فهرست مطالب

زبان و ادبیات فارسی - سال سیزدهم شماره 3 (پاییز 1396)

مجله زبان و ادبیات فارسی
سال سیزدهم شماره 3 (پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/08/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • رضا اشرف زاده *، لیلا بیرانوند صفحات 10-40
    عطاروسهروردی دواندیشمند ،یکی درحوزه ی عرفان ودیگری درعرصه ی فلسفه ،درباب موضوع هستی شناسی وآفرینش جهان هستی ودستیابی به حقیقت ،نظراتی شبیه به هم دارند. هردوسلوک عملی ،شهودومکاشفه ی روحانی را، برای شناخت حقیقت لازم واصیلترین شیوه می دانند ودرمقابل، ابزارعقل را،دراین مسیرکافی وکارآمدنمی دانند. درنظام معرفتی ایشان ،خودشناسی ومعرفت نفس ،نقش بسزایی داردواین مهم ازطریق تهذیب نفس وسفرهای روحانی امکان پذیراست. این سفرباخودشناسی آغازوبه خداشناسی ختم می شود. مقامات ومراحل عرفانی عطاردرمثنوی های «مصیبت نامه» و «منطق الطیر» - جدای ازتفاوت های که دردومقوله ی عشق ومعرفت مشهود است – بارساله ی «مونس العشاق» سهروردی به خوبی قابل انطباق است. درنظام هستی شناسی این دومتفکر،جهان هستی ،تجلی وبازتاب آن حقیقت واحد است که درتصویرپردازی های خلاقانه وخیال بافانه ی آنان درقالب شخصیت هایی، همچون سیمرغ ،حسن وخورشید ممثل شده است. دراین مقاله ،دیدگاه سهروردی وعطار به طورسنجشی مورد بررسی قرارگرفته است.
    کلیدواژگان: سیروسلوک، مقامات عرفانی، هستی شناسی، مصیبت نامه، منطق الطیر و مونس العشاق
  • محمد فاضلی* ، مریم علیمرادی صفحات 42-68
    اسطوره ها از دیرباز ریشه در فرهنگ و تمدن ما و پیوند بسیار نزدیکی با شعر دارند. جاودانگی اسطوره ها در کاربرد آن ها از ادبیات کهن تا امروز آشکار است. شاعران در هر دوره ای، پرورش دهنده ی باورهای قومی ملت خویشند. چنان که در اشعار حافظ و شفیعی کدکنی، بازتاب آن ها بسیار چشمگیر است. این دو شاعر بزرگ و نامی، شعرشان آیینه ی انعکاس باورهای تاریخی و اساطیری است و درکلامشان انسان هایی جلوه گرند که به طور کامل جنبه ای اسطوره ای دارند یا به همان سبک گذشته یا با تغییراتی در شخصیت اسطوره ای آنان. مقاله حاضر، به مواردی چند ازاسطوره های ملی در اشعار حافظ و شفیعی می پردازدو دید این دو شاعر را نسبت به اسطوره ها بررسی می کند تا نموداری باشد بر این واقعیت که شاعران در هر دوره ای برای اسطوره های ملی زمان و مکان نمی شناسند و از این پشتوانه های غنی قومی بهره می برند و بنا به شرایط خاص اجتماعی هر زمانی، نحوه ی دید و شیوه ی کاربردشان از اسطوره های ملی متفاوت می سازند.
    کلیدواژگان: اسطوره، شعر، حافظ، شفیعی کدکنی
  • حمیدرضا سلیمانیان* ، سیده فاطمه حسینی تبار صفحات 70-84
    زبان و ادبیات فارسی آن گاه که از نظرگاه عارفان و صوفیان و با قلم و بیان آنان روایت می شود، پیوندش با آیات قرآن و روایات بزرگان بیشتر نمایان می گردد. شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصاری (396-481ق) از جمله بزرگترین عارفانی است که تلاقی مفاهیم عمیق عرفانی با آیات قرآنی در قالب نثر مسجع، زبان شیرین و قلم شیوا آثارش را جاودانه کرده است. در لابلای آثار این عارف حنبلی مذهب همانند بسیاری از عارفان دیگر، آیات قرآن کریم به فراوانی دیده می شود که خواجه به زیبایی به آن ها استناد کرده و از آن ها برای بیان نظراتش مدد جسته است. در این نوشتار در پی آنیم که نوع و زمینه های اثر پذیری خواجه از آیات قرآن را با مراجعه به آثار به جای مانده از او بیابیم و نقش قرآن را در بیان مراتب سیروسلوک عرفانی و لطایف روحانی خواجه جستجو کنیم.
    کلیدواژگان: خواجه عبدالله انصاری، رسائل، نثر عرفانی، آیات قرآن
  • قدمعلی سرامی* ، فاطمه جهانشاهی صفحات 86-120
    صائب تبریزی از شاعران توانمند عصر صفوی است، وی با طرزی نو و بهره گیری از شگردهای ادیبانه و تصویرسازی های رنگارنگ دقیق و خیال انگیز، اندیشه های باریک و مفاهیم اجتماعی، اخلاقی، حکمی، فلسفی و عرفانی را هر چه زیباتر و حیرت انگیزتر به مخاطب تعلیم می دهد. صائب عارف اخلاق مداری است که با دیدی متفاوت تمام هستی را پیکرتراشی و نقاشی می کند و هنرمندی است که عنصر تصویر را با تعالیم اخلاقی در می آمیزد و با پیوند آن ها مفاهیم اخلاقی را تجسم می بخشد تا حدی که مخاطب را در اعجاب هنری توام با لذت تعلیم قرار می دهد و تعالیم اخلاقی را در جان مخاطب حکاکی می کند. در این پژوهش به سبب وفور تصاویر شعری و مفاهیم تعلیمی فقط به ارائه مناسبت تصویر با برخی مضامین اخلاقی در غزلیات صائب می پردازیم تا افق تازه ای که وی با تصویرآفرینی برای خواننده با برانگیختن احساس و عاطفه و تبدیل معقولات ذهنی به محسوسات عینی همگان به نمایش گزارده و اینکه چگونه با عناصری خیال انگیز آموزه های اخلاقی را به طور غیرمستقیم و موثر در ذهن خواننده مجسم و حکاکی، و در کام جان، شیرین و لذت بخش نموده است، بیان کنیم. در پژوهش حاضر با نگرشی تحلیلی به تبیین مناسبت تصویرپردازی با برخی از آموزه های اخلاقی در غزلیات صائب که بسآمد بالایی داشته اند پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: صائب، غزل، تصویر، آموزه های اخلاقی
  • حسین جلالی * صفحات 122-140
    نامه باستان، آیینه تمام نمای فرهنگ، حکمت و اندیشه ایرانیان و تجلی گاه باورها، آداب و رسوم اجتماعی آنان است که آن را می توان با رویکردهای گوناگون واکاوید. این اثر سترگ مهمترین سند به جای مانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. از آنجا که مآخذ و مبنای نظم نامه باستان؛ خداینامه ها، کارنامه ها، روایات دینی،اوستا، متون پهلوی و حتی سنگ نوشته ها بوده است، یقینا نظم آن تحت تاثیر آیین ها، آداب و باورهایی است که دراین کتاب ها و آبشخورها آمده و این باورها و آیین ها یا ضمن داستان ها یا به طور اشاره در اثر گران سنگ استاد توس آمده است. در این گفتار به بررسی راستی گفتار و پادافره دروغ، به عنوان یکی از آموزه های اخلاقی و ارزش های تعلیمی ایران باستان که به گونه ای مشترک در نامه باستان و اوستا و متون پهلوی آمده، پرداخته شده و بر این نکته تاکید گردیده که نامه باستان، پژواک و پالوده فرهنگ ایران باستان و استوارترین سند هویت فرهنگی ایرانیان کهن است. مستندات آن، شواهد بسیاری است که در متون دیگر پیش از فردوسی و هم عصر او آمده است.
    کلیدواژگان: راستی گفتار، نکوهش دروغ، نامه باستان، فرهنگ ایران باستان، متون پهلوی
  • کورس کریم پسندی * صفحات 142-172
    یکی از موضوعات مهمی که در آثار عطار و مولوی به چشم می آید ، موضوع درد است. عطار و مولوی درد را رهبر آدمی ، بیدار کننده ی روح و زایش گر معرفی می کنند. و در نقطه ی مقابل آن ، بی دردی را باعث خود بینی ، غفلت و بی خبری می دانند. این مقاله نگاهی است به طرح موضوع درد در آثار عطار و مولوی ، و سیری است در اشارات تامل برانگیز این دو عارف بزرگ در خصوص درد و اهمیت آن ، انواع درد ، عوامل درمان کننده ی درد ، فواید و اثرات درد ، عوارض بی دردی ، و این که انسان ها باید درد و سوزی در درون داشته باشند تا به سر منزل مقصود رهنمون گردند. امید است که پیروی از اندیشه های بلند معنوی عطار و مولوی ، روزنه ای از نجات و رستگاری را به روی بشر بگشاید.
    کلیدواژگان: عطار، آثار عطار، مولوی، آثار مولوی، درد
  • مهدیه زراعتی نیشابوری، بتول فخراسلام* صفحات 174-205
    سکوت و خموشی به عنوان یکی از فضایل برجسته در متون دینی از انعکاس بالایی برخوردار بوده و به نقش مهم آن در تربیت روحی و معنوی انسان تاکید فراوان شده است. بازتاب این خصیصه در آثار ادبی فارسی هم بارز است. در این میان، سعدی و صائب در زمره ی شاعران برجسته ای قرار دارند که به این موضوع توجه ویژه ای نشان داده اند. آنچه که در این مقاله مورد نظر خواهد بود، تحلیل و بررسی انواع سکوت و خموشی در نگاه این دو شاعر است. سعدی و صائب به عنوان معلمان اخلاق جامعه و استادان ترویج منش و فرهنگ، خموشی را ستوده اند و در ابعاد گوناگون عرفانی، عشقی و دینی به توضیح اهمیت این ویژگی اخلاقی پرداخته اند.
    کلیدواژگان: سعدی، صائب، سکوت، خموشی، کلیات
  • محمد شاه بدیع زاده* صفحات 207-222
    گرشاسپ یکی ازبزرگترین پهلوانان اساطیر ایرانی است که زندگی آرمانی و شگفت انگیز وی در اوستا ، متون پهلوی و حماسی بازتاب یافته است. در همه ی این آثار آنچه که به عنوان برجسته ترین ویژگی گرشاسپ بر آن تکیه شده ، دلاوری و پهلوانی اوست ، اما در بعضی کتب ، از یل اساطیری به عنوان پادشاه یاد شده است که این پرسش را برای خواننده ی این متون مطرح می کند که علت این ناهماهنگی ها ، در اسطوره های مربوط به گرشاسپ چیست ؟
    این پژوهش بر آن است که بر اساس روش توصیفی تحلیلی و بررسی و مقایسه ی دیدگاه های مختلف پیرامون جایگاه این پهلوان از اوستا ، کهن ترین اثر مدون قوم ایرانی که از او نام برده ، تا حماسه های ملی متاخر دوره ی اسلامی ، به این نتیجه برسد که نقش وی به عنوان پادشاه را بپذیرد یا یک پهلوان شکست ناپذیر، و این که آیا وی در حقیقت پهلوانی بوده در خدمت پادشاه یا پادشاهی که مدتی حکمرانی کرده است
    کلیدواژگان: گرشاسپ، اسطوره، حماسه، تاریخ