فهرست مطالب

نشریه اقتصاد و الگوسازی
پیاپی 9 (بهار 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/03/30
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمدناصر شرافت جهرمی، رسام مشرفی صفحات 1-41
    بخش صنایع و معادن یکی از بخش های مهم اقتصادی کشور است. در سال 1386 بیش از 23 درصد کل مصرف انرژی در کشور توسط این بخش مصرف شده و تولید در این بخش به نهاده انرژی وابسته است. به همین دلیل افزایش قیمت انرژی از یک سو به طور بالقوه می تواند باعث نوسانات تولیدی در این بخش شود و از سوی دیگر کاهش تقاضای انرژی در این بخش می تواند بخشی از اهداف سیاستگذار را از اجرای افزایش قیمت که کاهش مصرف می باشد، تامین نماید. در این مقاله پس از تخمین تقاضای انرژی در بخش صنایع و معادن بر اساس روش دو مرحله ای در قالب یک مدل سیستمی به شبیه سازی مصرف انرژی بخش صنایع و معادن بر اثر سیاست افزایش قیمت انرژی پرداخته شده است. در این مدل سیستمی اثرات همزمان افزایش قیمت انرژی بر مصرف انرژی در بخش صنایع و معادن، بر قیمت عمومی کالاها و بر ارزش افزوده بخش صنایع و معادن شبیه سازی شده است. بر اساس نتایج شبیه سازی مشاهده می شود که افزایش قیمت انرژی در قالب طرح هدفمندی یارانه ها می تواند به طور نسبی باعث کاهش مصرف انرژی در بخش صنایع و معادن شود. البته افزایش قیمت حامل های انرژی باعث شکل گیری تورم و خنثی شدن بخشی از افزایش اولیه قیمت انرژی نیز می شود، اما اثر تورمی مستقیم اجرای طرح به حدی نیست که خنثی کننده اثر کاهش تقاضا برای نهاده های انرژی در بخش صنایع و معادن باشد؛ اما اگر در زمان اجرای سیاست افزایش نرخ حامل های انرژی، چرخه های تورمی ثانویه ای از جهت افزایش نرخ ارز و رشد نقدینگی پدید آید می تواند دستاوردهای کاهشی در مصرف انرژی را در بلندمدت خنثی نماید و تنها نتیجه اجرای سیاست افزایش نرخ حامل های انرژی، افزایش تورم باشد.
    کلیدواژگان: بخش صنعت و معدن، تقاضای انرژی، تخمین تقاضای دومرحله ای، شبیه سازی، قیمت انرژی
  • حمید ابریشمی، اکبر کمیجانی، مهدی اکبری، غزاله حسینی حبشی صفحات 42-66
    در این مقاله، به پیش بینی ورشکستگی شرکت ها با استفاده از سامانه خبره تلفیقی پرداخته شده است. عوامل موثر بر ورشکستگی و میزان تاثیر آنها تحت عنوان قواعدی در سامانه مبتنی بر پایگاه قواعد ذخیره شده و به همراه نسبت های مالی شرکت ها به عنوان ورودی شبکه عصبی در نظر گرفته می شوند. تاثیر هر یک از این عوامل بر نسبت سرمایه/ سود (یا زیان انباشته) بررسی گردید تا تاثیر شوک های برونزا بر ورشکستگی مشخص شود. به این ترتیب نرخ تغییر این متغیر به همراه چهار نسبت مالی ذکر شده، به عنوان ورودی های شبکه عصبی لحاظ گردید. مقایسه نتایج استخراجی حاصل از سامانه خبره نشان داد که این روش به صورت معناداری دقت شبکه عصبی را در پیش بینی بهبود می بخشد. به خصوص در سال های 84 و 85 که به دلیل اجرای سیاست های شفاف سازی، آمار شرکت های ورشکسته بالا بود، این تفاوت معنادارتر می باشد. به این ترتیب تمامی فرضیه های پژوهش، مبنی بر بالاتر بودن دقت سامانه خبره تلفیقی نسبت به شبکه عصبی در پیش بینی ورشکستگی شرکت ها تایید شد.
    کلیدواژگان: ورشکستگی، سامانه خبره تلفیقی، سامانه مبتنی بر پایگاه قواعد، شبکه عصبی GMDH
  • فرهاد دژپسند، مصطفی نصراصفهانی صفحات 68-92
    به دلیل وجود رابطه مستقیم بین کیفیت زندگی و درآمد، برخورداری از رشد اقتصادی همواره یکی از اهداف ملل مختلف بوده است. از میان عوامل تاثیرگذار بر رشد اقتصادی کشورها به نقش دولت توجه ویژه ای می شود. میزان دخالت های بودجه ای دولت در اقتصاد را با شاخص اندازه دولت نمایش می دهند. بنابراین در این مقاله چهار نوع شاخص اندازه دولت یعنی اندازه دولت بر مبنای مخارج کل دولت، مخارج جاری دولت، مخارج عمرانی دولت و مخارج جبران خدمات کارکنان، ملاک قرار گرفته است. برای بررسی اثر اندازه دولت بر رشد اقتصادی از روش اقتصادسنجی پنل آستانه ای و داده های سال های 2000 تا2010 استفاده شده است. اینکه منبع اصلی تامین بودجه دولت از مالیات باشد یا از منابعی طبیعی مانند نفت، انتظار می رود که اثر حجم مشخصی از دخالت های بودجه ای بر رشد اقتصادی را به شدت متاثر کند. بنابراین دو گروه کشورهای با بودجه برمبنای نفت و بر مبنای مالیات، بررسی و باهم مقایسه می شوند: کشورهای عضو اپک و کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی(OECD). به منظور درنظرگرفتن تفاوت های بین کشوری در هرگروه از کشورها متغیر آستانه ای با توجه به سابقه کشورها استاندارد شده است. این کار نه تنها خللی در مدل وارد نمی کند(چراکه متغیر آستانه ای در روش آستانه ای اساسا وارد مدل نمی شود)، بلکه باعث افزایش دقت نتایج وقتی که داده های تلفیقی به کارمی روند می شود. با توجه به اینکه این روش برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفته وهنوز حواشی آن در ادبیات بحث نشده است کار به هر دو روش استانداردسازی متغیرآستانه ای و معمولی(بدون استاندارد سازی) انجام و نتایج مقایسه می شوند. نتایج برای انواع مختلف مخارج دولت، وجود دو رژیم را تایید می کند و به این توصیه سیاستی می انجامد که کشورهای اپک در راستای افزایش نرخ رشد اقتصادی و با فرض ثبات سایر شرایط باید مخارج کل و عمرانی خود را افزایش دهد، ولی مخارج جاری خود را در حد فعلی نگه دارند. در مورد کشورهای OECD، بالعکس انواع مخارج از حدآستانه ای بهینه بسیار فاصله دارد و باید کاهش یابند به جز در مورد مخارج جاری که حدآستانه ای 19 درصد به عنوان نقطه بهینه معرفی می شود. در مورد مخارج جبران خدمات کارکنان در هردوگروه رابطه ای مثبت با رشد تایید می شود.
    کلیدواژگان: رشد اقتصادی، اندازه دولت، رگرسیون پنل آستانه ای، استانداردسازی متغیرآستانه ای
  • محمد نبی شهیکی تاش، باقر درویشی صفحات 94-121
    در مطالعات کاربردی علاوه بر تقاضای سیستمی غیر دیفرانسیلی، مجموعه ای از توابع سیستمی دیفرانسیلی نیز وجود دارند که از آنها برای بررسی نحوه تخصیص بودجه خانوار در سبد کالاهای مصرفی استفاده می شود. این نوع توابع از تابع مطلوبیت خاصی استخراج نمی شوند بلکه براساس نظریه تقاضا به گونه ای طراحی شده اند که اگر محدودیت های نظری تقاضا بر آنها اعمال شوند یک سیستم کامل از معادلات تقاضا به وجود خواهد آمد. در این مقاله با معرفی انواع رویکردهای تابع تقاضای دیفرانسیلی، تلاش شده با اعمال قیود کلاسیک تقاضا، ارزیابی از الگوی تخصیصی خانوارهای ایرانی ارایه گردد. یافته های این پژوهش موید آن است که در سال 1387 گروه مربوط به« حمل و نقل» دارای کشش قیمتی 76/0- بوده که در بین کشش های قیمتی گروه های مختلف، بیشترین واکنش را نشان می دهد. پس از آن کشش قیمتی خوراک بالا بوده و تقریبا 62/0- است. همچنین کشش درآمدی مسکن بر مبنای مدل رتردام برابر 44/0 است، یعنی آنکه این گروه کالایی به عنوان یک گروه کالایی ضروری بین خانوارهای ایرانی شناخته می شود و با افزایش ده درصد مخارج خانوارهای شهری، مخارج مصرفی گروه مسکن 4/4 درصد افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: الگوی تخصیصی، سیستم تقاضا، رتردام، CBS، NBR و AIDS دیفرانسیلی
  • محمدقلی یوسفی، طاهره کریمی دستنایی صفحات 122-147
    در این مقاله، با استفاده از اطلاعات مربوط به ارزش افزوده و اشتغال 23 شاخه از صنایع مختلف کارخانه ای بر اساس کدهای بین المللی ISIC دو رقمی طی دوره زمانی سال های 1388-1374 میزان ایجاد و تخریب شغل و همچنین اثرات ساختاری ایستا پویا و ثابت تخمین زده شده است. نتیجهحاکی از آن است که نرخ رشد تغییرات ساختاری طی دوره زمانی 88- 1374بسیار پایین بوده، اما سرعت تغییرات ساختاری ابتدا در دوره های مختلف زمانی بین سال های 1382-1374 فزاینده بوده، اما از دوره زمانی سال های 1385-1382 به بعد این روند معکوس شده است. معکوس شدن روند تغییرات ساختاری اشتغال بدین معناست که سهم فزاینده ای از شاغلان از صنایع پیشرو و با رشد بهره وری بالا به سمت صنایع رو به رکود و افول انتقال یافته اند.
    کلیدواژگان: تغییرات ساختاری ایستا، پویا و ثابت، ایجاد و تخریب شغل، صنایع کارخانه ای ایران
  • مجید آقایی، علی قنبری، لطفعلی عاقلی، حسین صادقی صفحات 148-185
    پبا توجه به اینکه امروزه مصرف انرژی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل موثر بر رشد اقتصادی، می تواند نقش قابل توجهی در توسعه اقتصادییک کشور ایفا کند،در این مقاله بر آن شدیم تا ضمن مقایسه تطبیقی رشد و توسعه در استان های ایران، به بررسی و برآورد کمی تاثیر مصرف انرژی بر رشد اقتصادی استان های کشور بپردازیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که آیا اگر افزایش مصرف انرژی در استان ها رخ دهد، رشد اقتصادی را در پی خواهد داشت یا خیر؟ به منظور تعیین این رابطه، با استفاده از نظریات اقتصادی و با تکیه بر مدل تصحیح خطای پانل(PECM) و آزمون های هم انباشتگی و علیت پانل، رابطه میان مصرف انرژی و رشد اقتصادی در سه گروه استان های کشور (شامل استان های توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته) را طی دوره زمانی 1381-1389 مورد آزمون و بررسی قرار دادیم. برآورد ضرایب بلندمدت در این مطالعه با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS) و برآورد ضرایب کوتاه مدت و روابط علیت با استفاده از روش گروه میانگین ادغام شده (PMG) انجام شده است. نتایج گویای این است که افزایش (کاهش) مصرف انرژی در هر سه گروه استان ها منجر به افزایش (کاهش) رشد اقتصادی در آنها می شود، لذا می توان گفت با توجه به اینکه یک رابطه دو سویه بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی در گروه استان های کشور طی دوره مورد بررسی وجود دارد، فرضیه بازخورد در این پژوهش مورد تایید قرار می گیرد. البته شایان ذکر است که تاثیر مصرف انرژی بر رشد اقتصادی در استان های توسعه یافته بیشتر از دو گروه استان های دیگر بوده و بخشی از شکاف توسعه ای که میان سه گروه مختلف استان ها وجود دارد را می توان بر اساس شکاف موجود در میزان مصرف انرژی آن ها توضیح داد.
    کلیدواژگان: مدل تصحیح خطای پانل، هم انباشتگی پانل، مصرف انرژی، رشد اقتصادی
  • رضا محسنی، سعیده اکبرزاده تبریک، محمد نوده فراهانی، اکرم چرم گر صفحات 186-211
    اوضاع کنونی اقتصاد نیازمند طراحی سیاست های مناسب کنترلی تقاضا جهت دستیابی به اهداف سیاستی در فعالیت های تولیدی مختلف است. از این رو، در این مقاله سعی شده تا با تمرکز بر فعالیت های تولید فرآورده های انرژی و با استفاده از الگوی داده-ستانده به محاسبه ضرایب فزاینده کلان با محاسبه ریشه ها و بردارهای مشخصه (ویژه) پرداخته و سپس تغییرات فعالیت تولید فرآورده های انرژی و تغییرات تولید کل اندازه گیری شود. این روش این امکان را فراهم می سازد که علاوه بر تعیین بخش های مهم و تاثیر گذار اقتصادی، مناسب ترین سیاست های کنترل تقاضا به منظور دستیابی به بیشترین اثر گذاری بر تولید شناسایی شود و بهترین سیاست (یا مجموعه ای از سیاست های) کنترلی تقاضا که منجر به بهبود تولید فعالیت مذکور و تولیدکل می گردد، انتخاب شود.بدین منظور از جدول داده-ستانده سال 1380 بانک مرکزی برای شناسایی مناسب ترین سیاست های کنترلی تقاضا برای فعالیت های تولید فرآورده های انرژی ایران با محاسبه ضرایب فزاینده کلان استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سیاست کنترلی مربوط به سیاست حداکثرکننده تولید کل اقتصاد، یک سیاست مسلط برای افزایش تولید است و ترکیب دو سیاست کنترلی مربوط به سیاست حداکثر کننده تولید کل اقتصاد و سیاست کنترلی مربوط به سیاست حداکثر کننده تولید بخش فرآورده های انرژی به ترتیب با ضرایب عددی 4/0 و 6/0 بیشترین تاثیرگذاری را بر افزایش فعالیت های تولید فرآورده های انرژی اقتصاد ایران دارد.
    کلیدواژگان: فرآورده های انرژی، الگوی داده، ستانده، ریشه های مشخصه، بردارهای مشخصه، ضرایب فزاینده کلان
|
  • Mohammad Naser Sherafat, Rasam Moshrefi Pages 1-41
    The sector of Industries and mines is one of the important sectors of Iran's economy. This sector consumes more than 23% of total energy consumption, and its production is dependant on energy input. Therefore, the policy of increase in energy price decreases the demand of energy as an intended result. However, this policy could have some side effects. In this paper, at first, energy demand in industries and mines sector has been estimated by two stage estimation approachs, and then by estimation of production and price function, a simulation model has been developed. In this simulation model, the effects of increasing energy price on energy consumption and value added in sector of industries and mines have been studied. More ever, the inflationary side effects of changes in energy price have been included. Based on simulation results, increase in the energy price in general could decrease energy consumption in the sector of industries and mines. It should be considered that the inflationary side effects of energy price increase could diminish energy consumption reduction. However, if the policy of increasing energy price, companied with two shocks of devaluation of national currency and liquidity increase, was realized as it was the case in Iran, the secondary inflationary cycle could wipe out the intended energy saving results of energy price policy, Hence, the steady state result of energy price policy could just be inflation.
    Keywords: Industries, Mine Sector, Energy Demand, Two Stage Demand Estimation, Simulation, Energy Price
  • Hamid Abrishami, Akbar Komijani, Mehdi Ahrari, Gazaleh Hosseini Habashi Pages 42-66
    In this research, bankruptcy of companies is predicted using the Hybrid Expert System (HES) approach. Factors affecting bankruptcy and the extent of their impact are saved as rules in a Rule-Based Expert System, and together with financial ratios they are considered as inputs in the GMDH neural networks. The impact of each of these factors on the accumulated profit or loss to capital ratio is evaluated in order to isolate the impact of external shocks on bankruptcy. Variables and the following four financial ratios: Current Ratio, Gross Profit Margin Ratio, Net Profit to Current Debt Ratio and Return of Assets are used as inputs in the GMDH neural networks. The results are compared with those of artificial neural networks for the year of bankruptcy, the preceding year, two years earlier and the average of these three years. In all of these cases, the HES approach produces better outcome than those produced by neural networks. The differences were more marked for 1384 and 1385 when there were large numbers of corporate bankruptcies. Hence the hypothesis of higher accuracy of Expert System compared to neural networks in predicting bankruptcies is confirmed.
    Keywords: Bankruptcy Prediction, Financial Ratios, GMDH Neural Networks, Hybrid Expert System, Genetic Algorithm
  • Farhad Dejpasand, Mostafa Nasr Esfahani Pages 68-92
    Economic growth is one of the most important goals of all societies all over the world. Among the determinants of economic growth rate, the government size has always been of particular interest. Natural resources let governments spend more easily in comparison to tax-based governments. Using panel data models brings talk about regression results more confidently due to more observations availability. In this paper, we apply Ram(1986) model to comparatively examine the effects of different types of government expenditure on economic growth through a panel threshold approach in OECD countries and those of OPEC. To control for cross country differences we use standardized government size as the threshold variable. Since using standardized threshold variable is done for the first time in the world and the implications of such an approach are not discussed in the literature, we used both methods(standardizing or non-standardizing the threshold variable). The data are from valid international organizations such as IMF &Worldbank. The results indicate that the Armey curve exists neither in OECD countries nor in OPEC countries except for current expenditures in OECD countries for which a threshold value of 19 percent is obtained. As a conclusion for this work, government size in OPEC countries can be far larger than it is now. About OECD, the results show that except for current expenditure, government size is far larger than growth rate.
    Keywords: Government Size, Armey Curve, Panel Threshold Regression, Standardization of Threshold Variable
  • Mohammad Nabi Shahiki Tash, Bagher Darvishi Pages 94-121
    This Study investigates consumer demand for goods and survey allocation system in Iran. A complete system demand equation describes how total consumer resources are being allocated over various uses. The allocation is modified in response to changes in the structure of prices. In order to study the response of demand for goods to prices and total expenditure, many differential demand system have been estimated (CBS, NBR, AIDS and Rotterdam).
    Statistical measures indicated that Rotterdam is the best model in comparison with other models (CBS, NBR and AIDS).In this study calculated elasticities from the Rotterdam model with both homogeneity and symmetry assumptions have been used. The result of this paper shows that the expenditure elasticity of “Eating group” is greater than one, and expenditure elasticity of “House group” lesser than one. In other word , the result indicates that, “Eating group” is luxury good and “House group” is necessity good.
    Keywords: Allocation System, Differential Demand System, CBS, NBR, AIDS, Rotterdam
  • Mohammadgholi Yousefi, Tahere Karimi Dastenaei Pages 122-147
    Using data of manufacturing Industries in Iran during 1374-88,to estimate job creation and job destruction and disaggregating static and dynamic effects and within shift effects of industrial structure; we found that no significant structural changes on employment has taken place in Iran’s Manufacturing industries. Using dispersion analysis to study the speed and direction of structural changes ,we found that the speed of structural changes were rapid and on the normal direction up to 1382-85; however, this trend was reversed thereafter up to the period of 1386-88, indicating that there has been exodus of labor from high productive and dynamic industries towards inefficient and declining industries after the threshold time period of 1382-85.
    Keywords: Job Creation, Job Destruction, Static, Dynamic, Within Shift Effects, Structural Changes, Manufacturing Industries
  • Majid Aghaei, Ali Ghanbari, Lotfeali Agheli, Hossein Sadeghi Pages 148-185
    Energy consumption as one of the most important factors in economic growth has a significant role in the economic development. In this study, there was on attempt to estimate the impact of energy consumption on economic growth in Iran's provinces to answer this question: Whether or not an increase in energy consumption lead to economic growth?
    We estimated the relationship between energy consumption and economic growth in tree groups of Iran’s provinces (developed, less developed and undeveloped provinces) using economic theory and based on Panel Error Correction Model and panel cointegration and causality tests in the period of 1381 to 1389.
    Long-run and short-run coefficient estimations have been done using Dynamic Ordinary Least Square and Pooled Mean Group respectively. The results indicate that increasing (decreasing) energy consumption in three kinds of provinces causes an increase (decrease) in economic growth. Thus, we accepted Feedback hypothesis in this study because of the bidirectional relationship between energy consumption and economic growth in Iran’s provinces.
    Moreover, the effect of energy consumption on economic growth in developed provinces is more than two other kinds of provinces, so part of the development gap among three different groups of provinces could be explain by the gap in their energy consumption.
    Keywords: panel Error Correction Model, Panel Cointegration, Energy Consumption, Economic Growth
  • Reza Mohseni, Saeede Akbarzadeh Tabrik, Mohammad Node Farahani, Akram Charmgar Pages 186-211
    The current economic situation requires appropriate policies designed to control the demand for policy purposes in different productive activities. Therefore, this study has tried to focus on the energy product activity and input-output model, macro multiplier through Eigen value has been counted. Then measure the activity change energy production and total production changes, the policy objectives and are calculated. This method makes it possible that in addition to, we can identify appropriate demand management policies in order to achieve the greatest possible impact on producers and choose the best policy (or set of policies) to control the activities of production and demand, leading to improved total production. Therefor, input-output table of SCI in 1380 has been used (final) to identifie for energy product activities through MM approach. The results show that the control policy to a policy of maximizing production economics, a master policy to increase the production and combined control policy to the policy maximizing total output of the economy. Policy control related to politics maximizing production of petroleum products have greatest influence on increasing activities produce energy economy of Iran with coefficients of each 0.4 and 0.6, respectively.
    Keywords: Energy Product, IO Model, Eigen Values, Eigen Vectors, Macro Multiplier