فهرست مطالب

علوم دامی (پژوهش و سازندگی) - پیاپی 103 (تابستان 1393)

نشریه علوم دامی (پژوهش و سازندگی)
پیاپی 103 (تابستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/06/14
  • تعداد عناوین: 20
|
  • علیرضا آقاشاهی*، حسن فضائلی، علی مهدوی، عبدالرضا تیموری، مجید موافق قدیرلی صفحه 3
    این پژوهش به منظور بررسی وضعیت مدیریت تغذیه در گاوداری های نیمه صنعتی جنوب غرب تهران(اسلامشهر) انجام گرفت. پس از تهیه آمار گاوداری های فعال، بر اساس ظرفیت واحدها به 6 طبقه شامل: واحدهای 1-30 راس، 30-60 راس، 60-100 راس، 100-130 راس، 130-200 راس و 200 راس به بالا به ترتیب تحت عنوان طبقه اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم دسته بندی شده و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده تصادفی منظم حدود 20 درصد از آنها (جمعا 130 واحد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع کل دام موجود در 130 واحد گاوداری های خرده پا و نیمه صنعتی منطقه 7254 راس بود، که 1500 راس دام در شروع پروژه مورد بررسی قرار گرفت. از طریق پرسشنامه و داده برداری مستقیم ماهیانه (8ماه متوالی)، وضعیت مدیریت تغذیه در واحدهای نمونه مورد بررسی قرار گرفت. میزان توازن خوراک مصرفی و مواد مغذی مورد نیاز بر اساس محاسبه تفاوت بین مقادیر توصیه شده در جداول احتیاجات غذایی و مقادیر دریافتی روزانه گاوها در هر واحد گاوداری برآورد گردید. میانگین تفاوت مواد مورد نیاز تامین شده نسبت به احتیاجات(درصد) در طبقات اول تا ششم، درکلیه ماه ها به ازاء هر راس در روز برای گاوهای شیرده از نظر ماده خشک مصرفی به ترتیب طبقات برابر با 5/42، 1/18، 6/6، 8/21، 4/10، 4/17؛ پروتئین خام به ترتیب برابر با 5/36، 8/4-، 5/23-، 9/4-، 4/16-، 8/3؛ انرژی خالص شیردهی به ترتیب برابر با 4/8، 7/0-، 1/7-، 02/3، 02/3-، 5/1 بود. همچنین از نظر کلسیم تفاوت ها به ترتیب طبقات برابر با 4/42، 8/19، 5/22، 4/8، 9/29، 4/13 و فسفر مصرفی به ترتیب طبقات برابر با 1/53، 1/39، 7/38، 6/43، 4/37، 2/39 بود. همانند کلسیم و فسفر، میزان دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز در تمام طبقات بالاتر از میزان مورد نیاز(توصیه شده) بود.از انجایی که عدم تطابق میزان مصرف مواد معدنی با احتیاجات از یکسو اثرات نامطلوبی بر سلامت و تولید دام می گذارد و از طرفی هزینه جیره مصرفی را بالا می برد، توصیه می شود که سازمان های مسول در زمینه آموزش این موارد و همینطور اصلاع رسانی به دامداران اهتمام جدی به عمل آورند.
    کلیدواژگان: وضعیت مدیریت تغذیه، گاوداری های شیری، تهران
  • سعید خلج زاده* صفحه 15
    در این مطالعه اثر سن اولین زایش بر روی برخی صفات تولیدی گاوهای هلشتاین ایران جمع آوری شده طی 14 سال (1375 تا 1388) مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد استفاده شامل اطلاعات شجره نامه و 24491 رکورد تولیدی دوره اول شیردهی بود که بر اساس 305 روز شیردهی و دو بار دوشش تصحیح شده بود. به منظور شناسایی عوامل ثابت و همبسته تاثیر گذار بر صفات مورد مطالعه از رویه مدل خطی عمومی (GLM) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل صفت سن اولین زایش اثر گله-سال-فصل زایش (HYS) به عنوان اثر ثابت و به منظور تجزیه و تحلیل صفات تولیدی اثر گله- سال- فصل زایش به عنوان اثر ثابت و سن اولین زایش به عنوان متغیر کمکی در مدل قرار گرفت. سپس با استفاده از یک مدل دام دو صفته و با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده پارامترهای ژنتیکی و مولفه های واریانس صفات مورد نظر شامل تولید شیر، درصد و مقدار چربی، درصد و مقدار پروتئین و سن اولین زایش برآورد گردید. تاثیر عوامل گله- سال-فصل زایش بر روی تمام صفات مورد مطالعه بسیار معنی دار برآورد گردید. رابطه تابعیت سن اولین زایش به عنوان یک کوواریت با تمام صفات تولیدی معنی دار بود. میانگین سن اولین زایش در این تحقیق برابر 08/25 ماه بدست آمد. در این تحقیق 29 درصد از تلیسه ها سن اولین زایش 5/24 ماه داشتند که بیشترین فراوانی مشاهده شده نیز بود. وراثت پذیری سن اولین زایش کم و برابر 093/0 محاسبه شد. روند تغییرات ژنتیکی و فنوتیپی سن اولین زایش منفی و به ترتیب برابر 015/0- و 09/0 – بدست آمد (001/0 >P). همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی صفت سن اولین زایش با صفات شیر، مقدار چربی و پروتئین منفی و با صفات درصد چربی و درصد پروتئین مثبت بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که کاهش سن اولین زایش می تواند باعث افزایش تولید شیر، چربی و پروتئین گاوهای شیری در دوره اول شیردهی گردد. بهترین سن اولین زایش در این تحقیق برابر 5/22 ماه (22 تا 23 ماه) بدست آمد. کاهش بیش از اندازه سن اولین زایش تاثیر منفی بر صفات تولید شیر، چربی و پروتئین می گذارد و باید از کاهش سن اولین زایش به کمتر از 22 ماه اجتناب نمود.
    کلیدواژگان: تولید شیر، روند ژنتیکی، همبستگی ژنتیکی، سن اولین زایش، گاو شیری
  • امیر رشیدی، ابراهیم میرزامحمدی* صفحه 25
    به منظور ارزیابی اثر متقابل ژنوتیپ و محیط در گاوهای هلشتاین ایران، کل کشور به چهار اقلیم سرد، نیمه سرد، معتدل و گرم تقسیم بندی شد. بدین منظور به ترتیب از 39570، 35813 و 18955 رکورد مربوط به مقدار شیر، چربی و پروتئین، جهت آزمون نتاج 35 گاو نر که در هر اقلیم حداقل دارای 50 دختر بودند استفاده شد. رکوردهای مورد استفاده طی سال های 1370 تا 1388 توسط مرکز اصلاح نژاد و بهبود تولیدات دامی کشور از 775 گله جمع آوری شده بودند. ارزش اصلاحی حیوانات برای مقدار شیر، چربی و پروتئین با استفاده از مدل حیوانی دارای ویژگیBLUP و آنالیز سه صفته پیش بینی شدند. میانگین ارزش اصلاحی پیش بینی شده پدران در اقلیم سرد، نیمه سرد، معتدل و گرم به ترتیب 53/75، 74/377، 08/167 و 49/81 کیلوگرم برای مقدار شیر، 18/0-، 42/5، 85/1 و 63/1 کیلوگرم برای مقدار چربی و 96/0، 05/8، 93/3 و 94/1 کیلوگرم برای مقدار پروتئین برآورد شد. همچنین همبستگی رتبه ای مقدار شیر برای اقلیم های سرد- نیمه سرد، سرد- معتدل، سرد-گرم، نیمه سرد - معتدل، نیمه سرد- گرم و معتدل-گرم به ترتیب 63/0، 61/0، 45/0، 87/0، 54/0 و 48/0، برای مقدارچربی به ترتیب 63/0، 69/0، 52/0، 91/0، 49/0 و 40/0 و برای مقدار پروتئین به ترتیب 61/0، 62/0، 39/0، 81/0، 48/0 و 41/0 برآورد شد. معنی دار بودن همبستگی رتبه ای برآورد شده نشان می دهد، رتبه بندی پدرها در مناطق مختلف متفاوت است و اثر متقابل ژنوتیپ و محیط در مناطق مختلف ایران وجود دارد(0/01>P).
    کلیدواژگان: ارزش اصلاحی، همبستگی رتبه ای، همبستگی ژنتیکی، وراثت پذیری
  • علی محمدی، صادق علیجانی*، اکبر تقی زاده، مهدی بهلولی صفحه 33
    در این تحقیق، جهت برآورد پارامترهای ژنتیکی و مقایسه چندجمله ای های لژاندر در صفات تولیدی گاوهای هلشتاین ایران از رکوردهای روزآزمون دوره شیردهی اول صفات مقدار تولید شیر، مقدار چربی، مقدار پروتئین، درصد چربی و درصد پروتئین شیر استفاده شد. این رکوردها از سال های 1385 تا 1389 توسط مرکز اصلاح نژاد کشور جمع آوری شده بود. پارامترهای ژنتیکی با استفاده از روش حداکثر درستنمائی محدود شده (REML) و مدل رگرسیون تصادفی با چندجمله ای های لژاندر درجه 3 تا 5 برآورد گردید. با توجه به نتایج حاصل، چندجمله ای لژاندر درجه 5 برای برازش اثرات محیط دائمی و ژنتیکی افزایشی صفات مقدار تولید شیر، درصدهای چربی و پروتئین و چندجمله ای لژاندر درجه 4 برای صفات مقادیر چربی و پروتئین شیر پیشنهاد شد. واریانس باقی مانده برای کل دوره شیردهی همگن در نظر گرفته شد. برای صفات مورد بررسی، حداکثر میزان واریانس محیط دائمی در اوایل دوره شیردهی و حداکثر میزان واریانس ژنتیکی افزایشی در اواخر دوره شیردهی برآورد گردید. میزان واریانس فنوتیپی صفات مورد بررسی در طول دوره شیردهی یکسان نبوده و در اوایل و اواخر دوره شیردهی مقدار آن بالاتر بود. حداقل میزان وراثت پذیری صفات مورد بررسی در اوایل دوره شیردهی بود. همبستگی ژنتیکی افزایشی بین روزهای شیردهی نزدیک به هم بیش از روزهای آزمون دور از هم بود. روند ژنتیکی تولید شیر در طول 10 سال اخیر سیر صعودی را نشان داد، در حالیکه برای درصد چربی و درصد پروتئین شیر این روند کاهش یافت.
    کلیدواژگان: گاو شیری، مدل رگرسیون تصادفی، چندجمله ای های لژاندر، پارامترهای ژنتیکی، روند ژنتیکی
  • معصومه مهربان سنگ آتش*، محمد محسن زاده، فائزه تجلی، رضا کاراژیان، امید صفری، محمد کاظم اکبری صفحه 43
    هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان آفلاتوکسین B1 در خوراک دام (ذرت سیلوشده، ذرت دانه ای، یونجه خشک، کنجاله پنبه دانه، پنبه دانه کامل، کنجاله سویا، کنجاله کانولا، جو، سبوس گندم، کنسانتره، تفاله چغندرقند و کاه گندم) گاوداری های تحت رکوردگیری جهاد کشاورزی در سطح استان خراسان رضوی با تولید شیر خیلی بالا (بیشتر از 10000)، تولید بالا (10000-5000)، تولید متوسط (5000-2000) و تولید پایین (کمتر از 2000 کیلوگرم در روز) می باشد. نمونه برداری در فصول گرم (اول خرداد تا آخر تیر) و سرد (اول آذر تا آخر دی) انجام شد. نمونه های خوراک دام در بسته های زیپ کیپ استریل قرار داده شد و تا زمان انجام آزمون ها در دمای 18- درجه سانتی گراد نگهداری شد. مقدار آفلاتوکسین B1 با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. نتایج تفاوت آماری معنی داری را بین واحد های گاوداری با میزان تولید شیر خیلی بالا، بالا، متوسط و پایین، از نظر میزان آفلاتوکسین B1 سنجش شده در کنجاله های پنبه دانه و کانولا، سبوس گندم، تفاله چغندر قند و کاه نشان داد (0/05>P). همچنین میزان آفلاتوکسین B1 موجود در تمام اقلام غذایی در فصل زمستان بیشتر از فصل تابستان بود. نتایج به دست آمده همچنین نشان داد که در 87/21 درصد از نمونه های خوراک کامل مورد مطالعه میزان آلودگی از حد مجاز آفلاتوکسین B1 بالاتر بود.
    کلیدواژگان: آفلاتوکسین B1، خوراک دام، گاوداری های تحت پوشش رکوردگیری، خراسان رضوی
  • پریسا بیابانی*، علی هاشمی، کریم مردانی، محمد قادرزاده، فاطمه پوربایرامیان صفحه 55
    عامل نکروز تومور آلفا(TNFα) یک سیتوکین پیش التهابی است که در تنظیم پاسخ ایمنی از جمله فعالیت ماکروفاژها و مرگ سلولی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ژن TNFα به صورت چندشکلی است و هاپلوتیپ های آن با مقاومت یا حساسیت به انواع بیماری در ارتباط هستند. تحقیق حاضر به منظور شناسایی چند شکلی ژنTNFα در گوسفند نژاد ماکویی با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلی-مراز(PCR) و تفاوت فرم فضایی رشته های منفرد (SSCP) انجام گرفت. برای این منظور از 90 راس گوسفند ماکویی واقع در مرکز پرورش و اصلاح نژاد ماکو به طور تصادفی نمونه های خون جمع آوری شدند. DNA ژنومی از نمونه های خون استخراج شد و قطعه ای با اندازه 273 جفت باز شامل قسمتی از ناحیه اگزون 4 و ناحیه غیرکد شونده ʹ3 (3ʹ UTR) ژن TNFα تکثیر شد. الکتروفورز محصولات PCR براساس روش SSCP، منجر به شناسایی الگوهای نواری متفاوت در جمعیت گوسفندان مورد مطالعه شد. برای این جایگاه از ژن TNFα، سه آلل E، O و R به ترتیب با فراوانی های 33/73، 78/17 و 89/8 درصد و سه ژنوتیپ EE، OE و RE به ترتیب با فراوانی های 67/46، 56/35 و 77/17 درصد شناسایی شدند.
    کلیدواژگان: چند شکلی، گوسفند ماکویی، ژن عامل نکروز تومور آلفا، PCR، SSCP
  • بیژن محمودی*، مرتضی دلیری، رامین حبیبی صفحه 61
    مطالعه حاضر به منظور تجزیه و تحلیل ژنتیکی در جمعیت بزهای رائینی کرمان جهت حفاظت، برنامه ریزی پایدار و بهره برداری، که نهایتا می تواند منجر به بهبود وضعیت امرار معاش پروش دهندگان شود، انجام شده است. جمعیت های بز ایران به عنوان یکی از ذخایر ارزشمند منابع بزهای جهان شناخته شده اند. مطالعه تنوع ژنتیکی در جمعیت بز رائینی با استفاده از سیزده نشانگر ریزماهواره انجام شد. در 60 بز نمونه برداری شده، تعداد کل آلل های مشاهده شده 92 آلل با میانگین 08/7 آلل در هر جایگاه و دامنه بین 4 آلل در ریزماهواره MAF64 و 10 آلل در ریزماهواره BM121 برآورد گردید. مقادیر هتروزایگوتی مشاهده شده، محتوای اطلاعات چندشکلی، شاخص شانون و هتروزیگوتی مورد انتظار به ترتیب 808/0، 76/0، 72/1و 796/0 برآورد گردید که نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی بالا در این جمعیت می باشد. پنج جایگاه از سیزده جایگاه مورد مطالعه در تعادل هاردی واینبرگ بود. میانگین همخونی (Fis) برابر 016/0- بود و از 13 جایگاه فقط چهار جایگاه دارای Fis مثبت و بقیه منفی بودند. فرضیه وجود تنگنای ژنتیکی مورد آزمون قرار گرفت که نتیجه نشان از عدم وجود تنگنای ژنتیکی برای جمعیت مذکور در سالهای اخیر را تایید کرد.
    کلیدواژگان: تنگنای ژنتیکی، تنوع ژنتیکی، ریزماهواره، بز رائینی
  • محسن صحرایی بلوردی*، رسول پیرمحمدی صفحه 71
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر استفاده از اسانس رزماری بر قابلیت هضم خوراک، فرآسنجه های خونی و شکمبه گوسفندان نژاد قزل انجام شد. برای انجام آزمایش از 4 راس گوسفند نر با میانگین وزن 2± 46 کیلوگرم در قالب طرح مربع لاتین 4×4 استفاده شد. تیمارها شامل جیره پایه (شاهد) به علاوه سه جیره حاوی 100، 200 و 400 میلی گرم اسانس رزماری در روز بود. آزمایش در 4 دوره 21 روزه شامل 14 روز به عنوان دوره عادت پذیری و 7 روز نمونه برداری انجام شد. قابلیت هضم خوراک به روش جمع آوری مدفوع تعیین گردید. مایع شکمبه گوسفندان در زمان های صفر، 2، 4 و 6 ساعت پس از خوراک دهی در روز بیستم نمونه برداری جمع آوری و مقادیر pH، نیتروژن آمونیاکی و کل اسیدهای چرب فرار آن اندازه گیری شد. روز پایانی نمونه برداری در زمان های صفر و 4 ساعت پس از خوراک دهی از سیاهرگ گردنی وداج گوسفندان خون گیری به عمل آمد و میزان گلوکز، اوره، پروتئین کل و کراتینین آنها اندازه گیری گردید. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که دز 100 میلی گرم اسانس در مقایسه با تیمار شاهد و دز 200 میلی گرم اسانس سبب کاهش کل اسیدهای چرب فرار شکمبه شد (P<0.05). غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه تیمار شاهد در تمامی زمان های نمونه برداری بالاتر از تیمار دوم و همچنین تیمار سوم نیز بالاتر از تیمار دوم و چهارم بود (P<0.05). در 4 ساعت پس از مصرف خوراک غلظت کراتینین پلاسما در تیمار شاهد بالاتر از تیمار چهارم بود (P<0.05). به طور کلی نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که دز 200 میلی گرم در روز اسانس رزماری ممکن است تاثیر مثبت بر هضم خوراک و تخمیر شکمبه گوسفندان داشته باشد. هرچند آزمایشات بیشتری در این زمینه باید انجام گیرد.
    کلیدواژگان: اسانس رزماری، گوسفند قزل، قابلیت هضم، فراسنجه های شکمبه، فراسنجه های خون
  • علیرضا آقاشاهی*، مهدی امانی، سید داود شریفی، احمد افضل زاده صفحه 83
    این پژوهش به منظور بررسی اثرات بنتونیت پر تورم و کم تورم فرآوری نشده و فرآوری شده باسولفات مس بر عملکرد و صفات لاشه جوجه های گوشتی با استفاده از 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه تجاری آرین در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار آزمایشی و شش تکرار و 10 قطعه درهر تکرار به مدت 42 روز انجام شد. جیره های آزمایشی عبارت بودند از: ا- جیره بر پایه ذرت و سویا(شاهد)، 2- جیره حاوی یک درصد بنتونیت پر تورم؛ 3- جیره حاوی یک درصد بنتونیت پر تورم فرآوری شده؛ 4- جیره حاوی یک درصد بنتونیت کم تورم و 5- جیره حاوی یک درصد بنتونیت کم تورم فرآوری شده. مصرف خوراک و افزایش وزن به طور هفتگی اندازه گیری و ضریب تبدیل غذایی محاسبه شد. در کل دوره پرورش، جوجه هائی که با جیره حاوی بنتونیت پر تورم تغذیه شدند در مقایسه باسایر تیمارها، افزایش وزن کمتر و ضریب تبدیل بالاتری داشتند. به علاوه شاخص تولید دراین پرندگان در مقایسه با پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی بنتونیت پرتورم فرآوری شده کمتر بود (05/0P<). استفاده از بنتونیت پر تورم فرآوری شده در جیره، وزن نسبی دستگاه گوارش وکبد را در مقایسه با تیمار شاهدکاهش داد(05/0P<). نتایج این آزمایش نشان داد که بنتونیت پرتورم فرآوری شده به کمک سولفات مس، اثرات مطلوب تری در مقایسه با نوع فرآوری نشده آن بر عملکرد، کاهش تلفات و بهبود شاخص تولید در جوجه های گوشتی دارد. به نظر می رسد که استفاده از بنتونیت پر تورم فرآوری شده در جیره به خصوص وقتی خوراک به سموم قارچی آلوده است، مناسب تر از انواع کم تورم آن باشد.
    کلیدواژگان: افزایش وزن، بنتونیت، بازده لاشه، جوجه گوشتی
  • علی اصغر ساکی*، مجتبی حقیقت صفحه 93
    در این پژوهش به منظور بررسی مواد تغییر دهنده ی فشار خون بر القاء آسیت و شاخص های استرس کبد از 108 قطعه جوجه ی یک روزه ی ماده و 108 قطعه جوجه ی یک روزه ی نر سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل (2×3) با 6 تیمار و 3 تکرار و تعداد 12 پرنده در هر تکرار استفاده شد. فاکتورها شامل جنسیت (ماده و نر) و افزودنی جیره در سه نوع (شاهد، لوتیروکسین و آتنولول) در سطح 45 پی پی ام در جیره ی پایه بودند که از سن 21 روزگی تا 49 روزگی به جیره ی اصلی اضافه شدند. در سنین 42 و 49 روزگی از هر تکرار از طریق ورید بال از دو پرنده خون گیری به عمل آمد و میزان فعالیت آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز و آسپاراتات آمینوترانسفراز، آلبومین و پروتئین کل سرم و مایع آسیت اندازه گیری شد. در طول دوره ی پرورش میزان تلفات ناشی از آسیت مشخص گردید. در سن 42 روزگی از هر تکرار 2 پرنده و در سن 49 روزگی همه ی پرندگان کشتار شدند و وزن نسبی طحال، کبد و قلب به صورت نسبی بر حسب وزن زنده مشخص گردید. همچنین میزان شیوع آسیت با استفاده از نسبت وزنی بطن راست به کل بطن ها در 42 و 48 روزگی مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان داد افزودن لوتیروکسین به جیره میزان فعالیت آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز و آسپاراتات آمینوترانسفراز کبدی را افزایش داده است اما میزان آلبومین و پروتئین سرم را کاهش داده است. همچنین افزودن لوتیروکسین سبب کاهش وزن نسبی طحال شده است اما وزن قلب و کبد را افزایش داده است. استفاده از آتنولول تلفات ناشی از آن را کاهش داد اما استفاده از لوتیروکسین در جیره تلفات سیت را در دوره رشد و کل دوره افزایش داد. نتایج این پژوهش نشان داد می-توان با استفاده از آتنولول در جیره تلفات آسیت را کاهش داد و همچنین به جای القای آسیت از طریق کاهش دمای دوران پرورش (برای پژوهش روی آسیت) از لوتیروکسین در جیره استفاده کرد.
    کلیدواژگان: آتنولول، لوتیروکسین، جوجه گوشتی، فشار خون، آسیت
  • مریم اعلایی*، محمدحسین شهیر، مرتضی ممویی، سمیه سالاری صفحه 103
    در این تحقیق اثر عادت دهی گرمایی و محدودیت غذایی اوائل پرورش بر عملکرد و خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی در شرایط تنش گرمایی مداوم مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش با استفاده از 300 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب در قالب طرح کامل تصادفی با آزمایش فاکتوریل 2× 2 با 4 تیمار و 5 تکرار با 15 پرنده در هر تکرار به مدت 42 روز به مورد اجرا گذاشته شد. تیمار ها شامل گروه 1- عادت دهی گرمایی و محدودیت غذایی، 2- عادت دهی گرمایی، 3- محدودیت غذای و 4- شاهد بودند. عادت-دهی گرمایی در روز 3 (دردمای2± 38 درجه سانتی گراد) و محدودیت غذایی از روز 7 تا 14 (از ساعت 10 تا 17) اعمال شد. در اواسط (26 روزگی) و انتهای دوره (40 روزگی) پرورش، نمونه خون جهت سنجش فراسنجه های بیوشیمیایی سرم خون گرفته شد. نتایج آزمایش نشان داد عادت دهی گرمایی باعث بهبود افزایش وزن در دوره رشد در شرایط تنش گرمایی نسبت به تیمار شاهد می-شود (05/0>p). اعمال محدودیت غذایی تاثیر معنی داری بر میزان کاهش مصرف خوراک، افزایش وزن و بهبود ضریب تبدیل غذایی در دوره آغازین داشت (05/0>p). در 26 روزگی، عادت دهی گرمایی باعث افزایش معنی دار تری گلیسرید شد. اثر متقابل بین تیمارها باعث افزایش کلسترول سرم خون در تیمار دارای محدودیت خوراک در این دوره گردید (05/0>p). همچنین در 40 روزگی، عادت دهی گرمایی باعث افزایش معنی دار فسفر شد(05/0>p). تاثیر عادت دهی گرمایی، محدودیت غذایی و اثرات متقابل آن ها بر میزان گلوکز سرم خون و کل پروتئین معنی دار نبود (05/0
    کلیدواژگان: محدودیت غذایی، عادت دهی گرمایی، فراسنجه های بیوشیمیایی خون، جوجه گوشتی
  • محمدحسین نعمتی*، هوشنگ لطف الهیان، محمدحسین شهیر، محمد طاهر هرکی نژاد، سید عبدالله حسینی صفحه 113
    به منظور بررسی نقش آنتی اکسیدانی ویتامین E و کوآنزیم Q10 بر عملکرد و شاخص های آسیت در شرایط تنش سرمایی در جوجه های گوشتی، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 5 تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- کنترل مثبت (شرایط عادی پرورش و بدون دریافت آنتی اکسیدان)، 2- کنترل منفی (تنش سرمایی و بدون دریافت آنتی اکسیدان)، 3، 4 و5 به ترتیب تنش سرمایی با مکمل ویتامین (mg/kg 150 جیره) E، (mg/kg40 جیره) Q10 و (mg/kg150) E + (mg/kg 40 جیره) Q10 بود. دمای سالن برای تیمارهای تحت تنش سرمایی از روز 15 دوره پرورش به تدریج کاهش یافت تا اینکه در روز 21 به oC15 رسید و تا پایان دوره پرورش ثابت نگه داشته شد. نتایج نشان داد بین تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی دار از نظر افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی وجود داشت (05/0p<)، به طوری که تیمار کنترل منفی از افزایش وزن زنده پایین تر و ضریب تبدیل بالاتر برخوردار بود و تیمارهای آنتی اکسیدانی تحت شرایط تنش سرمایی با گروه کنترل مثبت تفاوت معنی داری نداشتند (05/0p>). از نظر خوراک مصرفی تفاوت آماری در کل دوره مشاهده نشد (05/0p>)، لیکن گروه کنترل منفی از میزان خوراک مصرفی بالاتری برخوردار بود. شاخص های آسیت نظیر وزن قلب، نسبت وزن بطن راست به وزن کل بطنها، شمارش گلبولهای قرمز، هماتوکریت، T3/T4 به طور معنی دار در گروه کنترل منفی افزایش یافت(05/0p<). استفاده از آنتی اکسیدانها در شرایط تنش سرمایی این فراسنجه ها را بهبود بخشید. همچنین در گروه کنترل منفی افزایش وزن کبد و T3 مشاهده گردید که از نظر آماری معنی دار نبودند(05/0p>). در کل استفاده از مواد آنتی اکسیدانی ویتامین E و کوآنزیم Q10 تحت شرایط تنش سرمایی باعث بهبود عملکرد و شاخصهای مرتبط با آسیت در جوجه های گوشتی شد..
    کلیدواژگان: ویتامینE، کوآنزیم Q10، تنش سرمایی، آسیت، عملکرد، جوجه های گوشتی
  • نصرالله وطن خواه، نظر افضلی، سیدجواد حسینی واشان* صفحه 123
    این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح تفاله خشک سیب با و بدون آنزیم بر عملکرد، کیفیت تخم مرغ، کلسترول زرده، لیپیدهای سرم خون و قیمت جیره مرغ های تخم گذار لگهورن سویه های–لاین(36 W-) از سن 35-47 هفتگی انجام شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی و آزمایش فاکتوریل 2×4 شامل تفاله خشک سیب در چهار سطح 0، 6، 12 و 18 درصد جیره و آنزیم با دو سطح 0، و 05/0 درصد جیره اجرا شد. 192 قطعه مرغ تخم گذار لگهورن به طور تصادفی در 24 واحد آزمایشی با 8 تیمار، 3 تکرار و تعداد 8 قطعه مرغ در هر تکرار توزیع و به مدت 12 هفته با جیره های آزمایشی و دو هفته با جیره پیش آزمایش تغذیه شدند. نتایج نشان داد که صفات عملکردی تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت (05/0 ). جیره های آزمایشی تاثیری بر سایر فراسنجه های کیفی تخم مرغ مانند درصد سفیده و زرده، شاخص زرده، میزان کلسترول زرده و لیپیدهای سرم خونی نداشتند (05/
    کلیدواژگان: تفاله خشک سیب، آنزیم، عملکرد، لیپیدهای سرم خون، مرغ تخم گذار
  • مجتبی محسن زاده، علی نوبخت*، علیرضا صفامهر صفحه 133
    این آزمایش به منظور بررسی و مقایسه ی اثر استفاده از سطوح متفاوت پروتئین خام و پروبیوتیک (پروتکسین) در جیره ی غذایی بر عملکرد، صفات کیفی تخم مرغ، فراسنجه های بیوشیمیایی خون و سیستم ایمنی مرغ های تخم گذار انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل (4×2) شامل دو سطح پروتئین خام جیره (بر اساس توصیه ی NRC و 10 درصدکمتر از توصیه)، و 4 سطح پروبیوتیک (صفر، 025/، 05/0 و 075/ درصد) در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 جیره ی آزمایشی با سه تکرار و 12 قطعه مرغ در هر تکرار جمعا 288 قطعه مرغ تخم گذار سویه ی های- لاین (W36) در سن 42 هفتگی به مدت 12 هفته اجراء شد. اثرات متقابل استفاده از سطوح متفاوت پروتئین خام و پروبیوتیک در جیره های آزمایشی دارای اثرات معنی داری بر روی عملکرد، وزن مخصوص تخم مرغ و سطح هموگلوبین خون مرغ های تخم گذار بود (05/0>p). کاهش 10 درصدی پروتئین خام جیره نسبت به توصیه ی NRC باعث کاهش 11 درصدی در تولید تخم مرغ، تولید توده ای و خوراک مصرفی و افزایش ضریب تبدیل غذایی گردید. استفاده از پروبیوتیک در جیره ی مرغ ها به صورت معنی داری موجب کاهش مقدار خوراک مصرفی شد (05/0>p). در رابطه با اثرات متقابل پروتئین و پروتکسین جیره، استفاده از پروبیوتیک نتوانست از کاهش عملکرد ناشی از 10 درصد پروتئین خام کمتر از توصیه ی NRC جلوگیری نماید و استفاده از آن در جیره های حاوی پروتئین خام مطابق NRC اثرات مثبتی بر عملکرد مرغ ها نداشت (05/0p>). استفاده از سطوح مختلف پروبیوتیک اثرات معنی داری بر وزن مخصوص و درصد پوسته ی تخم مرغ ها داشت (05/0>p). با استفاده از پروبیوتیک وزن مخصوص تخم مرغ افزایش یافت در حالی که استفاده ی 075/0 درصدی از پروبیوتیک به صورت معنی داری درصد پوسته را کاهش داد (05/0>p). همچنین استفاده از پروبیوتیک در جیره ها باعث افزایش معنی دار درصد هموگلوبین خون شد که این معنی داری در اثرات متقابل پروتئین خام و پروبیوتیک جیره نیز مشاهده گردید (05/0>p). سطوح مختلف پروتئین خام و پروبیوتیک و اثرات متقابل آنها اثر معنی داری بر پارامترهای بیوشیمیایی خون نداشت.
    کلیدواژگان: پارامترهای خونی، پروتئین جیره، پروبیوتیک، صفات کیفی تخم مرغ، عملکرد، مرغ های تخم گذار
  • کامیار اورامی، علی نوبخت* صفحه 145
    این آزمایش به منظور ارزیابی اثرات سطوح مختلف دیواره ی سلولی ساکارومایسیس سرویسیه بر عملکرد، صفات لاشه و مورفولوژی روده ی جوجه های گوشتی انجام گرفت. در این آزمایش تعداد 240 قطعه جوجه گوشتی سویه ی راس- 308 در 4 تیمار، 5 تکرار و 12 پرنده در هر تکرار در قالب یک طرح کاملا تصادفی به مدت 42 روز مورد استفاده قرار گرفتند. گروه های آزمایشی عبارت بودند از 1) گروه شاهد (بدون استفاده از دیواره ی سلولی ساکارومایسیس سرویسیه) و در گروه های 2 تا 4 مقدار استفاده از دیواره ی سلولی ساکارومایسیس سرویسیه 5/0، 1 و 5/1 گرم در کیلوگرم خوراک بود. استفاده از سطوح مختلف دیواره ی سلولی ساکارومایسیس سرویسیه دارای اثرات معنی داری بر عملکرد، صفات لاشه و مورفولوژی روده ی جوجه های گوشتی بود (05/0p<). بهترین نتیجه با استفاده از 5/1 گرم در کیلوگرم از دیواره ی سلولی ساکارومایسیس سرویسیه به دست آمد. سطوح مختلف دیواره ی سلولی ساکارومایسیس سرویسیه اثرات معنی داری بر اندازه ی کبد، طحال و بورس فابریسیوس نداشت (05/0p>). نتیجه گیری می شود که در جوجه های گوشتی استفاده از 5/1 گرم در کیلوگرم دیواره ی سلولی ساکارومایسیس سرویسیه می تواند موجب بهبود عملکرد، صفات لاشه و مورفولوژی روده ی جوجه ها شود.
    کلیدواژگان: جوجه گوشتی، پری بیوتیک، عملکرد، مورفولوژی روده
  • رامین حبیبی*، بیژن محمودی، امیرمنصور وطن خواه، قاسم جلیلوند صفحه 159
    این آزمایش به منظور ارزیابی اثرات سطوح مختلف اسانس های افسنطین و زیره سبز بر وضعیت آنتی اکسیدانی، سطح پراکسیداسیون لیپید و متابولیت های سرم خون جوجه های گوشتی و به مدت 42 روز انجام گردید. بدین منظور 336 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه راس 308 در 7 گروه آزمایشی با 4 تکرار اختصاص یافتند. گروه های آزمایشی شامل جیره بر پایه ذرت – سویا به عنوان گروه شاهد و گروه های حاوی سطوح 100، 200 و 300 قسمت در میلیون اسانس های افسنطین و زیره سبز بودند. در انتهای آزمایش از هر تکرار دو قطعه جوجه به تصادف انتخاب و برای اندازه گیری فراسنجه های آنتی اکسیدانی و متابولیت های سرم، خونگیری و کشتار گردیدند. ترکیبات اصلی اسانس های افسنطین و زیره با استفاده از دستگاه GC-MS به ترتیب بتا-پینن(2/24 درصد) و گاما ترپینن (24/26 درصد) شناسایی شدند. نتایج نشان داد که افزودن 200 و 300 قسمت در میلیون اسانس افسنطین و 300 قسمت در میلیون اسانس زیره سبز، باعث افزایش معنی دار فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز در کبد و کلیه در مقایسه با گروه شاهد گردیدند (P<0.05). تیمار حاوی 200 قسمت در میلیون اسانس زیره نیز فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز را در کلیه بطور معنی داری افزایش داده بود (P<0.05). پرندگان دریافت کننده 200 و 300 قسمت در میلیون اسانس زیره سبز و 300 قسمت در میلیون اسانس افسنطین فعالیت سوپراکسید-دیسموتاز بالاتری نسبت به گروه شاهد در کبد داشتند (P<0.05). تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی از لحاظ فعالیت کاتالاز کبد و کلیه و سوپراکسید دیسموتاز کلیه وجود نداشت (P>0.05). استفاده از 300 قسمت در میلیون اسانس های افسنطین و زیره سبز ظرفیت آنتی آکسیدانی کل را در سرم نسبت به گروه شاهد بطور معنی داری افزایش داده بود (P<0.05). مکمل کردن جیره با اسانس های افسنطین و زیره سبز سطح مالون دی-آلدئید را در کبد، کلیه و سرم و همچنین سطح کلسترول و LDL سرم را بطور معنی داری کاهش و سطح HDL را در سرم نسبت به گروه شاهد افزایش داده بودند (P<0.05)، ولی روی سایر متابولیت های سرم تاثیر معنی داری نداشتند. در کل نتایج نشان دادند که افزودن اسانس های افسنطین و زیره سبز به جیره باعث تقویت سیستم آنتی اکسیدانی بدن، افزایش سطح HDL و کاهش کلسترول و LDL در سرم جوجه های گوشتی گردید.
    کلیدواژگان: اسانس، افسنطین، زیره سبز، وضعیت آنتی اکسیدانی، جوجه گوشتی
  • حامد محمدی*، زربخت انصاری پیرسرایی صفحه 173
    به منظور تعیین اثر تزریق تستوسترون و هورمون رشد بر عملکرد مرغ تخمگذار و کیفیت تخم مرغ، آزمایشی به صورت یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار و 10 مرغ تخمگذار تجاری از نژاد های لاین W-36 در هر تکرار در سن 73 هفتگی (اواخر دوره تولید) اجرا شد. تیمارهای آزمایشی به شرح زیر بودند: تیمار اول (شاهد): تزریق 1 میلی لیتر آب مقطر، تیمار دوم: تزریق 500 میکروگرم تستوسترون و 50 میکروگرم هورمون رشد به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، تیمار سوم: تزریق 500 میکرو گرم تستوسترون و 100 میکروگرم هورمون رشد به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و تیمار چهارم: تزریق 500 میکرو گرم تستوسترون و 150 میکروگرم هورمون رشد به ازای هر کیلوگرم وزن بدن. طی هفته های دوم و سوم بعد از تزریق عملکرد تولید و همچنین شاخص های کیفیت تخم مرغ اندازه گیری شدند. نرخ تخمک گذاری، تولید توده ای تخم مرغ و میزان مصرف خوراک افزایش معنی داری در تیمار 3 نسبت به گروه شاهد نشان دادند. ضریب تبدیل خوراک نیز در تیمار 4 به طور معنی داری بیشتر از سایر تیمار ها بود. ارتفاع سفیده، وزن پوسته، چگالی پوسته و میزان وزن پوسته به ازای سطح تخم مرغ نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری در تیمار 3 نشان دادند. ارتفاع زرده در تیمار 2 به طور معنی داری کمتر از سایر تیمارها بود. نیروی شکستن پوسته در همه مرغ هایی که هورمون دریافت کرده بودند به طور معنی-داری نسبت به گروه شاهد کاهش یافت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تزریق تستوسترون و هورمون رشد می تواند برخی از شاخص های کیفیت تخم مرغ و عملکرد مرغ تخمگذار را بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: تستوسترون، هورمون رشد، عملکرد مرغ تخمگذار، کیفیت تخم مرغ
  • علیرضا اخواست، محسن دانشیار* صفحه 183
    از 220 جوجه نر یکروزه راس 308 در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار برای بررسی اثرات سطوح مختلف 15/0، 3/0 و 6/0 درصد عصاره رزماری همراه با نیترات (4/27 میلی گرم در لیتر نیترات سدیم) در آب آشامیدنی بر رشد، برخی فراسنجه-های خونی و خصوصیات لاشه استفاده شد. تفاوتی بین مصرف خوراک و افزایش وزن جوجه های گوشتی تیمارهای مختلف در کل دوره آزمایشی مشاهده نشد (05/0P>). نیترات باعث افزایش ضریب تبدیل خوراک گردید اما عصاره رزماری، اثرات منفی نیترات بر ضریب تبدیل را برطرف کرد (05/0P<). عصاره رزماری یا نیترات اثری بر فعالیت آلانین آمینو ترانسفراز نداشتند (05/0P>) ولی نیترات باعث افزایش فعالیت آسپارتات آمینو ترانسفراز شد (05/0P<). سطوح 3/0 و 6/0 درصد عصاره رزماری، کلسترول HDL خون جوجه های دریافت کننده نیترات را کاهش داد (05/0P<). میزان گلوکز خون تحت تاثیر نیترات کاهش یافت (05/0P<) و این کاهش توسط هر سه سطح عصاره رزماری تشدید شد (05/0P<). بالاترین سطح رزماری منجر به کاهش وزن کبد گردید (05/0P<). بطور کلی عصاره رزماری از طریق اثرات آنتی اکسیدانی باعث رفع آسیب های کبدی و ششی و در نتیجه کاهش وزن کبد و شش و همچنین کاهش فعالیت آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز در جوجه های تحت تیمار نیترات می شود و به دنبال آن ضریب تبدیل خوراک را بهبود می دهد.
    کلیدواژگان: آسپارتات آمینو ترانسفراز، کلسترول HDL، کبد، گلوکز، ضریب تبدیل خوراک
  • فاطمه سارانی*، حمیدرضا میرزایی، مصطفی یوسف الهی، کاوه اکبرزاده، محمد صالحی دیندارلو صفحه 195
    تعیین مقدار اسید های آمینه مواد خوراکی بعلت آنالیزهای شیمیایی و صرف زمان در آزمایشگاه گران و وقت گیر است. در روش های آزمایشگاهی کنونی روش هضمی1 NIRS به طور گسترده ای برای این هدف استفاده می شود. ولی این روش دارای محدودیت های تکنیکی است. بنابراین یافتن روشی مناسب برای تخمین میزان اسید های آمینه دارای اهمیت می باشد. شبکه عصبی مصنوعی (ANN) می تواند انعکاس بهتر و دقیق تری را از رابطه میان ترکیبات تجزیه تقریبی خوراک و مقدار یک ماده مغذی خاص در آن خوراک ارائه کند. از اینرو مطالعه ای جهت تخمین میزان اسید های آمینه دانه ذرت و گندم با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی چندگانه (MLR) انجام شد. در مدل عصبی بکار رفته در این تحقیق، متغیرهای ورودی شامل میزان پروتئین خام، چربی خام، الیاف خام، فسفر و خاکستر و متغیر خروجی شامل پروفیل اسید های آمینه مربوط به ترکیب این دو نوع ماده خوراکی بود. نتایج نشان داد که بین اسید های آمینه در ذرت و گندم و ترکیبات شیمیایی آن ارتباط قابل توجهی وجود دارد. همچنین ارزیابی آماری نشان داد که مدل ANN در مقایسه با MLR دارای قدرت تخمین بیشتری برای برآورد میزان هریک از اسید های آمینه ضروری بود. با استفاده از نتایج این تحقیق توصیه می شود که شبکه های عصبی مصنوعی را می توان به عنوان روش محاسباتی با دقت و صحت کافی برای مدل سازی، پیش بینی و برآورد مواد مغذی ترکیب مواد خوراکی مورد استفاده در طیور به کار برد.
    کلیدواژگان: اسید های آمینه، ذرت، رگرسیون خطی، شبکه عصبی مصنوعی، گندم
  • حسن فضائلی* صفحه 205
    طی دهه های اخیر، در بعضی از نقاط جهان در خصوص تولید علوفه با روش هیدروپونیک تجربیاتی به دست آمده است. در این روش اغلب از دانه جو جهت تولید علف تازه استفاده می شود به نحوی که طی مدت 7 الی 10 روز از زمان کشت، رویان دانه فعال شده و ضمن ریشه دوانی، ممکن است ارتفاع گیاه سبز شده تا حدود20 سانتیمتر برسد. در نگاه اول به نظر می رسد که از هر کیلو گرم بذر (طی مدت کوتاه 7 تا 10 روز) می توان چندین کیلوگرم علوفه تازه تولید نمود، اما این واقعیت که چه سهمی از علف تازه تولیدی را آب و چه سهمی را مواد مغذی تشکیل می دهد مورد توجه دقیق قرار نمی گیرد. آن چه که، در تولید علوفه حائز اهمیت است میزان خالص مواد مغذی قابل هضم و جذب درعلوفه تولیدی می باشد. طی فرایند جوانه زنی و رشد اولیه گیاه، سهم قابل توجهی از مواد غذایی ذخیره شده در بذر، جهت فرآیند سبز شدن، به مصرف می رسد و محصول به دست آمده مجموعه ای از ریشه و سبزینه و دانه نیمه تخلیه شده خواهد بود که بخش اصلی آن را آب تشکیل می دهد به نحوی که اگر کل این علوفه تولید شده خشک شود وزن آن کمتر از دانه مصرف شده در ابتدای کشت خواهد بود. تا کنون در مورد راندمان تولید علوفه و نیز ارزش غذایی علوفه هیدروپونیک مطالب متناقضی منتشر شده است اما بررسی دقیق و تحلیل مقالات علمی حاکی از آن است که نه تنها توازن مواد مغذی اصلی و به ویژه انرژی در این سیستم منفی بوده و مصرف علوفه تولیدی در جیره غذایی دام ها برتری خاصی را نشان نداده است بلکه هزینه تغذیه دام هارا افزایش داده است. خطر آلودگی های قارچی علوفه هیدروپونیک و مسمومیت زایی برای دام ها و محصولات تولیدی آن ها از دیگرمشکلات این سیستم می باشد. بنا براین با توجه به موارد ذکر شده در این فرایند، مصرف نهاده و هزینه در این راستا قابل توجیه نخواهد بود.
    کلیدواژگان: بازده، علوفه، هیدروپونیک، تغذیه دام
|
  • Aghashahi, A.R.*, Fazaelih., Mahdavia., Teymuri A., Movafegh Ghadirli, M Page 3
    This research was conducted to study the nutrient balance condition of dairy cattle in semi industrial dairy farms of sought west of Tehran province (Eslamshahr) by the questionnaire techniques. The farms based on the herd were categorized in 6 group as follows: 1(1-30), 2(31-60).3(61-100), 4(100-130), 5(130-200) and 200 heads upward. The 30 farms have been selected randomly based on the randomized category sampling methods. In this survey more than 130 dairy farms (at least) including 1500 dairy cow's were investigated. The given ration has been compared with NRC tables and the differences were reported.The results showed that differences on dry matter intake, crude protein and net energy lactation per cow per day in 6 groups were 42.5, 18.1, 6.6, 21.8, 10.4, 17.4 and 36.5,-4.8,-23.5,-4.9,-16.4, 3.8 and 8.4,-0.7,-7.1, 3.02,-3.02 and 1.5% consequently. The differences for minerals of Ca and P were42.4,19.8,22.5,8.4,29.9,13.4 and 53.1, 39.1, 38.7, 43.6, 37.4 and 39.2 respectively. The amounts of NDF and ADF in all categories were higher than recommended levels. The daily received amounts of K, Mn, Cu, Zn. Fe, Mg, ADF and NDF were higher than recommended levels too. Mineral imbalance in ration have very important role in farm income and dairy cattle health. For this reason education and increasing information of farmer about this matter, are very important.
    Keywords: nutritional management, dairy farm, Tehran Province
  • Saeed Khalajzadeh* Page 15
    The aim of this study was to estimate genetic parameters of age at first calving and its relationship with productive traits of Holstein dairy cows. A total of 24491 first lactation records (2X 305d) which were collected from 1995 to 2009 were used. The general linear model (GLM) procedure was applied to determine effective factors on studied traits. Herd-Year-Season (HYS) and age at first calving (AFC) were fitted as fixed and covariate factors in the model respectively. Variance components and corresponding genetic parameters were estimated based on bivariate animal models by restricted maximum likelihood (REML) method. HYS and AFC affected significantly studied traits including milk production, fat production, protein production, fat percentage and protein percentage. Mean and heritability of age at first calving were obtained 25.08±1.8 and 0.093±0.01 respectively. Twenty nine percent of heifers calved at 24.5 (24-25) months. The genetic and phenotypic trends of AFC were -0.015 and -0.09 respectively (P<0.001). Phenotypic and genetic correlations of AFC with milk yield, fat yield and protein yield were negative. Conversely, positive genetic and phenotypic correlation observed between AFC and fat-protein percentage. The results showed that reducing age at first calving can increase milk-fat-protein production and the optimum AFC for milk-fat-protein production was 22.5 (22-23) month in this study. Also, reducing age at first calving to 22 month has a negative effect on milk, fat and protein production.
    Keywords: Milk yield, genetic trend, genetic correlation, AFC, dairy cow
  • Amir Rashidi, Ebrahim Mirzamohamadi* Page 25
    In order to evaluation of genotype by environment interactions in Holstein cows, Iran was divided into cold, middle cold, temperate and hot climate regions. For this purpose used from 39570, 35813 and 18955 records for milk, fat and protein yields, respectively, to progeny test for 35 sires that have 50 daughters in each climate. The data were collected by the Centre of Breeding and Improvement of Livestock Production from 775 herds, during 1991 to 2009 years. Breeding values for milk, fat and protein yield for each animal were predicted from multiple traits with animal model (BLUP). Average of breeding value estimated for sires in cold, middle cold, temperate and hot climate was 75.53, 377.74, 167.08 and 81.49 kg for milk yield, -0.18, 5.42, 1.85 and 1.63 kg for fat yield and 0.96, 8.05, 3.93 and 1.94 for protein yield respectively. Spearman correlation for milk yield for cold-middle cold, cold-temperate, cold-hot, middle cold-temperate, middle cold-hot and temperate-hot also was 0.63, 0.61, 0.45, 0.87, 0.54 and 0.48 respectively, for fat yield was 0.63, 0.69, 0.52, 0.91, 0.49 and 0.40 respectively, and for protein yield was 0.61, 0.62, 0.39, 0.81, 0.48 and 0.41, therefore spearman correlation estimated show that ranking of sires was difference at different climates and existent genotype by environment interaction at difference regions of Iran.
    Keywords: breeding value, genetic correlation, heritability, spearman correlation
  • Ali Mohammadi, Sadegh Alijani*, Akbar Taghizadeh, Mehdi Buhloli Page 33
    In order to estimate the genetic parameters and comparison legendre polynomials for production traits of Iranian Holstein dairy cattle test-day records of first lactation cows for milk yield, fat yield, protein yield, fat percentage and protein percentage traits were used. These records collected from 2006 to 2010, by the Animal Breeding center of Iran. The genetic parameters were estimated using REML algorithm by random regression model with legendre polynomials of order 3 to 5. According to the results, order 5 of legendre polynomials were proposed for fitting permanent environment and additive genetic effects for the milk yield, fat and protein percentages traits, and order 4 of legendre polynomials for the fat and protein yields. Residual variances were considered homogeneous over the lactation period. The Phenotypic variance of the considered traits during lactation was not constant and it was higher at the beginning and the end of lactation. Additionally, the estimated permanent environment variance was larger than genetic variances throughout the lactation. Estimates of heritability were found to be lowest during early lactation. The additive genetic correlation between lactation adjacent days were more than between distant test days. The genetic trend of milk yield was showed an increasing phase during the10 past years, while this genetic trend for fat and protein percentages declined.
    Keywords: Dairy cattle_Random regression model – Legendre polynomials_Genetic parameters_Genetic trend
  • Masoomeh Mehraban Sangatash*, Mohammad Mohsenzadeh, Faezeh Tajalli, Reza Karajian, Omid Safari, Mohammad Kazem Akbari Page 43
    The aims of the present study was to evaluate the level of aflatoxin B1 (AFB1) in feedstuffs (corn silage, corn, dried alfalfa, cottonseed meal, cottonseed, soybean meal, canola meal, barley, wheat bran, concentrate, sugar beet pulp and wheat straw) that collected from dairy herds in Khorasan Razavi Province that classified according to milk yield in very high (>10000 Kg/day), high (5000-10000 Kg/day), intermediate (2000-5000 Kg/day) and low (<2000 Kg/day) milk production. Sampling was performed during cold (early December to late January) and warm (early June to late July) seasons. Feed samples were placed in sterile packages and were maintained until test at -18 °C. Aflatoxin B1 levels were measured using ELISA. Results showed significant differences between the amount of aflatoxin B1 in cottonseed meal, canola meal, wheat bran, sugar beet pulp and wheat straw among all dairy herd classes (P<0.05). The contents of aflatoxin B1 in all feedstuffs during the cold seasons were higher than those of warm seasons. Results also showed that aflatoxin B1 level in %21.87 of the total diet samples were higher than the maximum tolerance limit (50 ng/g).
    Keywords: Aflatoxin B1, Animal feedstuffs, Dairy farms, Khorasan Razavi Province
  • P. Biabani*, A. Hashemi, K. Mardani, M. Ghaderzadeh, F. Purbayramian Page 55
    Tumor necrosis factor -alpha (TNFα) is a proinflammatory cytokine that plays critical roles in the regulation of immune responses including macrophages activity and apoptosis. TNFα gene is polymorphic and its haplotypes have been associated with resistance or susceptibility to disease. This study was undertaken to identify the polymorphism of TNFα gene in Makoei sheep, using polymerase chain reaction (PCR) and single strand conformation polymorphism (SSCP) technique. A total number of 90 Makoei sheep were randomly selected from Makoei Sheep Breeding Station where located in Mako and blood samples were collected. Genomic DNA was extracted from blood samples in order to amplify 273 bp fragment comprising part of the fourth exon and the 3ʹ untranslated region (3ʹ UTR) of the ovine TNFα gene. PCR products were subjected to SSCP analysis. Based on the obtained SSCP patterns three alleles E, O and R with frequencies of 73.33, 17.78 and 8.89 % and three genotypes EE, OE and RE with frequencies of 46.67, 35.56 and 17.77 % were identified, respectively.
    Keywords: Polymorphism, Makoei sheep, Tumor necrosis factor alpha gene, PCR, SSCP
  • Bizhan Mahmoudi*, Morteza Daliri, Ramin Habibi Page 61
    Assessing genetic biodiversity and population structure of minor populations through the information provided by neutral molecular markers, allows determination of their extinction risk and to design strategies for their management and conservation. Analysis of microsatellite loci is known to be highly informative in the reconstruction of the historical processes underlying the evolution and differentiation of animal populations. Iranian goat populations are recognized as an invaluable component of the world’s goat genetic resources. The aim of this work is to study the genetic status of Raeini goat population through the analysis of molecular data from 13 microsatellites markers. The mean expected heterozygosity across loci within populations ranged from 0.716 to 0.852. Genetic diversity measures revealed a good status of biodiversity in the Raeini goat population. The observed number of alleles ranged from 4 (ILSTS022) to 10 (BM121) with a total of 92 alleles and mean of 7.08 alleles across loci. The overall heterozygosity, PIC and Shannon index values were 0.808, 0.76 and 1.719 indicating high genetic diversity. Only 5 out of 13 loci were in Hardy-Weinberg equilibrium. The mean Fis was -0.016. Only 4 loci had positive Fis values and 9 loci had negative values. Genetic bottleneck hypotheses were also explored. Our data suggest that the Raeini goats have not experienced a genetic bottleneck in the recent past.
    Keywords: Bottleneck, öDiversity, Microsatellites, Raeini goat
  • M. Sahraei Belverdy*, R. Pirmohammadi Page 71
    This study was conducted to evaluate effects of rosemary essential oils (REO) on feed digestibility, blood and rumen parameters of Ghezel sheep. Four male sheep with average body weight 46±2 kg were used in a 4×4 Latin square design. Treatments composed of Basal diet (control) in addition to diets containing 100 (RO100), 200 (RO200) and 400 (RO400) mg/day of REO. Sheep's fed with 4 diets at 4 periods of 21 days (14 days as adaptation and 7 days for sample collection). Digestibility was determined by fecal collection method. On 20 day of the experimental period, Ruminal liquor samples were taken at 0, 2, 4 and 6 hours after feeding for rumen pH, N-NH3 and total volatile fatty acids measurements. On the last day of each measurement period, Blood samples were taken at 0 and 4 hours after feeding, via jugular vein, and analyzed for glucose, urea, and total protein and creatinine contents. The results showed that Ruminal total volatile fatty acids in RO100 diet were lower than control and RO200 diets (P˂0.05). Ruminal ammonia concentration in control diet was higher than RO100 diet at all sampling times and also RO200 diet was higher than RO100 and RO400 diets (P<0.05). Blood creatinine concentration in control diet was higher than RO400 diet at 4 h after feeding (P<0.05). In conclusion, treatment of 200 mg/day REO may have positive effect on feed digestibility and rumen fermentation of sheep; however more experiments are required in this field
    Keywords: Rosemary essential oils, Ghezel sheep, Digestibility, Rumen parameters, Blood parameters
  • Aghashahi, A.R.*, Amanim., Sharifi, S.D., Afzalzadeh, A Page 83
    This experiment was conducted with broiler chickens to evaluate the effects of High and Low Swelling Bentonite (Natural and Processed by CuSo4) supplementation in diets on performance and carcass traits. A total of 300 day-old Aryan broiler’s chicks were used in a completely randomized design with 5 dietary treatments. Six pen replicates of 10 chicks were assigned to each of five dietary treatments, which included: 1) corn-soybean meal basal diet(control); 2) basal diet supplemented with % 1 high swelling bentonite(HSB); 3) basal diet supplemented with % 1 processed high swelling bentonite (PHSB); 4) basal diet supplemented with % 1 low swelling bentonite(LSB); and 5) basal diet supplemented with % 1 processed low swelling bentonite(PLSB). Body weight and feed intake were recorded weekly over 42 d. Results showed that HSB supplemented diets significantly decreased body weight and feed intake, and increased feed: gain ratio in comparison to other treatments. Also, the production index in birds fed HSB diet, were lower than birds fed on diets containing PHSB(P < 0.05). PHSB addition to diets significantly decreased (P < 0.05) the relative weights of gut and liver when compared to control P < 0.05). These results indicated that processed HSB by CuSo4 have better effects on growth performance, mortality reduction and improvement of production index broilers compared to HSB. It seems that using processed high swelling bentonite in diets contaminated by mold’s toxins to be better than low swelling bentonits
    Keywords: Bentonite, Broiler, Weight gain, Carcass yield
  • Ali Asghar Saki*, Mojtaba Haghighat Page 93
    A study was conducted to evaluate the effects of blood pressure medications on index of liver damage in Ascites Incidence in broilers. A completely randomized experimental design with a 2×3 factorial arrangement (sex and feed additive), with 3 replicates of 12 birds, with 216 (108 male and 108 female) one-day-old (Ross 308) was applied. Feed additive includes control (without feed additive) levothyroxine and atenolol at level of 45 ppm in the basal diet after 21 days of age. Albumin and total protein of serum and ascetic fluid, aspartate aminotransferase (AST), and alanine aminotransferase (ALT) enzymes acivity of serum were determined in 42 and 49 days of age. In 42 days of age 2 birds from each replicate and in 49 days of age all birds slaughtered and relative weight of spleen, liver and heart measured (ratio body weight). Total ascites mortality and ascites morbidity (the ratio of right ventricular weight to total ventricular weight) in 42 and 48 days of age. Levothyroxine in diet increased the ALT an AST activity in contrast reduced albumin and total protein of serum. Relative weight of spleen decreased in response to levothyroxine in diet but relative weight of heart and liver increased. Ascites mortality and ascites morbidity decreased in response to atenolol in diet. The results of this experiment indicated Levothyroxine could be a replacement of cool temperature in rearing period for ascites incidence in broilers.
    Keywords: Atenolol, Levothyroxine, Broiler, Blood pressure, Ascites
  • Maryam Aalaei, Mohammad Hossein Shahir, Mortise Miami, Somayh Salary Page 103
    In this study, Effect early age feed restriction and thermal conditioning on growth, carcass characteristics broiler chickens subjected to heat stress Was evaluated. Three hundred chicks (cobb500) were randomly divided into four equal groups as treatments including thermal conditioning group (TC), feed restriction-thermal conditioning group (TCFR), feed restriction group (FR) and control group (C), each group was replicated 5 with 15 birds per replicate.The groups TC and TCFR were exposed to thermal conditioning (38±1 C, for 24 h) at third day and the FR and TCFR groups were exposed to feed restriction for seven hours (10 am to 5 pm) at 7-14 days. Mid (26 days) and late period (40 days) culture, blood samples were taken to measure serum biochemical parameters. Thermal conditioning increased BW at 42d of age (P < 0.05). Feed Restriction decreased BW and feed intake at 21d of age(P < 0.05). In thermal conditioning birds at 26 d of age, Triglyceride (P < 0.05). In feed-restricted birds at 26 d of age, Cholesterol (P < 0.05) were increasedin serum. Also at 40 days of age, Thermal adaptation of phosphorus was significantly increased (P < 0.05). thermal conditioning, Feed Restriction and their effects on serum blood glucose and total protein levels were not significant (P < 0.05). The results indicated that early age thermal conditioning improves broilers performance under summer heat stress condition.
    Keywords: Feed Restriction, Thermal conditioning, Broiler Chickens yield
  • M.H. Nemati*, H. Lotf, Allahian, M.H. Shahir, M.T. Harakinezhad, S.A. Hosseini Page 113
    This experiment was performed to determine the role of vitamin E and coenzyme Q10 antioxidants on performance and ascites parameters of broiler chicks in cold stress conditions using a completely randomized design with 5 treatments and 5 replicates in each treatment. Treatments were: positive control (PC, normal thermal conditions without antioxidants), negative control (NC, cold stress without antioxidants), NC + vitamin E (150 mg/kg diet), NC + Q10 (40 mg/kg diet) and NC + E (150 mg/kg diet) + Q10 (40 mg/kg diet). Temperature decreased gradually between days 15 to 21 and fixed at 15oC afterwards. Result showed that there were significant differences between treatments in body weight gain (BWG) and feed conversion ratio (FCR) (p<0.05). The NC group had the lowest BWG and the highest FCR amongst the dietary treatments but there were no significant difference between positive control and antioxidant group for this trait. In spite of a higher amount of FI for the negative control, there were no significant differences in FI between the treatments. Ascites indicators such as heart weight, RV/TV ratio, red blood cell count, hematocrit, and T3/T4 ratio were significantly increased in the negative control (p<0.05). Antioxidants in stressful conditions improved these parameters. Beside of an increase in liver weight and T3 were observed in the negative control but the differences were not significant (p<0.05). In general, the use of vitamin E and coenzyme Q10 antioxidants led to improvement in performance and ascites index in broiler chicken exposed to cold stress.
    Keywords: Vitamin E coenzyme Q10_cold stress_ascites_performance_broiler
  • Mojtaba Mohsenzadeh, Ali Nobakht*, Ali Reza Safamehr Page 133
    This experiment was conducted to evaluate the effects of different levels of crude protein and probiotic in diets on performance, egg quality and blood biochemical and immunity parameters of laying hens. A completely randomized design with factorial method (2×4) was conducted in which two levels of crude protein (NRC and 10% lower than NRC recommendation) and 4 levels of probiotic (0,. 025%, 0.05% and 0.075%) were tested on 288 of Hy- line (W36) laying hens for 12 weeks from 42-54 weeks of hens ages. Results showed that the different levels of crude protein and probiotic in the diets have significant effects on performance, egg traits and immunity parameters of laying hens (P<0.05). Low crude protein diet significantly reduced the egg production percentage, egg mass, feed intake and increased the feed conversion ratio. Inclusion of probiotic in the diets decreased the amount of daily feed intake. Using different levels of probiotic with different levels of crude protein could not improve the performance of laying hens. The shell surface weight was decreased when the laying hens received low protein diet. Inclusion of probiotic improved the egg specific gravity, but the highest level of probiotic decreased the eggshell percentage. The blood hemoglobin percentage was positively affected by the probiotic content in the diet. Different levels of dietary crude protein, probiotic and interaction between them could not significantly changed the blood biochemical parameters
    Keywords: Blood biochemically Laying hens, Probiotic, Performance
  • Oramik., Nobakht A.* Page 145
    This experiment was conducted to investigate the effect of different levels of Saccharomyces cerevisiae cell wall on performance, carcass traits and intestinal morphology in broilers. In this experiment 240 Ross- 308 broilers were used in 4 treatments, 5 replicates and 12 bird in each replicate in a completely randomized design for 42 days. The treatments included: 1) control group (without Saccharomyces cerevisiae cell wall, (in treatments 2, 3 and 4 the amounts of Saccharomyces cerevisiae cell wall were 0. 5, 1 and 1.5g/kg. Weight gain, feed intake and feed conversion ratio were measured periodically. In 28 and 42 days of experiment period, 2 bird from each replicate for measure of carcass traits and intestine morphology randomly selected and slaughtered. The experimental treatments significantly affected the performance, carcass traits, and intestinal morphology of broilers in 28 and 42 days of experiment period (p<0.05). The best results were obtained by using 1.5 g/kg of Saccharomyces cerevisiae cell wall in diet. Different levels of Saccharomyces cerevisiae cell wall did not have any significant effects on size of liver, spleen and bursa of Fabricuse (p>0.05). The overall results showed that in broilers using 1.5 g/kg of Saccharomyces cerevisiae cell wall in diet improve their performance, carcass traits and intestinal morphology.
    Keywords: Broiler, intestinal morphology, performance, prebiotic
  • Ramin Habibi*, Bizhan Mahmoudi, Amir Mansour Vatankhah, Ghasem Jalilvand Page 159
    This study was carried out to evaluate the effect of different levels of essential oils of wormwood (Artemisia absinthium) and cumin (Cuminum cyminum (on antioxidant status, lipid peroxidation and serum metabolites in broiler chickens for 42 days. 336 day-old male broiler chicks (Ross 308) were allocated to 7 treatments with 4 replications. Dietary treatments were included a corn-soybean based diet as control, and groups of containing 100, 200 and 300 part per million (ppm) of wormwood and cumin essential oils. At the end of experiment, two birds per each replicate were randomly selected, bled and then killed to determine antioxidant indexes and serum metabolites. Chemical analysis of worwood and cumin essential oils by gas chromatography–mass spectra (GC-MS) showed as the main constituents β-pinene (24.2%) and γ-terpinene (26.24%), respectively. Results showed that addition of 200 and 300 ppm of wormwood essential oil and 300 ppm of cumin essential oil significantly increased (P<0.05) glutathione peroxidase activity in liver and kidney when compared with the control group. Also, treatment of 200 ppm cumin essential oil significantly increased (P<0.05) glutathione peroxidase activity in kidney than control group. Chicks received 200 and 300 ppm cumin essential oil and 200 ppm wormwood essential oil in the diet, had higher (P<0.05) superoxide dismutase activity in liver than control group. There were no significant difference between experimental groups regarding liver and kidney catalase activity and liver superoxide dismutase activity (P>0.05). Adding 300 ppm wormwood and cumin essential oils significantly increased (P<0.05) total antioxidant capacity in serum compared with the control group. Supplementation of diet with wormwood and cumin essential oils, significantly decreased (P<0.05) malondialdehyde concentration in liver, kidney and serum, and significantly decreased serum cholesterol and LDL concentration. Serum HDL concentration significantly increased (P<0.05) than control group, but did not significant affect on other serum metabolites.In general, results indicated that addition of wormwood and cumin essential oils to diet, caused improvement body antioxidant system, increased serum HDL, and decreased serum cholesterol and LDL concentration in broiler chicks.
    Keywords: Essential oil, Wormwood, Cumin, Antioxidant status, Broiler chick
  • Mohammadih.*, Zarbakht Ansari –Pirsaraei Page 173
    The experiment was designed to study the changes in production performance and egg quality of old laying hens after injection of different doses of growth hormone (GH) and testosterone (Ts). A total of 160 old laying hens (HyLine W-36) at 73 wks of age were randomly assigned to four treatments with four replicates and 10 birds in each replicate in a completely randomized design. Treatment groups were: treatment 1: injection of 100 µl distilled water (control group), treatment 2: injection of 500 µg Ts/kg live-weight+50 µg GH/kg live-weight, treatment 3: injection of 500 µg Ts/kg live-weight+100 µg GH/kg live-weight and treatment 4: injection of 500 µg Ts/kg live-weight+150 µg GH/kg live-weight. During second and third weeks after the hormone injection production performance and egg quality parameters were measured. Ovulation rate (egg production percent), egg mass and feed intake of treatment three significantly increased compared to control group (p<0.05). Feed conversion ratio (FCR) was significantly higher in treatment four compared to other treatments (p<0.05). Treatment 3 caused higher egg weight, albumen height, eggshell weight, eggshell density and eggshell weight per surface area (ESWSA) compared to control group (p<0.05). Yolk height in treatment 2 was significantly lower than other treatments (p<0.05). Shell breaking strength of control group was significantly higher than all injected groups. In conclusion, our results showed the positive effects of GH and Ts administration on old laying hens’ performance and egg quality parameters.
    Keywords: Testosterone, Growth hormone, Production performance of laying hen, Egg quality
  • Alireza Akhavast, Mohsen Daneshyar* Page 183
    Two hundred and twenty one-day male chicks (Ross 308) were used in a completely randomized design with 5 treatments and four replicates each to investigate the effects of the different levels of 0.15, 0.3 and 0.6 percent rosemary extract along with nitrate (27.4 mg sodium nitrate/liter water) in drinking water on growth, some blood parameters and carcass characteristics of broiler chickens. No different difference was observed between the treatments for feed consumption and body weight gain (P˃0.05). Nitrate consumption increased the feed conversion ratio which was removed by rosemary extract (P<0.05). Rosemary extract had no effect on alanine aminotransferase (ALT) but nitrate increased the aspartate aminotransferase (AST) activity (P<0.05). Consumption of 0.3 and 0.6 percent rosemary extract deducted the blood HDL of nitrate consumed birds (P<0.05). Liver weight was decreased by the highest rosemary level (P<0.05). Totally rosemary extract consumption lowers the liver and lung damages through its antioxidant effects in broiler chickens under nitrate treatment. Hence it diminishes the liver and lung weights and aspartate aminotransferase activity and as a consequence improves the feed conversion ratio.
    Keywords: aspartate aminotransferase, feed conversion ratio, glucose, cholesterol HDL, liver
  • Sarani, Fatemeh*, Mirzaei, Hamidreza.Yousefelahei, Mostafa. Akbarzadeh, Kaveh. Salehi, Mohammad Page 195
    To determine the amount of food amino acid and to spend time in the laboratories are expensive & time-consuming due to a chemical analysis. In the current laboratories, digestion NIRS method is widely used for this purpose. But this method has technical limitation. Therefor is important find appropriate method for estimate amount of amino acids. Artificial Neural Network (ANN) can provide a better reflection of the relationship between approximation feed composition and particular nutrient amount in that feed. Therefore, this study was performed to estimate amino acids corn and wheat by using artificial neural networks and multiple linear regression (MLR). In neural models used in the study, input variables include crude protein, crude fat, crude fibre, phosphorus and ash, and output variables includ profiles of amino acids relevant to combination of these two types of feed. The Results showed that there is a significant relationship Between amino acids in corn and wheat and its chemical composition. Also The statistical evaluation showed that the ANN model compared with MLR was a stronger estimation for prediction the amount of each amino acids. Hence the artificial neural network as a powerful tool for modelling, forecasting and estimating the nutrient composition of foods used poultry. Using the results of this study, it is recommended that artificial neural network can be used as a computational method with sufficient accuracy for modelling, prediction and estimation of the nutrient composition of foods used in poultry.
    Keywords: amino acids, artificial neural network, corn, linear regression, wheat
  • Fazaeli H.* Page 205
    Since the last decades, hydroponic fodder production systems have been experienced in some parts of the world. During the germination process, the growth of embryo results in the rupture of the seed coat and emergence of a young plant which it reaches to about 20cm height in a week. Apparently, the concept of putting one kilogram of seeds into a hydroponic system to obtaine several kilograms of fresh green fooder, during 7-10 days period, is appealing. Although it seems like growing a lot of feed, but in fact, increase in fresh weight is due to water and most often there is a reduction in dry matter weight and energy obtained compared with the initial grain. This technique is less a case of growing feed and more a case of spending grain and additional cost to change its quality and reduce its dry matter weight. During soaking and germination, seeds lose dry matter as they use their own endosperm energy reserves for growth, results in a carpet math of roots, green and seed residues that contains high amount of water and low dry matter. There are a number of challenges in producing hydroponic fodder and its nutritive value, but research reports indicated that the balance of DM yiled and recovery of energy is negative when grains converted to green fodder in this system. Using of hydroponic fresh forage in the diets of different animals has not shown advantages over the initial grain hence it increases the feeding cost. Contamination of green grass by mulds and mycotoxines is the other risk of the system that will affect the animal health and products. This paper evaluates and discusses the mentioned aspects of forage production in hydroponic system.
    Keywords: hydroponic fodder, efficiency, animal nutrition