فهرست مطالب

پژوهش در نشخوار کنندگان - سال چهارم شماره 1 (بهار 1395)

مجله پژوهش در نشخوار کنندگان
سال چهارم شماره 1 (بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/03/30
  • تعداد عناوین: 9
|
  • عباس افقهی زاده، محمدهادی اعظمی*، عباسعلی ناصریان، محمدحسن فتحی نسری صفحات 1-20
    سابقه و هدف
    ضایعات ماکارونی از نظر اقتصادی نسبت به دانه جو 40 تا 50 درصد ارزان تر است. از طرفی ضایعات ماکارونی و دانه جو ترکیب شیمیایی تقریبا مشابهی دارند. بنابراین هدف آزمایش حاضر جایگزینی دانه جو با ضایعات ماکارونی در جیره بره های پرواری بود.
    مواد و روش ها
    به منظور بررسی اثر جایگزینی ضایعات ماکارونی با دانه جو در کنسانتره های پرواری دو آزمایش طراحی شد. در آزمایش اول فراسنجه های مربوط به تولید گاز دانه ی جو، ضایعات ماکارونی و کنسانتره های پرواری مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش دوم اثر جایگزینی ضایعات ماکارونی با دانه جو به میزان 0، 50 و 100 درصد (به ترتیب گروه شاهد، کم ضایعات و پر ضایعات) بر مصرف خوراک، روند رشد، قابلیت هضم خوراک و فراسنجه های خونی 18 بره نر بلوچی ( k 1 ± 28/5) در سن 6-5 ماهگی مورد ارزیابی قرار گرفت. مطالعه در قالب طرح فاکتوریل به صورت کاملا تصادفی و طی یک دوره 90 روزه انجام شد.
    یافته ها
    میانگین گاز تولید شده از بخش قابل تخمیر (b) به طور معنی داری در ضایعات ماکارونی نسبت به دانه جو بیشتر بود (05/0>P). همچنین بیشترین میانگین گاز تولیدی از بخش قابل تخمیر مربوط به تیماری بود که تمامی جو با پسماند ماکارونی جایگزین شده بود (43/183 میلی لیتر) و کمترین آن در تیمار شاهد (46/165 میلی لیتر) مشاهده شد. مصرف ماده خشک، وزن نهایی بدن، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل بین تیمارهای آزمایش تفاوت معنی داری نداشت. غلظت گلوکز و کلسترول خون بین گروه های تغذیه شده با جیره شاهد، جیره کم ضایعات و جیره پر ضایعات به لحاظ آماری تفاوت معنی داری نداشت. قابلیت هضم مواد مغذی بین تیمارهای مختلف آزمایش یکسان بود، اما هزینه افزایش وزن بدن به میزان 44/9 و 89/18 % به ترتیب برای جیره های کم ضایعات و پر ضایعات به نسبت گروه شاهد کاسته شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان گاز تولیدی ضایعات ماکارونی در شرایط برون تنی بیش از دانه جو می باشد علاوه بر این جایگزینی ضایعات ماکارونی با دانه جو اثر منفی بر عملکرد بره های پروار بلوچی نداشت و موجب کاهش قابل توجه هزینه های خوراک و در نتیجه هزینه های افزایش وزن روزانه شد پس به طور موثری می توان از ضایعات ماکارونی در تغذیه بره های پروار استفاده کرد.
    کلیدواژگان: ضایعات ماکارونی، دانه جو، بره های پرواری، تولید گاز
  • سمیه نمرودی*، کاظم بهینه صفحات 21-38
    سابقه و هدف
    سالمونلاها از جنس باکتری های گرم منفی استوانه ای شکل و از خانواده انتروباکتریاسه، یکی از شایع ترین باکتری های قابل انتقال از حیوانات به انسان می باشند و به دلیل تنوع مخازن حیوانی و انتقال آنها از طریق مدفوع یکی از مهمترین و شایع ترین بیماری های زئونوز را ایجاد می کنند. سرووارهای مختلف سالمونلا می توانند موجب بروز گاستروانتریت، سپتی سمی و مرگ ناگهانی در انسان ها و چارپایان شوند. دام های اهلی چون گوسفند و بز که از مهمترین منابع غذایی انسانی می باشند، از مخازن اصلی سروتیپ های مختلف سالمونلاهای زئونوز می باشند. همچنین مقاومت آنتی بیوتیکی در سالمونلاها در دهه های اخیر تبدیل به یک مشکل نوظهور شده است. هدف نهایی این مطالعه تعیین فراوانی دفع سالمونلا در نمونه های مدفوع گوسفندان به ظاهر سالم و سروتیپ و الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی سالمونلاهای جدا شده در گله های روستایی استان گلستان بود.
    مواد و روش کار
    تعداد 120 نمونه مدفوع به طور مستقیم از ناحیه رکتوم گوسفندان به ظاهر سالم تهیه شد. آلودگی نمونه های مدفوع بدست آمده به سالمونلا از طریق کشت میکروبی و واکنش زنجیره ای پلیمراز، با استفاده از پرایمرهای ژن inv A، مورد بررسی قرار گرفت. سروتیپ و الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی سالمونلاهای شناسایی شده نیز تعیین شد. مطالعات آماری با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 20)، صورت گرفت، با استفاده از تست آماری کای اسکوار معنی دار بودن آماری داده ها مورد بررسی قرار گرفتند و مقادیر
    P برابر با 05/0 یا کمتر معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    از 120 نمونه مورد بررسی، 20 و 22 نمونه به ترتیب به روش کشت میکروبی و واکنش زنجیره ای پلیمراز آلوده حامل سالمونلا بود. با وجود بالاتر بودن میزان شناسایی سالمونلا به روش واکنش زنجیره ای پلیمراز از روش کشت میکروبی، اختلاف مشاهده شده معنی دار نبود (05/0P˃). در این مطالعه تمامی نتایج مثبت با روش میکروبیولوژی، با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز نیز تایید شدند. سروتیپ های جدا شده شامل سالمونلا اینتریتیدیس (65 درصد) و سالمونلا تیفی موریوم (35 درصد) بود. میزان آلودگی به سالمونلا در 2 جنس نر و ماده مشابه بود (05/0P˃). بالاترین میزان دفع سالمونلا در مدفوع گوسفندان مورد مطالعه، در فصل پائیز مشاهده شد (05/0P˂). بیشترین میزان مقاومت در برابر سیپروفلوکسازین (75 درصد)، تتراسایکلین (60 درصد) و استرپتومایسین (60 درصد) بود. همچنین نتایج مطالعه اخیر بیانگر این مطلب است که فورازولیدون آنتی بیوتیک مناسبی می باشد زیرا کارایی بالایی بر ضد جدایه های سالمونلا نشان داد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه اخیر بیان گر نقش بالقوه گوسفندان به عنوان حاملین بالقوه سالمونلا می باشد و در نتیجه انجام مراقبت های لازم در پرورش و مصرف محصولات تهیه شده از این حیوانات در مناطق روستایی توصیه می شود. به طور کلی، نتایج به دست آمده بر نیاز به یک سیستم نظارت و پایش بر مقاومت های آنتی بیوتیکی نو ظهور در باکتری های بیماری زا در نشخوارکنندگان و سایر حیوانات تاکید می کند.
    کلیدواژگان: گوسفند، سالمونلا، استان گلستان
  • فاطمه کاظمی، تقی قورچی *، بهروز دستار، فرشید اشراقی صفحات 39-54
    در پرواربندی گوسفند، جو به عنوان یک غله بومی تنها منبع تامین نشاسته در جیره است. اما با توجه به سریع التجزیه بودن جو در شکمبه و ایجاد مشکلاتی مانند اسیدوز و در نتیجه افت عملکرد دام، جایگزینی این غله با غله دیگری مانند ذرت که در شکمبه از سرعت تجزیه پایین تری برخوردار است، لازم به نظر می رسد. از طرف دیگر، تغییر در ترکیب جیره علاوه بر آثار و پیامدهای تغذیه ای، از لحاظ مالی و اقتصادی نیز آثاری را به دنبال دارد. بدون توجه به این آثار مالی و اقتصادی، تصمیم گیری در مورد ترکیب غذایی دام و یا تغییر آن می تواند پیامدهای منفی قابل توجهی در پی داشته باشد. ترکیبات مختلف جیره دام همزمان آثار هزینه ای و درآمدی متنوعی می تواند در پی داشته باشد که در نهایت به تاثیرات مختلف بر میزان سودآوری منجر خواهد شد. بنابراین لازم است همزمان به مجموع این آثار مثبت و منفی نیز توجه شود. در تحقیق حاضر تلاش شد تا با استفاده از یک رویکرد و روش علمی مناسب تحت عنوان بودجه بندی جزئی، تحلیل کاملی از کلیه آثار و پیامدهای مثبت و منفی اقتصادی جایگزینی جو با فرآوری های مختلف ذرت در پرواربندی گوسفند ارائه شود. بدین منظور خوراک های مورد استفاده در طول دوره پروار بر اساس تیمارهای آزمایشی با مقادیر ثابت انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی متعادل شدند و 7 تیمار شامل جیره شاهد: 1-100 درصد جو، 2- 50:50 جو و ذرت آسیاب شده، 3- 100 درصد ذرت آسیاب شده، 4- ترکیب 50:50 جو و ذرت ورقه شده با بخار، 5- 100درصد ذرت ورقه شده با بخار، 6- ترکیب 50:50 جو و ذرت پلت شده و7- ترکیب 100 درصد ذرت پلت شده در نظر گرفته شد. به هر تیمار 5 راس بره پرواری تعلق گرفت و در کل 35 راس بره به صورت انفرادی به مدت 84 روز مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که در مورد تغییرات هزینه ای، در مجموع کل دوره، جیره شاهد یا «100 درصد جو» کمترین افزایش و جیره «100 درصد ذرت پولکی شده با بخار» بیشترین افزایش هزینه جیره را ایجاد کرده اند. همچنین، در مورد تغییرات درآمدی برای کل دوره، جیره شاهد یا «100 درصد جو» کمترین افزایش درآمد و جیره «100 درصد ذرت پلت شده» بیشترین افزایش درآمد را داشته اند. در مجموع و بر اساس نتایج بودجه بندی جزیی، جیره «100 درصد ذرت پولکی شده با بخار» کمترین میزان و جیره «100 درصد ذرت آسیاب شده» بیشترین میزان تاثیر نسبی بر سودآوری را داشته اند.
    کلیدواژگان: پرواربندی گوسفند، جو، فرآوری های مختلف ذرت، بودجه بندی جزیی
  • هادی شمس الدینی نژاد، محمدرضا بحرینی بهزادی* صفحات 55-76
    سابقه و هدف
    بز کرکی رائینی از مهمترین نژادهای بز در ایران است. این پژوهش با هدف بررسی تنوع و ساختار ژنتیکی بز کرکی رائینی با استفاده از روش تحلیل شجره انجام شد. با تحلیل شجرهی یک جمعیت میتوان برخی فراسنجه های موثر بر تنوع ژنتیکی را محاسبه کرد. همچنین با شناخت این فراسنجه ها میتوان راهکارهایی مناسب برای کنترل همخونی و از دست رفتن تنوع ژنتیکی در جمعیت های مورد مطالعه ارائه نمود.
    مواد و روش ها
    اطلاعات مورد استفاده مربوط به 7264 راس حیوان حاصل از 293 پدر و 2057 مادر میباشد که طی سالهای 1369 تا 1390 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد بز کرکی رائینی شهرستان بافت واقع در استان کرمان جمع آوری شده بود. برای برآورد ضریب هم خونی از نرم افزار سیافسی و برای سایر تحلیل های شجره از نرم افزار اندوگ (نسخه 8/4) استفاده شد. رکوردهای جمع آوری شده برای برآورد میزان همخونی، متوسط همتباری، متوسط رابطه خویشاوندی، اندازهی موثر جمعیت، فراسنجه های حاصل از تحلیل احتمال منشا ژن و فاصله نسل مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین فاصله نسل در مدت زمان مورد مطالعه این جمعیت 93/3 سال بود. همچنین میانگین فاصله نسل در مسیر تولیدمثلی بز نر– نتاج بیشتر از مسیرهای بز ماده – نتاج بود. متوسط همتباری موجود در این جمعیت 012/0 درصد برآورد گردید. میزان همخونی در کل جمعیت و در بین حیوانات همخون به ترتیب 08/0 و 5/3 درصد محاسبه شد. حیوانات همخون بخش کوچکی از این جمعیت و حدود 2 درصد افراد این جمعیت را شامل می شدند. بیشترین مقدار همخونی 25 درصد و بیشترین حیوانات همخون را حیوانات با ضریب همخونی تا 5 درصد تشکیل میدادند. نرخ افزایش همخونی سالیانه 004/0 درصد در این جمعیت وجود داشت که با توجه به فاصله نسل 93/3 سال میتواند افزایش همخونی 015/0 درصدی به ازای هر نسل را ایجاد کند. متوسط رابطه خویشاوندی جامعه 24/0 درصد بود. اندازهگیری متوسط رابطه خویشاوندی میان بزهای نر و ماده به منظور پیشبینی سطوح آینده همخونی جمعیت میباشد. تعداد کل حیوانات بنیانگذار، تعداد موثر حیوانات بنیانگذار، تعداد موثر اجداد و تعداد موثر ژنوم حیوانات بنیانگذار به ترتیب 1227، 251، 232 و 240 راس به دست آمد. اندازهی موثر جمعیت نیز 191 راس محاسبه شد.
    نتیجه گیری
    اندازهی موثر جمعیت در طی سالهای مورد مطالعه دارای سیر نزولی بود ولی نسبت به تعداد پیشنهادی سازمان خوار و بار جهانی که حداقل تعداد اندازهی موثر جمعیت نباید کمتر از 50 راس باشد، اندازهی موثر جمعیت در بز کرکی رائینی در وضعیت مطلوبی قرار دارد. ولی اگر همین روند کاهش اندازهی موثر جمعیت ادامه داشته باشد در نسلهای آینده به مقادیر بحرانی نزدیک خواهد شد. به طورکلی نتیجه گیری می شود که میزان مشارکت حیوانات بنیانگذار در ایجاد جمعیت کنونی به علت اجرای برنامهی انتخاب نامتعادل بوده که سبب کاهش تنوع ژنتیکی در این جمعیت شده است. همچنین در مقایسه با سایر نژادهای مورد بررسی ایرانی و خارجی، تنوع ژنتیکی این جمعیت در وضعیت نسبتا خوبی قرار دارد.
    کلیدواژگان: اندازه موثر جمعیت، فاصله نسل، همخونی
  • احمد جانجان *، حسن علی عربی، پویا زمانی صفحات 77-94
    سابقه وهدف
    با توجه به کمبود مواد خوراکی در تغذیه دام، استفاده از بقایای محصولات کشاورزی در تغذیه دام امر ضروری میباشد لذا آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر جایگزینی سطوح مختلف سیلاژ کدو آجیلی با سیلاژ ذرت بر عملکرد گاوهای شیری هلشتاین طراحی و انجام شد.
    مواد و روش ها
    بدین منظور 12 راس گاو شیری هلشتاین با میانگین وزن20±650 کیلوگرم با تعداد روزهای شیردهی 10±70 روز و متوسط تولید شیر 3 ± 31 کیلوگرم در روز در قالب طرح مربع لاتین ادغام شده ناقص با 3 تیمار و4 تکرار مورد استفاده قرار گرفتند. آزمایش در 3 دوره 28 روزه اجرا شده و تیمارهای آزمایشی شامل:1) جیره شاهد حاوی سطح صفر درصد سیلوی کدو آجیلی جایگزین سیلاژ ذرت؛ 2) جیره حاوی سطح 30 درصد سیلاژ کدو آجیلی جایگزین سیلاژ ذرت؛ 3) جیره حاوی سطح 60 درصد سیلاژ کدو آجیلی جایگزین سیلاژ ذرت بودند. سیلاژ کدوی آجیلی با ترکیب 80 درصد پسماند کدوی آجیلی و 20 درصد از مخلوطی شامل85 درصد سبوس، 5 درصد ملاس و 2 درصد اوره تهیه گردید. نمونه گیری از شیر، مدفوع و ثبت مقدار خوراک مصرفی هر دام در هفت روز انتهایی هر دوره انجام شد. قابلیت هضم مواد مغذی با استفاده از روش مارکر خارجی اکسید کروم تعیین گردید.
    یافته ها
    جایگزین کردن سیلاژ ذرت با سیلاژ کدوی آجیلی در سطح 30 و 60 درصد تاثیر معنی داری بر میانگین تولید شیر، میانگین تولید شیر تحصیح شده بر اساس 4 درصد چربی، مقدار چربی، پروتئین، لاکتوز و مواد جامد بدون چربی شیر، درصد پروتئین و لاکتوز شیر، تعداد سلول های بدنی، راندمان تولید شیر، راندمان تولید شیر تحصیح شده بر اساس 4 درصد چربی و ماده خشک مصرفی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0 P).
    نتیجه گیری
    بطور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که پسماند کدوی آجیلی میتواند پس از فرآوری) مانند سیلو کردن همراه با کاه، ملاس و...) بدون اثرات منفی در تغذیه گاوهای شیری مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: سیلاژ ذرت، کدو آجیلی، گاو شیری، عملکرد
  • رضا راه چمنی *، اعظم پورعارفی، فرزاد قنبری، آشورمحمد قره باش صفحات 95-112
    سابقه و هدف
    متخصصان تغذیه نشخوارکنندگان تلاش می کنند تا با تعدیل رقابت بین جمعیت های میکروبی مختلف، بازدهی استفاده از انرژی و پروتئین را در شکمبه بهبود بخشند. روغن های اسانسی می توانند به عنوان افزودنی های خوراکی، به منظور بهبود بازده خوراک و کنترل عوامل بیماری زا در دام ها به کار روند با توجه به خاصیت آنتی اکسیدانتی و ضد میکروبی گیاه دارچین و اطلاعات محدود درباره تاثیر این گیاه و روغن اسانسی آن بر تخمیر میکروبی شکمبه گوسفند در شرایط درون تنی این مطالعه با هدف بررسی اثرات افزودن روغن اسانسی گیاه دارچین بر عملکرد، جمعیت میکروبی، تخمیر شکمبه ای و برخی متابولیت های خونی گوسفند انجام شد.
    مواد وروش ها
    این طرح در قالب طرح چرخشی و با استفاده از 9 راس گوسفند بالغ نر نژاد دالاق با میانگین وزن اولیه 54/2± 45/26 کیلوگرم در 3 دوره 21 روزه انجام شد. در هر دوره، 3 تیمار با 3 تکرار، 14 روز برای عادت پذیری و 7 روز برای جمع آوری نمونه درنظر گرفته شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار1(شاهد) جیره پایه بدون روغن اسانسی ، تیمار2) جیره پایه+ 100 میلی گرم در روز اسانس دارچین و تیمار3) جیره پایه+ 120 میلی گرم در روز اسانس دارچین بود. نمونه های مایع شکمبه روز پایانی هر دوره آزمایش به منظور شمارش جمعیت کل باکتری ها، باکتری های اسید لاکتیکی و کلی فرم ها و اندازه گیری pHدر سه نوبت (قبل از خوراک دهی صبح، 4 و 8 ساعت بعد از خوراک دهی صبح) از راه دهان حیوان و با استفاده از لوله مری جمع آوری شد. خون گیری در پایان هر دوره از سیاهرگ گردنی صورت گرفت. جهت ارزیابی اثر افزودن اسانس دارچین بر عملکرد گوسفندان وزن کشی در ابتدای دوره و پس از آن به صورت هفتگی تا پایان دوره انجام شد. مقدار خوراک مصرف شده و باقی مانده روز قبل، روزانه ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون توکی در سطح احتمال 5 درصد انجام گرفت.
    یافته ها
    افزودن اسانس دارچین تاثیر معنی داری بر pH، تعداد کل باکتری ها و باکتری های اسید لاکتیکی نداشت. هر دو سطح اسانس دارچین بطور معنی دار باعث افزایش تعداد کلی فرمها قبل خوراک دهی صبح و کاهش تعداد پروتوزوا 8 ساعت بعد از خوراک دهی صبح در مایع شکمبه شد. سطوح مختلف اسانس دارچین در تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی داری بر گلوکز، تری گلیسرید و پروتئین کل سرم خون و شاخص های عملکرد گوسفندان از جمله مصرف خوراک روزانه، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک نداشت.
    نتیجه گیری
    به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد اسانس دارچین با تاثیر بر میکروفلور شکمبه پتانسیل تغییر الگوی تخمیر شکمبه ای را دارد هر چند بر عملکرد و متابولیتهای خونی تاثیری نداشت.
    کلیدواژگان: روغن اسانسی، دارچین، گوسفند، تخمیر شکمبه ای، متابولیت های خونی
  • رضا سید شریفی*، سهیلا نور محمدی، نعمت هدایت ایوریق، سیما ساور سفلی صفحات 113-130
    سابقه و هدف
    هدف از این مطالعه تعیین مناسب ترین زمان جایگزینی گاوهای شیری با استفاده از مدل برنامه ریزی پویا در شرایط عدم قطعیت وضعیت سامانه تولید می باشد.یکی از مهمترین تصمیم های مدیریتی موثر بر سود دامداری، جایگزینی به موقع گاوشیری با تلیسه جوان است. اساس تصمیم گیری برای جایگزین کردن یک گاو شیری که چندین دوره شیردهی در گله تولید می نماید با یک تلیسه که به تازگی اولین زایش خود را پشت سر گذاشته و شروع به شیردهی کرده مقایسه ارزش حال این دو گزینه است. بطوریکه اگر ارزش حال انتظاری گاو شیری موجود در گله از یک تلیسه کمتر شود تصمیم به جایگزینی گرفته می شود. در غیر اینصورت گاو شیری حداقل یک دوره دیگر در گله باقی خواهد ماند تا در ابتدای دوره بعد برای آن تصمیم گیری شود. در برنامه ریزی پویای احتمالی جهت گیری به سمتی است که در نهایت بتوان عدم قطعیت های موجود در تحلیل را به نحو موثرتری در فرایند تصمیم گیری دخالت داد.
    مواد و روش ها
    با استفاده از روش تحلیل سامانه، سامانه اقتصادی گله گاو شیری به مولفه های درآمدی و هزینه ای تجزیه شده و هر کدام از این مولفه ها نیز به زیر بخش های دیگری تقسیم شدند. سپس با بهره گیری از مدلهای ریاضی و به کمک زبان برنامه نویسی متلب نسبت به شبیه سازی یک مدل زیست اقتصادی اقدام شد. مولفه درآمد مشتمل بر درآمد های حاصل از فروش شیر، فروش تلیسه مازاد، گوساله نر، گاوهای حذفی و هزینه ها شامل تغذیه، مدیریت و هزینه ثابت بودند. هزینه های مدیریت نیز شامل هزینه بهداشت و درمان، نیروی انسانی و تولید مثل بودند که به عنوان پارامترهای ورودی مدل استفاده شدند. به منظور تصمیم گیری بهینه برای نگهداری یا جایگزینی گاوهای شیری از روش برنامه ریزی پویای احتمالی استفاده شد. تابع هدف حداکثر سازی ارزش حال خالص دام در یک افق برنامه ریزی با 10 دوره ی شیردهی بود. گاو شیری با متغیرهای حالت شامل دوره شیردهی، ظرفیت تولید شیر و حالات مختلف تاخیر در آبستن شدن تعریف گردید. در هر مرحله گاوهای شیری به وسیله متغیرهای وضیعتی شامل توان تولیدی در 3 سطح (کم تولید، متوسط و پر تولید) و عملکرد تولید مثلی در 4 سطح با فاصله زایش 410، 450، 490 و 530 روز طبقه بندی شدند.
    یافته ها
    نتایج بررسی نشان داد که برای یک گاو شیرده به ازای تاخیر 40، 80 و 120 روز در آبستنی نسبت به وضعیت ایده آل 410 روز، به ترتیب 4/3549666، 8/6020255 و 3/10382976 ریال زیان اقتصادی حاصل شد. نتایج مدل در حالت عدم قطعیت سامانه تولید نشان داد که نگهداری گاوهای شیری پر تولید تا شکم هشتم توجیه اقتصادی داشته و نگهداری گاوهای کم تولید و متوسط تولید توصیه نمی شود. عمر بهینه تعیین شده توسط برنامه ریزی پویا با استفاده از شبیه سازی مارکف معادل 75/4 سال و نرخ جایگزینی برابر 21 درصد حاصل گردید.
    نتیجه گیری
    در بسیاری از گاوداری ها نرخ جایگزینی سالیانه را محاسبه و درصد گاوهای حذف شده را مشخص می نمایند. در صورتیکه برای بهبود تصمیمات حذف یک مطالعه آینده نگر لازم است که بتواند موجب تصمیمات حذف متفاوت توسط تولید کنندگان شود. بطوری که لازمه تعیین زمان بهینه برای حذف گاوها محاسبه همزمان چندین متغیر بیولوژیکی و اقتصادی است. با بکارگیری استراتژی جایگزینی بهینه دام می توان ضمن دستیابی به سود بیشتر الگوهای مدیریتی مناسبتری را در اختیار مدیران واحد های دامی در جهت تصمیم گیری بهتر قرار داد تا منجر به افزایش بهره وری در واحدهای تولیدی گردد.
    کلیدواژگان: گاو شیری، مدل زیست اقتصادی، نرخ جایگزینی، حذف، برنامه ریزی پویا
  • صفورا شه روان *، یدالله چاشنی دل، اسدالله تیموری یانسری، سید مسعود حسینی، رحمت الله سمیعی صفحات 131-146
    سابقه و هدف
    این پژوهش با هدف بررسی اثر افزودن سطوح مختلف عصاره سیر بر عملکرد پرواری (شامل افزایش وزن روزانه، مقدار خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک) و برخی فراسنجه های ذبح و لاشه (شامل وزن لاشه گرم، سر، پوست، قلب، جگر، شش، کلیه ها، چربی دور کلیه ها، دستگاه گوارش خالی، ران، سردست، دنده ها، گردن و دم) و همچنین خون (شامل گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، HDL و LDL) صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    بدین منظور از 12 راس بره نر زل در 3 تیمار و 4 تکرار استفاده شد. جیره ها در تیمار یک فاقد عصاره سیر و تیمار دو و سه به ازای هر کیلوگرم وزن زنده، بترتیب حاوی 125 و 250 میلی لیتر عصاره سیر بود که در دو نوبت به خوراک اسپری شد. زمان پرواربندی 14 هفته (2 هفته عادت پذیری و 12 هفته پرواربندی) بود و بره ها هر 2 هفته یکبار وزن کشی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SAS و رویه GLM و مقایسه میانگین با دانکن در سطح 5% انجام شد.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش در بخش عملکرد پرواری نشان داد افزایش وزن روزانه در تیمار یک، دو و سه بترتیب 128، 137 و 146 گرم در روز، میانگین خوراک مصرفی بترتیب 77/1، 83/1 و 87/1 کیلوگرم در روز و ضریب تبدیل خوراک نیز بترتیب 5/15، 9/14 و 1/13 بدست آمد که اختلاف معنی داری در افزایش وزن روزانه نشان داد و در آن با اضافه شدن مقدار عصاره سیر به جیره، افزایش وزن روزانه بالاتر بدست آمد. در میانگین خوراک مصرفی روزانه و ضریب تبدیل خوراک اختلاف معنی داری مشاهده نشد. پس از ذبح سه راس بره از هر تیمار، نتایج نشان داد فراسنجه های لاشه با افزایش مقدار عصاره سیر جیره سبب افزایش معنی دار وزن نیم لاشه، قلب، جگر، معده چهار قسمتی، سردست، ران و نسبت ران به لاشه و همچنین کاهش معنی دار چربی دور کلیه ها شد. در فراسنجه های خونی مقدار کلسترول، LDL و تری گلیسرید با افزایش عصاره سیر در جیره، کاهش و مقدار گلوکز و HDL افزایش معنی داری را نشان دادند.
    نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش نشان داد عملکردهای رشد و فراسنجه های لاشه در بره های پرواری با استفاده از عصاره سیر بهبود یافت و باعث کاهش چربی و در نتیجه افزایش وزن روزانه بالاتر شد. همچنین کاهش معنی دار کلسترول، LDL و تری گلیسرید در تیمارهای حاوی عصاره سیر نشان داد با استفاده از عصاره سیر می توان به تولید گوشت سالم و کم کلسترول رسید که در نتیجه بهبود شرایط سلامت در جامعه حاصل می شود. این پژوهش نشان داد بهترین مقدار افزودن عصاره سیر به جیره، 250 میلی گرم روزانه بوده است. اگرچه استفاده از مقادیر بالاتر عصاره سیر در جیره، محتاج مطالعات بیشتری می باشد.
    کلیدواژگان: عصاره سیر، ذبح، فراسنجه خونی و لاشه، عملکرد پرواری، بره زل
  • حسین دقیق کیا *، حسن بدرقه، غلامعلی مقدم، صادق علیجانی، ابوذر نجفی صفحات 147-171
    پرورش گاوشیری از نظر تولید شیر و گوشت نقش بسیار مهمی در تغذیه جوامع انسانی و اقتصاد آنها ایفا می کند. کارایی موثر این بخش، شرط لازم برای ادامه فعالیت آن است. کیفیت نهایی فرآورده های لبنی وابسته به کیفیت ترکیبات اولیه آن است. عمل آوری شیر، بستگی به خصوصیات فیزیکی، شیمیایی شیر دریافتی از دامپروری ها دارد. بهترین و بیشترین میزان تولید روزانه شیر زمانی خواهد بود که برنامه های کنترل ورم پستان بدرستی انجام شده و بهداشت محیط در سطح مطلوبی باشد. ورم پستان از مهمترین بیماری ها در صنعت گاو شیری است که باعث کاهش کمیت و کیفیت شیر تولیدی و افزایش هزینه های مراقبت های بهداشتی گله می شود. ورم پستان می تواند از طریق بهداشت مناسب کنترل شود. علاوه براین، انتخاب ژنتیکی بطور مستقیم و یا غیر مستقیم می تواند برای ممانعت از ورم پستان استفاده شود.
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثر شکم زایش، سال-فصل زایش، ماه رکورد برداری و روزهای شیردهی روی سطح سلول های بدنی و اثر افزایش آن بر مقدار و ترکیب شیر گاوهای شیری بود. بدین منظور اطلاعات 1250 راس گاو شیری نژاد هلشتاین بین سال های 1389 تا 1391 مورد استفاده قرار گرفت. اطلاعات مشتمل بر شماره ثبت دام، تاریخ ثبت رکورد، تاریخ زایش، شکم زایش، رکورد تعداد سلول های بدنی، درصد چربی و پروتئین شیر بود. پس از جمع آوری داده های مورد نظر، تصحیحات لازم بر روی داده ها صورت گرفت. از 13250 داده تولید شیر و رکوردهای تعداد سلول های بدنی پس از تصحیح، 10189 رکورد باقی ماند. همچنین داده های چربی و پروتئین هر کدام 7110 رکورد بودند. در این پژوهش داده های خارج از دامنه δμ±3، داده های پرت بحساب آمدند. برای حذف داده های پرت و دور افتاده و تعیین حداقل و حداکثر مقادیر قابل قبول برای داده ها از نرم افزار SAS نسخه 1/9 (2003) و رویه تک متغیره استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده، میانگین شیر تولیدی در طول پژوهش 1/37 کیلوگرم، درصد چربی 77/2 و درصد پروتئین 28/3 محاسبه گردید. درصد چربی نمونه های شیر گاوهای با تولید پایین، به طور معنی داری بیشتر بود. با افزایش شکم زایش، شیوع بیماری ورم پستان تحت بالینی افزایش یافت. اثر سال-فصل زایش (0001/0P
    کلیدواژگان: گاو شیری، ورم پستان تحت بالینی، سلول بدنی
|
  • A. Afqahizadeh, M.H. Aazami*, A.A. Naserian, M.H. Fathi Nasri Pages 1-20
    Background And Objectives
    Pasta Waste (PW) is commercially 40 to 50 per cent cheaper than barley. Moreover, Pasta Waste and barley grain have similar chemical composition. So the goal of present study was Substituting Pasta Waste with Barley Grains in Fattening diet of Balouchi lambs.
    Materials and
    Methods
    Two experiments were assigned so as to evaluate substitution pasta waste (PW) with barley grain. In the first study gas production parameters of barley grain, PW and fattening diets of the second study were examined. In the second study effects of barley substitution with PW (in range of 0, 50 and 100% ) ondry mater intake (DMI), daily weight gain, apparent feed digestion and blood parameters were evaluated. 18 Baluchi male lambs (28.5±1 kg) with 5 to 6 month age were assigned randomly to three experimental fattening diets differing in PW ratio in a completely randomized design for 90 days.
    Results
    The average of gas production from fermentable fraction (b) in PW was significantly higher than barley grain (P
    Conclusion
    Present study result showed that in sito gas production of pasta wastes was higher than barley grain. Moreover, substitution of pasta wastes with barley grain had no negative effects on Balouchi lambs performance and reduced considerably feed cost and daily weight gain costs. So pasta wastes can use effectively in fattening lamb diets.
    Keywords: Pasta waste, Barley grain, Feeder lambs, Gas production
  • S. Namroodi *, K. Behine Pages 21-38
    Back ground and
    Objectives
    Salmonella spp., genus of gram-negative rodshaped bacteria of the family enterobacteriaceae, are one of the most common bacteria can be transmitted from animals to humans and because of their wide range of reservoirs and transmission by feces origin, is one of the most important and commonest zoonotic disease. Salmonella spp. are able to cause severe gastroenteritis, sepsis and occasionally death in humans and livestock. Farm animals such as sheep and goats which are one of the important food sources for humans, can be potential reservoirs of zoonotic Salmonella spp. Although, antibiotic resistance in Salmonella spp. is an emerging problem during the last decades. The ultimate objective of this study was to determine shedding frequency of Salmonella spp in fecal samples of healthy sheep, serotype and antimicrobial resistance pattern of isolated Salmonella spp in rural flocks of Golestan Province.
    Materials And Methods
    A total of 120 fecal samples were directly obtained from rectum of apparently healthy sheep. Salmonella contamination of sampled fecal was surveyed by microbial culture and polymerase chain reaction (PCR) assay using primers of the Salmonella inv A gene. Serotype and antibiotic resistant pattern of detected salmonella were determined too. The statistical analysis was performed using SPSS, version 20, values were tested for statistical significance using chi-square test and P value of 0.05 or less was considered significant.
    Results
    Out of the total 120 examined animals, 20 (16.6%) and 22 (18.3%) were Salmonella spp. carriers by microbial culture and PCR, respectively. In spite of higher detection rate of salmonella with PCR than microbial culture, the difference wasn’t significant (P˃0.05). In this study, all positive microbial culture results were confirmed with PCR. Serotype of isolates included: 13 (65%) S. enteritidis and 7 (35%) S. typhimurium. Salmonella contamination rate was similar in male and female sheep. Highest Salmonella shedding was observed in autumn. The highest rate of resistance was against Ciprofloxacin (75%), Tetracycline (60%) and Streptomycin (60%). Also results of the current study indicated that Furazolidone is a good antibiotics showing high activity against isolated Salmonella spp.
    Conclusion
    The results of this study confirm the role of sheep as potential Salmonella carriers so it is suggested that caution should be exercised in sheep growth and consumption of foods which are obtained from sheep in rural areas. Overall, the obtained results emphasize the need for a surveillance and monitoring system to emerge drug resistance in pathogenic bacteria in ruminant and other animals.
    Keywords: Sheep, Salmonella, Golestan Province
  • F. Kazemi, T. Ghoorchi*, B. Dastar, F. Eshraghi Pages 39-54
    Background And Objectives
    Barley as native cereal is the single source of carbohydrate in fattening sheep. But barley causes some problems due to the fast degradation in the rumen like acidosis and decrease in growth performance. So the replacement of barley with another cereal like corn is necessary because corn has slow degradability in the rumen. On the other hand, any change in the ration composition has economical and financial effects in addition to the nutritional effects. Ignoring these financial and economic effects in decision making about the ration composition or changing it, could results in negative consequences. Different ration compositions could simultaneously have different cost and revenue effects and eventually different profitability consequences.
    Materials And Methods
    This study has tried to investigate all positive and negative economic consequences of replacement barley with different processed corn in fattening lambs. For this purpose, the used feeds in fattening period were balanced based on the experimental treatments with fixed quantity of protein and energy and 7 treatments/diets including 1) 100% Barley, 2) 50%:50% Barley & Grinding Corn, 3) 100% Grinding Corn, 4) 50%:50% Barley & Steam Flaking Corn, 5) 100% Steam Flaking Corn, 6) 50%:50% Barley & Pelleting Corn and 7) 100% Pelleting Corn. Every treatment included five lambs and each of 35 lambs was individually experimented during 84 days.
    Results
    The results indicated that the rations control treatment and 100% steam flaking corn respectively have the least and the most cost increase for all periods.
    Also, the rations control treatment and 100% pelleting corn respectively have the least and the most revenue increase for all periods.
    Conclusion
    Totally, and based on the partial budgeting results the rations 100% steam flaking corn and 100% pelleting corn respectively have the least and the most effects on relative profitability for all periods.
    Keywords: Sheep fattening, Barley, Different processed corn, Partial budgeting
  • H. Shamsaddini Nejad, M.R. Bahreini Behzadi* Pages 55-76
    Background And Objectives
    The Raeini Cashmere goat is one of the most important breeds among Iranian goat. This study was conducted to characterize genetic diversity and population structure of Raeini Cashmere goat using pedigree analysis, to identify factors affected the genetic variability of this breed. By knowing these kinds of parameters especially probability of gene origin parameters animal breeders could suggest good strategies to manage inbreeding and describing decrease in genetic variability in the population.
    Materials And Methods
    The information of 7264 goat from 293 fathers and 2057 mothers were used. The data were collected during 1990-2013 in Raeini Cashmere goat breeding station in Baft, Kerman. Estimation of inbreeding coefficient was done by CFC software. Endog (v4.8) software was used to compute other pedigree analyses including mean coancestry, mean relationship, effective population size, probability of gene origin parameters and average generation interval.
    Results
    The mean generation interval was 3.93 years. The generation interval in the dam-progeny pathway was shorter than in sire-progeny pathway. The mean coancestry of this population was estimated 0.012 percent. Average inbreeding coefficients of the population and within inbred population were 0.08 and 3.5 percent, respectively. Inbred animals formed small part of the population and included about 2 percent of total animals. The maximum inbreeding coefficient was 25 percent and the majority of inbred animals were animals with inbreeding coefficient up to 5 percent. Increase in inbreeding was 0.004 percent per year and based on 3.9 generation interval inbreeding will increase about 0.015 percent per generation. The mean relationship was 0.24 percent. The relationship coefficients estimates between male and female animals are to predict the future level of inbreeding in population. The total number of founder animals, the effective number of founders, effective number of ancestors and effective number of founder genomes, were estimated 1227, 251, 232, 240 heads, respectively. Also, the effective population size was 191 heads.
    Conclusion
    The results of this study showed that the effective population size of this population decreased during the period of research. The effective population size in Raeini Cashmere goat was in good condition according to the FAO suggestion. An effective population size of 50 determined by FAO as a critical status for animal populations. But if this trend continues in the future, the effective size of the population will approach to critical levels. The results of this study indicated that, the contribution of the founders and major ancestors to the population has been unbalanced due to the selection of animals and the genetic variability of the population decreased compared to the founder population. In comparison to other breeds, the population under study has an acceptable level of genetic variability.
    Keywords: Effective Population Size, Generation Interval, Inbreeding
  • A. Janjan *, H. Aliarabi, P. Zamani Pages 77-94
    Background And Objective
    Regarding to scarcity of feedstuff for animal feeding, the use of agricultural by products is a necessity. So, the present study was designed and conducted to investigate the effects of replacing different levels of corn silage with ensiled pumpkin on performance of lactating Holstein cows.
    Material and
    Methods
    this study was conducted as a merged Latin square experimental design using 12 lactating Holstein cows (BW 650±20 kg, DIM 70± 10 and average daily milk production 31± 3 kg) divided in 3 treatments with 4 replicates. Experiment was conducted in 3 periods of 28 days each and the treatments were: 1) replacement of zero percent corn silage with pumpkin silage, 2) replacement of 30 percent corn silage with pumpkin silage and, 3) replacement of 60 percent corn silage with pumpkin silage. The ensiled pumpkin was comprised of 80% pumpkin by product and 20% of a mixture of wheat straw (85%), wheat bran (8%), molasses (5%) and urea (2%). At the last week of each period, milk and feces samples were collected from each cow and DMI was recorded. Digestibility of nutrients was determined using chromium oxide as an external indicator.
    Founding: Replacing corn silage with ensiled pumpkin by products at the levels of 30 and 60 % had no significant effect on average milk production, average milk production corrected for 4 % fat, yields of fat, protein, lactose and SNF, percentages milk protein and lactose, SCC, efficiencies of milk and 4% FCM production. However milk fat and SNF percentages were significantly lower in cows receiving ensiled pumpkin than cows receiving corn silage. Digestibility of DM, OM, CP, EE and NDF were not affected by replacing corn silage with ensiled pumpkin at the levels of 30 and 60%, but digestibility of ADF was significantly lower in ensiled pumpkin fed cows.
    Conclusion
    Overall results of this study showed that ensiled pumpkin without any adverse effect can be replaced with corn silage in the diet of lactating cows.
    Keywords: Corn silage, Pumpkin, Holstein, Composition of milk, Performance
  • A. Pour Arefi, R.Rahchamani*, F.Ghanbari, Am.Gharehbash Pages 95-112
    Background And Objectives
    Ruminant nutrition experts try to increase energy and protein yield by regulation of competence between different rumen bacteria. Essential oils can be used as a feed additive for improvement of feed yield and control of pathogens in animals. According to antioxidant and antimicrobial properties of cinnamon and few research about the effect of cinnamon and it’s essential oil on sheep rumen microbial and fermentation in vivo this experiment was conducted in order to investigate the effect of essential oil of cinnamon on performance, rumen microbial populations and fermentation and some blood parameters of sheep.
    Materials And Methods
    This study carried out using nine male dalagh sheep in a changeover design at three periods of 28 days, 14 days for adaptation and 7 days for sampling. Treatment 1: control (basal diet without essential oil), treatment 2: basal diet 흍 mg/day cinnamon essential oil and treatment 3: basal diet흭 mg/day of cinnamon essential oil. Sampling of rumen fluid was performed to determination of microbial populations and measurement of pH at three stage (before and 4 and 8 hours of morning feeding) on last day of each period. Blood sampling was conducted from the jugular vein in the end of each period. For assessing of cinnamon effect on sheep performance weighting was done on first day of each period and then weekly. Feed intake and feed residue was recorded daily. Data were analyzed by SPSS and mean comparison was done by tukey test.
    Results
    The addition of cinnamon essential oil didn’t have any significant effect on pH, total bacterial population and lactic acid bacteria. Essential oil of cinnamon decreased rumen protozoa at 8 hour of morning feeding and increased coliform bacteria before morning feeding significantly (P0.05).
    Conclusion
    In conclusion, the results of this study show that cinnamon essential oil has a potential to alter rumen fermentation pattern although did not effect on performance and blood metabolites.
    Keywords: Essential oil, Cinnamon, Sheep, Rumen fermentation, Blood parameter
  • R. Seyedsharifi*, S. Nourmohammadi, N. Hedayat Evarigh, S. Savar Sofla Pages 113-130
    Background and goal: the objective of this study is to determine the most appropriate time to replacing dairy cows using dynamic programming model in the state of uncertainty of production system. One of the most important management decisions affecting the livestock profitability is timely replacement of dairy cow with young heifers. The base for deciding to replace a dairy cow, which produces several lactation in herd, with a heifer, which have recently passed its first calving and started lactation, is comparing the current value of these two choices. If the expected present value of dairy cow in cattle is less than a heifer we decide to replace. Otherwise, the dairy cow remains in the cattle at least another term to be decided at the beginning of the next period. In probabilistic dynamic programming the direction is in a side which could eventually involve the uncertainties of the analysis in the decision-making process effectively.
    Materials And Methods
    using system analysis method, the economic system of cow herd is decomposed to income and expenses components and each of these components were also divided into sub-sections. Then by using mathematical models and MATLAB programming language, the simulation of a bio-economic model was done. The income component including income from selling milk, selling surplus heifers, bull calves and costs including nutrition, management and fixed costs. Management costs also include health care, human resources and reproduction costs which used as input parameters. In order to optimal decision to maintenance or replacement of dairy cows, the probabilistic dynamic programming method was used. The objective function is to maximize net present value in a planning horizon of 10 lactation period. The dairy cow was defined through state variables including lactation period, milk production capacity and different kinds of delay in pregnancy. At each stage, the dairy cows were classified using condition variables including production power in three levels (low, medium and full production) and reproductive performance in 4 levels with a calving interval of 410, 450, 490 and 530 days.
    Results
    the results showed that for a dairy cow for delays of 40, 80 and 120 days in pregnancy compared with ideal situation of 410 days, economic losses were 3549666.4, 6020255.8 and 10382976.3 Rials respectively. The model results in uncertainty state of production system showed that maintenance of high producing dairy cows until the eighth pregnancy is economic and maintenance of low and average producing dairy cows is not recommended. Optimal life determined by dynamic programming using Markov simulation was 4.75 years and replacement rate was 21%.
    Conclusion
    in many farms, the annual replacement rate is measured and the percentage of removed cows is determined. If a prospective study is needed to improve removing decisions which can lead to different remove decisions by manufacturers in which to determining optimal time of cow removal we should calculate multiple biological and economic variables at same time. By applying optimal replacement strategy of livestock in addition to achieving more profits we can offer more suitable management patterns to livestock unit managers in order to better deciding which lead to increase productivity in production units.
    Keywords: Dairy cow, Bio, economic model, ReplacementRate, Culling, Dynamic programming
  • S. Shahravan*, Y. Chasnidel, A. Teymouri Yansari, S.M. Hosseini, R. Sameie Pages 131-146
    Background And Objectives
    This experiment was conducted to investigate the effects of different levels of Garlic extract on performance )including daily body gain, feed consumption and FCR and some carcass parameters(including hot carcass weight, heart, liver, lungs, kidneys, fad around of kidneys, empty the digestive system, thigh, shoulder) and blood parameters((including Glucose, Cholesterol, Triglycerides, HDL and LDL) of fattening Zel lambs. Essential oils and extracts are relatively new compounds that are used as supplements in animal feed.
    Materials And Methods
    In the 14 week experiment (2 weeks adaptation and 12 weeks for main experiment period), 12 lambs were allocated in 3 treatments respectively 0, 125 and 250 ml (of garlic extracts that sprayed on daily feed) of 4 lambs each. All of lambs weighted 2 weeks once at the experiment period. Then data were analyzed with the GLM procedure of SAS and mean of parameters was compared with Duncan’s at P
    Results
    The results showed that in performance parameters daily weight gain was 128, 137 and 146 gr/day, mean of daily feed intake 1.77, 1.83 and 1.87 Kg and feed conversion rate was 15.5, 14.9 and 13.10 in treatments 1, 2 and 3respectively. There was significant difference in daily weight gain between experimental treatments, but the amount of daily feed intake and FCR did not showed significant different. At the end of experiment period, 9 lambs were slaughtered and their carcasses were evaluated. It showed that in carcasses parameters such as mean weight of carcass, heart, liver, 4 compartment stomach, arms, thigh and thigh to carcass ratio had significantly increased but abdominal fat had significantly decrease with increasing use of Garlic extract .In blood parameters of Triglyceride , Glucose, Cholesterol, high density lipoprotein (HDL), low density lipoprotein (LDL) levels had significant different. However Cholesterol, HDL and TG was decreased and amount of HDL and Glucose increased.
    Conclusion
    The results showed that performance parameters and carcass parameters in fatting lambs improved with garlic extract and reduced fat and increased daily weight gain. Also a significant reduction in Cholesterol, LDL and Triglyceride in treatments containing Garlic extract showed that the addition of Garlic extract to the diet was 250 Ml daily.
    Keywords: garlic extracts, fattening, carcasses, feed conversion rate, Zel lambs
  • H. Daghigh Kia*, H. Badragheh, Gh. Moghaddam, S. Alijani, A. Najafi Pages 147-171
    Background And Objectives
    Breeding the dairy cattle for milk and meat products play an important role in the nutrition of human societies and their economies. Effective performance of this sector, it is necessary to continue operating. The final quality of dairy products is dependent on the quality of raw ingredients. Milk processing depends on physical, chemical properties of milk from the farms. Optimum and maximum daily milk yield will be achieved if properly mastitis control programs and health environment is desirable. Mastitis is one of the most important diseases in the dairy industry that causes widespread losses due to reduced milk production and milk quality, and increased health care costs. Mastitis can be controlled through proper hygiene. In addition, genetic selection can be used to prevent mastitis of cows either directly or indirectly. This study was conducted to investigate the effect of parity, season of calving, months and days in milk recorded on the level of somatic cells also the effect of increasing number of somatic cells on quantity and composition of milk were studied in dairy cows.
    Materials And Methods
    The information of 1250 Holstein cows was used from 2010 to 2012. The information was including registration numbers of cows, record date, date of birth, parity, record number of somatic cells, fat and protein percentage. After collecting data, the necessary corrections were made on the data. After correction of 13250 data records of milk production and somatic cell count, 10189 records remained. Fat and protein data contained 7110 records. Outliers in this study contained data from outside the domain of δμ ± 3. To delete outlier data and determine the minimum and maximum of acceptable values for data SAS version 1.9 (2003) and univariate procedure were used.
    Results
    Based on the results obtained during the study, the average milk yield, average fat and protein production were calculated 37.1, 2.77 and 3.28kg, respectively. The results showed that a high percentage of fat in milk samples of cows with low milk production. With increasing parity, animals are susceptible to the subclinical mastitis disease. The results have indicated a significant effect of season of calving (P
    Conclusion
    In overall, the survey results indicate a significant negative relationship between somatic cell score, with milk yield (P
    Keywords: Dairy cattle, Subclinical mastitis, Somatic cells