فهرست مطالب

تاملات فلسفی - پیاپی 19 (پاییز و زمستان 1396)

مجله تاملات فلسفی
پیاپی 19 (پاییز و زمستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/12/21
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مقاله پژوهشی
  • حسین قسامی*، محمد اصغری صفحات 1-35
    این پژوهش برآن است تا با واکاوی مفهوم رخداد از آن خودکننده در فلسفه ی هایدگر، تفسیری تازه از آن ارائه دهد. برای این منظور سه اثر از هایدگر، که نماینده ی سه رویکرد وی به مفهوم رخداد است، مورد توجه خواهد بود. این آثار عبارتند از «به سوی یک تعریف برای فلسفه» (1919)، «ادای سهمی به فلسفه (درباب رخداد از آن خودکننده)» (1936-1938) و «درباب زمان و هستی» (1962).
    هایدگر در کتاب به سوی یک تعریف برای فلسفه، رخداد را به مثابه ی تجربه ی زیسته و آن چه به نحو انضمامی متعلق به من است، بازمی شناسد. حال این که در ادای سهمی به فلسفه این رویکرد متوازن می شود و رخداد به عنوان نتیجه ی مبادله ی انسان و هستی قلمداد می گردد. و نهایتا درباب زمان و هستی رخداد را تنها به منزله ی عرصه ی حضور متعین زمان و هستی به رسمیت می شناسد. این رویکرد تکاملی هایدگر به مفهوم رخداد، زمانی معنادارتر می شود که در افق فکری مجموعه درس گفتارهای سال های 1951-1952 که بعدها تحت عنوان «چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» چاپ شد، نگریسته شود.
    به اعتقاد این پژوهش آن گاه که رویکردهای سه گانه ی هایدگر به مفهوم رخداد را در زمینه ی کتاب چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟ مورد واکاوی قرار دهیم، می توانیم به تفسیری تازه از مفهوم رخداد به مثابه ی آن چه خود در راه بودن است و راه تفکر را می گشاید، دست یابیم
    کلیدواژگان: هایدگر، رخداد از آن خودکننده، هستی، تجربه ی زیسته، تفکر
  • حسن فتح زاده * صفحات 37-58
    هنر مدرن منادی دوران جدیدی است، دوران تعلیق و وانهادگی؛ دورانی که در حوزه های عمومی تر پست مدرن نامیده می شود. پساساختارگرایی اندیشه ی چنین دورانی است، دورانی که انسان به سرشت تاریخی خود پی می برد و از بند لوگوس می گسلد. اما این وانهادگی، برخلاف تصور رایج، زندگی را با نسبیت محض و بی معنایی مواجه نمی سازد. می خواهیم ببینیم در اندیشه ی پساساختارگرا چه بر سر هنر می آید. در واقع «هنر بدون لوگوس» موضوع اصلی این مقاله است. در این مقاله با معرفی و نظریه پردازی پیرامون مفهوم «فدرالیسم زبانی» تلاش می کنیم خوانشی متفاوت از هنر در پارادایم پساساختارگرایی ارائه دهیم. با کنار گذاشتن لوگوس، بار تعهد هنر بر دوش «دیگری» قرار می گیرد. در این معنا هنر اساسا متعهد است، اما نه دیگر تعهد به امری متافیزیکی، که تعهدی زمینی و این جهانی. در این مقاله با معرفی و نظریه پردازی پیرامون مفهوم «فدرالیسم زبانی» تلاش می کنیم خوانشی متفاوت از هنر در پارادایم پساساختارگرایی ارائه دهیم. با کنار گذاشتن لوگوس، بار تعهد هنر بر دوش «دیگری» قرار می گیرد. در این معنا هنر اساسا متعهد است، اما نه دیگر تعهد به امری متافیزیکی، که تعهدی زمینی و این جهانی.
    کلیدواژگان: هنر، متافيزيک، لوگوس، نشانه، زبان، پساساختارگرايي
  • زینب دهقانی نیستانی*، علیرضا آل بویه صفحات 59-88
    مقاله جودیث جارویث تامسون با عنوان «در دفاع از سقط جنین» یکی از تاثیرگذارترین مقالات در مسئله ی مهم سقط جنین از منظر اخلاقی است، به گونه ای که پس از انتشار آن در سال 1971 م. تا-کنون بیشترین بازچاپ و نقد و بررسی را به خود اختصاص داده است. وی در مقام استدلال بر مدعای خویش از تمثیل بهره می برد و با تکیه بر مثا ل هایی نظیر ویولن نواز، هنری فوندا، سارق، شکلاتهای دو برادر و سامری خیر خواه سعی در اثبات مدعا ی خویش دارد. در مقاله ی پیش رو یکی ازتمثیل های او، یعنی داستان سامری خیر خواه بررسی و نقد می شود و تمایز او میان سامری حد اقلی و حد اکثری و نیز تمایز میان حقوق و اخلاق به چالش کشیده خواهد شد.
    کلیدواژگان: سقط جنین، سامری خیر خواه حداقلی، سامری خیر خواه حداکثری، تامسون، ویولن نواز
  • محسن دنیوی*، غلام حسین مقدم حیدری صفحات 89-106
    بررسی هر مفهومی در اندیشه ویتگنشتاین، ربط وثیقی به تاملات او درباره «زبان» دارد. بررسی مفهوم واقعیت نیز از این قاعده مستثنا نیست. به خصوص که واقعیت نزدیکترین مفهوم به زبان، به عنوان عنصر کلیدی در اندیشه ویتگنشتاین است و شاید بتوان سوال اصلی او را در هر دو دوره تاملاتش اینگونه صورت بندی نمود که «زبان چگونه واقعیت را برای ما بازمی نمایاند؟».
    در این مقاله تلاش کرده ام با اشاره ای مختصر به چارچوب فکری ویتگنشتاین، به نسبت زبان، ذهنیت(تفکر) و واقعیت بپردازم و با مقایسه ویتگنشتاینی که در رساله منطقی-فلسفی دیده می شود با ویتگنشتاین دوم که در پژوهشهای فلسفی بروز یافته است، به بازسازی مسیر رفته شده در رساله از واقعیت به نظریه ای در باب زبان پرداخته و در نهایت به این سوال بپردازم که آیا می توان از نظریه کاربردی معنا یا زبان به مثابه کاربرد به تصویری از واقعیت در اندیشه ویتگنشتاین متاخر رسید؟
    این مسیر به دو راهی واقع گرایی و ضدواقع گرایی ویتگنشتاین ختم می شود که به نظر می رسد هر دو تلقی در مورد ویتگنشتاین قابل تطبیق نیست و نوعی نسبی گرایی در مواجهه با مفهوم واقعیت را می توان در اندیشه ویتگنشتاین دید که تا حد زیادی معناشناختی و در لایه هایی نیز وجودشناختی است، اما هیچگاه به واقع گرایی حداکثری ختم نمی شود.
    کلیدواژگان: زبان، واقعیت، ذهنیت، واقع گرایی، بازی های زبانی، شکل زندگی
  • شیرزاد پیک حرفه * صفحات 107-142
    جوئل فینبرگ فیلسوفی پیش رو در فلسفه اخلاق، حقوق و سیاست معاصر است. او شیوه نگاه مردم را به بسیاری از مسایل دگرگون کرد و نظام قضایی آمریکا، در نیم قرن اخیر، بیش و پیش از هر نظریه ای، تحت تاثیر نظریه او درباره «چهارچوب های اخلاقی قوانین جزایی» است. او پروژه ای را به انجام رساند که میل، با طرح «اصل آزادی»، آغازگر آن بود. فینبرگ، با پیروی از میل، بر این باور بود که فلسفه سیاست با یک پیش فرض هنجاری برای پاس داری از «آزادی فردی» آغاز می شود. او بسیاری از اصول «محدودکننده آزادی» را «نامعقول» و «ناروا» می دانست. فینبرگ، با ژرف کاوی، مفاهیمی مانند «آزار»، «رنجش» و «بزرگ تری کردن» را تحلیل و از آزادی گرایی دفاع کرد. آزادی گرایی فینبرگ، برخلاف «اجتماع گرایان» و «ساختارگرایان»ی مانند مک اینتایر و سندل، که سترونی و بی روحی آزادی گرایی را نقد می کنند، نظریه ای شاداب است که برپایه ارزش های مشترک یک جامعه و فرهنگ سیاسی مشخص، با ساختار تاریخی معینی، بنا نهاده شده است. این مقاله، پس از معرفی اندیشه فینبرگ و تاثیر منحصربه فرد او، می کوشد:1. شباهت ها و تفاوت های نگرش این دو فیلسوف را درباره «آزادی» تحلیل کند؛
    2. اصول «محدودکننده آزادی» را از نظر این دو فیلسوف تحلیل کند؛ و
    3. پاسخ های این دو فیلسوف را به پرسش های بنیادین و کاربردی زیر درباره «آزادی» با هم مقایسه کند:1. بزرگ ترین «تهدید» برای «آزادی» چیست؟
    2. چرا اصل بر «آزادی» است؟
    3. آیا «آزادی» «خیر برتر» است؟
    4. در تقابل «آزادی» دو فرد، «حق» با کیست؟
    5. چگونه می توان مشکل «دوسویه بودن آزادی» را حل کرد؟
    6. آیا «آزادی» «مطلق» است؟
    کلیدواژگان: آزادی، میل، فینبرگ، بزرگ تری کردن، اخلاق گرایی
  • ملیحه صابری نجف ابادی * صفحات 143-166
    در تالیف کتاب های تاریخ ادیان، دیدگاه های مختلف عقیدتی و فلسفی، ارزش ها وتصورات قبلی پژوهشگرتاریخ ادیان را در چینش و انتخاب وقایع و تنظیم آن تحت تاثیر قرار می دهد . فرضیات معرفت شناسی درباره حقیقت شناخت تحلیل او را از ادیان شکل و جهت می دهد؛ زیرا رابطه مورخ با پدیده تاریخی به استنباط معرفت شناسانه و هستی شناسانه فلسفی مورخ وابسته است، به طوریکه اختلاف بسیاری از آثار مکتوب در تاریخ ادیان به رویکرد درون دینی و بیرون دینی مورخ بستگی دارد. در این مقاله قصد داریم آراء فلسفی دو مورخ بزرگ ایلیاده و فریزر را در توصیف و نگارش ادیان معرفی و ارزیابی نماییم . این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی در پاسخگویی به این پرسشها صورت گرفته است : تفاوت فریزر و ایلیاده در روش شناسی چه بود ؟ با توجه به مقایسه آثار این دو دانشمند ادیان در توصیف وقایع دینی، اختلاف مبانی و رهیافت فلسفی آنها در چیست؟ این یافته های پژوهش حاکی از آن است که دو مورخ بزرگ دین شناس، ایلیاده و فریزر در نگرش فلسفی اختلاف نظر داشته، فریزر با نگاه پوزیتیویستی والیاده با تلفیقی از روش پدیدار شناسانه هوسرلی با نگرش ساخت گرایی و هرمنوتیکی به ضبط احوال و رفتار های دینی بشر در طول تاریخ پرداخته اند . این تفاوت در نگارش دو اثر تاریخی آنها یعنی شاخه زرین و تاریخ ادیان تاثیر اساسی گذاشته است.
    کلیدواژگان: ایلیاده، فریزر، تاریخ ادیان، پدیدار شناسی، پوزیتیویسیم
  • سید محمد اسماعیل سیدهاشمی*، میلاد شیر محمدی صفحات 167-191
    با توجه به ظاهر برخی کلمات احسائی، قول به اصالت توامان وجود و ماهیت را به او نسبت داده اند. اما به راستی آیا احسایی قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم بوده یا اصالت ماهیتی بوده است؟ آیا تصور وی از اصالت با تلقی ملاصدرا از این واژه یکی بوده است یا این که دو تصور جداگانه از اصالت داشته اند. اگر متفاوت بوده است آیا باز هم می شود گفت که احسایی قائل به اصیلین به معنای صدرایی بوده است؟ با توجه به اینکه وجود و ماهیت از نظر احسایی معنای خاصی دارد و چنانکه خواهیم دید در جایی وجود و ماهیت را همان ماده و صورت می داند، به قول اصالت ماهیت نزدیک می شود و با تفسیری که از وجود ارائه می کند معلوم می شود که منظور او از وجود معنای اسم مصدری وجود نیست لذا نسبتی که سبزواری به احسایی داده است و وی را قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم دانسته، نسبتی صحیح نمی تواند باشد. ما در این نوشتار این مساله را مورد واکاوی قرار داده ایم و نشان دادهایم که با تامل بیشتر در آثار احسائی نمی توان این نسبت را مورد تایید قرار داد
    کلیدواژگان: احسایی، وجود، ماهیت، اصیلین، اصالت، ملاصدرا
  • فاطمه بختیاری * صفحات 193-212
    فیلسوفان فمنیست در بازخوانی سنت دیرپای فلسفه غرب به این نتیجه رسیدند که در این سنت، مفاهیم مهم فلسفی مانند عقل و استقلال در تقابل با ماده و امر غیرمعقول و یا وابستگی و هر آن چه که با مفهوم زن و زنانگی تداعی می شود، قرار می گیرد. آن ها معتقد هستند این تقابل ها منجر به تولید مفاهیمی مردگرایانه در سنت فلسفه غربی شده است. یکی از مفاهیمی که مورد نقد فیلسوفان فمنیست قرار گرفته، مفهوم سنتی استقلال به معنای خودبسندگی است. آن ها نسبت به این مفهوم حاصل از سنت فکری مدرن ، واکنش انتقادی نشان داده اند و البته در این راستا باز از همین سنت بهره جسته اند تا مفهومی متناسب با دیدگاه ها و ارزش های خود تولید کنند و در بازخوانی سنت فکری غرب، اسپینوزا را منبعی مهم تشخیص داده اند. استقلال ارتباطی ، مفهوم موردنظر فمنیست هاست. این مقاله مفهوم استقلال ارتباطی را شرح داده و نشان داده که چگونه فمنیست ها فلسفه اسپینوزا را به عنوان پشتوانه ای مهم برای مفهوم استقلال ارتباطی دیده اند و نیز یک چالش پیش روی این مفهوم را مطرح نموده است.
    کلیدواژگان: استقلال ارتباطی، اسپینوزا، زنانه، فمنیست، مردگرایانه
  • سیدمصطفی میرباباپور * صفحات 213-242
    طبیعت گرایی روش شناختی مهم ترین ویژگی علم معاصر است که بر اساس آن شناخت و تبیین جهان طبیعی فقط از طریق علل طبیعی موجه است و استفاده از هرگونه امر ماورائی مانند خدا و فعل او در شناخت طبیعت ممنوع است. در حال حاضر این خصیصه به عنوان یک قالب و ابرپارادایم برای علم مدرن شناخته می شود. بر اساس این ابرپارادایم، هر فعالیت معرفتی که بخواهد شایسته عنوان علم شود، باید این روش را رعایت کند. مفهوم شناسی طبیعت گرایی روش شناختی برای فهم بهتر پدیده پیچیده علم و نیز نظریه پردازی در مورد علم دینی مهم و حیاتی است؛ طبیعت گرایی روش شناختی معمولا با برخی از مقولات مانند پوزیتیویسم یا طبیعت گرایی علمی اشتباه گرفته می شود. در این نوشتار بیان خواهد شد که هرچند طبیعت گرایی روش شناختی شباهت هایی با روش تجربی، تجربه گرایی فلسفی و علمی، پوزیتیویسم، پوزیتیویسم منطقی، علم گرایی، طبیعت گرایی علمی و طبیعت گرایی هستی شناختی دارد، اما با آنها متفاوت است. هدف از این مقاله جلوگیری از برخی خلط ها در فضای علمی کشور در بیان ویژگی های علم است.
    کلیدواژگان: طبیعت گرایی روش شناختی، علم و دین، علم دینی، طبیعت گرایی علمی، تجربه گرایی، طبیعت گرایی فلسفی
|
  • Hossein Ghassami *, Muhammad Asghari Pages 1-35
    This article is going to re-interpret the concept of event of appropriation in the philosophy of Heidegger. We recognized the books Towards a Definition of Philosophy (1919), Contributions to Philosophy (From En-owning) (1936-1938) and Of Time and Being (1962) to achieve this purpose.
    Heidegger interprets the meaning of event as a thing that is belongs to me immediately in Towards a Definition of Philosophy. He interprets this concept as reciprocity of Dasein and Being in Contributions to Philosophy. And translates it as a field that time and Being present there in Of Time and Being. This evolutionary approach of Heidegger guides us to the meaning of thinking that Heidegger expressed in 1951-52 lessons.
    This article express that we can achieve a new interpretation of the concept of Heideggerian event, when we put all interpretation in the field of the meaning of thinking.
    Keywords: Heidegger, event of appropriation, Being, lived experience, thinking
  • Hassan Fatzade * Pages 37-58
    Modern art proclaims a new epoch, epoch of suspension and release, the epoch called postmodern in public spheres. Post-structuralism is the thought of this epoch, the epoch in which man realizes his historical nature, and releases from Logos. Nevertheless, this release, contrary to the current conception, does not confront the life with pure relativism and meaninglessness. We want to see what would happen to the art in post-structuralism. In fact, the main theme of this article is "the art without Logos". In this article, by introducing and theorizing about “Linguistic Federalism” we would try to present a novel and different reading of art in post-structuralist paradigm. By laying aside Logos, commitment of art would charge to the "other". In this way, art is essentially committed, although not a metaphysical one, but a mundane commitment. In this article, by introducing and theorizing about “Linguistic Federalism” we would try to present a novel and different reading of art in post-structuralist paradigm. By laying aside Logos, commitment of art would charge to the "other". In this way, art is essentially committed, although not a metaphysical one, but a mundane commitment.
    Keywords: Art, metaphysics, Logos, Sign, language, Post-structuralism
  • Zeinab Dehghani. Nistani *, Alireza Alebouyeh Pages 59-88
    Judith Jarvis Thomson's "Defense of Abortion" is one of the most influential papers about Permissibility of abortion, So that after its publication in 1971 it has reprinted and criticized frequently. She uses the analogy as a reason for her claim and by relying on examples such as violinist, Henry Fonda, thief, two brother's chocolates and good Samaritan tried to prove her claim. In this article, one of her allegory namely the story of good Samaritan will be criticized and reviewed and her distinction between minimally good Samaritans and maximally good Samaritan as well as her distinction between law and morality will be challenged.
    Keywords: Abortion, Minimally good Samaritans, Maximally good Samaritan, Thomson, Violinist
  • Mohsen Donyavi *, Gholamhosein Moghaddam Heidari Pages 89-106
    Analyzing any concept in Wittgenstein's thoughts has a strong relationship with his contemplation on "language". And analyzing the concept of reality is not an exception; especially because the reality is the closest concept to the language as a key element in Wittgenstein's thought. And perhaps it may be possible to pose the main question of his two periods of contemplation in this way: "how does language reflect the reality to us"?
    In this paper I have tried to, by referring to Wittgenstein's intellectual framework, analyze the relativity of language, mentality (thought) and reality. And I would like to, by comparing the Wittgenstein who is seen in the Logical-Philosophical treatise with the second Wittgenstein who is divulged in the philosophical studies, to reconstruct the traversed route in the treatise and analyze the reality in a hypothesis and finally pose this question that "is it possible to achieve an illustration of reality in the latter Wittgenstein's thought from the functional hypothesis of meaning or language in the guise of function?"
    This route ends in two different schools: realism and anti-realism. It seems that both attitudes are not adaptable about Wittgenstein and a kind of relativism in confronting with reality can be observed in Wittgenstein's thought which is largely semantic and in some layers it is also ontological but it never ends in extreme realism.
    Keywords: language, Reality, Mentality, Realism, language games, Form of life
  • Shirzad Peik Herfeh * Pages 107-142
    Joel Feinberg (1926-2004) is a groundbreaking philosopher in contemporary moral, legal, and political philosophy. He changed the way people thought about things, and his theory of “the moral limits of the criminal law” is the most influential theory in American jurisprudence of the last fifty years. He fulfilled the project that J.S. Mill (1806-1873) had started by introducing “liberty-principle.” Following Mill, Feinberg believed that political philosophy begins with a normative presumption in favor of “individual liberty.” So, he found most “liberty-limiting” or “coercion-legitimizing” principles “unreasonable” and “impermissible.” Feinberg analyzes with great subtlety concepts like “harm,” “offense,” and “paternalism,” and defends Liberalism. Contrary to “communitarians” and “contextualists” such as MacIntyre and Sandel, who criticize Liberalism for its abstractness and sterility, Feinberg’s Liberalism is a living theory built on the common values of a certain type of society and political culture, within a definite historical context. Having introduced Feinberg’s thought and his unique influence, this paper will endeavor to:1. Analyze the similarities and differences of these two philosophers’ views on “liberty;”
    2. Analyze “the liberty-limiting” or “coercion-legitimizing” principles in their views; and
    3. Compare their answers to the following basic and practical questions about “liberty:”
    1. What is the greatest threat to the “liberty?”
    2. Why should liberty be the norm?
    3. Is “liberty” the first good?
    4. Who is “right,” in the confrontation of two agents’ “liberties?”
    5. How can we solve the problem of “bilinear nature of liberty?”
    6. Is “liberty” “absolute?”
    Keywords: liberty, Mill, Feinberg, paternalism, moralism
  • Maliheh Saberi Najafabadi * Pages 143-166
  • Seyed Mohammad Esmaiel Seyed Hashemi *, Milad Shir Mohammadi Pages 167-191
    Has Ahsaei believed to Asalat-ol-Mahiah only or Asalat-ol-Mahiah and Asalat-ol-Vojood both?
    According to the appearance of some Ahsaei’s words, some writers like Sabzevari has ascribed to him believing at the same time to Asalat-ol-Mahiah/ Originality of Quiddity and Asalat-ol-Vojood/ Originality of Existence both. They called it as the Asilain. However, was he really hold it? In addition, has he the same representation of “Asalah” as Mulla Sadra has? If they have a different meaning, could the writers insist on their claim yet? We will show here that Ahsaei get sometimes “Existence” and “Quiddity” as “Matter” and “Form” and in these cases he is become more and more close to Asalat-ol-Mahiah. Accordingly, based on his interpretation of “Existence”, we would find that he did not Understand “Existence” as a Gerund. It means that writers like Sabzevari could not accuse him to being believe to Asalat-ol-Mahiah/ Originality of Quiddity and Asalat-ol-Vojood/ Originality of Existence both.
    Keywords: ahsaei, originality, existence, quiddity, molla sadra
  • Fatemeh Bakhtiari * Pages 193-212
    Rethinking the tradition of western philosophy, Feminist thinkers have claimed the most important philosophical concepts in this old and long lasting tradition, such as reason and autonomy have been opposed to matter and irrationality, or dependence and whatever is associated with feminine concepts. They believe these oppositions and dichotomies have produced the masculinist concepts. One of these concepts which have severely been criticized by feminists is autonomy, which means being self-sufficient, self-governing and self-determining. They have criticized this concept which has been produced by modern tradition of western thought. And, of course, they have also searched this tradition to find the proper and strong support for the concept of autonomy which is in accord with attitudes of feminist. Reconceiving and rereading the western thought tradition, the feminists have found Spinoza’s philosophy as a great source and origin for their novel and modern views. Thus, they have developed a new and modern concept of autonomy: the relational autonomy. In this essay, I have explained how feminists have found Spinoza’s philosophy and his way of thinking as an important support for their concept of relational autonomy. Finally, I have posed a point which may be an instance of challenge to feminist's way of thinking about the concept of autonomy and if it could be, then it should be considered
    Keywords: feminine, feminist, masculinist, relational autonomy, Spinoza
  • Seyyed Mostafa Mirbabapoor * Pages 213-242
    Methodological naturalism is The most important feature of modern science is based on understanding and explaining the natural world is justified only by natural causes or use of any supernatural would like to recognize the nature of God and his action is prohibited. Now this feature as a template and Abrparadaym known to modern science. According to the Abrparadaym, each activity as science knowledge that he deserves, we need to follow the procedure. Conceptual and methodological naturalism to better understand the complex phenomenon of critical theorizing about religious science is methodological naturalism usually with some categories such as positivism or scientific naturalism confused. In this article we will explain that although methodological naturalism parallels with Rvshtjrby, philosophical and scientific empiricism, positivism, logical positivism, scientism, ontological naturalism scientific naturalism, but they are different. The purpose of this article Khltha avoid some of the country's space science in speech features.
    (ÊÑÌãå ÏÞیÞ äیÓÊ)
    Keywords: Methodological naturalism, Science, Religion, Religious Science, Scientific Naturalism, Empiricism, Philosophical Naturalism