فهرست مطالب

پژوهش های فلسفی - پیاپی 12 (بهار و تابستان 1392)

نشریه پژوهش های فلسفی
پیاپی 12 (بهار و تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/05/24
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حسین اترک صفحه 1
    شکی نیست که دروغگویی یک عمل غیر اخلاقی است. اما هم عقل و هم شرع دروغگویی را در برخی مواقع مانند جائی که موجب نجات جان بی گناهی می شود، جایز می داند. در عرف مردم دروغی که گفتن آن جایز است را «دروغ مصلحت آمیز» گفته می شود. اما این اصطلاح دست خوش تفسیرهای شخصی از سوی افراد است. در نتیجه، بسیاری از دروغ های غیر مجاز به لحاظ عقلی و شرعی، به خاطر تفسیری که گوینده دروغ از مصلحت در نزد خود دارد، جایز شمرده می شود. در این مقاله با بررسی موارد جواز دروغگویی از نظر عقل و شرع، تعریفی از دروغ مصلحت آمیز ارائه شده است. دروغ مصلحت آمیز یعنی دروغی که به خاطر «ضرورت» که شامل سه مورد کلی: اکراه، اضطرار (که خود شامل دفع ضرر جانی، آبرویی و مالی قابل توجه است) و دفع افسد به فاسد در دوران امر بین دو محذور است و به خاطر اصلاح بین مردم گفتنش جایز است.
    کلیدواژگان: اخلاق، دروغ مصلحت آمیز، مصلحت، ضرورت
  • جلال پی کانی، فرامرز تقیلو صفحه 27
    در این مقاله مفهوم پدرسالاری از منظر اندیشه و فلسفه سیاسی مورد ایضاح قرار می گیرد و پاره ای از مهم ترین پرسش های مطرح حول این مفهوم بررسی می گردد.بدین ترتیب با تمرکز بحث به حوزه معرفت شناسی، نشان داده شده است که پدرسالاری نهایتا بر پایه یک مدعای معرفتی استوار است.از این رو با تعریف قسم خاصی از پدرسالاری تحت عنوان پدرسالاری معرفتی به بررسی شیوه های اعمال و توجیه این قسم از پدرسالاری پرداخته شده است. در نهایت از این ایده دفاع شده است که اگر پدرسالاری معرفتی بر مبنای پاره ای از معیارهای مشخص، و بدون مفروض داشتن تفوق معرفتی برخی افراد نسبت به دیگران و توسط اهل فن انجام گیرد، به دلیل نتایج معرفتی ارزشمند خود می تواند مشروع باشد.
    کلیدواژگان: پدرسالاری معرفتی، برون، گرایی، کانال های ارتباطی، تفوق معرفتی
  • معصومه سالاری راد، منیره فریدی خورشیدی صفحه 47
    مساله تکنولوژی در کنار بسیاری از مسائل دیگر از جمله مباحث مطالعات میان رشته ای هم محسوب می شود که از نیمه دوم سده بیستم بدین سو با توجه به عاجز بودن یک شاخه از پاسخ به پرسشهای مهم به وجود آمده اند. این مساله ابتدا در فلسفه تکنولوژی به صورت نسبت میان فلسفه و تکنولوژی خود را عیان نمود. به این معنا که پیشتر این نکته مدنظر قرار گرفت که فیلسوفان در باب تکنولوژی چگونه و به چه طریق سخن میگویند و دیدگاه تحلیلی در مورد تکنولوژی واجد چه ویژگی هایی است. مارتین هایدگر مهم ترین متفکری است که در باب تکنولوژی سخن گفته و تامل فلسفی در باب تکنولوژی را از دیگر تاملات در این مورد جدا کرده است و همچنین نسبت میان این دو عرصه را موضوع تفکرات فلسفی خویش قرار داده است. رویکردهایی که این نسبت را پررنگ می کنند اکثرا یا آرمان شهری یا ویران شهری هستند. یعنی یا از تکنولوژی به مثابه محوری برای رسیدن به یک جامعه ایده آل یاد می کنند یا آن را عاملی برای اضمحلال شخصیت و هویت بشر قلمداد می نمایند.
    اولا از آنجا که در پدیدارشناسی تکنولوژی، آنچه به مرحله ظهور می رسد، در پرتوی نسبت علت و معلولی آشکار می شود، خداوند در این پرتو می تواند به یک علت فاعلی صرف تقلیل یابد، دیگر جایی برای لحاظ خداوند به عنوان منشاء ذاتی تمام علل باقی نمی ماند. ثانیا بنابر تصور عرفی، تکنولوژی ابزار است و پیشرفت آن ما را به آرمان شهر هدایت می کند اما ظاهرا سر از ویران شهر درآورده ایم. ویران شهری که انسان در آن در برابر خداوند قد علم نموده و محور همه چیز دانسته می شود و ثالثا الهیات عقلی با تکنولوژی به عنوان یک پروسه که از درون آن، مفهوم جهانی شدن بیرون می آید، تعامل و سازگاری دارد.
    کلیدواژگان: تکنولوژی، الهیات عقلی، گشتل، جهانی شدن، هایدگر
  • محسن طلایی ماهانی صفحه 77
    بدون شک ویتگنشتاین در اندیشه متفکران و فیلسوفان دین شناس در قرن بیستم تاثیر مهمی گذاشته است و لذا تفاسیر، تحلیلها و دیدگاه های متعددی با تکیه بر آثار او به یادگار مانده است. آن چه در این نوشتار دنبال می کنیم، صرفا تمرکز بر تفسیرهای دیدگاه های ویتگنشتاین در بحث او از مقوله دین و دین باوری است. مهم ترین مشکل پیروان و مفسران ویتگنشتاین در این موضوع فرورفتن در ورطه نسبیت مطلق است. برخی از این دیدگاه ها از جمله نظرات فیلیپس و برت را مطرح کرده و در نهایت به تفسیر و نقد آنها پرداخته ایم. این مقاله نشان میدهد که اگرچه تفکیک مقوله دین باوری از سایر حوزه های معرفتی از جهاتی می تواند راهگشا و مفید باشد اما مشکل نسبیت همچنان پابرجاست.
    کلیدواژگان: ویتگنشتاین، باور دینی، فیلیپس، نسبیت، برت
  • رضا ماحوزی صفحه 99
    هرچند کانت در نقد عقل محض، مغالطات برخاسته از الهیات نظری را خاطر نشان ساخته است ولی از این میان، برهان فیزیکی- خداشناختی (غایت شناختی) را ارزشمند دانسته است. وی در نقد عقل عملی، صورت صحیح خداشناسی را در قالب الهیات اخلاقی عرضه نموده و برخی از مبانی نظری آن را در نقد قوه حکم تبیین کرده است. در اثر اخیر، با تقریری جدید از برهان فیزیکی- غایت شناختی به مدد قوه حکم تاملی، تصویری فی نفسه (نومنال) از جهان به مثابه غایت مند عرضه گردیده و خداوند به عنوان طراح ذی شعور این جهان معرفی شده است. کانت این تصویر و الهیات برخاسته از آن را لازمه الهیات اخلاقی دانسته و آن را- به ویژه در هماهنگ نمودن فضیلت و سعادت به عنوان مولفه های خیر اعلا- همچون تمهیدی بر این الهیات درنظر گرفته است. ازسوی دیگر، الهیات اخلاقی نیز ایده های عقلی طرح شده در الهیات فیزیکی- غایت شناختی را عینیت بخشده و به تثبیت آن ها کمک می کند. این نوشتار درصدد است ضمن تشریح این دو الهیات در اندیشه کانت، نسبت متقابل آن ها را بیان نماید.
    کلیدواژگان: الهیات فیزیکی، غایت شناختی، الهیات اخلاقی، سعادت، فضیلت، خیراعلا
  • محمد جواد موحدی صفحه 123
    هایدگر در مورد اخلاق بسیار کم می نویسد و خود نیز بیان می کند که پرسش های اخلاقی در مباحث او جایی ندارند. بنابراین، جایگاه اخلاق در اندیشه او بسیار مبهم و ناآشکار است و این خود سبب شده است تا تفاسیر متفاوتی راجع به دیدگاه اخلاقی او شود. با این حال، می توان مباحثی را در آثار او یافت که جدای از اینکه به هستی شناسی و مسئله وجود می پردازند، جنبه ارزش گذارانه نیز داشته باشند، مانند بحث از اصالت و بودن- با. از سوی دیگر، مسلما هایدگر در اخلاق، جایگاهی چون جایگاه کانت، ندارد؛ اما، می توان سهمی هرچند اندک برای او در فلسفه اخلاق قائل شد. این مقاله بر آنست تا به دو پرسش اساسی راجع به اندیشه هایدگر پاسخ دهد: نخست اینکه اخلاق چه سهمی در اندیشه هایدگر دارد؟ و سپس بر مبنای پاسخی که به این پرسش داده می شود، این پرسش را بررسی می کنیم که هایدگر در فلسفه اخلاق چه جایگاهی دارد و آیا او را می توان در فلسفه اخلاق شریک کرد؟
    کلیدواژگان: هستی شناسی، فلسفه اخلاق، اصالت، عدم اصالت، بودن، با
  • محمد مهدی میرلو، محمدعلی نظری، سمیه اسدزاده صفحه 139
    بیش از 30 سال پیش، اصطلاح نوروفلسفه برای توصیف حوزه ی جدید و نوظهور پژوهش های میان رشته ای ابداع شد. این اصطلاح با انتشار کتاب نوروفلسفه (1986) توسط پاتریشیا چرچلند وارد بحث های فلسفی شد که هدف آن معرفی نوروساینس به فیلسوفان و معرفی فلسفه به نوروساینتیست ها و با تاکید بیشتر بر مورد اول بود. نوروفلسفه تمایل خاصی برای کسانی که اعتقاد به فیزیک نگری دارند ایجاد می کند؛ چنانکه برای مثال این شاخه از علم به خوبی توانسته است شکاف بین آگاهی و پدیده های فیزیکی را پر کند. این اصطلاح منعکس کننده تحولات بالقوه انقلابی است که در آن نظریه های مطرح در مورد ذهن با نتایج حاصل از نوروساینس درباره سازماندهی مغز ترکیب می شوند. هدف این حوزه ایجاد همکاری بین نوروساینس، روانشناسی، ژنتیک، زیست شناسی تکاملی و فلسفه است که منجر به درک بهتر ذهن انسان می شود.
    کلیدواژگان: نوروفلسفه، فلسفه، نوروساینس، علوم شناختی
|
  • Hossine Atrak Page 1
    There is no doubt that lying is an unethical practice. But both of intelligence and law consider lying permissible in some situations, such as where the life of an innocent person to be at risk. The ordinary people define the white lie to the permissible lie. But this term has become a victim of personal interpretations.As a result, many of non-permissible lies in intelligence and law's view, because of the personal interpretation of white lie, have been considered permissible. In this paper with study of the permissible cases of lie in intelligence and law's view, has been gave a definition for white lie. White lie is a that is permissible for 'necessity' Necessity includes three cases: reluctance, emergency (including to warding off the losses of life, honor and significant financial) and to warding off the more corruption with corruption and to repair the relation between people.
    Keywords: ethics, lie, advisable, white lie, necessity
  • Jalal Pi Kani, Faramarz Tagilu Page 27
    In this paper, first we attempt to explain the concept of paternalism from political philosophy standpoint. Then, restricting debate to epistemology, we show that ultimately paternalism based on an epistemic claim. also, we distinguish certain kind of paternalism as epistemic paternalism and study the manners of actualization and justifying this kind of paternalism. Then, it be emphasized that if epistemic paternalism be constructed on some certain criterions without postulating epistemic superiority of some people and be accomplished through experts, is legitimate because of it's valuable epistemic outcomes.
    Keywords: epistemic paternalism, Externalism, communication channels, transcendence of epistemic power
  • Masomeh Salari Rad, Monireh Faridi Khorshidi Page 47
    Issues of technology besides of a lot of things in the philosophy, including Interdisciplinary philosophy that from second half of the twentieth century onwards is due to being to answer questions of a major branch came into existence. The first of the relationship between philosophy and the philosophy of technology is to reveal its technology. This point was considered in the sense that earlier philosophers speak about technologym how and in what way, and what a qualified opinion on technology analytic features. Martin Heidegger's most important thinker who spoke about technology and isolate reflection and contemplation about the technology in this case and the ratio between these two areas has been the subject of his philosophical thought.Approaches that are stronger are devastating urban.Means by using the core technology to achieve an ideal society, or refer to it as a factor to be considered for disappear human individuality.First of all, Since the phenomenology, what is the stage, in the light of cause and effect is obvious, in the light of God can be reduced to a mere subjective because no room for God in nature as the source of all other causes have not. Secondly, according to conventional thinking, technology and development tools that will lead us to utopia, but seem to enter to destroyed urban.Destroyed urban that man stand in front of God and know every thing is centered and Thirdly,with technology as a process of Theism within the context of globalization comes out and is compatible is compatible interacation.
    Keywords: Technology, Theism, Geshtell, globalization, Heidegger
  • Mohsen Talaee Mahani Page 77
    Wittgenstein undoubtedly had an enormous impact on 20th century theologians and philosophers of religion. Today we are confronted with a great deal of analysis and interpretation based upon his works. This article concentrate on interpretations of Wittgenstein's thought in the realm of religion and religious beliefs. The most important of problem of Wittgenstein's followers and interpretative writings in this subject is the absolute relativism. Article are being criticized some of these theories specially the opinion of Phillips and Barrett. It ultimately concludes that although can be useful basically distinction between religious belief and the other cognitive categories but the problem of relativism ever exists.
    Keywords: Wittgenstein, religious belief, relativism
  • Reza Mahoozi Page 99
    However Kant pointed antinomies of theoretical theology in Critique of Pure Reason, but he evaluated physico- theological proof. He presented theology in best form of the ethical theology in Critique of Practical Reason, and justify some of it's foundations in Critique of Judgment. In this book, he presented new reading of physico- teleological proof by reflective judgment and showed neumenal picture of the teleological world. In Kant's point of view, this picture and it's theology is necessary to ethical theology in relating virtue and happiness as two items of the highest good. On the other hand, ethical theology determinates ideas of reason in physico- teleological theology. This paper wants to demonstrates these two theology and their relations in Kant's thought.
    Keywords: Physico, teleological theology, ethical theology, virtue, happiness, highest good
  • Mohammad Mehdi Mirlo, Mohammad Ali Nazari, Somayyeh Asadzadeh Page 139
    More than 30 years ago, the term neurophilosophy was developed to describe a new domain of interdisciplinary researches. This term entered into philosophical discussions by the publication of Patricia Churchland’s book, neurophilosophy (1986), with the aim of introducing neuroscience to philosophers and philosophy to neuroscientists and the greater emphasis was on the first one. Neurophilosophy creates a particular interest to those who believe in physicalistic. For example, neurophilosophy has been able to fill the gap between consciousness and physical phenomena. This term reflects potentially revolutionary developments in which proposed theories about the mind are combined with neuroscience results about the organization of brain. The goal of neurophilosophy is to make cooperation among neuroscience, psychology, genetics, evolutionary biology and philosophy; so it leads to better understanding of the human mind.
    Keywords: Neurophilosophy, Philosophy, Neuroscience, Cognitive sciences