • تعداد عناوین: 7
|
  • آرزو ابراهیمی دینانی*، محمدکاظم یوسف پور، علیرضا نیکویی صفحات 7-43
    روایت زندگی، اندیشه و مرگ حلاج دربیشتر متون عرفانی همواره از ظرفیت و توانمایگی برای معرفی زمینه ها ونشانه های گفتمان صوفیانه برخورداربوده است. برخی گفتمان ها بتدریج این نشانه ها رابعنوان «دال های شناور» درخود جذب و باماهیتی متفاوت مفصل بندی کردند وازین طریق زمینه تغییرگفتمان عرفانی رافراهم ساختند.دردوره مشروطه، برخلاف دوران گذشته که رنگ گفتمان عرفانی در متون مرتبط باحلاج رنگ غالب بودو بیشتر قرائت ها ازحلاج بازتاب مستقیمی ازمقام عرفانی وی محسوب می شد،جنبش های چپ گرا باتقلیلگرایی وکلیشه سازی وبازنمایی عرفان بدو نوع متفاوت و تفکیک عرفان منفعل وناکارآمد ازعرفان انقلابی، عناصری ازگفتمان عرفانی حلاج رابرجسته ساختند وبادرون مایه ودال مرکزی گفتمان چپ مفصل بندی کردند. بارزترین نمونه این چرخش گفتمانی دردو قرائت متمایز ماسینیون و میرفطروس دیده می شود که یکی روایت خود را در چهارچوب گفتمان عرفانی و بر پایه حقایق تاریخی مستند بنا کرد و دیگری در قالب گفتمان ایدئولوژیک و چپ گرایانه؛ چنانکه می توان میرفطروس را نقطه اوج تغییر گفتمان عرفانی به انقلابی شمرد.این مقاله بامروری بردونوع مواجهه فاصله مندباعرفان و تحلیل نشانه های درمتون عرفانی وادبی وسیاسی ببررسی و تحلیل تفاوت قرائت ها وروایات موجود ازسرگذشت و اندیشه حلاج ومهم تر ازآن تغییر وجذب برخی عناصر گفتمان عرفانی در گفتمان انقلابی می پردازد. نتیجه این تحول وجذب، جایگزینی عشق واتحاد عرفانی بعنوان مبنای اصلی حیات ومرگ حلاج باماتریالیسم و اومانسیم ازیکسو وکرامات معنوی ومواعظ عرفانی باجادوگری و تبلیغ بیدینی وخداستیزی درجهت انقلاب مردمی ازسوی دیگراست.
    کلیدواژگان: حلاج، چرخش گفتمانی، مفصل بندی، ایدئولوژی چپ، میرفطروس
  • فرزاد بالو*، حبیب الله عباسی صفحات 43-73
    رابطه ی «انسان و خدا» در عالی ترین و ناب ترین شکل ممکن در میراث عرفانی ما بازتاب یافته است . اقوال و آثار بزرگان تصوف ، مشحون از عاشقانه ترین و صمیمی ترین گفتگوها میان انسان و خداست. در این میان ، در مقامات های به جا مانده از ابوالحسن خرقانی - که یکی از عرفا و بزرگان نامبردار تصوف محسوب می شود – رابطه ی«انسان و خدا» به زیباترین و ناب ترین شکلی در قالب من وتو کردن ها با خدا تجلی پیدا کرده است . ازآن جا که مارتین بوبر؛ فیلسوف آلمانی، نظریه ی من و تو را بر مبنای ماهیت و چگونگی رابطه ی من و تویی انسان و خدا ، و نقش رابطه ی انسان و انسان در این میان، سامان بخشیده است، این نوشتار بر آنست تا با الهام از نظریه ی من و تو بوبر ، به تبیین و تحلیل تازه و نویی از رابطه ی «انسان و خدا» در روایت های چهارگانه ی مقامات های خرقانی بپردازد .
    کلیدواژگان: خرقانی، بویر، انسان، خدا
  • یدالله محمدی*، احمد پارسا صفحات 73-103
    این مقاله با عنوان «شمس تبریزی، غیبت یا شهادت؟» به پایان کار شمس الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی می پردازد؛ یعنی می خواهد نشان دهد که آیا او به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا به شهادت رسید. اختلاف در این مورد به روزگار خود مولانا برمی گردد و از آن زمان تاکنون ذهن بیشتر مولوی شناسان را به خود مشغول ساخته است.
    علی دشتی، بدیع الزمان فروزانفر، ذبیح الله صفا، ابوالقاسم انجوی شیرازی، محمدرضا شفیعی کدکنی، سیروس شمیسا، محمدعلی موحد، توفیق هاشم پور سبحانی، عبدالکریم سروش، عبدالباقی گولپینارلی، هلموت ریتر، آن ماری شیمل و محمد شبلی نعمانی درباره ی سرانجام شمس ابراز عقیده کرده اند. این عقاید را در چهار رویکرد طبقه بندی کرده ایم که در مقاله به آن می پردازیم.
    روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. داده ها به شیوه ی کتابخانه ای و سندکاوی با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی شده اند.
    نتیجه نشان می دهد خلاف حدس و گمان ها و تردیدهای برخی از پژوهشگران که شهادت شمس را نپذیرفته اند، شمس الدین تبریزی به شهادت رسیده و در این ماجرا علاءالدین محمد، فرزند بزرگ مولانا جلال الدین، به عنوان متهم اصلی نقش عمده ای در این قضیه داشته است. از این رو پس از حلاج، عین القضات و سهروردی، می توان شمس را چهارمین شهید عشق نامید.
    کلیدواژگان: شمس تبریزی، مکتوبات مولانا، ولدنامه، شهادت، علاءالدین محمد
  • هادی جوادی امام زاده *، محمد بهنام فر صفحات 103-123
    مسائل اخلاقی و نقد اجتماعی- دینی از مضامین ثابت و پایه ای در آثار حکیم سنایی است که با زبان لطیف و تاثیرگذار سخن منظوم، به بیان این موارد پرداخته است. مثنوی سیرالعباد الی المعاد از جمله ی آثار سنایی است که برخی از محققان ادبی، با این تصور که عرفانی محض نامیدن این اثر، بر ارزش ادبی و جایگاه عرفانی آن می افزاید، رای بر عرفانی و فلسفی بودن آن داده اند؛ اما نتایج این تحقیق که با روش کتابخانه ای و شیوه ی تحلیل محتوایی انجام گرفته، این فرضیه را که سیرالعباد، یک منظومه ی عرفانی محض نیست و هر سه ساحت شخصیتی سنایی (عارف، مداح، و ناقد اجتماعی) در این اثر، بازتاب دارد، تایید می کند؛ چرا که روند مباحث در این مثنوی به گونه ای است که مضامین عرفانی در قالب مقدمه هایی جهت بیان مباحث اخلاقی، نقد اجتماعی- دینی و مدیحه سرایی همراه با درخواست صله ی یکصد دیناری از محمد بن منصور (قاضی سرخس) نمایان می شوند و این سیر تغییر محتوا، رابطه ی مستقیمی با ساحتهای شخصیتی سنایی در سیرالعباد داردکه از سوی برخی صاحب نظران مورد توجه قرار نگرفته است.
    کلیدواژگان: سنایی، سیر العباد الی المعاد، ساحتهای شخصیتی سنایی، عرفان سنایی
  • مریم رجبی نیا، مریم حسینی صفحات 123-161
    در قرن هشتم هجری قمری در خطه کازرون سه سیرت نامه به قلم محمودبن عثمان، درباره دو عارف نامدار فارس قرن پنجم و هشتم هجری قمری یعنی شیخ ابواسحاق کازرونی و شیخ امین الدین بلیانی، نوشته، ترجمه و خلاصه شد. با توجه به کمتر شناخته شده بودن و در عین حال اهمیت کتاب های فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه، انوارالمرشدیه فی اسرارالصمدیه و مفتاح الهدایه و مصباح العنایه و عدم وجود منبعی به جز همین سه اثر درباره احوال نویسنده و نیز شیوه خاص محمود بن عثمان در سیره نویسی، در این مقاله کوشش شده تا سیمای عارفان و مولفان کتاب ها در آیینه سیرت نامه ها و ارتباط محمود بن عثمان با شیخ ابواسحاق کازرونی و شیخ امین الدین بلیانی روشن شود، سپس به بررسی و مقایسه تطبیقی سبک نگارش، کاربرد اشعار شعرای مختلف در سیره ها، باب های مشترک، عقاید و مضامین مشترک، جایگاه والای زن ، کرامات و نیز نوع و جهت کرامات موجود در سیرت نامه ها پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: محمود بن عثمان، شیوه سیره نویسی، فردوس المرشدیه، انوار المرشدیه، مفتاح الهدایه و مصباح العنایه
  • رقیه آلیانی*، علی صفایی صفحات 161-195
    شاعران عارف به ویژه مولوی، برای بیان عرفان عملی و القای مضامین ناب عارفانه، ناچار به استفاده از زبان خاصی بودند؛ بنابراین، با بالابردن ظرفیت زبانی و استفاده از نمادهای عرفانی، سعی در انتقال این مفاهیم عمیق داشتند. از سوی دیگر، برای دریافت دلالت های ضمنی نمادهای اشعار مولوی، ناگزیر باید به روابط میان نشانه ها توجه کرد که از جمله آن ها روابط تقابلی است؛ چراکه دریافت الگوهای فکری مولوی، متضمن بررسی روابط تقابلی، نحوه گزینش و روش برخورد با روابط است. تقابل های دوگانه، اساس نظریه ساختارگرایی است که توجه حوزه های مختلف زبان شناسی، روایت شناسی، فلسفه و... را به خود جلب کرد. این تقابل ها، ژرف ساخت متن را نمایان می کنند و با تحلیل و بررسی آن ها می توان به دنیای تفکر شاعر دست یافت. در این مقاله، نگارندگان به روش توصیفی- تحلیلی، جفت های تقابلی نمادهای حیوانی را در غزلیات شمس بررسی می کنند. آنچه در بخش تقابلی حائز اهمیت است، نحوه گزینش نمادها و هنجارشکنی در روابط تقابلی است. مطابق نتایج، رابطه های تقابلی در غزلیات شمس، در چهار دسته سلبی، ایجابی، دووجهی و میانه نمود یافته است که تقابل های میانه و دووجهی، نشانگر هنجارشکنی و پویایی در جفت های تقابلی هستند. همچنین در این مقاله، روابط تقابلی از سه منظر الگو، کنش و دگردیسی بررسی می شود. در مقوله الگوها، جفت های خاموشی/ قیل وقال، روح/ جسم، عقل/ عشق و... در تقابل با یکدیگر قرار گرفته اند که این مسئله، بیانگر دغدغه های اندیشگانی مولوی درباره این مولفه هاست. در بخش کنشی، کنش ها در چهار مقوله رنگ، صدا، مکان و حرکت نمود یافته اند که اغلب، دلالت های ضمنی نماد، با کارکرد کنش ها در یک راستا قرار می گیرند؛ برای مثال، باز جان با شنیدن صدای موسیقی و طبل عشق آرزوی دیدار معشوق در او زنده می شود و به همین دلیل، حرکت مسیح وار باز، با رنگ سفید و مکان آن تطابق پیدا می کند. در نقطه مقابل باز، کلاغ با داشتن رنگ سیاه، حرکت روبه پایین و مکان مردار، مبین تطابق کنش ها با دلالت ضمنی نماد است. درنهایت، روح تعالی بخش مولوی معتقد است که این دوگانگی ها زمانی از میان برمی خیزند؛ اما در مواردی، این دگردیسی ها درجهت عکس پیش می روند که این مسئله، ناشی از پویایی و هنجارشکنی های عرفان مولوی است. گذر متن غزلیات شمس از حالت مکانیکی به دینامیکی نیز منوط به ساختارشکنی های موجود در دلالت های قراردادی است.
    کلیدواژگان: مولوی، عرفان، نشانه شناسی، تقابل دوگانه، نماد حیوانی
  • حسین علینقی*، ناصر محسنی نیا صفحه 195
    وحدت وجود و وحدت شهود از مفاهیم معروف در عرفان اند که بحث های گوناگونی درباره آنها صورت گرفته است و دانشمندان و عارفان مختلف، نظرات و تعاریف گوناگونی در رابطه با آنها ارائه کرده اند. برخی وحدت وجود را مقامی عرفانی دانسته اند که از مقام وحدت شهود برتری دارد و برخی دیگر به اصالت وحدت شهود رای داده اند و عارفانی نیز در آثارشان این دو را یک مفهوم با تعاریفی متفاوت دانسته اند. از آنجا که فیلسوفان و عارفان مختلف، این دو مفهوم عرفانی یا فلسفی را به گونه های مختلفی تعریف کرده -اند، لازم است که تعاریف عارفان در این زمینه در کتاب هایشان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. لمعات فخرالدین عراقی که به نوعی آینه تمام نمای عرفان وحدت وجودی ابن عربی است و همچنین از مبانی عرفان عملی عارفان پیشین بهره گرفته است، می تواند به عنوان یکی از کتاب های مهم در تعریف این دو مفهوم در نظر گرفته شود. در این پژوهش، ابتدا به تعاریف مربوط به این دو مفهوم پرداخته شده و سپس نوع بیان فخرالدین عراقی درباره این دو مفهوم در کتاب لمعات، مورد بررسی و تدقیق قرار گرفته است. سخنان عراقی در این کتاب به گونه ای است که می توان گفت، او این دو مفهوم را از یک جنس می داند و تفاوتی بین آنها قائل نیست و یا آنکه معتقد است که یکی مقدمه به وجود آمدن دیگری است.
    کلیدواژگان: وحدت وجود، وحدت شهود، لمعات، فخرالدین عراقی، ادبیات عرفانی
|
  • Arezoo Ebrahimi Dinani *, Mohamamd Kazemyosefpoor, Alireza Nekoei Pages 7-43
    The narrative of Hallaj’s life and death always has had the capacity and potential to introduce the themes and signs of mystical discourse. Some of these discourses absorb symptoms as "floating signifiers" gradually and articulate them with a different nature and provide some changes for mystical discourse. Under the Constitution, unlike the past that the mystical discourse and narrative texts related to Hallaj were dominant and reading Hallaj was a reflection of his spiritual authority, leftist movements highlighted elements of the Hallaj’s mystical discourse with reductionism and stereotyping and representing two different types of mysticism and separation the passive and inefficient mysticism of revolutionary one, and articulated them with central slab left discourse. The most obvious example of this discursive turn is seen in two distinct readings by Massignon and Mirfetrus that one of them based his narrative on the context of spiritual discourse and documented historical fact and another on the form of left-wing ideological discourse,as Mirfetrus can be the culmination of change mystical discourse into revolutionary one. This article is an overview of the two types of indented deal with mysticism,change and absorb of some elements of mystical discourse in the revolutionary discourse. The result of this change and absorb is replacing divine love- as the base of Hallaj’s live and death- with materialism and humanism on one hand and replacing spiritual and mystical sermons with witchcraft and promoting atheism on the other hand toward the popular revolution.
    Keywords: Hallaj, discursive turn, articulation, left ideology, Mirfetrus
  • Farzad Baloo*, Habibolah Abbasi Pages 43-73
    The relationship between "Man and God" in the highest and purest form may be reflected in our mysthical heritage. Appreciation and great works of Sufism, full of the most romantic and most intimate dialogue between man and God.
    In the meantime, the authorities of the remains of Hasan Khargani - one of the big-Sufi mystics and elders is - the relationship between "Man and God" to the most beautiful and purest form found is in You and me out with God.
    Since Martin Buber, German philosopher's the organization has theory on the nature of the relationship between I and you, man and God , and, in the meantime the relationship between man and man, ,
    This paper is inspired by the idea of I and you Buber, to explain fresh and new analysis of the relationship between "Man and God" in the story of four officials of Khargani .
    Keywords: Khargani, Buber, man, God
  • Yadullah Mohamadi *, Ahmad Parsa Pages 73-103
    This paper, entitled “Shams-e Tabrizi, Absence or Martyrdom?”, discusses the fate of Shamsedin Mohammad […] Tabrizi, and whether he died a normal death or heachieved martyrdom. The disagreements have been around since the time of Molana himself, and, since then, has occupied the minds of Molana experts.
    Ali Dashti, Badi’ozaman Forouzanfar, Zabihollah Safa, […] have expressed their opinions about this. These theories could be subdivided into 4 categories.
    The method and the compilation ofinformation in this paper is library-dependent. And for construing data we will benefit from the Content Analyzing method.
    The results declare that despite of all the researchers who have expressed their doubts whether Shams was martyred or not, he was actually martyred and, Aladdin Mohammad, Molana's eldest son, is the main accused, and has had a big role in Shams’s death. Consequently, after Hallaj, Einolghozaat and Sohrevardi, we can count Shams the forth martyr of love.
    Keywords: Shams's fate, Molana's Manuscripts, Valadnameh, Martyrdom, Aladdin Mohammad
  • Hadi Javadi Emamzadeh*, Mohammad Behnamfar Pages 103-123
    Ethical affairs and social-religious criticism are among the main contents in Sanaei's works that have been discussed in a fine and effective style. Seir- al-Ebad is one of Sanaei's Mathnavis that some scholars have introduced it as a philosophical and mystical Mathnavi with the conception to increase its literary and mystical value. But the result of this study which was performed by means of content analysis method confirms the hypothesis that Seir- al-Ebad, is not a mere mystical system and all of his three various characters (mystic, social critic and panegyrist) are reflected in this book. Thus the processes of its topics are arranged in such a way that we can see the mystical themes have been appeared in terms of some introductions including ethical issues, social criticism and religious chorus adorations along with one hundred dinar award request from Muhammad-Mansur's son (Seraxs Judge) and there is a direct relationship between the change of its course content and Sanaei's different characters which has been neglected by some scholars.
    Keywords: Sanaei, Seir, al, Ebad ela, al, Maad, Sanaei's mysticism, Sanaei's various characters
  • Maryam Hoseini, Maryam Rajabiniya Pages 123-161
    In the eighth century, three hagiographies was written and translated and summarized by Mahmood Ibn Osman about two well-known Fars mystics who have lived in the fifth and eleventh century. The Mystics name were “sheikh Abou Ishaq Kazerouni " and "Amin Aldin Balayani “. Because these hagiographies "Firdous Almorshedieh ", " Anvar Almorshedieh " and " Meftah Alhedayeh " are important and unknown and there is no source, except these three books about the life of their writer, and because of special style of Mahmood Ibne Osman in writing of hagiographies, In this article it is attempted to survey the aspects of these two mystics and their hagiographies and the relationship between "Mahmood Ibne Osman" and "Abu Ishaq" and " Amin Aldin ".Therefore in these essay the comparative style of writing, the usage of poems of various poets in hagiographies, common chapters and common ideas and contents and the high position of women and dignity of hagiographies are studied and discussed.
    Keywords: Mahmood Ibn Osman, Firdous Almorshedieh, Anvar Almorshedieh, Meftah Alhedayeh
  • Roghaye Roghaye*, Ali Safayi Pages 161-195
  • Hosein Alinaghi*, Naser Mohseniniya Page 195
    Pantheism (unity of entity) and unity of intuition are famous concepts in mysticism which have been discussed variously and philosophers and mystics have been presented various opinions and definitions about them. Some of them believe pantheism is a spiritual authority which is superior from unity of intuition, and some are opposite to this belief and others believe these two concepts are the same but everybody expresses them in different way and definitions different definitions. The book of Lamaat (means radiations) from Fakhr al-din Iraqi which is a complete mirror of Ibn al-Arabi opinions and also has foundations of practical mysticism of the past, demonstrates these two concepts with no differences or in the way that one of them is the preface of another. In this research we introduce these two concepts at first and then express the opinion and view of Fakhr al-din Iraqi about them in the book of Lamaat.
    Keywords: Pantheism, Unity of intuition, Lamaat, Fakhr al din Iraqi, Mystical literature