فهرست مطالب

فصلنامه مطالعات جامعه شناختی شهری
پیاپی 13 (زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/12/24
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حسین بنی فاطمه، علی بوداقی صفحات 1-26
    در عصر حاضر با جهانی شدن و تغییرات شتابان در اقتصاد شهرهایی چون شانگهای، هنگ کنگ، توکیو و... شاهد مفهوم نوظهوری چون شهر مطلوب در مطالعات شهری هستیم. به طوری که مفهوم یاد شده در رقابت مستقیم با شهرهای جهانی قدیمی (چون نیویورک، لندن و پاریس) بیشتر از گذشته توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. بر این اساس، موضوع پژوهش حاضر، مقایسه ی شهر مطلوب با شهر جهانی است؛ بدین منظور، ابتدا مفهوم شهر جهانی و خصوصیات آن از نگاه اندیشمندانی چون ساسن، فریدمن، شورت، کاستل و... تشریح می گردد و سپس مفهوم شهر مطلوب و خصوصیات، وجوه افتراق و اشتراک این دو مفهوم برجسته می شود. کوشش این مقاله معطوف به یافتن پاسخ به این پرسش اساسی است که شهر مطلوب و شهر جهانی چه تفاوت ها و تشابهاتی با هم دارند؟ در مسیر یافتن پاسخ علمی به سوال یاد شده، نتیجه ای که با بهره گیری از روش اسنادی به دست آمد عبارت از این است که شهر مطلوب شهری است که با تکیه بر مدل توسعه ی پایدار محلی و با تاکید بر حکمرانی شهری دارای سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و محیطی قوی و به دنبال توسعه ی درون زاست. این در حالی است که تئوری شهر جهانی معطوف به الگوی توسعه ی برون زا و فاقد مقیاس های عینی است و به همین دلیل است که شهر جهانی، قطبی شدن و بحران های زیست محیطی را تشدید می کند.
    کلیدواژگان: شهر مطلوب، شهر جهانی، توسعه ی پایدار محلی، قطبی شدن
  • عبدالعلی لهسایی زاده، محمد جواد یحیایی، صدیقه البرزی، بهزاد حکیمی نیا صفحات 27-54
    امکانات آموزشی و فرهنگی در شهرها یکی از مهمترین عوامل موثر بر ارتقای سطح فرهنگ و دانش انسانهاست. از سوی دیگر با توجه به نقش زنان در جامعه و شرایط خاص فرهنگی جامعه ی ما مطالعه ی جامعه شناختی زنان در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است. مطالعه ی حاضر به این موضوع پرداخته و میزان استفاده ی زنان از امکانات آموزشی – فرهنگی شهر شیراز را مورد بررسی قرار داده است. جامعه ی آماری تمام زنان شهر شیراز بوده و داده ها از 600 نفر از آنها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی میزان استفاده از این امکانات، مربوط به گزینه ی متوسط (8/34 درصد) بوده و کمترین فراوانی متعلق به گزینه ی خیلی زیاد است که (2/5 درصد) از آنها را دربر می گیرد. همچنین نتایج استنباطی نشان می دهد میانگین میزان استفاده از این امکانات کمتر از حد متوسط بوده و هر چقدر سن افراد بالا رود میزان استفاده از امکانات آموزشی – فرهنگی نیز بالاتر می رود. در نهایت نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که میزان استفاده از امکانات آموزشی – فرهنگی در شهر شیراز تاثیر مثبت و مستقیمی بر ارتقای سطح فرهنگ و دانش زنان شهر شیراز دارد.
  • منصور وثوقی، حسین عبداللهی صفحات 55-82
    جمعیت ده سال به بالای جامعه ی ما در طول سال های دهه ی 1330 تاکنون نزدیک به پنج برابر شده؛ در همین مدت تعداد شاغلان کشور کمتر از سه و نیم برابر شده است. نسبت جمعیت شاغل به جمعیت ده سال به بالای کشور شاخص دیگری است که هرچه به عدد یک نزدیک تر شود، نشانگر سلامت ساختار اقتصادی جامعه است، و برعکس. این مقیاس در فاصله سال های 1335 الی 1355 هرچه بیشتر از عدد «یک» دور شد و از 46/0 به 33/0 تنزل یافت. این شاخص در فاصله سال های 1355 تا 1390 با فراز و فرود مواجه شد؛ اما در نهایت با کمی کاهش به 32/0 رسید. شکاف عظیم، درازمدت و تا حدی فزاینده میان افراد شاغل و شاغلان بالقوه، نشانگر بیماری مزمن و ساختاری اقتصادی است؛ وضعیتی که برای همه ی طبقات اجتماعی و بخصوص طبقات فرودست جامعه موجب خسران است. ما به ازای طبقاتی چنین روندی در عدم تناسب رشد طبقات مختلف اجتماعی بازتاب می یابد. جامعه ی ما در این سال ها پس از پشت سر گذاردن مرحله ی معیشتی تولید در دوره ی قبلی تاریخی خود، در حال قوام دهی مراحل مختلف مناسبات کالایی و سرمایه دارانه بوده است. شرایطی که باید در آن دو طبقه ی اصلی و برسازنده ی این مناسبات (طبقه ی سرمایه دار و طبقه کارگر) هرچه بیشتر تقویت می شدند و در مقابل طبقه ی خرده بورژوازی تحلیل می رفت. ولی روند امور برخلاف انتظار پیش رفت. در جوامع پیشرفته نیز روند عمومی در طول زمان به سمت کاهش تعداد طبقه ی سرمایه دار و طبقه ی کارگر بوده است؛ اما جوامع مذکور با استفاده از انقلاب فن آورانه، عقلایی کردن هرچه بیشتر سازمان کار و بالا بردن بازدهی نیروی کار به تدریج با بالا بردن رفاه در جامعه به این جایگاه ارتقا یافته اند. اما جامعه ما عمدتا به سبب وجود درآمدهای نفتی و تکیه بر کالاهای وارداتی، با آهنگی سریع به قعر چنین مرتبه ای سقوط کرده است. قشر مهمی از طبقه ی خرده بورژوازی، بزرگترین طبقه ی جامعه ما، غیر مولد بوده و مشغول رتق و فتق توزیع کالاهای مصرفی وارداتی است. وضعیتی که با قشر مهم دیگر این طبقه، قشر خرده بورژوای تولید کننده، در تضاد است. شکل گیری و قوام یابی قشر سرمایه دار رانتی، معضل دیگر نظام طبقاتی در جامعه ی ماست. در این نوشته به دگرگونی ساختار طبقاتی جامعه مان و قشربندی درونی طبقات آن در فاصله ی سال های 1335 تا 1390 پرداخته شده تا الگوی تحول طبقات و آسیب های مزمن آن مشخص شود.
    کلیدواژگان: ساختار طبقاتی، طبقه ی سرمایه دار، طبقه ی کارگر، طبقه ی خرده بورژوا، طبقه ی متوسط
  • جهانگیر جهانگیری، سیدمحسن زهری بیدگلی صفحات 83-108
    هدف از این مقاله، ارائه ی یک چارچوب نظری و مدل پارادایمی از برساخت های شخصی پسران از نزاع های بین فردی شان در بستر محله های زندگی آنهاست. برای تحقق این هدف از روش شناسی کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شد. مشارکت کنندگان این تحقیق را با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار، هجده پسر 15 تا 18 ساله ی شیرازی تشکیل دادند که در کانون اصلاح و تربیت استان فارس به علت ارتکاب نزاع های بین فردی حضور داشتند. برای دستیابی به چارچوب نظری و مدل پارادایمی از طریق 3 مرحله ی کدگذاری، بیش از 50 مفهوم، 13 مقوله ی فرعی، 6 مقوله ی اصلی و یک مقوله ی هسته با عنوان «قمپزشدن برای سازگاری با شرایط زندگی در محلات» استخراج گردید. چارچوب نظری کشف شده حاصل از این پژوهش مطرح می کند که پسران در فضای اجتماعی نامساعد محلات خود، به طور مکرر در معرض نزاع های متنوع قرار می گیرند. با این مواجهه، علاوه بر حساسیت زدایی نسبت به پدیده ی نزاع و مشروعیت بخشی به کاربرد آن، این قضیه در ذهن پسران خطور می کند که آنها نیز ممکن است قربانی نزاع شوند؛ بنابراین ترس از بزه دیدگی و همچنین پیش بینی قربانی شدن، آنها را به فکر چاره ای اساسی می اندازد. بر این اساس پذیرش ارتکاب نزاع، مطلوب ترین و اجتناب ناپذیرترین راهبرد برای حل مسائل شخصی و خانوادگی، در دسترس پسران محلات پایین شهری است. آنها با ارائه و نمایش یک نزاع شکوهمند و فتح آن، نه تنها مشکل حاضر خود را حل می نمایند، بلکه با کسب یک هویت قمپزی، از خطرات احتمالی آتی نیز پیشگیری می کنند. از نظر پسران، کسب هویت قمپزی در این محلات برای ادامه ی حیات ضروری است که منجر به کاهش آسیب و در نهایت باعث بیمه شدن خود و دگران مهم آنها در برابر انواع قربانی شدن می شود.
    کلیدواژگان: نزاع، محلات شهری، شهر شیراز، پسران، نظریه ی زمینه ای
  • هدایت نیکخواه، پریسا جهانشاهی فرد صفحات 109-134
    این تحقیق، با هدف «بررسی مسوولیت پذیری اجتماعی جوانان و عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر آن» انجام شده است. چارچوب نظری مقاله با استفاده از نظریه های دورکیم، پارسونز، بوردیو، پاتنام و زتومکا تدوین شده است. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شهروندان (18سال به بالای) شهر بندرعباس بوده اند. نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای، گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مسوولیت پذیری اجتماعی مردم شهر بندرعباس 6/61 و در مجموع بالاتر ازحد متوسط می باشد. میزان مسوولیت پذیری شهروندان در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی متفاوت است. کمترین مسوولیت پذیری مردم بندرعباس در بعد سیاسی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات، موید فرضیه های تحقیق بوده و روابط معنادار متغیرهای مستقل اصلی پژوهش – عام گرایی به میزان235/0، اعتماد اجتماعی به میزان 261/0، دینداری به میزان 246/0- را با مسوولیت پذیری اجتماعی نشان می دهد. از میان مولفه های متغیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی، درآمد تاثیری روی مسوولیت پذیری اجتماعی نداشت، اما نوع شغل و تحصیلات با مسوولیت پذیری اجتماعی ارتباط داشتند.در این بین، متغیر اعتماد اجتماعی، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری را بر مسوولیت پذیری اجتماعی به میزان 291/0 داشته است.
    کلیدواژگان: مسوولیت پذیری اجتماعی، عام گرایی، اعتماد اجتماعی، شهروند، مسوولیت پذیری فرهنگی
  • سروش فتحی، طاهره میرساردو، حسین بهرامی ثابت صفحات 135-166
    مشارکت و روش عضویت و همکاری اعضای جامعه در فعالیت های دسته جمعی و گروهی سازمان یافته برای رسیدن به اهداف بلند توسعه ی درونزا، امری است حیاتی و بسیار مهم، بنابراین دستیابی به این مهم تحت تاثیر عوامل متعددی می باشد. فرهنگ به عنوان بن مایه ی اصلی حوزه های مختلف جامعه، همواره در روند رشد و تکامل برنامه ها (بویژه در حوزه ی توسعه) در ابعاد گوناگون تاثیرگذار بوده است. تحقیق حاضر در پی بررسی تاثیر فرهنگ توسعه بر مشارکت اجتماعی است. فرضیه های تحقیق با توجه به رویکرد غالب کارکردی ساختی که ارتباط نزدیکی با مشارکت اجتماعی داشته اند، استخراج شده و با داده هایی که از روش پیمایشی به دست آمده اند، مورد آزمون قرار گرفته اند. جامعه ی آماری تحقیق، ساکنان سه منطقه ی یک(مرفه نشین)، ده(متوسط نشین) و بیست (پایین نشین) تهران در نظر گرفته شده است. حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران برای هر منطقه 100 نفر(جمعا 300 نفر) در نظر گرفته شده که به شیوه ی نمونه گیری خوشه ایو در درون آن به صورت نمونه گیری سهمیه ای، انتخاب شدند. یافته های تحقیق وجود رابطه ی معنادار بین فرهنگ توسعه و مولفه های آن با مشارکت اجتماعی شهروندان را تایید می کند(397/0= r). نتایج تحقیق نشان داد برخورداری از فرهنگ متعالی بهترین پیش بینی کننده برای مشارکت اجتماعی است و در نهایت با میزان همبستگی بالایی که بین متغیرها وجود داشته، مشخص شد که با افزایش متغیر فرهنگ توسعه، مشارکت اجتماعی افزایش می یابد؛ بنابراین طبق داده های به دست آمده، افرادی که دارای ابعاد مختلف اعتماد، اعتقاد به توسعه و برخوردار از فرهنگ متعالی هستند، معمولا در مشارکت های اجتماعی جامعه پذیرتر و مشتاق تر از دیگران هستند.
    کلیدواژگان: مشارکت اجتماعی، فرهنگ توسعه، اعتماد اجتماعی، فرهنگ متعالی، اعتقاد به توسعه
  • علی اصغر مهاجرانی، زهرا روستا صفحات 167-194
    شهرهای تنکابن و رامسر از شهرهای ساحلی شمال کشور هستند که مهاجرت معکوس در آنها جریان دارد. پژوهش حاضر به تاثیر مهاجرت معکوس بر توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در روستاهای شهرستانهای تنکابن و رامسر می پردازد. روش تحقیق توصیفی، پیمایشی است و از روش اسنادی (کتابخانه ای) نیز استفاده شده است. نظریات غالب در تحقیق عبارتند از: نظریه ی کارکردگرایی و نظریه ی چرخه ی حیات. دو شیوه ی نمونه گیری در این تحقیق با توجه به وجود 2 نمونه ی آماری وجود دارد. نمونه گیری سهمیه ای با روش توزیع اتفاقی بین 370 نفر از مهاجران به روستا توسط پرسشنامه ی شماره ی 1 و یک روش نمونه گیری هدفمند با روش توزیع گلوله ی برفی با پرسشنامه شماره2 بین همان 370 نفر مهاجر به روستا و هم 93 نفر از ساکنان روستایی که دارای مقام دولتی و محلی در روستا بوده اند انجام شد و در نهایت نتایج به دست آمده با هم مقایسه شده است.
    برای آزمون متغیرهای پژوهش از آماره های متناسب در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از وجود تاثیر مثبت و معنادار مهاجرت معکوس بر توسعه ی اقتصادی-اجتماعی و سیاسی و تاثیر منفی و معنادار مهاجرت معکوس بر توسعه ی فرهنگی است. مولفه ی کارکرد اقتصادی با بار عاملی 74/0 دارای بیشترین تاثیر، همچنین مولفه کارکرد اجتماعی با بار عاملی 73/0، مولفه ی کارکرد سیاسی با بار عاملی 70/0 و مولفه ی کارکرد منفی فرهنگی با بار عاملی 65/0، رتبه های بعدی میزان تاثیر در مولفه ی مهاجرت معکوس را دارند. در عین حال با مقایسه ی دیدگاه ساکنان روستا و مهاجران و مقایسه ی پرسشنامه شماره ی 1 و 2 پاسخهای بسیار شبیه و یکسانی به دست آمد.
    کلیدواژگان: مهاجرت معکوس، توسعه ی اقتصادی، توسعه ی اجتماعی، توسعه ی فرهنگی، توسعه ی سیاسی
|
  • Pages 1-26
    In the present era، with globalization and rapid changes in the economy of cities such as Shanghai، Hong Kong، and Tokyo etc. the new concept of «great city» is emerging in the area of urban studies. This concept is in direct competition with Old World cities (like New York، London and Paris) and attracted the attention of many scholars. Accordingly، the subject of this study is to compare the great city with global city. For this purpose، at first، the concept of globalization and its characterization is presented from the perspective of scholars such as Sassen، Friedman، Short and Castells. Then the concept of great city، its characteristics and similarities and differences with these two concepts is highlighted. Therefore، this paper tries to find answers to this basic question: what differences and similarities are there between the great city and global city? In the course of finding a scientific answer to the above question، results obtained with the use of the documentary method show that a great city is one which is based on sustainable development model، with an emphasis on urban governance having economical، social capitals and strong environments which aims to get endogenous development، while the theory of global city focuses on the exogenous development model and lacks the objective measures، local based procedure and a balanced developing approach. That is why the global world intensifies the polarization and worsens the environmental crises.
    Keywords: global City, Great City, local sustainable development, polarization
  • Pages 27-54
    Educational and cultural facilities are among the key factors contributing to the development of knowledge and culture in cities. A sociological study of the issue among women is highly important in Iran due to women’s role in society and certain cultural considerations in our society. The present study sets to investigate the extent to which women use educational-cultural centers in the city of Shiraz. The research population consisted of all women living in Shiraz. The data were collected from 600 women using a questionnaire. The results showed that the majority of women used these centers to ‘an average extent’ (34. 8%) while a minority of them reported frequent use of such centers to ‘a great extent’ (5. 2%). The results of ranking educational-cultural centers in terms of use revealed that the subjects preferred movie theaters، libraries، cultural centers، galleries and amphitheaters، respectively، in terms of priority.
    Keywords: Women, Educational centers, Cultural centers, Shiraz
  • Pages 55-82
    Social class structure as the most impressive social group has wide ranging effects on social relationships and the development of social trends. It is too difficult to clarify different aspects of sociological issues of a society without considering the interferences of this variable. Iran’s social class had witnessed considerable changes during the course the years and that is what this research takes into consideration; Oil and its revenues have contributed significantly to it. This paper aims to study social class transformations during the period of (1961 – 1913) in Iran and also to explore its diverse aspects. Many studies have examined class structure in Iran; yet، there have been few quantitative investigations about it. In order to provide a realistic quantitatively-oriented overview of the class structure and to show the social class chanes during the period، all census data of Statistical Center of Iran have been used. Theoretically، this study relies on Thompson، Wright، and Giddens viewpoints; and Nomani and Behdad’s method in their worthwhile study over the class structure in Iran was also utilized. In this study workforce has been divided into four classes; bourgeois class – petty bourgeois class - working class - middle class. Findings show that numerically petty bourgeois class continuously was above all other classes; and middle class had the most improvement during the time; these signs aren’t fair for the forces of production and its progress.
    Keywords: class structure, bourgeois class, petty bourgeois class, working class, middle class
  • Pages 83-108
    The purpose of this study is the development of a theoretical framework and paradigm model of boys'' personal construct of their interpersonal fights in the context of their neighbourhoods. In this regard، qualitative methodology and grounded theory have been used. The participants were 18 Shirazi boys (aged 15-18) who have been in Reform schools for interpersonal fights and were selected through purposive and criterion sampling techniques. For the construction of the theoretical framework and paradigmatic model، through 3 coding procedures، more than 50 concepts، 13 sub categories and one central category named «being bully for coping with life situations in neighborhoods» were extracted. The extracted theoretical framework outlined that boys in disadventaged social space of their neighborhood have been repeatedly exposes to different fights. These exposures desensitize and legitimize fights and leads boys to think that they may be victim of fights. Therefore fear of victimization and prediction of victimization lead them to choose essential solution. So commitment to fight is the most favorite and inevitable strategy for personal and family problem solving that is available to downtown neighborhood boys. They present and show a huge and big fight with victory that not only solves their problems but also obtaining a bully identity (Ghompoz) prevents future probable threats. Thus، in boys'' perspective، getting a bully identity in these neighborhoods is an essential way for the continuation of life that causes damage reduction and finally leads to security for them and their significant others against victimization.
    Keywords: bully identity, neighborhood fights, Shiraz, Grounded theory
  • Pages 109-134
    This research aims to study the social responsibility of the residents of the city of Bandar Abbas and find out the social and cultural factors that affect it. Theoretical framework of the research was developed by using the theories of Durkheim، Parsons، Bourdieu، Putnam، and pZtumka. The Method of research was survey and the data collection tool was a questionnaire. The research population consisted of all the people of Bandar Abbas (18 and older) of which 384 individuals were selected using a cluster sampling method. Findings of the study indicate that social responsibility of Bandar Abbas people is 61/6 which is above the medium. The level of responsibility in economic، political، social، cultural and environmental domains is different. The lowest level of responsibility of Bandar Abbas people is political. Statistical analysis confirms the main research hypothesis and shows a meaningful relationship between the main independent variables - universalism 0/235، social trust0/261، religiosity 0/246 - with social responsibility. Among the components of socio -economic status، the income has no relations with responsibility، but the kind of jobs and education were associated with social responsibility. However، social trust variable had the maximum explanation power of social responsibility.
    Keywords: social responsibility, universalism, social trust, citizenship, cultural responsibility
  • Pages 135-166
    The participation، membership، and cooperation of the members of a society in organized collective and group activities is essential for the attainment of long-term indigenous development، which has numerous prerequisites. Culture، as the essence of society''s different domains، has always been influential the development of soeiteis. This article aims to study the relationship between development culture on social participation. The theoretical framework of the study was provided by structural-functionalism which has close affinity with social participation. The research method was survey and the research population consisted of all the residents of districts 1، 10، and 20 of the city of Tehran of which، using Cochran''s formula، 300 (100 of each district) individuals were selected as the sample through cluster sampling. The results showed that the components of development culture (belief in development، high culture) was signigicantly (r=0/397) related to social participation.
    Keywords: development culture, belief in development, high culture, social participation
  • Pages 167-194
    Tonekabon and Ramsar are northern coastal cities of Iran، which have witnessed reverse migration flows. The aim of the present study is to investigate the economic، social، political and cultural consequences of reverse migration on the villages of Ramsar and Tonekabon. The theoretical framework was made use of functionalism and life cycle theory. The research method was survey and two types of sampling methods were used. A quota sampling distributed questionnaires randomly among 370 villagers to assess their status before and after migrating to the village، and a purposive sampling method used the snowball technique to distribute a questionnaire among those same 370 people plus 93 rural residents in the village who hold community and government offices. Results indicated a significant and positive relationship between reverse migration and economic، social، and political development. Reverse migrant، however، had a significant but negative impact on the cultural development of the villages. Factor loadings associated with the reverse migration indicated that positive economic performance had the highest impact factor (0/74) with reverse migration.
    Keywords: Reverse migration, economic development, social development, cultural development, political development