فهرست مطالب

پژوهش علف های هرز - سال هفتم شماره 1 (بهار و تابستان 1394)

مجله پژوهش علف های هرز
سال هفتم شماره 1 (بهار و تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/06/13
  • تعداد عناوین: 6
|
  • امید الستی*، جاوید قرخلو صفحات 1-20
    افزایش تقاضا و نیاز جهانی برای تامین انرژی، با توجه به کاهش منابع تجدید ناپذیر، در شرایط حاضر امری ضروری به نظر می رسد. زیست توده ها طی فرآیند پیرولیز توانایی تبدیل شدن به انرژی های زیستی (بیوچار)، به عنوان منابع تجدید پذیر انرژی را دارا می باشند. بیوچار به عنوان ابزاری در جهت ترسیب کربن، کاهش گازهای گلخانه ای، انرژی تجدید پذیر، بهبود ساختار و حاصلخیزی خاک شناخته می شود. مطالعات کمتری بر روی مزایای زراعی و کیفی آن صورت پذیرفته است. میزان جذب مواد شیمیایی کاربردی در کشاورزی و خطر آلودگی منابع آب زیرزمینی به وسیله آن ها، از موارد مهم در تمام سطوح زیستی به حساب می آید. علف کش ها از موارد پرکاربرد در زراعت به حساب می آیند که می توانند با نفوذ به لایه های زیرین خاک و نشت به منابع آب زیرزمینی، خطرات جبران ناپذیری را بر روی زندگی موجودات زنده ایجاد نمایند. بررسی های انجام شده نشان می دهد که کاربرد بیوچار در خاک های زراعی تا حدودی می تواند باعث افزایش جذب و نیز کاهش آبشویی علف کش ها شود. لذا مطالعات بیشتر بر روی تاثیر بیوچارهای گوناگون، می تواند راهکارهای مناسبی را به منظور کاهش آلودگی این مواد شیمیایی ارائه نماید.
    کلیدواژگان: زغال زیستی، پسماند، پیرولیز، مواد شیمیایی
  • ابراهیم ایزدی دربندی*، مهدی بگه پورامرایی، حسین برمک صفحات 21-34
    این آزمایش به منظور بررسی امکان استفاده از علف کش ها در کنترل علف های هرز زیره سبز در سال زراعی 93-1392 در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با 17 تیمار و در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل وجین تمام فصل علف های هرز، رقابت تمام-فصل علف های هرز با زیره سبز، دو بار وجین علف های هرز به ترتیب 25 و 45 روز پس از کاشت زیره سبز و کاربرد علف کش های ترای فلورالین، متری بیوزین، اکسی فلورفن، پندی متالین،EPTCT، اکسادیازون، هالوکسی-فوپ-آر-متیل و دزهای کاهش یافته آن ها همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز بودند. نتایج نشان داد که تیمارهای بکار رفته اثر معنی داری (P≤0.01) بر عملکرد زیره سبز و کاهش تراکم و زیست توده علف های هرز داشتند. بر اساس نتایج آزمایش، بیشترین عملکرد زیره سبز در تیمار وجین تمام فصل علف های هرز به مقدار 338 کیلوگرم در هکتار و بدون اختلاف معنی داری با تیمارهای مربوط به کاربرد علف کش اکسی فلورفن با دز کاهش یافته 36/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز (321 کیلوگرم در هکتار) و کاربرد آن به مقدار 37/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار (312 کیلوگرم در هکتار) و نیز کاربرد علف کش پندی متالین 5/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز (310 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان از علف کش اکسی فلورفن به مقدار 37/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار یا از دز کاهش یافته آن همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز و همچنین از علف کش پندی متالین در دز توصیه شده و دز کاهش یافته آن به مقدار 5/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز به صورت انتخابی در کنترل علف های هرز زیره سبز بهره برد.
    کلیدواژگان: اکسی فلورفن، پندی متالین، ترای فلورالین و وجین علف های هرز
  • بهاره اسکندری*، سودابه عزتی، فرزاد مندنی، گودرز احمدوند صفحات 35-48
    به منظور بررسی اثر رقابت علف هرز آمارانتوس ریشه قرمز بر ویژگی های بوم شناختی فیزیولوژیک سویا، آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا در سال زراعی 1393 اجرا شد. عوامل موردبررسی در این آزمایش شامل تراکم های مختلف آمارانتوس ریشه قرمز (صفر، 2، 4، 6 و 8 بوته در مترمربع) و سویا رقم هابیت بودند. از 30 روز پس از کاشت طی 6 مرحله شاخص سطح برگ و تجمع ماده خشک کل سویا اندازه گیری شد. نتایج نشان داد تداخل علف هرز آمارانتوس ریشه قرمز منجر به کاهش شاخص سطح برگ، میزان جذب نور، تجمع ماده خشک کل و کارایی مصرف نور سویا شد. با افزایش تراکم آمارانتوس در سویا از صفر به 8 بوته در مترمربع، شاخص سطح برگ سویا از 66/5 به 38/4 کاهش یافت. روند جذب نور سویا تابع شاخص سطح برگ سویا بود و با افزایش تراکم آمارانتوس به 8 بوته در مترمربع حدود 60 درصد کاهش یافت. بیشترین (02/425 گرم در مترمربع) و کمترین (15/249 گرم در مترمربع) تجمع ماده خشک کل سویا به ترتیب در شرایط عاری از علف هرز و تراکم 8 بوته آمارانتوس ریشه قرمز در مترمربع به دست آمد. بیشترین (44/0 گرم بر مگاژول تشعشع کل) و کمترین (28/0 گرم بر مگاژول تشعشع کل) کارایی مصرف نور سویا نیز به ترتیب به شرایط عاری از علف هرز و تراکم 8 بوته آمارانتوس ریشه قرمز مربوط بود. تراکم 8 بوته آمارانتوس ریشه قرمز در مقایسه با شرایط عاری از علف هرز باعث کاهش 36 درصدی کارایی مصرف نور سویا شد.
    کلیدواژگان: تداخل علف های هرز، شاخص سطح برگ، جذب نور، تجمع ماده خشک کل
  • مصطفی اویسی*، حمید رحیمیان مشهدی، الیاس سلطانی، مریم نراقی صفحات 49-64
    آزمایش مزرعه ای طی دو سال (1387-1386) به منظور شناخت تغییرات شاخص های رشد مربوط به ذرت، زانتیوم و آمارانتوس در غلظت های مختلف علف کش اجرا شد. پنج غلظت علف کش نیکوسولفورون به عنوان کرت های اصلی و 16 ترکیب تراکمی شامل 4 تراکم آمارانتوس × 4 تراکم زانتیوم به صورت فاکتوریل در کرت های فرعی در قالب یک طرح اسپلیت فاکتوریل در یک تکرار طراحی شد. عملکرد دانه، زیست توده، سطح برگ و ارتفاع، به عنوان شاخص های اصلی تغییرات ذرت در رقابت انتخاب شد. زیست توده، شاخص سطح برگ و ارتفاع هر یک بر عملکرد موثر بود؛ ولی زیست توده، بیشترین مقدار ضریب همبستگی را داشت. زیست توده ی ذرت مستقیما با مقدار شاخص سطح برگ آن در ارتباط بود و مهم ترین فاکتور تعیین کننده در میزان سطح برگ، از میان تمامی اجزای اندازه گیری شده، ارتفاع ذرت شناخته شد. افزایش عملکرد دانه، در تغییرات ارتفاع ذرت نهفته است. افزایش زیست توده ی زانتیوم بیشترین اثر کاهشی را بر عملکرد دانه ی ذرت داشت. آنچه زیست توده ی زانتیوم را مستقیما هدایت می نمود، سطح برگ نسبی زانتیوم بود که خود، به شدت تحت تاثیر شاخص سطح برگ زانتیوم قرار داشت. مهم ترین شاخص در تعیین اندازه ی سطح برگ، تعداد شاخه یا انشعابات کوچک فرعی بر روی ساقه بود که در حقیقت منشا برگ های زانتیوم بودند. در مجموع مسیر اصلی تغییرات زانتیوم به صورت «زیست توده< سطح برگ نسبی< شاخص سطح برگ< تعداد انشعابات فرعی< ارتفاع» بود. از میان عوامل بیرونی اگرچه تراکم علف های هرز نیز در نتایج موثر بود اما بااهمیت ترین عامل، غلظت علف کش است که ارتفاع زانتیوم را تغییر داد و از آن مسیر واکنش ها را تا تغییر عملکرد پیش برد. از میان شاخص های اندازه گیری شده ی آمارانتوس، سطح برگ نسبی، بیشتر از بقیه، عملکرد ذرت را تحت تاثیر قرار داد. شاخص سطح برگ آمارانتوس نیز رابطه مستقیم با میزان زیست توده نشان داد. شناخت دقیق عناصر سیستم، رفتار، حساسیت ها و واکنش های متقابل گونه های درحال رقابت، تحت تاثیر علف کش ها، درک روشنی از سیستم را پیش روی مدیریت علف های هرز قرار خواهد داد که قطعا در موفقیت آن موثر خواهد بود.
    کلیدواژگان: ارتفاع گیاه، زیست توده، سطح برگ، عملکرد دانه
  • بتول صمدانی* صفحات 65-78
    گیاه انگلی گل جالیز یکی از علف های هرز مهم مشکل ساز است که باعث کاهش زیاد عملکرد بسیاری از گیاهان می گردد. در این تحقیق در شرایط کشت مایع در آزمایشگاه میزان جوانه زنی بذر گل جالیز و اتصال آن به ریشه گیاهان بررسی شد. همچنین در گلخانه اثر این گیاهان در شرایط کشت مخلوط و تناوب با گوجه فرنگی روی جوانه زنی گل جالیز بررسی شد. برای این منظور از گیاهان پنبه (Gossypium hirsutum)، آفتابگردان (Helianthus annuus)، سویا (Glycine max)، ماشک گل خوشه ای(Vicia villosa)، ماش (Vigna rediata) و یونجه (Medicago sativa) در آزمایشگاه و در گلخانه علاوه بر این گیاهان از گندم (Triticum aestivum)، جو (Hordeum vulgare) و چاودار (Secale cereale) استفاده شد. گوجه فرنگی (Lycopersicum esculentum) به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. در آزمایشگاه تمام گیاهان مورد آزمایش توانستند از 10% تا 70% باعث جوانه زنی بذر گل جالیز گردند. در گوجه فرنگی، پنبه و آفتابگردان همانند گیاهان میزبان میزان اتصال بیش از جوانه زنی بود. یونجه، سویا، ماش و ماشک گل خوشه ایهمانند گیاهان تله و یا میزبان تله عمل کردند، به طوری که یونجه اصلا اتصالی نشان نداد و در سویا، ماش و ماشک گل خوشه ایمیزان جوانه زنی خیلی بیش از اتصال بود. نتایج آزمایش های گلخانه ای نشان داد که پنبه و آفتابگردان در کشت مخلوط باعث کاهش ساقه های گل جالیز شدند، ولی در کشت تناوبی باعث افزایش تعداد توبرکول بر روی ریشه گوجه فرنگی گردیدند. سویا، ماش و ماشک گل خوشه اینسبت به گیاهان دیگر موردبررسی در کشت مخلوط باعث تحریک ساقه دهی گل جالیز و تشکیل توبرکول روی ریشه گوجه فرنگی شدند و یونجه در تناوب باعث افزایش تعداد توبرکول شد؛ بنابراین به نظر می رسد واکنش جوانه زنی گل جالیز نسبت به گیاهان مختلف بسته به شرایط محیطی تفاوت می کند. در هر دو سیستم کشت مخلوط و تناوب تمام گیاهان موردبررسی وزن خشک گل جالیز را کاهش دادند. در کشت مخلوط این کاهش بین 25 تا 95 درصد و در تناوب بین 31 تا 57 درصد بود. گونه های تیره گرامینه در کشت مخلوط تاثیر زیادی روی کاهش تعداد و وزن خشک بوته های گل جالیز داشتند، ولی از سوی دیگر موجب کاهش شدید وزن خشک ریشه و اندام هوایی گوجه فرنگی نیز شدند. بااین حال استفاده از آن ها در تناوب باعث کاهش وزن خشک گل جالیز گردید، درحالی که روی وزن خشک قسمت هوایی گوجه فرنگی اثر کاهشی نشان نداد. با توجه به نتایج به نظر می رسد که استفاده از گیاهان مختلف به عنوان گیاهان تله و یا میزبان تله برای کاهش جوانه زنی گل جالیز می تواند در سیستم های مدیریت تلفیقی کنترل گل جالیز گنجانده شود.
    کلیدواژگان: گیاهان میزبان، گیاهان تله، جوانه زنی، اتصال به میزبان
  • سمیه فروزش*، حمید رحیمیان مشهدی، حسن علیزاده، مصطفی اویسی صفحه 79
    یولاف وحشی به واسطه خواب در بذور خود می تواند به مدت طولانی در خاک حضور داشته باشد. به منظور بررسی نحوه پاسخ دهی بذور یولاف وحشی زمستانه نسبت به دما، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل جایگاه بذر در سنبلچه (دانه تحتانی و دانه فوقانی)، دما (5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35 درجه سانتی گراد) و وجود یا عدم وجود پوشش در بذر، بودند. نتایج حاکی از آن بود که درصد جوانه زنی بر اساس جایگاه و پوشش بذر، نسبت به دما تغییر می کند. بذور تحتانی بدون پوشش به دمای کمتری برای رسیدن به دمای اپتیمم و ماکزیمم در مقایسه با بذور دیگر (بذر فوقانی بدون پوشش و بذور تحتانی با پوشش) برای جوانه زنی، نیاز داشتند. پاسخ سرعت جوانه زنی به دما با استفاده از مدل مثلثی توصیف شد. بر اساس تابع مثلثی، دمای پایه، مطلوب و ماکزیمم در بذور تحتانی بدون پوشش به ترتیب 5/1، 21 و 40 درجه سانتی گراد برآورد شد. درحالی که این مقادیر برای بذور تحتانی همراه با پوشش (به استثناء دمای پایه) افزایش یافت و به ترتیب به 1، 01/30 و 82/44 درجه سانتی گراد رسید. در بذور فوقانی بدون پوشش نیز مقادیر دمای پایه، مطلوب و ماکزیمم به ترتیب 01/2، 25/25 و 6/37 درجه سانتی گراد بود. جوانه زنی در بذور بالایی همراه با پوشش، در دماهای مورد بررسی ناچیز بود. بذور تحتانی بدون پوشش در مقایسه با دیگر بذور، در طیف وسیع تری از دما جوانه زنی داشتند. جایگاه بذر در طول گل آذین تاثیر مهمی بر جوانه زنی بذور یولاف وحشی داشت و بذرهای فوقانی گل آذین به خاطر این که دیرتر تشکیل می شوند مواد ذخیره ای کمتری هم دارند. علاوه بر جایگاه بذر، پوشش بذر نیز تاثیر زیادی بر زمان برای رسیدن به 50 درصد جوانه زنی بذر داشته است؛ زیرا که عامل پوشش به طریق مکانیکی از جوانه زنی بذر یولاف وحشی جلوگیری می کند.
    کلیدواژگان: سنبلچه، جایگاه دانه، لما و پالئا، خواب بذر، مدل سیگموئیدی
|
  • O. Alasti *, J. Gherekhloo Pages 1-20
    Due to the reduction of non-renewable resources, increased global demands for providing energy, seems essential in the present circumstances. Beyond the pyrolysis process, biomass has this ability to become bio-energy (biochar) as a renewable resource. Biochar is known as a mean for carbon sequestration, reducing greenhouse gas emissions, uses as a renewable energy and also for improving soil structure and fertility. Fewer studies have been conducted on its quality benefits in agronomy. The amount of chemicals which are applied in agriculture and the risks of ground water resources contamination are the important issues in all aspects of life levels. Herbicides are commonly used in agriculture and they have this ability to penetrate and leak into the deeper layer of the soil and then groundwater resources, hence, they can cause irreparable hazards on the on quality of living organisms. Previous Studies showed that use of biochar on the soils could increase sorption and reduce the leaching of herbicides. Therefore, the effects of various biochar on uptake and leaching of herbicides can be illustrated as an appropriate way to reduce contamination by these chemicals.
    Keywords: Biochar, residue, pyrolysis, chemicals
  • E. Izadi, Darbandi *, M. Baghe Pour Amraei, H. Barmak Pages 21-34
    A field experiment was carried out in 2014 at Agricultural Research Station, Ferdowsi University of Mashhad to evaluate the use of herbicides in cumin weed control. The experimental design was a randomized block with 17 treatment and 3 replicates. Treatments included full season hand weeding, full season of weed competition with cumin, 2 times hand weeding in 25 and 45 days after cumin planting respectively and the application of trifluralin, metribuzine, oxiflurfen, pendimetalin, eradican, oxadiazon and haloxyfop-R-methyl herbicides at their recommended dose and their reduced dose application plus hand weeding at 45 days after cumin planting. Results showed that applied treatments affected cumin yield and weed control significantly (P≤0.01). Based on the results, the highest cumin seed yield (338 Kg h-1) was recorded in full season hand weeding treatment, that had not significant difference (P≤0.05) with applying of oxyfluorfen herbicide at recommended dose reduced dose (312 kg ha-1) and its reduced dose plus hand weeding at 45 days after cumin planting (321 kg ha-1) applying of pendimethalin herbicide (0.5 kg a.i. ha-1) plus hand weeding 45 days after cumin planting (310 kg ha-1). According to the results, application of oxyfluorfen herbicide at recommended dose and reduced dose plus weeding 45 days after cumin planting and the application of pendimethaline (0.5 kg a.i. ha-1) plus hand weeding 45 days after cumin planting have selective properties in cumin chemical weed control.
    Keywords: Oxyfluorfen, pendimethalin, trifloralin, metribiuzin, hand weeding
  • B. Eskandari *, S. Ezati, F. Mondani, G. Ahmadvand Pages 35-48
    An experiment was carried out in 2014 at the Research Farm of Bu-Ali Sina University, Hamedan, to evaluate light absorption and use efficiency of soybean in competition with redroot pigweed. The experimental design was a randomized complete block with three replications. Treatments were pigweed density at five levels: 0, 2, 4, 6 and 8 plant.m-2. The result showed that leaf area index, total dry matter accumulation, light absorption and radiation use efficiency of soybean were decreased. The highest (5.66) and the lowest (4.38) leaf area index of soybean were related to weed free condition and 8 plant per.m-2 of redroot pigweed density, respectively. The light absorption of soybean followed by leaf area index and decreased about 60% in 8 plant.m-2 of redroot pigweed density compare to weed free condition. The highest (425.02 g m-2) and lowest (249.15 g m-2) total dry matter accumulation of soybean were observed in weed free condition and 8 plant.m-2 of redroot pigweed density, respectively. In addition, the highest (0.44 g MJ-1) and the lowest (0.28 g MJ-1) radiation use efficiency of soybean were related to weed free condition and 8 plant.m-2 of redroot pigweed density, respectively. The soybean radiation use efficiency redacted about 60% in 8 plant.m-2 of redroot pigweed density compare to weed free condition.
    Keywords: Weed interference, leaf are index, light absorption, total dry matter accumulation
  • M. Oveisi *, H. Rahimian Mashhadi, E. Soltani, M. Naraghi Pages 49-64
    A two-year field experiment was conducted in 2007 and 2008 to determine the relationship between competitive indices of maize, Xanthium strumarium and Amaranthus retrolexus. Five doses of herbicide nicosulfuron as the main factor, and a combination of 16 densities comprised four densities of A. retroflexus × four densities of X. strumarium as sub plots were arranged in a one-replicate split factorial. Four indices were considered for maize which is influenced by competition: grain yield, biomass, leaf area, and plant height. Biomass was determined as the direct factor that controlled grain yield, and the biomass was directly depended on maize leaf area. The plant height had the most important role in the maize leaf area. Field observations confirmed the efficacy of plant height in evaluating the plant competition. Increase in X. strumarium biomass indicated direct effect on maize grain yield. The X. strumarium biomass was controlled by its leaf area and the number of lateral shoots. However, the plant density as an external factor had significant effect on crop-weeds competition, herbicide dose was determined the most important determinant that caused major change in the X. strumarium height and leaf area. Among the A. retroflexus indices, its leaf area was the most effective, which was directly controlled by its biomass. Deep understanding of the system behavior, relations and interactions with herbicide is a great help in managing the weed damage.
    Keywords: Plant height, biomass, leaf area, grain yield
  • B. Samedani* Pages 65-78
    Broomrape is a parasitic weed that reduces the yield of many plants. In this study, in the liquid culture conditions in the laboratory, broomrape seed germination and connection to the roots of some crop plants were evaluated. In the greenhouse, effect of these plants under intercropping and rotation with tomatoes was also evaluated on broomrape germination. In the laboratory cotton (Gossypium hirsutum), sunflower (Helianthus annuus), soybean (Glycine max), hairy vetch (Vicia villosa), mung bean (Vigna radiate) and alfalfa (Medicago sativa) and in the greenhouse in addition to aforesaid crop plants, wheat (Triticum aestivum), barley (Hordeum vulgare) and rye (Secale cereale) was also used. Tomato (Lycopersicum esculentum) was used as a control. In the laboratory, the broomrape seed germination rate by all plants that were tested was 10 to 70 percent. In tomato, cotton and sunflower, the rate of connection was more than germination rate. Alfalfa, soybean, mung bean and hairy vetch acted as a trap or catch crop, but alfalfa did not show any connection, and in soybeans, mung bean and hairy vetch broomrape germination rate was much more than connection rate. Greenhouse results showed that cotton and sunflower in intercropping reduced broomrape stem number, but in rotation increased the tubercles number of tomato roots. Soybean, mung bean and hairy vetch relative to other plants, in intercropping stimulated broomrape stem and tubercle production on tomato roots and alfalfa in rotation increased the number of tubercle. It seems broomrape germination response to different plants vary depending on environmental conditions. In both intercropping and rotation systems, all of the plants reduced the dry weight of broomrape. The decline in intercropping was between 25 and 95 percent and in the rotation was between 31 to 57 percent. Grass species in intercropping system had a significant impact on reducing the number and dry weight of broomrape plants, but on the other hand led to a high reduction in dry weight of tomato root and shoot. However, grass species in rotation, reduced the dry weight of broomrape, but it did not show a decreasing effect on tomato dry weight. According to the results, it seems that the use of plants as traps or catch crop to reduce germination broomrape can be included in the system of integrated management of broomrape control.
    Keywords: Host plants, trap crop, germination, connection to the host
  • S. Forozesh *, H. Rahimmian Mashhadi, H. Alizade, M. Oveisi Page 79
    A laboratory experiment was conducted to quantify the rate of germination response to temperature, seed position in spikelet and with or without glume, lemma and palea. The experimental design was a completely randomized design with factorial arrangement of treatments with four replications. Experimental treatments were seed position (lower and upper seeds), temperatures (5, 10, 15, 20, 25 and 30 ◦C) and with and without lemma and palea. The results in laboratory showed that lemma and palea and seed position had significant effect on germination. The results indicated that lower seeds without lemma and palea germinated at lower To and Tc than upper seeds without glumes and large seeds with glumes. The base temperature (Tb), optimum (To) and ceiling (Tc) for lower seed without glumes, were 1.5, 21 and 40°C for lower seed with glumes were 1, 30.01 and 44.82 ◦C and for upper seed without glumes were 2.01, 25.25 and 37.6 °C respectively. Upper seed with glumes germination zero or less than 15 percent. Lower seeds without glumes germinate wider than the other. There was a highly significant positive correlation between temperature and rate of germination and percentage of germination in wild oat seeds (Lower Seeds without glumes, upper seeds without glumes and large seeds with glumes) using Dent like model. Seed position and glumes have an effect on dormancy and germination.
    Keywords: Spikelet, lemma, palea, seed dormancy, sigmoidal model