فهرست مطالب

فصلنامه بهبود مدیریت
پیاپی 22 (زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/12/04
  • تعداد عناوین: 8
|
  • بهنام مولوی، فرشید قنبرپور، رضا انصاری، مجید اسماعیلیان صفحه 5
    امروزه دنیای کسب و کار با تغییرات و آشفتگی های شدید و فزاینده ای مواجه است و این موضوع، سازمان های کنونی را با چالش های بسیاری روبرو ساخته است. به منظور غلبه بر این تغییرات و آشفتگی های محیطی، چابکی سازمانی به عنوان یک مزیت رقابتی مهم برای سازمان ها محسوب می شود. برای دست یابی به سطح چابکی مطلوب، سازمان ها نیازمند یکپارچه سازی توانمندی ها و توانمندسازهای داخلی خود با نیازها و مطالبات محیط خارج سازمان است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک گسترش کارکرد کیفیت QFD و تدوین خانه کیفیت HOQ دو مرحله ای فازی، رویکردی برای بهبود چابکی سازمان ها ارایه شده است. بدین منظور، در گام اول مهم ترین محرک های چابکی سازمان نیازمندی های محیطی شناسایی شده و سپس در گام دوم و سوم به ترتیب مهم ترین توانمندی ها و توانمندسازهای چابکی مورد نیاز سازمان، بهمنظور پاسخ گویی به نیازها و غبله بر فشارها و محرک های محیطی انتخاب می شوند. تحقیق حاضر در یک صنعت قطعه ساز فعال در بخش صنایع هوایی کشور صورت گرفته است و نتایج آن بر برتری توانمندسازهای فن آوری اطلاعات و مدیریت فن آوری نسبت به سایر عوامل، در بهبود سطح چابکی سازمان، دلالت دارد.
    کلیدواژگان: چابکی سازمانی، محرک های چابکی، قابلیت های چابکی، توانمندسازهای چابکی، FQFD
  • مسعود کسایی، مجید عادلی، علیرضا احمدی صفحه 23
    تحلیلSWOT، یکی از مهم ترین ابزارهای تصمیم گیران در فرآیند مدیریت راهبردی است. این ابزار، مدیران را قادر به کشف و شناسایی عوامل داخلی و خارجی موثر بر راهبرد سازمان می کند. در نتیجه، این تحلیل ابزار خوبی برای تدوین راهبرد است. تحلیل SWOT دارای کاستی هایی نیز هست. این تحلیل توانایی ارزیابی وابستگی های موجود در بین عوامل شناسایی شده را ندارد و تنها فهرستی از عوامل و راهبرد ها را به صورت کیفی بیان می کند. محققین روش های گوناگونی را برای کمی کردن SWOT توسعه داده اند اما این روش ها جامع نبوده و کمبودهایی دارند. در این تحقیق، یک تکنیک فازی برای وزن دهی کمی راهبرد های SWOT تدوین و توسعه داده است. با این روش، ابهام موجود در نظرات تصمیم گیران در الگو در نظرگرفته می شود. برای در نظر گرفتن وابستگی میان عوامل و وابستگی های درونی عوامل، از تکنیک ANP فازی استفاده شد زیرا این تکنیک وابستگی های درونی عوامل را نیز درنظر می گیرد، درحالی که تکنیک های رایج فعلی از جمله AHP عوامل را مستقل در نظر می گیرند. نتایج حاصل از تکنیک ارایه شده به دلیل در نظر گرفتن ابهام نظرات تصمیم گیران و روابط درونی عوامل، دقیق تر و واقعی تر از سایر روش های رایج است. نهایتا الگوی ارایه شده با یک مطالعه موردی در صنعت خدمات ارتباطی مورد آزمون قرار گرفت و راهبرد های برتر استخراج و رتبه بندی شدند.
    کلیدواژگان: SWOT، روش تحلیل شبکه فازی، صنعت ارتباطات
  • مهدی اکبری، علیرضا علی احمدی، محمدعلی کشاورز صفحه 45
    با وجود توسعه شایسته سوابق علمی و تجربی اجرایی کردن راهبردها با استفاده از روش ارزیابی متوازن، هنوز تعداد زیادی از سازمان ها در سنجش اثربخش مدیریت راهبرد ناکام مانده اند. ازجمله دلایل این ناکامی، ترجمه نامناسب ارکان جهت ساز و راهبردها به اهداف راهبردی کنترلی و نبود رویکردی شفاف در سنجش اطمینان از جامعیت، توازن و اعتبار اهداف راهبردی کنترلی منتج از فرآیندفرآیند مدیریت راهبرد است. این مقاله، به دنبال طراحی و توسعه الگوی سنجش مدیریت راهبرد است. در این بررسی، برای سنجش مدیریت راهبرد که مبتنی بر تزریق نگاه سیستمی به روش ارزیابی متوازن و تبلور روش ترجمه سیستمی راهبرد است؛ ضمن انجام مطالعات کتابخانه ای و بهره مندی از نظرات خبرگان، از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. بر این اساس، سنجش مدیریت راهبرد به عنوان متغیر پنهان اصلی، متاثر از ارزیابی چهار لایه سیستمی ورودی، فرآیندفرآیند، خروجی و پیامد درنظر گرفته شده است. همچنین، مولفه های کلیدی 26 گانه سازه های چهارگانه سیستمی، در قالب متغیرهای مشاهده شده و خود این چهار سازه و متغیر سنجش مدیریت راهبرد به عنوان متغیرهای پنهان، در چارچوب الگوهای تحلیل عاملیCFA مرتبه اول و دوم تجزیه و تحلیل شدند. نتایج کاربرد روش شناسی پیشنهادی در یکی از شرکتهای تابعه یک هلدینگ صنایع غذایی، گواه برازش و اعتبار قابل قبول الگوی سنجش مدیریت راهبرد با رویکرد سیستمی است.
    کلیدواژگان: روش ارزیابی متوازن، روش ترجمه سیستمی راهبرد، مدیریت راهبرد، لایه های سیستمی، الگوسازی معادله ساختاری
  • علیرضا شهرکی صفحه 67
    در این تحقیق سعی کرده ایم موانع توسعه صنعت استان سیستان وبلوچستان را شناسایی و به رتبه بندی موانع پرداخته و سپس راهکارهای توسعه صنعت در استان سیستان و بلوچستان را بیان نماییم. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه برنامه ریزان و مدیران واحدهای صنعتی و سازمان های وزارت صنایع و معادن، اداره معاونت برنامه ریزی راهبردی و بانک صنعت و معدن استان سیستان و بلوچستان می باشد. از این میان از روش نمونه گیری ساده 196 نفر 38 نفر از برنامه ریزان و158 نفر از مدیران خبره سازمان های نامبرده به عنوان کارشناس و مطلع در این زمینه به عنوان نمونه آماری انتخاب کردیم. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون های آماری کای دو و فریدمن و از نرم افزار SPSS استفاده نموده ایم. در این راستا موانع را در چهار دسته، اعتبارات مالی و ارزی، تکنولوژی، نیروی انسانی متخصص و تامین مواد اولیه تقسیم بندی کرده ایم موانع همراهی نکردن مراکز قوی مالی از جمله بانکها در حمایت از تولید کننده، مشکلات مربوط به ورود ماشین آلات و تکنولوژی پیشرفته، فرار سرمایه از استان، واگذاری تسهیلات به افراد غیر متخصص، فرار نیروی کار متخصص از استان و کمبود امتیازات و مشوقهای سرمایه گذاری در استان از مهمترین موانع توسعه صنعتی می باشند و راهکارهایی برای رفع این موانع داده شده است.
    کلیدواژگان: توسعه صنعت، راهکارهای توسعه صنعت، موانع توسعه صنعت
  • سید رامین هاشمی، غلامرضا توکلی صفحه 83
    بازاریابی از دیدگاه کالا محور که در آن نتایج مشهود و تراکنش های مجزا در مرکز قرار دارد به دیدگاه خدمت محور که در آن نامشهودات، فرایندهای مبادله و ارتباطات در مرکز قرار دارد، حرکت کرده است. مشتریان و برخی سازمان های پیشروی بین المللی در حال گسترش فعالیت های خود را به سمت یکدیگر بوده و مطابق با ادبیات خلق و استخراج ارزش برای دو طرف به صورت مشترک و همزمان انجام می پذیرد. خلق مشترک ارزش به معنای مشارکت فعال مشتری در فعالیت های ارزش ساز سازمان یکی از محوری ترین اصول این دیدگاه نوظهور می باشد. پرسش اساسی اینجاست که این مشارکت فعال در چه صنایعی و در کدام مراحل از زنجیره ارزش آن ها مفید است. در این مقاله پتانسیل مشارکت مشتری در مراحل گوناگون فرایند خلق ارزش صنایع پیچیده دارای تکنولوژی پیشرفته و میزان کنونی این مشارکت مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی از طریق پیمایش در صنعت و از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفته است. روایی محتوایی این پرسشنامه از طریق نظر خبرگان و پایایی آن با آلفای کرونباخ 0.896 تایید شده است. جامعه آماری این پژوهش خبرگان صنایع دفاعی آشنا با کل زنجیره ارزش سازمان های دارای تکنولوژی پیشرفته فعال در این صنعت بوده است. با استفاده از روش های آماری استنباطی و آزمون های مقایسه میانگین و مقایسه زوجی نشان داده شده است که این پتانسیل تقریبا در تمامی مراحل اصلی زنجیره ارزش بالا بوده و تنها در مرحله تولید پایین بوده است.
    کلیدواژگان: دیدگاه خدمت محور بازاریابیزنجیره ارزشخلق مشترک ارزش مشارکت مشتری
  • فرهاد نظری زاده، محمد مهدی نژاد نوری، سید رضاحجازی صفحه 123
    نوآوری یکی از موضوعات کلیدی در گذار به سوی موج جدید صنایع دفاعی است. اما، موفقیت نوآور ی هایی که در صنعت دفاعی شکل می گیرند، تحت تاثیر عوامل متعددی است. در این میان، محققان، به عوامل متعددی اشاره کرده اند که موفقیت نوآوری را تحت تاثیر قرار می دهند. این عوامل شامل عوامل محیطی، سازمانی و فردی می شوند. گرچه همه این موارد تاثیرگذارند، اما بعضی از محققان بر نقش و اهمیت عوامل سازمانی در موفقیت نوآوری، تاکید بیشتری دارند. از سوی دیگر، برخی از صاحب نظران نیز با توجه به فنآوری محور بودن صنعت دفاعی، بر اهمیت عوامل فردی تاکید زیادی دارند. در این تحقیق، ابتدا به شناسایی عوامل فردی موثر 9عامل و همچنین تبیین ابعاد و مولفه های 3 مولفه موفقیت نوآوری پرداخته شده و سپس به کمک سیزده نفر از صاحب نظران دفاعی، عوامل موثر بر موفقیت نوآوری، پالایش شده است. در مرحله ی بعد، به روش توصیفی پیمایشی و با کمک نظرات 100 نفر از مدیران و کارشناسان صنایع دفاعی، تاثیر این عوامل فردی، به تفکیک بر نوآوری های جهشی و تدریجی، بررسی شده است. نتایج نشان می دهند که از بین 9 عامل فردی شناسایی شده، 7 عامل بر ابعاد موفقیت نوآوری تاثیر معنی داری داشته که البته اولویت و رتبه بندی عوامل در نوآوری های جهشی و تدریجی متفاوت است. همچنین براساس نتایج، مولفه های سه گانه موفقیت نوآوری در صنعت دفاعی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: فرصت آفرینی برای جنگ های آینده، تامین مطالبات و نیازهای جاری نیروهای مسلح و کسب منافع اقتصادی.
    کلیدواژگان: موفقیت نوآوری، نوآوری جهشی، نوآوری تدریجی، عوامل فردی، صنعت دفاعی
  • حسین تاج آبادی، محمدرضا شجاعی، محمدعلی نجفی یارندی صفحه 139
    حضور در بازارهای رقابتی، حاصل از جهانی شدن تجارت، تنها با به کارگیری راهبردی متناسب با شرایط به شدت پویای بازار، در کسب مزیت رقابتی نسبت به رقبا و تلاش برای حفظ آن، امکان پذیر خواهد بود. در این خصوص، لازم است که سازمان ها با مجهز شدن به دانش روز، خود را برای مقابله با هرگونه تغییری آماده کنند. امروزه در جهان، تفکر راهبردی، دانش را به عنوان مهم ترین منبع راهبردی و یادگیری را به عنوان مهم ترین قابلیت راهبردی برای کسب و کار، در نظر می گیرد. مدیران، به منظور کسب مزیت رقابتی برای سازمان هایشان و تحقق ماندگاری در بازار رقابتی کسب و کار، به این نتیجه رسیده اند که باید با به کارگیری سرمایه فکری کارکنان خود، سازمان را مدیریت کنند. برای این منظور، بسیاری از سازمان ها، طیف وسیعی از برنامه ها و پروژه های مدیریت دانش را به کار گرفته اند. با این که بسیاری از این طرح ها، از جمله مدیریت سرمایه های فکری و مدیریت دانش، مورد توجه قرار گرفته اند، اما در کمتر سازمانی، این طرح ها به عنوان نوعی راهبرد کسب و کار، در نظر گرفته می شوند. با توجه به ویژگی هایی که دانش و یادگیری با خود به همراه دارند، مانند: کسب آنها در طول زمان و غیر قابل تقلید بودن آنها برای سازمان های رقیب، لازم است که به دانش با دیدی کلان تر، نگاه کرد. بسیاری از محققان بر این باورند که مزیت راهبردی ای که مدیریت دانش با خود برای سازمان به همراه می آورد، می تواند باعث کسب اطلاعات لازم درباره رقبا، قبل از ورود آنها به عرصه کسب و کار، شود. \r\nدر همین راستا، در کشور ما نیز سازمان ها، نباید از سایر شرکت های فعال دنیا، عقب بمانند و با توجه به این که در آینده ای نه چندان دور، ایران وارد عرصه تجارت جهانی WTO، می شود لازم است که تمام سازمان ها، به خصوص شرکت های خصوصی، برای حضور در این عرصه و ماندگاری طولانی در این بازار، آماده شوند که این نیز تنها با یک برنامه ریزی صحیح و بر اساس شناخت توانمندی های سازمان، شرایط محیط بازار و تحولات فن آوارنه و دانش روز، محقق می شود. مدل تجزیه و تحلیل SWOT سنتی، یکی از ابزارهایی است که کمک شایانی به سازمان ها، برای شناسایی وضعیت کنونی خود از طریق آگاهی از امکانات، فرصت ها و تهدیدهای محیطی، می کند که به عنوان پایه و اساس لازم، برای همه سازمان ها، محسوب می شود. پس از شناسایی وضعیت کنونی سازمان، از طریق نظام مدیریت دانش، پایگاه های دانشی و حوزه های دانشی درون سازمان، به کمک الگوی KSWOT، نقاط ضعف و قوت، بر اساس دیدگاه دانش بنیان، برای سازمان، مشخص می شود.\r\nدر این مقاله، سعی شده است تا پس از مرور ادبیات و بررسی مبانی نظری برنامه ریزی راهبردی به صورت عام و برنامه ریزی راهبردی از طریق الگوی KSWOT به صورت خاص و همچنین با شناسایی عوامل حیاتی موفقیت سازمان با کمک ماتریس های ارزیابی عوامل داخلی و خارجی از دیدگاه دانشی، مدلی طراحی شود که با استفاده از آن، بتوان، موقعیت فعلی شرکت مورد بررسی در صنعت قطعه سازی خودرو را تعیین کرد و راهبرد دانشی مناسبی را به این سازمان ارایه کرد.
    کلیدواژگان: راهبرد، راهبرد دانش، برنامه ریزی راهبردی، الگوی تحلیلی KSWOT
  • علی ربیعی، محمدتقی امینی، اعظم سرافرازی صفحه 163
    تصمیم گیری های مهم، همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است که هر اندازه سرعت تصمیم گیری از سوی مدیریت بحران بیشتر باشد، سرعت کنترل بحران بیشتر است. ازآنجایی که هر سازمان در معرض بحران های گوناگونی است و شرکت ملی پخش فراورده های نفتی نیز از این قاعده مستثنی نیست، هدف تحقیق حاضر، انتخاب الگوی مناسب تصمیم گیری در شرایط بحران سازمانی، با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره است. این تحقیق، یک تحقیق کاربردی است، از نظر ماهیت و روش نیز توصیفی پیمایشی است. به دلیل این که رویکرد مورد استفاده در مطالعه حاضر، تکنیک ANP، است، تنها خبرگان و متخصصین امر، به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خبره و مطالعه میدانی، استفاده شده است. در این تحقیق، برای بررسی روایی از روش روایی محتوا، استفاده شده و برای سنجش پایایی، نرخ ناسازگاری محاسبه شده است. برای شناسایی مهم ترین معیارهای موثر بر بحران از تکنیک دلفی و برای بررسی اولویت معیارها از ANP، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار Super Decision و برنامه اکسل صورت گرفت. این تحقیق، دو دستاورد اصلی به همراه داشت. دستاورد نخست، انتخاب الگوی مناسب تصمیم گیری در شرایط بحرانی است که با استفاده از نتایج محاسبه ها، مشخص شده است. دستاورد دوم نیز شناسایی شاخص های موثرتر بحران و اولویت بندی شاخص ها و بررسی روابط درونی آنها است. در پایان نیز پیشنهاداتی به شرکت مورد مطالعه و سایر محققان ارایه شده است.
    کلیدواژگان: بحران، مدیریت بحران، بحران سازمانی، الگو های مدیریت بحران، ANP