فهرست مطالب

تولیدات دامی - سال هجدهم شماره 1 (بهار 1395)

مجله تولیدات دامی
سال هجدهم شماره 1 (بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/01/07
  • تعداد عناوین: 18
|
  • یحیی محمدی، محمد مهدی شریعتی، سعید زره داران، محمد رزم کبیر، محمدباقر صیادنژاد، محمدباقر زندی صفحات 1-11
    انتخاب ژنومی ابزاری جدید برای برآورد ارزش های اصلاحی صفات کمی با استفاده از نشانگرهای مولکولی است. معیار کارایی انتخاب ژنومی، دقت پیش بینی ارزش های اصلاحی ژنومی است. در تحقیق حاضر، دقت پیش بینی ژنومی روش های پارامتری و ناپارامتری در 345 گاو هلشتاین محاسبه شد. صفات مطالعه شده مقدار شیر، میزان چربی، میزان پروتئین، و سلول های سوماتیک شیر بود. دو روش پارامتری بهترین پیش بینی نا اریب خطی ژنومیک (GBLUP) و بیز B و دو روش ناپارامتری فضای هیلبرت با هسته بازآفرین (RKHS) و شبکه های عصبی (NN) برای برآورد تاثیرات نشانگرها و پیش بینی و دقت ارزش های اصلاحی ژنومی استفاده شد. دقت پیش بینی ژنومی در دامنه 39/0 (برای سلول های سوماتیک) تا 73/0 (برای تولید چربی) محاسبه شد. بیز B و دو روش ناپارامتری در مقایسه با روش GBLUP دچار کوچک کردن بیشتر پیش بینی ها شده بودند (منحنی ضریب رگرسیون ارزش اصلاحی ژنومی بر ارزش اصلاحی کلاسیک بیشتر از یک به دست آمد). درمقایسه با همه روش ها دقت بیز B بیشتر شد. میانگین مربعات خطای پیش بینی برای روش GBLUP به نسبت دیگر روش ها برای صفات مطالعه شده کمتر برآورد شد. مدل رگرسیون بیز B برای انتخاب ژنومی در این جمعیت مطلوب بود، ولی برای بهبود دقت با این روش نیاز به کاهش آب رفتگی پیش بینی در این روش است.
    کلیدواژگان: انتخاب ژنومی، دقت انتخاب، روش های پارامتری و ناپارامتری، نشانگرهای مولکولی
  • زهره مزدوری، محمدرضا بختیاری زاده صفحات 13-26
    این تحقیق به منظور درک بهتر سازوکارهای تنظیمی بیان ژن های مربوط به تعادل منفی انرژی انجام شد. ژن های با بیان بالا در تعادل منفی انرژی با استفاده از داده های ریزآرایه و RNA-seq شناسایی و توالی های پروموتری آنها برای شناسایی فاکتورهای رونویسی جدید در ارتباط با این مراحل تجزیه و تحلیل شدند. افزون بر این، از پایگاه اطلاعاتی STRING برای ترسیم شبکه ژنی مرتبط با فاکتورهای رونویسی شناسایی شده در تعادل منفی انرژی استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل بیان ژن ها نشان داد که هشت ژن بیان بالا و معنادار در مقایسه تعادل منفی انرژی شدید نسبت به خفیف دارند (05/0< P). درنتیجه تجزیه و تحلیل پروموتری این ژن ها، 19 فاکتور رونویسی شناسایی شد. این مجموعه مشتمل بر یک فاکتور رونویسی (NF-κB) با نقش تاییدشده در تعادل منفی انرژی و فاکتورهای رونویسی جدید همچون SP1، ZBP89، NFI، Zf9، MYC، ZBTB7A، FOXF2، و KLF6، که نقش تنظیمی آنها در تعادل منفی انرژی گزارش نشده، است. براساس نتایج، 18 فاکتور رونویسی کاندید جدید معرفی شده در این مطالعه می توانند اطلاعات جدیدی را در درک بهتر شبکه تنظیمی موثر در تعادل منفی انرژی فراهم کنند.
    کلیدواژگان: بیان ژن، ریزآرایه، شبکه ژنی، فاکتورهای رونویسی، RNA، seq
  • حمید امانلو، هادی شفیعی، طاهره امیرآبادی فراهانی، فرشید خیری، نجمه اسلامیان فارسونی صفحات 27-38
    به منظور مقایسه دقت پیش بینی های دو مدل NRC (2001) وCNCPS ، 17 راس گاو تازه زای هلشتاین در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به یک جیره متوازن شده با نرم افزارهای NRC (2001) وCNCPS اختصاص یافتند. مقادیر پیش بینی شده ماده خشک مصرفی، تولید شیر قابل حصول با توجه به انرژی و پروتئین جیره، توسط دو مدل با مقادیر مشاهده شده مقایسه شدند. دقت پیش بینی های دو مدل با محاسبه ضریب تبیین (R2)، اریب میانگین (Mean bias)، و ریشه میانگین مربعات خطای پیش بینی شده (RMSPE) ارزیابی شدند. هر دو مدل به طور معنی داری ماده خشک مصرفی را کم تر از مقدار مشاهده شده پیش بینی کردند (01/0< P). اریب میانگین و RMSPE و R2 برای NRC (2001) به ترتیب 22/2، 84/2، و 48/0 و برایCNCPS به ترتیب 18/3، 99/3، و 52/0 بود و مدل CNCPS ماده خشک مصرفی را 20درصد کمتر از حد واقع پیش بینی کرد. تولید شیر مشاهده شده 78/29 کیلوگرم در روز بود. تولید شیر پیش بینی شده با توجه به انرژی جیره با نرم افزارهای NRC (2001) وCNCPS به ترتیب 68/25 و 32/22 کیلوگرم در روز بود. تولید شیر پیش بینی شده با پروتئین جیره با نرم افزارهای NRC (2001) و CNCPS به ترتیب 80/25 و 37/28 کیلوگرم در روز بود و مدلNRC (2001) تولید شیر را 14درصد کمتر از حد واقع پیش بینی کرد. باتوجه به اهمیت خوراک مصرفی در گاوهای تازه زا به نظر می رسدNRC (2001) در مقایسه باCNCPS در برآورد نیاز های تغذیه ای دقت بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: اریب میانگین، شیر قابل حصول با توجه به انرژی، شیر قابل حصول با توجه به پروتئین قابل متابولیسم، گاو هلشتاین، ماده خشک مصرفی
  • شهین نسیمی اصفهانی، مرتضی چاجی، طاهره محمدآبادی، محمد بوجارپور صفحات 39-49
    قابلیت هضم و فراسنجه های تخمیری جیره های حاوی برگ، غلاف، و دانه درخت سوبابل (با نام علمی Leucaena leucocephala) در گوسفند با روش های هضم دومرحله ای و تولید گاز تعیین شد. جیره های آزمایشی شامل صفر (شاهد)، 25، 50، 75، و 100درصد برگ، غلاف، و دانه سوبابل بودند که جایگزین علوفه یونجه در جیره گوسفندان شدند. در مقایسه با جیره شاهد، جیره حاوی 50درصد دانه سوبابل تولید گاز بیشتری داشت (05/0>P). در بین جیره های حاوی برگ سوبابل بیشترین مقدار ماده آلی واقعا هضم شده مربوط به سطح 100درصد برگ سوبابل بود. سطح 100درصد جایگزینی با یونجه در مقایسه با سایر مقادیر جایگزینی غلاف، بیشترین عامل تفکیک کننده و بازده تولید توده میکروبی را داشت (05/0>P). قابلیت هضم ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی جیره های حاوی غلاف در همه سطوح، کمتر از جیره شاهد بود (05/0>P). قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی در جیره های حاوی برگ سوبابل تا سطح 75درصد جایگزینی برگ سوبابل با یونجه تفاوتی با شاهد و با یکدیگر نداشتند. با افزایش مقدار دانه سوبابل در جیره قابلیت هضم ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی از جیره شاهد بیشتر بود، به طوری که اختلاف برای سطوح 75 و 100درصد دانه سوبابل معنی دار بود (05/0>P). براساس نتایج تحقیق حاضر، برگ و دانه سوبابل را می توان بدون وجود اثر منفی بر هضم و تخمیر تا 100درصد جایگزین یونجه کرد. استفاده از دانه سوبابل به صورت جایگزین با یونجه در جیره گوسفندان می تواند ارزش غذایی جیره را افزایش دهد.
    کلیدواژگان: ترکیب شیمیایی، تولید توده میکروبی، تولید گاز، عامل تفکیک کننده، قابلیت هضم
  • حسن فضائلی، علیرضا آقاشاهی، عبدالرضا تیموری، محمد خاکی صفحات 51-60
    به منظور بررسی اثر شکل فیزیکی جیره بر عملکرد پرواری گوساله های نر هلشتاین، آزمایشی در موسسه تحقیقات علوم دامی کشور در سال 1390 انجام گرفت. جیره غذایی به دو صورت مخلوط کامل (شاهد) و مخلوط فشرده شده به شکل بلوک (آزمایشی) تهیه شد و در طرحی آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با دو تیمار و چهار بلوک (وزن زنده دام ها)، به مدت پنج ماه در تغذیه گوساله های نر هلشتاین آزمایش شد. در طول دوره آزمایش، گوساله ها در حد اشتها تغذیه شدند و میزان ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، و ضریب تبدیل غذا تعیین شد. میانگین ماده خشک مصرفی درطول دوره آزمایش برای جیره شاهد 1/8 و جیره آزمایشی 4/8 کیلوگرم بود (05/0P<). میانگین وزن اولیه گوساله های هر دو تیمار مشابه و به ترتیب 226 و 221 کیلوگرم و در پایان دوره آزمایش به ترتیب 361 و 373 کیلوگرم بود (05/0P<). میانگین افزایش وزن روزانه گوساله های دریافت کننده جیره شاهد 901 و گوساله های دریافت کننده جیره آزمایشی 1016 گرم بود (05/0P<). ضریب تبدیل غذا در گروه شاهد 0/9 و گوساله های جیره آزمایشی 3/8 بود (05/0P<). نتایج نشان داد که استفاده از جیره غذایی به صورت مخلوط کامل فشرده شده، سبب بهبود افزایش وزن، مصرف ماده خشک، و ضریب تبدیل غذا در گوساله پرواری می شود.
    کلیدواژگان: شکل فیزیکی خوراک، عملکرد، گوساله پرواری
  • امید افسریان، محمدحسین شهیر، هوشنگ لطف الهیان، عبدالله حسینی، ناصر موسوی، امیر اخلاقی صفحات 61-73
    تاثیر تزریق داخل تخم مرغی هورمون تیروکسین و استفاده از مکمل آرژنین در جیره غذایی بر عملکرد و مقاومت جوجه های گوشتی به سرما، در دو آزمایش بررسی شد. در آزمایش اول، 2400 عدد تخم مرغ بارور آرین به طور تصادفی بین چهار گروه آزمایشی، کنترل مثبت (فرو بردن سوزن به داخل تخم مرغ)، کنترل منفی (عدم تزریق)، تزریق آب مقطر، و تزریق هورمون تیروکسین تقسیم شد. در آزمایش دوم پس از خروج جوجه ها از تخم، 240 قطعه جوجه نر گوشتی از تیمارهای کنترل مثبت و تزریق هورمون تیروکسین، انتخاب و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی و به روش فاکتوریل 2×2 با دو سطح تزریق (عدم تزریق و تزریق 65 نانوگرم هورمون تیروکسین) و دو جیره (بدون مکمل آرژنین و افزودن 5 کیلوگرم آرژنین در تن خوراک) مطالعه شدند. برای القای آسیت، تمام جوجه ها از 14روزگی تا پایان دوره پرورش در دمای 15 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. تزریق داخل تخم مرغی هورمون تیروکسین، تعداد جوجه درجه دو و وزن کیسه زرده را در مقایسه با گروه شاهد، به طور معنی دار کاهش داد (05/0P<). تزریق هورمون تیروکسین و استفاده از آرژنین در جیره غذایی درصد تلفات ناشی از آسیت، درصد هماتوکریت، و تعداد گلبول قرمز را به طور معنی داری کاهش داد (05/0P<). براساس نتایج تحقیق حاضر، تزریق داخل تخم مرغی هورمون تیروکسین و استفاده از آرژنین در جیره غذایی، عملکرد پرنده را به هنگام مواجهه با محیط های سرد بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: آرژنین، انکوباسیون، تزریق داخل تخم مرغی، جوجه درآوری، عملکرد
  • اکبر شیرعلی نژاد، میرداریوش شکوری، سیده اعظم خاتمی صفحات 75-83
    این تحقیق با هدف بررسی تاثیر ایزوفلاون های سویا بر عملکرد رشد، فراسنجه های خونی، و محتوی کلسیم و فسفر استخوان درشت نی جوجه های گوشتی اجرا شد. تعداد 240 قطعه جوجه یک روزه سویه راس 308 در قالب طرحی کاملا تصادفی به چهار تیمار (شامل سطوح صفر (شاهد)، 25، 50، و 100 میلی گرم در کیلوگرم ایزوفلاون) و سه تکرار (20 قطعه در هر تکرار) طی یک دوره 42روزه اختصاص یافتند. استفاده از ایزوفلاون در همه سطوح، بدون تاثیر معنی دار بر مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی جوجه ها را در دوره پرورش بهبود بخشید (05/0>P). مصرف سطوح 50 و 100 میلی گرم ایزوفلاون در کیلوگرم جیره بدون تاثیر بر درصد خاکستر استخوان درشت نی، موجب افزایش درصد کلسیم و فسفر این استخوان شد (05/0>P). pH شیرابه گوارشی سنگدان و سکوم در اثر مصرف ایزوفلاون کاهش یافت (05/0>P). با افزودن ایزوفلاون به جیره غلظت کلسترول کل، تری گلیسرید، کلسترول LDL، و VLDL سرم خون جوجه ها کاهش (05/0>P) ولی غلظت کلسترول HDL افزایش یافت (05/0>P). استفاده از 100 میلی گرم ایزوفلاون موجب افزایش قیمت جیره مصرفی (05/0>P) و مصرف 50 میلی گرم آن افزایش سود ناخالص را به ازای هر قطعه جوجه موجب شد (05/0>P). باتوجه به یافته های پژوهش حاضر، استفاده از سطح 50 میلی گرم در کیلوگرم ایزوفلاون سویا در جیره جوجه های گوشتی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: برآورد اقتصادی، جنیستئین، کلسترول سرم، کلسیم استخوان، pH شیرابه گوارشی
  • علیرضا عموییان خاوه، محمد امیر کریمی ترشیزی، فرید شریعتمداری صفحات 85-94
    تاثیر شش نوع برنامه خوراک دهی متناوب آردی حبه بر عملکرد و حساسیت به آسیت با استفاده از 480 قطعه جوجه گوشتی در پنج تکرار و 16 پرنده در هر تکرار بررسی شد. تیمارها شامل 1. جیره آردی، 2. جیره آردی حرارت دیده، 3. جیره آردی در دوره های آغازی و رشد و در ادامه جیره حبه، 4. جیره آردی در دوره آغازی و در ادامه جیره حبه، 5. جیره حبه، و 6. جیره حبه آرد شده است. تغذیه جیره حبه در کل دوره پرورش، مصرف خوراک و وزن را افزایش داد و موجب بهبود ضریب تبدیل شد، اما حساسیت به آسیت افزایش یافت (01/0>P). جیره های آردی در تمام دوره پرورش کمترین افزایش وزن و نامناسب ترین ضریب تبدیل غذایی را ایجاد کردند (01/0>P). مصرف جیره حبه در دوره پایانی با مصرف حبه در کل دوره و یا دوره های رشد و پایانی، ضریب تبدیل مشابه و مناسب تر از جیره های آردی داشت (01/0>P). مصرف جیره های آردی در چهار هفته ابتدایی یا در کل دوره، حساسیت به آسیت را به طور معنی داری کاهش داد و با افزایش طول دوره تغذیه از جیره حبه این شاخص افزایش داشت (01/0>P). در گروه های دریافت کننده جیره حبه کمترین هزینه خوراک برای تولید یک کیلوگرم وزن زنده و بالاترین سود ناخالص به دست آمد (05/0>P). به منظور استفاده از مزایای جیره حبه و اجتناب از بروز تلفات زیاد و کاهش حساسیت به آسیت تغذیه جیره آردی در دوره آغازی و استفاده از خوراک حبه در ادامه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: آردی، جوجه گوشتی، حبه، سودآوری، شکل خوراک، عملکرد
  • محمدحسین پالیزدار، محمدرضا پورعلمی، حمیدرضا محمدیان تبریزی، زهرا سپهر صفحات 95-106
    اسیدی کننده گلوباسید در تراکم های متفاوت بر عملکرد و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی با استفاده از 576 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه تجاری راس 308 در آزمایشی فاکتوریل 2×3 با سه سطح تراکم (14، 16، و 18 پرنده در هر مترمربع) و اسیدی کننده (سطوح صفر و یک کیلوگرم در تن جیره) در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار بررسی شد. کمترین مصرف غذا در تیمار با تراکم 18 و مصرف یک کیلوگرم اسیدی کننده مشاهده شد که تفاوت آماری معنی داری با دیگر تیمارها داشت (05/0P<). مصرف غذا در جوجه های دریافت کننده اسیدی کننده به طور معنی داری کمتر از پرندگانی بود که اسیدی کننده مصرف نکردند (05/0P<). افزایش تراکم از 14 به 16 و 18 قطعه در هر مترمربع سبب افزایش ضریب تبدیل غذایی شد (001/0P<). پرندگانی که با جیره حاوی اسیدی کننده گلوباسید تغذیه شدند، ضریب تبدیل غذایی کمتری داشتند (05/0P<). تغذیه جیره های حاوی اسیدی کننده سبب کاهش گلوکز و تیتر آنتی بادی در پاسخ به گلبول های قرمز خون گوسفند و همچنین سبب افزایش کلسترول و تری گلیسرید پلاسمای خون در جوجه ها شد (001/0P<). اثر متقابل تراکم و اسیدی کننده بر وزن بدن و متابولیت های خونی جوجه های گوشتی نیز معنی دار نبود. بنابراین در تراکم های زیاد نیز می توان از تاثیرات مفید اسیدی کننده ها سود برد.
    کلیدواژگان: اسیدی کننده، افزایش وزن، تراکم، جوجه های گوشتی، عملکرد
  • محمدرضا جمالی، محمدرضا قربانی، احمد طاطار، سمیه سالاری، مرتضی چاجی صفحات 107-118
    ارزش غذایی پودر گیاه خرفه و تاثیر آن بر عملکرد، صفات کمی و کیفی تخم مرغ، و فراسنجه های تولیدمثلی مرغ های تخمگذار، در دو آزمایش جداگانه بررسی شد. از 120 قطعه مرغ تخمگذار لگهورن (های لاین W-36) در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار برای بررسی اثر گیاه خرفه بر عملکرد تخمگذاری استفاده شد. مرغ ها به مدت هشت هفته جیره های حاوی سطوح گوناگون پودر گیاه خرفه (صفر، یک، دو، و سه درصد) را دریافت کردند. میزان انرژی خام، پروتئین خام، چربی خام، و فیبر خام نمونه های خرفه به ترتیب 67/2921 کیلوکالری بر کیلوگرم ماده خشک، 28/22درصد، 99/3درصد، و 47/9درصد ماده خشک بود. انرژی قابل سوخت وساز ظاهری و حقیقی خرفه به ترتیب 70/1864 و 08/1956 کیلوکالری بر کیلوگرم ماده خشک بود. سطوح پودر گیاه خرفه در جیره اثری بر عملکرد مرغ های تخمگذار نداشت. استحکام پوسته، ضخامت پوسته، رنگ زرده تخم مرغ، وزن تخمدان، وزن اویداکت، تعداد فولیکول زرد بزرگ، و وزن بزرگترین فولیکول در مرغ های تغذیه شده با پودر گیاه خرفه به نسبت پرندگان شاهد بیشتر بود (05/0>P). براساس نتایج تحقیق حاضر، استفاده از پودر گیاه خرفه در جیره های تخمگذار، صفات کیفی تخم مرغ و فراسنجه های تولیدمثلی را بهبود می بخشد. بنابراین می توان پودر گیاه خرفه را تا سطح سه درصد در تغذیه مرغ های تخمگذار استفاده کرد.
    کلیدواژگان: استحکام پوسته، انرژی قابل سوخت و ساز، رنگ زرده، فولیکول تخمدانی، لگهورن، واحد هاو
  • زهرا امیری قنات سامان، امید علی اسماعیلی پور، روح الله میرمحمودی، مژگان مظهری صفحات 119-128
    تاثیر پودر نعناع فلفلی و بادرنجبویه بر عملکرد، قابلیت هضم ظاهری، و فاکتورهای خونی جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 200 قطعه جوجه گوشتی نر یک روزه سویه راس با پنج تیمار و چهار تکرار بررسی شد. تیمارها شامل: 1. جیره پایه بدون ماده افزودنی، 2. جیره پایه + 5/0 درصد نعناع فلفلی، 3. جیره پایه + یک درصد نعناع فلفلی، 4. جیره پایه + 2/0درصد بادرنجبویه، و 5. جیره پایه + 4/0درصد بادرنجبویه بودند. جوجه ها تا 25روزگی با جیره یکسان تغذیه شدند. از 25روزگی جوجه ها روزانه هشتساعت در دمای 2 ± 34 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. اثر سطوح پودر نعناع فلفلی و بادرنجبویه بر مصرف خوراک معنی دار نبود، اما پرندگانی که جیره های حاوی این دو ترکیب را مصرف کردند، افزایش وزن روزانه بیشتر و ضریب تبدیل کمتری داشتند (05/0>P). بیشترین افزایش وزن روزانه و بهترین ضریب تبدیل در جوجه های تغذیه شده با یک درصد نعناع فلفلی مشاهده شد. قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و چربی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت، اما قابلیت هضم پروتئین در پرندگان تغذیه شده با یک درصد نعناع فلفلی بیشتر از پرندگان گروه شاهد بود (05/0>P). صفات بیوشیمیایی خون تحت تاثیر سطوح گوناگون پودر نعناع فلفلی و بادرنجبویه قرار نگرفت. براساس نتایج حاصل، مصرف پودر نعناع فلفلی به میزان یک درصد جیره در شرایط تنش گرمایی، قابلیت هضم پروتئین را افزایش می دهد و عملکرد رشد جوجه های گوشتی را بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: بادرنجبویه، تنش گرمایی، جوجه گوشتی، عملکرد، نعناع فلفلی
  • یوسف گل محمدی، علی نوبخت صفحات 129-140
    به منظور تعیین اثر سطوح تفاله لیموترش و اسیدهای آلی بر عملکرد، صفات لاشه، مورفولوژی روده، سطح ایمنی، و فراسنجه های بیوشیمیایی خون از 288 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308، در آزمایشی فاکتوریل 2×3 با سه سطح تفاله لیمو (صفر، 5/1، و سه درصد جیره)، دو سطح گلوباسید (صفر و 1/0 درصد جیره) در قالب طرح کاملا تصادفی شش تیمار، چهار تکرار، و 12 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. تغذیه پرندگان با جیره های حاوی تفاله لیموترش و مکمل اسیدهای آلی مصرف خوراک، میزان افزایش وزن و وزن زنده را افزایش داد (05/0>P). تغذیه پرندگان با تفاله لیموترش و اسیدهای آلی به تنهایی بر صفات لاشه جوجه ها تاثیر نداشت، در حالی که در ترکیب آنها درصد ران افزایش یافت (05/0>P). استفاده از سه درصد تفاله لیموترش و نیز ترکیب لیموترش و مکمل اسیدهای آلی عمق کریپت را در ژژنوم افزایش داد (05/0>P). تغذیه پرندگان با جیره های حاوی تفاله لیموترش و مکمل اسیدهای آلی تاثیرات معنی داری بر سطح ایمنی و فراسنجه های بیوشیمیایی خون نداشت. به طور کلی، استفاده از تفاله لیموترش تا سه درصد در جیره به همراه 1/0 درصد مخلوط اسیدهای آلی موجب بهبود عملکرد، صفات لاشه، و مورفولوژی روده جوجه های گوشتی می شود.
    کلیدواژگان: جوجه گوشتی، سطح ایمنی، ضایعات لیموترش، عملکرد، مورفولوژی روده
  • علی محمد سلیمیان، سیدعلی تبعیدیان، حسین ایراندوست صفحات 141-150
    به منظور بررسی تاثیر پودر دارچین، زردچوبه، و میخک در جیره بر عملکرد، خصوصیات لاشه، تغییرات ریخت شناسی و pH روده، و وضعیت اکسیداسیون سرم خون، آزمایشی با استفاده از 450 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (هر دو جنس) سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار، پنج تکرار، و 15 قطعه جوجه در هر تکرار به مدت 42 روز انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد (فاقد هرگونه افزودنی) و جیره های حاوی سه گرم در کیلوگرم از پودرهای دارچین، زردچوبه، و میخک، جیره حاوی مخلوط آن ها (از هرکدام به میزان دو گرم در کیلوگرم)، و جیره حاوی فلاوفسفولیپول (5/0 گرم در هر کیلوگرم) بود. مصرف خوراک، افزایش وزن، ضریب تبدیل، و خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. نسبت طول پرز به عمق کریپت ناحیه ژژنوم در جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی مخلوط دارچین، زردچوبه، و میخک بیشتر از پرندگان تیمارهای شاهد، فلاوفسفولیپول، و دارچین بود (05/0>P). مصرف افزودنی های خوراکی باعث کاهش pH محتویات دوازدهه در مقایسه با تیمار شاهد شد (05/0P<). غلظت مالون دی آلدئید سرم خون جوجه های تغذیه شده با جیره شاهد و جیره حاوی میخک بیشتر از پرندگان سایر تیمارهای آزمایشی بود (05/0P<). به طور کلی، استفاده از پودر زردچوبه به صورت تنها و یا مخلوط با پودر دارچین و میخک، می تواند جایگزین مناسبی برای آنتی بیوتیک ها و همچنین برای اصلاح pH محتویات دوازدهه، پایداری اکسیداتیو سرم خون، و صفات مورفولوژیک ژژنوم جوجه های گوشتی باشد.
    کلیدواژگان: ارتفاع پرز، جوجه های گوشتی، گیاهان دارویی، مالون دی آلدئید، مصرف خوراک
  • الهه رضایی، صالح طباطبایی وکیلی، خلیل میرزاده، سمیه سالاری، مهدی زارعی صفحات 151-160
    به منظور بررسی اثر سطوح گوناگون دانه آنیسون بر عملکرد، سیستم ایمنی، فعالیت آنتی اکسیدانی، و غلظت استروژن خون جوجه های گوشتی، تعداد 192 قطعه جوجه یک روزه سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار، چهار تکرار، و 12 مشاهده در هر تکرار به مدت 42 روز پرورش یافتند. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح صفر (شاهد)، 3/0، 6/0، و 9/0 درصد دانه آنیسون در جیره بودند. در 28روزگی تزریق گلبول قرمز گوسفندی (SRBC) به جوجه ها انجام شد و در روزهای 35 و 42 پرورش خون گیری برای بررسی عیار آنتی بادی علیه SRBC به عمل آمد. سطوح دانه آنیسون باعث بهبود مقدار مصرف خوراک و افزایش وزن جوجه های گوشتی نشدند. در دوره آغازین، کمترین ضریب تبدیل خوراک جوجه های گوشتی در تیمار 3/0درصد دانه آنیسون مشاهده شد (05/0>P)، ولی در دوره های رشد و کل دوره پرورش، سطوح دانه آنیسون تاثیر مثبتی بر ضریب تبدیل خوراک نداشت. دانه آنیسون باعث افزایش عیار آنتی بادی علیه SRBC جوجه ها در 35روزگی شد (05/0>P). سطوح دانه آنیسون موجب بهبود ایمنی سلولی در جوجه ها نشد. تیمار 3/0درصد دانه آنیسون باعث افزایش قدرت آنتی اکسیدانی تام پلاسمای جوجه ها در مقایسه با پرندگان گروه شاهد شد (05/0>P). میزان استروژن سرم خون جوجه ها در سطوح 3/0 و 6/0درصد دانه آنیسون کاهش داشت، اما در سطح 9/0درصد آن افزایش یافت (05/0>P). به طورکلی، افزودن دانه آنیسون به جیره جوجه های گوشتی هرچند باعث بهبود عملکرد و پاسخ ایمنی سلولی جوجه های گوشتی نشد، موجب افزایش پاسخ ایمنی هومورال اولیه و توان آنتی اکسیدانی تام خون جوجه ها شد.
    کلیدواژگان: استروژن، دانه آنیسون، سیستم ایمنی، عملکرد، فعالیت آنتی اکسیدانی
  • مینا اسماعیلی، سید رضا هاشمی، داریوش داودی، یوسف جعفری آهنگری، سعید حسنی، نیلوفر بلندی، اکرم شبانی صفحات 161-171
    به منظور بررسی اثر نانوذرات نقره پوشش داده شده بر کلینوپتیلولیت بر صفات عملکردی، آنزیم های کبدی، و غلظت لیپیدهای خون با استفاده از 375 قطعه جوجه گوشتی سویه تجاری کاب 500، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار، پنج تکرار، و 15 پرنده در هر تکرار انجام شد. استفاده از نانوذرات نقره پوشش داده شده بر کلینوپتیلولیت سبب بهبود ضریب تبدیل در مقایسه با تیمار شاهد شد (05/0>P)، درحالی که تاثیر معنی داری بر افزایش وزن و خوراک جوجه های گوشتی ندارد. استفاده نانوذرات نقره پوشش داده شده بر کلینوپتیلولیت سبب کاهش غلظت آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز شد (05/0>P). نانوذرات نقره پوشش داده شده بر کلینوپتیلولیت غلظت کلسترول، تری گلیسرید،LDL ، و VLDL را کاهش و غلظت HDL خون جوجه های گوشتی افزایش داد (05/0>P). براساس نتایج، نانوذرات نقره پوشش داده شده بر کلینوپتیلولیت می تواند به عنوان محرک رشد و سلامت مورد توجه قرار گیرد. همچنین باتوجه به نتایج حاصل از بررسی آنزیم های کبدی و لیپید های خون از صدمات کبدی در دوره پرورش جلوگیری کند.
    کلیدواژگان: آنزیم کبدی، جوجه گوشتی، عملکرد، کلینوپتیلولیت، لیپید خون، نانوذرات نقره
  • پریسا یزدان شناس، رعنا جهان بین، عبدالله محمدی سنگ چشمه، مهدی امین افشار، حسین واثقی دودران، حمید ورناصری، محمد چمنی، محمدحسن نظران صفحات 173-181
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر غلظت های متفاوت نانوذرات روی، بر شاخص های کیفی منی پس از فرایند انجماد یخ گشایی و بازده آبستنی در گاو بود. از چهار گاو نر هلشتاین به مدت چهار هفته و هر هفته دو نوبت اسپرم گیری شد. نمونه های منی پس از اضافه کردن مقادیر صفر (شاهد)، 6-10، 5-10، 4-10، 3-10، و 2-10 مولار نانوذرات روی به رقیق کننده بایوکسل، منجمد و پس از 72 ساعت یخ گشایی شدند. میزان تحرک اسپرم با نرم افزارCASA ارزیابی شد. بیشترین و کمترین غلظت های روی به همراه گروه شاهد برای مطالعه میزان تکه تکه شدن DNA، میزان مالون دی آلدئید، میزان فعالیت میتوکندریایی، و بازده آبستنی ارزیابی شدند. تفاوت میزان حرکت کل و حرکت پیش رونده اسپرم و میزان تکه تکه شدن DNA اسپرم ها بین تیمارهای آزمایشی معنی دار نبود. با این حال، روی در سطوح 2-10 و 6-10 مولار غلظت مالون دی آلدئید منی را در مقایسه با گروه شاهد کاهش و فعالیت میتوکندریایی را افزایش داد. درصد آبستنی با اضافه کردن نانوذرات روی تغییری نکرد. نتایج نشان داد که افزودن نانوذرات روی به رقیق کننده اسپرم گاو سبب کاهش میزان تولید مالون دی آلدئید و افزایش فعالیت میتوکندری می شود ولی بر بهبود نرخ آبستنی تاثیری ندارد.
    کلیدواژگان: آبستنی، اسپرم گاو، تکه تکه شدن DNA، فعالیت میتوکندریایی، نانوذرات روی
  • محمد امین نمازی زادگان، ملک شاکری، مهدی ژندی، مجتبی زاغری، رامین شهابی صفحات 183-190
    به منظور ارزیابی اثر افزودن گوانیدینواستیک اسید در جیره غذایی خروس بر شاخص های انجماد پذیری اسپرماتوزوآ، آزمایشی با 20 قطعه خروس گله مادر گوشتی سویه تجاری راس در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار در هشت هفته انجام شد. خروس ها با جیره های حاوی سطوح صفر (شاهد)، 06/0، 12/0، و 18/0 درصد از مکمل گوانیدینواستیک اسید تغذیه شدند. اسپرم گیری هفتگی و به روش مالش شکمی انجام شد. پس از افزودن نمونه های منی به رقیق کننده، برای تعادل دمایی در دمای پنج درجه سانتی گراد قرار داده شدند. سپس نمونه های حاوی منی به داخل نی های انجماد منتقل شدند و در معرض بخار ازت قرار گرفتند، و بعد در ازت مایع ذخیره شدند. پس از فرایند انجماد و یخ گشایی اسپرماتوزوآ، فراسنجه های جنبایی کل، جنبایی پیش رونده، زنده مانی، ریخت شناسی، و یکپارچگی غشا اندازه گیری و مقایسه شد. میانگین جنبایی کل در سطح 12/0 و 18/0درصد، در مقایسه با سایر سطوح بیشتر بود (05/0>P). همچنین در میانگین جنبایی پیش رونده، تمامی تیمار ها اختلاف معنی داری با تیمار شاهد داشتند و در سطح 12/0 و 18/0درصد، به نسبت سایر سطوح بیشتر بود (05/0>P). تفاوتی در فراسنجه های زنده مانی، ریخت شناسی، و یکپارچگی غشای اسپرماتوزوآ مشاهده نشد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که افزودن گوانیدینواستیک اسید در جیره خروس ها در تامین انرژی اسپرماتوزوآ تاثیرگذار است و باعث بهبود فراسنجه های جنبایی اسپرماتوزوآ پس از فرایند انجماد و یخ گشایی می شود.
    کلیدواژگان: انجماد و یخ گشایی، پیش ساز کراتین، جیره خوراکی خروس، ذخیره انرژی اسپرماتوزوآ، مایع منی خروس
  • حامد کرمانی موخر، آرمین توحیدی، سعید زین الدینی، حمید کهرام صفحات 191-200
    هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی اثر جیره های گلوکوژنیک مکمل شده با اسیدهای چرب غیراشباع متفاوت بر فراسنجه های تولیدمثلی میش نژاد ایران بلک در دو برنامه مدیریتی بود. میش ها در دو گروه الف (75 راس) و ب (25 راس) قرار گرفتند. میش های گروه الف در روزهای 80 و 90 بعد زایش به ترتیب قطع شیر و قوچ اندازی شدند. 40 روز قبل از قوچ اندازی زیر پوست گوش میش ها ایمپلنت ملاتونین قرار داده شد. 75 میش گروه الف در سه گروه 25تایی جدا نگهداری و به ترتیب از جیره های گلوکوژنیک مکمل شده با چربی اشباع (جیره شاهد)، دانه کتان اکسترودشده (جیره امگا 3)، یا دانه سویای برشته شده (جیره امگا 6) تغذیه شدند. میش های گروه ب به ترتیب در روزهای 120 و 180 قطع شیر و قوچ اندازی شده و از جیره گروه شاهد تغذیه شدند (به عنوان گروه مدیریت سنتی). نرخ فحلی، تخمک ریزی، بره زایی، و چندقلوزایی در تیمارهای گوناگون آزمایش شمارش و ثبت شد. وزن بره ها در زمان زایش، سه، و چهارماهگی اندازه گیری شد. نرخ بره زایی و چندقلوزایی در تیمارهای امگا 3 و امگا 6 به صورت معنی داری بیشتر از تیمار شاهد و گروه ب بود. میانگین وزن بره در سه و چهارماهگی در گروه ب به طور معنی داری بیشتر از همه تیمارهای گروه الف بود. بنابراین استفاده از برنامه مدیریتی گروه الف همراه با تغذیه اسیدهای چرب امگا 3 و امگا 6 می تواند سبب بهبود عملکرد فراسنجه های تولیدمثلی میش ها شود.
    کلیدواژگان: اسید چرب، عملکرد تولیدمثلی، قطع شیر، گوسفند، ملاتونین
|
  • Yahya Mohammadi, Mohammad Mahdi Shariati, Saeed Zerehdaran, Mohammad Razmkabir, Mohammad Bagher Sayyadnejad Pages 1-11
    Genomic Selection (GS) is a tool for prediction of breeding values for quantitative traits. For a successful application of GS, accuracy of predicted genomic breeding value (GEBV) is a key issue to consider. Here we investigated the accuracy of GEBV in 345 genotyped Iranian Holstein cattle. The study was performed on milk, fat, protein yield and somatic cell count. Four methods G-BLUP, Bayes B, Reproducing kernel Hilbert Spaces (RKHS) and Neural Networks (NN) were used to predict genomic breeding values and their accuracies. The GEBV accuracies varied between 0.39 for somatic cell count to 0.73 for fat yield. Bayes B gave the highest accuracies among methods. Bayes B and non- parametric methods tended to produce inflated predictions ( slope of the regression of GBV on EBV greater than 1). However, in all traits, lower estimates of MSE were obtained using G- BLUP. Bayes B regression model are of interest for future applications of genomic selection in this population, but further improvements are needed to reduce deflation of their predictions.
    Keywords: Genomic selection, Real data, Parametric, non, parametric prediction, Selection accuracy, Molecular markers
  • Zohreh Mozduri, Mohammad Reza Bakhtiarizadeh Pages 13-26
  • Hamid Amanlou, Hadi Shafiei, Tahereh Amirabadi Farahani, Farshid Kheiri, Najme Eslamian Farsuni Pages 27-38
    In order to compare the precision of predictions of NRC (2001) and CNCPS models, 17 Holstein fresh cows were assigned in a randomized complete block design to a balanced diet with NRC (2001) and CNCPS software. The predicted DMI, energy allowable milk and protein allowable milk by both models were compared with observed values. The precision of the predictions of models was evaluated by calculation of R2, mean bias and root mean square prediction error (RMSPE). Both models predicted DMI lower than the observed values (P  0.01). The mean bias, RMSPE and R2 were 2.22, 2.84 and 0.48 for NRC (2001) and 3.18, 3.99 and 0.52 for CNCPS, respectively and CNCPS predicted the DMI 20% lower than the observed value. The observed milk production was 29.78 kg/d. predicted energy allowable milk by NRC (2001) and CNCPS were 25.68 and 22.32 kg/d, respectively. Predicted protein allowable milk with NRC (2001) and CNCPS were 25.80 and 28.37 kg/d, respectively and NRC (2001) predicted the milk production 14 % lower than observed value. Given the importance of DMI in fresh cows seems NRC (2001) has more precision compared to CNCPS for estimating nutritional requirements.
    Keywords: Mean bias, Energy allowable milk, MP allowable milk, Holstein cow, dry matter intake
  • Shahin Nasimi Esfahani, Morteza Chaji, Tahereh Mohammadabadi, Mohammad Bojarpour Pages 39-49
  • Hassan Fazaeli, Alireza Aghshahi, Abdorreza Taimouri, Mohammad Khaki Pages 51-60
  • Omid Afsarian, Mohammad Hosein Shahir, Hoshang Lotpholahian, Abdolah Hoseini, Naser Mosavi, Amir Akhlaghi Pages 61-73
  • Akbar Shiralinejad, Mir Daryoush Shakouri, Seyyedeh Aazam Khatami Pages 75-83
  • Ali Reza Amouyan Khaveh, Mohammad Amir Karimi Torshizi, Farid Shariatmadari Pages 85-94
  • Mohammad Hossein Palizdar, Mohammadreza Pourelmi, Hamidreza Mohammadian, Tabrizi, Zahra Sepehr Pages 95-106
    Effect of GLOBACID® acidifier in different stocking densities on performance and blood metabolites was examined using 576 one-day broiler chickens Ross 308 in a completely randomized design with 6 treatments and four replications for each treatment through a (3×2) factorial arrangement with three levels of stocking densities (14, 16 and 18 chicks per square meter) and two levels of GLOBACID® acidifier (zero and one kg per each ton of feed). The lowest feed intake was seen in 18 stoking density treatment which fed one kg of acidifier in the ration and this treatment was significantly different with other treatments (P
    Keywords: acidifier, broiler, performance, stocking density, weight gain
  • Mohammad Reza Jamali, Mohammad Reza Ghorbami, Ahmad Tatar, Somayyeh Salari, Morteza Chaji Pages 107-118
    Two independent experiments were conducted to evaluate the nutritional value of Purslane powder and determinate its effects on performance, egg quality and reproductive system parameters of laying hens. One hundred and twenty laying hens (Leghorn, Hy-Line W-36) were used in a completely randomized design with 4 treatments and five replicates. Hens received diet supplemented with different levels of Purslane powder (0, 1, 2 and 3 percent) for 8 weeks. The results of these expriments showed that gross energy, crude protein, ether extract and crude fiber contents of Purslane samples were 2921.67(Kcal/Kg DM), 22.28 (%), 3.99 (%) and 9.47 (%) of DM, respectively. The AME and TME values of Purslane powder were 1864.70 and 1956.08 Kcal/Kg DM, respectively. Performance parameters of the laying hens were not affected by inclusion different levels of dietary Purslane powder in the diet. Shell strength, shell thickness, egg yolk color, ovary and oviduct weights, the number of large yellow follicles and the weight of largest follicle showed significant increase (P
    Keywords: Egg yolk color, Haugh unit, Leghorn, Metabolizable energy, Ovarian follicle, Shell strength
  • Zahra Amiri Ghanatsaman, Omidali Esmaeilipour, Rouhollah Mirmahmoudi, Mozhgan Mazhari Pages 119-128
    This study was conducted in order to investigate the effect of Mentha piperita (PP) and Melissa officinalis (MP) powder on performance, apparent digestibility of fat and protein, and blood parameters of broiler chicks subjected to heat stress. Two hundred day-old male Ross broiler chicks were assigned to a completely randomized design with 5 dietary treatments and 4 replicates. The experimental treatments consisted of: 1) control group (without feed additive), 2) group supplemented with 0.5% PP, 3) group supplemented with 1% PP, 4) group supplemented with 0.2% MP and 5) group supplemented with 0.4% MP. The experimental diets were offered to the chicks from 25 to 42 day of age. During the experiment, the birds were kept at 34°C±2 for 8 hours (9.00 to 17.00). The effect of Mentha piperita and Melissa officinalis powder was not significant on feed intake but more body weight gain (BWG) and less feed conversion ratio (FCR) observed in the birds fed diet supplemented with 1% of PP. The apparent digestibility of dry matter and crude fat were not affected by the treatments, but the digestibility of protein was increased (P0.05). The results of this experiment showed that dietary addition of PP at the level of 1% for broilers exposed to heat stress could possibly act as a growth promoter via improving weight gain and digestibility of protein.
    Keywords: broiler, heat stress, Melissa officinalis, Mentha piperita, performance
  • Elahe Rezaei, Saleh Tabatabaei Vakili, Khalil Mirzadeh, Somayeh Sallary, Mehdi Zarei Pages 151-160
  • Mina Smaeili, Seyed Reza Hashemi, Darioush Davoodi, Yousef Jafari Ahangari, Saeed Hassani, Niloofar Bolandi, Akram Shabani Pages 161-171
    This experiment was conducted to evaluate the effect of silver nanoparticles coated on clinoptilolite on performance traits, liver enzymes and blood lipid concentrations to use 375 Cobb 500 broiler chickens in completely randomized design with 5 treatments and 5 replicates and 15 birds to each replicate. The use of silver nanoparticles coated on clinoptilolite improved feed conversion ratio compared with the control treatment (P0.05). The use of silver nanoparticles coated on clinoptilolite decreased alkaline phosphatase and alanine amino transferase level in serum (P0.05). In conclusion, the results of this study showed that silver nanoparticles coated on clinoptilolite can be considered as a growth and health promoters as well as according to the results of liver function enzymes and blood lipids prevent liver damages during rearing period in broiler chickens.
    Keywords: Broiler chickens, Blood lipid, Clinoptilolite, Liver enzyme, performance, Silver nanoparticles
  • Parisa Yazdanshenas, Raana Jahanbin, Abdoullah Mohammadi Sangcheshmeh, Mehdi Aminafshar, Hossein Vaseghi Dodaran, Hamid Varnaseri, Mohammad Chamani, Mohammad Hassan Nazaran Pages 173-181
    This study aimed to investigate the effect of different concentration of zinc nano-complex on bull spermatozoa quality and percentage of pregnancy after freeze-thawing process. Ejaculates were collected from four Holstein bulls, twice a week during four weeks. semen samples diluted with Bioxcell extender containing 0 (Control), 10-6 nM, 10-5 nM,10-4 nM, 10-3 nM, and 10-2 nM of zinc nano-complex. then, were freezed and thawed after 72 hours. Motility of sperm was analyzed with computer assisted sperm analysis. the highest and lowest concentrations of zinc nano-complex along with control group were analyzed for the DNA fragmentation, malondialdehyde (MDA) concentration, mitochondrial activity, and pregnancy outcomes. The proportion of the total and progressive motile spermatozoa and the percentage of spermatozoa with fragmented DNA was not different among the groups. . However, the groups containing 10-2 nM and 10-6 nM zinc nano-complex had a lower level of MDA concentration and higher activity of mitochondria. Moreover, the pregnancy outcome was not affected by the treatment with zinc nano-complex. In conclusion, our data revealed that supplementation of bull semen Bioxcell extender with zinc nano-complex can decrease the level of MDA and improve mitochondrial activity, although such an improvement was not reflected in results of fertility rates.
    Keywords: bull sperm, DNA fragmentation, Mitochondrial, activity, MDA, Nano, particle
  • Mohammad Amin Namazizadegan, Malek Shakeri, Mahdi Zhandi, Mojtaba Zaghari, Ramin Shahabi Pages 183-190
    The aim of the current study was to evaluate the effects of the guanidinoacetic acid (GAA) supplement on the semen freezability of broiler breeder roosters. Experiments were performed with twenty Ross commercial strain broiler breeder roosters in four treatments and five repeats in a complete randomized design. Roosters were fed a diet containing 0% (control), 0.06%, 0.12% and 0.18% GAA supplement for eight weeks. Semen samples were collected weekly by abdominal massage. In order to equilibrate the temperature, semen samples were diluted with an extender and placed inside the refrigerator at 5 ° C. Samples were then packed into straws, exposed to nitrogen vapor and finally moved into liquid nitrogen containers. After freezing-thawing, the total and progressive motility, viability, morphology and membrane integrity of spermatozoa were assessed. The mean of total motility at the 0.12% and 0.18% levels were significantly higher than that of other groups (05/0>P).
    Keywords: Rooster semen, freezing, thawing, Broiler breeder rooster diet, Precursor of creatine, Spermatozoa energy storage
  • Hamed Kermani Moakhar, Armin Towhidi, Saeed Zeinoldini, Hamid Kohram Pages 191-200
    The aim of this current study was using of a management and feeding program in order to improving of reproductive factors performance in one hundred head ewes with Iran Black bred. Ewes were placed in two A (75 head) and B (25 head) groups. Ewes of A group were milk-cutted and were introduced to rams 80 and 90 days after parturition respectively. Forty days before introduction to rams, melatonin implant was laid under skins of these ewes. 75 ewes of A group were kept separately in three groups of 25th and were fed by high starch diets complemented with saturated fatty (control treatment), extrude cotton seed (omega 3 treatment) and full fat soybean (omega 6 treatment). B group’s ewes were milk-cutted and introduced to rams 120 and 180 days after parturition and were fed the same as control treatment diet. Estrus, ovulation, lambing and twining rates were counted and recorded in various experimental treatment. The weight of lambs were measured in time of birth, 3th and 4th month. Lambing and twining rates was higher in omega 3 and omega 6 treatment than control treatment and B group. Lamb weight average in their 3 and 4 month old was significant higher in B group than all treatment of A group. Generally, results of this study showed that using of management program of A group along with omega 3 and 6 feeding could improve reproductive factor performance.
    Keywords: Fatty acid, melatonin implant, cutting milk, reproductive performance, Ewe