فهرست مطالب

مجله پژوهشهای جانوری (زیست شناسی ایران)
سال بیست و ششم شماره 4 (زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/11/10
  • تعداد عناوین: 15
|
  • مهرنوش حیدری، پریا اکبری صفحات 355-364
    فرشته ماهی آب شیرین زیاد مورد توجه آکواریومیست ها قرار گرفته است، اما هنوز اطلاعات کمی در زمینه پرورش و نگهداری آنها در آکواریوم موجود است. در این تحقیق، اثرات رژیم غذایی مختلف روی رشد و بازده تکثیر فرشته ماهی، در طول 40 روز مطالعه شد. سه رژیم غذایی مختلف 1) غذای خشک کارخانه چینه (لوفک)، 2) ناپلئوس آرتمیا و 3) دل گاو چرخ شده (به مدت 10 روز) و غذای خشک کارخانه چینه (لوفک) به مدت 30 روز، در سه تکرار برای 9 جفت مولد استفاده شد. مولدین رژیم غذایی 2 ماکزیمم تعداد تخم (461 عدد) و درصد لقاح (53/55 درصد) رادر مرحله اول تخمریزی نشان دادند و بین رژیم های غذایی مختلف اختلاف معنی دار مشاهده شد (05/0P<). اما اختلاف معنی داری بین رژیم غذایی1و3 در مرحله اول تخمریزی مشاهده نشد (05/0 P>). همچنین زیست سنجی در هر مرحله بر روی 30 لارو از هر تیمار انجام گرفت. نتایج نشان دادند که بالاترین وزن و طول لاروها در طی روزهای13،22و35 از مولدین با رژیم غذایی 2 بدست آمد (05/0 P<).
    کلیدواژگان: ناپلئوس آرتمیا، فرشته ماهی، درصد لقاح، رشد
  • فاطمه توده دهقان*، نرگس نبوی، عبدالحسین شیروی صفحات 365-371
    هپارین بعنوان بهبود دهنده باروری اسپرم و تکوین جنین در برخی از گونه های حیوانی، شناخته شده است. لقاح آزمایشگاهی در موش بعنوان یک آزمایش استاندارد برای مطالعات باروری یاری شده تعیین شده است. به منظور بهینه نمودن این آزمایش، در مطالعه حاضر اثر محیط های M16 و T6 هپارین دار μg/ml)10) و بدون هپارین بر پارامترهای باروری اسپرم و تخمک شامل تعداد، میزان تحرک و بقای اسپرم، میزان لقاح پذیری تخمک ها و تکوین زیگوت ها تا مرحله دوسلولی در موش غیر همخون NMRI، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها از نظر تاثیر هپارین در دو گروه آزمایش و شاهد نشان داد که میزان لقاح در محیط T6 (P<0.001) و تکوین زیگوت ها به رویان های دوسلولی در محیط M16 (P<0.001) با همدیگر اختلاف معنی دار دارند. همچنین در مقایسه دو محیط کشت از نظر تحرک و بقای اسپرم محیط M16 (P<0.05) و از نظر میزان لقاح تخمک ها و تعداد رویان های دو سلولی، محیط T6 مطلوب تر (P<0.001) از دیگری است. بطور کلی می توان گفت که محیط M16 بویژه هپارین دار آن بهتر از محیط T6 (با و بدون هپارین) برای افزایش تحرک و بقای اسپرم و محیط T6 هپارینه مناسب تر از محیط T6 بدون هپارین و M16 (با و بدون هپارین) از نظر موفقیت لقاح آزمایشگاهی در موش غیر همخون NMRI عمل می نمایند.
    کلیدواژگان: هپارین، تخمک، اسپرم، رویان دو سلولی، موش NMRI
  • فرزانه مشتاقی ملکی، جلال جلالی سندی، محمدرضا رضاپناه صفحات 372-383
    پایین بودن سرعت تاثیر ویروس در مزرعه یکی از عوامل محدودکننده کاربرد باکولوویروس ها می باشد. دمای حاکم بر شرایط میکروکلیمایی موجود در منطقه از جمله عواملی است که به عنوان یک عامل جانبی در کنار سایر عوامل موثر در کارایی و سرعت تاثیر ویروس اثرگذار می باشد. در این بررسی تاثیر دمای 30- 20 درجه سانتی گراد بر فعالیت بیولوژیکی(LD50 و LT50) ویروس چند وجهی هسته ای کرم غوزه پنبه (Helicoverpa armigera multiple nucleopolyhedrovirus) در لاروهای اوایل سن 3 کرم غوزه پنبه Helicoverpa armigera Hub.در شرایط نوری D8: L16 و رطوبت نسبی 60- 50% در قالب طرح اسپلیت پلات فاکتوریل به صورت دز و زمان لازم برای مرگ و میر با اهمیت برابر در داخل عامل دما مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر LD50 مربوط به ویروس در دماهای 20، 26 و 30 درجه سانتی گراد به ترتیب 83/3580، 82/2614 و 62/1751 پلی هدر در هر لارو برآورد شد. مقایسه میانگین مقادیر LD50 با آزمون دانکن در هر سه دما نشان می دهد که با افزایش دما میزان مرگ و میر حاصل از ویروس به طور معنی دار افزایش می یابد. تاثیر دما در میزان مرگ ومیر به ویژه در دزهای پایین معنی دار می باشد. مقادیر LT50 مربوط به دز 105 × 5 پلی هدر در هر لارو در دماهای 20، 26 و 30 درجه سانتی گراد به ترتیب 15/7، 73/6 و 58/6 روز برآورد شد. مقایسه میانگین مقادیر LT50 با آزمون دانکن نشان می دهد که ویروس در دمای 30 درجه سانتی گراد سریع تر از 20 درجه سانتی گراد عمل کرده و در دمای 26 درجه سانتی گراد اختلاف معنی داری با دو دمای دیگر ندارد. بررسی مقادیر LD50 و LT50 مربوط به ویروس و مقایسه آن با دوره نهفته آلودگی نشان می دهد که تاثیر دما در سرعت و میزان مرگ ومیر بعد از دوره نهفته آلودگی می باشد. لذا دماهای بالای 30- 26 درجه سانتی گراد جهت حصول درصد مرگ ومیر بیشتر و افزایش سرعت مرگ ومیر ناشی از ویروس توصیه می شود.
    کلیدواژگان: ویروس چند وجهی هسته ای کرم غوزه پنبه، دمای محیط، دوره نهفته آلودگی، کرم غوزه پنبه، Helicoverpa armigera، LD50 و LT50
  • وحید حمایت خواه جهرمی*، محسن فروزانفر، مهسا فرجمند، حسین کارگرجهرمی صفحات 384-393
    لیموآب یکی از مهمترین گیاهانی است که در درمان بیماری های مختلف استفاده می شود. این مطالعه، برای بررسی اثرات عصاره لیموآب روی هورمون های گنادی–هیپوفیزی و اسپرماتوژنز در موش های صحرایی نر بالغ انجام شد. پوست لیموترش خشک گردید و بعد از تهیه عصاره از آن جهت تزریق استفاده شد. موش های گروه کنترل آب آشامیدنی شهر دریافت کردند. آزمایش در دو دوره تیمار و پس از آن انجام شد. در دوره تیمار موش های گروه تجربی غلظت های 50، 100 و 150 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن حیوان، عصاره هیدروالکلی را به مقدار 1 سی سی و به مدت 2 هفته به صورت درون صفاقی دریافت کردند و دوره پس از تیمار به مدت 1 هفته بدون تزریق انجام گردید. پایان هر دوره موش ها به کمک اتر بیهوش شده و پس از خونگیری از قلب آنها تشریح شدند. تعداد سلول های سرتولی و لایدیگ در مقاطع بافتی هرگروه شمارش گردید. همچنین غلظت هورمون های تستوسترون، LH و FSH به روش الیزا اندازه گیری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که تعداد سلول های سرتولی و لایدیگ کاهش معنی داری (05/0P<) در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل دارد. هم چنین نتایج نشان داد که غلظت هورمون LH در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری (05/0P<) پیدا کرده است. ولی اختلاف معنی داری در غلظت هورمون های تستوسترون و FSH مشاهده نشد. می توان چنین نتیجه گیری کرد که پوست لیموترش موجب کاهش تعداد سلول های لایدیگ در لوله های منی ساز شده و با تاثیر بر محور هورمونی هیپوفیز- گناد باعث کاهش غلظت هورمون LH در موش صحرایی نر بالغ گردیده است.
    کلیدواژگان: پوست لیموترش، موش صحرایی نر، تستوسترون، LH، FSH
  • حلیمه رجبی، صابرخدابنده * صفحات 394-405
    در فرایند اسمولتیفیکاسیون و سازگاری با دریا، وزن و سن ماهی مهم می باشد. در مطالعه حاضر، نرخ مرگ و میر، تغییرات مورفولوژیک آبشش و سلولهای کلراید آبششی در اوزان 5، 15 و 25 گرم (ماهیان هم سن) در ماهی آزاد خزر، پس از 10 روز انتقال به آب لب شور خزر مقایسه کردیم. بافت شناسی آبشش با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین و ایمونولوکالیزه نمودن Na+K+ATPase با استفاده از آنتی بادی IgGα5 صورت گرفت. تصاویر ایمونو گرفته شده با استفاده از نرم افزار Image Tools بررسی شد. نرخ مرگ و میر، در اوزان مختلف 5، 15 و 25 گرم پس از مواجه با آب لب شور خزر (13ppt)، به ترتیب برابر با: 25%، 8%، و0% بود و ضایعاتی در ساختار آبشش نمونه ها مشاهده گردید. سلولهای کلراید در وزن 5 گرم، افزایش ولی مساحت آنها کاهش معنی دار داشت. در وزن 15 گرم، تعداد کل سلول های کلراید و مساحت آنها در مواجه با شوری 13ppt تغییری نداشت اما در وزن 25 گرم، کاهش معنی داری در تعداد سلولهای کلراید مشاهده شد. با توجه به نتایج حاضر، در بچه ماهیان هم سن، ماهی با وزن کم (5 گرم) قادر به تنظیم اسمزی نبوده و در وزن 15 گرم دارای سازگاری بهتری به آب دریای خزر نسبت به سایر وزن هاست و پس از رسیدن به 25 گرم با توجه به پشت سر نهادن مرحله اسمولتیفیکاسیون، به محیط آب شیرین سازگار شده و در دراز مدت توانایی تنظیم اسمزی در آب شور را از دست می دهند.
    کلیدواژگان: ماهی آزاد دریای خزر، Salmo trutta caspius، وزن، نرخ مرگ و میر، سلول کلراید
  • محمدرضا ایمان پور، رقیه صفری*، رضا اسعدی صفحات 406-413
    پارامترهای خونی و شکنندگی اسمزی در فیل ماهی تحت تاثیر سه ماده ضد انعقاد مختلف هپارین 10 واحد بین المللی بر میلی لیتر، سیترات 3/0 میلی گرم بر میلی لیتر و Na2EDTA در غلظتهای 1/0، 5/0، 1 میلی گرم بر لیتر بررسی شد. بدین منظور خونگیری از فیل ماهیان پرورشی با میانگین وزنی 10±170 گرم بدون استفاده از مواد بیهوشی از طریق قطع باله دمی صورت گرفت. طبق نتایج بدست آمده بیشترین تعداد کل گلبولهای سفید در تیمار Na2EDTA با غلظت 1 میلی گرم بر میلی لیتر اندازه گیری شد. شمارش افتراقی گلبولهای سفید نیز اختلاف معنی داری در میزان مونوسیت، لنفوسیت و ائوزوفیل نشان داد (05/0(P≤. میزان هموگلوبین (گرم بر دسی لیتر) در خون در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0(P≥. تعداد گلبولهای قرمز(106 بر میکرولیتر) در تیمارهای 5/0 و 1/0 میلی گرم بر میلی لیترNa2EDTA به صورت معنی داری (05/0(P≤ بالاتر از بقیه تیمارها بود. میزان MCH (پیکوگرم)، MCV (فمتولیتر) و MCHC (%) در تیمارهای 5/0 و 1/0و 1 میلی گرم بر میلی لیتر Na2EDTA بالاتر از تیمارهای هپارین و سیترات بود. هم چنین مقاومت سلولها نسبت به همولیز در تیمارهای هپارینه بالاتر از سایر تیمارها بود. با توجه به نتایج به دست آمده هپارین به عنوان ماده ضد انعقاد خون مناسبتری نسبت به سیترات وNa2EDTA در فیل ماهی دریای خزر می باشد که بهتر است در مطالعات خون شناسی مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: فیل ماهی، مواد ضد انعقاد، پارامترهای خونی
  • محمد صیاد بورانی صفحات 414-424
    این تحقیق به منظور تعیین مراحل پار و اسمولت و تعیین اندازه ای از بچه ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius Kessler،1877) جهت تحمل آب دریای خزر انجام گرفت. در این تحقیق از 4 گروه وزنی 5، 10، 15 و 20 گرمی در سه تیمار شوری آب دریا (5/11-11 در هزار)، آب ساحل (7 در هزار) و آب شیرین و با 3 تکرار استفاده شد. متوسط فشار اسمزی بچه ماهیان 5، 10، 15 و 20 گرمی در زمان صفر بترتیب معادل 1/7±301، 6/14±7/334، 6±7/307 و 7/8±3/331 میلی اسمول در لیتر و متوسط فشار اسمزی پس از 240 ساعت ماندگاری در آب دریای خزر بترتیب 4/13±5/346، 7/6±3/325، 9±321 و 53/0±329 میلی اسمول در لیتر محاسبه گردید. آبشش بچه ماهیان 5 گرمی، سطح پایینی از فعالیت آنزیم Na+،K+-ATPase (بر اساس روش غیر مستقیم سنجش فسفر معدنی آزاد شده از ATP) به میزان 2/3 تا 1/6 میکرومول فسفات/ میلی گرم پروتئین در ساعت را نشان داد. در همه گروه های وزنی میزان فعالیت آنزیم فوق در بچه ماهیان موجود در آب دریا بیش از میزان فعالیت آنزیم فوق در آب 7 در هزار بود. در گروه 10 گرمی در زمان صفر (قبل از مقابله با آب خزر) سطح بالایی از آنزیم مشاهده شد که دارای اختلاف معنی دار با گروه وزنی 20 گرمی بود (05/0P<). این وضعیت را می توان به تغییرات متابولیک و گذار به شرایط آمادگی برای مهاجرت نسبت داد (مطابقت با تعریف پار- اسمولت). در صورتیکه بچه ماهیان 15 و 20 گرمی این مرحله را پشت سر گذاشته و ویژگی های مرحله اسمولت را نشان می دهند.
    کلیدواژگان: Salmo trutta caspius، تنظیم اسمزی، آنزیم Na+، K+، ATPase
  • آذر میدخت خیراندیش، اصغرعبدلی، * لیلا عبدلی صفحات 425-434
    در مطالعه حاضر دو فاکتور سن و رشد سیاه ماهی Capoeta damascina در رودخانه دالکی استان بوشهر واقع در جنوب ایران مورد بررسی قرار گرفت. پنج کلاس سنی از صفر تا چهار سال برای نرها و ماده ها بدست آمد. بیشتر فراوانی طولی متعلق به کلاس های طولی 11-13 و 15-17 سانتی متر بترتیب برای نرها و ماده ها بود. دامنه طولی بین 72 تا 224 میلی متر و دامنه وزنی بین 9/4 تا 226 گرم بود. همچنین دامنه ضریب چاقی بین 68/0 تا 36/1 بود. تعداد ماده ها از نرها بیشتر بود (1 به 55/1). روابط معنی داری بین طول و وزن در ماده ها (0.965= R2، 10.895-lnX 2.895=lnY) و نرها (0.959= R2، 10.895-lnX 2.836=lnY) بدست آمد. طول بیشینه برای این ماهی40 سانتی متر محاسبه شد. در نهایت ساختار جمعیت در این رودخانه با سایر ماهیان مطالعه شده در دیگر زیستگاه ها مقایسه و دلایل احتمالی تفاوتها مورد بررسی قرار گرفت.
    کلیدواژگان: سیاه ماهی، بوشهر، سن، رشد
  • کامران عقیلی صفحات 435-442
    منظور بررسی عملکرد پرورش توام ماهی انجک (Schizothorax zarudnyi) با کپور ماهیان چینی (فیتوفاگ، سرگنده، آمور) این ماهی با تراکم متداول (3000 عدد در هکتار) از تیر ماه 1384 تا آبان ماه 1385 در مرکز تکثیر و پرورش ماهیان گرمابی زهک در زابل پرورش داده شد. ترکیب کشت متداول بچه کپور ماهیان چینی به ترتیب، فیتوفاگ 65%، کپورمعمولی 20%، سرگنده 5% و آمور 10% بود. پرورش در 3استخر طرح و 3استخر شاهد به مساحت 3500 متر مربع (حدود 3/1 هکتار) با تراکم 1100 عدد انجام گردید. ماهی انجک با تراکم 220 عدد در هراستخر به ترکیب کشت توام کپور ماهیان چینی (جایگزین کپور معمولی) اضافه گردید و در طول دوره پرورش عوامل فیزیکی و شیمیایی مهم آب اندازه گیری شد. نرخ بازماندگی ماهی انجک و کپور ماهیان چینی بترتیب 1/69 و 8/85 درصد بود. بچه ماهیان انجک از وزن متوسط40 گرم در ابتدای دوره پرورش به وزن متوسط 12± 760.4 گرم در پایان دوره پرورش رسیدند. بررسی ها نشان داد که متوسط تولید ماهی کپور بیشتر از ماهی انجک بوده ولی تولیدات آمور دراستخرهای طرح بیشتر ازاستخرهای شاهد بود. میانگین تولید کل ماهیان در کشت توام با ماهی انجک با کپور ماهیان چینی (استخرهای طرح) 1312 کیلوگرم در هکتار و در کشت کپور ماهیان چینی متداول (استخرهای شاهد) 1681 کیلوگرم در هکتار بود. با توجه به قیمت ماهی انجک در بازارهای محلی نسبت به ماهی کپور می توان تولید این ماهی را به مزرعه داران توصیه نمود.
    کلیدواژگان: پرورش چند گونه ای، انجک، کپور ماهیان چینی، زابل
  • امیدوار فرهادیان*، سارا کولیوند، عیسی ابراهیمی درچه، نصرالله محبوبی صوفیانی صفحات 443-459
    پراکنش و ساختار جامعه سخت پوستان مزوزئوپلانکتونی تالاب حنا در استان اصفهان در طی چهار فصل مختلف بررسی شد میانگین فصلی دمای آب، اکسیژن محلول،نیترات و فسفات محلول به ترتیب 79/14، 01/8، 18/1 درجه سانتی گراد و 05/0 میلی گرم بر لیتردر بهار، 65/20، 46/7، 26/2 درجه سانتی گراد و 20/1 میلی گرم بر لیتر درتابستان، 33/11، 94/7، 89/1 درجه سانتی گراد و 67/0 میلی گرم بر لیتر در پاییز و 34/5، 73/9، 27/5 درجه سانتی گراد و 03/0 میلی گرم بر لیتر در زمستان بود. فیتوپلانکتونهای غالب از جنسهای Strastrum، Gonium، Chlorella وAphanothece با بیش ترین فراوانی در تمام فصول نمونه برداری در تالاب وجود دارند کلروفیتا (Chlorophyta) با بیش ترین فراوانی و به دنبال آن جلبک های سبز-آبی (Cyanophceae) در تالاب حضور داشتند. فراوانی نسبی (درصد) آنتن منشعب ها دامنه ای از 2/27 در تابستان تا 3/74 در بهار داشت در حالی که پاروپایان دامنه ای از 6/25 در بهار تا 7/72 در پائیز بود. آنتن منشعب ها شامل گونه هایDaphnia longispina، Daphniadubia، pulex، Ceriodaphnia sp.،Moina sp.، Moina macrocopa و. Bosmina sp پاروپایان غالب Daphnia شامل Apocyclops procerus، Acanthocyclops sp.، Microcyclops varicans، Allocyclops sp.، Diacyclops bicuspidatus وMacrocyclops albidus بود. زیست توده خشک زئوپلانکتونی دامنه ای از 1/0 تا 9/28 میلی گرم بر متر مکعب داشت. اگرچه آنتن منشعب ها گروه عمده مزوزئوپلانکتونها را تشکیل داد اما (پاروپایان) شامل ناپلیوس و کپه پودید ها (عمدتا) در تمام ایستگاه های نمونه برداری بود. گونه D. longispina معمول ترین گونه در تمام ایستگاه ها و فصول، به استثناء زمستان، بود وجنسBosmina چرخه زندگی کوتاهی داشت و در زمستان بندرت حضور داشت.تالاب حنا شرایط یوتروف دارد و برداشت زیست توده مزوزئوپلانکتونی میتواند سبب مناسب شدن محیط زیست پلانکتونیک برای کلونی شدن موجودات پلانکتونی آبی شود.
    کلیدواژگان: پراکنش و ساختار جامعه، کپه پودا، کلادوسرا، مزوزئوپلانکتون، تالاب حنا، ایران
  • سهیلا مجدم*، احمد علی معاضدی، غلامعلی پرهام صفحات 460-467
    یکی از فراوانترین فلزات موجود بر روی پوسته زمین آلومینیوم می باشد و منابع گوناگونی از این فلز می تواند انسان را در معرض آلودگی قرار دهد. آلومینیوم در غذا، آب، ترکیبات دارویی و محیط و... وجود دارد و براثر بارش باران اسیدی در خاک قرار می گیرد. اختلالاتی از قبیل دمانس (ضایعه مغزی) در بیماری آلزایمر و همچنین اختلال اعمال حرکتی در بیماری پارکینسون در انسان و حیوان به افزایش میزان آلومینیوم مربوط می شود. اما هنوز بطور یقین ثابت نشده که آلومینیوم نقش اساسی را در هر یک از این بیماری ها بازی می کند. به دلیل اهمیتی که آلومینیوم در ایجاد مسمومیت فیبرهای عصبی دارد احتمالا باعث ایجاد اختلال در حرکت و تعادل در بیماری پارکینسون می گردد. در این کار پژوهشی اثر تجویز خوراکی و مرکزی کلرید آلومینیوم روی فعالیت های حرکتی و تعادلی موش صحرایی نر بالغ با استفاده از دستگاه روتارود مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. معیارهای مورد نظر در این آزمایش، مقاومت حرکتی و حفظ تعادل می باشند. با توجه به آزمایشات صورت گرفته مشخص گردید که در تجویز خوراکی و مرکزی کلرید آلومینیوم تعادل و هماهنگی موشها کاهش می یابد. آلومینیوم یک نوروتوکسین انتخابی است و بعنوان یک سم سلولی با پپتیدهای طبیعی موجود در مغز ترکیب می شود. آلومینیوم با مهار آنزیم های دستگاه عصبی باعث کاهش انرژی سلولهای مغزی، خستگی و ناتوانی پیش رونده ای می شود. اختلال سیستم عصبی مرکزی توسط ترکیبات آلومینیوم یک انسفالوپاتی پیشرونده تولید می کند.
    کلیدواژگان: روتارود، کلریدآلومینیوم، دمانس
  • علی اکبر طافی، سعید مشکینی، امیر توکمهچی صفحات 468-477
    هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر کیتوزان به عنوان یک محرک ایمنی بر سیستم ایمنی و میزان مقاومت ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) در برابر باکتری بیماری زای آئروموناس هیدروفیلا می باشد. برای این منظور 900 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان (با میانگین وزنی 10/0±62/25 گرم) مورد بررسی قرار گرفتند. سپس ماهیان به مدت 10 روز با شرایط آزمایشگاه سازگار شده و به چهار گروه تقسیم شدند. به ترتیب گروه ها با مقادیر 0 (شاهد)، 25/0، 5/0 و 1 درصد کیتوزان (Chitosan) همراه غذای تجاری (GFT-1) به مدت هشت هفته تغذیه شدند. در طول مطالعه هر دو هفته یکبار از تمام تیمارها خونگیری شده و فعالیت لیزوزیم (Lysozyme activity) و مقدار گلوتاتیون پراکسیداز (Glutathione peroxidase) سرم خون اندازه گیری شد. در پایان دوره تحقیق همه تیمارها با مقدار CFU/ml 107 باکتری آئروموناس هیدروفیلا به صورت درون صفاقی (Intera peritoneal) تزریق شده و ماهیان به مدت یک هفته روزی دو بار از نظر علائم بالینی و تلفات مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد افزودن 25/0 درصد کیتوزان به جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان به مدت 56 روز می تواند به طور معنی داری (p<0.05) فعالیت لیزوزیم و مقدار گلوتاتیون پراکسیداز سرم را نسبت به گروه شاهد افزایش دهد. همچنین نتایج ثابت کرد که میزان مقاومت این تیمار در رویارویی با باکتری بیماریزای آئروموناس هیدروفیلا افزایش می یابد. بر اساس یافته های حاصل مانند میزان لیزوزیم و گلوتاتیون پراکسیداز سرم، می توان نتیجه گیری کرد که کیتوزان می تواند ایمنی ماهی قزل آلا را در مقابل باکتری مورد آزمایش افزایش دهد.
    کلیدواژگان: قزل آلای رنگین کمان، کیتوزان، فعالیت لیزوزیم، آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز، آئروموناس هیدروفیلا
  • لاله موسوی ده موردی، احمد سواری صفحات 478-489
    در این تحقیق تغییرات تراکم Pleurobrachia sp. به صورت ماهانه از مهر 1384 تا شهریور 1385 درآبهای سطحی خور دورق و غزاله در استان خوزستان بررسی شد. همچنین تغییرات فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب از قبیل دما، شوری، کدورت، سختی، 4PO، 3NO، pH، DO5 BOD2 NOدر طی ماه های نمونه برداری اندازه گیری شد. تمامی شانه داران مشاهده شده در این مطالعه از جنسPleurobrachia sp. بودند. کمترین میانگین تراکم Pleurobrachia sp. در تیرماه 1385 (5/0±6/0 تعداد در متر مکعب) در خور دورق و بیشترین میانگین تراکم آنها در بهمن ماه 1384 (4/0±7/2846 تعداد در متر مکعب) در خور غزاله بود. بیشترین میانگین شوری در خور دورق در مهرماه (47 گرم در لیتر) و کمترین میانگین شوری در بهمن و اسفند (37 گرم در لیتر) بوده است. بیشترین میانگین دما در خور دورق در مرداد ماه (32 درجه سانتی گراد) و کمترین میانگین دما در بهمن ماه (13 درجه سانتی گراد) بوده است. بیشترین میانگین دما در خور غزاله در مرداد ماه (32 درجه سانتی گراد) و کمترین میانگین دما در بهمن ماه (15 درجه سانتی گراد) بوده است. با توجه به نتایج این تحقیق شوری (59/0، r=-01/0 P<) و دمای آب (79/0، r=-05/0 P<) بر فراوانی Pleurobrachia sp. در خور دورق اثر معنی دار وکاهشی دارد. در خور غزاله نیز دمای آب (43/0-r =، 05/0 P<) بر فراوانی این شانه دار اثر معنی دار و کاهشی را نشان داد.
    کلیدواژگان: شانه دار، Pleurobrachia sp، تراکم، فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب، استان خوزستان
  • اکبر نصرالله زاده، حمید علاف نویریان صفحات 490-497
    هدف از انجام این پروژه استفاده بهینه از ریشه گیاه نی بومی به عنوان یک مکمل در جیره غذایی کپور معمولی (Cyprinus carpio) می باشد. با توجه به اینکه تاکنون هیچگونه مطالعات جامعی در این خصوص صورت نگرفته است، از این رو یک آزمایش 8 هفته ای جهت دستیابی به میزان مطلوب ریشه گیاه نی در جیره انجام شد. 4 جیره غذایی تجاری کپور معمولی حاوی 0، 3، 6، 9 و 12 درصد پودر ریشه گیاه نی در تیمار های 3 تکراری مورد تغذیه ماهیان جوان قرار گرفت. بین 15 عدد مخزن فایبر گلاسی 500 لیتری تعداد 90 قطعه بچه ماهی با وزن متوسط2 ± 50 گرم به صورت تصادفی که با 400 لیتر آب پر شده بودند، توزیع گردید. غذادهی روزانه در 3 نوبت (7 صبح-12 ظهر- 5 بعدازظهر) به میزان 5 درصد وزن بدن انجام گردید. بهترین عملکرد رشد، راندمان تغذیه ای در جیره های 6 و 9 درصد مشاهده شد و با سایر تیمارها اختلاف معنی داری را نشان داد (5% > P). اختلاف معنی دار بین تیمارهای شاهد با تیمار حاوی 3 درصد پودر ریشه گیاه نی مشاهده نشد (5% < P). اگرچه تیمار حاوی 12 درصد ریشه گیاه نی منجر به کاهش عملکرد رشد و بازدهی بچه ماهیان شدند (5% > P). اما ترکیبات مغذی لاشه بین تیمارهای مختلف تا سطوح 9 درصد اختلاف معنی داری نشان ندادند (5% < P). اگرچه ترکیبات لاشه در تیمار حاوی 12 درصد پودر ریشه نی عدم بهبود را در مواد مغذی نشان دادند (5% > P).
    کلیدواژگان: ریشه گیاه نی (Phragmites australis)، کپور معمولی (Cyprinus carpio)، معیارهای رشد تغذیه ای
  • محمد ولایت زاده، ابوالفضل عسکری ساری، محبوبه بهشتی، ثمین محجوب، محسن حسینی صفحات 498-506
    این تحقیق در سال 1388 با هدف تعیین غلظت فلزات سنگین آهن، جیوه، کادمیوم، روی، قلع و نیکل در کنسروتون ماهیان در ایران انجام شد. 54 نمونه کنسرو ماهی تون به صورت تصادفی از سه کارخانه شهرهای ایران (کرج، همدان، اصفهان) تهیه شدند. هضم نمونه ها به روش خشک و سنجش فلزات سنگین به روش جذب اتمی با دستگاه Perkin Elmer 4100 صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS17 و آزمون t انجام شد که وجود یا عدم وجود اختلاف معنی دار در سطح 5 درصد (P<0.05) تعیین گردید. بر اساس نتایج به دست آمده در این تحقیق میانگین غلظت کادمیوم، جیوه، نیکل، قلع، روی و آهن به ترتیب 053/0±195/0، 003/0±036/0، 031/0±086/0، 07/0±037/0، 95/0±78/3، 23/1±71/5 میلی گرم در کیلوگرم وزن خشک بود. میزان کادمیوم، جیوه، قلع، نیکل، روی و آهن بین نمونه های کنسرو کارخانه کرج و همدان و کارخانه همدان و اصفهان اختلاف معنی داری نداشت (P>0.05). میزان کادمیوم، قلع و نیکل نمونه های کارخانه کرج و اصفهان اختلاف معنی داری داشت (P<0.05) اما میزان جیوه، روی و آهن اختلاف معنی داری نداشت (P>0.05). مقادیر به دست آمده کادمیوم، جیوه، قلع، نیکل و روی در این تحقیق در مقایسه با استانداردهای سازمان بهداشت جهانی (WHO)، آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA) و سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) پایین تر بود.
    کلیدواژگان: کنسرو تون ماهیان، فلزات سنگین، کرج، همدان، اصفهان، کارخانه های ایران
|
  • Pages 355-364
    The freshwater angelfishes (Pteophyllum) that have become very popular among aquarists, yet scarce information on their culture and aquarium husbandry exist. In this paper we studied the effects of different feeding regimes on growth and reproduction of Pterophyllum scalar during 40 days culture period.. three diets were used: 1) commercial dry fish food, 2) Artemia nauplii and 3) ground cow heart (during 10 days) were used for 9 pairs angel fish broodstocks Three replications were used in each treatment. With diet 2, females reached a maximum fecundity (first spawning, 461eggs) and percent of fertilization (first spawning, 55.53%). Significant differences were observed between diet 2 and diet 1 and diet 3 (P<0.05), but no significantly differences were observed between 1 and 3(P>0.05). Also the results showed that larvae of treatment 1 had the highest weight and length during three stages of biometry. Biometry was conducted on 30 larvae in each treatment. Weight of larvae had significantly different in days of 13, 22 and 35 with treatment 1and treatment 3(P<0.05).
    Keywords: Artemia nauplii, angel fish, fecundity, growth
  • Pages 365-371
    Heparin is used by researchers to enhance sperm fertility and embryo development. In vitro fertilization in mouse is recognized as a standard test for assisted reproduction studies. In order to improve this test, in the present study the effect of M16 and T6 medium with heparin (10ug/ml) and without heparin were investigated on fertility parameters of sperm and oocyte including, Sperm number, motility and survivability rate, oocytes fertilization rate and embryo development to tow cell stage in NMRI mouse. Results for effect of heparin in two medium treated and control groups show fertilization rate inT6 media (p<0.001) and zygotes development rate to two cell embryos in M16 media (p<0.001) were significantly different. Comparing also effect of these two medium for motility and survivability of sperm, M16 media (p<0.05) and for oocytes fertilization rate and two cell embryo production, T6 (p<0.001) was better media. However, M16 especially with heparin is better than T6 media (with and without heparin) for increment of sperm motility and survivability, and T6 with heparin is more suitable than T6 without heparin and M16 (with and without heparin) for obtaining a better in vitro fertilization rate in NMRI mouse.
    Keywords: heparin, media, two cell embryo, sperm, out breed mouse
  • Pages 372-383
    Not only a low speed of the effect of virus is one of factors to limit the use of baculoviruses in the field but also microclimate thermal condition is a lateral factor besides other effective factors that can affect on virulence and speed of the effect of virus. In this evaluation the effect of different temperatures 20-30 °C were investigated in biological activity (LT50, LD50) of a Helicoverpa armigera Multiple Nucleopolyhedrovirus isolate in early 3 rd instar larva of cotton budworm (Helicoverpa armigera Hub.) in laboratory condition (50-60% relative humidity and 16L:8D photoperiod) in a factorial split plot. The viral dosage and the required time for mortality were similarly important in the temperature factor. LD50 values in temperatures 20, 26 and 30 °C were estimated 3580.83, 2614.82 and 1751.62 PIB/ Larvae respectively. The comparison of the mean LD50 values with Duncan,s multiple range test in three temperatures showed that viral range of mortality increases significantly with increasing temperature. The effect of temperature in mortality is especially significant in low dosages. LT50 values in viral dosage of 5 ×10 5 PIB/ Larvae in temperatures 20, 26 and 30 °C were estimated 7.15, 6.73 and 6.58 day respectively. The comparison of the mean LT50values with Duncan,s multiple range test show that viral dosage in 30 °C is more active than 20 °C and its activity in 26 °C isn’t significantly different from two other temperatures. Evaluation of LD50 and LT50 values of viral dosage and its comparison to incubation period show that the effect of temperature in the mortality rate and mortality speed is after the incubation period. Therefore temperatures in range of 26-30 °C could be recommended in reaching the high mortality percent and increasing the viral speed mortality.
    Keywords: Helicoverpa armigera Multiple Nucleopolyhedrovirus, environmental temperature, incubation period, Helicoverpa armigera, LD50, LT50
  • Pages 384-393
    Citrus aurantifolia is one of the important herbs which are used in the treatment of various diseases. This investigation was carried out to evaluate the effects of Citrus aurantifolia bark on the pituitary-gonadal axis hormones and spermatogenesis in adult male rats. The control animals received food and drinking water. The experimental groups were divided into two periods: treatment (by two weeks injection) and post treatment (one week without injection). The hydro-alcoholic extracts Citrus aurantifolia at different dose of 50,100 and 150 mg/kg body weight, were injected intraperitoneally for two weeks in the treatment animals. The control group was untreated. After the last injection, the number of Sertoli and Leydig cells was calculated. Also, the hormonal changes were analyzed by ELIZA technique. Statistical analysis of the results revealed a significant decrease (p≤0.05) on the number of Sertoli and Leydig cells. In addition, the results showed a significance decrease in the level of LH in the treatment group; while the level of testosterone and FSH hormone didn’t indicate significant change in the treatment group with respect to the control group. According to the results of this study, the hydro-alcoholic extract of Citrus aurantifolia may affect on the pituitary-gonadal axis activity and decrease the level of LH hormone and the number of Leydig cells in adult male rats.
    Keywords: Citrus aurantifolia bark, rat, testosterone, FSH, LH
  • Pages 394-405
    Fish age and weight, are important factors in osmoltification and adaptation to sea water. In this study, mortality rate, gill morphological and chloride cell changes were examined in different weights (5, 15, 25 g) but same age in Salmo trutta caspius after introduced to Caspian Sea water for 10 days. Gill histology was observed through light microscopy using Hematoxylin-Eosin staining and immunolocalization was performed by using mouse monoclonal antibody (IgGα5) raised against Na+K+ATPase α-subunit. Immuno micrographs were analyzed by using Image Tools Software. Mortality rate was 25%, 8% and 0% in 5, 15 and 25g weights, respectively after were transferred to 13ppt salinity and some structural damages were observed in gill structure. Chloride cell number in 5g weight, were significantly increased but sectional area were decreased, and in 15g weight, were showed no significant difference in chloride cell number, while in 25g weight were decreased. With regard to the present results, In the same age fishes, fish with 5g weight is not able to have osmoregulation but 15g weight it has better compatibility with the salinity and after acclimated to freshwater until 25g weight, considering the pass of osmultification level. It is probable that the fish became compatible with the fresh water environment and did not lose its osmoregulation ability in saline water in the long term.
    Keywords: Salmo trutta caspius, weight, mortality rate, chloride cells
  • Pages 406-413
    Hematological parameters and osmotic fragility in Huso huso blood collected on three anticoagulants, heparin (10 IU/mL), Na2EDTA (0.1, 0.5, and 1 mg/mL), and sodium citrate (0.3 mg/mL), were compared. For this purpose, blood sampling were done by cutting tail fin of fish, without using anesthesia. The highest numbers of WBC were found in Na2EDTA (1 mg/ml). WBC differential count revealed significant difference in monocytes, lymphocytes and eosinophiles (p≤0.05). The differences in hemoglobin blood levels werent significant in treatments of Na2EDTA (p≥0.05). RBC in Na2EDTA (0.1, 0.5 mg/mL) was significantly higher than others (p≤0.05). MCH (pg), MCV (fl) and MCHC (%) in all concentration of Na2EDTA were higher than heparin and citrate. Resistance to hemolysis in heparin- treated was higher than the other. The obtained data suggested heparin as the most appropriate anticoagulant for this species that should be considered in hematological studies.
    Keywords: Huso huso, anticoagulant, blood parameters
  • Pages 414-424
    This study was carried out to determine the size of parr and smolt and Sea water tolerance of Caspian trout (Salmo trutta caspius Kessler, 1877) juveniles. In this research were exposed to 3 salinity trials using Caspian Sea water (11- 11.5 ppt), inshore water (7 ppt) and fresh water (control) in 4 weight groups of 5, 10, 15 and 20 g, all in 3 replicates. Mean plasma osmolality of 20, 15, 10 and 5 gr juveniles in control group (time of 0) were 331.3±8.7, 307.7±6, 334.7±14.6 and 301±8.7 mosml/l. This parameter in the above weight groups after 240 hours exposure to Caspian Sea water were 329±0.53, 321±9, 325.3±6.7 and 346.5±13.6 respectively. Na+, K+-ATPase activity (was estimated by phosphate released from ATP) in juveniles of 5g weight group in 7 ppt salinity and Caspian Sea water was low (3.2 – 6.1 μmol Pi /mg protein/ h). The enzyme activities in all weight groups were higher under the exposure in Caspian Sea water than that in water of 7 ppt salinity. In group of 10 g juveniles at start time (control in freshwater) the activity of Na+, K+-ATPase was significantly higher (p<0.05) than that in 20g group. It is may be related to some metabolic changes and transforming to parr-smolt. 15 and 20 gr juveniles were in smolt range.
    Keywords: Salmo trutta caspius, osmoregulation, Na+, K+, ATPase activity
  • Pages 425-434
    In the present study, age and growth of (Capoeta damascina) in Daleki-Hele River in Boshehr province, the south part of Iran was studied. Five age classes, ranged from 0+ to 4+ years, were determined for males and females. The most frequent size classes belong to 11-13 cm and 15-17 cm for males and females, respectively. The length ranged from 72 to 224 mm and total weight ranged from 4.9 to 226 gr. Also, the condition factor ranged from 0.68 to 1.36. The females were dominant over males (1:1.55). Significant relationships were found between total length with weight for females (lnY=2.895 lnX-10.895, R2=0.965) and males (lnY=2.836 lnX-10.895, R2=0.959). The possible reasons for different age and growth condition of Capoeta damascina with other studied areas are discussed.
    Keywords: Capoeta damascina, Boushehr, Age, Growth
  • Pages 435-442
    Snow-trout and Chinese carps (silver, big head, grass, and common carps) were cultivated at 3000/ha stocking density from July 2005 to November 2006 at Zahak hatchery in Sistan and Baluchestan Province. Species composition for cultivation was as follows: 65% silver carp, 20% common carp, 5% big head, 10% grass carp, and Snow-trout stocking density was 110 specimens per pond. Cultivation was carried out at the 3 treated ponds and 3 control ponds with 3500 m2. Physical and chemical parameters were determined during cultivation period. Survival rates of species were as follows: 24.55% Snow-trout, and 87.88% all four carp species. The initial average weight of Snow-trout fingerlings was 40 g which during cultivation period obtained average weight of 302.1±14 g. Results show that the difference between final mean weights of Chinese carps in poly culture in comparison with monoculture of them was significant (p<0.05). The average total yields at the poly culture ponds were 1495.8 kg/ha and in control mono culture ponds of Chinese carps was 1681.14 kg/ha. Results showed that the average carp production is more than Snow-trout but grass carp yield in the project's pond was more than control ponds. The total average yield in the poly culture of snow-trout and Chinese carps (Project ponds) was 1312 kg/ha and in the poly culture of just Chinese carp (control ponds) it was 1681 kg/ha. Due to the price of snow-trout in the local market comparing with the price of carp it is recommendable to suggest cultivating of this fish to the fish farmers.
    Keywords: Poly culture, Snow, trout, Chinese Carp, Sistan, Bluchestan Province
  • Pages 443-459
    Distribution and community structure of crustacean mesozooplankton of Hanna Wetland, Isfahan province were investigated during four seasons. Seasonal mean of water temperature, dissolved oxygen, nitrate and phosphate was 14.79 ºC, 8.01, 1.18 and 0.05 mg/l in spring, 20.65 ºC, 7.46, 2.26 and 1.20 mg/l in summer, 11.33 ºC, 7.94, 1.89 and 0.67 mg/l in fall, and 5.34 ºC, 9.73,5.27 and 0.03 mg/l in winter, respectively. The dominantphytoplanktons were Strastrum, Gonium, Chlorella and Aphanthece with the highest density in all seasons. The green algae, Chlorophyta, had highest abundance followed by blue-green algae, Cyanophycea. The relative abundance (%) of cladocearn ranged from 27.2 in summer to 74.3 in spring while copepods ranged 25.6 in spring to 72.7 in fall. Cladocerans including;Daphnia longispina, Daphnia dubia, Daphnia pulex, Ceriodaphnia sp., Moina sp., Moina macrocopa,Bosmina sp.and copepods including; Apocyclops procerus, Acanthocyclops sp., Microcyclops varicans,Allocyclops sp., Diacyclops bicuspidatusand Macrocyclops albidus. The zooplankton dry biomass was ranged from 0.1 to 28.9 mg/m3.Although cladocerans constituted major mesozooplankton assemblages, copepods (including nauplii and copepodids) were distributed in all sampling stations. D. longispina was a common species in all stations and seasons, except winter and Bosmina had short life cycle, and was rare occurence in winter. Hanna wetland had eutrophic state and removal of mesozooplankton biomass would result in a better pelagic environment for colonization of aquatic planktonic organisms.
    Keywords: Distribution, Community Structure, Copepoda, Cladocera, Mesozooplankton, Hanna Wetland, Iran
  • Pages 460-467
    One of the most abundant metal in the earth crust is Aluminum. Different sources of this metal can have a great affect on humans body. Food, water, compounds of medicine and environment are main sources of Aluminum. It also could be found in the soil and that’s because of acid rain. Increasing the amount of Aluminum in our body could caused disorders like Dementia (lesion of the brain) in Alzheimer and movement disorder in Parkinson in both human and animals. Its not completely proved that Aluminum plays the main role in these disorders. Because of the most significant role of Aluminum in neurofibers toxicity, it seems that Aluminum is the main cause of movement and coordination disorders in Parkinson. In this research, the effect of oral and central administration of AlCl3 on movement and coordination in adult male NMRI rats has been observed with Rota-Rod Apparatus. Observing motor resistance and coordination was the main purpose of this test. Achievements of these tests have showed that oral and central administration of AlCl3 decreased coordination and balance movement in rats. Aluminum is sort of selected neurotoxin and as a toxic, it compounds to natural peptides which are existed in the brain. Controlling the nerve system enzymes, Aluminum decreases brain cells energy, tiredness and developing disabilities. Central nervous system disorder which caused by Aluminum compounds, finally ends to a developing encephalopathy.
    Keywords: Rota rod, Aluminum Chloride, Dementia
  • Pages 468-477
    The aim of this study was to evaluate the effects of Chitosan as an immune stimulator on rainbow trout immune response and enhanced resistance against Aeromonas hydrophila fallowing experimental infection. 900 rainbow trout (25.62±0.10 g initial mean weigh) were obtained and acclimatized with experimental conditions for 10 days. Then the fish were divided into four groups, the first one (control) just fed with normal diet (GFT-1) and other three groups served different doses of Chitosan (0.25, 0.5 and 1 percent) with their feed. The trial continued for eight weeks and every two weeks blood samples were taken for measuring plasma lysozyme activity and glutathione peroxidase. After that, an experimental infection conducted with a pathogenic Aeromonas hydrophila by intra peritoneal injection (107 CFU/ml). The fish were monitored daily and the mortality recorded during one weeks after infection. The plasma lysozyme activity and glutathione peroxidase were increased significantly in the group that was fed with 0.25 percent Chitosan in comparison the untreated control fish. Further more the fish resistance against Aeromonas hydrophila enhanced in this group. Base on this result, 0.25 percent Chitosan could enhance some immune response and resistance of rainbow trout against Aeromonas hydrophila.
    Keywords: Rainbow trout, Chitosan, Lysozyme activity, Glutathione peroxidase, Aeromonas hydrophila
  • Pages 478-489
    Pleurobrachia sp. abundance in Doragh and Ghazaleh estuaries were studied during July 2005 to June 2006. The effect of temperature, salinity, turbidity, BOD5, NO3, NO2, PO4, hardness and pH as physical and chemical factors of water were investigated. Pleurobrachia sp. was the only species observed in this study. The lowest mean densities of the ctenophora were obtained in April (0/6 No/m3± 0/5) in Doragh creek and the high mean densities were obtained in November (2846/7 No/m3± 0/4) in Ghazaleh creek. The maximum and minimum mean salinity values at the Doragh creek were 47g/lit and 37g/lit being obtained in July and November and December respectively. The maximum and minimum mean temprature values at the Doragh creek were 32c˚ and 13c˚ being obtained in May and November respectively. The maximum and minimum mean temprature values at the Ghazaleh creek were 32c˚ and 15c˚ being obtained in May and November respectively. The result indicated that Pleurobrachia sp. density in Doragh estuary was negatively correlated with salinity (P<0/01, r=-0/59) and temperature (P<0/05, r=-0/79) and its abundance in Ghazaleh estuary was negatively correlated with temperature (P<0/05, r=-0/43).
    Keywords: ctenophore, Pleurobrachia sp, Abundance, Physical, chemical factors of water, Khozestan province
  • Pages 490-497
    The aim of this project is to optimum utilizing of plant root as a supplementary food mixed in the diet of young common carp. Because, there was not comprehensive study so far regarding the use of the reed plant in diet of common carp, hence an experiment of eight weeks duration was conducted in order to attain desirable level of reed plant root in fish diet. Four types of diets containing 0, 3, 6, 9 and 12 percents of reed plant root were fed to young common carp. Total 90 young fishes with average weight 50 ± 2g were randomly distributed between 15 fiberglass tanks of 500 L capacity containing 400 L of fresh water. Fishes were fed daily at 5 % of body weight in three times (7 A.M, 12 Noon and 5 P.M). Best performances of growth and feeding of efficiency was observed at diet containing 6% and 9% of reed plant root which showed significance differences with other treatments (P< 0.05). There was no significant difference between control diet (0) and treatment containing 3% root plant reed (P > 0.05); however by increasing of root plant root to 12% in the diet, growth and feeding efficiency of fishes has been decreased (P < 0.05). Fish carcass composition between different treatments up to 9% of root plant reed was not statistically showed differences (P > 0.05). However with increasing the reed up to 12% in fish diet, the nutrient composition of carcass did not show any improvment (P < 0.05).
    Keywords: Reed plant root (Phragmites australis), Common carp) Cyprinus carpio), Fish performances
  • Pages 498-506
    The objective of the present study was to determiner the concentration of heavy metals (Hg, Cd, Sn, Zn, Ni, Fe) in canned tuna fish from three factories of Iran in 2010. Fifty four cans of tuna fish were collected from the factories located in Karaj, Hamedan and Esfahan (in the central Provinces of Iran). Samples were analyzed by dry digestion. Metal concentrations were measured using Atomic Absorption Spectrophotometery Perkin Elmer 4100. Data were analyzed statically by SPSS17 and comparison of means was done using T-Test. according to the results, the mean concentrations of Cd, Hg, Ni, Sn, Zn and Fe were 0.195±0.053, 0.036±0.003, 0.086±0.031, 0.037±0.07, 3.78±0.95, 5.71±1.23 mgKg-1 dw respectively. There were no significant differences between the concentration of Cd, Hg, Sn, Ni, Zn and Fe in samples from Karaj with Hamedan and between those from Hamedan and Esfahan (P≥0.05). The concentration of Cd, Sn and Ni showed significant differences in samples from Karaj and Esfahan (P<0.05). Although no differences (P>0.05) were detected between.The mean estimated concentrations for Cd, Hg, Sn, Ni and Zn in the present study were lower the International Standards for these metals as declare by the World Health Organization (WHO), Environmental Protection Agency (EPA) and Food and Drug Administration (FDA).
    Keywords: canned, tuna fish, Heavy metals, Karaj, Hamedan, Esfahan, Iranian Factories