فهرست مطالب

روان پرستاری - پیاپی 1 (بهار 1392)

نشریه روان پرستاری
پیاپی 1 (بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/04/08
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمد بهنام مقدم، محمد مرادی، رضا ضیغمی، حمیدرضا جوادی، محمود علیپور حیدری صفحات 1-9
    مقدمه
    بیماری های عروق کرونر قلب علت اصلی مرگ و ناتوانی در تمام جوامع می باشد. اضطراب شایع ترین پاسخ روانی به سکته قلبی است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر کارآیی روش حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد بر میزان اضطراب بیماران مبتلا به سکته قلبی انجام شد.
    روش
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی می باشد. 60 بیمار مبتلا به سکته قلبی بستری در بخش های قلب بیمارستان بوعلی سینا قزوین در سال (1390) تا (1391) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی و پرسشنامه اضطراب بک استفاده شد. روش درمانی حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد در دو جلسه به صورت یک روز در میان به مدت 45 تا 90 دقیقه انجام شد. میزان اضطراب بیماران قبل و بعد از اجرای مداخله اندازه گیری گردید. داده ها به وسیله آمار توصیفی، آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی، کای اسکوئر و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین میزان اضطراب قبل از مداخله در گروه مداخله (28/4±87/48) بود که بعد از مداخله این میزان به (42/2±37/7) رسید، که از نظر آماری تفاوت معناداری را نشان داد بدین معنی که اضطراب کاهش یافت (001/0p<). میانگین میزان اضطراب در گروه شاهد قبل از مداخله (13/5±10/49) بود که بعد از مداخله به (31/5±40/48) رسید و از نظر آماری تفاوت معناداری را نشان داد (001/0p<).
    نتیجه گیری
    روش حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد به عنوان یک روش موثر، مفید، جدید، زود بازده، غیر تهاجمی در درمان یا کاهش شدت اضطراب بیماران مبتلا به سکته قلبی می باشد. پرستاران، به خصوص پرستاران بخش مراقبت های ویژه می توانند از این روش جدید و موثر در درمان اضطراب بیماران استفاده نمایند.
    کلیدواژگان: اضطراب، سکته قلبی، حساسیت زدایی حرکات چشم و پردازش مجدد
  • محمد ارشدی، سوسن ولیزاده، جلیل باباپور، راحله شاملی صفحات 10-18
    مقدمه
    تحولات اقتصادی و اجتماعی سالهای اخیر و اشتغال بیشتر زنان سبب تعییرات چشمگیر در روند زندگی جوامع و بروز جدایی های کوتاه مدت روزانه مادر و کودک گردیده و مهدکودک به عنوان گزینه جایگزین آغوش پرمهر مادری روند شکل گیری تجارب دوران کودکی را تغییر داده است. هدف این پژوهش مقایسه وضعیت دلبستگی کودکان مهدکودکی و غیرمهدکودکی به والدین است.
    روش
    این پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی - تحلیلی است. 128 کودک مهدکودکی و 112 کودک غیرمهدکودکی 4 تا 6 ساله شهر تبریز به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه مشخصات دموگراقیک و پرسشنامه 20 سوالی وضعیت دلبستگی کینشیپ که بر مبنای مقیاس 4 گزینه ای لیکرت تنظیم شده بود جمع آوری گردید. این پرسشنامه به ارزیابی 4 جیطه مختلف دلبستگی می پردازد. یافته ها با استفاده از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آزمون t مستقل و همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بین نمره کل دلبستگی کودکان مهدکودکی با غیرمهدکودکی تفاوت معنادار مشاهده نگردید(142/0p=) ولی کودکان غیرمهدکودکی در مقایسه با کودکان مهدکودکی در حیطه اجتناب از حمایت مراقب نمره بیشتری را کسب کردند (019/0 P=). در حیطه وضعیت اقتصادی خانواده کودکان مهدکودکی، همبستگی معنی دار و معکوس با نمره کل دلبستگی مشاهده شد(031/0p=).
    نتیجه گیری
    گرچه جدایی مادر از کودک باعث بروز یک خلا عاطفی کوتاه مدت برای کودک می گردد اما از آنجایی که عوامل میانجی فردی، اجتماعی و فرهنگی متعددی در صورت مساعد بودن شرایط بر فرایند شکل گیری دلبستگی کودکان تاثیر میگذارند لذا نمی توان به تنهایی حضور در مهد کودک را به عنوان عامل اصلی در بروز ناایمنی دلبستگی قلمداد کرد.
    کلیدواژگان: دلبستگی، مهد کودک، کودکان
  • نعیمه سیدفاطمی، فاطمه خوشنوای فومنی، نسرین بهبهانی، فاطمه حسینی صفحات 19-27
    مقدمه
    حل مسئله راهبرد مقابله ای مهمی است که فرد را قادر می سازد تا موقعیت مشکل آفرین زندگی روزمره و تاثیرهیجانی آن را به خوبی مهار کند. مطالعات نشان داده اند که فقدان یا نقص در مهارت حل مسئله در گرایش به سوء مصرف مواد موثر است.
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف تعیین مهارت حل مسئله و ارتباط آن با مصرف قرص اکستاسی در نوجوانان ساکن غرب شهر تهران انجام شده است.
    روش
    مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی می باشد. در این مطالعه 800 نوجوان 18-16 ساله ساکن مناطق غرب شهر تهران که به مکانهای عمومی مراجعه نموده بودند در این پژوهش شرکت داده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه حل مساله و پرسشنامه تک سوالی مصرف اکستاسی در نوجوانان بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و به کمک آمار توصیفی و آزمون آماری مجذور کای انجام شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد میانگین نمره مهارت حل مساله 63/26 بوده و 4/69 % از نوجوانان دارای مهارت حل مساله «خوب» هستند و 5/27 % آنها نیازمند به کسب آموزش های اساسی در زمینه این مهارت می باشند.. نتایج نشان داد 6/7 درصد از نوجوانان حداقل یکبار اکستاسی مصرف می کنند و بین مهارت حل مساله و مصرف قرص اکستاسی نوجوانان ارتباط معنی داری وجود دارد (001/0 = P) یافته های این پژوهش نشان داد 3/93 % از نوجوانانی که دارای مهارت حل مساله خوب هستند، اکستاسی را مصرف نمی کنند و بیشترین درصد میزان مصرف در نوجوانانی است که مهارت حل مساله پایینی دارند (28 %). یافته ها نشان داد اختلاف بین میزان های مصرف در میان نوجوانان با سطح های گوناگون مهارت حل مساله، از لحاظ آماری معنی داراست (001/0 = P).
    نتیجه گیری
    مهارت حل مساله به منزله سپری در مقابل تاثیرات منفی حوادث اضطراب زای زندگی از افراد محافظت می کند و اگر فرض شود یکی از دلایل گرایش به سوء مصرف مواد در افراد مشکلات و حوادث اضطراب زا باشند افرادی که واجد این مهارت نباشند بیشتر در معرض خطر بوده و احتمال بروز مشکلات رفتاری مانند گرایش به سوء مصرف مواد در آنها بالاتر از سایرین است. بنابراین آموزش مهارت های زندگی با تاکید بر مهارت حل مسئله برای نوجوانان تاکید می شود.
    کلیدواژگان: نوجوانان، مهارت حل مسئله، اکستاسی، مصرف مواد
  • مریم عزیزی، فریال خمسه، ابوالفضل رحیمی، محمد براتی صفحات 28-34
    مقدمه
    دانشجویان رشته های علوم پزشکی به ویژه دانشجویان دانشگاه های نظامی جزو گروه های پرخطر از نظر ابتلا به اختلالات روانی محسوب می شوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط عزت نفس با افسردگی و مشخصات جمعیت شناختی دانشجویان پرستاری یکی از دانشگاه های علوم پزشکی منتخب انجام شده است.
    روش
    در این مطالعه توصیفی - تحلیلی، 130 دانشجوی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی منتخب در دسترس، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل: پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی پژوهشگر ساخته، پرسشنامه 21 سوالی افسردگی بک و پرسشنامه 58 سوالی عزت نفس کوپراسمیت بود. داده ها با استفاده از برنامه نرم افزاری SPSS v.18 و آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی (کای دو) تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که 3/24% از دانشجویان دارای افسردگی متوسط تا شدید بودند. همچنین 1/56% دارای عزت نفس پایین بودند. آزمون آماری کای دو نشان داد که بین افسردگی و عزت نفس واحدهای مورد بررسی ارتباط معناداری وجود داشت (05/0p<). به طوری که دانشجویان با عزت نفس بالا کمتر علایم افسردگی را نشان می دهند.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای افسردگی در دانشجویان و احتمال تشدید این مشکل در دوران مسوولیت پذیری از یک سو و وجود ارتباط معنادار بین عزت نفس و افسردگی از سوی دیگر، ضروری است که ضمن انجام غربالگری در دانشجویان و مطالعات وسیع تر در سطح دانشجویی جهت افزایش سلامت روان دانشجویان و کاهش افسردگی از روش های تقویت عزت نفس بهره برد
    کلیدواژگان: عزت نفس، افسردگی، دانشجو، پرستاری، دانشگاه نظامی
  • پریبسا نیلفروشان، علی نویدیان، احمد عابدی صفحات 35-47
    مقدمه
    نگرش به ازدواج یکی از مکانیسم های کلیدی برای پیش بینی رفتار واقعی در ازدواج بوده و بررسی آن به ابزاری معتبر نیاز دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی، روایی همگرا، و پایایی فرم فارسی مقیاس نگرش به ازدواج (MAS، Brateen و Rosen، 1998) انجام شد.
    روش
    در این پژوهش توصیفی - آزمون سازی، جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 88-87 بود. نمونه پژوهش شامل 137 دانشجو (51 پسر، 86 دختر) بود که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس نگرش به ازدواج و مقیاس انتظار از ازدواج استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل عامل، مانووآ، ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد مقیاس نگرش به ازدواج از پایایی و روایی مناسب جهت ارزیابی نگرش دانشجویان نسبت به ازدواج برخوردار است. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان داد مقیاس نگرش به ازدواج یک ابزار چند بعدی است. نگرش به ازدواج را می توان به عنوان دو عامل مجزا و مرتبط نگرش به ازدواج خود و نگرش کلی به ازدواج دانست که نگرش کلی به ازدواج، خود شامل نگرش بدبینانه، نگرش خوش بینانه، و نگرش ایده آل گرایانه است. به علاوه با مقایسه نگرش دختران و پسران، به عنوان یک یافته جانبی، مشخص شد که نگرش دختران نسبت به ازدواج خود و نگرش کلی آنان به ازدواج منفی تر از پسران است و دختران نگرش بدبینانه تری نسبت به ازدواج دارند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی می توان از مقیاس نگرش به ازدواج به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش نگرش به ازدواج استفاده کرد.
    کلیدواژگان: نگرش به ازدواج، انتظار از ازدواج، پایایی، روایی، ساختار عاملی
  • زهرا طااهری خرامه، حمید آسایش *، هادی زمانیان، علیرضا شعوری بیدگلی، اعظم سادات میر قیصری، فاطمه شریفی فرد صفحات 48-54
    مقدمه

    سلامت معنوی و فعالیت های مذهبی به عنوان یک منبع مهم در سازگاری با مشکلات ناشی از بیماری های مزمن شناخته شده-اند.

    هدف

    این مطالعه برای تعیین وضعیت سلامت معنوی و سبک های مقابله ی مذهبی بیماران همودیالیزی انجام شده است.

    روش

    در این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی)، 95 بیمار تحت درمان با همودیالیز از مراکز همودیالیز بیمارستان های شهر به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سلامت معنوی الیسون و پالوتزین و مقیاس مقابله مذهبی پارگامنت بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی مستقل در محیط نرم افزار آماری SPSS 16 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار نمره کل سلامت معنوی بیماران 09/15±98/91 و میانگین و انحراف معیار نمره راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و منفی به ترتیب 17/4±38/23 و 34/4±46/11 بود. 6/52 درصد از بیماران در مقیاس سلامت معنوی نمره بالاتر از میانگین کسب کرده بودند. 6/52 درصد نمونه ها در مقیاس راهبردهای مذهبی مثبت نمره بالاتر داشتند و این رقم در مورد راهبردهای مذهبی منفی 9/37 درصد بود. سلامت معنوی و راهبردهای مقابله مذهبی مثبت ارتباط مستقیم و معنادار داشت(463/0=r، 000/0=P) و ارتباط سلامت معنوی و راهبردهای مقابله مذهبی منفی معکوس و معنادار بود(430/0- =r، 000/0=P). سلامت معنوی و میزان استفاده از راهبردهای مقابله مذهبی در دو جنس تفاوت معناداری نداشت. با افزایش سن سلامت معنوی نیز بیشتر می شد و این رابطه از نظر آماری معنادار بود.

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد سلامت معنوی بیماران همودیالیزی در حد نسبتا مطلوبی قرار داشت و با توجه به تاثیر مثبت راهبردهای مذهبی کارآمد در افزایش سلامت معنوی، تمرکز بر تقویت راهبردهای مذهبی در مراقبت های معمول، می تواند وضعیت سلامت معنوی و در نهایت کیفیت زندگی روانشناختی این بیماران را بهبود بخشد.

    کلیدواژگان: همودیالیز، سلامت معنوی، معنویت، مذهب، سازگاری
  • جمشید فرجی، مسعود فلاحی خشکناب، حمیدرضا خانکه صفحات 55-62
    مقدمه
    با توجه به رشد جامعه سالمندی و شیوع افسردگی در این گروه سنی، به ویژه در خانه های سالمندان، توجه به راهکارهای روان درمانی، به خصوص از لحاظ سهولت و فقدان عوارض دارویی، ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر شعردرمانی گروهی بر میزان افسردگی سالمندان انجام شد.
    روش
    این مطالعه از نوع نیمه تجربی است، که 72 نفر از سالمندان مقیم سرای سالمندان که دارای خصوصیات نمونه پژوهش بودند، به طور تصادفی در دو گروه مداخله (39 نفر) و شاهد (33 نفر) انتخاب شدند. برای گروه مداخله، برنامه شعردرمانی گروهی طراحی و طی 12 جلسه 60 دقیقه ای به مدت 6 هفته اجرا گردید. گروه شاهد بدون مداخله خاصی، در جلسات گروهی روزانه شرکت کردند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و تست افسردگی سالمندان بود. برای تجزیه تحلیل داده ها از آماره کای اسکوئر و تی مستقل و همچنین برای بررسی روابط بین متغیرها از آزمون های تی مستقل و تی زوج استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین نمره افسردگی سالمندان گروه مداخله از 6/7 قبل از مداخله به 5/6 بعد از مداخله کاهش یافت و نتایج اختلاف معناداری را در گروه مداخله نشان داد (004/0p<)، بدین معنا که با استفاده از تکنیک شعردرمانی افسردگی کاهش می یابد. این در حالی است که در گروه شاهد قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد (87/0p>).
    نتیجه گیری
    با توجه به این مطالعه می توان گفت که شعردرمانی گروهی بر کاهش افسردگی سالمندان موثر است. لذا پیشنهاد می گردد، از این مهارت آسان و کم هزینه در خانه های سالمندان و حتی در منازل در جهت ارتقای سلامت روان و بهبود علایم افسردگی استفاده گردد.
    کلیدواژگان: افسردگی، سالمندان، شعردرمانی گروهی، سرای سالمندان
  • علی دهقانی، سیما محمد خان کرمانشاهی، ربابه معماریان، حمید حجتی، مرتضی شمسی زاده صفحات 63-71
    مقدمه
    مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن و تحلیل برنده سلول های عصبی مرکزی است که باعث افسردگی در بیماران می گردد و افراد گروه همتا بهتر می توانند همتایان خود را به انتخاب رفتارهای بهداشتی مناسب تشویق نمایند. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش همتا محور بر افسردگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس در سال 1390 انجام گردید.
    روش
    در این مطالعه نیمه تجربی پس از نمونه گیری 110 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به روش غیرتصادفی در دسترس انتخاب گردیدند، نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله تخصیص داده شدند. محیط پژوهش انجمن ام اس ایران بود. پس از آماده کردن گروه همتا، 6 جلسه آموزشی توسط افراد همتا برای گروه مداخله در طی 6 هفته انجام شد. جهت سنجش افسردگی از پرسشنامه بک استفاده گردید که قبل و بعد از 4 ماه در هر دو گروه تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS v.16 و آزمون های آماری کای دو، تی زوجی و تی مستقل آنالیز گردیدند.
    یافته ها
    میانگین امتیاز افسردگی بین دو گروه قبل از مداخله با آزمون آماری تی مستقل اختلاف معناداری نشان نداد. لیکن بعد از اجرای مداخله این تفاوت بین دو گروه در میانگین امتیاز افسردگی معنادار شد (001/0=p). آزمون تی زوجی اختلاف معناداری در میانگین امتیاز افسردگی بیماران گروه مداخله بعد از آموزش همتا محور نشان داد (000/0=p)، در حالی که همین آزمون اختلاف معناداری در میانگین امتیاز افسردگی بیماران گروه شاهد نشان نداد.
    نتیجه گیری
    آموزش همتا محور باعث کاهش افسردگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس گردید. لذا استفاده از این رویکرد آموزشی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و بیماران مبتلا به بیماری های مزمن توصیه می شود.
    کلیدواژگان: مولتیپل اسکلروزیس، همتا محور، افسردگی، برنامه آموزشی
|
  • Mohammad Behnam Moghadam, Mohammad Moradi, Dr Reza Zeighami, Dr Hamid Reza Javadi, Dr Mahmood Alipor Pages 1-9
    Introduction
    Coronary heart disease is the main cause of death and inability in all communities. Anxiety is the most common psychological response to myocardial infarction. Present study was conducted to indentify efficacy of eye movement desensitization and reprocessing on the anxiety of patients with myocardial infarction.
    Methods
    This study is a clinical trial. Sixty patients with myocardial infarction hospitalized at the cardiac ward of a hospital in Qazvin between 2011-2012 were selected using sampling and were divided by random assignment into experimental and control groups. In order to collect data، demographic and anxiety questionnaires were used. Interventions were subsequently performed in two sessions every other day for 45 to 90 mi and anxiety level of the patients was measured before and after intervention. Data were analyzed using descriptive statistics، paired - t-test، t-test، Willcoxon and Chi square.
    Results
    Mean anxiety levels in experimental group were (48. 874. 28) and (7. 372. 42) before and after intervention، respectively; therefore it statistically showed a significant difference (P<0. 001). Mean anxiety level in control group was (49. 105. 13) before intervention and it was (48. 405. 31) after intervention، so it statistically showed a significant difference (P<0. 001).
    Conclusion
    The eye movement desensitization and reprocessing is a newly effective، useful، efficient and non-invasive method for treatment and reducing anxiety in patients with myocardial infarction. Nurses، particularly those who are working in Critical Care Units can use this new and effective method for treatment of anxiety in patients.
    Keywords: Anxiety, myocardial infarction, eye movement desensitization, reprocessing
  • Mohammad Arshadi, Dr Sosan Valizadeh, Dr Jalil Babapour, Raheleh Shameli Pages 10-18
    Introduction
    Economical and social developments in recent years and increasing working women cause dramatic changes in the daily life of communities and the incidence of short-term separation of mother and child.
    Aim
    The purpose of this study is to compare the attachment situation of kindergarten and non-kindergarten children.
    Methods
    A comparative study design was used in this study. 128 kindergarten and 112 non-kindergarten children randomly selected for the study. They ranged in age from 4 to 6 years. Data were collected through demographic and kinships attachment questionnaires. The kinships questionnaires have 4 sub-items. Data were analyzed using statistical test such as t-test and Pearson correlation coefficient.
    Finding
    No Significant difference was observed between total attachment scores of kindergarten and non-kindergarten children (p=0/142). Comparison of children in kindergarten and non-kindergarten groups in “avoidance” sub-item showed significant differences (p=0/019). There was also high correlation between family economical status and total attachment score in kindergarten children.
    Conclusions
    Although short term separation of child from mother which causes an emotional stress for child، but some social and cultural conditions affect the attachment process formation and it alone cannot be counted as a major factor in the incidence of insecure attachment.
    Keywords: child, preschool, attachment, kindergarten
  • Dr Naiemeh Seyedfatemi, Dr Fatemeh Khshnavayefoomani, Dr Nasrin Behbahani, Dr Fatemeh Hoseini Pages 19-27
    Introduction
    Life skills play a significant role in adolescents'' health promotion and have a positive effect on modifying their high- risk behaviors. A great deal of studies have shown that problem solving may affect on using drug behavior. The purpose of this study is determining adolescents problem solving skill and its relation with Ecstasy usage among adolescents of west of Tehran.
    Methods
    In a cross-sectional (correlative) study. Eight- hundred of 16-18 years old adolescents residing in west Tehran participated in the study. The setting was public regions of west Tehran. Problem-solving skill was determined using ˝ problem solving inventory«. Adolescents'' usage of ecstasy was measured by a self-structured questionnaire. The questionnaires were completed by participants after obtaining an informed consent.
    Results
    Finding revealed that most of participants (69. 4 %) enjoyed good problem- solving skills. Findings indicated that 7. 6 % of adolescents have experienced Ecstasy usage once at least. There was significant relationship between problem-solving skill and Ecstasy usage in adolescents (P= 0/001). Discussion &
    Conclusion
    Regarding the findings، it is recommended to reinforce life skills in adolescents by emphasizing the role of parents، peers and friends to prevent substance abuse. it also recommended that some programs to be executed regarding prohibited substances including Ecstasy and their complications to increase general information of public
    Keywords: problem, solving, Ecstasy, Substance abuse, Adolescents
  • Maryam Azizi, Faryal Khamseh, Abolfazl Rahimi, Mohammad Barati Pages 28-34
    Introduction
    Medical students، especially army university students are considered as being under high risk for mental disorders. This study investigated the relationship between self-esteem and depression in nursing students of a selected medical university in Tehran.
    Methods
    In this descriptive-analytical survey، 130 nursing students of a selected medical university in Tehran were selected. Data collection tools were: A researcher-made demographic information questionnaire، the 21-item Beck Depression questionnaire، and 58-question Cooper Smith self Esteem Questionnaire. After entering the data into SPSS version 18 and using the Liker method for scoring options in the questionnaire، data analysis was made according to SPSS software and descriptive-analytical statistics (Chi-square).
    Results
    The results showed that %24. 3 of students had moderate to severe depression. Also %56. 1 had a low self-esteem. Chi-square tests showed significant differences between depression and self-esteem in the assessed units (P<0. 05).
    Conclusion
    Given that a significant difference existed between the level of self-esteem and depression and upon increasing self-esteem، the scores of depression decreases، it، therefore is possible to use methods of enhancing self-esteem to improve students’ mental health.
    Keywords: Self esteem, depression, nursing students, military
  • Dr Parisa Nilforoshan, Dr Ali Navidian, Dr Ahmad Abedi Pages 35-47
    Introduction
    Attitude toward marriage is one of the key mechanisms in anticipating real behavior in marriage and its assessment needs a valid instrument. The aim of this research was to investigate the reliability، validity، and factor structure of Persian version of Marital Attitude Scale (MAS، Brateen & Rosen، 1998).
    Methods
    In this descriptive-scaling research، the study population of this research was the B. A students studying at Isfahan University. The sample was 137 university students (including 51 males and 86 females) selected by stratified sampling. Marital Attitude Scale (MAS) and Marriage Expectation Scale (MES) were the instruments for collecting the data. Data were analyzed by factor analysis، NAN OVA and Pearson correlation.
    Results
    The results showed that MAS has high and suitable reliability and validity for assessing university students’ attitude toward marriage. The results of factor analysis revealed that MAS is a multid-imentional instrument. Attitude toward marriage can be divided into two distinct and yet interrelated factors، attitude toward their marriage and general attitude toward marriage. The general attitude toward marriage includes pessimistic، optimistic and idealistic attitude. Furthermore، comparing the attitude of boys and girls، as a lateral finding، showed girls’ attitude toward their marriage and general attitude toward marriage is more negative than boys، and girls have more pessimistic attitude toward marriage.
    Conclusion
    In general، the marital attitude Scale is a reliable and suitable instrument to assess marital Attitudes
    Keywords: Marital attitude scale, marriage expectation, reliability, validity, factor analysis
  • Zahra Taheri Kharameh, Hamid Asayesh, Hadi Zamanian, Alireza Shoouri Bidgoli, Azamasadat Mirgheisari, Fatemeh Sharififard Pages 48-54
    Introduction

    spiritual wellbeing and religious activities was known as important source cope with chronic disease induced problems.

    Objective

    The study was done for determination of spiritual wellbeing status and religious coping among hemodialysis patients.

    Methods

    in this descriptive and analytical study، 95 hemodialysis were selected via convenience sampling methods. Paloutzian & Ellison spiritual wellbeing scale and Pargament religious coping scale were used as date gathering tools. Data analysis was done in SPSS 16 software environment with descriptive statistical tests، Pearson correlation coefficient، independent t-test and one way ANOVA. In all tests، level of significance considered less than 0. 05.

    Results

    Mean and standard deviations of spiritual wellbeing، positive and negative religious coping scores were 91. 98±15. 09، 23. 38±4. 17 and 11. 46±4. 34. 52. 6 percent of patients have higher then mean score in spiritual wellbeing scale. 53. 6 percent of patients have higher then mean score in positive religious coping and the portion about negative religious coping was 37. 9 percent. Spiritual wellbeing had significant correlation with positive religious coping (r=0. 463، P=0. 000) and There were no reveres significant correlations between Spiritual wellbeing and negative religious (r=-0. 430، P=0. 000). There was no significant difference between two genders in spiritual wellbeing status and religious coping. With age increasing، the spiritual wellbeing score was increased and this relation was statistically significant.

    Conclusion

    finding indicated spiritual wellbeing of hemodialysis patients were in partially favorite level and according to the positive effect of efficient religious coping strategies، focus on religious coping reinforcement in routine patients care، and could improve spiritual wellbeing and psychological aspect of quality of life.

    Keywords: spiritual wellbeing, religious, coping, hemodialysis
  • Jamshid Faraji, Dr Masoud Fallahi Khoshknab, Dr Hamid Reza Khankeh Pages 55-62
    Introduction
    Considering the aged population development and the prevalence of depression in this group، especially in nursing homes، paying attention to psycho-therapeutic approaches، especially in terms of ease and lack of side effects is absolutely necessary. This study investigated the effects of group poetry therapy on depression of elderly people.
    Methods
    A quasi-experimental study was conducted among 72 elderly living at a nursing home and also were randomly selected and classified in two groups of intervention (n=39) and control (n=33) groups. Poetry therapy group was designed for the intervention group and 12 sessions of 60 minutes were carried out for 6 weeks. Without any special interruption، the intervention group participated regularly in group meetings. The data collection tools were questionnaire، demographic information and geriatric depression scale. To analyze and collect data، chi-square، t-tests and paired t-test were utilized.
    Results
    Our finding showed a significant difference between pre and post intervention، where the elderly depression mean score in intervention group changed from 7. 6 to 6. 5 (P<0. 004) but no significant difference was observed in the control group (P>0. 87).
    Conclusion
    Having considered the results، it can be said that group poetry therapy can be effective to reduce depression in older adults. Therefore، it is recommended to use such an easy and low cost skill in nursing homes or own homes to promote mental health and improve depression symptoms.
    Keywords: Depression, elderly, group poetry therapy, nursing home
  • Ali Dehghani, Dr Sima Mohammad Khan Kermanshahi, Dr Robabeh Memarian, Hamid Hojati, Morteza Shamsizadeh Pages 63-71
    Introduction
    Multiple Sclerosis is a chronic and degenerative disease related to the central nervous system that causes depression in patients. Peer group can better encourage their peers to select the appropriate behavior. This study aimed to determine the impact of peer-led education on depression of multiple sclerosis patients in 2011.
    Methods
    This quasi-experimental study was performed by selecting 110 multiple sclerosis patients and allocation of randomized two groups of tests and control groups (each group included55 patients). The MS Society of Iran was the research environment. After preparing the peer group، six training sessions were held during six weeks by peer group for the test group. Data collection tool was a questionnaire named Beck Depression Inventory (BDI) to assess patients’ depression; this was completed by both groups before and4months after the program. The data were analyzed using SPSS v. 16 software and chi-square test، paired T and independent T.
    Results
    There was no significant difference in depression score between two groups before intervention but the difference was shown significant between two groups after intervention using independent t test (P=0. 001). Pair t test showed a significant difference in the depression reduction in the test group after peer group performance (P=0. 000)، whereas the same test showed no significant difference in the control group.
    Conclusion
    Peer-led education caused depression reduction in patients with MS. Hence use of this teaching method in multiple sclerosis and patients with chronic diseases is recommended.
    Keywords: Multiple sclerosis, peer, led, depression, training program