فهرست مطالب

خشک بوم - سال یکم شماره 4 (پاییز و زمستان 1390)

نشریه خشک بوم
سال یکم شماره 4 (پاییز و زمستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1391/06/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • رضا باقری، ناهید حمزه نژاد صفحه 1
    با توجه به حساسیت مختلف گونه های علف هرز به مواد آللوکمیکال گیاه اسپند، می توان به کشف گونه های مقاوم به مواد بازدارنده این گیاه، در امر اصلاح و احیاء مناطق بحرانی مراتع کشور امیدوار شد. این تحقیق به منظور تعیین توان آللوپاتی گیاه اسپند (Peganum harmala L.) بر دو گونه مهم اصلاح مراتع (Agropyron desertorum و Agropyron elongatum) انجام شد. اثر نوع پودر (هوایی و زیرزمینی)، نسبت (در پنج سطح 0، 5، 10، 15 و 20 درصد) و مرحله فنولوژی (رویشی، گل دهی و بذردهی) گیاه اسپند بر شاخص های جوانه زنی (سرعت و درصد) و رشد (طول ریشه و ساقه) دو گونه علف گندمی بیابانی و بلند، در قالب طرح آماری فاکتوریل با سه تکرار، اعمال گردید. همچنن آزمایش دیگری جهت مشاهده اثر خاک محیط رویشگاه بر متغیر های وابسته گونه های اصلاحی، در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. اثر آللوکمیکال های مرحله بذردهی بر تمامی شاخص های هر دو گونه کم تر از مرحله رویشی و گل دهی بود. با افزایش نسبت پودری، در همه شاخص ها کاهش معنی داری مشاهده شد. حساسیت منفی معنی دار تمامی متغیر های جوانه زنی و رشد در هر دو گونه به مواد آللوکمیکال اندام هوایی مشاهده شد و در علف گندمی بیابانی این حساسیت شدیدتر بود. هرچند در شرایط استفاده خیلی زیاد از مواد خشک گیاه اسپند (شرایطی که در طبیعت با آن روبه رو نیستیم)، علف گندمی حساسیت کمتری نشان داده است، ولی با توجه به اثرگذاری مواد بازدارنده خاک محیط رویشگاه، استفاده از گیاه علف گندمی بیابانی برتری دارد. برداشت پیکره هوایی گیاه چند ساله اسپند در قبل و بعد از طرح های مرتع کاری، راه حل پیشنهادی این تحقیق آزمایشگاهی جهت کاهش اثرات آللوپاتی گیاه بستر اسپند است.
    کلیدواژگان: آللوپاتی، اسپند، علف گندمی بیابانی، علف گندمی بلند
  • حامد جنیدی، محمدعلی زارع چاهوکی، حسین آذرنیوند، احمد صادقی پور صفحه 15
    در این تحقیق دو عرصه در درمنه زارهای نواحی قوشه و ایوانکی که در آن ها تغییر کاربری در قالب جنگل کاری با گونه های سیاه تاغ و پسته ایجاد شده بود، انتخاب گردید. در هر یک از عرصه ها اقدام به تعیین مناطق معرف شد و نمونه برداری نظیر به نظیر از خاک، پوشش گیاهی و لاشبرگ در تیمارهای تحت تغییر کاربری زمین و بوته زارهای مجاور آن انجام شد. در نمونه های خاک و گیاه، درصد کربن آلی و ازت محاسبه و برای مقایسه داده ها از آزمون t مستقل استفاده گردید. تبدیل درمنه زارها به اراضی تحت کشت گیاهان تاغ و پسته در منطقه قوشه و ایوانکی منجر به افزایش به ترتیب 89 و 185 درصد در میزان کربن ترسیب شده توسط زی توده شده است. این افزایش در مورد ازت در دو منطقه قوشه (پسته کاری) و ایوانکی (تاغ کاری) به ترتیب 84 و 172 درصد است. در بخش خاک، پسته کاری منجر به کاهش معنی دار ذخایر کربن به میزان 17 درصد نسبت به درمنه زار مجاور گردید. اما در ایوانکی تاغ کاری منجر به افزایش ذخایر کربن و ازت خاک به ترتیب به مقدار 110 و 41 درصد نسبت به درمنه-زار مجاور شده است. به طور کلی، تغییر کاربری زمین از درمنه زار به جنگل کاری با گونه سیاه تاغ در ایوانکی منجر به افزایش ذخایر کربن و ازت اکوسیستم به ترتیب به مقدار 129 و 41 درصد شد، ولی در قوشه تفاوت محسوسی در ذخیره کربن و ازت در منطقه پسته کاری شده و درمنه زار مجاور آن مشاهده نشد. اقداماتی مانند جنگل کاری و کشاورزی اصولی و پایدار در صورتی که منجر به افزایش زی توده در واحد سطح گردد، می تواند توان اکوسیستم در ذخیره کربن و ازت را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. کشت گیاهان دارای زی توده ریشه ای قابل توجه، قادر خواهند بود تاثیر قابل توجهی بر افزایش کمی کربن و ازت تثبیت شده در اکوسیستم داشته باشند.
    کلیدواژگان: تغییر کاربری، تاغ، پسته، ذخایر کربن، درمنه، سمنان
  • منصور شاکری صفحه 26
    مناطق خشک، از جمله استان یزد، محل اصلی کشت و کار و تولید اقتصادی انار کشور می باشد. پایین بودن مقدار بارندگی، تابستان های گرم و خشک، زمستان های سرد و سوزان و تنش های محیطی، به ویژه خشکسالی و سرمازدگی، از ویژگی های اقلیمی این مناطق است. بر اساس داده های مهم اقلیمی، سرما و یخبندان سال 1386 یک رویداد کم نظیر برای این مناطق بود. بنابراین بررسی اثرات آن بر روی درختان انار بلافاصله پس از وقوع شروع و به مدت 2 سال ادامه یافت. در اجرای این تحقیق از 180 باغ انار در مناطق عمده ی انارکاری استان یزد بازدید و ضمن بررسی آثار خسارت در محل و مصاحبه با باغ دار نسبت به تکمیل پرسش نامه اقدام شد. فرضیات این قسمت از تحقیق، براساس داده های به دست آمده از پرسشنامه و با استفاده از آزمون میانگین یک جامعه (T-Test) در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. به طور همزمان، با نظر گرفتن شرایط اقلیمی و به روش نمونه برداری خوشه ای، تعداد 22 محل و در هر محل 3 باغ با کیفیت مدیریتی خوب، متوسط و ضعیف در مناطق عمده انارکاری استان انتخاب گردید. سپس در هر باغ، به صورت تصادفی، تعداد 10 اصله درخت هم سن، از رقم غالب منطقه انتخاب و عوامل مورد نظر، از جمله شدت خسارت سرما، روی آنها بررسی و یادداشت برداری شد. فرضیات مطرح در این قسمت نیز براساس داده های حاصل از مشاهده و بررسی در محل، با استفاده از آزمون میانگین دو جامعه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد بیش تر باغ های انار استان به میزان قابل توجهی از سرما و یخبندان دی ماه 1386 خسارت دیده اند. همچنین درختان انار شیرین نسبت به ترش، ارقام پوست سفید نسبت به پوست قرمز، درختان مسن نسبت به جوان و باغ های با مدیریت ضعیف در مقایسه با باغ های با مدیریت خوب، روی مولفه های عملکرد، کیفیت میوه و درخت آسیب بیشتری دیدند. اما، در یخبندان های شدید این مقاومت شکسته شده و خسارت بر روی تمام ارقام مشاهده می گردد. ریشه درختان انار سرمازده در تمام مناطق و در تمامی ارقام، اعم از جوان یا مسن و با مدیریت ضعیف یا خوب، حتی در دمای ̊C 24- سالم مانده و پاجوش فراوان تولید نموده اند.
    کلیدواژگان: انار، سرما، یخبندان، مناطق خشک، یزد
  • محمد طاهر صحتی صفحه 39
    سازند زمین شناسی بختیاری، سنگ بستر بخش وسیعی از مراتع جنوب استان فارس را تشکیل می دهد. دراین تحقیق اراضی توده سنگی کنگلومرایی و ماسه سنگی این سازند تفکیک شدند. سپس ویژگی های لازم در دو بخش میدانی و آزمایشگاهی برای مقایسه برخی از عوامل موثر بر درصد تاج پوشش گیاهی اندازه گیری شد. با توجه به تغییرات به وجود آمده در اثر فرسایش و زاویه لایه بندی سازند، شیب های کمتر از 100 درصد (عمود بر جهت امتداد لایه های سنگی) و شیب های بیش از 100 درصد (در سطح لایه های سنگی) برای نمونه برداری انتخاب شد. در هر منطقه در امتداد ترانسکت های 5 متری به طور جداگانه بر روی هرکدام از واحدهای سنگ شناسی فوق، مطالعات میدانی شامل اندازه گیری تعداد درزه در سه بعد عرض، عمق و طول در سه مقیاس کوچک، متوسط و بزرگ و درصد تاج پوشش گیاهی (در امتداد شیب) صورت گرفت. همچنین پس از نمونه گیری از خاک درزه ها در منطقه، خصوصیات خاک شناسی نیز در آزمایشگاه تعیین شد. نتایج حاصل از مقایسه خصوصیات خاک در سطح احتمال 05/0 نشان داد که از نظر درصد رطوبت خاک بین عمق های 10-0، 30-10 و 50-30 سانتیمتر بر روی هر دو نوع سنگ مورد مطالعه اختلاف معنی دار وجود دارد، به طوری که با افزایش عمق درصد رطوبت خاک افزایش می یابد. اما ازلحاظ سایر خصوصیات خاک مورد مطالعه بین آن ها اختلاف معنی داری دیده نمی شود. همچنین بر روی هر کدام از این واحدها اختلاف های معنی داری در سطح احتمال 05/0 بین خصوصیات درزه ها و درصد تاج پوشش گیاهی دیده شد. این تفاوت در میان سنگ های کنگلومرایی و ماسه سنگی و در بین دو شیب وجود داشت. همچنین بین درصد تاج پوشش گیاهی و تعداد درزه دارای عرض بزرگ و متوسط، عمق بزرگ و متوسط رابطه مستقیم و معنی داری در سطح 1% بر روی هر دو نوع سنگ شناسی مورد مطالعه وجود دارد. در پایان می توان نتیجه گرفت که تفاوت در خصوصیات درزه ها در بین دو واحد سنگ شناسی، مهم ترین عامل تعیین کننده درصد تاج پوشش گیاهی است. در ضمن تغییرات در خصوصیات درزه ها، افزون بر وابسته بودن به جنس سنگ به چگونگی لایه بندی و شیب سازند نیز وابسته است.
    کلیدواژگان: سازند، پوشش گیاهی، شیب، لایه بندی، لامرد
  • جلال عبداللهی، حسین نادری، احمد اخوتیان، منیرالسادات طباطبایی زاده صفحه 49
    صحیح از مراتع، نیاز به شناسایی خصوصیات گونه های اصلی تشکیل دهنده و تعیین عوامل محیطی موثر بر پراکنش آن ها است. به منظور شناخت اثر عوامل محیطی بر استقرار و رشد کمی و کیفی گونه درمنه دشتی (Artemisia sieberi) در استان یزد، پس از بازدید میدانی، 14 رویشگاه از این گونه در نقاط مختلف استان انتخاب و مورد پایش سالانه قرار گرفت. برای اندازه گیری درصد تاج پوشش و میزان تولید در هر رویشگاه از روش پلات گذاری در امتداد ترانسکت استفاده شد. همچنین در ابتدای هر ترانسکت پروفیل حفر شد که با توجه به مرز تفکیک افق ها در منطقه و عمق ریشه-دوانی، از عمق 40-0 سانتی متری نمونه خاک برداشت شد. با مخلوط نمودن نمونه ها با هم، مولفه های درصد رس، سیلت و ماسه، درصد رطوبت اشباع، ماده آلی، آهک، گچ، اسیدیته، هدایت الکتریکی، سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم نمونه های ترکیبی اندازه گیری شد. داده های بارندگی هر رویشگاه از نزدیک ترین ایستگاه هواشناسی تهیه شد. رابطه بین خصوصیات رویشی درمنه دشتی و متغیرهای محیطی با استفاده از روش تجزیه کاهشی (RDA) بررسی شد. بر اساس نتایج این تجزیه، متغیرهای میانگین بارش سالانه، ماده آلی، درصد شن و میزان شوری ضمن همبستگی بالا با محور اول رسته بندی، مهم ترین متغیرهای محیطی تاثیرگذار بر خصوصیات رشد گونه درمنه را تشکیل می دهند (8/0r =، 63/0r =، 74/0-r = و 38/0-r =). متغیرهای آهک و درصد اشباع بیشترین همبستگی معنی دار را با محور دوم رسته بندی نشان می دهد (65/0r = و 43/0-r =) و نسبت به متغیرهای همبسته با محور اول در درجه دوم اهمیت قرار دارند. گرادیان های محیطی همبسته با دو محور اول رسته بندی در مجموع قادر به برآورد 83% از تغییرات پارامترهای رویشی درمنه، در مجموع رویشگاه های مورد مطالعه بودند.
    کلیدواژگان: درمنه دشتی، رسته بندی، متغیرهای محیطی، تجزیه کاهشی (RDA)، یزد
  • رضا عرفان زاده، سیدحمزه حسینی کهنوج، قاسمعلی دیانتی تیلکی صفحه 64
    این تحقیق با هدف مقایسه خصوصیات بانک بذر خاک (تراکم، غنا، تنوع گونه ای و تشابه بانک بذر خاک با پوشش روزمینی) در مناطق چرا شده و چرا نشده در دو عمق 5-0 و 10-5 سانتیمتر انجام شد. پس از پیمایش صحرایی، دو منطقه چرا شده و چرا نشده در مراتع اطراف شهرستان کهنوج از توابع استان کرمان انتخاب گردید. تعداد 30 پلات 2×2 متر در منطقه قرق و 135 پلات در منطقه چرا شده مستقر شد. از هر پلات حدود یک لیتر خاک از هر یک از عمق های 5-0 و 10-5 سانتیمتر بعد از ریزش بذور گیاهان برداشت شد. درصد پوشش گیاهی تمامی گونه ها نیز در دوره رشد بعدی ثبت شد. نمونه های خاک پس از تیمار سرمادهی جهت کشت به گلخانه منتقل شدند. به مدت سه ماه تمامی بذور جوانه زده شده در گلخانه شناسایی و شمارش شدند. در انتها تعداد بذور بر حسب تعداد در متر مربع برای هر کدام از اعماق در هر پلات، تنوع، غنا و تشابه بانک بذر خاک با پوشش سطحی احتساب گردید. جهت مقایسه میانگین های خصوصیات بانک بذر خاک بین مناطق چرا شده و چرا نشده و بین دو عمق مختلف از آزمون غیر پارامتریک من ویتنی یو استفاده شد. نتایج نشان داد که تراکم بانک بذر خاک منطقه قرق به طور معنی دار بیش تر از منطقه چرا شده است. غنا و تنوع گونه ای بین منطقه قرق و چرا شده اختلاف معنی داری از خود نشان ندادند. همچنین تشابه بانک بذر خاک با پوشش روزمینی در منطقه قرق به صورت معنی دار بیش تر از منطقه چرا شده، بود. تراکم، غنای گونه-ای، تنوع گونه ای و تشابه بانک بذر خاک با پوشش روزمینی عمق 5-0 بیش تر از عمق 10-5 بود. به طور کلی نتیجه گیری می-شود که عملیات قرق می تواند باعث بهبود پوشش گیاهی این منطقه از طریق بانک بذر خاک شود.
    کلیدواژگان: بانک بذر خاک، پوشش گیاهی، چرای دام، عمق خاک، قرق
  • مریم منصوری شوازی، محمد علی حکیم زاده، محمد زارع ارنانی، محمدعلی زارع چاهوکی، مصلح آرانی صفحه 75
    مرحله جوانه زنی گیاهان یکی از مراحل مهم در طول دوره رشد آن ها است که اغلب تحت تاثیر تنش های محیطی به ویژه شوری و خشکی قرار می گیرد. به منظور بررسی چگونگی جوانه زنی گونه آسمانی گچ دوست در سطوح مختلف شوری و خشکی دو آزمایش جداگانه در3 تکرار و قالب طرح کاملا تصادفی برنامه ریزی گردید. آزمایش خشکی با 5 سطح (شاهد، 3-، 7-، 11- و 18- بار) و آزمایش شوری در 2 نوع نمک NaCl و مخلوطNaCl + Na2SO4 هر یک در 6 سطح (شاهد، 3-، 7-، 11-، 18- و 36- بار) انجام شد. برای ایجاد شرایط تنش شوری و خشکی به ترتیب از NaCl، مخلوط NaCl + Na2SO4 (به نسبت 50%) و 6000 PEG استفاده شد. نتایج نشان داد که تنش شوری و خشکی در سطوح بالا، درصد و سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه را به طور معنی دار (P< 0/05) کاهش می دهد. گونه آسمانی گچ دوست در خشکی 11- بار و شوری 18- بار در دو تیمار NaCl و مخلوط NaCl + Na2SO4، به ترتیب 53/95%، 53/66% و 77/81% جوانه زنی دارد. به طورکلی می توان چنین نتیجه گیری نمود که کاهش درصد جوانه زنی درگونه آسمانی گچ دوست به علت کاهش پتانسیل اسمزی است و این گیاه از گونه های مقاوم به شوری و خشکی است.
    کلیدواژگان: آسمانی گچ دوست، تنش شوری، تنش خشکی، جوانه زنی
|
  • R. Bagheri, N. Hamzehnejhad Page 1
    Different responses of some weed species to Peganum harmala L. allelochemicals requires to find resistant species to this plant (with high allelopathy potentiality) in order to improvement of critical rangelands. In order to determine allelopathic potential of Peganum harmala L. on two important rehabiting species such as Agropyron desertorum and Agropyron elongatum, the effects of factors of this donor plant as kinds of powder (aerial and uederground parts), propertion levels (0, 5, 10, 15 and 20%) and phenology stages (vegetative, flowering and seeding) were measured on germination (speed and percentage) and grow (root and stem length) indices in factorial design with 3 replications. Another experiment was done to investigate the effects of natural habitate soil in a rondom design with 3 replications. Allelochemicals effect in seeding stage on all dependent variables of two recipient species was lower than vaegetative and flowering stages. All indices was decreased with an increase in powder propertion. Significanthly negative response of germination and growth indices was observed in allelochemicals of aeria part and this response was severe in Agropyron desertorum Considering the negatively lower response of Agropyron elongatum to large amount of Peganum harmala dry matterr powder the effects of natural habitate soil, Agropyron desertorum is prefered for improving rangelands with Peganum harmala bed. Harvesting of aerial parts of Peganum harmala before and after rehabitation projects are recommonded for decreasing of its allelopathic effects.
    Keywords: Allelopathy, Inhibitory effect, Allelochemicals, Weeds
  • H. Joneidi, M. A. Zare Chahouki, H. Azarnivand, A. Sadeghipour Page 15
    The main objective of this research is to measure the impact of land use changes and biological restoration on C and N storage in some arid rangelands of Semnan province covered by Artemisia sieberi species. In this study two sites in Ghooshe and Ivanaky were selected. To estimate C and N storages and their distribution in the different treatments, biomass (above ground and below ground), soil (0-25, 25-50, 50-75 cm) and litter factors were sampled and analyzed. Results show that both land use change to Haloxylon ammodendron and Pistachia vera plantations have increased 89% and 185% in carbon and 84% and 172% in nitrogen of biomass, respectively. However H. ammodendron plantations have increased C storage of soil but pistachio has decreased C and N storages of soil. Generally Haloxylon plantation has considerably increased fixation carbon and nitrogen of the ecosystem. Similar results are not observed for land use change into pistachio plantations. The reasons of this observed differences result may be related to more extension of root biomass in Haloxylon in compare with Pistachio and effect of agriculture practices on decreasing C and N storage of the soil.
    Keywords: Land use change, Haloxylon, Pistachia plantation, C, N storage, Artemisia sieberi, Semnan
  • M. Shakeri Page 26
    Arid lands of Iran, such as Yazd province, are the main regions for cultivating and economic production of pomegranate (Punica granatum L.). Low precipitation, dry and warm summer, cold winter and environmental stress, especially drought and frost, are ecological characteristics of these regions. Based on some important climatological indicators, coldness and frost in January 2008 was an unexpected event for Yazd province and other desert areas in Iran. Therefore, study of chilling and frost effects on pomegranate were conducted and continued for 2 years. Number of 180 pomegranate orchards were visited in the main centers of pomegranate production and questionnaires were completed by interviewing with gardeners. Data of these questionnaries were analyzed by using one sample T-test in SPSS. Simultaneously, 22 sites were selected in the main pomegranate production centers of Yazd province. In each site, 3 orchards with good, normal and weak quality of management and in each orchard 10 trees of prevailing cultivars, were randomly selected. In the next step, several factors such as intensity of damage on these trees were studied. Results show that due to coldness and frost in winter, most of pomegranate orchards were damaged. Sweet cultivars comparing to sour, white skin comparing to red skin, old trees comparing to young and gardens with weak management comparing to good management were effective on yield, fruitquality and tree damage. However, these frost resistances were broken in severe frosts and all cultivars of pomegranates were damaged. Roots were safe against frost and were produced plentiful shoots in all cases, even in regions with a minimum temperature of -24 C˚ in winter
    Keywords: Pomegranate, Punica granatum, Chilling, frost, Arid lands, Yazd
  • M. T. Sehhati Page 39
    Lithology of large part of Lamerd rangelands in south of Fars province is Bakhtiari geology formation. Sandstone and conglomerate rocky slopes in this geology formation were analyzed in this study area. Then, several factors affecting on plant canopy were evaluated in both field and laboratory studies. In regard to the changes resulting from water erosion and slope, areas with the slopes of less than 100% (perpendicular to the layers along rocky) and slopes of more than 100% (on rock layers) were selected for taking samples. In each site, 35 transects with a length 5 m were randomly laid out throughout the study area in north aspect and along those transects, percentage of vegetation cover and numbers of large crack wide, medium crack wide, small crack wide, large crack depth, medium crack depth, small crack depth, large crack length, medium crack length, small crack length were measured. In addition, laboratory tests were conducted to measure soil characteristics and moisture content of the soil inside the cracks. Analysis of soil properties showed that the moisture content was significantly differed (p<0.05) among the three depths of 0-10, 10-30 and 30-50 cm in both sandstone and conglomerate rocky. But, the differences between other soil properties were insignificant statistically. Results indicate that there are significantly differences between crack properties in vegetation cover in the conglomerate and sandstone rocks and between two slope classes in each rock. Moreover, vegetation cover has positively significant relationships with increase of crevice wide and depth in each lithologic unit. It was concluded that the differences of crevice properties could be prominent role in vegetation cover changes in the crevice characteristics could be related to rocky type and stratigraphy in different slopes.
    Keywords: Geology formation, Crevice, Slope, Vegetation cover, Lamerd
  • J. Abdollahi, H. Naderi, A. Okhovatiyan, M. Tabatabai Zade Page 49
    Range management concerns the important knowledge on indicator plant species, in particular, their ecological behavior in relation to the main environmental variable. This study aimed to assess the effect of important environmental variables such as rainfall and soil characteristics on Artemisia sieberi species in the steppe region of Yazd. For this purpose, 14 various habitats of this plant species were selected and their canopy cover and forage yields were measured using plot-transect method in each year. For each sampled habitat, one composite sample was collected from profiles of 0-40 cm depth. Measured soil properties were included: gravel, texture, organic matter, calcium carbonate (TNV), gypsum, pH, EC, soluble ions (Na+, Mg2+ and Ca2+) and SAR. Rainfall data was collected from nearby climatological stations. The relationships between A. sieberi and environmental variables were determined using of Redundancy Analysis (RDA) method. Application of RDA indicated that on the first canonical axis, mean annual rainfall, organic carbon, percentage sand content and EC have the highest intra-set correlation (r = 0.8, r = 0.63, r = -0.74 and r = -0.38), thus were as the strongest effective environmental variables for Artemisia sieberi growing parameters. Calcium carbonate (TNV) and saturation percentage (SP) showed significant correlation with CCA axis 2 (r = 0.65 and r = -0.43) and had lower effect on this species. These mentioned environmental gradients accounted for 83% of the species–environment relationship among the study sites.
    Keywords: Artemisia sieberi, Ordination, Environmental variables, Redundancy Analysis (RDA), Yazd
  • R. Erfanzadeh, S. H. Hosseini Kahnuj, G. A. Dianati Tilaki Page 64
    This study aimed to compare soil seed bank characteristics (density, diversity, richness and its similarity with above ground vegetation) between grazed and ungrazed areas, and between two different depths, 0-5 and 5-10 cm in rangelands of Kahnuj, Kerman province. Thirty plots in 2×2 m dimentions in ungrazed area and 135 plots in grazed area were established. Soil samplings were collected in each plot in two different depths after seed dispersion. The cover percentage of all vascular plants was estimated during the next growth season. Soil samplings were then treated in a cold condition for three months and were transported to greenhouse to allow viable seeds to germinate. All seedlings germinated in the greenhouse were identified and removed after identification step.Soil seed bank density per square meter, seed composition richness, seed diversity and similarity between soil seed bank and above ground vegetation were calculated for each plot and for each depth. Non parametric test (Mann-whitney U) was used to compare soil seed bank characteristics between the two depths and between grazed and ungrazed areas. Results showed that soil seed bank density and similarity between seed bank and above ground vegetation were higher in ungrazed area than grazed area. All studied seed bank characteristics were higher in upper soil layer than deeper soil layer. Generally, it can be concluded that the exclosure can be improved vegetation by soil seed bank in this area.
    Keywords: Animal grazing, Exclosure, Soil depth, Soil seed bank, Vegetation cover
  • M. Mansoori Shavazi, M. A. Hakim Zade, M. Zare Ernani, M. A. Zare Chahouki, A. Mosleh Arany Page 75
    Germination of plants as an important growing stages, are often influenced by environmental stresses, particularly drought and salinity. In order to study the germination of Anabasis calcarea, different levels of salinity and drought in two separate experiments and in three replications, were conducted in a randomized complete design. The experiments were conducted using drought stress with 5 levels of concentration (Control, -3, -7, -11 and -18 bar) and salinity stress also were done with 6 levels (Control, -3, -7, -11, -18 and -36 bar). Drought stress induces with PEG600 and salinity stress applied using two salts, including NaCl and mixed NaCl and Na2SO4 in ratio of 1:1. Results show that high levels of salinity and drought reduces the rate of germination, plumule and radicle length significantly (P<0.05). The germination percentage of Anabasis calcarea in drought stress of -11 bar and salinity of -18 bar in two treatments of NaCl and NaCl + Na2SO4 were 95.5%, 66.5%, and 81.8%, respectively. It can be concluded that decreasing in germination percentage of the species is due to the decrease in osmotic potential. General results show that the Anabasis calcarea is resistant to drought and salinity.
    Keywords: Anabasis calcarea, Salinity stress, Drought stress, Germination