فهرست مطالب

نشریه جستارهای سیاسی معاصر
سال پنجم شماره 1 (پیاپی 11، بهار 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/04/25
  • تعداد عناوین: 7
|
  • نیکنام ببری*، مجید عباسی، محمد مغنی صفحات 1-26
    تحولات موسوم به بیداری اسلامی در هزاره جدید از پردامنه ترین و ژرف ترین تحولات در ساختار سیاسی کشورهای منطقه به شمار می رود. این تحولات با اعتراض های مردمی علیه حکومت های خودکامه، به منظور دست یابی به دموکراسی و نفی سلطه و حاکمیت قانون و استبدادستیزی، از تونس آغاز گردید و سپس به کشورهای دیگر، ازجمله مصر و لیبی و یمن و بحرین، و سوریه رسید. این وضیعت در کشورهای تونس و مصر به سرنگونی حکومت بن علی و حسنی مبارک انجامید. در بحبوحه این تحولات قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای هر یک به فراخور حال خود تلاش کردند تا منافع خویش را تامین کنند. از جمله این کشورها ترکیه، تحت رهبری حزب عدالت و توسعه، در جایگاه متحد غرب و الگوی این کشورها به زعم غربی هاست. هدف این مقاله بررسی و ارزیابی مواضع سیاست خارجی ترکیه با تاکید بر تحولات داخلی مصر و تونس است و برای تحقق این هدف، در این تحقیق، با استفاده از رویکرد نظری رئالیسم تهاجمی، سعی در اثبات این فرضیه داریم که سیاست خارجی فعال ترکیه، در تحولات اخیر مصر و تونس، به دنبال افزایش قدرت و نفوذ خود در منطقه، به منظور افزایش ضریب امنیتی و کاهش تهدیدات از سوی رقبای منطقه ای و بین المللی و کنترل بازیگرانی چون جمهوری اسلامی ایران و عربستان و کسب منافع سیاسی و اقتصادی بیش تر و پیشی گرفتن از رقبای منطقه ای است.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی، بیداری اسلامی، رئالیسم تهاجمی، حزب عدالت و توسعه، امنیت منطقه ای، منافع ملی
  • عباس حاتمی صفحات 27-47
    بررسی اولیه ادبیات دولت سازی در ایران و اروپا نشان می دهد که در هر دو دولت سازی ارتش نقش برجسته ای داشته است. با وجود این، ادبیات دولت سازی در ایران این سوال عمده را بی پاسخ گذاشته است که آیا ارتش در ایران این نقش برجسته را به شیوه ای مشابه یا به شیوه ای متمایز از ارتش های اروپایی ایفا کرده است؟ این مقاله با بهره گیری از روش مقایسه ای نشان می دهد که نقش ارتش در دولت سازی های ایران و اروپا برجسته و از این حیث مشابه بوده است، اما بررسی شیوه هایی که از طریق آن ارتش های مزبور این نقش برجسته محقق ساخته اند نشان می دهد که کارکردهای صرفا داخلی ارتش در دولت سازی ایران در برابر ترکیبی از کارکردهای بیرونی و داخلی ارتش در دولت سازی های اروپا آن دو را تا حد زیادی از هم متمایز ساخته است. استدلال شد که دلیل تمایز در کارکرد ارتش های مزبور تمایز در بسترهای داخلی و بیرونی بوده است که در آن ارتش ها در فرایند دولت سازی های درگیر شده اند. بدین سان، در این جا تمایز در بستر دولت سازی تمایز در کارکرد ارتش در دولت سازی را ایجاب کرده است و موجد راه های متعدد و متکثر دولت سازی از سوی ارتش در ایران و اروپا شده است. همین تکثرگرایی در سطوح کلی تر اولا نشان می دهد که پیدایش دولت مدرن تا چه اندازه تحت تاثیر الزامات جامعه ای قرار داشته است که از متن آن سر برآورده است. ثانیا چشم اندازی جدید در مورد نسبت دولت سازی اروپا و ایران در ادبیات مربوطه فراهم می آورد و مشخص می سازد که نباید به شیوه ای تعمیمی مسیر تحولات سیاسی حال و آینده یک کشور را سراسر از طریق مسیر تحولات گذشته کشورهای دیگر تعیین کرد.
    کلیدواژگان: دولت سازی در ایران، دولت سازی در اروپا، ارتش، روش تطبیقی
  • عبدالرحمن حسنی فر*، فاطمه امیری پریان صفحات 49-67
    تحلیل گفتمان از جمله روش هایی است که برای دست یابی به سطحی از داده ها و اطلاعات می تواند استفاده شود. این روش تفسیری است و انجام آن تابع ویژگی ها و مشخصه هایی است. تحلیل گفتمان به نوعی جزو روش های کیفی محسوب می شود که درک و استنباط استفاده کننده آن در میزان ارائه و نوع داده ها و اطلاعات مرتبط با موضوع مورد مطالعه اهمیت دارد. در این مقاله، ابعاد و مشخصه های تحلیل گفتمانی، به منزله روش، در یک رویکرد مفهومی، از قبیل محورهایی چون سطح سطح و عمق سطح و عمق سطح و عمق عمق، بررسی می شود.
    کلیدواژگان: گفتمان، روش، تحلیل گفتمان، روش شناسی
  • محمدباقر حشمت زاده، سیدمحمدوهاب نازاریان*، سولماز حیدری دلفارد صفحات 69-93
    ناسیونالیسم و شهروندی در زمره مقولاتی هستند که در عصر جدید وارد عرصه های انضمامی و ذهنی ساخت های اجتماعی و سیاسی شده و بر یک دیگر موثر بوده اند؛ به گونه ای که اگر شهروندی محقق نگردد، ناسیونالیسم نیز با مشکل جدی مواجه می شود. رابطه این دو به گونه ای است که هر نوع تعریف ما از ناسیونالیسم و هر نوع نگرش ما به آن مستقیما در فرایند ملت سازی تاثیر می گذارد. اگر این تعریف از نوع جوهرگرا و فرهنگی باشد، به بسته و محدود شدن مفاهیم ذهنی و انضمامی معطوف به ملت و فرایند ملت سازی منجر می گردد؛ و برعکس، اگر تعریف ما مبتنی بر سیاسی و تاریخی بودن ناسیونالیسم باشد، آن گاه ابعاد ملت و ملت سازی گسترش می یابد و زمینه های تحول دموکراتیک مبتنی بر اثرگذاری متقابل ساخت اجتماعی و ساخت سیاسی حادث می شود. این امر در عصر پهلوی اول به خوبی نمایان شد و با اجرای سیاست ناسیونالیسم فرهنگی، ارائه قدرتی برهنه با عملکرد معلق و تقریبا یک سویه، تقابل صرفا نظامی با ایلات و قومیت ها و طرد آن ها و تلاش در جهت حذف خرده فرهنگ ها و زبان آنان در روند ملت سازی از تحقق مفهوم ناسیونالیسم در بین نیروهای اجتماعی و سیاسی جلوگیری شد. این مبحثی است که ما در این تحقیق به دنبال بررسی و تحلیل آن هستیم
    کلیدواژگان: ناسیونالیسم فرهنگی، ناسیونالیسم سیاسی، شهروندی، قومیت، ساخت سیاسی، ساخت اجتماعی
  • جلال درخشه، محمد مهدی ملکی* صفحات 95-116
    کشور عراق یکی از مهم ترین کشور های منطقه حساس خاورمیانه محسوب می شود و همواره تحولات آن در سایر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای تاثیرگذار بوده است. عراق جدید نیز، که پس از حمله نیرو های ائتلافی، به رهبری امریکا، در سال 2003 و در پی سقوط رژیم دیکتاتور بعثی شکل گرفت، بسیار حائز اهمیت است و روند تحولات آن از سوی قدرت های منطقه ای و بین المللی با حساسیت فراوان دنبال می گردد. عراق جدید به سمت و سوی دموکراسی در حرکت است، اما این حرکت با کندی صورت می گیرد، به طوری که با گذشت بیش از یک دهه از عمر عراق جدید دموکراسی در آن بسیار کم رنگ است. موانعی که بر سر راه دموکراسی در عراق جدید وجود دارند می توانند داخلی و یا خارجی باشند. این مقاله، بر اساس فرضیه خود، موانع داخلی را به دو قسمت کلی تقسیم کرده است؛ نخست، ساختار های چندوجهی جامعه عراق و عدم پای بندی و تفسیر به رای هریک از گروه ها و جریانات داخلی عراق به قانون اساسی، و دوم سعی بر پاسخ گویی به پرسش اصلی این نوشتار که موانع داخلی دموکراتیزه شدن عراق پس از سقوط صدام کدام اند.
    کلیدواژگان: دموکراسی، ساختار چندوجهی عراق، قانون اساسی
  • ابوذر گوهری مقدم*، امیررضا جعفری هرندی صفحات 117-134
    اعمال قدرت سخت و قدرت نرم از ابتدای اشغال نظامی عراق به شکل هم زمان در دستور کار نیروهای امریکا قرار داشت. به کارگیری و استفاده از شیوه ها و ابزارهای فرهنگی، به مثابه یکی از مهم ترین تاکتیک های قدرت نرم مریکا در عراق با توافق نامه استراتژیکی که در سال 2008 م به امضای طرفین رسید، حالتی رسمی و قانونی به خود گرفت. مقاله حاضر تلاشی است در پاسخ به این سوال که برنامه های امریکا در زمینه دیپلماسی فرهنگی، به منزله یکی از مهم ترین اشکال قدرت نرم در عراق، چه بوده و با چه هدفی صورت می پذیرد. بررسی برنامه های مذکور، با توجه به تغییر رویکرد ایالات متحده در به کارگیری قدرت نرم در کنار قدرت سخت در قبال عراق، هدف این کشور را از انجام دادن چنین اقداماتی به وضوح مشخص می سازد. نگارندگان با استفاده از روش تحلیلی توصیفی در این نوشتار، در پایان، با مطالعه برنامه های مربوط به دیپلماسی فرهنگی امریکا در عراق به این نتیجه می رسند که هدف ایالات متحده، از اجرای چنین برنامه هایی، تاثیرگذاری در اذهان و افکار مردم عراق و ارائه تصویری مناسب و مطلوب از خود به آن ها و جایگزینی فرهنگ غربی، مبتنی بر آموزه های لیبرالی، به جای فرهنگ اسلامی مردمان این کشور است.
    کلیدواژگان: دیپلماسی فرهنگی، ایالات متحده، عراق جدید، قدرت نرم
  • مهدی محمدنیا صفحات 135-158
    یکی از چهارچوب های تحلیلی مناسب برای توضیح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بعد از انقلاب اسلامی، چهارچوب تحلیلی «سازه انگاری کلی گرا» است. بر خلاف سازه انگاری سیستمی و داخلی، سازه انگاری کلی گرا به بررسی تاثیرات هر دو محیط هنجاری «داخلی» و «بین المللی» بر شکل گیری سیاست خارجی دولت ها می پردازد. این مقاله بر آن است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، از یک سو، در سطح داخلی تحت تاثیر گفتمان های انقلاب و، از سوی دیگر، در سطح بین المللی تحت تاثیر فضای هنجاری صلح آمیز یا تهاجمی حاکم بر نظام بین الملل بوده است. از این رو، فهم ساختارهای گفتمانی و هنجاری جمهوری اسلامی ایران، از یک طرف، و فهم ماهیت محیط هنجاری نظام بین الملل، از طرف دیگر، لازمه تحلیلی مناسب از رفتار های سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی است. به عبارتی، رفتارهای سیاست خارجی ایران برایندی از تعامل دو محیط هنجاری داخلی و بین المللی است. بر اساس سازه انگاری کلی گرا، این مقاله تلاش می کند تا چرایی تغییرات تاکتیکی در سیاست خارجی ایران در دوره های مختلف را توضیح دهد و فهم مناسبی از روابط تعارض آمیز و غیرتعارض آمیز ایران و غرب را به دست آورد.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی ایران، سازه انگاری کلی گرا، گفتمان انقلابی، هویت، ساختارهای هنجاری
|
  • Niknam Babri*, Majid Abbasi, Mohammad Moghannie Pages 1-26
    The so-called “Islamic Awakening«developments in the new millennium could be considered as the most eminent and dominant changes in political structures of the countries in the region in recent years. These revolutions، firstly originated in Tunisia through demonstrations against the autocratic regimes، were aimed at reaching democracy and negating domination. They then spread rapidly throughout the region، namely in Egypt، Libya، Yemen، Bahrain، and Syria. Consequently، they have led to the downfall of the regimes of Bin Ali and Hosni Mubarek in Tunisia and Egypt. Amidst these political upheavals، the regional and ultra-regional powers have tried to gain advantage. Turkey، to give an example، under the leadership of The Justice and Development Party، which has been considered as one of the West allies، has tried to exert power in line with its own national interest. The aim of this article is to study the foreign policy standpoints of Turkey by emphasizing the reformations within Egypt and Tunisia. Therefore، the Offensive Realism Approach has been used to support the underlying hypothesis of the research. The hypothesis reads as the following: Turkey''s current foreign policy، concerning recent reformations in Egypt and Tunisia، has proven to be in pursuit of more power and influence in the region by gaining political and economic superiority and controlling powerful countries as Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia.
    Keywords: foreign policy, Islamic Awakening, offensive realism, The Justice, Development Party, regional security, national interest
  • Abbas Hatami Pages 27-47
    Reviewing the literature on the state building in Iran and Europe is indicative of the role of army in this process. However، the question of whether this role has been exercised in the same way or not، has been overlooked. The current paper tries to indicate that despite of the significant role of the army in state building in both Iran and Europe، the ways by which army has affected state building are completely different. Army had internal functions in Iran، while in Europe it had both internal and external functions. Upon analysis، it has become apparent that these different functions were because of different internal and external contexts in which the army has been involved in. Therefore، different internal and external contexts dictated different roles for the army and consequently have caused multiple and diverse ways of state building in Iran and Europe. Generally، this diversity shows that the emergence of the modern state has been affected by the requirements of a society. Moreover، it shows that we should not anticipate the future developments of a country entirely based on the developments of European countries.
    Keywords: State building in Iran, State building in Europe, army, comparative method
  • Abdolrahman Hassanifar*, Fatemeh Amiri Pariyan Pages 49-67
    Reviewing the literature on the state building in Iran and Europe is indicative of the role of army in this process. However، the question of whether this role has been exercised in the same way or not، has been overlooked. The current paper tries to indicate that despite of the significant role of the army in state building in both Iran and Europe، the ways by which army has affected state building are completely different. Army had internal functions in Iran، while in Europe it had both internal and external functions. Upon analysis، it has become apparent that these different functions were because of different internal and external contexts in which the army has been involved in. Therefore، different internal and external contexts dictated different roles for the army and consequently have caused multiple and diverse ways of state building in Iran and Europe. Generally، this diversity shows that the emergence of the modern state has been affected by the requirements of a society. Moreover، it shows that we should not anticipate the future developments of a country entirely based on the developments of European countries.
    Keywords: State building in Iran, State building in Europe, army, comparative method
  • Bagher Heshmatzade, Sayyed Mohmmad Vahab Nazaryan*, Solmaz Heydari Pages 69-93
    Nationalism and citizenship have been studied in recent years in the light of abstract sociopolitical contexts and they have affected each other in a way that nationalism will face serious problems unless citizenship is realized. Any attempts to define or explore the concept of nationalism will directly affect citizenship. If we try to provide a culture based definition، it will lead to a limited abstract version of the concept of citizenship. However، on the other hand، a politico-historical definition may extend the dimensions of nation-making processes and facilitate the democratic developments. The implementation of cultural nationalism policy in the first Pahlavi era is a good example of military confrontation with ethnic groups in an attempt to eliminate subcultures. The current study tries to analyze the relation between nationalism and citizenship in the light of aforementioned concepts.
    Keywords: Cultural nationalism, political nationalism, citizenship, Ethnicity, political structure, Social structure
  • Jalal Derakhsheh, Mohmmadmahdi Maleki* Pages 95-116
    Applying hard and soft power from the beginning of Iraq occupation in 2003 was the US main agenda in Iraq. Cultural interventions as the main tool of exerting soft power became official after the 2008 Strategic Agreement between the two states. This paper is going to answer the following question: what are the US main purposes in pursuing cultural diplomacy as one of the enforcing tools of soft power in Iraq? The analysis of these programs would be demonstrative of America’s main objectives. The study is designed in a descriptive-analytic manner and upon analysis، it became apparent that their main goal is to change the views of common Iraqi people about west and promote liberal western culture instead of Islamic culture.
    Keywords: cultural diplomacy, Unites States, Iraq, soft power
  • Abuzar Gohari Moqaddam*, Amir Reza Jafari Harandi Pages 117-134
    Applying hard and soft power from the beginning of Iraq occupation in 2003 was the US main agenda in Iraq. Cultural interventions as the main tool of exerting soft power became official after the 2008 Strategic Agreement between the two states. This paper is going to answer the following question: what are the US main purposes in pursuing cultural diplomacy as one of the enforcing tools of soft power in Iraq? The analysis of these programs would be demonstrative of America’s main objectives. The study is designed in a descriptive-analytic manner and upon analysis، it became apparent that their main goal is to change the views of common Iraqi people about west and promote liberal western culture instead of Islamic culture.
    Keywords: cultural diplomacy, Unites States, Iraq, soft power