فهرست مطالب

اکوفیزیولوژی گیاهان زراعی - پیاپی 42 (تابستان 1396)

فصلنامه اکوفیزیولوژی گیاهان زراعی
پیاپی 42 (تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/23
  • تعداد عناوین: 14
|
  • سدابه جهانبخش*، نفیسه اصغری، علی عبادی، نصیبه توکلی صفحات 229-252

    سیستم های مقاومتی گیاهان از جمله گندم در مقابل تنش ها توسط روش های متعددی از جمله مواد شیمیایی مانند نانوکلات پتاسیم تحریک می گردد. به منظور بررسی پروفیل پروتئینی گندم تحت تنش خشکی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. فاکتور اول شامل تنش خشکی در سه سطح (85، 60 و 35 درصد ظرفیت زراعی) و فاکتور دوم سه رقم گندم (زاگرس، چمران و کوهدشت) و فاکتور سوم سه سطح نانوکلات پتاسیم با غلظت های (صفر، 25، 45 و 65 ppm) بودند. تنش کم آبی در مرحله ی سه برگچه ای بر اساس ظرفیت زراعی به گلدان ها اعمال و سه روز پس از آن، نانوکلات پتاسیم با غلظت های مشخص روی برگ های گندم محلول پاشی شدند. بررسی ها نشان دادند در اثر تیمار نانوکلات پتاسیم غلظت اسید آمینه پرولین و کربوهیدرات که در مکانیسم های دفاعی گیاه نقش اساسی دارند، افزایش یافتند. میزان فعالیت کاتالاز و پلی فنل اکسیداز با افزایش غلظت نانوکلات پتاسیم کاهش و برعکس میزان فعالیت پراکسیداز افزایش یافت. نتایج حاصل از مطالعات پروتئومیکسی با استفاده از الکتروفورز دو بعدی نشان داد که بروز پروتئین های موثر که ناشی از نانوکلات پتاسیم در ارتباط مستقیم با سیستم دفاعی به صورت لکه های 11، 6، 5، 14 و 19 ظاهر شدند. پروتئین های بیان شده در این آزمایش شامل برخی از آنزیم های سیستم دفاعی مانند آسکوربات پراکسیدازها، گلوتاتیون s ترانسفرازها و پروتئین های شوک حرارتی بودند. همچنین، آنزیم های کلیدی چرخه گلیکولیز و چرخه تری کربوکسیلیک اسید شامل ایزوسیترات دهیدروژناز، تریوزفسفات ایزومراز، فسفوگلیکونات دهیدروژناز، گلیسرآلدهید 3 فسفات دهیدروژناز، فروکتوز بیس فسفات بیان شدند این امر نشانگر این موضوع می باشد که تیمار نانوکلات پتاسیم، سطح گلوکز، فروکتوز و ساکارز و فراوانی سایر آنزیم های مرتبط با تنش های زیستی و غیر زیستی را افزایش می دهد.

    کلیدواژگان: اسیدهای آمینه، پروتئومیکس، تنش خشکی، گندم، نانو کلات پتاسیم
  • مسعود گلستانی*، شهرام محمدی صفحات 253-268

    به‌منظور بررسی روابط بین عملکرد و اجزای آن، آزمایشی با استفاده از دو سری لاین‌ جایگزین کروموزومی گندم شامل سری لاین‌های‌ جایگزین رقم تایمستین در زمینه‌ ژنتیکی رقم چاینیز اسپرینگ و رقم رد اجیپشن در زمینه‌ ژنتیکی رقم چاینیز اسپرینگ به همراه والدینشان در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار در دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی به‌صورت گلدانی در سال 1393 انجام شد. آنالیز‌های رگرسیونی نشان دادند که مشارکت اجزای عملکرد دانه در ایجاد تغییرات عملکرد دانه در دو شرایط یکسان نیست. به طوری که، در شرایط بدون تنش عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت و در شرایط تنش تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله بیشترین تغییرات موجود در عملکرد دانه را تبیین نمودند. در سه حالت از چهار حالت مدل رگرسیون گام‌به‌گام (دو سری لاین جایگزین و دو شرایط آزمایش) دو صفت شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک وارد مدل شدند و بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که این دو از پایدارترین صفات در توجیه تغییرات عملکرد دانه می‌باشند. در تجزیه‌ علیت برای عملکرد دانه در شرایط بدون تنش و برای هر دو سری لاین، بیشترین اثرات مستقیم مربوط به عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بود. در شرایط تنش، بیشترین اثرات مستقیم در سری تایمستین مربوط به عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت و در سری رد اجیپشن مربوط به تعداد سنبله و تعداد دانه در سنبله بود. تجزیه‌ خوشه‌ای به روش وارد و با محاسبه‌ فواصل اقلیدسی، لاین‌های جایگزین مربوط به هر دو سری لاین جایگزین و هر دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی را در سه گروه قرار داد.

    کلیدواژگان: تجزیه خوشه ای، تجزیه علیت، رگرسیون گام به گام، لاین جایگزین گندم
  • زهره اکبری، منصور فاضلی رستم پور*، لاله ضیاابراهیمی، محمدرضا نارویی راد صفحات 269-282

    تنش خشکی به طور جدی باعث کاهش کمی و کیفی گیاهان زراعی و باغی می گردد. در چنین شرایطی کاربرد عواملی که بتوانند در این شرایط گیاه را کمتر تحت تاثیرتنش قرار دهند ضروری به نظر می رسد. بدین منظور جهت بررسی تاثیر تنش کمبود آب و استفاده از سطوح مختلف آسکوربیک اسید بر محتوای نسبی آب برگ، رنگدانه ها، دمای کانوپی و ماده خشک گیاه شاهی آزمایشی به صورت کرت های خرد شده شامل رژیم آبیاری بر اساس 100، 80 و 60 درصد ظرفیت زراعی در کرت های اصلی و 3 سطح آسکوربیک اسید شامل صفر، 5 و 10 میکرومولار در کرت های فرعی در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی زهک در سال 1393 انجام شد. نتایج نشان داد که اثر رژیم آبیاری، آسکوربیک اسید و اثر متقابل آنها بر صفات اندازه گیری شده، معنی دار بودند. آبیاری بر اساس 60 درصد ظرفیت زراعی نسبت به 100 درصد ظرفیت زراعی، باعث کاهش محتوای نسبی آب برگ، کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید و عملکرد ماده خشک به ترتیب به میزان 89/20، 06/0، 034/0، 04/0 و 8/57 درصد و افزایش 20 درصدی دمای کانوپی گردید، درحالی که کاربرد 10 میکرومولار آسکوربیک اسید نسبت به شاهد به ترتیب باعث افزایش 22/12، 075/0، 15/0، 05/0 و 8/57 درصدی این صفات و کاهش 3 درصدی دمای کانوپی شد. مدل های رگرسیون برآورد شده نشان داد که کاربرد آسکوربیک اسید اگرچه در تیمار 100 درصد آبیاری بر صفات مورد بررسی به غیر از کلروفیل b و کاروتنوئید تاثیری نداشت اما در سطوح 60 و 80 درصد آبیاری بر اساس ظرفیت زراعی باعث افزایش محتوای نسبی آب برگ، کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید و عملکرد ماده خشک شد. آسکوربیک اسید اگرچه نتوانست اثرات منفی ناشی از 20 درصد کاهش آبیاری را جبران نماید، اما کاربرد 10 میکرومولار آسکوربیک اسید در شرایط 80 و 60 درصد آبیاری بر اساس ظرفیت زراعی، باعث افزایش معنی دار عملکرد ماده خشک نسبت به عدم کاربرد آسکوربیک اسید در شرایط 80 و 60 درصد آبیاری بر اساس ظرفیت زراعی شد.

    کلیدواژگان: ظرفیت زراعی، کاروتنوئید، کلروفیل a، کلروفیل b
  • زهره حنطه، رقیه امینیان * صفحات 283-302

    به منظور بررسی اثر کود پتاسیم بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت دانه ای در شرایط کم آبیاری و تعیین موثرترین صفات بر عملکرد دانه، آزمایشی به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات مناطق خشک و بیابانی کاشان انجام شد. سطوح آبیاری (آبیاری کامل، قطع یک دور آبیاری در مراحل ظهور پانیکول و پر شدن دانه) به عنوان عامل اصلی، مصرف کود پتاسیم در سه سطح 200 (مقدار توصیه شده بر اساس آزمون خاک)، 245 و290 کیلوگرم در هکتار کود سولفات پتاسیم به عنوان عامل فرعی و دو رقم سینگل کراس 700 و 704 به عنوان عامل فرعی فرعی در نظرگرفته شدند. اثر آبیاری بر صفات تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، میزان آب نسبی برگ و میزان آب از دست رفته معنی دار بود. اثر رقم بر تمامی صفات، به جز میزان آب از دست رفته، و اثر کود بر تمام صفات، به جز تعداد ردیف دانه، معنی دار بود. در تمامی صفات، به جز ارتفاع بوته، رقم 700 برتر از رقم 704 بود. برای اکثر صفات، بیشترین مقادیر در شرایط آبیاری کامل، اعمال کود پتاسیم به مقدار290 کیلوگرم در هکتار و استفاده از رقم 700 حاصل شد. حذف یک دور آبیاری در مرحله ظهور پانیکول برای رقم 700 و در مرحله دانه بندی برای رقم 704 موجب کاهش معنی دار عملکرد دانه نگردید. بر اساس تجزیه همبستگی بیشترین همبستگی عملکرد دانه با صفات تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه و شاخص برداشت مشاهده شد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که در رقم 700 صفات تعداد ردیف دانه، تعداد دانه در ردیف و وزن هزار دانه و در رقم 704 صفات عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت به ترتیب 7/98 و 5/98 درصد از تغییرات را توجیه نمودند.

    کلیدواژگان: تنش خشکی، ذرت دانه ای، رگرسیون گام به گام، کود پتاسیم
  • حسین نظری*، سعید اهری زاد، محمد مقدم واحد، محمود تورچی صفحات 303-314

    به منظور شناسایی صفات تاثیرگذار بر عملکرد دانه در شرایط آبیاری بدون تنش و تنش کم آبی، 65 لاین اینبرد نوترکیب گندم حاصل از رقم آمریکایی Yecoro Roja (پرمحصول، پاکوتاه و زودرس) به عنوان والد پدری و لاین ایرانی No.49 (با عملکرد متوسط، پابلند و دیررس) به عنوان والد مادری، در آزمایشی با استفاده از طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با دو تکرار در فصل زراعی 1392 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز مورد ارزیابی قرار گرفتند. سطوح آبیاری به عنوان فاکتور اصلی و لاین های مورد مطالعه به عنوان فاکتور فرعی ارزیابی شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت بین تیمارهای تنش آبی برای عملکرد دانه، ارتفاع بوته، طول پدانکل، تعداد دانه در سنبله، عملکرد کاه، وزن هزار دانه، طول ریشه و حجم ریشه در سطح احتمال 5 درصد و برای وزن ریشه در سطح احتمال 1 درصد معنی دار می باشد. اختلاف بین لاین های گندم و همچنین اثر متقابل لاین × شرایط آبیاری برای همه صفات مورد بررسی در سطح احتمال 1 درصد معنی دار شد. در شرایط آبیاری بدون تنش، عملکرد دانه با ارتفاع بوته، تعداد سنبله بارور، تعداد دانه در سنبله، طول پدانکل، وزن هزار دانه، طول سنبله، عملکرد کاه و طول ریشه همبستگی معنی دار و مثبت داشت. در شرایط تنش کم آبی، عملکرد دانه با تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله بارور، طول پدانکل، طول ریشه و عملکرد کاه همبستگی مثبت و معنی دار در سطح احتمال 1 درصد داشت. تجزیه علیت براساس تجزیه رگرسیون چندگانه به روش گام به گام، نشان داد که در شرایط بدون تنش ارتفاع بوته، طول پدانکل، تعداد دانه در سنبله، عملکرد کاه، تعداد سنبله بارور و طول ریشه و در شرایط تنش کم آبی تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، تعداد سنله بارور، طول ریشه و وزن ریشه از اجزای موثر بر عملکرد دانه هستند.

    کلیدواژگان: تجزیه علیت، تنش کم آبی، صفات مرتبط با ریشه، همبستگی صفات
  • علیرضا پازکی *، محمد کریمی نژاد، علیرضا فولادی طرقی صفحات 315-330

    به منظور بررسی اثر تراکم بنه بر صفات زیرزمینی و کیفی گیاه زعفران تحت شرایط استفاده از کودهای زیستی و شیمیایی نیتروژن دار، آزمایشی در سال 1393 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در در روستای قمی آباد شهرستان ری انجام شد. عامل های آزمایش شامل تراکم بنه در سه سطح (60، 120 و 180 بنه در متر مربع) و منابع کودی در چهار سطح (عدم مصرف، کود شیمیایی نیتروژن دار به میزان 150 کیلوگرم در هکتار، کود زیستی نیتروکسین به میزان 5 لیتر در هکتار و مصرف تلفیقی کود شیمیایی نیتروژن دار به مقدار 75 کیلوگرم در هکتار و کود زیستی نیتروکسین به مقدار 5/2 لیتر درهکتار) بود. نتایج حاصل نشان داد که تراکم بنه بر وزن تر و خشک گل، وزن خشک کلاله و خامه، قطر بنه، وزن تر بنه دختری و تعداد بنه دختری معنی دار بود. بر این اساس با افزایش تراکم بنه از 60 به 180 بنه در مترمربع، عملکرد خشک کلاله زعفران تا 7/2 برابر افزایش یافت. این در حالی بود که افزایش تراکم بر صفاتی نظیر قطر بنه، وزن تر بنه دختری و تعداد بنه دختری اثر منفی داشته و منجربه کاهش عملکرد صفات مذکور گردید. کاربرد کود زیستی نیتروکسین از نظر رشد رویشی و عملکرد زعفران با تولید 08/2 کیلوگرم در هکتار کلاله به همراه خامه خشک نسبت به سایر تیمارهای کودی برتری داشت و بر مولفه های کیفی زعفران (کروسین، پیکروکروسین و سافرانال) نیز بالاترین تاثیر را اعمال نمود. در مجموع استفاده از تراکم های بالا به منظور حصول عملکرد مناسب و استفاده توام از کود نیتروکسین و کود اوره به عنوان جایگزینی برای کاهش تدریجی مصرف کود شیمیایی اوره توصیه می شود.

    کلیدواژگان: بنه، تراکم، زعفران، صفات کیفی، کود شیمیایی و بیولوژیک
  • رضا رضایی غیاثی، سید علی موسوی زاده*، الناز فرج زاده معماری تبریزی صفحات 331-344

    به منظور دست یابی به نسبت مناسب کود شیمیایی و کمپوست در جهت افزایش عملکرد اقتصادی پیاز، تحقیقی در مزرعه ایستگاه تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی ملکان در سال 92 اجرا گردید. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به مورد اجرا گذاشته شد. عامل کود (A) در کرت های اصلی در شش سطح (مقدار توصیه شده کودهای شیمیایی به عنوان شاهد (a1)، 4/3 تیمار شاهد + 4 تن در هکتار کمپوست (a2)، 2/1 تیمار شاهد + 8 تن در هکتار کمپوست (a3)، 4/1 برابر تیمار شاهد + 12 تن در هکتار کمپوست (a4) و کمپوست به میزان 16 و 20 تن در هکتار (a5 و a6) و ارقام (B) قولی قصه زنجان (b1) و قرمز آذرشهر (b2) در کرت های فرعی قرار داده شدند. رقم قرمز آذرشهر در کلیه صفات مورد مطالعه نسبت به رقم قولی قصه زنجان برتر بود. اثر سطوح کودی بر کلیه صفات به غیر از تعداد لایه خوراکی معنی دار بود و a1 در این صفات نسبت به سطوح کودی دیگر بیشترین مقدار را داشت. برهمکنش کود × رقم در کلیه صفات غیر معنی دار شد. کاربرد ترکیبی کودهای معدنی و کمپوست تاثیر مثبت معنی دار بر صفات رشدی گیاه، قطر پیاز، عملکرد تک بوته و عملکرد کل نسبت به مصرف کود کمپوست به تنهایی داشت. نتایج نشان داد که مصرف 4/3 و 2/1 a1 و جایگزینی آن با کمپوست به ترتیب به میزان 4 و 8 تن در هکتار (a2 و a3) کاهش معنی داری در عملکرد تک بوته و عملکرد کل پیاز نسبت به مصرف کود شیمیایی (a1) به تنهایی نداشت. بنابراین کاربرد 4/3 تیمار شاهد + 4 تن در هکتار کمپوست (a2) و یا 2/1 تیمار شاهد + 8 تن در هکتار کمپوست (a3) برای کشت پیاز در منطقه قابل توصیه است.

    کلیدواژگان: تعداد برگ، وزن سوخ، قطر سوخ، کود شیمیایی، کمپوست
  • محمود توحیدی * صفحات 345-362

    به منظور بررسی اثر محلول پاشی نیتروژندر مراحل مختلف رشد سویا، این آزمایش در تابستان سال 1393 در شهرستان شوش، شمال استان خوزستان به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایش در چهار سطح کودی شامل شاهد (بدون محلول پاشی نیتروژن)، 25، 50 و 75 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار از منبع کود اوره (46 درصد نیتروژن خالص) به عنوان کرت اصلی و زمان محلول پاشی در مراحل مختلف رشد در سه سطح شامل مرحله رویشی، مرحله گلدهی و مرحله غلاف دهی به عنوان کرت فرعی بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده های آماری نشان داد که صفات مورد بررسی در این آزمایش از قبیل شاخص سطح برگ، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد و عملکرد پروتئین در واکنش به تیمارهای محلول پاشی نیتروژن، مراحل مختلف رشد و برهمکنش سطوح مختلف محلول پاشی نیتروژن در مراحل مختلف رشد، تحت تاثیر معنی داری قرار گرفتند. درصد روغن و عملکرد روغن فقط تحت تاثیر تیمارهای میزان محلول پاشی نیتروژن و مراحل مختلف رشد اثر معنی دار شد در حالی که اثر برهمکنش سطوح مختلف محلول پاشی نیتروژن و مراحل مختلف رشد بر درصد و عملکرد روغن معنی دار نبود. در این آزمایش محلول پاشی نیتروژن عملکرد دانه را افزایش داد، به طوری که بیشترین میزان عملکرد دانه با 2466 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار 50 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به صورت محلول پاشی در مرحله ی رشد رویشی و کمترین میزان عملکرد دانه با 1295 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار شاهد (بدون محلول پاشی نیتروژن) در مرحله غلاف دهی بود. به طورکلی، نتایج نشان داد که تیمار 50 کیلوگرم در هکتار به صورت محلول پاشی در مرحله ی رشد رویشی را می توان به عنوان بهترین گزینه مدیریت محلول پاشی نیتروژن برای سویا در نظر گرفت.

    کلیدواژگان: سویا، محلول پاشی، مرحله رشد، نیتروژن
  • محمد شاهباقی *، علیرضا ولدآبادی، جهانفر دانشیان، امیرحسین شیرانی راد، سعید سیف زاده صفحات 363-382

    کشت مخلوط محصولات علوفه ای و استفاده تلفیقی از کودهای آلی و شیمیایی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. به منظور بررسی صفات کمی و کیفی کشت مخلوط ذرت و خلرتحت تاثیر کودهای آلی، زیستی و شیمیایی آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه یالیان قزوین در دو سال زراعی 1392 و 1393 انجام شد. سطوح کشت شامل : ذرت خالص،کشت مخلوط ذرت وافزایشی خلر (25% تراکم خلر خالص)،کشت مخلوط ذرت و افزایشی خلر (50% تراکم خلر خالص) و خلر خالص، سطوح کودی شامل: شیمیایی (پایه و سرک)، کود دامی گاوی (پایه) و مرغی سرک، کود دامی گاوی (پایه) و شیمیایی سرک و کود دامی گاوی (پایه) و شیمیایی (سرک و محلول پاشی)، در سه تیمار اخیر به همراه تلقیح بذر ذرت و خلر با ازتوباکتر و استفاده از مایکوریز در بستر کشت بودند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان علوفه ذرت با عملکرد 84230 کیلوگرم در هکتار از تیمار ذرت خلر 50% دامی شیمیایی تولید گردید. کشت مخلوط یک روش مناسب برای تولید محصول است و کمیت تولید را نسبت به کشت های خالص افزایش می دهد. بیشترین میزان علوفه خلر با عملکرد 46020 کیلوگرم در هکتار به دلیل نفوذ بیشتر نور درکانوپی و عدم رقابت با ذرت، از تیمارخلر خالص دامی- شیمیایی تولید شد. بیشترین میزان کربوهیدرات از تیمار ذرت خالص شیمیایی- شیمیایی با میانگین 59/30 درصد، بیشترین میزان پروتئین خام با میانگین 75/24 درصد از تیمار خلر خالص شیمیایی حاصل شد. بیشترین قابلیت هضم ماده خشک و علوفه ای با کیفیت بالاتر با میانگین 08/ 68 درصد از تیمار ذرت خلر 25% دامی- شیمیایی به دست آمد. کشت مخلوط وکاربرد توام کود های شیمیایی و آلی سبب بهبود کمی و کیفی عملکرد علوفه گردید.

    کلیدواژگان: ذرت، خلر، کود، کشت مخلوط، عملکرد و کیفیت علوفه
  • عباس شهدی کومله*، لیلا صادق کسمایی، محمد ربیعی، مریم فروغی صفحات 383-398

    استان گیلان از جمله مناطق مستعد برای کشت دوم بعد از برنج در پاییز به شمار می رود. کشت محصول پس از برداشت برنج در شالیزارها، علاوه بر ایجاد اشتغال و افزایش درآمد کشاورزان، سبب تولید محصول زراعی زمستانه مهم در 6 ماه دوم سال می گردد. یکی از مهم ترین نیازها در استفاده از سیستم های دو یا چند کشتی، حفظ منابع آب و خاک از آلودگی ناشی از مصرف بی رویه نهاده های شیمیایی و همچنین حفظ و ارتقای حاصلخیزی خاک در دراز مدت است. به منظور بررسی اثر باقی مانده کود مصرفی در زراعت باقلا بر عملکرد برنج در سیستم کشت برنج- باقلا تحقیقی در قالب دو محصول در سال، شامل کشت اول برنج با رقم هاشمی (خرداد– شهریور) و کشت دوم باقلا با رقم برکت (آبان- خرداد) و با پانزده تیمار کودی برای کشت باقلا به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال های زراعی 94-1391 (2 دوره کشت برنج و سه دوره کشت باقلا) در مزرعه پژوهشی موسسه تحقیقات برنج- رشت انجام شد. فاکتورهای آزمایشی برای گیاه باقلا شامل پنج سطح نیتروژن (صفر، 25، 50، 75 و 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) از منبع کود اوره و سه سطح فسفر (صفر، 50 و 100 کیلوگرم فسفر در هکتار) از منبع کود سوپر فسفات تریپل در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح کود نیتروژن و فسفر، عملکرد باقلا به ترتیب 2003 و 285 کیلوگرم در هکتار افزایش یافت. بیشترین عملکرد دانه باقلا در تیمار N100P100 (8/4833 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد که تفاوت معنی داری با تیمار N100P50(5/4744 کیلوگرم در هکتار) نداشت. با بررسی اثر سطوح کودی به کار رفته در کشت باقلا بر عملکرد برنج که موجب افزایش معنی دار نیتروژن خاک از 147/0 درصد به 178/0 و 209/0 درصد و افزایش معنی دار فسفر خاک از 2/24 پی پی ام به 59/40 و 51/37 پی پی ام به ترتیب در سال اول و دوم کشت برنج شد، تفاوت معنی داری از نظرعملکرد دانه مشاهده نشد و متوسط عملکرد برنج در طی دو سال زراعی بدون مصرف کود شیمیایی و بعد از کشت باقلا حدود 95/2770 کیلوگرم در هکتار بود.

    کلیدواژگان: باقلا، برنج، فسفر، کشت دوم، نیتروژن
  • وحید قهرمانی قلعه جق*، محمدتقی ناصری پور یزدی، رضا کمایی صفحات 399-412

    برخی از ویژگی های رشدی و عملکرد نخود تحت تاثیر زمان های مختلف در کشت خالص و مخلوط با زیره سبز طی آزمایشی به صورت طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 92-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل (3 تاریخ کشت خالص نخود و 3 تاریخ کشت مخلوط با زیره سبز کشت خالص 25 بهمن ماه، کشت خالص 10 اسفند ماه، کشت خالص 26 اسفند ماه، کشت مخلوط همزمان زیره سبز با نخود در 25 بهمن ماه، کشت مخلوط جایگزینی 10 اسفند ماه و کشت مخلوط جایگزینی 26 اسفند ماه) بودند. نتایج نشان داد تیمارها اثر معنیداری بر روی صفات عملکرد دانه، عملکرد ماده خشک، ارتفاع بوته، نسبت وزن ساقه به ریشه، وزن هزار دانه، تعداد ساقه فرعی بوته و درصد غلاف پوک داشت. بیشترین عملکرد دانه (1435 کیلوگرم در هکتار)، ارتفاع تعداد ساقه فرعی نسبت وزنی اندام هوایی به ریشه، وزن هزار دانه در تیمار کشت خالص نخود 25 بهمن ماه حاصل شدند. ارزیابی نسبت برابری زمین در تیمارهای کشت مخلوط نشان داد بیش ترین LERs (33/2) مربوط به تیمار کشت مخلوط 26 اسفند ماه و کمترین LERs (24/1) مربوط به تیمار مخلوط 25 بهمن ماه بودند. با توجه به نتایج آزمایش بهترین تاریخ کشت خالص در منطقه می تواند دهه سوم بهمن ماه و برای کشت مخلوط با زیره سبز اواخر دهه اول اسفند و اوایل دهه دوم اسفند باشد.

    کلیدواژگان: کشاورزی پایدار، کشت مخلوط، نخود، عملکرد اقتصادی، نسبت برابری زمین
  • بهزاد صادق زاده*، رضا محمدی، حسن احمدی، غلامرضا عابدی اصل، غلامرضا خلیل زاده، مهناز محمدفام، نوذر بهرامی، حسن اسماعیل زاد، محمدشریف خالدیان، مقصود حسن پورحسنی صفحات 413-436

    برهمکنش ژنوتیپ × محیط در مورد عملکرد گندم دوروم باعث می شود که نتوان یک رقم اصلاح شده پرمحصول را برای مناطق مختلف توصیه کرد. لذا به منظور بررسی پایداری و سازگاری عملکرد دانه لاین های گندم دوروم در مناطق مختلف دیم، تعداد 16 لاین پیشرفته دوروم به مدت سه سال زراعی (94-1391) در مناطق مراغه، کردستان، سرارود، اردبیل و ارومیه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار تحت شرایط دیم ارزیابی شدند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس مرکب، بین محیط ها، ژنوتیپ ها و برهمکنش ژنوتیپ در محیط اختلاف آماری معنی داری مشاهده گردید. بر اساس نتایج GGE بای پلات، محیط ها به سه گروه و ژنوتیپ ها به چهار گروه تفکیک شدند. ارزیابی پایداری ژنوتیپ ها با استفاده از آماره پایداری امی (ASV) و GGE بای پلات نشان داد که امکان انتخاب ژنوتیپ های پایدار و پرمحصول بین لاین های پیشرفته نسبت به ارقام شاهد وجود دارد و لاین هایی نظیر G-1252 و 61-130/414-44// در مناطق سردی مثل مراغه، قاملو و منطقه معتدل سرارود و لاین 10 در اردبیل می توانند منبع ژنتیکی مطلوبی برای معرفی ارقام دوروم متحمل به تنش های خشکی و سرما در دیمزارهای این مناطق باشند. در مجموع، طی سه سال، لاین61-130/414-44// به طور میانگین 27 درصد عملکرد بیشتری نسبت به رقم شاهد (ساجی) داشت. انجام آبیاری در مراحل کشت و اوایل گرده افشانی توانست عملکرد عمومی لاین ها را 14 و 68 درصد به ترتیب در مناطق مراغه و سرارود افزایش دهد که این افزایش برای لاین 61-130/414-44// در منطقه مراغه 17 درصد و در سرارود 37 درصد بودند. در نهایت، بر اساس نتایج GGE بای پلات و AMMI، امکان گزینش لاین های پیشرفته گندم دوروم با پایداری و عملکرد زیاد نسبت به شاهد (ساجی) وجود دارد. به علاوه، نتایج AMMI و شاخص پایداری امی (ASV) در مقایسه با نتایج GGE بای پلات نشان داد تمامی این شاخص ها از پتانسیل خوبی برای ارزیابی پایداری عملکرد ژنوتیپ ها برخوردار بودند و این در حالی است که نتایج GGE بای پلات در بررسی سازگاری و پایداری عملکرد ژنوتیپ ها در محیط های متفاوت بسیار کارآ و کاربردی تر بوده و می تواند به صورت گسترده ای در بررسی لاین ها در مناطق و سال های متعدد در برنامه های اصلاح گندم دوروم و سایر غلات به کار گرفته شود.

    کلیدواژگان: پایداری، دوروم دیم، ژنوتیپ × محیط، سازگاری، سردسیر
  • علیرضا تاری نژاد * صفحات 437-452

    بررسی عملکرد ژنوتیپ ها به علت وجود اثرمتقابل ژنوتیپ×محیط، معمولا در دامنه وسیعی از شرایط محیطی مورد آزمایش قرار می گیرد تا اطلاعات حاصله بتواند کارایی مربوط به گزینش و معرفی ارقام را افزایش دهد. به منظور بررسی پایداری عملکرد دانه برخی ارقام معرفی شده در طی سال های گذشته به مناطق سرد و معتدل کشور، بیست رقم گندم نان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، از پاییز 1388 به مدت چهار سال زراعی کشت گردید. با توجه به معنی دار بودن اثرمتقابل ژنوتیپ در محیط، تجزیه پایداری با تمام روش های ممکن انجام گردید تا پایدارترین و پرمحصول ترین ارقام شناسایی گردند. نتایج حاصل از انجام روش های مختلف تجزیه پایداری نشان داد روش های تک متغیره تجزیه پایداری غیرپارامتری ارقام با عملکرد پایین، روش های امی و GGE بای پلات، ارقام با پتانسیل عملکرد متوسط به بالا و گزینش همزمان ارقام با عملکرد بسیار بالا را به عنوان ژنوتیپ های پایدار معرفی می نماید. بر اساس اکثر روش های پارامتر پایداری، رقم بهار با تیپ رشد بهاره معرفی شده در سال 1387، مهدوی با تیپ رشد فاکلداتیو آزادسازی شده در سال 1374 و در مرتبه بعدی رقم آزادی با تیپ رشد زمستانه معرفی شده در سال 1358به ترتیب با میانگین عملکرد 27/7، 13/7 و 88/6 تن در هکتار پایدارترین و پرمحصول ترین رقم در بین ارقام محسوب شدند و می توان این ارقام را به عنوان یکی از والدین تلاقی ها، در برنامه های به نژادی جهت تولید ارقام پرمحصول و پایدار استفاده نمود.

    کلیدواژگان: تجزیه پایداری، اکووالانس ریک، گندم، واریانس شوکلا
  • ظهراب اداوی * صفحات 453-468

    یکی از راهکارهای بیولوژیک در مدیریت علف های هرز سیب زمینی، استفاده از مالچ های زنده است. پژوهش حاضر به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در یک مزرعه تحقیقاتی واقع در منطقه فریدون شهر استان اصفهان در سال 1394 اجرا شد. تیمارهای این آزمایش شامل دو رقم آریندا و آگریا و 3 سیستم کشت تک کشتی سیب زمینی با علف هرز، تک کشتی سیب زمینی بدون علف های هرز و کشت سیب زمینی همراه با مالچ زنده ذرت بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که کلیه صفات مورد مطالعه مانند ارتفاع بوته، وزن خشک شاخساره، تعداد غده در بوته و عملکرد غده سیب زمینی به جز میانگین وزن غده تحت تاثیر تیمار رقم در سطح پنج درصد معنی دار بود ولیکن، ارتفاع بوته و تعداد غده در بوته در سطح یک درصد و وزن خشک شاخساره، میانگین وزن غده و عملکرد غده در سطح پنج درصد تحت تاثیر تیمار سیستم کشت قرار گرفتند. نتایج نشان داد که گیاه پوششی ذرت کشت شده همراه سیب زمینی، بیشترین میزان کاهش در تراکم علف های هرز غالب مزرعه را دارا بود. بیشترین و کمترین میزان نور عبوری قبل از کف بری گیاه پوششی، به ترتیب مربوط به وجین کامل و ذرت بودند. بیشترین کاهش ارتفاع گیاه سیب زمینی، مربوط به تیمار ذرت کشت شده همراه سیب زمینی بود که با توجه به همبستگی بین ارتفاع و توان رقابتی گونه ها این امر توجیه پذیر می باشد، زیرا که با افزایش فشار رقابت، ارتفاع گیاه زراعی کاهش می یابد. بیشترین وزن خشک بوته سیب زمینی (79/121 گرم) مربوط به تیمار وجین شده و پس از آن به ترتیب تیمارهای ذرت و شاهد بدون وجین علف های هرز قرار داشتند. بیشترین میانگین وزن غده (33/65 گرم) و عملکرد غده (44/677 گرم در بوته) به ترتیب مربوط به تیمارهای مالچ ذرت و وجین کامل علف هرز و کمترین میزان آن برای این دو صفت به تیمار بدون وجین علف های هرز مربوط بودند. به طورکلی، مالچ زنده با کاهش تراکم علف هرز تاج خروس (38/4 بوته در مترمربع) توانایی زیادی در کنترل علف های هرز در مزرعه سیب زمینی داشت که این می تواند به دلیل سایه اندازی و یا توان رقابتی بالاتر آن باشد.

    کلیدواژگان: رقابت، مالچ زنده، سیستم کشت، عملکرد غده
|
  • Sodabeh Jahanbakhsh*, Nafiseh Asghari Asghari, Ali Ebadi, Nasibeh Tavakoli Pages 229-252

    Tolerant systems in plants including wheat are affected by several chemical factors, like nano-chelate potassium. Use of nano-chelated potassium under drought stress reduces its negative effects and increase yield. To study protein profiles of wheat under drought stress, a factorial experiment based on completely randomized design with three replications was performed. The first factore was three levels of irrigation (85%, 60% and 35% field capacity), the second factor consisted of three wheat cultivars (Zagros, Chamran and Kuhdasht) and the third factor consisted of four nano-chelated potassium concentrations (zero, 25, 45¡ 65 ppm). The results showed that concentrations of proline and carbohydrates which play a major role in plant defense mechanisms due to nano-chelated potassium treatment were increased. Catalase and butpolyphenol oxidase activity decreased with increasing concentrations of nano-chelate potassium, while peroxidase activity increased. The results of two dimentional electrophoretic studies showed changes of protein expression, due to the effect of nano-chelated potassium as a direct contact with the defensive system against drought stresses, such as 11, 6, 5, 19, 14 bands. Nano-chelated potassium is also associated with proteins involved in the metabolism of carbohydrates and protein and final energy production.

    Keywords: Amino Acid, Drought stress, Nano-chelated potassium, Proteomics, Wheat
  • Masoud Golestani *, Shahram Mohammady Pages 253-268

    To evaluate relationship between grain yield and its components, two series of wheat`s substitution lines including substitution lines of ‘Timstein’ into genetic background of ‘Chinese Spring’ and ‘Red Egyptian’ into genetic background of ‘Chinese Spring’ and their parents were tested in a randomized complete block design with four replications under water-stress and non-stress conditions in a greenhouse in 2014. Stepwise regression analyses showed that yield components contributions for seed yield variation were not similar under water-stress and non-stress conditions. So that, under non-stress condition biological yield and harvest index and under water-stress condition the number of seeds per spike and number of spikes explained a higher percentage of variations for grain yield. Biological yield and harvest index were entered into model in three cases out of four regression analyses (two substitution lines series and two conditions) and thus it was deduced that these two traits are the most stable traits in explaining the variations observed for seed yield.Path coefficient analysis showed that biological yield and harvest index had direct and equal effects on seed yield at non-stress condition for two substitution line series. The highest direct effects on seed yield under stress condition for ‘Timstein’ substitution line series belonged to biological yield and harvest index and for ‘Red Egyptian’ substitution lines belonged to the number of seeds per spike and number of spikes. Cluster analysis, based on Ward method and by using Euclidian distance, classified two substitution line series under water-stress and non-stress conditions in three groups.

    Keywords: Cluster analysis, Path analysis, stepwise regression, Wheat Substitution Line
  • Zohre Akbari, Mansour Fazeli Rostampour *, Leyla Zeya Ebrahimi, Mohamad Reza Naroeirad Pages 269-282

    Drought seriously reduces the quality and quantity of agronomic and horticultural plants. In such condition, using factors to reduce these effects on plants is indispensible. To evaluate the effect of water stress and different levels of ascorbic acid on the leaf relative water content, pigments, canopy temprature and dry matter of cress (Lepidium sativum L.) a split plot experiment based on randomized complete block design with three replications at the Agricultural Research Station of Zahak was conducted in 2014 where three irrigation levels (at 100, 80 and 60 percent of field capacity) assigned to the main plots and three levels of ascorbic acid (0, 5 and 10 micromolar) to the sub-plots. The results showed that the effect of irrigation regimes, ascorbic acid and their interaction was significant on the traits under evaluation. Irrigation based on 60% of field capacity as compared with that of 100% F.C. reduced relative water content, chlorophyll a and b, carotenoids and dry matter weight by 20.89, 0.06, 0,034, 0.04 and 57.8 percent respectively and a 20% increase in canopy temperature, while applying of 10 micromolar ascorbic acid relative to control increased 12.22, 0.075, 0.15, 0.05 and 57.8 percent on traits mentioned above respectively and a 3% decrease in canopy temperature. Regression model revealed that application of ascorbic acid at irrigation in 100% field capacity was not effective on these traits, except on chlorophyll b and carotenoids contents, but in irrigation at 60 and 80% percent field capacities, increased amount of relative water content, chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoids and dry matter. Although ascorbic acid could not reduce the negative impacts of 20% decrease in irrigation but application of 10 micromolar ascorbic acid in 60% and 80% irrigation at field capacities increased dry matter significantly, as compared to that of ascorbic acid under these conditions.

    Keywords: Carotenoid, Chlorophyll a, Chlorophyll b, Field capacity
  • Zohreh Henteh Henteh, Roghayeh Aminian * Pages 283-302

    To study the effect of potassium sulfate on seed yield, yield components and traits affecting seed yield of late maturing corn, a split split plot experiment using a randomized complete block design with three replications was carried out in Kashan Desert Research Station. Irrigation levels consisted of complete irrigation and cutting off irrigation at panicle emergence and seed filling stages which were considered as the main factor, three levels of potassium sulfate 200 (recommendation based on the soil analysis), 245 and 290 kg.ha-1 as the subplot, and two single cross of corn, KSC 700 and 704, as sub-sub plots. Effect of irrigation on traits like seed number per row, 1000 seed weight, biological yield, relative water content and relative water loss were significant. The effect of cultivar on all traits, except relative water loss, and the effect of fertilizer on all traits, except number of rows per ear, were also significant. All of the KSC700 traits, except plant highest were better than those of cultivar KSC704. The highest values for the most traits were obtained in full irrigation condition, applying potassium sulfate at the rate of 290 kg.ha-1 for KSC 700. Cutting off irrigation at the panicle emergence of KSC 900 and seed filling of KSC 704 did not cause significant reduction in seed yield. Highest correlation of grain yield were obtained with number of kernels per row, 1000 grain weight and harvest index. Stepwise regression results showed that number of rows per ear, number of kernels per row and 1000 grain weight in KSC 700, and biological yield and harvest index in KSC 704 justified 98.7 and 98.5 percent of changes, respectively.

    Keywords: Drought stress, Maize, Potassium fertilizer, Stepwise regression
  • Hosein Nazari *, Saeid Aharizad, Mohammad Moghaddamvahed, Mahmood Toorchi Pages 303-314

    To identify the effectis traits on grain yield under normal irrigation and water deficit conditions, 65 wheat recombinant inbred lines derived from the crossing of Yecora Rojo American cultivar (a high yielder, dwarf and early) and No.49 Iranian line (medium yielder, tall and late) split-plot experiments based on randomized complete bloks design with two replications was performed at Agriculture Research Station, University of Tabriz, in 2013. Irrigation levels were considered as main factor and lines as sub factor. The analysis of variance showed that the differences among irrigation levels for grain yield, plant height, peduncle length, root volume and root weight were significant. The differences among wheat lines and intraction between line irrigation levels for all of the traits were also significant. Under normal irrigation condition, grain yield had significant an positieve correlation with plant height, highest spike, number of seeds per spike, peduncle length, 1000 seed weight, spike length, straw yield and root length. Under drought stress condition, grain yield had significant and positive correlation with the number of grains per spike, number of fertile spikes, peduncle length, root length and straw yield. Path analysis, based on the stepwise regression method, revealed that the plant height, peduncle length, number of grains per spike, straw yield, number of fertile spike and root length undernormal irrigation condition and number of grains per spike, 1000 grain weight, number of fertile spikes, root length and root weight under water condition were effective traits on seed yield.

    Keywords: Correlation, Water deficit stress, Wheat root, Path analysis
  • Alireza Pazoki*, Mohammad Kariminejad Kariminejad, Alireza Foladi Targhi Pages 315-330

    To study the effect of corm density on yield and qualitative traits of saffron (Crocus sativus L.) under different biological and chemical nitrogen fertilizers, a factorial experiment based on completely randomized block design with 3 replications was done in 2014 at Shahr-e-Rey region (Ghomi Abad). The experimental factors were: corm density in 3 levels (60, 120 and 180 corm per square meter) and biological and chemical nitrogen fertilizers in 4 levels (without fertilizer application, 150 kg.ha-1 of Urea, 5 L.ha-1 of Nitroxin and 75 kg.ha-1 of Urea L.ha-1 of Nitroxin). The results indicated that the corm density affects number of daughter corm, fresh daughter corm weight, corm diameter, dry stigma and style weight, dry and fresh flower weight significantly. Mean comparisons also indicated that by increasing corm density from 6o to 180, saffron dry yield of saffron improved by 2.7 fold. However, increasing corm density reduced corm diameter, fresh corm daughter weight and their numbers per square meter. It can be concluded that nitroxin as an organic fertilizer, increases vegetative traits and saffron dry yield (stigma style weight) to 2.08 kg.ha-1 and highly improves in qualitative traits like Safranal, Picrocrocin, and Crocin. It can be also said that combined use of nitroxin and urea would be an alternative method to reduce application of urea.

    Keywords: Biological, chemical fertilizer, Corm, Density, Qualitative traits, Saffron
  • Reza Rezayi Ghyasi, Seyyed Ali Mousavizadeh*, Elnaz Farajzadeh Meamari Tabrizi Pages 331-344

    In order to find suitable ratio of chemical fertilizer and compost, to increase economic yield of onion, a study was carried out at the Malekan Agricultural Farm and Natural Resources Research and Education Station in 2013. The experiment was done in split plot using RCBD with three replications. Fertilizers (A) were asseigned to main plots with six levels (recommended dosage of chemical fertilizers as control (a1), ¾ of the control 4 ton ha-1 of compost (a2), ½ of the control 8 ton ha-1 compost (a3), ¼ of the control 12 ton ha-1 compost (a4) and the compost alone (16 and 20 ton ha-1) (a5 and a6)) and cultivars to subplots with five levels , (B) (Zanjan Qoli Qissa (b1) and Red Azarshahr (b2)). Red Azarshahr was superior to Qoli Qissa in all traits. Fertilizer levels had significant effects on all traits, except number of edible layers, and a1 was highest amount in these traits compared to other fertilizer rates. The interaction of fertilizer × cultivar was not significant in all traits. Combined use of chemical fertilizers and compost had significant positive effect on vegetative traits, bulb diameter, yield per plant and total yield as compared to that of using compost alone. Using ¾ a1 and ½ a1 along with the rate of 4 and 8 t.ha-1 (a2 anda3) of compost had no significant decreasing effect on bulb weight per plant and yield as compared with chemical fertilizer application alone (a1). Thus use of ¾ the control treatment 4 ton ha-1 of compost (a2) and ½ of the control treatment 8 ton ha-1 of compost (a3) can be recommended to the region.

    Keywords: Bulb diameter, Bulb weight, chemical fertilizer, Compost
  • Mahmood Tohidi * Pages 345-362

    To investigate the effects of nitrogen foliar application at different growth stages of soybean on the yield and yield components this experiment was performed in Shush, north of Khuzestan, Iran, during growing season of 2014. The experiment was in split plot based on randomized complete block design with three replications. Experimental treatments consisted of four levels of nitrogen fertilizer foliar applications as control (no nitrogen foliar application), 25, 50 and 75 kg/ha pure nitrogen from urea source (46% pure nitrogen) assigned to the main plots and spraying times in three levels, at vegetative stage, flowering stage and podding stage to the subplots. Results showed that the effects of nitrogen foliar application on traits measured in this experiment like leaf area index, number of pod per plant, number of seeds per pod, thousand seed weight, seed yield, biologic yield, harvest index, protein percent and protein yield and also interaction of different levels of nitrogen foliar application and different growth stages, were significant. Oil percent and yield were only significant under the effect of nitrogen foliar application treatments at different growth stages while the interaction of different levels of nitrogen foliar application and different growth stages, were not significant. In this experiment nitrogen foliar application increased seed yield. The highest seed yield amounted to 2466 kg/ha when 50kg/ha of foliar nitrogen applied at vegetative growth stage and lowest seed yield amounted to 1295 kg/ha in the control treatment at the stage of podding. In general, results demonstrated that 50 kg/ha treatment could be considered as the best management option of nitrogen foliar application for soybean at vegetative growth stage.

    Keywords: Foliar, Growth stage, Nitrogen, soybean
  • Mohammad Shahbaghi *, Alireza Valadabadi, Jahanfar Daneshiyan, Amir Hossein Shiranirad, Saeid Seyfzadeh Pages 363-382

    Intercropping of forage cropsand the combined use of organic, chemical,and biofertilizers is of great importance. To evaluate quantitative and qualitative characteristics of corn and grass pea intercropping under organic and chemical fertilizers factorial experiments in a randomized complete block design with three replications were conducted in Yalian Farm of Qazvin, Iran, in 2013 and 2014. Levels of intercropping consisted of: corn sole croppings, intercropping of maize and 25% grass pea, intercropping corn and 50% grass pea, and grass pea sole cropping. Fertilizer levels were chemicals (base and top dress), cow manure (base) and avian manure top dress, cow manure (base) and chemical top dress, and cow manure (base) and chemical (top dress and spraying). In the last three treatments corn and grass pea seed inoculated with Azotobacter and mycorrhiza. The results showed that the highest corn forage yield with 84230 kg/ha produced from grass pea corn treated with 50% chemical manure. Intercropping is a suitable method for crop production and increasing quantity of crop as compared with sole croppings. The highest forage with 46020 kg/ha was produced by grass pea chemical manure treatment because of more light penetration to the canopy and the lack of competition with corn. Highest carbohydrates %30.5 belonged to the use of chemical fertilizer in sole cropping of corn and the highest crude protein with %24.75 is produced from chemical fertilizer in pure grass pea sole cropping and the highest dry matter digestibility and higher quality forage with %68.08 from the use of manure %25 grass pea/corn intercropping. Intercropping and mixed application of chemical and organic fertilizers improve the quality and quantity of forage yield.

    Keywords: Corn, Grass pea, Fertilizer, intercropping, Forage quality, yield
  • Abbas Shahdi Kumleh*, Leila Sadegh, Mohammad Rabiee, Maryam Foroughi Pages 383-398

    Guilan province is a suitable area for growing second crop after rice in autumn. Growing a crop in a field of rice after it is harvested in addition to creation of job and increasing farmer’s income, can be used to produce a winter crop for the second six months of year. One of the most consequences of producing one or two crops is to conserve water and soil resources and reduces pollution caused by excessive chemical inputs and also maintaining and improving soil fertility in the long term. To investigate the effect of remains of fertilizers used in faba- bean on rice yield in faba bean- rice cropping system a research concering growing two crops in one year, namly rice var. Hashemi (June- September) and a second crop, faba bean var. Barkat (November- May) was performed with 15 fertilizer treatments for faba bean in the form of a factorial randomized complete block design with three replications in the Research Field of Rice Institute of Iran during years of 2012- 2015 (growing two crops of rice and three crops of faba bean). Experimental factors for faba bean consisted of five nitrogen rates (0, 25, 50, 75 and 100 kg.ha-1 N) from urea and three phosphorus levels (0, 50 and 100 kg.ha-1 P) from triple superphosphate fertilizer. The results showed that faba bean yield increased up to 2003 kg.ha-1 and 285 kg.ha-1 by increasing nitrogen and phosphorus levels respectively. The highest seed yield (4833.8 kg.ha-1) was observed in the treatment N100P100 where the difference with that of N100P50 treatment (4744.5 kg.ha-1) was non significant. The results also showed that nitrogen and phosphorus used in faba bean increased soil nitrogen by 0.147% to 0.178% and 0.209% and soil phosphorus by 24.2 ppm to 40.59 and 37.51 ppm in the first and second years of rice production, respectively. The average yield of two- cycle production of rice (without chemical fertilizers and after faba bean cultivation) was about 2770.95 kg.ha-1.

    Keywords: Faba bean, Rice, phosphorous, Second crop, Nitrogen
  • Vahid Ghahramani Ghalejoq *, Mohammad Taghi Naseripoor Yazdi, Reza Kamaei Pages 399-412

    To evaluate the effect of different planting dates on yield and yield components of Chickpea) Cicer arietinum( in sole cropping and intercropping with Cumin (Cuminum cyminum), an experiment was conducted in completely randomized block design with three replications at Research Farm of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad in 2013. The Treatments consisted of three sole cropping and intercropping dates as foloows: chickpea sole cropping in 13 February 2013 (PP1125), chickpea sole cropping in 22 February 2013 (PP1210), chickpea sole cropping in 16 March 2013 (PP1226), chickpea and cumin intercropping in 13 February (PC1125), replacement intercropping in 22 February (PC1210), replacement intercropping in 16 March 2013. The result showed that the highest chickpea seed yield (1435 kg.ha-1), plant height (38.5cm), number of stems (5.7), R.S-1 (3.166) and 1000-seed weight (377g) were obtained in chickpea sole cropping in 13 February planting date (PP1125). The results in intercropping treatments also showed that the highest LER (2.33) was obtained in March 16 relay intercropping treatment (PC1226) and lowest LER (1.24) in February 13 intercropping treatment (PC1125). According to the result the best dates in this region for sole cropping and intercropping with cumin, whould be second and third week of February.

    Keywords: Sustainable Agriculture, intercropping, Chickpea, Economic yield, LER
  • Behzad Sadeghzadeh*, Reza Mohammadi, Hasan Ahmadi, Gholamreza Abedi-Asl, Gholamreza Khalilzadeh, Mahnaz Mohammadfam, Nozar Bahrami, Hasan Ismaeilzad, Mohammad-Sharif Khaledian, Maghsoud Hasanpour-Hosni Pages 413-436

    Genotype × environment interactions make it difficult to release high yielding durum varieties for diverse environmental conditions. The main purpose of this study was to achieve high yielding durum wheat genotypes with higher yield stability in different environmental conditions, tolerance to environmental stresses such as cold damage, terminal drought, and heat stresses. Hence, 16 durum wheat lines were evaluated for grain yield stability and morphological traits in Maragheh, Sararood, Qamloo, Ardabil and Urmia Agricultural Research Stations in 2012-15. In each location, the experiments were conducted in a randomized complete block design with three replications. Based on combined ANOVA, there were significant differences among the environments (E), genotypes (G) and G×E. GGE-biplot analysis showed that the 14 environments belonged to 3 mega-environments, and different genotypes had higher yield in each mega-environments. The AMMI and GGE results also confirmed that genotypes 2 (G-1252) and 3 (61-130/414-44//…) were the most high-yielding durum lines with reasonable yield stability across environments. Also, genotype 10 was the most adapted genotype to Ardabil. Line 61-130/414-44//… had 60, 11, 31, 10 and 17% more yield than check line (Saji) in Maragheh, Sararood, Qamloo, Ardabil and Urmia under rainfed conditions, respectively. Hence, these lines can be candiates to release as new durum varieties for cold and moderate rainfed areas. Complementary irrigation could increase grain yield up to 14 and 68% in Maragheh and Sararood, respectively. It can be concluded that finding new stable high-yielding durum lines, with better performances, as compared to the existed varieties, is a great progress in durum breeding programs in cold rainfed areas. Moreover, the GGE biplot and AMMI analysis had good performance in adaptability and yield stability analysis in durum genotypes and could be used to evaluate durum genotypes at different locations over the years in durum breeding programs.

    Keywords: Stability, Adaptability, Genotype × Environment, Durum, Cold rainfed
  • Alireza Tarinejad * Pages 437-452

    Due to genotype×environmental interaction, seed yields of genotypes are usually evaluated in broad range of environmental conditions to obtain efficient information concering cultivar selection and introduction. For this purpose, an experiment was conducted based on RCBD with three replications, using 20 bread wheat cultivars to study seed yield stability of cultivars introduced during the past several years to cold, and moderate areas of Iran. This experiment was carried out at the Agriculture Research Station of Islamic Azad University, Tabriz branch during 2009-2012, for 4 years. Because of significant genotype×environmental interaction, stability analysis was performed by all possible methods to obtain stable and high potential cultivars. The result of stability analysis showed non parametric, AMMI, GGE biplot and simultaneous selection stability methods introduce lower, high, and higher yielding cultivars to be stable. On basis of all stability methods, Bahar (spring type introduced in 2008), Mahdavi (facultative type released in 1995), and Azadi cultivar (winter type introduced in 1989) respectively with 7.27, 7.13 and 6.88 (t/ha grain yield) were stable and were highly potential cultivars among other cultivars. These cultivars could be introduced to researchers as stable cultivars to be used as parental ones in breeding programs for production of highly stable and seed yielding lines.

    Keywords: Equivalence Rick, Shukla σ2, stability analysis, Wheat
  • Zohrab Adavi * Pages 453-468

    Using live mulches is one of the biologic methods for weed control in potato. This research was conducted as a factorial experiment based on RCBD with four replications at the Research Field of Fereydunshahr of Esfahan during 2015. The treatments consisted of two cultivars: Arinda and Agria and three planting systems of potato: weedy sole cropping, weed-free sole cropping and potato inter cropped with maize. Analysis of variance showed that all traits like plant height, plant dry weight, tuber number per plant and tuber yield, except average weight of tuber, were influenced by variety at five percent level of significance. However, plant height and tuber number per plant were influenced by planting system at the level of one percent and plant dry weight, average weight of tuber and tuber yield at the level of five percent significance. The results also showed that potato intercropped with maize reduced highly weed density. The highest and the lowest penetration light were related to weed-free and maize, respectivey. The highest reduction in potato height was found in maize. This might be due to correlation of height and competitiveness of species, because by increasing plant competition height was increased. The highest plant dry weight of potato (121.79g) was related to weed free condition and following by maize, weedy sole cropping. The highest average tuber weight (65.33 g) and tuber yield (677.44 g) belonged to maize, weed free treatments, and lower values of these traits were founded in weedy sole cropping treatment. Overall, live mulches by reducing density of Amaranth (plants per 38.4 m2) was able to control weeds in potato field. This could be attributed to its effects on shading and/or higher competitivness.

    Keywords: Planting system, Competition, Live mulch, Tuber yield