فهرست مطالب

بهبود مدیریت - پیاپی 17 (پاییز 1391)

فصلنامه بهبود مدیریت
پیاپی 17 (پاییز 1391)

  • تاریخ انتشار: 1392/04/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمد دوستار، مصطفی ابراهیم پور ازبری، سید حامد هاشمی صفحه 5
    این مقاله به بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه مدیریت دانش و پنج فرایند اصلی آن شامل کسب، ثبت، خلق، انتقال و کاربرد دانش در دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (استان گیلان) می پردازد. امروزه سازمان ها باید بتوانند دانش مورد نیاز برای نوآوری در محصولات خود و بهبود فرایندهایشان را کسب نمایند، میان کارکنانشان نشر دهند، و در تمامی فعالیت های روزانه خود بکار گیرند. شناخت عوامل اثرگذار بر مدیریت دانش سازمانی از جمله اقدامات اولیه در بکارگیری اثربخش سرمایه های فکری سازمان است. مفهوم سرمایه اجتماعی به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبعی با ارزش اشاره دارد، و با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء می شود. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثر بخشی خود را از دست می دهند و پیمودن راه های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار می گردد. این تحقیق با توجه به اهمیت مدیریت دانش در سازمان ها در پی شناخت عوامل موثر بر اجرای مناسب این راهبرد است. هدف اصلی تحقیق تاثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه مدیریت دانش در دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در استان گیلان است. به علت بزرگ بودن جامعه تحقیق در مرحله گردآوری اطلاعات و توزیع پرسشنامه، از روش نمونه گیری تصادفی گروهی استفاده شده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر الگو معادلات ساختاری است. برای بررسی رابطه بین متغیرها و آزمون فرضیه ها نیز پس از جمع آوری داده ها از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سرمایه اجتماعی تاثیر مثبت و معنی داری بر مدیریت دانش و پنج فرایند اصلی آن دارد.
    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، مدیریت دانش، دانشگاه ها و مراکز آموزشی، اعضای هیات علمی
  • محمود مرادی، علی جمالی، بهناز زنجانی صفحه 32
    در مشاغل عملیاتی و پرخطر، وظایف در شرایطی اجرا می شوند که یک اتفاق، میتواند منجر به جراحت جدی و یا حتی مرگ گردد. با توجه به حساسیت شغلی این افراد، یکی از گام های اساسی برای کاهش صدمات وآسیب های ناشی از شغل، ارزیابی عملکرد و رتبه بندی نیروی انسانی است تا بتوان در رابطه با تناسب یا عدم تناسب فرد و توانایی رسیدگی وی به خطرات و ریسک های مرتبط با شغل قضاوت نمود. سنجش عملکرد شغلی، بازخوردهایی به همراه داردکه مبنایی برای بهبود عملکرد و افزایش اثربخشی فردی وگروهی محسوب می شوند. ارزیابی عملکرد در مشاغل پرخطر، اولا مستلزم شناسایی ابعاد موثر بر عملکرد شغلی و ایجاد الگوی متناسب با ماهیت این مشاغل است و ثانیا باید بر اساس روش هایی صورت پذیرد که نسبت به ریسک/خطرگریزی تصمیم گیرنده حساس باشند. زیرا ماهیت این نوع مشاغل همواره تصمیم های ارزیابان را با درجات مختلف ریسک همراه می سازد که با توجه به نوع شغل، تصمیم گیرنده ممکن است بیشتر ویژگی های خوب نیروی انسانی را مد نظر قرار دهد و یا به علت پایین آوردن درجه ریسک، بیشتر بر اساس ویژگی های نامناسب فرد درباره عملکرد وی قضاوت نماید. بنابراین در پژوهش حاضر، پس از شناسایی معیارها و مولفه های موثر بر عملکرد کارکنان در مشاغل پرخطر، یک الگو ارزیابی عملکرد طراحی و با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، برازش الگو تایید می شود. سپس به منظور بهینه سازی روش ارزیابی عملکرد و رتبه بندی کارکنان در مشاغل پرخطر، با توجه به اهمیت بسیار زیاد درجه خوشبینی و ریسک در تجمیع معیارها، عملگر میانگین وزنی-مرتب شده به عنوان یک روش تصمیم گیری چندمعیاره معرفی می گردد که با ایجاد جواب های متعدد بر اساس میزان ریسک پذیری/ ریسک گریزی تصمیم گیرنده، نتایج دقیق تر و منطقیتری به همراه دارد. درنهایت با استفاده از عملگر مذکور، به رتبه بندی امدادگران شرکت گاز استان گیلان، با توجه به عملکرد یک ساله آنان پرداخته میشود.
    کلیدواژگان: مشاغل عملیاتی، مشاغل پرخطر، ریسک های مرتبط با شغل، ارزیابی عملکرد، ریسک تصمیم گیرنده، میانگین وزنی مرتب شده
  • حمیدرضا فرتوک زاده، جواد وزیری، محمدرضا آذرآیین صفحه 60
    جدای از اثرات بخش دفاعی هر کشور بر یادگیری فناورانه در سطح ملی، تجربیات موفق این بخش در کشور ما درس آموخته های خوبی برای توسعه فناوری در سایر بخش ها و الگوی مداخله و حمایت مثبت دولت را به همراه دارد که شاید یادگیری این الگوها مهم تر از یادگیری و اشاعه فناوری های بخش دفاع باشد. در این پژوهش ابتدا مروری خواهیم داشت بر ویژگی های صنایع دفاعی که باعث می شود آن را به عنوان یک الگو برای سایر بخش ها مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه الگوی توسعه بخش دفاع که از آن به الگوی «هسته و شبکه» یاد می شود، به طور خلاصه مرور خواهد شد و سپس چارچوبی برای پیاده سازی این الگو در صنعت نفت ارائه می شود. در این چارچوب چیدمانی از نهادهای تاثیرگذار بر زنجیره ارزش ساز صنعت نفت ارائه و پیرامون نحوه شکل گیری انواع هسته ها و نهاد متولی هسته و شبکه در صنعت نفت بحث می شود. در پایان ایده هایی برای توسعه صنعت نفت بر اساس این الگو ارائه خواهد شد.
    کلیدواژگان: الگوی هسته و شبکه، صنایع دفاعی موج چهارم، گذار در صنعت نفت، نظام دستیابی، نظام نوآوری، درس آموخته های بخش دفاع
  • اصغر مشبکی، علی اکبر خادمی صفحه 98
    تحقیق حاضر با عنوان «نقش برنامه های توسعه صادرات بر ارتقای عملکرد صادرات بنگاه ها» بخشی از یک گزارش پژوهشی است که درصدد سنجش اثرات مستقیم و غیر مستقیم برنامه های توسعه صادرات-که توسط دولت وضع می شود- و عوامل محیطی درونی و بیرونی بر عملکرد صادراتی بنگاه ها است. در این مقاله، پس از مرور الگوها، سوابق و ادبیات مرتبط، الگو مفهومی تحقیق تهیه و سپس با استفاده از نظرات خبرگان اصلاح و نهایی گردید. برای آزمون الگو مفهومی نیز از دو رویکرد روش شناختی کمی و کیفی بهره گرفته شد. بطوری که در رویکرد کیفی از روش مصاحبه عمقی از خبرگان دانشگاهی و اجرایی کشور و در رویکرد کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری تحقیق عبارت است از تمامی صادرکنندگان نمونه صنعتی و معدنی و خدمات فنی و مهندسی کشور شامل 152 شرکت که طی دوازده سال (از سال 78 تا سال 89) از سوی سازمان توسعه تجارت ایران در قالب چهارده گروه محصول برگزیده شده اند. تعداد 298 نفر بعنوان نمونه تحقیق از میان مدیران و کارشناسان حوزه صادرات شرکتهای فوق الذکر انتخاب شدند و مورد پرسش قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد که هر چند برنامه های توسعه صادرات به طور مستقیم تاثیر معناداری بر عملکرد صادراتی شرکت ها ندارد، اما به واسطه عوامل محیطی درونی تاثیر غیرمستقیم بر عملکرد صادراتی دارد.
    کلیدواژگان: برنامه های توسعه صادرات، حمایت از صادرات، عوامل محیطی، عملکرد صادراتی، بنگاه، ایران
  • شعبان الهی، رضا نقی زاده، سید سپهر قاضی نوری، منوچهر منطقی صفحه 136
    توسعه نوآوری در مناطق در سال های اخیر و به ویژه برای کشورهای بزرگ و در حال توسعه از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. مفهوم توسعه نوآوری در مناطق دارای گستردگی زیادی است و دیدگاه ها و نظریات مختلفی درباره آن وجود دارد. در این مقاله جهت مشخص تر نمودن جریان های حاکم در توسعه نوآوری در مناطق از روش تحلیل هم رخدادی کلمات استفاده شده است. در این تحقیق، نقشه مفهومی دانش با استفاده از بررسی 300 مقاله منتشر شده در حوزه توسعه نوآوری در مناطق از سال 1990 تا 2012 در پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس و سیج ترسیم شده است. بر این اساس با مرور و مطالعه عمیق دانش موجود در حوزه توسعه منطقه ای نوآوری، خوشه بندی بدست آمده از روش متن کاوی و ترسیم نقشه مفهومی دانش مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از تحلیل های کمی در کنار تحلیل های ارائه شده بر اساس مطالعه دانش موجود در این حوزه، دسته بندی مناسب و قابل اعتنایی از جریان های غالب در حوزه توسعه نوآوری در مناطق ارائه نموده است. در نهایت بر اساس نتایج این روش، جریان های غالب در حوزه توسعه نوآوری در مناطق در قالب سه جریان اصلی ارائه شده است. ایجاد چنین دسته بندی به سیاستگذاران در امر شناخت بهتر از جریان های غالب در توسعه نوآوری در مناطق جهت اتخاذ سیاست های ثمربخش تر کمک می نماید. همچنین در محیط های دانشگاهی با توجه به نتایج تحقیق می توان بررسی های بیشتری را بر روی دلالت های سیاستی و ریشه های جریان های مختلف انجام داد.
    کلیدواژگان: توسعه نوآوری در مناطق، نقشه مفهومی دانش، متن کاوی، خوشه بندی، تحلیل هم رخدادی کلمات
  • بهمن حاجی پور، حامد نظرپور کاشانی صفحه 159
    در این مقاله رابطه بین برنامه ریزی راهبردی و عملکرد مورد بحث قرار گرفته است. در حالی که برخی مطالعات از تاثیر مستقیم و مثبت برنامه ریزی راهبردی بر عملکرد سخن گفته اند، تعدادی هم بر بی اثر بودن برنامه ریزی راهبردی بر عملکرد صحه گذاشته اند. مطالعه حاضر اثر برنامه ریزی راهبردی بر عملکرد را با لحاظ کردن انعطاف پذیری به عنوان میانجی بین برنامه ریزی راهبردی و عملکرد بررسی کرده است. در الگوی نظری تحقیق این ادعا مطرح شده است که برنامه ریزی راهبردی باعث ایجاد انعطاف پذیری در سازمان می گردد که آن هم به نوبه خود بر عملکرد تاثیر گذار خواهد بود. انعطاف-پذیری به سازمان اجازه می دهد در موقع مناسب تغییرات لازم برای انطباق با آشفتگی محیطی را در خود ایجاد کند. این تحقیق از جهت هدف تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است. هدف این تحقیق توسعه آگاهی مدیران سازمان ها جهت بهره مندی از مزایای برنامه ریزی راهبردی و کاربرد بهتر آن در سازمان است. همچنین از جهت نحوه گردآوری داده ها این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی (غیر آزمایشی) محسوب می گردد.
    کلیدواژگان: برنامه ریزی راهبردی، عملکرد، انعطاف پذیری
  • احسان رجبی، خدیجه نصرالهی صفحه 179
    بررسی عملکرد سیستم بانکی در بلندمدت و بررسی نوسانات و پایداری کارایی و اینکه بانک در مقیاس بهینه فعالیت می کند، می تواند از نقطه نظر مدیران بانک ها جهت برنامه ریزی برای آینده و نهادهای نظارتی موضوع مهمی باشد. هدف این تحقیق ارزیابی عملکرد کارایی بانک های تجاری ایران از نظر ثبات و پایداری و تعیین مقیاس بهینه فعالیت هر بانک می باشد. ارزیابی کارایی بانک های ملی ایران، صادرات ایران، ملت، تجارت، سپه و رفاه کارگران با کمک روش تحلیل پوششی داده ها در چارچوب روش تحلیل پنجره ای در وضعیت بازدهی ثابت و بازدهی متغیر نسبت به مقیاس و الگو نهاده محور در دوره 1385-1370 صورت گرفته است. نیروی انسانی، دارایی های ثابت، سپرده ها و نسبت تعداد شعب به تعداد دستگاه های خودپرداز به عنوان نهاده ها و تسهیلات اعطائی و سرمایه گذاری ها و سود ناخالص به عنوان ستاده های بانک ها انتخاب شده است. بر اساس یافته های تحقیق، در هر دو وضعیت بازدهی ثابت و متغیر نسبت به مقیاس، از نظر کارایی فنی، بانک ملی ایران و بانک رفاه کارگران نسبت با سایر بانک ها در طول دوره مورد بررسی کاراتر بوده اند و عملکرد بهتری در تخصیص نهاده ها و تولید ستاده نشان می دهند. همچنین در شرایط بازدهی متغیر نسبت به مقیاس از لحاظ ثبات و پایداری کارایی این دو بانک نسبت به سایر بانک ها عملکرد باثبات تر و پایدارتری نسبت به سایر بانک ها داشته اند، ولی در مجموع کارایی بانکهای تجاری ایران روند با ثباتی نداشته است. همچنین با توجه به قرار نگرفتن در نقطه بهینه بازدهی ثابت به مقیاس، بانک های تجاری ایران از لحاظ سطح فعالیت در سطح بهینه فعالیت نمی کنند و مقیاس عملکرد بانکها به منطقه بازدهی کاهنده نسبت به مقیاس وارد نشده است. همچنین میانگین کارایی فنی خالص بانک های تجاری ایران با افزایش ارزش میانگین دارایی ثابت بانک افزایش می یابد. همچنین بین نسبت تعداد شعب به خودپرداز، با سطح کارایی ارتباط معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر استفاده بیشتر دستگاه های خود پرداز در بانک ها، می تواند باعث ارتقای سطح کارایی شود.
    کلیدواژگان: کارایی، تحلیل پوششی داده ها، تحلیل پنجره ای، بانک های تجاری ایران
  • محمد ابویی اردکان، مهدیه معتمدی صفحه 203
    رشد و توسعه خوشه های صنعتی بیش از دو دهه است که رهیافتی برای توسعه کسب و کارهای کوچک معرفی شده و شناخت جنبه های مختلف این رویکرد مورد بحث و توجه پژوهشگران و سیاستگذاران کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه قرارگرفته است. در این بررسی، با هدف شناسایی بیشتر عوامل بازدارنده و پیش برنده در مسیر رشد و بالندگی«خوشه نساجی یزد»، با نگاهی به شکل گیری و تحولات این صنعت در منطقه، ابتدا لیستی از عوامل موثر بر توسعه خوشه های صنعتی، با مطالعه ادبیات موجود و مرور پژوهشهای پیشین، استخراج گردید. از این لیست به عنوان چهارچوب نظری مبنا برای موردپژوهی عوامل موثر بر توسعه خوشه ایصنایع نساجی یزد استفاده شد و بر مبنای این عوامل که جمعا 31 مورد بودند، با آماده سازی طرح تحقیق، داده ها از منابع مختلف اطلاعاتی شامل ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و نیز انجام مطالعات میدانی مانند مصاحبه های فردی و گروه کانونی، بصورت نظام مند گردآوری شدند. تحلیل داده ها نیز به موازات گردآوری آنها و با استفاده از روش ویرایش وکدگذاری داده ها تا رسیدن به مرحله اشباع یافته ها ادامه پیدا نمود. بر اساس عوامل اصلی بررسی شده، نتایج این پژوهش نشان داد که در وضعیت کنونی 14 مورد به عنوان عامل پیش برنده و 25 مورد به عنوان عامل باز دارنده در جهت رشد و توسعه این خوشه عمل می کنند که دسته بندی مجدد آنها به تدوین چهارچوب نهایی این تحقیق منجر شد. همچنین به دلیل تنوع و حجم یافته های پژوهش و نیاز به یک ساختار مناسب برای ارائه، تشریح وضعیت این عوامل در قالب الگو «الماس پورتر» صورت پذیرفت.
    کلیدواژگان: خوشه های صنعتی، صنایع نساجی، عوامل پیش برنده و بازدارنده، رشد و توسعه، الگو الماس، استان یزد