فهرست مطالب

فصلنامه فیزیولوژی ورزشی
پیاپی 13 (بهار 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/03/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • منصور صالحی، علی احمد علی پور، سید مجتبی محدث صفحات 13-22
    عملکرد ورزشی ویژگی پیچیده ای است که از ژنتیک افراد و عواملی مانند تغذی ه و تمرین متاثر می شود. عوامل ژنتیکی دامنه گسترده ای از تنوع ویژگی های مناسب برای ورزش را تعیین می ک ن ند. ژ ن ACTN-3، پروتئین آلفا آکتینین-3 را کد می کند. این پروتئین قسمتی از دستگاه انقباضی را در فیبرهای عضلانی تشکیل می دهد. هدف از این تحقیق، بررسی پلی مورفیسم ژن ACTN-3 در ورزشکاران نخبه ایرانی و مقایسه آن با گروه کنترل بود. 148 ورزشکار عضو تیم ملی و 175 غیرورزشکار به عنوان گروه کنترل مقایسه شدند. روش های به کاررفته در این پژوهش شامل نمونه گیری خونی، استخراج DNA نمونه های خونی و روش های PCR، RFLP برای تعیین پلی مورفیسم ژن یادشده بود. آزمون آماری کای مربع برای مقایسه سه نوع ژنوتیپ RR، RX، XX در گروه های تحقیق استفاده شد. اختلاف معنی داری در نوع ژنوتیپ گروه کنترل و ورزشکاران مشاهده نشد P=0.61)). اختلاف نوع ژنوتیپ ورزشکاران رشته های مختلف نیز معنی دار نبود P=0.77)). نتایج این تحقیق در مجموع نشان داد که تفاوت معنی داری در وضعیت ژنوتیپ ژن ACTN3 بین دو گروه ورزشکار و کنترل وجود ندارد، بنابراین پلی مورفیسم این ژن را نمی توان عامل تعیین کننده ای در عملکرد ورزشکاران ایرانی دانست.
    کلیدواژگان: ACTN3، پلی مورفیسم، ورزشکار
  • رضا نوری، فرهاد رحمانی نیا، ارسلان دمیرچی صفحات 23-32
    تحقیقات نشان داده اند که کاهش سطوح هورمون جنسی متصل به گلوبولین (SHBG)، ممکن است خطر ابتلا به سرطان پستان و بازرخداد آن را در زنان یائسه افزایش دهد. هدف این پژوهش بررسی اثر 15 هفته فعالیت ورزشی ترکیبی بر سطوح SHBG در زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان بود. به این منظور 29 زن یائسه مبتلا به سرطان پستان به دو گروه تجربی (میانگین سن 21/6 ± 14/57 سال) و کنترل (میانگین سن 43/6 ± 33/57 سال) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 15 هفته، هر هفته 4 جلسه (2 جلسه پیاده روی و 2 جلسه تمرین مقاومتی) به فعالیت ورزشی پرداختند. در این مدت گروه کنترل در هیچ برنامه فعالیت ورزشی یا بدنی شرکت نکردند. وزن بدن، BMI، WHR و سطوح سرمی SHBG پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA)انجام گرفت (05/0 p £). یافته های پژوهش حاضر حاکی از اثر معنی دار فعالیت ورزشی ترکیبی بر وزن بدن، BMI و سطوح سرمی SHBG زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان بود (05/0 p<). در گروه تجربی، پس از 15 هفته، وزن بدن و BMI به طور معنی دار کاهش و سطوح سرمی SHBG به طور معنی دار افزایش یافته بود. ازآنجا که افزایش سطوح سرمی یا پلاسمایی SHBG، خطر ابتلا به سرطان پستان و یا بازرخداد آن را کاهش می دهد، فعالیت ورزشی ترکیبی همزمان با درمان سرطان پستان ممکن است با افزایش سطوح SHBG خطر بازرخداد آن را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: فعالیت ورزشی ترکیبی، سرطان پستان، هورمون جنسی متصل به گلوبولین
  • اعظم ملانوری، سید علیرضا حسینی کاخکی صفحات 33-46
    PYY، پپتید روده ای است که در تنظیم دریافت غذا نقش اساسی دارد. با این حال تغییرات PYY و رابطه آن با احساس سیری پس از سازگاری با تمرینات هوازی ناشناخته است. هدف این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر احساس سیری و مقدار PYY پلاسمای زمان استراحت و ناشی از ورزش وامانده ساز بود. 23 مرد (میانگین سنی12/2 ± 58/19 سال، میانگین شاخص توده بدنی 7/2 ± 63/21 کیلوگرم بر متر مربع، میانگین وزن 46/6 ± 86/64 کیلوگرم) به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی-های گروه تجربی تمرینات هوازی را با شدت 85-60درصد حداکثر ضربان قلب به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. 72 ساعت پیش و پس از هشت هفته تمرینات هوازی، جلسه ورزش وامانده ساز انجام گرفت. چهار مرحله خونگیری در حالت غیرناشتا، پیش و پس از ورزش وامانده ساز انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که تمرینات هوازی بر مقادیر PYY پلاسما (71/0=P) و احساس سیری زمان استراحت و ناشی از ورزش وامانده ساز (55/0=P) اثر معناداری نداشت و سبب کاهش معنادار مقادیر لاکتات ناشی از ورزش وامانده ساز شد. عدم تغییر وزن بدن و عدم ایجاد تعادل منفی چشمگیر، از دلایل احتمالی عدم تغییر PYY و احساس سیری در اثر تمرینات هوازی است. به نظر می رسد برای تغییر احساس سیری و PYY حجم و شدت تمرینات باید زیاد باشد و این دو شاخص ثبات زیادی دارند.
    کلیدواژگان: PYY، احساس سیری، تمرینات هوازی، ورزش وامانده ساز
  • میترا عزیزی، سحر رزمجو، حمید رجبی صفحات 47-62
    هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه شاخص های التهابی (TNF-، IL-6)، اکسایشی (MDA) و آسیب عضلانی پس از تمرینات سنگین شنا و مصرف مکمل های ویتامینی معدنی در دختران شناگر نخبه بود. 24 دختر شناگر نخبه، داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تجربی (مکمل ویتامینی معدنی) و یک گروه کنترل (دارونما) تقسیم شدند. هر دو گروه در برنامه تمرین شنای یک ماهه (3 بار در هفته) شرکت و در هر جلسه حدود 5/3 تا 4 کیلومتر شنا کردند. شناگران روزانه یک عدد قرص همراه غذایشان مصرف می کردند. نمونه خونی قبل و پس از دوره تمرین برای ارزیابی سیتوکین های التهابی (TNF-a) فاکتور نکروزدهنده توموری آلفا، (IL-6) اینترلوکین 6 و (MDA) مالون دی آلدئید و شاخص های آسیب عضلانی (کراتین کیناز، آسپارتات آمینوترانسفراز، میوگلوبین، لاکتات دهیدروژناز) گرفته شد. رکورد شنای 100 متر کرال سینه نیز قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. از آزمون آماری تی همبسته و مستقل برای ارزیابی داده ها استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که مقدار سیتوکین های التهابی در گروهی که مکمل ویتامینی معدنی مصرف می کردند، کاهش یافت (04/0= P). مقدار MDA نیز در این گروه کاهش یافت، اما این کاهش معنی دار نبود. در مقایسه بین گروهی نیز تغییر معنی داری مشاهده نشد. برخی از شاخص های آسیب عضلانی مانند کراتین کیناز (CK) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) در گروه مکمل کاهش یافت (به ترتیب 011/0= P، 04/0= P)، اما در مقایسه بین گروهی، فقط CK تغییر معنی دار داشت (021/0= P). عملکرد شناگران (بین گروهی و درون گروهی) نیز تغییر معنی داری نداشت. براساس یافته های تحقیق، فشار اکسایشی (ROS) در تولید سیتوکین های التهابی ناشی از ورزش موثر است. در مقابل مصرف مکمل های آنتی اکسیدانی نقش موثری در کاهش تولید سیتوکین های ناشی از ورزش دارد.
    کلیدواژگان: شاخص های التهابی، آسیب عضلانی، اکسایشی، ویتامین معدنی، تمرینات سنگین
  • مریم نورشاهی، محمد حسنوند عموزاده، سجاد احمدی زاد صفحات 63-76
    هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر مصرف مکمل گلیسرولی پس از کاهش سریع وزن به بازگشت حجم پلاسما، درصد جذب آب و توان هوازی بود. 9 کشتی گیر داوطلب (میانگین سنی6/1±20 سال، وزن 5/1 ±6 5 کیلوگرم و قد 9/3± 171 سانتی متر) انتخاب شدند. آزمودنی های این پژوهش طی سه هفته متوالی و با آرایش تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. آزمودنی ها با استفاده از سونا به مقدار 3 درصد وزن بدن آب زدایی داشتند، سپس با استفاده از یکی از سه نوع محلول الف) الکترولیت کربوهیدرات؛ ب) الکترولیت – کربوهیدرات – گلیسرول و ج) آب، 130 درصد مایع از دست رفته آبگیری شدند. حجم پلاسما، درصد جذب آب و توان هوازی (آزمون بالک)، 30 دقیقه پیش از آب زدایی،30 دقیقه پس از آب زدایی و 16 ساعت پس از آب زدایی اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در مرحله آب زدایی نتایج نشان داد حجم پلاسما و توان هوازی در هر سه گروه گلیسرول، الکترولیت و کنترل به ترتیب 13 و 8 درصد کاهش یافت(0 5 /0> p). در مرحله آبگیری، حجم پلاسما درگروه گلیسرول- الکترولیت-کربوهیدرات 13درصد، در گروه الکترولیت 11درصد و در گروه کنترل 7درصد به طور معنی داری افزایش یافت. توان هوازی درگروه آبگیری با محلول گلیسرول- الکترولیت - کربوهیدرات نسبت به دو گروه دیگر و درصد جذب آب نیز درگروه گلیسرول- الکترولیت-کربوهیدرات 69درصد، در گروه الکترولیت 5 7درصد و در گروه کنترل 5 0درصد به طور معنی داری افزایش یافت(5./0 > p). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که آب زدایی، بر عوامل فیزیولوژیکی و عملکردی ورزشکاران تاثیر منفی دارد. مصرف مکمل گلیسرول- الکترولیت-کربوهیدرات ممکن است موجب افزایش حجم پلاسما، افزایش جذب مایع و توان هوازی به سطح قبل از آب زدایی شود.
    کلیدواژگان: آب زدایی، آبگیری مجدد، الکترولیت، کربوهیدرات، گلیسرول، کشتی گیران
  • لیلا صاریخان خلجانی، رامین امیرساسان، وحید ساری صراف صفحات 77-88
    سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS)، یکی از بیماری های زنان در سنین باروری است. متاسفانه تحقیقات دقیق و کاملی درباره تاثیر عوامل مختلف از جمله فعالیت ورزشی بر این بیماری انجام نگرفته، از این رو بررسی های بیشتر در مورد چگونگی تاثیر و نوع برنامه های تمرینی و حد بهبود تحت تاثیر تمرین بدنی، ضروری است. پژوهش حاضر در راستای تعیین تاثیر تمرین هوازی منتخب بر هورمون های LH و FSH و ریخت شناسی تخمدان های پلی کیستیک در زنان مبتلا به PCOS انجام گرفت. به همین منظور 12 زن مبتلا به PCOS) میانگین سنی 3 ± 22 سال، متوسط BMI 24/5 ± 26/89 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین VO2max برابر81/4 ± 28/60میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) در این تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرینی منتخب شامل 12 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 75-70 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه بود. برنامه گرم کردن و سرد کردن به صورت 10 دقیقه حرکات کششی و 5 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. سونوگرافی و نمونه گیری یک روز پیش از آغاز تمرینات و یک روز پس از پایان دوره تمرینی انجام گرفت. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری t - همبسته بررسی شد. یافته ها حاکی از تغییرات معنی دار در کاهش هورمون لوتئینی و حجم تخمدان های راست و چپ و عدم تغییر معنی دار در هورمون محرک فولیکولی و نسبت LH/FSH و نیز افزایش چشمگیر و معنی دار VO2max بود. نتایج نشان می دهد که ورزش هوازی سبب کاهش سطح هورمون LH و حجم تخمدان ها شده است، بنابراین می توان آن را به عنوان یکی از راهکارهای بدون هزینه در کاهش عوارض و علائم بیماری PCOS پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: تمرینات هوازی، سندروم تخمدان پلیکیستیک، ریختشناسی تخمدان، هورمونهای گونادوتروپین، VO2max
  • فرهاد دریانوش، خدیجه حسین زاده، مسعود حقیقی صفحات 89-108
    کوفتگی عضلانی تاخیری، اغلب پس از تمرینات ناآشنا رخ می دهد و موجب دور شدن ورزشکار یا فرد مبتدی از ورزش می شود. دستیابی به روشی آسان و بی ضرر برای پیشگیری از این عارضه یا درمان آن، از دغدغه های مربیان و ورزشکاران است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت عصاره زنجبیل بر کوفتگی عضلانی تاخیری پس از تمرینات برون گرا در دختران دانشجوی غیر ورزشکار بود. به این منظور، 45 دانشجوی دختر غیرورزشکار با میانگین سن 48/2 ± 02/22 سال، میانگین قد67/5 ± 3/159سانتی متر، میانگین وزن 8 ± 14/57 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدن (BMI) 99/2 ± 55/22 کیلوگرم بر مترمربع از میان داوطلبان به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه، شامل گروه تجربی اول (مصرف زنجبیل، یک ساعت پیش از آغاز تمرین)، گروه تجربی دوم (مصرف زنجبیل بی درنگ پس از پایان تمرین) و گروه کنترل (دارونما) تقسیم شدند. پروتکل تمرین به شکل 20 دقیقه پله زدن با شدت 15 گام در دقیقه در چهار مرحله پنج دقیقه ای و یک دقیقه استراحت بعد از هر مرحله در نظر گرفته شد. نمونه های خونی، به منظور سنجش مقادیر اینترلوکین-6 (IL-6) و کراتین کیناز (CK) در زمان های پیش از آغاز آزمون و 1، 24 و 48 ساعت پس از پایان آزمون اندازه گیری شد. علاوه بر نمونه خونی، شدت احساس درد عضلانی نیز در زمان های یادشده اندازه گیری شد. نتایج نشان داد در تغییرات IL-6 بین سه گروه دارونما، گروه تجربی اول و دوم تفاوت معنی داری وجود دارد) 04/0. (P= همچنین مشخص شد تفاوت معنی داری در تغییرات CK در بین سه گروه وجود دارد) 01/0 (P= و این تفاوت تنها بین گروه کنترل با گروه های دیگر معنی دار بود) 032/0. (P= از طرف دیگر مصرف زنجبیل، قبل و بعد از تمرین، هیچ تاثیر معنی داری بر احساس درد در عضلات نداشت) 12/0. (P= با توجه به یافته های این پژوهش شاید بتوان گفت به منظور جلوگیری از افزایش سطوح IL-6 و CK، مصرف زنجبیل قبل از اجرای فعالیت ورزشی (پیشگیری) نسبت به مصرف آن پس از فعالیت ورزشی (درمان) سودمند است.
    کلیدواژگان: کوفتگی عضلانی تاخیری، تمرین برون گرا، زنجبیل، اینترلوکین شش، کراتین کیناز، درد عضلانی