فهرست مطالب

ادبیات پارسی معاصر - سال ششم شماره 3 (پاییز 1395)

مجله ادبیات پارسی معاصر
سال ششم شماره 3 (پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/09/11
  • تعداد عناوین: 6
|
  • صفوراسادات رشیدی*، علی اکبر باقری خلیلی صفحات 1-24
    طنز نوعی گفتمان است که جهت انتقاد و یا التذاذ مخاطب به کار گرفته می شود. ادبیات معاصر ایران از طنز برای بازتاب دیدگاه های انتقادی استفاده می کند چنانچه داستان پرداز جدی نویسی چون چوبک، زمانی که قلم جد احساس عجز می کند، از طنز یاری می جوید. واکاوی طنز داستان های او می تواند در درک گفتمان های مسلط داستان های وی و دوره ای از تاریخ ایران، نقش تاثیرگذاری داشته باشد. طنزهای چوبک را از لحاظ درون مایه و کارکرد می توان به 4 دسته فلسفی، اجتماعی، سیاسی و پیشبرنده تقسیم کرد. طنز فلسفی و اجتماعی وی نسبت به دیگر طنزهایش تلخ تر است. گفتمان اصلی آن، بازتاب نگاه پوچگرایانه نسبت به زندگی است. گفتمان اصلی نویسنده در طنز اجتماعی، ضدیت با نادانی، فقر و فساد اجتماعی، در طنز سیاسی ضدیت با نظام سلطه است. طنز ساده و پیشبرنده کمتر انتقادی است و برای گسترش داستان و شخصیت پردازی مورد استفاده قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: صادق چوبک، گفتمان طنز، ادبیات معاصر
  • ناصر علیزاده، سمیرا جمالی* صفحات 25-53
    در رمان «زنی با موهای قرمز» با اثری ساخته و پرداخته مواجه هستیم که در آن، دو داستان یونانی و ایرانی بطور همزمان مورد بازآفرینی قرارگرفته‏اند. هم داستان «شاهزاده اودیپ» و هم داستان «رستم و سهراب» از جمله آثار ماندگاری هستند که به اساطیر پیش از خود متصل هستند. اورهان پاموک با شناخت پیغام‏ها، نمادها و بعد روان‏شناسانه این اسطوره ها، توانسته است تراژدی های کهن را با هم تلفیق کرده و برای انسان منطق‏مدار امروزی بازشناساند. با خواندن این رمان ضمن آشنایی با اصل روایتهای کهن و هنجارهای فرهنگی گذشتگان ، بواسطه نبوغ نویسنده از بعد زمانی و تفاوتهای فرهنگی عصر حاضرعبور کرده و درمی یابیم عواطف بشری و هیجانات روحی وجه اشتراک انسان امروزی با اجداد هزاران ‏ساله او هستند در واقع در رمان زنی با موهای قرمز روابط حاکم بر انسان عصر جدید توسط روایتهای کهن تفسیر میگردد. در این تحقیق که با روش تطبیقی کار شده است ، روش بازآفزینی خلاقانه اورهان پاموک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و انگیزه های مشترک روانی مربوط به پدر کشی و فرزند کشی انسان‏های اسطوره‏ای با انسان امروزی مورد مقایسه و تطبیق قرارگرفته است .
    کلیدواژگان: بازآفرینی، رستم و سهراب، زنی با موهای قرمز، پدرکشی
  • سیدعلی قاسم زاده * صفحات 55-75
    در میان نویسندگان قبل از انقلاب، داستان های صمد بهرنگی جایگاهی خاص دارند؛ زیرا ماهیت تمثیلی و نمادین داستان های او در کنار ظرفیت های روایتگری آن ها، در خدمت تیپ سازی همسو با تفکر ایدئولوژیکی اوست. تلاش بهرنگی برای ارائه آرمانشهر ایرانی در داستان هایش با تمرکز بر قهرمان سازی، به داستان های او ازجمله داستان های کودکانه او ظرفیت های تحلیل روان شناختی داده است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی با تاکید بر چهارچوب نظری «بیداری قهرمان درون» مورد نظر کارل پیرسون و هیو کی مار و تلفیق آن با نظریه «سفر قهرمان» کمپبل تلاش کرده به این مهم دست یابد. از نتایج تحقیق برمی آید که شخصیت «جستجوگر» -که ماهی سیاه کوچولو در داستان نماد آن است و از دوست داشتنی ترین کهن الگوی شخصیتی بهرنگی- قهرمانی است که در مسیر سفر قهرمانانه خود در مواجهه با کهن الگوهای «جنگجو» و «نابودگر» به کمک کهن الگوهای «حامی» به وادی «تشرف» قدم می نهد و به آزادی و رهایی درونی؛ یعنی همان بیداری قهرمان درون، دست می یابد. تکرار و به تعبیری حلول خصایص کهن الگویی «ماهی سیاه کوچولو» در ماهی قرمز کوچولوی پایان روایت، علاقه صمد را به نمایش استمرار این چرخه در میان جامعه نشان می دهد؛ یعنی تقویت و زنده نگه داشتن «حس جستجوگری» و «اعتراض» در نهاد آزاده کودکان هم عصر خویش و نسل آینده.
    کلیدواژگان: صمد بهرنگی، بیداری قهرمان درون، ماهی سیاه کوچولو، پیرسون - کی مار، جوزف کمپبل
  • علی محمدی، طاهره قاسمی دورآبادی* صفحات 77-97
    «عنوان» یک نشانه زبانی است که در آغاز متن قرار می گیرد تا آن را نام گذاری، نشان دار و برجسته سازد و خواننده را به خواندن متن ترغیب کند. عنوان می تواند از نظر محتوایی گاهی همچون ابزاری سرشت متن را آشکار کند و از ابهام آن بکاهد، یا در فرایند نظریه ساختار به عنوان جزئی از یک کل، کمال بخش یک ساختار کلان تر باشد که در اندام وارگی کل متن یا کتاب دیده می شود. احمد شاملو نسبت به ساخت و بافت واژگان، توجه ویژه ای دارد و پدیدآورنده گنجینه ای پربار و بدیع از واژگان و ترکیب های زبانی تازه است. همچنین، بین عنوان های شعری و اندیشه حاکم بر سروده های شاملو انسجام و پیوندی استوار، در صورت و محتوا وجود دارد. بررسی عنوان در سروده های شاملو، خواه در پیشانی آثار او باشد و خواه نامی باشد که بر سروده های او نهاده شده، یکی دیگر از ابزارهایی است برای فهم، نشانه گذاری و خوانش آثار او، بدین روی با توجه به نام گذاری عنوان هم می توان به محتوای کتاب ها و سروده های او پی برد و هم خطوط فکری و اندیشگی او را بررسی کرد.
    کلیدواژگان: احمد شاملو، شعر معاصر، عنوان سروده ها، بسامد
  • هیوا حسن پور *، آزاده اسلامی صفحات 99-122
    درباره پست مدرنیسم نمی توان تعریف جامع و مشخصی ارائه داد. اما با تمام اختلاف نظرها در این زمینه، ویژگی های مشترکی هست که بر اساس آن ها، می توان اثر پست مدرن را از غیر آن تا حدی شناسایی و مرزبندی کرد. رمان «من او» نوشته رضا امیرخانی از رمان های برجسته فارسی است که شگردهای روایی پیچیده و منحصر به فردی دارد. از ویژگی های این رمان، حضور پررنگ و برجسته مولفه های پست مدرن است. شناخت و بررسی این مولفه ها به درک بهتر و خوانش دقیق تر داستان کمک می کند. همچنین، سبب می شود که لایه های پنهان متن آشکار شوند. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از مطالعه کتابخانه ای به بررسی رمان «من او» از رضا امیرخانی از منظر پسامدرن و اصول حاکم بر آن پرداخته شده است تا نشان داده شود که در نهایت این اصول در خدمت کدام معنا، مضمون و یا هدفی به خدمت گرفته شده اند. نتایج حاکی از آن است که استفاده از شگردهای فراداستان، بینامتنیت، پایان چندگانه، تداخل سبک های ادبی و فرم بدیع و نو از مولفه های پست مدرن در این اثر ادبی است که تمام این موارد در نهایت با اتحاد برقرار کردن بین راوی ها در سطوح مختلف، معنا و مضمونی عرفانی خلق کرده اند. راوی، در این داستان بسیار پیچیده است. درواقع، می توان گفت که داستان من او، داستان شخصیت یک راوی پست مدرن است که مرز میان سنت و مدرنیته و گذشته و حال را برداشته است و تمام هستی ها و باورها را به رسمیت می شناسد.
    کلیدواژگان: پست مدرن، رضا امیرخانی، من او، راوی
  • مریم رامین نیا *، محمدرضا ابراهیمی ایور صفحات 123-152
    نمایشنامه حرکت با شماست مرکوشیو یکی از آثار نمایشی رضا قاسمی است که بر اساس الگوی درام ابزورد نوشته شده است. بررسی نمایشنامه نشان می دهد رضا قاسمی از چندین نمایشنامه و داستان به شیوه های گوناگون اقتباس کرده است. از عنوان نمایشنامه که برگرفته از نام یکی از شخصیت های رومئو ژولیت شکسپیر است و دست آخر بکت را تداعی می کند تا دیالوگ ها و کنش ها، نمایانگر گفتگوی متن نمایشنامه با متن های دیگر است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، متن نمایشنامه را با متن هایی که از آن اقتباس یا برداشت صورت گرفته بر اساس در نظر داشتن گونه های اقتباس و نیز الگوی اقتباسی دبورا کاراتمل بررسی کرده است. نتیجه اجمالی گویای آن است که رضا قاسمی به جای توصیف و توضیح مبسوط مضامین مورد نظر خود، از طریق اقتباس از آثاری همچون نمایشنامه دست آخر بکت، مستخدم ماشینی هارولد پینتر، افسانه هاملن، باغ وحش شیشه ای تنسی ویلیامز، رومئو ژولیت شکسپیر، سه قطره خون صادق هدایت، جنایات و مکافات و تسخیرشدگان داستایفسکی که عمدتا مایه ابزوردیته دارند و مشکلات روانی و فلسفی سوژه مدرن را به تصویر می کشند، وضعیت سوژه مدرن را پیش روی مخاطب قرار می دهد. کارکرد اقتباس در این نمایشنامه صرفا تقلید و برداشت صرف نیست بلکه مضمون های یاس، گنگی، انزوا، مرگ، جستجوی امرناموجود، رکود وضعیت بشری و خلاء عاطفی را برجسته کرده است.
    کلیدواژگان: اقتباس، ابزورد، حرکت با شماست مرکوشیو، رضا قاسمی