فهرست مطالب

ادبیات عرفانی - پیاپی 7 (پاییز و زمستان 1391)

مجله ادبیات عرفانی
پیاپی 7 (پاییز و زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1392/06/10
  • تعداد عناوین: 7
|
  • جمال احمدی صفحه 7
    استاد امام عبدالکریم بن هوازن قشیری(376 - 465ه. ق) یکی از بزرگ ترین عالمان، عارفان و متکلمان بزرگ قرن پنجم هجری قمری است که آثار فراوانی به او نسبت داده شده است. مهم ترین اثر عرفانی او، کتاب الرساله القشیریه است. این کتاب چه در زمان مولف و چه پس از او از مهم ترین متون صوفیه بوده که همواره مورد توجه عارفان و صوفیان قرار می گرفته است. از سوی دیگر، یکی از عارفان و عالمان بزرگ کرد در قرن دهم هجری به نام سیدمحمدحسن،مشهور به مصنف (909 – 1014 ه. ق) که دارای تالیفات فراوانی است، اثری به نام سراج الطریق دارد. این اثر که در محتوای عرفان اسلامی به نگارش درآمده، به نظرمی رسد به تاثیر از رساله قشیریه نوشته شده است.
    نگارنده در این مقاله که به روش تحلیلی - توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده، قصد دارد با مقایسه دو اثر، میزان تاثیرپذیری سراج الطریق از رساله قشیریه را موردبررسی قراردهد. نتیجه ای که از این پژوهش گرفته می شود این است که سراج الطریق نه تصنیف و نه تالیف است؛ بلکه می توان آن را در عداد تحریری دیگر از رساله قشیریهو یا دگربیانیبه شمارآورد.
    کلیدواژگان: ابوالقاسم قشیری، دگربیانی، رساله قشیریه، سراج الطریق، سیدحسن مصنف
  • اعظم حسینی صفحه 23
    یکی از مباحث مهم در عرفان، بیان نسبت و رابطه میان خدا و هستی است؛ این مطلب که در اشعار عرفانی با عبارت های گوناگون بیان شده است، با ظهور ابن عربی و تثبیت مکتب وحدت وجود، رنگ دیگری به خود می گیرد؛ در نگاه ابن عربی و پیروانش، عالم (ماسوی الله ) حق مخلوق به و حق متجلی است و این، نزدیک ترین نسبت میان خالق و مخلوق را ترسیم می کند.
    یکی از کسانی که به پیروی از ابن عربی، بنیان فکری خود را بر پایه وحدت وجود گذاشت، شمس الدین محمد شیرین مغربی، عارف قرن هشتم هجری است؛ او که در جای جای دیوانش هستی را مظهر و مجلای حق می داند، در مواردی عین کلام ابن عربی را جامه شعر پوشانده است.
    این مقاله، تاثیرپذیری شمس مغربی از ابن عربی را در محورهای وحدت وجود؛ تجلی حق در مظاهر؛ آثار، ویژگی ها و علت تجلی و نسبت و رابطه خداوند و آفرینش بررسی می کند.
    کلیدواژگان: ابن عربی، تجلی، شمس مغربی، عرفان
  • مصطفی خورسندی شیرغان، محمد بهنام فر صفحه 47
    ملال از بن‎مایه های اصلی فلسفه شوپنهاور است. او برای فائق آمدن بر آن، دو راهکار «ژرف‎اندیشی هنری» و «انکار خواست زندگی» (طریق زهد و پارسامنشی) را پیشنهادکرده است. در نگاه متافیزیکی سنایی به هستی نیز ملال وجود دارد و راه های استحاله و گریز از آن، و مرگ‎هراسی- که در نظر او پیوند تنگاتنگی با ملال دارد- پناه‎ بردن به ساحت شعر صوفیانه و نیز تجربه مرگ ارادی است.
    در این جستار با رویکردی تطبیقی- تحلیلی به این نتیجه رسیده‎ایم که در تجربه سنایی، ساحت عشق و حضور عاشقانه در هستی، راه حل دیگر گریز از ملال است؛ چیزی که در اندیشه شوپنهاور به اخلاق مبتنی بر شفقت و عشق شباهت دارد.
    کلیدواژگان: انکار خواست زندگی، تجربه مرگ ارادی، ژرف‎اندیشی هنری، ساحت شعر صوفیانه، سنایی، شوپنهاور، ملال
  • روح الله صیادی نژاد، فاطمه سمیعی ولوجردی صفحه 73
    یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان، انتخاب بیان پارادوکسی استکهاز قوانین شناخته شده رستاخیز کلمات به شمار می رود و در حوزهبوطیقاهای جدید و زبان شناسی قرار می گیرد.ادیبان تازی زبان در بهره گیری از این ترفند ادبی غافل نمانده اند.آنان به ویژه در ادبیات عرفانی، غنی ترین جلوه های پارادوکسی زبان را به کار گرفته اند.آمیختگیعرفان با ادب و تحول تکاملی ادبیات از سادگی به ژرفایی را می توان مهم ترین عامل گسترش متناقض نما در ادب عربی برشمرد.
    با واکاوی دیوان کبیرمحی الدین بن عربی،عارف قرن ششم هجری درمی یابیم که بسامد متناقض نمایی درعرفان زاهدانه نسبت به عرفان عاشقانه بیش تر است و هرچه فاصله دوسویه متناقض در دیوان ابن عربیکم تر می شود، بر بلاغت سخن او افزوده می گردد و پایه و مایهسخنش بالاتر می رود.
    کلیدواژگان: ابن عربی، شطح، شعر عربی، عرفان، متناقض نما
  • حبیب الله عباسی صفحه 97
    پس از شکل گیری زهد تحت تاثیر علل و اسبابی چند، جریان فربه تصوف به دنبال در آمیختن اکسیر عشق با مس زهد پدید آمد و نثر عرفانی نیز از بطن نثر زاهدانه متولد شد و رشد و نمو یافت. این نثر نیز شاخه ای از نثر دینی است که از گونه های پرکاربرد نثر سده های نخست و دوم هجری در شکل های مختلف حدیث، تفسیر، خطابه و نامه بوده است. این نوشتار چگونگیشکل گیری و پدید آمدن نثر عرفانی از درون نثر زاهدانه و رشد و نمو آن را بررسی و تبیین می کند؛بنابراینپس از بحث درباره علل واسباب تکوین زهدبه بررسی نثر زاهدانه و ویژگی ها، چهره های برتر و آثار آن پرداخته شده و در ادامه از چگونگی تکوین نثر عرفانی بعد از وارد شدن عشق در نثر زاهدانه، سخن به میان آمده است. باتوجه به مهم ترین ویژگی-های نثرعرفانی، این نتیجه حاصل شدکههم جریان های زهد و تصوف و هم نثرهای مربوط به این دو نحله، محصول دیالکتیک وابستگی به سنت و گریز ازآن بوده است.
    کلیدواژگان: زهد، تصوف، عرفان، نثر
  • مصطفی ملک پایین، سید مهدی رحیمی صفحه 111
    سماع، اصطلاحی است که از زمان رشد عرفان در ایران در آثار صوفیانه درباره آن سخن گفته شدهاست. بسیاری از عارفان متشرع یا علاقه چندانی به سماع نشان نداده اند و یا برای آن شرایط سختی قایل شده اند. در مقابل، بسیاری از عارفان نیز سماع را وسیله ای برای جذب واردات قلبی از جانب محبوب دانسته و شرایط آن را ذکر کرده اند. از آغاز تا قرن پنجم(ه. ق)تفکر و رفتار صوفیانه درذهنیت جامعهایرانی در حال شکل گیری و نمو بود؛ از این رو دیدگاه نویسندگان کتاب های تئوریکصوفیانه در این دوره بر عرفان دوره های بعد تاثیر فراوان گذاشت. در این مقاله نظر نویسندگان مهم این دوره درباره سماع و شرایط آن در تصوف بررسی شد تا روشن شود انجام سماع در آن دوره چگونه و با چه شرایطو اعتقاداتی در تصوف رواج داشت. به این منظور پس از ذکر مقدماتی در زمینه سماع، بررسی و تحلیل بحث سماع تا قرن پنجم(ه. ق)انجام شد. اساس این پژوهش بر نظر نویسندگانی است که چارچوب متصوفه به کتاب های نظری آن ها وابسته بوده است. در پایان روشن شد تا قرن پنجم هنوز پایکوبی در مجالس سماع چندان جایگاهی ندشته وتا آن زمان منظور متصوفه از سماع تنها گوش دادن به آواز و شعر و خرقه کردن جامه و بیخود شدن و فریاد زدن و نوعی حرکت بوده است نه بیش تر از آن.
    کلیدواژگان: اللمع، رساله قشیریه، سماع، شرح تعرف، کشف المحجوب، کیمیای سعادت، متون عرفانی
  • بهمن نزهت صفحه 135
    مثنوی مصیبت نامه در چهل مقاله و در ساختاری منسجم و سامانمند دیدگاه ها و تجارب عرفانی عطار را به وضوح نمایان می سازد. اصالت مصیبت نامه عطار به سبب تجارب جدید و پویایی است که عطار به واسطه آن، هم حرکت صعودی و تدریجی مراحل سلوک را بیان کرده و هم رشته و پیوند دیالکتیکی این مراحل را بازگو نموده است. آن چه در کل ساختار این مثنوی اهمیت دارد، ترکیب جریان های فکری متعدد در اندیشه عطار و تاویل ادراکات عرفانی او از این جریان هاست.عطار خط سیر این اندیشه ها را در عرفان و ادب فارسی که مبانی آن پیش تر توسط سنایی پی ریزی شده بود، بر مبنای سفرهای روحانی در عالم جان تبیین می کند.ما در توصیفی که درباره طرح کلی و تاویل ادراکات عرفانی عطار در این منظومه به دست می دهیم، نشان داده ایم که شیوه تاویل او در این منظومه به او امکان می-دهد که در حین ترکیب منسجم و سامانمند عناصر دینی و عرفانی و فلسفی، متوجه مفاهیم باطنی و تسلسل و توالی منطقی آن ها نیز هست.
    کلیدواژگان: تاویل، تفسیر عرفانی، عطار، مصیبت نامه، معراج، منازل سلوک