فهرست مطالب

مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی - پیاپی 1 (پاییز 1391)

مجله مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی
پیاپی 1 (پاییز 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/05/17
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمد سیدعلی اکبر افجه، محمود جعفرپور صفحه 7
    دست یافتن به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت مستلزم تحقق مقدمات و ملزوماتی است که در کانون این مقدمات، تولید ادبیات متقن علمی و نظریه پردازی عالمانه قرار دارد. نظریه پردازی ایده آل جهت تحقق این مهم نیز جز در بستر بازخوانی ادبیات موجود و بهره گیری از متون دینی در تمام حوزه ها جهت شناسایی شاخصها و به بوته آزمایش نهادن آن ها میسر نخواهد شد. بر این اساس در مقاله حاضر ضمن تشریح دلایل تفاوت الگوهای مورد استفاده کشورها جهت دستیابی به توسعه، مفهوم الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت مورد بررسی قرار گرفت و ضمن بازخوانی مفهوم عدالت، به تبیین جایگاه آن در الگو پرداخته شد. همچنین در نسبت شناسی و رابطه میان عدالت و الگو نیز با توجه به تحلیل ماهیت این دو، این نتیجه حاصل شد که نیل به عدالت در واقع خود ترجمانی دیگر از پیشرفت است و عدالت با نگاهی کیفی به پیشرفت سازگاری دارد و رویکرد به پیشرفت بدون لحاظ عدالت میسر نمی شود و به دست نمی آید. لذا عدالت در کانون الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، جانمایی شد. در بازخوانی عدالت سازمانی نیز دو رویکرد، مبتنی بر نوع واحد مطالعه (سازمان و وظایف مدیر) مورد استفاده قرار گرفت که از مقایسه میان ابعاد عدالت سازمانی و عدالت در وظایف مدیر، 16 وضعیت شناسایی شد. در پایان نیز با بهره گیری از استدلالی سه سطحی، این نتیجه حاصل شد که نقش «عدالت مراودهای» در نسبتشناسی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت و عدالت سازمانی، پر رنگ تر و متمایزتر از سایر ابعاد می باشد.
  • سید مهدی آقاپور، مختار حسنی سوخته سرایی صفحه 47
    از منظر رهبری امام خمینی (ره) دانشگاه کارخانه انسان سازی و مبدا همه تحولات کشور و پرورش دانشجویان در دانشگاه ها بر اساس بینش اسلامی یکی از تاکیدات معمار بزرگ جمهوری اسلامی ایران بوده است. از دیدگاه امام(ره) توجه به دانشگاه از جهت نقش ویژه اجتماعی و سیاسی خود همواره از اهم امورات جامعه است. اصلاحات اجتماعی تابعی از اصلاحات دانشگاه و سمت گیری آن به سوی دانشگاه اسلامی است و این نهاد اجتماعی با سرنوشت انقلاب و اسلام پیوند ناگسستنی دارد. برای ایجاد دانشگاه اسلامی و تدوین علوم جدید بر اساس حقایق عالیه اسلامی در ابتدا باید متوجه برخی مبانی و محورها و یا اساسا امکان تاسیس علوم جدید در مراکز علمی باشیم. از منظر امام (ره) نه تنها علوم انسانی ارتباطی مستقیم با برخی مبانی و اصول اعتقادی و معنوی اسلام دارند، بلکه حتی علوم طبیعی و ریاضی نیز ریشه در همین مبانی ما بعدالطبیعی که در دو حوزه فلسفه و عرفان اسلامی مطرح می باشد دارد. بر مبنای نگرش و نوع رهبری امام (ره)، جهت گیری متولیان جامعه اسلامی باید متوجه اصلاح و شکل گیری دانشگاه اسلامی باشد، لذا در این رابطه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوبات مهمی مبنی بر اصول حاکم بر دانشگاه اسلامی و راه کارهای اجرایی آن ها در 10 ماده، 6 شاخص، 50 راهبرد و 244 راه کار داشته است که مبین تاثیر عمیق سیره رهبری امام (ره) بر توجه نظام جمهوری اسلامی به جایگاه و نقش دانشگاه در هدایت جامعه می باشد. مقاله حاضر سعی دارد دیدگاه های امام خمینی (ره) در مورد دانشگاه اسلامی و چگونگی اسلامی شدن آن را با روش تحلیلی و کتابخانه ای و با توجه به مولفه هایی چون ضرورت انقلاب فرهنگی و توجه عملی به رشد آن، رمز موفقیت و پرورش یافتگان دانشگاه اسلامی با استفاده از منابع معتبر ضمن بهره گیری از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار داده و شاخص های کلی و کیفی را در این زمینه ترسیم نماید. و نگرش امام خمینی (ره) در زمینه دانشگاه اسلامی را با توجه به رویکردهای توصیفی، آرمان گرایانه، فلسفی و نهادگرایانه، مورد کنکاش و تجزیه و تحلیل قرار دهد.
  • محسن الویری صفحه 69
    تاسیس مرکزی مستقل برای تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را باید نقطه عطفی در کلان نگری های منتهی به سند رسمی در کشور دانست. اهمیت این تصمیم را میتوان در این محورها بیان کرد: چاره اندیشی برای اجرایی شدن همه کلان نگری های نظام، ارتقاء سطح پرداختن به تدوین الگو از قوه مجریه یا مجمع تشخیص مصلحت نظام به سطح رهبری نظام، تاسیس یک نهاد ویژه برای پرداختن به این موضوع و جلوگیری از کارهای پراکنده و موازی و ناهمسو، برجسته ساختن نقدهای معرفتی که درباره توسعه به مفهوم غربی مطرح است و استفاده از واژه پیشرفت به جای توسعه، برجسته ساختن ضرورت نگاه کاربردی و واقعگرایانه و مبتنی بر شناخت محیط از طریق افزودن قید ایرانی، برجسته ساختن انتظار خاص از حوزه های علمیه و زمینهسازی برای حضور رسمی حوزه به مثابه یک نهاد در سیاستگذاری های کلان کشور. چگونگی نقش آفرینی حوزه های علمیه در تدوین این الگو، در گرو رسیدن به تصویری روشن درباره چیستی الگوست. اگر بپذیریم که از بین چهار معنای «نقشه راه»، «مدل»، «سرمشق» و «نظریه سیاستی»، واژه «مدل» بیشترین تناسب را با مفهوم «الگو» در عنوان «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» دارد، باید پذیرفت که یکی از الزامات آن تولید پرسش ها و پاسخ هایی است که به مثابه مبانی الگو بر تمامی اجزاء و ابعاد آن سای هافکن خواهد بود. این مبانی گونه های مختلف دارد و یک گونه آن، ناظر به خاستگاه های معرفتی و دینی یعنی وجه اسلامیت الگو است. این مبانی معرفتی خود قابل تقسیم به هفت دسته زیر است: مبانی معطوف به تعریف و جایگاه دین، مبانی معطوف به مسائل معرفت شناختی، مبانی معطوف به مسائل هستی شناختی، مبانی معطوف به مسائل انسان شناختی، مبانی معطوف به مسائل جامعه شناختی، مبانی معطوف به مسائل پیشرفت و سرانجام مبانی معطوف به مسائل تمدن شناختی. هر یک از این محورها، انبوهی از زیرمحورها را در برمیگیرد. نگاهی واقعگرایانه به سرمایه ها و شرایط کنونی حوزه های علمیه، سهم این نهاد را افزون بر توسعه گفتمانی و تولید علم در این مسیر، در سه نقش محوری زیر خلاصه میکند: تدوین مبانی معرفتی و نظارت بر اشراب و اعمال این مبانی در اجزای الگو و نیز مشورت دهی در تدوین دیگر مبانی و لایه های الگو. به نظر میرسد مناسبترین قالب برای تحقق این سهم، تاسیس یک دبیرخانه حوزه ای برای مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به منظور تجمیع ظرفیت های حوزه است.
  • غلامرضا جمشیدی ها، روح الله نصرتی صفحه 91
    در دوران معاصر و به ویژه در چند دهه گذشته گفتمان توسعه، به یکی از گفتمان های مهم در عرصه علوم انسانی تبدیل شده است. جهت گیری ها نسبت به گفتمان توسعه تابعی از فهم های متفاوت از این گفتمان بوده است. مهمترین محور بحث در این گفتمان نوع رابطه سنت و مدرنیته می باشد. پاسخ جامعه روشنفکری ایران به این پرسش را می توان حداقل در سه گفتمان سنت گریزی (تجددگرا)، سنت گرایی (نفی کامل نوگرایی) و احیاءگرایی دینی دنبال کرد. هر کدام از گفتمان ها طیف متعددی از اندیشه ها را در بر می گیرد. با توجه به هدف مقاله حاضر، گفتمان اصلاح گرایی دینی نیز دربرگیرنده طیف متعددی از رویکردها و بنیان های نظری است. احیاءگرایی دینی سید جمال با مطهری و شریعتی و غیره با وجود اشتراکات زیاد، دارای تفاوت های روشنی نیز هست. در مقاله حاضر با تاکید بر مبانی اندیشه ای و کلامی استاد مطهری با عنوان «گفتمان اعتدال گرا» به تفاوت های اساسی آن با گفتمان تجددگرا پرداخته شده است. هدف از آن، ارائه تصویری از توسعه در دو گفتمان مذکور است. پیش فرض اصلی مقاله حاضر این است که هستی شناسی و انسان شناسی گفتمان های مختلف، تلقی های معناشناختی مختلفی از مفهوم و الگوی توسعه پیش رو می گذارد و هر کدام از گفتمان ها تلاش می کنند بر سر معنادهی دال مرکزی توسعه و برخی از عناصر شناور مهم آن از جمله معرفت، آزادی و عدالت اجتماعی با هم به منازعه و رقابت بپردازند و با قرار دادن معنای این عناصر در مفصل بندی خود به آن استغنای معنایی ببخشند.
  • هادی شعبانی چافجیری، سیده اکرم رخشنده نیا، سید اسماعیل حسینی اجداد صفحه 121
    پیشرفت و توسعه مادی و معنوی هر جامعه ای نیازمند داشتن طرحی جامع و الگویی مناسب است که بر مبنای آن قله های پیشرفت وتحول را گام به گام و مرحله به مرحله فتح کرده و به جامعه ای مطلوب و ایده آل تبدیل می شود. در این میان و از آن جا که جامعه ایرانی پیوندی راسخ با دین و آموزه های اسلامی دارد در تدوین الگوی مناسب پیشرفت خود میتواند از اصول و مبانی اسلامی در راستای رسیدن به پیشرفت مطلوب مادی و معنوی سود جوید؛ چراکه دین اسلام کاملترین دین در میان ادیان آسمانی است که به همه جوانب زندگی انسان نگاه ویژه ای دارد و برای این موجود خلیفه الله برنامه ای کامل در نظرگرفته است تا انسان با عمل به آن برنامه ها به کمال مطلوب دست یابد. اسلام در تعالیم وآموزه های دینی خود با طرح معیارها واصول پیشرفت جامعه و ارائه نمونه ها و مصداق های عملی در چگونگی تدوین الگوی مناسب نقشی بنیادین وغیر قابل انکار دارد. لذا در این مقاله برآنیم که با استفاده از آموزه های دینی و با تکیه بر سه عنصر اساسی علم، محبت وآزادی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، الگویی مناسب جهت پیشرفت مادی و معنوی ایران اسلامی ارائه نماییم که بررسی ها حاکی از ارتباط عمیق و نقش اساسی و همه جانبه سه عنصر علم، محبت وآزادی جهت تحقق پیشرفت جامعه میباشد. واژگان کلیدی: پیشرفت، علم، محبت، آزادی، اسلام.
  • اسماعیل عبدی صفحه 155
    تحول در هر یک از ابعاد زندگی انسانی نیاز به برنامه ای راهبردی دارد تا بتواند علاوه بر ایستادگی و مدیریت چالش های ذاتی ایجاد تحول مانند مقاومت انسانی، ایجاد آشفتگی در برنامه های کنونی و مورد پذیرش، برهم زدن رابطه میان افراد و نهادها و... به صورت برنامه ریزی شده اجزای مختلف جامعه را نیز برای تحقق اهداف تعیین شده با خود همراه نماید؛ در این میان تحول در علوم خصوصا علوم انسانی که نقش به سزایی در شکل گیری معرفت بشری ایفا می کنند از اهمیت و پیچیدگی فراوانی برخوردار است؛ به عبارت دیگر با وجود نقش تاریخی علوم تجربی و طبیعی در شکل گیری رفتارهای انسانی، اما علوم انسانی به دلیل تاثیرگذاری در محتوا و روش پرداختن به هستی و نیز نقش موثر در اولویت دهی پژوهشی و سیاست گذاری علمی، تاثیرات مستقیمی بر جنبه های عملی زندگی انسان امروزی دارد؛ پس باید توجه داشت که هرگونه برنامه ریزی در این زمینه نیاز به برنامه ای کلان و راهبردی در عرصه سیاست گذاری ملی دارد، در این مقاله تلاش می شود تا مبتنی بر روش مطالعات کتابخانه ای، پس از بررسی مختصری پیرامون اهمیت فوق العاده علوم انسانی در زندگی بشر، ابعاد مختلف مراحل تدوین خط مشی ملی تحول در علوم انسانی بیان و شرح داده شود.
  • سید محمدعلی غمامی صفحه 195
    بررسی رابطه سیاستها و نظریات ارتباطات با فلسفه آنها کمتر مورد تحقیق قرار گرفته است. این مطالعه سعی میکند با روش شناسی بنیادین در میان طبقات اندیشه ارتباطات (فلسفه، نظریه ارتباطات، سیاست ارتباطات، شاخص ارتباطات) مهمترین جریان فکری را در ارتباطات فهم نماید تا از خلال آن یکی از مهمترین سندهای توسعه در حوزه ارتباطات را با عنوان «ارتباطات برای تغییر اجتماعی» که در بنیاد راکفلر آمریکا تدوین شده، نقد کند. ارتباطات در این تحقیق بر ارتباطات انسانی دلالت دارد که محدود به ارتباطات جمعی و رسانه نیست. حاصل این نگاه تبارشناسانه این است که در حوزه ارتباطات اندیشه های زیادی تولد یافتند اما برخی در فلسفه متوقف ماندند و برخی با نظریه شروع شدند و دیگر ادامه نیافتند اما یک جریان مداوم و پیوسته را در آن می توان دید. جریانی که ذهن انسان به جای واقعیت قرار گرفته است و پراگماتیسم به عنوان یک اندیشه محوری، اساس و پایه قرار گرفته است. بدین ترتیب که کانت، فنومن و نومن را مطرح نمود و موضوع فلسفه را فنومن و معرفت شناسی قرار داد و اساس معرفت را تجربهای مبتنی بر مشترکات فطری دانست که ارتباطی به واقعیت ندارند بلکه روابط انسانی را هماهنگ می کند و اخلاق عملی را شکل می دهد. مولر پونتی، شوتز و گادامر همین اندیشه را در پدیدارشناسی (با عکس کردن اندیشه هوسرل) غلظت بخشیدند و نومن را به طور کلی حذف کردند و وجود هر گونه «شی فی نفسه»ای را انکار کردند. آنها به جای حقیقت، ذهن آگاه را در قالب مفهوم جهان های اجتماعی، زبان شناسی و هرمنوتیک بدیل واقعیت قرار دادند. هگلیان چپ نیز با استحاله دیدگاه های هگل، آن را به ماده گرایی و امانیسم و انتقاد (بدون ارتباط با واقعیت) تبدیل کردند. پس از آن نظریاتی همچون نظریات ساپیر، وورف، گارفینگل، مید، پیرس، کرونن و فیشر و مکتب فرانکفورت این تفکر را در مفاهیم دیالوگ، کنش متقابل نمادین، کنش هماهنگ معنا، روایت، به حوزه نظریه ارتباطات وارد کردند. این مفاهیم در قالب همدلی، مشارکت، برابری و توافق به حوزه سیاستهای ارتباطی راه یافتند و در نهایت در قالب مفاهیم گفتگو و کنش جمعی به شاخصهای ارتباطی در سند «توسعه برای ارتباطات» تبدیل شدند. در واقع جریانی در این اندیشه وجود دارد که دیالوگ را برای رسیدن به توافق است ضروری می داند نه برای رسیدن به حقیقت، نتیجه آنکه توافق جایگزین حقیقت گردیده است.
|
  • Dr Seyyed Aliakbar Afjeee, Mahmmod Jafarpoor Page 7
    Developing an Islamic-Iranian model for progress entails the fulfillment of requisites and requirements, among which the production of extensive scientific literature and scholarly theoritization, are of great importance. Theoritization with the aim of achieving this goal is only possible through reviewing the existing literature, making use of religious texts in order to recognize indexes, and analyzing and assessing them. In the present article, the reasons for the differences in the development models of Iran are explicated and the concept of Islamic-Iranian model for progress is studied; also, the concept of justice is reread and its status in this model is examined.A close examination of the relationship between justice and model reveals that inclination toward justice is an implication of progress, and justice is compatible with a qualitative attitude toward progress; and since without justice progress is impossible, great importance is attached to it in the Islamic-Iranian model for progress. In rereading organizational justice, two approaches have been adopted,depending on the study unit (organization and the duties of the manager).16 states have been recognized through the comparison of organizational justice and justice in the duties of the manager. Finally, through a 3-layer argumentation, it was concluded that the role of “amicable justice” in the relationship between the Islamic-Iranian model for progress and organizational justice is of greater importance.
    Keywords: model, Islamic, Iranian model for progress, justice, organizational justice
  • Dr Mehdi Aqapoor, Mokhtar Hassani Sookhtesarayi Page 47
    According to Imam Khomeini, university is the center for the training humanity and the origin for all evolutions in the country, and it plays a key role in social and political developments. Social reformations depend on reformations in university and their orientation toward Islamic university; this social institution is closely linked with Islam and the fate of the Revolution.To establish Islamic universities and develop new sciences on the basis of Islamic principles, some principles and bases should be examined. According to Imam Khomeini, both the humanities and the natural sciences are closely linked with Islamic principles which are discussed in Islamic philosophy and mysticism. The authorities in the Islamic society should pay close attention to the reformation and establishment of Islamic universities, and for this purpose, the High Council for Cultural Revolution has passed statutes about the Islamic university, which are composed of 10 articles, 6 indexes, 50 strategies and 244 approaches.This reveals the key role of Imam Khomeini in the importance that the Islamic Republic of Iran attaches to the role of university in directing society.The present article aims to examine the ideas of Imam Khomeini about the university and the methods for its Islamicization, using the library and analytical method. In this study factors such as the necessity of cultural revolution and the importance of its development, have been examined,and qualitative and quantitative indexes have been studied. The ideas of Imam Khomeini about Islamic university have been analyzed using descriptive, idealistic, philosophical and institutional approaches.
    Keywords: Islamic university, cultural revolution, social, political role, the conduct of Imam Khomeini, the statutes of High Council for Cultural Revolution
  • Dr Mohsen Alviri Page 69
    The establishment of an independent center for the developing the Islamic-Iranian Model for Progress can be regarded as a turning point in the development programs of Iran. The important points about this decision can be highlighted as follows: paving the way for the implementation of the decisions made by the government, transferring the responsibility of developing the model from the executive or Expediency Council to the leadership, establishing a special council for supervisingthe implementation of the program, highlighting the criticisms about development in its western concept, replacing the word “development” with “progress”, highlighting the necessity of adopting a practical and realistic attitude towards progress, highlighting the role of religious science schools and paving the way for their presence as an institution in the macro policy-making of the country. Since the word “model” is the most appropriate, among terms such as ‘way map’, ‘pattern’,‘paragon’ and ‘political theory’, to be used in the title ‘Islamic-Iranian Model of Progress’, it should be noted that it necessities proper questions and responses as the bases of the model. These bases are of different kinds, one of which is connected with cognitive and religious origins, which can be divided into 7 groups: the bases connected with the definition and status of religion, those related to epistemological issues, those connected with ontological issues, those connected with anthropological issues, those connected with sociological issues, those connected with progress and finally those connected with civilization.With a realistic attitude towards capitals and the current situation of the religious science schools, besides their part in the discourse development and production of science, three other roles can be attributed to them: providing the cognitive basis, supervising the implementation of these bases in the model, and contributing to the development of other bases and components of the model. It seems that the establishment of an independent institution for the Islamic-Iranian model for progress is of paramount importance in fulfilling the potential of the religious science schools.
    Keywords: model, progress, religious science schools, development
  • Gholamreza Jamshidiha, Roohollah Nosrati Page 91
    Development discourse has turned into one of the most important discourses of the humanities. Orientations towards development discourse depend on different understandings of this discourse. In this discourse,discussions mostly revolve around the relationship between tradition and modernity. The response of the Iranian intellectual community to this question can be probed for in the discourses of modernism, traditionalism and religious restoration, each of which includes a wide spectrum of ideas. The religious reformation discourse includes a broad spectrum of theoretical approaches and foundations. The religious restoration of Seyyed Jamal is different from that of Motahhari or Shariati in some respects. The present article seeks to examine the differences between the modernist discourse and Motahhari’s moderationist discourse. The main presumption of this article is that the ontology and anthropologyof different discourses bring about different semantic understandings of the concept and model of development. Also it is presumed that different discourses compete with each other for the signification of the central signifier of development, and important elements such as knowledge, freedom and social justice.
    Keywords: discourse analysis, modernist discourse, moderationist discourse, development, ontological, anthropological basis
  • Dr Hadi Sbabani Jafjiri, Dr Akram Rakhshandeh Nia, Dr Esmail Hosseini Ajdad Page 121
    For the material and spiritual progress of any society to be fulfilled a detailed, full-scale model is required, which can turn the society into an ideal society. Since the Iranian society is closely connected with religious and Islamic teachings, Islamic principles can be utilized in designing a proper model for progress in order to foster material and spiritual progress; this is because Islam is the most perfect religion which pays attention to all aspects of human life, and provides human with a comprehensive program to help him achieve ultimate perfection.By laying out criteria and principles for the progress of society and providing practical examples in its religious teachings, Islam has played an undeniable role in developing an appropriate model. The present article aims to develop an appropriate model for the material and spiritual progress of Iran using religious teachings and the three essential elements of science, affection and freedom. The methodology of the research is descriptive-analytical. Our study reveals the pivotal role of science, affection and freedom in the progress of society.
    Keywords: progress, science, affection, freedom, Islam