فهرست مطالب
نشریه زبان پژوهی
پیاپی 10 (بهار 1393)
- تاریخ انتشار: 1393/03/16
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحه 9
موضوع انسجام در غزل حافظ از دیرباز، موردتوجه بسیاری از پژوهشگران بوده و بین آنها، برسر این مسیله، اختلافنظرهایی بهوجود آمده است. از آن سوی، درباره وجود انسجام در غزل سعدی، تقریبا تمام پژوهشگران متفقاند. حال، این پرسش مطرح میشود که چرا غزل حافظ گاهی دارای انسجامی ضعیف یا حتی نامنسجم بهنظر می رسد؛ درمقابل، دلیل منسجمبودن غزل سعدی چیست. با استفاده از رهیافت علمی و زبانشناختی هلیدی[1] و حسن[2] (1985) می توان پاسخی برای این پرسشها بهدست آورد. در این پژوهش، برپایه نظریه انسجام این دو زبانشناس (1985)، عوامل بهوجودآورنده انسجام را در دو غزل، یکی از حافظ و دیگری از سعدی، با وزن، قافیه و موضوع یکسان بررسی کردهایم تا براساس این رویکرد، تفاوت آنها را نشان دهیم؛ همچنین ضمن بررسی عوامل ایجادکننده انسجام در هریک از این دو غزل، توزیع فراوانی و درصد آن ها را با یکدیگر مقایسه کردهایم. پساز تحلیل دو غزل، به این نتیجه رسیدهایم که بیشتربودن انسجام در غزل سعدی نسبتبه غزل حافظ، در نوع عوامل انسجامی بهکاررفته در متن ریشه دارد که در این پژوهش، به آن ها پرداختهایم.
کلیدواژگان: حافظ، سعدی، غزل، متن، انسجام، عوامل انسجامی -
صفحه 37
هلیدی و حسن معتقدند متن، واحدی معنایی و دارای عواملی است که بدان انسجام[1] می بخشند و آن را از نامتن متمایز می کنند. ازنظر این دو زبانشناس، عوامل ایجادکننده انسجام عبارتاند از: ارجاع، حذف، جایگزینی، ادات پیوندی و انسجام واژگانی. انسجام واژگانی، خود شامل دو مقوله هم آیی و تکرار است. تکرار یک واژه به صورتهای لفظی و معنایی، بهمیزان زیادی آن را در کانون متن قرار می دهد و همچنین باعث پیوستگی جمله های متن بهدلیل وجود عنصری مشترک بین آنها می شود. نهج البلاغه نیز به عنوان یک متن اثرگذار دینی، از وجود این عامل مهم انسجامی خالی نیست؛ اما کارکرد این عامل در متن این کتاب گرانقدر، ازجنبه هایی متعدد قابل بررسی است. محوریت واژه «الله»، زبان استعاری، تعدد موضوعهای خطبه ها و شیوه خاص تکرار، از کارکردهای ویژه عامل تکرار در نهج البلاغه است؛ همچنین ترادف (هممعنایی) به عنوان گونهای از تکرار، در ایجاد انسجام واژگانی و تداوم متنی در خطبه های این کتاب، کارکرد و اهمیتی خاص دارد.
کلیدواژگان: نهج البلاغه، انسجام، تکرار، ترادف -
صفحه 63
یکی از حوزههای معنی شناسی شناختی، مطالعات مربوط به استعاره شناختی است که به نظریه استعاره مفهومی (نام) شهرت دارد. در این مقاله، مفهومسازی و ساختاربندی زندگی را در زبان قرآن و براساس نظریه استعاره مفهومی تحلیل کردهایم. پرسشهای اصلی پژوهش، این است که مفهوم زندگی در زبان قرآن چگونه ساختاربندی شده است و هماهنگی و انسجام ارزشهای قرآنی و مفاهیم آن چگونه در نوع مفهوم سازی زندگی در زبان قرآن، موثر است.بررسی آیه های قرآنی مرتبط با مفهوم زندگی، بیانگر آن است که مفهوم زندگی در زبان قرآن، با استفاده از چند مفهوم مبدا، یعنی سفر، بازی، خانه و کالا تجسم شده است؛ به طوری که هریک از این مفاهیم مبدا، بر جنبهای از مفهوم زندگی درحوزه مقصد، پرتو افکنده و با هم، جنبههای گوناگون زندگی را ازمنظر قرآن نمایان کرده است. در استعاره سفر، جنبههای کلی زندگی بشر ترسیم شده است؛ اما استعارههای بازی و کالا، ناپایداری و کمارزشی زندگی را نشان میدهند. در استعاره «زندگی خانه است»، شقی دیگر از همین جنبهها، یعنی پایداری و ارزشمندی نمایان و برجسته شده است؛ علاوهبر آنچه گفتیم، بهنظر میرسد که جنبههای مفهومسازیشده زندگی در زبان قرآن، بهمیزان زیادی با فرهنگ الهی و دینی حاکم بر آن، هماهنگی و انسجام دارند.
کلیدواژگان: معنی شناسی شناختی، نظریه استعاره مفهومی (نام)، استعاره زندگی، مفهوم سازی، زبان قرآن -
صفحه 85
در این مقاله کوشیدهایم با توجه به تفاوتهای موجود میان آیههای مکی و مدنی، به این سوال پاسخ دهیم که سبک خطابهای خداوند متعال به رسول گرامی اسلام (ص) در آیههای مکی چگونه است و چه ویژگیها و امتیازهایی دارد. منظور از خطاب در این نوشتار، همان معنای لغوی آن، یعنی «رودرروسخنگفتن با شخص و جهتدهی کلام بهسوی مخاطب است»؛ بنابراین، برای پاسخدادن به سوال یادشده، خطابهای قرآن را به انواعی گوناگون همچون ندا، امر، نهی، استفهام، خبر و شرط تقسیم کرده وآیههای مربوط به هر سبک را بررسی کرده و درنهایت، به این نتیجهها رسیدهایم: نداهای خداوند متعال به پیامبر اسلام (ص) با پیامبران دیگر تفاوت دارد؛ زیرا خداوند متعال همه پیامبران قبلی را با نامشان خطاب کرده است؛ درحالی که برای خطابکردن پیامبر اکرم (ص)، از القاب و اوصافی همچون «یا ایها النبی»، «یا ایها الرسول» و... استفاده کرده و هدفش از این کار، تکریم و ممتازکردن آن حضرت نسبتبه دیگران بوده است. نکتهدیگر، آن است که کاربرد فراوان فعل «قل» در آیههای مکی نشان میدهد که الفاظ و معانی قرآن، بهصورت همزمان ازجانب خداوند متعال به آن حضرت وحی شده است و ایشان نیز آنها را در نهایت امانتداری به مردم رسانده است. علاوهبر این، بیشتر خطابهایی که به سبک نهی بیان شدهاند، معنای مجازی دارند و از مهمترین معانی آنها میتوان دلداری، ارشاد، دوام و استمرار، و... را ذکر کرد. در سبک استفهام نیز الگوی «ارایت»، «افرایت» و مشابه آن، بسیار تکرار شده است و از سبکهای جدید استفهام در قرآن میتوان ورود همزه بر واژههای «إن» و «إذا»، و ترکیب این دو را با هم ذکر کرد.
کلیدواژگان: سبک، خطاب، ندا، امر، نهی، استفهام، خبر -
صفحه 121
زبان، مهمترین عامل انتقال فرهنگ است و شاعران در میرایی یا حیات زبان بهعنوان بستر فرهنگ، نقشی تعیینکننده دارند؛ بنابراین، نوع بهکارگیری زبان و آگاهی از توانمندی های آن، از مهمترین ویژگیهای شاعر است. یکی از شاعرانی که شاید ازحیث زبان، بهنوعی «طرحی نو درانداخته»، پدر شعر نو، یعنی نیماست. بی تردید، شعر نیما که بهسبب پیشگامی در جریان نوین شعر معاصر، هدف پایه در این پژوهش بهشمار میرود، با ویژگیهای زبانی و ساختاری شعر شاعران کلاسیک، بسیار متفاوت است و این تفاوت در نوآوریها، باعث تشخص سبکی خاص این شاعر معاصر، بیشتر درحوزه هنجارگریزی ها شده است. هدف از این پژوهش، تبیین مهمترین ظرفیتهای متنوع زبانی شعر نیمایی در مقولهای بهنام هنجارگریزی زبانی است. مسئله محوری این پژوهش، آن است که آیا نیما در این مقوله زبانی، بهشیوهای قاعده مند و درچهارچوبی مشخص و منظم پیش رفته است و آیا می توان به دستهبندیای منطقی و پذیرفتنی از هنجارگریزی های زبانی در شعر این شاعر رسید یا خیر. در این پژوهش، بهشیوهای تحلیلی و با ژرفنگری در مبانی نظری پژوهشهای زبانی، ویژگیهای زبانی شعر نیما را بررسی کرده و پساز مطالعه مبانی نظری و منطبقکردن آنها با شعرهای نیما، به این نتیجه رسیدهایم که شعر نیما در شعرکهن فارسی ریشه دارد و شعرهای نوی این شاعر، بیانگر تلاش او برای گشودن روزنه ای جدید بهروی زبان فارسی است. در شعرهای نیما، انواع هنجارگریزی های زبانی، درقالب دستهبندیای خاص نشان داده شده و طبیعت اطراف شاعر، در ایجاد نوعی خاص از هنجارگریزی، بسیار موثر بوده است. درپی بررسی شعرهای نیما درمییابیم که درک برخی شعرهای او درگرو شناخت هنجارگریزی های زبانی است و اگر ابهامی در شعر این شاعر دیده می شود، ناشی از همیننوع هنجارگریزی هاست. نتیجه ملموس این مطالعه، دستهبندی کلی مهمترین هنجارگریزی های زبانی شعر نیما درقالب چهار دسته کلی است.
کلیدواژگان: هنجارگریزی، نیما یوشیج، زبان ادبی، ساختار زبان -
صفحه 149
اوژن یونسکو[1]، نمایشنامهنویس مشهور فرانسوی و رومانیایی الاصل، یکی از پایه گذاران تیاتر پیشتاز (آوانگارد[2]) در سال های 1950 است. وی ازطریق مخالفت با جریان های روشنفکری عصر خویش همواره درمقابل قدرت مداران ایستادگی می کرد و در نمایشنامههایش، تعهد و انسانیت، نمودی چشمگیر دارد. یونسکو قسمتی عمده از فعالیت های هنری اش را به تامل درباره معضلات زبان، و یافتن ضعف ها و نارسایی های آن اختصاص داده است. ازنظر او، زبان بهدلیل خاصیت نسبیبودنش، درپی پیشرفت علوم و تخصصیشدن، وجهه و جایگاه خود را ازدست داده و بدین ترتیب، برقراری ارتباط برای بسیاری از افراد، غیرممکن شده است. یونسکو این معضل را بهعنوان موضوعی مهم در نمایشنامههایش مطرح کرده است. هدف از نگارش این مقاله، نشاندادن مشکل ارتباطی بین انسانهاست که یونسکو با استفاده از روشهایی همچون حذف دیالوگ و کلیشهها به آن پرداخته است تا سکوت و تنهایی انسان را در دنیای معاصر نشان دهد. وی این واقعیتهای تلخ را با استفاده از زبان طنز بیان کرده است.
کلیدواژگان: اوژن یونسکو، زبان، کلیشه، ارتباط، دیالوگ، تکگویی -
صفحه 169
روایتشناسی، یکی از جنبههای مهم نظریههای ادبی است که دامنهای گسترده دارد؛ چنانکه درحوزه داستان و حکایت محصور نمیماند؛ بلکه به دنیای شعر و ادبیات منظوم نیز راه مییابد؛ بدین سبب، در پژوهش حاضر، مجموعه کلاغ سهشنبه، سروده مهدی مرادی را از همین منظر بررسی کرده و درپی آن بودهایم که با بیان مثالهایی از این مجموعه نشان دهیم تا چه اندازه این اثر درقالب نظریههای جدید روایت میگنجد؛ بدین منظور، نخست، بهصورت مختصر، به مبحث نظریه روایت، نظریهپردازان این حوزه و اهمیت آن در بازخوانی ادبیات پرداختهایم؛ سپس تاریخچه روایت[1]های منظوم و روایت در ایران را بهصورتی گذرا بررسی کردهایم؛ سرانجام، بیشتر حجم مقاله را به تحلیل روایت و عناصر داستانی در شعرهای روایی مجموعه کلاغ سهشنبه اختصاص دادهایم. هدف اصلی نگارندگان از نوشتن مقاله حاضر، تشریح این مسئله است که مهدی مرادی بهعنوان یک شاعر، به کاربرد روایت و عناصر داستانی در شعر، بهصورتی خاص توجه کرده و با استفاده از شیوههایی همچون ایجاد و آفرینش صحنه برای معطوفکردن توجه مخاطب به درونمایه، تغییر زاویه دید از دانای کل به من روایتی برای بالابردن بسامد همدلی مخاطب، و توجه به ویژگیهای روانی نوجوان در انتخاب موضوع و درونمایه توانسته است نوع ادبی[2] شعر را به داستان نزدیک کند.
کلیدواژگان: روایت، عناصر داستانی، روایت شناسی، مجموعه کلاغ سه شنبه، مهدی مرادی
-
Page 9
The issue of the ghazals of Hafez has been considered by many scholars from many years ago and this issue has lead to disagreements among researchers. On the other hand, researchers are sure that Sa'di's ghazal is more coherent than Hafez's but the important point is to understand why Hafez's ghazal has weak cohesion and or even sometimes it is incoherent. Also, it is significant to understand why Sa'di's ghazal sounds coherent. Halliday and Hasan introduce the scientific and linguistic theory that is able to answer these questions. By utilizing this theory (1985) the cohesive devices of Hafez's ghazal and also Sa'di's ghazal- with the same rhythm, rhyme and subject- have been compared in order to show differences of these ghazals from this view point. Meanwhile, the frequency and the percentage of these devices have been compared. The findings show that the reason for these disagreements about cohesion in the ghazals of Hafez and Sa'di is due to the kind of cohesive devices used in the text which has been pointed out in this essay.
Keywords: Hafez, Sa'di, ghazal, text, cohesion, cohesive elements -
Page 37
Halliday and Hassan are of the opinion that text is a semantic unit. Also, it includes some factors which give cohesion to the text and distinguishes it from a non text. They believe that these factors are such as reference, substitution, ellipsis, conjunction, and lexical cohesion. Lexical cohesion involves repetition and collocatin.The repetition of a word either literally or semanticly is located in the epicenter of a text. Moreover, due to a common element, it causes coherence between sentences of a text. Nahj al-Balagha, as an influential religious text has this important cohesive factor. However, the repetition of the word may be explored.The special functions of repetition of a word in Nahjo-albalaghe are the signification of Allah, metaphoric language, variety of sermon topic and the specific partial repetition method. Also, the synonym as a type of repetition in Nahj al-Balagha has a particular role of lexical cohesion and persistence of text.
Keywords: Nahj al-Balagha, cohesion, repetitoin, homonymy -
Page 63
One of the subfields of cognitive semantics is studies related to cognitive metaphors which are known as cognitive metaphor theory (CMT). In this study conceptualizations and organizations of life concepts in the language of Quran are explored. Through two questions: first, how have life concepts been organized in Quran language? And, how have Quranic values and their consistency influenced life conceptualizations and harmony. In the analysis of Quranic verses which deal with life, conceptualizations such as Journey, Play, House and Commodity have been presented and together they shape a variety of life facets from the Quranic perspectives. All aspects of a human being’s life is manifested through the “Journey” metaphor. However, amusement and commodity metaphors represent a worthless and unstable life. In Life is a Home metaphor, stability and value of life (after death) is highlighted. Moreover, it seems that the highlighted aspects of life in the Quranic language are significantly in coherence with Quran's divine culture.
Keywords: cognitive semantics, conceptual metaphor theory (CMT), life metaphor, conceptualization, Quranic Language -
Page 85
In this article, according to the differences between Makki and Madani verses, we respond to the question about how different the style of addressing of Almighty Allah to Payambar (PBUH) in Makki verses is as well as what their charactersitcs are. It must be noted that our purpose in this article, is addressing the lexical meaning of the word, which means face to face speaking with a person and giving direction of speech to the audience. Thus, to answer the above question, the Quran addresses are divided in various types such as: call, imperative, negative, interrogative, statements, and conditional and the verses related to each style were explored. The findings show that the frequently used verb "say" in Makki verses indicates that words and meanings of the Quran have simultaneously been inspired on behalf of Almighty Allah to Payambar (PBUH) who has delivered it in a secure and complete form to the people. Moreover, most of the addressing in the forbidden style has virtual meanings and the most important meanings are: comfort, guidance, durability. In the interrogatve style the pattern “do you remember” or “did you see” is repeated more than others. The new styles of interrogation in Quran may be referred to the use of “hamzeh (ء)” in the words - إن, .إذا
Keywords: Style, address, call, imperative, negative, interrogative, statement -
Page 121
Language is the most important and conspicuous factor in knowing a poet. That is language and its details determine the specification of a poet’s style. In the literary life of this land we have seen many poets, but among them, the only ones who we focuse on are those who have some innovations in language and linguistic matters.One of the poets who has made language innovations is "Nima" who has been studied by researchers and critics. This research looks at language matters and linguistic elements. The second issue of this study is about norm, deviance from the norm and its examples in Nima’s poetry.
Keywords: deviation from the norm, Nima yushij, literary language, language structure -
Page 149
Eugene Ionesco was one of the most important Romanian French playwrights of the 1950s and a leading character of the “Avant-garde theatre”. Taking an opposing position against intellectualism in his age, he has always stood against authorities. What is seen vividly in all his plays is nothing but commitment and humanity. Ionesco has dedicated a significant part of his artistic life to understanding the challenges regarding Language and to indicate its weakness and inefficiencies. Language in his view due to relativism has lost its aspect and position, through daily progress and specializations of the sciences. Thus, for a majority of people, to make a relationship with progressive sciences has been somehow impossible. Ionesco poses this challenge as an important subject in his plays and applies his own methods and techniques to show the communicative problems among the people, for example, to omit the dialogues and to make use of clichés. Using these methods, Ionesco clears up a fundamental reality which is the silence and solitude of human beings in the world. Furthermore, he displays the most melancholic realities through the language of Satire.
Keywords: Eugene Ionesco, language, cliché, communication, Dialogue, monologue -
Page 169
The study of narrative is one the most important aspects of literary theories. That is, within a story and narrative, it can not be limited as it moves beyond the world of poetry and literature. This study views the "Kalagh Seshanbeh" written by "Mehdi Moradi" from this perspective. In the article, at first glimpse, an attempt is made to discuss the topic of narrative theory, ideas of theorists and its importance in the literature review. The history of Iranian narrative literature in verse is also explored. Eventually, most parts of the article examine the narrative and story elements of the narrative poetry of the Kalagh Seshanbeh. The purpose of this study is to describe Mehdi Moradi as a poet who pays special attention to the use of narrative and story elements in poetry, and by using techniques such as creating a scene for the audience to focus on themes, changes the perspective from wise man to I, to raise audience empathy. Cosidering the psychological characteristics of adolescents (teenagers) in selecting the topics and themes bring the literary genre of poetry closer to story.
Keywords: Narrative, story elements, study of narrative, the collection of the Kalagh Seshanbeh, Mehdi Moradi