فهرست مطالب

نشریه فیزیولوژی محیطی گیاهی
پیاپی 32 (زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/11/02
  • تعداد عناوین: 8
|
  • پژوهشی
  • اصغر مصلح آرانی، غلامرضا بخشی خانیکی، فاطمه عرب صفحات 1-11
    این آزمایش به منظور بررسی اثرات پتانسیل های اسمزی مختلف (0، 33/0-، 37/0- و 03/1- مگاپاسگال) ناشی از کلرید سدیم و پلی اتیلن گلیکول 6000 به عنوان القاءکننده های تنش های شوری و خشکی بر جوانه زنی دو گونه Spach ex Moq Salsola imbricata، Forssk Salsola tomentosa انجام گرفت. این آزمایش در قالب دو طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار به صورت فاکتوریل در اتاق رشد در دمای 25 درجه سانتی گراد به اجرا درآمد. داخل هر پتری دیش 20 عدد بذر سالم و هم اندازه قرار گرفت و درصد و سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه اندازه گیری شدند. به منظور بررسی رابطه بین املاح خاک و تجمع آن ها در اندام های هوایی گیاهان مذکور، خاک رویشگاه و اندام های هوایی آن ها جمع آوری و مورد تجزیه قرار گرفتند. تنش شوری و خشکی به طور معنی داری باعث کاهش درصد و سرعت جوانه زنی، رشد ریشه چه و ساقه چه در هر دو گونه گردید. بیشترین این شاخص ها در شاهد و کمترین آن در پتانسیل 03/1- مگاپاسگال اندازه گیری شد. مقایسه میزان سدیم و پتاسیم در بافت های هوایی دو گونه سالسولا نشان داد که میزان سدیم در هر دو گونه به طور معنی داری بیشتر از پتاسیم بود. نتایج این تحقیق نشان داد که که مقاومت Forss Salsola imbricata در مرحله جوانه زنی در برابر خشکی و شوری بیشتر از Spach ex Moq S. tomentosa بود ولی هر دو در مرحله گلدهی مشابه دیگر هالوفیت ها با تجمع سدیم در بافت های خود در برابر این تنش ها مقاومت کردند. در پتانسیل های اسمزی مشابه، اثر بازدارندگی تنش شوری در مقایسه با تنش خشکی بر جوانه زنی و رشد گیاهچه شدیدتر بود.
    کلیدواژگان: جوانه زنی، خشکی، شوری، Salsola imbricata، tomentosa Salsola
  • سمانه رحمت زاده، جلیل خارا، سید کمال کاظمی تبار صفحات 12-20
    پروانش (Catharanthus roseus L. var G. Don) یکی از گیاهان دارویی و زینتی مهم بوده و حاوی آلکالوئیدهایی ضدتومور می باشد که در سال های اخیر، تلاش های زیادی جهت کشت این گیاه در شرایط درون شیشه ای صورت گرفته است. از سوی دیگر، قارچ های میکوریزای آربوسکولار یک همزیست های اجباری با اغلب گیاهان خاکزی می باشند. در این مطالعه، اثر قارچ میکوریز Glomus etunicatumبر محتوای رنگیزه ای فتوسنتزی و سیستم آنتی اکسیدانی پس از طی فرآیند سازگاری در گیاهان پروانش باززایی شده مورد بررسی قرار گرفت. گیاهچه های باززایی شده، از کشت ریزنمونه های قطعات گره ای در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ غنی شده با مقادیر مختلف هورمونی به دست آمد. 3 ماه پس از طی دوره سازگاری این گیاهچه ها تحت آنالیز قرار گرفتند. نتایج بیانگر محتوای بالاتر کلروفیل a، b، کاروتنوئیدها، پرولین و ترکیبات فنولی و همچنین فعالیت بالای آنزیم پراکسیداز در گیاهان همزیست در مقایسه با گیاهان شاهد غیرمیکوریزایی بود که به استثنای محتوای پرولین و کلروفیل b در کلیه پارامترها تفاوت معنی داری را نشان دادند.
    کلیدواژگان: آنتی اکسیدان، پروانش، سازگاری، کلروفیل، میکوریزا
  • نصیبه رضوان طلب، همت الله پیردشتی، محمد علی بهمنیار، ارسطو عباسیان صفحات 21-30
    به منظور بررسی اثر مقادیر مختلف لجن فاضلاب و کودهای معدنی بر غلظت عناصر آهن، روی، مس و منگنز در ذرت (رقم سینگل کراس 704) آزمایشی در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، در سال زراعی 1386 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو عامل و سه تکرار انجام شد. عامل اصلی 6 تیمار کودی شامل شاهد (بدون مصرف کود شیمیایی و کمپوست) ، کود شیمیایی (سولفات پتاسیم و سوپر فسفات تریپل هر یک به میزان 75 و اوره 200 کیلوگرم در هکتار) ، کمپوست لجن فاضلاب 20 و 40 تن در هکتار همراه با 50 درصد کود شیمیایی به کار رفته و یا بدون تلفیق با کود شیمیایی بود و عامل فرعی نیز تفاوت کاربرد یک ساله و دو ساله تیمارهای کودی در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج، نوع و مقدار کود مصرفی بر کلیه صفات به جز غلظت مس دانه تاثیر معنی داری را نشان داد. همچنین مدت مصرف کود بر تمام صفات فوق به جز غلظت آهن و روی دانه و غلظت مس برگ موثر بود. نوع کود مصرفی و استفاده از آن به مدت یک سال و یا دوسال متوالی موجب افزایش معنی داری در عملکرد دانه، غلظت آهن و روی برگ و غلظت روی و مس دانه شد. نتایج نشان داد که افزایش در غلظت آهن برگ با افزایش در غلظت آهن دانه همراه بود، همچنین افزایش منگنز برگ بر افزایش منگنز دانه نیز موثر بود. در مجموع می توان گفت که استفاده از لجن فاضلاب موجب غنی سازی عناصر آهن و روی در برگ و مس و روی در دانه ذرت نسبت به شاهد گردید.
    کلیدواژگان: آهن، ذرت، روی، لجن فاضلاب، مس، منگنز
  • جعفر محمدیان موسی آبادی، عاطفه بشرویه نژاد، ندا سلطانی، شادمان شکروی صفحات 31-42
    در این پژوهش، هدف بررسی امکان خوگیری سیانوباکتریوم Lyngbya obscura به شرایط دمایی مداوم پایین (10 درجه سانتی گراد) ، افراطی پایین (انجماد) و شوک های دمایی فوق افراطی پایین (16- درجه سانتی گراد) بود. نمونه برداری از شالیزارهای استان گلستان در طی یک دوره یکساله انجام گرفت. پس از تخلیص و شناسایی، سیانوباکتریوم Lyngbya obscura تحت شدت نور 2 میکرومول کوانتا بر مترمربع در ثانیه، دمای 28 درجه سانتی گراد و روشنایی سفید مداوم قرار گرفت. تیمارهای دمایی به صورت جداگانه اعمال گردید. تیمار 16- درجه سانتی گراد، به مدت 30 دقیقه در روز اعمال گردید. در هر مورد بقا، رشد، نرخ رشد ویژه، محتوای کلروفیل، رنگیزه های کاروتنوئیدی، فیکواریترین، فیکوسیانین، آلوفیکوسیانین به صورت در شیشه و در زیوه بررسی گردید. نتایج نشان داد که نمونه بقای خود را در هر سه حالت حفظ می کند. محتوای کلروفیل و فیکو بیلی پروتئین ها، بخصوص فیکواریترین در شرایط فوق افراطی و پایین دمایی اختلاف معنی داری از خود نشان ندادند. در دمای انجماد نمونه تا روز پنجم رشد منفی داشت ولیکن توانست رشد خود را بازیابی کند. سیستم فتوسنتزی نمونه در هر سه تیمار کارایی خود را از دست نداد. محتوای کاروتنوئیدی تحت تاثیر شوک های فوق افراطی دمایی تغییر معنی دار نکرد. روی هم رفته نمونه مذکور، دارای ویژگی های جالب توجه برای مقابله با دمای پایین است که می تواند جهت تولید انبوه در زمین های کشاورزی استان گلستان و نیز تلقیح احتمالی به دیگر زمین های کشاورزی برای مقابله با آسیب های دمایی پایین، نظیر زمستان های سرد و طولانی، مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: اکوفیزیولوژی، دما، خوگیری، سیانوباکتری، شالیزار، گلستان، لینگبیا
  • مریم پیوندی، وجیهه لطیف، عذرا صبورا صفحات 43-52
    در این پژوهش، برهم کنش اوره و سولفات مس بر پارامترهای رشد، کمیت و کیفیت روغن در میوه های دو رقم گیاه کلزا (Hayola، Okapi) بررسی شد. بذر های دو رقم در کرت هایی که به صورت بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار برای هر تیمار طراحی شده بود در مزرعه ای واقع در شهرستان ساوه در اواخر پاییز کشت شدند. گیاهان با غلظت های مختلف اوره (200، 350، 500 کیلوگرم در هکتار) وسولفات مس آبدار (0، 50 و 100 میکرو مولار) تیمار شدند. در هر دو رقم، کود اوره (500 کیلوگرم در هکتار) موجب کاهش معنی دار ارتفاع گیاه و تعداد برگ ها شد و استفاده از مس با غلظت (100 میکرو مولار) رشد طولی و تعداد برگ را به طور معنی داری کاهش داد. در رقم اکاپی، کاربرد مس در هر دو غلطت موجب کاهش تعداد شاخه و افزایش وزن دانه شد. در هر دو رقم، کاربردکود اوره (500 کیلوگرم در هکتار) موجب کاهش درصد روغن شد. در هر دو رقم، بیشترین درصد روغن درتیمار کود اوره (200 کیلوگرم در هکتار) همراه با سولفات مس (50 میکرومولار) و کمترین درصد روغن در تیمار کود اوره (500 کیلوگرم در هکتار) همراه با سولفات مس (50 میکرومولار) مشاهده شد. میانگین درصد روغن در هر تیمار، در رقم هیولا بیش از رقم اکاپی بود. آنالیز کیفی اسیدهای چرب در دو رقم با GC-MS نشان داد در کلیه تیمارها، درصد اسیدهای چرب غیر اشباع به ترتیب اولئیک اسید، لینولئیک اسید و لینولئیک اسید بیشتر از سایر اسیدهای چرب است.
    کلیدواژگان: اسیدهای چرب، اولئیک اسید، لینولنیک اسید، لینولئیک اسید، کلزا، مس، نیتروژن
  • رمضانعلی خاوری نژاد، فرزانه نجفی، فرزانه آسمانی صفحات 53-64
    در این تحقیق اثر متقابل کلرور آلومینیوم (0 ، 1 0 0 ، 1 5 0 و 2 0 0 میکرومولار) وایندول استیک اسید (0 ، 2 5 و 5 0 میکرومولار) برروی برخی پارامترهای فیزیولوژیکی گیاه گوجه فرنگی مورد بررسی قرار گرفت. گیاهک های شش روزه به گلدان های حاوی پرلیت در شرایط کنترل شده (1 6 ساعت روشنایی/ 8 ساعت تاریکی و دمای 2 5 درجه سانتی گراد در روز و 1 8 درجه سانتی گراد در شب) انتقال یافتند. گیاهان پانزده روزه با غلظت های مختلف کلرور آلومینیوم وایندول استیک اسید به مدت 2 0 روز تیمار شدند. گیاهان در شرایط کنترل شده رشد کرده و بعد از بیست روز تیماردهی جهت سنجش های فیزیولوژیکی برداشت شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که گیاه گوجه فرنگی مقاومت کمی به تنش کلرور آلومینیوم داشت. کلرور آلومینیوم باعث کاهش شاخص های رشد از جمله ماده سازی خالص، میزان رشد نسبی، میزان رشد نسبی برگ و میزان آب در واحد سطح برگ شد اما میزان سطح ویژه برگی افزایش معنی داری را نشان داد. افزایش کلرور آلومینیوم و ایندول استیک اسید موجب کاهش میزان کلروفیل و کاروتنوئیدها در گیاه گوجه فرنگی شد. همچنین با اضافه شدن ایندول استیک اسید به محیط کشت تحت تیمار آلومینیوم، میزان کلروفیل برگ ها نسبت به تیمار کلرور آلومینیوم به تنهایی افزایش یافت.
    کلیدواژگان: آلومینیوم، ایندول استیک اسید، رنگیزه های فتوسنتزی، شاخص های رشد، گوجه فرنگی
  • زهرا مهدی پور، مهروز دزفولیان، ندا سلطانی، افشین رجبی خرمی صفحات 65-74
    برخی از فرایندهای صنعتی منجر به رهاسازی فلزات سنگین و ایجاد آلودگی های محیطی می گردد. از جمله این فلزات سنگین می توان از نیکل نام برد که فلزی سمی می باشد. در این مطالعه توانایی سلول های زنده و کشته شده سیانوباکتری Nostoc sp. ISC62 در جذب نیکل نشان داده شد. Nostoc sp. ISC62 از مناطق نفت خیز جنوب ایران جدا شده و در محیط BG110 رشد داده شد. این سلول هادر محیط کشت BG110 تغییر یافته حاوی غلظت های متفاوت نیکل (3، 5، 8، 10، 15 و 20 میلی گرم در لیتر) به صورت NiCl2. 6H2O به مدت 60 دقیقه در دمای 2±25 درجه سلسیوس و نور مداوم انکوبه گردیدند. در مرحله بعد، کشت ها سانتریفوژ گردید و از مایع رویی برای تعیین غلظت یون Ni2 بوسیله اسپکترومتری جذب اتمی استفاده شد. فاکتور های اساسی در این بررسی که در میزان جذب موثر بودند شامل pH، غلظت زیست توده، غلظت اولیه فلز، تیمار باNaOH 0. 1 M و حضور ترکیب یون ها در محلول بود. علاوه بر این اثر غلظت های مختلف نیکل بر روی مقدار کلروفیل a و محتوای پروتئینی کل سلول مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد این میکروارگانیسم قادر است مقادیر بالا از یون نیکل موجود در محلول را جذب کند. تیمار سلول ها با NaOH سطح جذب را به طور قابل ملاحظه ای افزایش داد. این میکروارگانیسم در pH بهینه 2/0±8 قادر به جذب مقدار بالایی از نیکل به ازای هر گرم وزن توده زیستی شد و با افزایش غلظت نیکل میزان کلروفیل سلول کاهش یافته و تغییرات قابل توجهی در پروفایل پروتئینی سلول مشاهده شد.
    کلیدواژگان: پلی ساکارید، جذب زیستی، هیدروکسید سدیم، یون نیکل، Nostoc sp، ISC62
  • محسن فرزانه، مژگان قنبری، علیرضا افتخاریان جهرمی، شورانگیز جوانمردی صفحات 75-83
    جهت بررسی اثر محلول پاشی اسید سالیسیلیک بر میزان اسمولیت ها و رنگدانه های کلروفیل و ترکیبات کاروتنوئیدی در گیاه بادمجان تحت تنش سرما، آزمایشی در سال 1390 در دانشگاه آزاد اسلامی شیراز، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. عوامل مورد بررسی شامل محلول پاشی با اسید سالیسیلیک در چهار سطح (0، 1، 2 و 3 میلی مولار) و تنش سرمایی با دو سطح (عدم سرمادهی و سرمادهی) و صفات مورد بررسی شامل محتوای پرولین، محتوای کربوهیدرات های محلول، رنگدانه های کلروفیل b ،a و ترکیبات کاروتنوئیدی بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس تاثیر متقابل تنش سرما و اسید سالیسیلیک نشان داد در شرایط تنش سرما، محلول پاشی با اسیدسالیسیلیک 3 میلی مولار سبب افزایش محتوای پرولین و کربوهیدرات های محلول هم در برگ و هم در ریشه شد. همچنین در شرایط عدم تنش سرما و غلظت های صفر و 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک، محتوای کلروفیل a و b در بالاترین میزان بود. بیشترین ترکیبات کاروتنوئیدی در شرایط عدم تنش سرما همراه با غلظت های صفر، 1 و 2 میلی مولار اسیدسالیسیلیک مشاهده شد.
    کلیدواژگان: پرولین، کربوهیدرات های محلول، ترکیبات کاروتنوئیدی، کلروفیل a، کلروفیل b