فهرست مطالب

مطالعات منابع انسانی - پیاپی 30 (زمستان 1397)

فصلنامه مطالعات منابع انسانی
پیاپی 30 (زمستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/12/23
  • تعداد عناوین: 6
|
  • عباس عباسی، هومن پشوتنی زاده * صفحات 1-21
    برای پوشش خلا میان منابع انسانی موجود در سازمان و آنچه که باید وجود داشته باشد، پیش بینی از اهمیت خاصی برخوردار است. مدل زنجیره ی مارکوف رویکردی برای پیش بینی عرضه و تقاضا و همچنین کمبود و مازاد منابع انسانی است که با ترسیم الگوهای پیشین نقل و انتقالات، الگوهای آتی را پیش بینی نموده و احتمال جابه جایی کارکنان را از پایه ای به پایه ی دیگر در یک دوره ی زمانی تعیین می نماید. این پژوهش با هدف پیش بینی و تعیین عرضه و تقاضای کوتاه مدت و بلندمدت نیروی انسانی شعبه ی مرکزی بانک قوامین استان تهران پیاده سازی شده است. ارائه این الگوی پیش بینی، تصویر روشنی از وضعیت نیروی انسانی برای تصمیم گیری مدیران فراهم نموده است. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده ی کلیه کارمندان حوزه های ستاد ریاست، معاونت مالی و اقتصادی و معاونت اعتبارات و بین الملل شعبه ی مرکزی بانک قوامین در استان تهران است. لازم به ذکر است که در این پژوهش از اطلاعات سال های 1393 تا 1395 به منظور پیش بینی عرضه و تقاضای نیروی کار استفاده شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه ی گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی است. نتایج حاصل از این پژوهش موید این موضوع است که بخش اداره حسابداری، بخش اداره پیگیری وصول مطالبات و بخش واحد ارزی برای دوره ی آتی نیاز به جذب نیروی انسانی دارند و بخش های حوزه ی ستاد ریاست، اداره ی خزانه داری، اداره ی حسابداری مدیریت، اداره اعتبارات و حوزه ی کنترل اجرای مصوبات اعتباری برای دوره ی آتی نیازمند تعدیل نیرو هستند. لازم به ذکر است که در سایر بخش ها نیازی به جذب و تعدیل نیرو وجود ندارد.
    کلیدواژگان: مدیریت منابع انسانی، زنجیره مارکوف، برنامه ریزی منابع انسانی، بهسازی سازمانی
  • مهدی دهقانی سلطانی *، اردشیر شیری، الهام فرجی، امین همتی صفحات 23-43
    در این تحقیق تاثیرات هیجانات کاری (بازیگری سطحی و عمیق) بر خلاقیت کارکنان و همچنین تاثیرات میانجی انواع مختلف استرس شغلی (استرس بازدارنده و استرس چالشی) بر رابطه بین کار هیجانی و خلاقیت بررسی شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق کارمندان بانک های دولتی در شهر ایلام بوده و حجم نمونه 237 نفر است و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه استاندارد است که روایی صوری آن مورد تایید اساتید و نخبگان قرار گرفت و برای پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. مدل مورد مطالعه با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار LISREL مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بازیگری سطحی به طور منفی و بازیگری عمیق به طور مثبت بر خلاقیت کارکنان تاثیر می گذارد؛ بازیگری سطحی بر استرس بازدارنده تاثیر مثبت معناداری دارد. همچنین بازیگری عمیق بر استرس چالشی تاثیر مثبت دارد و استرس بازدارنده در رابطه بین بازیگری سطحی و خلاقیت نقش میانجی ایفا می کند.
    کلیدواژگان: کار هیجانی، خلاقیت کارکنان، استرس شغلی، بازیگری سطحی و عمیق
  • حاجیه رجبی فرجاد *، فرحناز علیپور صبحی صفحات 45-68
    در این پژوهش به بررسی رابطه بین سازگاری شغلی و فلات زدگی شغلی پرداخته می شود. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نحوه ماهیت و روش از نوع توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری کارکنان واحد معاونت امور استان ها در صدا و سیمای مرکز تهران به تعداد 223 نفر بود. حجم نمونه با سطح خطای 5 درصد از طریق فرمول کوکران 140 نفر در نظر گرفته شده است که نفرات به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده دو پرسشنامه استاندارد سازگاری شغلی دیویس و لافکوایست (1984) و فلات زدگی شغلی باردیویک (1986) بود که روایی آن از طریق محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین سازگاری شغلی و فلات زدگی شغلی با 527/0*- رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین ابعاد سازگاری شغلی و فلات زدگی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
    کلیدواژگان: سازگاری شغلی، ارزش پیشرفت، ارزش راحتی، ارزش جایگاه، ارزش نوع دوستی، ارزش ایمنی، ارزش خودمختاری و سبک سازگاری، فلات زدگی شغلی، صداو سیمای مرکز تهران
  • مهدی خیراندیش، امیر دورانی * صفحات 69-86
    بدبینی سازمانی به عنوان یکی از مشکلات سازمان های معاصر دارای آثار منفی فردی و سازمانی گوناگونی است. با توجه به نقش مهم رهبری در سازمان ها هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر رهبری اصیل بر کاهش بدبینی سازمانی با توجه به متغیر میانجی افزایش دلبستگی شغلی است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه اجرا، توصیفی- همبستگی است که در آن از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان حوزه ستادی وزارت نفت می باشند که تعداد آن ها 840 نفر است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 260 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. برای بررسی روایی ابزار سنجش از روایی محتوا و برای بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. داده های گردآوری شده توسط نرم افزار معادلات ساختاری warpPLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بررسی تحلیل مسیر نشان می دهد رهبری اصیل بر کاهش بدبینی سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد و نقش میانجی گری افزایش دلبستگی شغلی نیز تایید می گردد.
    کلیدواژگان: رهبری اصیل، بدبینی سازمانی، دلبستگی شغلی
  • ابراهیم رحیمی *، نجیبه عباسی رستمی، فرانک صفری شاد، مهدی نوروزی صفحات 87-105
    کارآفرینی و نوآوری اساس و بسترساز تغییر و تحول و دگرگونی است. سازمان ها از طریق قابلیت یادگیری بازار می توانند نیازها و خواسته های مشتریان خود را شناسایی کنند و بر اساس آن به کارآفرینی سازمانی و نوآوری در محصولات خود می پردازند؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین قابلیت یادگیری بازار با کارآفرینی سازمانی و نوآوری سازمانی است. روش شناسی پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 100 نفر از مدیران شرکت های سنگ، معادن و صنایع وابسته اصفهان است که با استفاده از جدول مورگان تعداد 80 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین قابلیت یادگیری بازار و کارآفرینی سازمانی و نوآوری سازمانی رابطه معنادار و خطی وجود دارد. همچنین بین کارآفرینی سازمانی و نوآوری سازمانی نیز رابطه خطی و معنادار مشاهده شده است.
    کلیدواژگان: قابلیت یادگیری بازار، کارآفرینی سازمانی، نوآوری سازمانی
  • نیلوفر میرسپاسی *، نایب حسین زاده صفحات 107-125
    پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر توانمندسازهای مدیریت دانش بر رضایت مشتری با تاکید بر نقش توانمندسازی کارکنان ادارات مرکزی بانک قوامین شهر تهران است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی و همبستگی و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش، 850 نفر از کارکنان و مشتریان ادارات مرکزی بانک قوامین تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 265 نفر از کارکنان و تعداد 384 نفر از مشتریان به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های محقق ساخته 33 سوالی بود و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روایی آن نیز از طریق روایی صوری و محتوا تایید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی، آزمونT، تحلیل عاملی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد توانمندساز مدیریت دانش شامل فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، تکنولوژی اطلاعات و نیروی انسانی تاثیر مستقیم و مثبت بر توانمندسازی کارکنان دارد و همچنین «توانمندسازی کارکنان» نیز از تاثیر مستقیم و مثبتی بر «رضایت مشتری» برخوردار بود.
    کلیدواژگان: مدیریت دانش، توانمندسازی کارکنان، رضایت مشتری، بانک قوامین