فهرست مطالب

پژوهش های کاربردی زراعی - پیاپی 108 (پاییز 1394)

نشریه پژوهش های کاربردی زراعی
پیاپی 108 (پاییز 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/09/25
  • تعداد عناوین: 19
|
  • عزیز مجیدی، کامبیز خوارزمی صفحات 1-7
    یونجه مقادیر قابل توجهی از عناصر پتاسیم و منیزیم خاک را جذب می کند. کود دهی پتاسیم عملکرد یونجه را افزایش داده ولی تغییرات عملکرد ناشی از مصرف توام پتاسیم و منیزیم، هنوز بدرستی شناخته نشده است. فرض ما براین اساس استوار بود که روابط آنتاگونیستی پتاسیم و منیزیم، عملکرد یونجه را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی برهم کنش پتاسیم و منیزیم بر عملکرد یونجه و اجزای عملکرد بود. آزمایش به صورت فاکتوریل شامل چهار سطح پتاسیم ) 0، 100 ، 200 و 300 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار( و سه سطح منیزیم ) 0، 100 و 200 کیلوگرم سولفات منیزیم در هکتار( در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بود. مصرف پتاسیم تولید ماده خشک گیاه را افزایش داد. جذب کل پتاسیم در گیاه بطور قابل ملاحظه ای با افزایش سطوح پتاسیم افزایش یافت و در تیمار 30 کیلو گرم سولفات پتاسیم به 1440 کیلو گرم در هکتار در مقایسه با 900 کیلو گرم در هکتار تیمار شاهد رسید. سطوح منیزیم سبب افزایش اندک ماده خشک گیاه شد. مصرف پتاسیم غلظت و جذب منیزیم در بافت گیاه را کاهش داد. منیزیم موجب کاهش جذب پتاسیم در گیاه شد. افزایش سطوح پتاسیم عملکرد بذر یونجه، غلظت و جذب پتاسیم در دانه را افزایش داد. منیزیم هیچگونه تاثیری بر عملکرد دانه و مقدار منیزیم دانه نداشت. پتاسیم قابل عصاره گیری به روش استات آمونیوم (ke)در خاک بطور قابل ملاحظه ای در تیمار شاهد کاهش و در سایر تیمارهای سطوح پتاسیم افزایش نشان داد.
    کلیدواژگان: یونجه (Medicago sativa L)، پتاسیم، منیزیم، عملکرد
  • حسین میر سیدحسینی، ریحانه ایوانی، غلامرضا ثواقبی صفحات 8-16
    مواد آلی بر مبنای نسبت C/N و نوع تر یکبات می توانند تاثیر متفاوتی بر زیست فراهمی عناصر در خاک داشته باشند. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر منابع مختلف کودهای آلی بر زیست فراهمی دو عنصر مس و روی در خاک انجام شد. خاکی با بافت رسی سیلتی و سه نوع کود آلی شامل کود دامی، لجن فاضلاب و کمپوست زباله شهری در 2 سطح 25 / 1%، 5/ 2% و شاهد در نظر گرفته شد. آزمایش در دو مرحله انکوباسیون و کاشت گل خانه ای ذرت ). Zea mays L ( به اجراء درآمد. هر دو آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار به همراه شاهد بودند. در آزمایش اول، خاک های تیمارشده با کودهای آلی به مدت هشت هفته در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای 25 درجه سانتی گراد تحت انکوباسیون قرارگرفتند؛ و نمونه های خاک در فواصل زمانی صفر، چهار و هشت هفته از داخل گل دانها برداشته شدند. نتایج نشان داد که بیشینه میزان روی ) Zn ( قابل عصاره گیری به روش DTPA به ترتیب با 41 / 148 و 156 / 7 mg kg-1 به دو سطح 1/ 25 و 2/ 5 درصد تیمار لجن فاضلاب شهری، و کمینه آن با 103 / 74 mg kg-1 به کود دامی تعلق داشت. بیش ترین میزان مس ) Cu ( قابل استخراج با DTPA به ترتیب با 10 / 28 ، 45 / 28 و 28 / mg kg-141 مربوط به دو سطح 1/ 25 و 2/ 5درصد تیمار کمپوست زباله شهری و سطح 2/ 5 درصد لجن فاضلاب شهری بود. بررسی تغ ییرات زمانی نشان داد که با گذشت زمان مقدار عنصر روی کاهش ولی عنصر مس تا زمان چهار هفته افزایش )و بعد از آن کاهش( یافت. نتایج کشت گل دانی نشان داد که تمامی تیمارها به جز تیمارهای لجن فاضلاب شهری باعث افزایش عمل کرد گیاه شدند. بیشینه میزان روی و مس جذب شده توسط گیاه )به ترتیب با 18 / 82 mg kg-1 و 1/ 15 ( مربوط به لجن فاضلاب شهری بود.
    کلیدواژگان: ذرت، کود دامی، کمپوست زباله شهری، لجن فاضلاب شهری
  • بررسی اثر کاربرد سوپرجاذب و کم آبیاری بر صفت های مورفولوژیک و فیزیولوژیک آفتابگردان
    صفحات 17-23
    این آزمایش با هدف بررسی اثر کم آبیاری و سوپرجاذب بر صفت های مورفولوژیک و فیزیولوژیک آفتابگردان کولتیوار Master در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 15 تیمار و 3 تکرار اجرا گردید. کم آبیاری در 3 سطح )آبیاری در 75 %، 50 % و 25 % ظرفیت مزرعه ای( و پلیمر در پنج سطح )صفر، 75 / 0، 5/ 1، 25 / 2 و 3 گرم در هر کیلوگرم خاک( بود. گلدان ها هر روز وزن شده و زمانی که رطوبت خاک به ترتیب به 75 %، 50 % و 25 % ظرفیت مزرعه ای می رسید، آبیاری انجام می گرفت. اثر مقادیر مختلف پلیمر و آب مصرفی بر تمام صفت های مورد ارزیابی بسیار معنی دار بود. کم آبیاری، مقدار صفت های مورد مطالعه از جمله تعداد برگ فعال در مرحله گلدهی و میزان کلروفیل آن، وزن صددانه و عملکرد دانه را کاهش داد. میزان کاهش با کم آبیاری برای صفت عملکرد در 50 درصد ظرفیت مزرعه ای 32 درصد و در 25 درصد ظرفیت مزرعه ای 71 درصد و برای صفت میزان کلروفیل در 50 درصد ظرفیت مزرعه ای 8 درصد و در 25 درصد ظرفیت مزرعه ای 42 درصد نسبت به آبیاری خوب ) 75 درصد ظرفیت مزرعه ای( بود. اما کاربرد سوپرجاذب اثرات منفی کم آبیاری را به ویژه در مقادیر بالای پلیمر ) 25 / 2 و 3 گرم در کیلوگرم خاک( تعدیل کرد. بهترین تیمار از لحاظ میزان عملکرد مربوط به آبیاری در 75 درصد ظرفیت مزرعه ای و مقدار 25 / 2 و 3 گرم پلیمر در کیلوگرم خاک بود. در حالیکه بهترین تیمار از لحاظ میزان کلروفیل مربوط به آبیاری در 50 درصد ظرفیت مزرعه ای و مقدار 3 گرم پلیمر در کیلوگرم خاک بود. نتایج نشان داد که افزایش مقدار سوپرجاذب منجر به افزونی میزان صفت های مذکور می گردد. میزان افزایش با کاربرد 3 گرم پلیمر در کیلوگرم خاک برای صفت کارایی اقتصادی مصرف آب ( 60 )WUE درصد و برای صفت عملکرد 31 درصد نسبت به عدم کاربرد پلیمر بود. به نظر می رسد که کاربرد پلیمر سوپرجاذب فواصل آبیاری در آفتابگردان را افزایش داد.
    کلیدواژگان: آفتاب گردان، کم آبیاری، سوپرجاذب
  • رحمان رجبی صفحات 24-34
    این پژوهش به منظور بررسی اثر کار برد همزمان ازت و فسفر بر عملکر دانه و همچنین وجود تنوع ژنتیکی بین ارقام گندم نان از نظر جذب این عناصر و سایر عناصر ریز مغذی و فیتیک اسید در دانه 18 ژنوتیپ پیشرفته گندم نان و دو رقم سرداری و آذر- 2 به عنوان شاهد طی سال های 86 - 1384 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در دو شرایط مصرف کود وعدم مصرف کود در موسسه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود در غرب ایران انجام شد. پس از انجام تجزیه واریانس، صفات مختلف از نظر وراثت پذیری، ضریب تغیرات ژنوتیپی و فنوتیپی و واریانس ژنتیکی و فنوتیپی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس عملکرد دانه در دو شرایط کودی فوق، شاخص کارایی عملکرد دانه) GYEI ( برای هر ژنوتیپ محاسبه شد. تجزیه واریانس نشان داد که اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ ها برای اکثر صفات مورد بررسی وجود داشت که نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی در این ژنوتی پها است. کاربرد همزمان کود ازت و فسفر) NP ( عملکرد کل دانه را بطور معنی داری افزایش داد به طوری که در طی دو سال بررسی به ترتیب باعث افزایش 21 و 14 درصدی عملکرد دانه شد. همچنین با کاربرد کود NP غلظت عناصر آهن، روی و بر افزایش و غلظت عناصر ازت، فسفر و پتاسیم در دانه کاهش یافت. در این آزمایش اثر کاربرد همزمان کود NP باعث کاهش نسبت مولی اسید فیتیک به روی شد که کم بودن این نسبت بیانگر بالا بودن دسترسی زیستی آهن و روی موجود در دانه گندم است. در مقایسه با ارقام آذر- 2 ، سرداری، به ترتیب 9 و 14 ژنوتیپ، از نظر نسبت اسید فیتیک به روی برتر بودند. از لحاظ شاخص کارایی عملکرد دانه بین ارقام تنوع ژنتیکی زیادی دیده شد. از نظر این شاخص به ترتیب 2 و 3 ژنوتیپ برتر از آذر- 2 و سرداری بودند. ضریب تنوع فنوتیپی برای کلیه صفات بیشتر از تنوع ژنتیکی بود. بیشترین ضریب تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی مربوط به درصد فسفر بود. بالاترین وراثت پذیری مربوط به عملکرد دانه) 69 / 60 %= h2 ( و کمترین وراثت پذیری مربوط به اسید فیتیک) 63 / 7%= h2 ( بود. بطور کلی می توان چنین استنباط کرد که کاربرد ازت و فسفر، غلظت عناصر غذایی و عملکرد گندم دیم را تحت تاثیر قرار می دهد و همچنین بین ارقام از نظر کارایی مصرف عناصر غذایی تنوع ژنتیکی وجود دارد.
    کلیدواژگان: گندم، ازت، فسفر، تنوع ژنتیکی و شاخص کارایی عملکرد دانه
  • بهرام میرشکاری صفحات 35-42
    این پژوهش به منظور بررسی اثر کار برد همزمان ازت و فسفر بر عملکر دانه و همچنین وجود تنوع ژنتیکی بین ارقام گندم نان از نظر جذب این عناصر و سایر عناصر ریز مغذی و فیتیک اسید در دانه 18 ژنوتیپ پیشرفته گندم نان و دو رقم سرداری و آذر- 2 به عنوان شاهد طی سال های 86 - 1384 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در دو شرایط مصرف کود وعدم مصرف کود در موسسه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود در غرب ایران انجام شد. پس از انجام تجزیه واریانس، صفات مختلف از نظر وراثت پذیری، ضریب تغیرات ژنوتیپی و فنوتیپی و واریانس ژنتیکی و فنوتیپی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس عملکرد دانه در دو شرایط کودی فوق، شاخص کارایی عملکرد دانه) GYEI ( برای هر ژنوتیپ محاسبه شد. تجزیه واریانس نشان داد که اختلاف معنی داری بین ژنوتی پها برای اکثر صفات مورد بررسی وجود داشت که نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی در این ژنوتی پها است. کاربرد همزمان کود ازت و فسفر) NP ( عملکرد کل دانه را بطور معنی داری افزایش داد به طوری که در طی دو سال بررسی به ترتیب باعث افزایش 21 و 14 درصدی عملکرد دانه شد. همچنین با کاربرد کود NP غلظت عناصر آهن، روی و بر افزایش و غلظت عناصر ازت، فسفر و پتاسیم در دانه کاهش یافت. در این آزمایش اثر کاربرد همزمان کود NP باعث کاهش نسبت مولی اسید فیتیک به روی شد که کم بودن این نسبت بیانگر بالا بودن دسترسی زیستی آهن و روی موجود در دانه گندم است. در مقایسه با ارقام آذر- 2 ، سرداری، به ترتیب 9 و 14 ژنوتیپ، از نظر نسبت اسید فیتیک به روی برتر بودند. از لحاظ شاخص کارایی عملکرد دانه بین ارقام تنوع ژنتیکی زیادی دیده شد. از نظر این شاخص به ترتیب 2 و 3 ژنوتیپ برتر از آذر- 2 و سرداری بودند. ضریب تنوع فنوتیپی برای کلیه صفات بیشتر از تنوع ژنتیکی بود. بیشترین ضریب تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی مربوط به درصد فسفر بود. بالاترین وراثت پذیری مربوط به عملکرد دانه) 69 / 60 %= h2 ( و کمترین وراثت پذیری مربوط به اسید فیتیک) 63 / 7%= )h2 بود. بطور کلی می توان چنین استنباط کرد که کاربرد ازت و فسفر، غلظت عناصر غذایی و عملکرد گندم دیم را تحت تاثیر قرار می دهد و همچنین بین ارقام از نظر کارایی مصرف عناصر غذایی تنوع ژنتیکی وجود دارد.
    کلیدواژگان: گندم، ازت، فسفر، تنوع ژنتیکی و شاخص کارایی عملکرد دانه
  • ارزیابی تحمل به خشکی در برخی از ژنوتیپ های عدس در منطقه اردبیل
    شاهین واعظی صفحات 43-52
    به منظور بررسی اثرات تنش خشکی بر عملکرد و اجزای عملکرد ده ژنوتیپ عدس و ارزیابی برخی از شاخص های مقاومت و حساسیت به خشکی، از جمله شاخص حساسیت به تنش ) SSI (، شاخص تحمل تنش ) TOL ( ،میانگین حسابی ) MP ( ، میانگین هندسی بهره وری ) GMP ( و شاخص تحمل به تنش ) STI ( آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در شرایط دیم )تنش خشکی( و آبی )بدون تنش( در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس مرکب تفاوت معنی داری را در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه از نظر تمام صفات مورد مطالعه نشان داد. مقایسه میانگین صفات مورد بررسی نشان داد که ژنوتیپ های محلی قزوین، 225-12-C و 22،15 - 22 - 418 دارای بیشترین میزان عملکرد دانه در هر دو شرایط دیم و آبی بودند. نتایج بررسی همبستگی بین صفات مورد مطالعه نشان داد که عملکرد دانه بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار را با صفات شاخص برداشت، تعداد نیام پر در بوته، عملکرد بیولوژیک و ارتفاع بوته داشت. همبستگی عملکرد دانه با صفات تعداد روز تا 50 درصد گلدهی منفی و بسیار معنی دار و با صفات تعداد روز تا زمان رسیدگی منفی و معنی دار بود که نشان می دهد که ژنوتیپ هایی دیرگل و دیررس از عملکرد کمتری برخور دار بوده اند. با توجه به مقادیر میانگین عملکرد دانه و ضرایب همبستگی ساده بین شاخص های میانگین هندسی بهره وری ) GMP ( و تحمل به خشکی ) STI (، با عملکرد دانه در هر دو محیط آبی و دیم می توان آنها به عنوان مناسبترین شاخص های ارزیابی مقاومت به خشکی و برای انتخاب ژنوتیپ های عدس با پتانسیل عملکرد بالا در هر دو محیط دیم )تنش خشکی( و آبی )بدون تنش خشکی( استفاده کرد. در این بررسی ژنوتیپ های محلی قزوین ، 225 12-C و 22،15 - 22 - 418 نسبت به سایر ژنوتیپ ها از تحمل بیشتری به خشکی و با عملکرد دانه بالاتری در هر دو محیط دیم و آبی بودند.
    کلیدواژگان: عدس، تحمل خشکی، صفات زراعی، عملکرد دانه، شاخص تحمل به خشکی
  • مهدی صادقی پور مروی صفحات 53-64
    در یک مطالعه مزرعه ای، اثر مقادیر مختلف کود حیوانی و نیتروژن بر خصوصیات کمی و کیفی اسفناج ) Spinacea Oleracea (، بررسی شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در طی سال ) - 1388 ( انجام شد. کود دامی )فاکتور اصلی( در 4 سطح 0، 10 ، 20 و 30 تن در هکتار از منبع کود دامی پوسیده و نیتروژن )فاکتور فرعی( در 4 سطح 0، 150 ، 200 و 250 کیلوگرم نیتروژن ) N( در هکتار از منبع اوره، مصرف شد. پس از برداشت، وزن تازه ساقه و برگ اسفناج و مقدار نیترات آن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد اثر اصلی فاکتورکود حیوانی و اثر اصلی فاکتور نیتروژن بر عملکرد، عملکرد نسبی، کارایی مصرف کود و آب، بازده زراعی و نیترات از نظر آماری معنی دار بود. برهمکنش فاکتور کود حیوانی و نیتروژن، فقط بر عملکرد نسبی، کارایی مصرف آب و کود معنی دار بود. توصیه کودی برای حصول عملکرد بهینه، با در نظر گرفتن حد مجاز نیترات در گیاه اسفناج، 30 تن کود دامی در هکتار به همراه 150 کیلوگرم نیتروژن ) N( در هکتار بود.
    کلیدواژگان: اسفناج، کود حیوانی، نیترات، نیتروژن
  • حمیدرضا فنایی، غلامعلی کیخا، نورالله داوطلب، فرحناز سراوانی صفحات 65-73
    به منظور بررسی اجزای عملکرد و عملکرد دانه ژنوتیپ های کلزا در واکنش به کاشت تاخیر، آزمایشی طی دو سال زراعی به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی زهک-زابل اجراء گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل تاریخ کاشت در چهار سطح ) 10 آبان، 25 آبان، 10 آذر و 25 آذر( به عنوان فاکتور اصلی و ژنوتیپ در چهار سطح )رقم آرج یاس، هیبرید هایولا 401 ، لاین های PP-308/8 و PP-401/15E ( به عنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج حاصل از تجزیه مرکب نشا نداد که اثر تاریخ کاشت، بجز درصد روغن و ژنوتیپ، بجز تعداد خورجین در بوته بر عملکرد دانه و سایر صفات مورد بررسی از لحاظ آماری معنی دار بودند. اما اثر سال تنها بر درصد روغن، عملکرد روغن و روز تا شروع گلدهی در سطح احتمال ) 01 / p>0 ( معنی دار بود. با تاخیر در کاشت، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، ارتفاع بوته، عملکرد روغن و عملکرد دانه کاهش نشان دادند. بیشرین عملکرد دانه به میزان 2989 کیلوگرم در هکتار، در تاریخ کاشت اول ) 10 آبان( و کمترین عملکرد دانه با 39 درصد کاهش تولید در تاریخ کاشت چهارم ) 25 آذر( تولید شد. در بین ژنوتی پهای مورد بررسی، هیبرید هایولا 401 با تولید 2701 کیلوگرم در هکتار و رقم آرج یاس با 2453 ک یلوگرم در هکتار، نسبت به ژنوتی پهای دیگر بیشترین عملکرد دانه را داشتند. نتایج همبستگی ساده میان صفات مورد بررسی نشان داد که از بین اجزای عملکرد، تعداد خورجین در بوته و تعداد دانه در خورجین به ترتیب با ضرایب همبستگی ) ** 82 / r= 0 ( و )** 62 / r=0 ( و در بین دیگر صفات، عملکرد روغن و تعداد روز تا شروع گ لدهی به ترتیب با ضرایب )** 98 / r 0 =( و r= 0/59*( (، بیشترین همبستگی مثبت را با عملکرد دانه داشتند. بر اساس نتایج بدست آمده می توان نتیجه گیریک رد که تاریخ کاشت اوایل آبان و استفاده از هیبرید هایولا 401 و رقم اوپی آرج یاس در شرایط منطقه قابل توصیه باشد.
    کلیدواژگان: ژنوتیپ، عملکرد دانه، کاشت تاخیری، کلزا
  • قباد شعبانی، محمدرضا چایی چی، محمدرضا اردکانی، یورگن فریدل، یورگن فریدل صفحات 74-80
    در نظا مهای تناوبی غلات-لگوم های یکساله، سختی بذر جهت حفظ ذخیره بذر در خاک ضرورت دارد که تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی و مدیریتی قرار می گیرد. به منظور مطالعه اثر نظام های مختلف تغذیه ای، گذشت زمان و شرایط برداشت بر روند شکست سختی بذر در یونجه یکساله Medicago scutellata cv. Robinson آزمایشی در سال زراعی 88 - 1387 در قالب کر تهای خرد شده در زمان با سه تکرار در دو مکان متفاوت در معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم )سرارود( و ایستگاه تحقیقات حاصلخیزی خاک کرمانشاه )ماهیدشت( در شرایط دیم اجرا شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد بیشترین شکست سختی بذر به میزان حدود 13 درصد در ایستگاه سرارود بوده است. با گذشت هشت ماه از زمان رسیدگی فیزیولوژیکی بذور، در هر دو ایستگاه حدود 14 درصد از سختی بذر شکسته شد. همچنین با تیمار برداشت و عدم برداشت علوفه در پایان دوره آزمایش به ترتیب حدود 12 و 13 درصد در شرایط اجرای این آزمایش سختی بذر آنها شکسته شد.
    کلیدواژگان: یونجه یکساله (Medicago scutellata)، سختی دانه، نظام کوددهی، کشت دیم
  • بهرام مسعودی، محمدرضا بی همتا، سیدعلی پیغمبری، حمیدرضا بابایی صفحات 81-90
    به منظور بررسی صفات زراعی موثر و شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر عملکرد تیپ های مختلف رشدی سویا و انتخاب بهترین ارقام از نظر عملکرد، 364 ژنوتیپ سویا، شامل 35 ژنوتیپ رشد محدود، 183 ژنوتیپ رشد نیمه محدود و 149 ژنوتیپ رشد نامحدود، اکثرا از گروه های رسیدگی 1 تا 4 در یک طرح آگمنت با سه شاهد در موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج مطالعه شدند. در این مطالعه 24 صفت کمی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه به مولفه ها نشان داد که در ژنوتیپ های با تیپ رشدی محدود، نیمه محدود و نامحدود به ترتیب 6، 5 و 4 مولفه مجموعا به ترتیب 89/75 ، 82/75 و 95 / 82 درصد از تغییرات داده ها را توجیه کردند. از لحاظ عملکرد در بین ژنوتیپ های رشد محدود، نیمه محدود و نامحدود به ترتیب ژنوتیپ های Dorekswie A2 ،Alianka و B-121 دارای بالاترین عملکرد دانه در بین ژنوتیپ های مورد بررسی در بای پلات حاصل از مولفه اول و دوم بودند. با توجه به نتایج می توان نتیجه گیری کرد که در اصلاح برای هر مولفه باید به صفات مرتبط با آن مولفه توجه شود به این دلیل که ژن یا ژن هایی که صفت تعداد دانه در بوته را کنترل می کنند، وزن بوته، وزن دانه در بوته و صفات دیگر معنی دار در این مولفه را نیز به احتمال خیلی زیاد کنترل می کنند و مولفه یا ژنی که این صفات را کنترل می کند، مولفه یا ژن مشترک می باشد و بدین ترتیب از نتایج این قسمت می توان در اصلاح نباتات به ویژه در انتخاب غیر مستقیم استفاده نمود.
    کلیدواژگان: سویا، تجزیه به مولفه ها، عملکرد، صفات زراعی تیپ های مختلف رشدی
  • تاثیر مقادیر نیتروژن و تعداد نشاء بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام برنج فجر و شیرودی
    رحیم شهیدی پور، علیرضا دانشمند، حمیدرضا مبصر، حسن یوسف نیا پاشا صفحات 91-98
    به منظور مطالعه تاثیر مقادیر مختلف کود نیتروژن و تعداد نشاء بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم برنج فجر و شیرودی، آزمایشی مزرعه ای در شهرستان بابل در سال زراعی 1389 اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار با سه عامل شامل مقادیر کود نیتروژن ) 0، 5/ 57 و 115 کیلوگرم در هکتار( به عنوان عامل اصلی، تعداد نشاء در کپه ) 3، 4و 5 بوته( عامل فرعی و رقم )فجر و شیرودی( به عنوان عامل فرعی فرعی انجام گرفت. نتایج نشان داد که مقادیر مختلف کود نیتروژن بر صفاتی مانند عملکرد شلتوک، شاخص برداشت، تعداد پنجه بارور، تعداد خوشه و عملکرد بیولوژیک اثر معنی داری داشته و بین سطوح مختلف نشاء در همه صفات مورد مطالعه بجز تعداد خوشه، عملکرد شلتوک و عملکرد بیولوژیک تفاوت معنی داری وجود نداشت. مصرف کود نیتروژن به طور معنی داری موجب افزایش عملکرد شلتوک در مقایسه با تیمار شاهد )عدم مصرف کود نیتروژن( شد. اثرات متقابل رقم در مقدار کود نیتروژن نیز برای صفات عملکرد شلتوک و تعداد خوشه معنی دار گردید، بدین صورت که بیشترین مقدار عملکرد در تیمار با مقدار نیتروژن 115 کیلوگرم در هکتار و رقم شیرودی مشاهده شد. در بین صفات مورد مطالعه تعداد پنجه بارور، تعداد خوشه و عملکرد بیولوژیک بیشترین همبستگی را با عملکرد شلتوک داشتند.
    کلیدواژگان: برنج، نیتروژن، تعداد پنجه بارور، تعداد خوشه، عملکرد شلتوک
  • کاوه لیموچی صفحات 99-106
    این پژوهش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف فواصل کاشت سیب زمین ) 20 ، 25 و 30 سانتی متری( و رقابت علف های هرز در دو سطح رقابت تمام فصل و عدم رقابت تمام فصل علف های هرز با سیب زمینی بر عملکرد و صفات سیب زمینی اجرا گردید. سیب زمینی رقم آگریا در شرایط بدون استفاده از کودهای شیمیایی، علف و آفت کش ها، در مراحل کاشت و 5 سال قبل از آن در زمین کشت شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوکهای تصادفی به مدت یک سال اجرا گردید. اثر فواصل کاشت به عنوان عامل اصلی و تاثیر علف های هرز به عنوان عامل فرعی بر روی تمامی صفات در سطح 1% معنی دار گردید، ولی اثر متقابل دو عامل فقط روی عملکرد و وزن غده معنی دار گردید. بیشترین عملکرد همانند تعداد غده در بوته در شرایط عدم وجود علف هرز و در فاصله کاشت 25 سانتی متری با متوسط 37 / 10 تن در هکتار حاصل گردید. بیشترین وزن غده نیز در شرایط عدم وجود علف هرز و در فواصل کاشت 30 سانتی متری با متوسط 121 گرم بدست آمد. تعداد ساقه در بوته و تعداد ساقه اصلی در متر مربع بالکس ارتفاع بوته با کاهش تراکم که در نتیجه افزایش فواصل کاشت حاصل شد افزایش پیدا کردند. عملکرد غده ضریب همبستگی معنی داری را با تعداد غده در بوته )** 952 / 0( که در فواصل کاشت کم به شرط فراهم بودن مواد غذایی حاصل می گردد دارا بود.
    کلیدواژگان: سیب زمینی، تراکم، علف هرز
  • منظر طالبی فر، رضا تقی زاده، سید ابراهیم کمالی کیوی صفحات 107-113
    توسعه ارقام پر محصول، هدف اصلی در بسیاری از برنامه های اصلاح گندم است. با این حال، اثر برنامه به روابط بین عملکرد دانه و اجزای آن بستگی دارد. به منظور بررسی روابط بین عملکرد دانه با سایر عوامل موثر بر آن و اهمیت نسبی هر یک از آنها، چهار رقم گندم برای 9 صفت مورد بررسی قرار گرفتند. ضرایب همبستگی ساده بین صفات، ارتباط مثبت و معنی دار عملکرد دانه با شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در سنبله و تعداد دانه در متر مربع را نشان داد. ارتباط بالای صفات تعداد دانه در سنبله، تعداد دانه در مترمربع، وزن هزار دانه و تعداد سنبلچه در سنبله با عملکرد دانه در نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره خطی به روش گام به گام نیز اثبات گردید. تجزیه علیت، ارتباط مثبت و مستقیم صفات تعداد دانه در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و تعداد سنبلچه در سنبله با عملکرد دانه را نشان داد. تعداد دانه در سنبله مهمترین جزء از اجزای عملکرد دانه بوده و نیز با توجه به نقش موثر تعداد سنبلچه در سنبله، گزینش این دو صفت در افزایش عملکرد دانه از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود.
    کلیدواژگان: مرحله رشدی، کمبود آب، تنش خشکی، تجزیه علیت، رگرسیون
  • غلامرضا رحیمی درآباد، مرتضی برمکی، رئوف سیدشریفی صفحات 114-119
    به منظور ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد در کشت مخلوط سیب زمینی و گلرنگ بررسی حاضر در سال زراعی 1388 با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی را: کشت خالص سیب زمینی در تراکم ثابت 6 بوته در متر مربع، کشت خالص گلرنگ با تراکم های 6، 12 و 18 بوته در مترمربع و کشت مخلوط سیب زمینی )در تراکم 6 بوته در متر مربع( با گلرنگ در تراکم های 6، 12 ، 18 بوته در مترمربع تشکیل می دادند. گیاهان مذکور با استفاده از روش افزایشی کاشته شدند. نتایج تجزیه واریانس تیمارهای مربوط به عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی در کشت خالص و مخلوط با گلرنگ نشان داد که به جز تعداد ساقه در متر مربع، در سایر صفات مورد بررسی از جمله: تعداد غده در هر بوته و متوسط وزن غده های هر بوته در سطح احتمال 5% و عملکرد غده ها در سطح آماری 1% اختلاف معنی داری مشاهده شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس عملکرد و اجزای عملکرد گلرنگ در کشت مخلوط با سیب زمینی نشان داد که صفت تعداد طبق در بوته در سطح احتمال 5% و صفات مربوط به : تعداد دانه در طبق، وزن دانه در طبق و عملکرد دانه در سطح آماری 1% تفاوت معنی داری دارند. بالاترین مقدار نسبت برابری زمین برابر 12 / 1 متعلق به مخلوط 12 بوته در مترمربع گلرنگ و تراکم 6 بوته در مترمربع سیب زمینی مشاهده شد، به عبارت دیگر این تیمار کشت مخلوط نسبت به کشت خالص 12 درصد عملکرد بیشتری در واحد سطح تولید کرد .
    کلیدواژگان: کشت مخلوط، سیب زمینی، گلرنگ، تراکم کاشت، نسبت برابری زمین
  • محمد مهدی زاده، ابراهیم ایزدی دربندی، محمد تقی ناصری پوریزدی، مهدی راستگو، بیژن ملائکه نیکویی، حوریه نصیرلی صفحات 120-126
    به منظور بررسی تاثیر کودهای آلی مختلف بر ماندگاری و تجزیه علف کش متری بیوزین، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. عوامل مورد بررسی در این آزمایش شامل کاربرد علف کش متری بیوزین در 2 سطح ) 525 و 1050 گرم ماده تجاری در هکتار( و مواد آلی مختلف در 4 سطح )کودهای گاوی، گوسفندی، مرغی و کمپوست زباله شهری، به مقدار 40 تن در هکتار( به همراه شاهد بدون کاربرد کودهای آلی بودند. پس از کاربرد علف کش، نمونه گیری از خاک در عمق 0 تا 15 سانتی متری در فواصل زمانی 2 ساعت، 3، 7، 15 ، 30 ، 55 ، 90 و 120 روز پس از کاربرد متری بیوزین انجام شد و برای اندازه گیری باقیمانده متری بیوزین از دستگاه HPLC استفاده شد. تحلیل نتایج با استفاده از آنالیز رگرسیون و برازش داده ها به معادله سنتیکی درجه اول انجام شد. نتایج نشان دادند که افزایش مقدار کاربرد متری بیوزین تاثیر معنی داری در افزایش سرعت تجزیه آن نداشت، از طرفی مشاهده شد که تجزیه متری بیوزین با کاربرد کودهای آلی افزایش یافت، بطوریکه تجزیه متری بیوزین در تیمارهای کاربرد کمپوست زباله شهری و کود مرغی از سرعت بالاتری نسبت به سایر تیمارها برخوردار بود. نیمه عمر متری بیوزین در تیمار کاربرد 525 گرم در هکتار از 66 روز در تیمار شاهد به 46 روز در تیمار کمپوست و 50 روز در تیمار کاربرد کود مرغی و نیز در تیمار کاربرد 1050 گرم در هکتار نیمه عمر این علف کش از 5/ 67 روز در تیمار شاهد به 5/ 50 روز در تیمار کمپوست و 53 روز در تیمار کاربرد کود مرغی کاهش یافت. بر اساس نتایج این آزمایش کاربرد کودهای آلی ضمن تاثیرگذاری بر جمعیت و فعالیت های میکروبی خاک نقش مهمی در افزایش تجزیه علف کش متری بیوزین در خاک دارد.
    کلیدواژگان: کودهای آلی، متری بیوزین، معادله سینتیکی درجه اول، نیمه عمر
  • سمانه اسدی صنم، محسن زواره، حسن شکری واحد، پریسا شاهین رخسار صفحات 127-136
    به منظور بررسی عملکرد شلتوک، مقدار و کارایی نیتروژن در برنج دورگ )رقم بهار- 1( در واکنش به محلو لپاشی کود مکمل نیتروژن و پتاسیم، آزمایشی در قالب طرح بلو کهای کامل تصادفی با سه تکرار در موسسه تحقیقات برنج کشور رشت در سال زراعی 88 - 1387 انجام شد. تیمارهای آزمایشی، شامل محلو لپاشی کودهای نیتروژن و پتاسیم در مراحل مختلف رشد )به صورت محلو لپاشی نیتروژن در مرحله حداکثر پنج هزنی، آبستنی و مرحله حداکثر پنج هزنی و آبستنی ب هتنهایی و همراه با محلو لپاشی پتاسیم( بود. پاشش آب خالص به عنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد. نتایج آزمایش، افزایش عملکرد شلتوک و عملکرد پروتئین شلتوک را در تیمارهای محلو لپاشی پیش از گلدهی نیتروژن و پتاسیم در مقایسه با تیمار پاشش آب خالص با کمترین عدد عملکرد، نشان داد. بیشترین مقدار نیتروژن شلتوک و کاه و کلش در مرحله غلاف رفتن برنج ب هدست آمد. با ای نحال، اثر تیمارهای محلو لپاشی بر مقدار پتاسیم شلتوک معنی دار نبود. کارایی زراعی، فیزیولوژیک و بازیافت ظاهری نیتروژن تحت تاثیر هی چیک از تیمارهای محلو لپاشی قرار نگرفتند اما، کارایی جذب نیتروژن افزایش 8/ 14 درصدی را در مرحله حداکثر پنج هزنی نسبت به پاشش آب خالص نشان داد. بیشترین مقدار پروتئین دانه ) 6/ 11 درصد( مربوط به تیمار محلو لپاشی نیتروژن در مرحله حداکثر پنج هزنی و آبستنی در مقایسه با پاشش آب خالص است. در نهایت، می توان نتیجه گرفت که بهترین زمان پیش از گلدهی برای محلو لپاشی رقم بهار- 1 با کودهای نیتروژن و پتاسیم، مراحل حداکثر پنجه زنی و غلا فرفتن است.
    کلیدواژگان: برنج، محلول پاشی، کارایی نیتروژن، عملکرد پروتئین
  • مرجان دیانت، محمود عباسی، حمیرا سلیمی صفحات 137-142
    به منظور بررسی درصد زنده مانی بذور علف های هرز در روند پوسیدگی کود دامی، آزمایشی به صورت عاملیل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه عامل در تابستان و پاییز سال 1388 در موسسه تحقیقات دامپزشکی دانشگاه تهران و بخش علف های هرز موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور انجام شد. عامل ها شامل رطوبت در 2 سطح، کلش در 4 سطح و زمان نمونه برداری بذور علف های هرز در 5 سطح بودند. آزمایش با 4 تکرار روی 13 گونه بذر علف های هرز انحام شد و درصد زنده مانی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. از 13 گونه بذر علف هرز مورد بررسی، 10 گونه به طور کامل از بین رفتند. اثر افزودن کلش و اثر زمان نمونه برداری روی درصد زنده مانی بذور علف های هرز پیچک صحرایی، سس و یونجه زرد معنی داری بود درحالی که اثر افزودن رطوبت فقط روی درصد زنده مانی بذر علف هرز پیچک صحرایی معنی داری گردید. بررسی اثرات متقابل عامل های مورد بررسی نیز نشان داد که تنها اثر متقابل کلش × زمان در هر سه گونه علف هرز باقی مانده معنی دار بود به طوری که با اضافه کردن یک درصد کلش در روز پانزدهم نمونه برداری درصد زنده مانی بذور علف های تا حد زیادی کاهش یافت. از میان سه عامل مورد بررسی رطوبت اثر کم تری بر درصد زنده مانی بذور علف های داشت
    کلیدواژگان: پیچک صحرایی، درصد زنده مانی، کلش، سس و یونجه زرد
  • مسعود آزاد، ابراهیم ایزدی دربندی، محمدحسن راشد محصل، مهدی نصیری محلاتی صفحات 143-152
    به منظور بررسی تاثیر غلظت های مختلف نیتروژن و درجه سختی آب بر کارایی علف کش گلیفوسیت آزمایشی در بهار سال 1390 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد به صورت فاکتوریل و در قالب طرح آماری کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل محتوی نیتروژن خاک در پنج سطح ) 18 ، 50 ، 90 ، 200 و 300 میلی گرم در کیلوگرم خاک(، مقادیر کاربرد علف کش گلیفوسیت در هفت سطح ) 0، 75 ، 100 ، 125 ، 150 ، 175 و 200 درصد مقدار کاربرد توصیه شده برابر با 3 لیتر در هکتار علف کش گلیفوسیت برای تاج خروس ریشه قرمز( و درجه سختی آب در پنج سطح ) 0 ، 100 ، 300 ، 600 و 1200 میلی گرم در لیتر کربنات کلسیم( بودند. پس از سبز شدن گیاهان سم پاشی در مرحله 8 تا 10 برگی تاج خروس انجام شد و 30 روز بعد از پاشش، درصد بقا و وزن خشک اندازه گیری شد. نتایج نشان دادند مقدار کاربرد علف کش، محتوای نیتروژن خاک و سختی آب تاثیر معنی داری) P≤0.01 ( در رشد و بقای تاج خروس داشتند. با افزایش مقدار کاربرد گلیفوسیت در آب خالص رشد و بقای تاج خروس بطور معنی داری کاهش یافت) P≤0.01 (. افزایش سختی آب مقدار ED50 گلیفوسیت را افزایش داده ولی کنترل تاج خروس را کاهش داد. کمترین ) 906 گرم ماده موثره در هکتار( و بیشترین ) 1606 گرم ماده موثره در هکتار( مقدار ED50 گلیفوسیت به بترتیب درصفر و 1200 میلی گرم در لیتر کربنات کلسیم آب حاصل شد. افزایش نیتروژن خاک کارایی گلیفوسیت EDدر کنترل تاج خروس را بهبود بخشید به طوریکه با افزایش محتوای نیتروژن خاک از 18 به 300 میلی گرم در کیلو گرم خاک مقدار 50 گلیفوسیت از 2/ 1745 به 49 / 896 )گرم ماده موثره در هکتار( کاهش یافت.
    کلیدواژگان: زیست توده، کربنات کلسیم، یکفیت آب، علف کش، محتوای نیتروژن خاک
  • فاطمه آقابابایی، فایز رئیسی، علیرضا حسین پور صفحات 153-159
    کادمیم یکی از عناصر سمی مهم خاک است که می تواند به راحتی وارد زنجیره غذایی موجودات زنده شود. وجود غلظت های بالای کادمیم در طولانی مدت یک خطر جدی برای کیفیت محی طزیست و سلامتی جانداران ب هویژه انسان محسوب می شود. ریزجانداران و جانوران خاک از جمله عواملی هستند که بر تحرک و زیس تفراهمی کادمیم در سیستم خاک-گیاه تاثیر دارند. کرم های خاکی و قارچ های میکوریزا از آن دست هاند و اثرشان بر شیمی کادمیم و تحرک یا تثبیت آن در خاک مشخص شده است. برای بررسی اثر این جانداران بر جزءبندی کادمیم در خاک، شکل های شیمیایی Cd در یک خاک آهکی آلوده شده به آن ) 0، 10 و 20 میلی گرم کادمیم بر یکلوگرم خاک(، با تیمارهای کرم خاکی Lumbricus rubellus( و بدون کر مخاکی( و قارچ میکوریزا آربسکولار ) Glomus mosseae ،Glomus intraradices و بدون م کیوریزا( تحت کشت آفتابگردان ) Helianthus annuus L .(، در مدت 90 روز اندازه گیری گردید. یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه سطح کادمیم، دو سطح کر مخاکی و سه سطح قارچ میکوریزا به صورت 3×2×3 در سه تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد درصد کادمیم اجزاءتبادلی+محلول )% 7/ 5- 0( و پیوند شده با ماده آلی )% 3/ 1- 0( بسیار کم است. ولی درصد کادمیم کربناتی از کل کادمیم خاک بین 54-87 درصد است. همچنین حضور کر مخاکی کادمیم اجزاءتبادلی+محلول و پیوند شده با ماده آلی را در خاک افزایش می دهد ولی قارچ میکوریزا اثری بر این اجزاء ندارد. هر دو کر مخاکی و قارچ میکوریزا کادمیم کربناتی را در خاک کاهش دادند ولی تاثیری بر جزء سولفیدی نداشتند.
    کلیدواژگان: کادمیم، کر مخاکی، قارچ م کیوریزا آربسکولار، جز ءبندی کادمیم، خاک آهکی
|
  • A. Majidi*, K. Kharazmi Pages 1-7
    Alfalfa (Medicago Sativa L.) absorbs large amounts of soil potassium (K) and magnesium (Mg). K fertilization increases alfalfa yield but the changes in the yield as influenced by combined K and (or) Mg fertilization, are not known. Our hypothesis is that K and Mg antagonistic relationship will influence the yield of alfalfa. The objective of this study was to determine influence of K and Mg fertilization on alfalfa yield and yield components during the three yr experimental period. The experiment was a factorial with four K levels (0, 100, 200 and 300 kg K2SO4. ha-1) and three Mg levels (0, 100 and 200 kg MgSO4 ha-1) arranged in the form of a randomized complete block design with three replications. Application of K increased alfalfa dry matter (DM) production. Total K removal in the herbage increased linearly with increasing K rates and reached 1440 kg K ha-1 with the application of 300 kg K2SO4. ha-1 yr-1, compared with 900 kg yield ha-1 in the control treatment. Addition of Mg partially affected DM production. K fertilization depressed plant tissue Mg concentration and Mg uptake. Also, addition of Mg fertilizer decreased plant K uptake. Incremental additions of K increased alfalfa grain yield, K concentration and uptake in the third year after establishment. Mg fertilization did not influence grain yield and Mg content in grains. After harvesting, soil ammonium acetate extractable K (Ke) decreased considerably in check plot (127 mg. kg-1), but it increased with increasing K rates.
    Keywords: Alfalfa (Medicago Sativa L.), Potassium, Magnesium, Yield
  • H. Mir Seied Hoseini, R. Ivani, Gh Savabeghi Pages 8-16
    Organic matter based on their composition and the C/N ratio can have different effects on nutrient bioavailability in soil. This research was conducted to investigate the effects of various sources of organic fertilizers on bioavailability of Cu and Zn in soil. A silty clay soilsample and three organic fertilizers including animal manure, sewage sludge and municipal compost in two levels of 1.25 and 2.5% W/W bases were included for the experiment. The experiment was conducted in two stages of incubation and greenhouse cultivation of corn (Zea mays L.). Both experiments were in factorial complete randomized design with 6 treatments in 4 replications plus the control. In the first experiment treated soils were incubated at field capacity moisture and 25˚C temperature for 8 weeks during which subsamples were taken at 0, 4 and 8 weeks and were analyzed for available Zn and Cu. The results showed that the highest amount of DTPA extractable Zn were 148.4 and 156.7 mg kg-1for the sewdge sludge at the 1.25 and 2.5 percent treatments respectively, and the lowest was related to manure treatment with 103.7 mg kg-1. The highest amount of DTPA axtractable Cu was for the compost treatment with 28.1 and 28.4 mg kg-1in the levels used, and it was 28.4 mg kg-1in the swedge sludge treatment at 2.5% level. Comparison of the changes over time showed that available Zn content decreased but Cu content increased up to 4 week and then decreased. The results of the greenhouse experiment showed that all treatments except sewdge sludge increased some plant growth factors such as yield Zn content and the highest Zn and Cu uptake by plant were in the sewdge sludge treatment with 18.8 and 1.15 mg kg-1.
    Keywords: Corn, animal manure, sewage sludge, municipal compost
  • Effect of deficit irrigation and super absorbent polymer on physiological and morphological characteristics of sunflower
    Pages 17-23
    The objective of present study was to investigate the effect of different rates of super absorbent polymer and different levels of deficit irrigation on physiological and morphological characteristics of sunflower cultivar Master. The experiment was carried out as a factorial based on completely randomized design (CRD) with 15 treatments and 3 replicates under controlled conditions. Factors were deficit irrigation in three levels including irrigation at 0.75, 0.50, and 0.25% of field capacity (FC) and polymer in five levels including application of 0, 0.75, 1.5, 2.25, 3 gr polymer per kg of soil. Pots were weighted every day and irrigated when soil water received to 0.75, 0.50, and 0.25 of field capacity, respectively. The effects of different rates of polymer and different levels of consumed water were highly significant on all of studied characters. Yield diminution in irrigation at 50% of FC was 32% and at 25% of FC was 71% as well as chlorophyll amount diminution at 50% of FC was 8% and at 25% of FC was 42% compared to well watered condition (irrigation at 75% of FC). But, the application of super absorbent polymer moderated the negative effect of deficit irrigation, especially in high rates of polymer (2.25 and 3 gr/kg of soil). The seed yield was obtained from irrigation at 75% of FC and application of 2.25 and 3 gr polymers per kg soil. Concerning to chlorophyll amount the best situation was obtained from irrigation at 50% of FC and application of 3 gr polymer per kg soil. Results revealed that increasing in absorbent polymer lead to elevation in studied characters. Increasing polymer amount to 3 gr per kg soil results in improving WUE and yield until 60% and 31% respectively compared to non polymer application. It seems that absorbent polymer increased irrigation period in sunflower.
    Keywords: Sunflower, deficit irrigation, super absorbent
  • R. Rajabi* Pages 24-34
    This research was conducted to evaluate the effect of simultaneous nitrogen (N) and phosphorous (P) fertilizer application on grain yield and also genetic diversity for absorption efficiency of these two elements and other micro nutrient elements and phytic acid in grain of 18 advanced bread wheat genotypes and two cultivars, i.e. Sardari and Azar-2, as checks, in two successive cropping season (2005-2007) at two fertilizer and non fertilizer application at rainfed conditions in Sararood research station, west Iran, utilizing randomized complete block design with three replication. Also, heritability, genotypic (GCV) and phenotypic (PCV) coefficient of variations and genotypic (GV) and phenotypic (PV) variance were measured for the recorded traits. Based on grain yield at the both condition, grain yield efficiency index (GYEI) were calculated for each genotypes. N, P fertilizer application significantly increased 21 and 14 percentage grain yield in the two cropping seasons. Moreover, NP application enhanced Fe, Zn, and B concentration in seed but reduced N, P, K and ratio of phytic acid to Zn (PA/Zn) which lowers PA/Zn in wheat grain is related to more bio-availability of Fe and Zn in bread. In compare to Azar-2 and Sardari, 9 and 14 genotypes for PA/Zn and 2 and 3 Genotypes for GYEI were superior, respectively. Analysis of variance revealed significant genetic variation for most of the traits. For majority of traits, PCV were more that GCV. The highest PCV and PCG were observed for P content in grain. Grain yield and phytic acid had the highest (h2= 60.69%) and the lowest (h2=7.63%) heritability, respectively. Consequently, N, P application had influence on nutritional element concentration in grain and there was a genetic variation among the testing genotypes for nutritional elements absorption efficiency.
    Keywords: Wheat, Nitrogen, phosphorus, Genetic Diversity, Grain yield Efficiency index
  • B. Mirshekari Pages 35-42
    In order to study effects of dominant weeds control included wild mustard, wild barley, wild rye and common corn cockle on rapeseed yield and its components an experiment was conducted in Islamic Azad University ofTabriz, Iran. Studied factors were weeds control times included rosette, early stem elongation, early flowering and 50% flowering stages, full season competition and weed free as control; and Okapi ¡SLM046, Opera crop cultivars. Results showed that rapeseed aboveground biomass in whole season weed-infested plots reduced 40%, as compared with control. Weeds could increase their biomass up to 410 g m-2 when grew with rapeseed along the season. Weeds control at early stem elongation, early flowering and 50% flowering stages with 32%, 44% and 50% reduction value in seed yield, respectively, had significant difference with weed-free plots. When the weeds competition period took a long time, allocation of biomass to seeds decreased. Seed oil percentage was not affected by cultivars and weeds competition periods. Reduction value in oil yield of rapeseed in different levels of weed control were 32%, 4%, 45%, 50% and 55 , respectively. One time weeds control in early stem elongation of rapeseed cultivars is recommended.
    Keywords: Full season interference, Harvest index, Biomass, Competition stage
  • Evaluation drought resistance of some lentil genotypes in Ardabil region
    S. Vaezi* Pages 43-52
    The effects of drought stress on yield, yield components and some of drought resistance and sensitivity indices, such as sensitivity stress index (SSI), tolerance index (TOL), means productivity (MP), geometric means productivity (GMP) and stress tolerance index (STI) were evaluated on ten lentil genotypes with an experiment at agricultural and natural research station of Ardabil. The experiment was carried out under dry-land (drought stress) and irrigated (non-drought stress) conditions in a randomized complete block design with three replications. The results of combined variance analysis showed a high diversity in all of traits among studied genotypes. Based on mean comparisons of traits, the native Gazvin, 225-12-C and 418-22-22,15 genotypes had the highest values of grain yield in both of dry-land and irrigated condition. The results of correlation among the traits studied showed that the number of pod per plant, plant, biological yield and harvest index had the highest positive and significant correlation with grain yield. Correlation among the days to 50 percent of flowering and days to maturity with grain yield was negative and significant, showing that late flowering and late maturity lentil genotypes had lower grain yield. Among geometric means productivity (GMP) and stress tolerance index (STI) with grain yield in both of dry-land and irrigated condition were observed the positive and significant correlation, so can be indentify those as the best optimum drought resistance indices and used for selection of lentil genotypes with high potential yields in both dry-land (drought stress) and irrigated (non-drought stress) conditions. In this experiment the native Gazvin, 225 12-C and 418-22-22,15 genotypes compared with other genotypes along with high drought tolerance, had higher grain yield in both dry-land and irrigated conditions.
    Keywords: lentil, drought resistance, agronomic traits, grain yield, Drought tolerance indices
  • M. Sadeghipour* Pages 53-64
    In a field experiment, effects of amount different manure and nitrogen were investigated on quantitative and qualitative Spinach (Spinacea Oleracea) characteristics in Agricultural and Natural Resource Research Center of Tehran Province, Iran. Statistical experiment design was conducted with split plot design under randomized complete block design (RCBD), with three replications during two years (2009-2010). Manure (main plot) was considered in four levels of 0, 10, 20, and 30 ton ha-1 and nitrogen (sub plot) was considered in four levels of 0, 150, 200, and 250 kg Nha-1 as urea source. Stems and leaves fresh weight of spinach and there nitrate was measured after harvest. Combined two years results showed that the main effects of manure factor and nitrogen factor were significant on yield, relative yield, water use efficiency, fertilizer use efficiency, agronomic efficiency and nitrate. The interaction effects of manure and nitrogen were significant different only on relative yield, water use efficiency and fertilizer use efficiency. Fertilizer recommendation was 30 ton manure ha-1 with 150 kg N ha-1 for obtaining optimal yield with regard to legal limit of nitrate in spinach plant.
    Keywords: Cattle Manure, Nitrate, Nitrogen, Spinach, Spinacea Oleracea
  • H. R. Fanaei*, Gh. Kakha, N. Davtalab, F. Sarananie Pages 65-73
    In order to study response of the seed yield and yield components of canola genotypes to delay in planting, an experiment was conducted as split-plot in randomized complete block design with three replications, during two cropping seasons in zahak Agricultural Research station. Study factors were consisted four sowing dates (Nov 1th, Nov 16th, Dec 1th and Dec 16th as main-plots, and four spring rapeseed genotypes (RGS003, Hyloa401, pp-308/8 and pp-401/15E) as the sub plots.The Results of combined analysis indicated that planting date and genotype had significant effect on seed yield and traits other, but the effect of year only was significant on oil percent, oil yield and day to initial flowering. With delay in planting, showed decreasing significantly the number of silique in plant, number of seed in silique, weight of 1000 grain, plant height, oil yield and seed yield. The first planting date (Nov 1th) with mean 2989 kg/ha had the highest seed yield and the lowest seed yield obtained with 39 percent decreasing in fourth planting date (Dec 16th). Hybrid Hyola 401 with mean 2701 kg/ha and RGS003 with mean 2453 kg/ha produced maximum seed yield between genotypes. The results ofsimple correlation of measured traits showed that between yield components, number of silique in plant and number of seed in silique with coefficients (r=0.82** and r=0.62**) and between other traits, oil yield and day to initial flowering with coefficients (r=0.98** and r=0.59**) had most positive correlation with seed yield, respectively. Based on the results, it can be concluded that planting in early Nov and use of hybrid Hyloa401 and RGS003 cultivar was recommendable in Sistan region.
    Keywords: Canola, Delay planting, Genotype Seed yield
  • G. Shabani, M.R., Chaichi, M.R., Ardakani, J.K. Friedel Pages 74-80
    In ley-farming variation system hard-seed is the major ecological trait of annual medic to guaranty the soil seed bank reserve. The trend of hard-seed breakdown is affected by environmental and managerial factors. In order to study, the effect of different nutritional systems, post harvest period and harvest management on hard seed breakdown trend in the annual medic, this experiment was conducted by split plots in time based on complete randomized block design with three replications in two locations (Sararoud dry Agricultural Research Institute and Mahidasht Agricultural Research Stations, Kermanshah) in dry farming system during 2008 and 2009 growing seasons. The results indicated that the highest hard-seed breakdown was periphery 13% in the Sararoud Research Station. After 8 months of post harvest period the mean of hard-seed breakdown reached to 14% in two locations. Also in harvest and non-harvest treatments forage the average hard-seed breakdown were 12.2 and 12.7 percents, respectively.
    Keywords: Annual medic, hard, seedness, fertilizing system, dry farming
  • B. Masoudi*, M.R. Behamta, S.A. Peyghambari, H.R. Babaei Pages 81-90
    In order to study Agronomic traits and unknown variables effective on yield of three soybean growth types and select genotypes with high yield, 364 soybean genotypes (35 determinate, 183 Semi determinate and 149 Indeterminate, most of them from 1-4 maturity groups ) were studied, based on an augmented design using 3 checks genotypes, in seed and plant improvement institute, Karaj, Iran. 24 agronomic traits were studied. The result of Principal component analysis show that 6, 5 and 4 components comprised 89.75, 82.75 and 82.95 % of the total variations in Determinate, Semi determinate and Indeterminate genotypes, respectively. Alianka, Dorekswie A2 and B-121 were Determinate, Semi determinate and indeterminate genotypes, respectively with high yield in component 1 and 2 biplot. For improvement each component should notice related traits because gene or genes which control number of seed per plant, probability control biological yield, seed yield per plant and other economic traits in this component too, and component or gene that control this traits, is similar gene or factor, so result of factor analysis could use in plants breeding and specially in indirect selection.
    Keywords: Soybean, Principal component analysis, Yield, Agronomic traits of different growth types
  • The effects of nitrogen rates and plant number on yield and yield components of rice varieties of Fajr and Shiroudi
    R. Shahidpoor, A. Daneshmand, H. Mobaser, H.Y. Pashania Pages 91-98
    In order to study the effects of nitrogen fertilizer rates and plant number on yield and yield components of two rice cultivars, a field experiment was carried out in Babol city- during 2010. A split-split plot experiment on the basis of randomized complete block design with 3 replications and 3 factors including fertilizer rate (0, 57.5 and 115 kg.ha-1), plant number per hill (3, 4 and 5) as sub plot and cultivars (Fajr and shiroudi) as sub sub plot were used. Results showed the rates of nitrogen fertilizer had significant effect on grain yield, harvest index, fertile tillers number, panicle number and biological yield. Also, different levels of plant number have not significant effects except of panicle number, grain yield and biological yield. With increasing nitrogen fertilizer application, grain yield was increased significantly compared with control treatment (without nitrogen fertilizer application). Interaction effect between nitrogen fertilizer rate and cultivar was significant at 1% probability levels for grain yield and panicle number in which the highest yield was belong to the nitrogen fertilizer rate of 115 kg.ha-1 and Shiroudi cultivar. Among the mentioned traits, fertile tillers number, panicle number and biological yield had the highest correlation with grain yield.
    Keywords: Rice, Nitrogen, Fertile tillers number, Panicle number, grain yield
  • K. Limouchi Pages 99-106
    This study was aimed at evaluating the effect of different row spacings (20, 25, and 30 cm) and competition of weeds at two full-season and non-existence of weeds and potato on potato`s yield and traits. As the last 5 years, Agria variety of potato was planted without using chemical fertilizers, pesticides and herbicides during plantation. The experiment was conducted as split plots in the form of random blocks for one year. The effect of spacing and weed, respectively as the main and secondary factors, on all properties was significant at %1 level, but the interaction of both factors was significant on the yield and weight of the tuber. The maximum yield, like the number of tuber per plant, was achieved at weed-free conditions in 25cm spacing with an average of 10.37 tons/ha. In addition, maximum weight of tuber was achieved at weed-free conditions in 30 cm spacing with an average of 121g. Number of stems per plant and number of main stems per 1meter were increased unlike the height of plant and reduction of density, which were resulted from the increase of spacings. It was also concluded that tuber yield has a significant correlation with the number of tubers per plant (0.952**), which is achieved in narrow spacings if foodstuff is available.
    Keywords: potato, density, tuber weight
  • M. Talebifar*, R. Taghizadeh, S. E. Kamal Kivi Pages 107-113
    Development of high yielding varieties is the main objective in many wheat breeding programs. However, effectiveness of program depends on relationships between grain yield and its components. In order to investigate the relationships, four varieties of wheat were evaluated for nine traits. Correlation coefficients of simple traits showed the positive and significant relationship of grain yield with harvest index, biological yield, the number of grain per spike and number of grain per m2. The high relationship of grain number per m2, number of grain per spike, weight of thousand grains and number of spiklet per spike with grain yield was also observed in multivariate stepwise linear regression. Path analysis showed positive and direct effect of grain number per m2, number of grain per spike, weight of thousand grains and number of spikelet per spike on grain yield. Grain number is the most important component from grain yield and according to effective role of spikelet number per spike, selection of these two traits will be important to increased grain yield.
    Keywords: Growth stage, water deficit, Drought stress, path analysis, regression
  • Gh. Rahimi*, M. Barmaki, R. Seied Sharifi Pages 114-119
    A randomized compelete block design in three replication was conducted at the Research Farm of the Faculty of Agriculture, Mohaghegh Ardabili University, Ardabil, Iran, in 2010. The yield and yield components of intercropping of poato (Solanum tubtesum) and safflower (Carthamus tinictorius) in the field were investigated. The treatments include: pure cropping of potato at density of 6 plants m-2, pure cropping of safflower at densities of 6, 12 and 18 plants m , and the intercropping of potato (6 plant m-2 ) with safflower at densities of 6, 12 and 18 plants m-2. The plants were planted as additive method.The results of potato in pure cropping and intercropping with safflower revealed that number of stems m-2 was not significant, but there were significant difference between the number of tubes plant-1 and the tube weight plant-1 at 0.05 probability level and the tube yield at 0.01 probability level. The intercropping of safflower with potato treatment was showed that the number of receptacles plant-1 was significant at 0.05 probability level and the number of seeds per receptacle, seed weight in the receptacle and seed yield were significant at 0.01 probability level.The intercropping of safflower at 12 plant m-2 density with potato at 6 plant m-2 had the highest Land Equivalent Ratio (LER= 1.12). This indicated that of intercropping yield compared with pure cropping yield 12% was increased.
    Keywords: Intercropping_Potato_Safflower – Density_Land Equivalent Ratio
  • S. Asadi, M. Zavareh, H. Shokri, P. Shahinrokhsar Pages 127-136
    A randomized complete block design with three replications was performed in Rice Research Institute of Iran, Rasht in 2008, to find the effect of supplement foliar application of nitrogen and potassium on Bahar-1 hybrid rice’s grain yield, concentration and efficiency of nitrogen. Foliar application of 20 kg nitrogen (5 % N) and 15 kg potassium (3 % K2O) in different pre-anthesis stages (maximum tillering, booting, and both stages) was considered as treatments. Foliar application of distilled water was considered as control. Results revealed that the grain yield and grain protein yield were increased in treatments which nitrogen and potassium was applied in pre-anthesis stages compared to control treatment. Foliar fertilization in booting stage resulted to the highest amount of grain and straw nitrogen. No significant effect of foliar fertilization was seen on potassium amount of grains. Foliar nitrogen application had no significant effect on agronomic and physiological efficiency and apparent recovery of nitrogen. However, nitrogen uptake efficiency increased by 14.8 % compared to control treatment in maximum tillering stage. The highest amount of grain protein (11.6 %) was related to foliar application of nitrogen in both maximum tillering and booting stages compared to control. Overall, it could be concluded that maximum tillering and booting stages are the best pre-anthesis time for foliar application of nitrogen and potassium on cv. Bahar-1 hybrid rice.
    Keywords: Rice, Foliar application, Nitrogen efficiency, Protein yield
  • M. Dianat*, M. Abbasi, H. Salimi Pages 137-142
    In order to investigate viability rate of weed seeds in process of dairy cow manure composting, a completely block randomized design with four replications was conducted at Veterinary Research Institute of Tehran University and Weed Seeds Departmentof Iranian Research Institute of plant protection in 2010. Factors included humidity at 2 levels (with and without), adding straw (hydrocarbonic material) at 4 levels (0%, 1%, 2% and 4%) and sampling time of weed seeds at 5 levels (0, 15, 30, 45 and 60 days). The experiment carried out on 13 weed seeds species and percent of viability was measured. Among 13 species of weed seeds, 10 species were total decay. Adding the straw, and sampling time had significantly effects on percent of viability in field bindweed, dodder and yellow sweet clover but adding humidity had only significantly effect on percent of viability of field bindweed. Interaction effect of adding straw and sampling time were significant at three species weeds, soadding 1% straw in 15th day reduced percent of viability. Adding humidity had less effect on percent of viability among these three factors.
    Keywords: Dodder, field bindweed, percent of viability, straw, yellow sweet clover
  • M. Azad, E. Izadi*, M. H. Rashed Mohassel, M. Nassiri Pages 143-152
    In order to study the effect of different levels of soil nitrogen concentration and water hardness on glyphosate efficacy in redroot pigweed control, an experiment was conducted as a completely randomized design in factorial arrangement with three replications in 2011 at the College of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad. Experimental treatments were included of soil nitrogen content at 5 levels (18, 50, 90, 200 and 300 mg/kg soil), glyphosate doses at 7 levels ( , 75, 100, 125, 150, 175 and 200 % of glyphosate recommended dose for redroot pigweed), and calcium carbonate concentration in water as an index of water hardness at 5 levels ( 0, 100, 300, 600 and 1200 ppm). Spray solution was applied at 8-10 redroot pigweed leaf stage and 30 days after spray plants survival and shoot dry matter was measured. Results showed, herbicide rate, soil nitrogen content and water hardness significantly affected (P≤0.01) on growth and survival of redroot pigweed. Increasing herbicide doses decreased redroot pigweed survival and growth in pure water spraying. Increasing water hardness decreased glyphosate efficacy in control of redroot pigweed and increased glyphosate ED50 parameter. Minimum (906 gr. a.i ha-1) and maximum 1606 gr. a.i ha-1) glyphosate ED50 for redroot pigweed was observed in 0 and 1200 ppm of water hardness. Increasing soil nitrogen content from 18 to 300 (mg/kg soil) increased glyphosate efficacy in redroot pigweed and glyphosate ED50 decreased from 1745.2 to 896.49 (gr. a.i ha-1).
    Keywords: Calcium carbonate, Dry mater, Herbicide, soil nitrogen rate, Water quality
  • F. Aghababaei*, F. Raiesi, A. Hosseinpur Pages 153-159
    Cd in the soil is a serious threat to both the environmental quality and human health over the long-term. So following the availability and mobility of Cd in soil is very important. Soil microorganisms and fauna are factors which may have an influence on the mobility and bioavailability of Cd in soil-plant systems. Specifically, both earthworms and arbuscular mycorrhizal fungi (AMF) have been found to affect Cd chemistry with changes in its immobilization and mobilization in Cd-polluted soils. To examine the effects of these organisms on soil Cd fractionation, chemical forms of Cd were measured in a calcareous soil artificially spiked with Cd (0, 10 and 20 mg Cd kg-1), inoculated with earthworm (Lumbricus rubellus L.), and AMF (Glomus intraradices, and Glomus mosseae species) under sunflower (Helianthus annuus L.) crop for 90 days. Three Cd, two earthworm and three mycorrhizal treatments were applied in a 3×2×3 factorial experiment with three replicates for each treatment. Results showed that the percentage of the total Cd content in exchangeable늉湮 (0-5.7%) and organic (0-1.3%) forms were very low. But the percentage of carbonate fraction of the total Cd content was between 54-87%. Earthworm addition increased exchangeable늉湮 and organic Cd, while AMF had no influence on these Cd fractions. Both earthworm and AMF species decrease carbonate fraction of Cd but they had no influence on sulfide fraction of Cd.
    Keywords: Cadmium, Earthworms, Arbuscular mycorrhizal fungi (AMF), Cadmium fractionation, calcareous soil