فهرست مطالب

نشریه مطالعات شهریار پژوهی
پیاپی 3 (زمستان 1393)

  • بهای روی جلد: 200,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1394/04/16
  • تعداد عناوین: 8
|
  • الهام شعاعی صفحه 1
    زبان، یکی از آفریده های پروردگار است که مهم ترین وسیله ارتباط انسان ها با یکدیگر و مبادله افکار و اندیشه هاست و یکی از فعال ترین اعضای بدن آدمی است؛ اما آفات و گناهان بسیاری از آن برمی خیزد. پس هر انسان با ایمان برای نجات و رستگاری خود باید زبان را کنترل کند و استفاده صحیح از زبان داشته باشد؛ زیرا در صورت کنترل نشدن، موجب تباهی انسان می شود و زیان های مادی و معنوی فراوانی بر روح و روان آدمی و جامعه انسانی به بار می آورد.
    شناخت آفات زبان برای مصونیت از آنها و حفظ جامعه از عوارض سوء گفته ها و نوشته ها نه تنها یک بحث اخلاقی است، بلکه موضوعی اجتماعی به شمار می رود.
    کلیدواژگان: آفات زبان، روح و روان افراد، جامعه
  • محمد مجوزی، علیرضاکمان باز صفحه 21
    تلمیح آرایه ای است بدیعی که شاعران و سخنوران به وسیله آن می توانند معانی بسیار و گسترده را در کمترین کلمات بگنجانند. در مهمترین آثار ادبی جهان، تلمیح بیشترین بار معنایی را بر عهده دارد. در شعر سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، تلمیح یکی از گسترده ترین میدان های جلوه گری ذوق و اندیشه شاعر را در زمینه داستانی به خود اختصاص داده است و ظرافت معنایی سخن او را صد چندان کرده است. در این پژوهش که به صورت توصیفی تحلیلی بر روی تمام اشعار فارسی شهریار صورت می گیرد، عناصر تلمیحی داستانی در شعر او استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. از آنجا که دامنه اطلاعات شاعر از تاریخ فرهنگی، ادبی گذشته بسیار وسیع می باشد، عناصر تلمیحی داستانی انعکاس محسوسی در دیوان شاعر دارد.
    کلیدواژگان: شعر معاصر، بلاغت، تلمیح، شهریار
  • طاهره پورآسیاب دیزج صفحه 43
    مقاله ی حاضر در مورد فرهنگ عامیانه و ادبیات فولکلوردر اشعار شهریار نوشته شده است، که مربوط به آداب و رسوم و سنت ها است. و شهریار در اشعار فارسی خود از اصطلاحات، ترکیب ها و کلمات رایج در میان مردم استفاده نموده است هم چنین توانسته به بهترین شکل ممکن با استفاده از آن ها مضمون سازی کند.
    کلیدواژگان: آداب و رسوم، شهریار، ادبیات، فولکلور
  • مرتضی برخورداری صفحه 59
    فرهنگ عامه، مجموعه تفکرات و تجربیات و رفتارهای بشردر طی قرون متمادی است. آیین ها، آداب و رسوم، جشن ها، افسانه ها، اساطیر، بازی ها و سرگرمی ها و... عناصری از فرهنگ عامه هستندکه سینه به سینه و نسل به نسل به ما رسیده است و ریشه ای بسیار دیرینه در عین حال آموزنده و زبیا و در خور تامل دارند که از افکار و عقاید و آرمان ها و احساسات و عواطف عامیانه نشات گرفته اند و تجلی آنها به شکل های گونا گون در آثار شاعران و نویسندگان دیده می شودو کاوش ها و پژوهش ها درباره اعتقادات عوام، نه تنها از لحاظ علمی و روانشناسی قابل توجه است، بلکه برخی از نکات تاریخی و فلسفی را برایمان روشن خواهد کرد و پس از تحقیق و مقایسه این اعتقادات می توانیم به ریشه و مبدا آداب و رسوم و اعتقادات مختلف پی ببریم.
    در عصر مشروطه و پهلوی، شعر از دربار و طبقه ی خواص فاصله می گیردو باورهای عادی و عامی مردم به عنوان یکی از درون مایه های اساسی، در زبان شاعران مردم گرا، نظیر ملک الشعرای بهار، بازتاب گسترده ای می یابد. مقاله ی پیش رو به بررسی آداب بزم و اصطلاحات مرتبط با آن در دیوان ملک الشعرای بهار می پردازد که بیانگر تاثیرپذیری شاعراز آداب و فرهنگ مردم روزگار خویش است و مطالعه این عناصر علاوه بر درک بهتر اشعار این شاعر بزرگ اوضاع اجتماعی و فرهنگ مردم عصر مشروطه و پهلوی را نمایان می سازد
    کلیدواژگان: باورهای عامه، مردم، ملک الشعرای بهار، آداب بزم و اصطلاحات مرتبط
  • یدالله شکری، محبوبه حاجی آقایی صفحه 73
    زبان نظام بسیار گسترده ای است که از ساخت های مختلفی، چون واژه، عبارت، گروه و... تشکیل شده است. این ساخت ها امکان تولید ساختارهای مختلف و انواع مختلف نثر را فراهم می آورد. بررسی این ساختارها و شیوه کاربرد زبان در گونه های مختلف نثر، دانش سبک شناسی را شکل می دهد که شناخت و آگاهی از آن در ویرایش آثار اهمیت بسیاری دارد؛ چراکه هر کدام از این ساختارها ویرایش خاصی را می طلبد. به عبارتی، ویرایش در هر اثری بسته به سبک شخصی مولف و سبک عمومی اثر متفاوت است. این پژوهش به دنبال بررسی حدود اختیارات ویراستار در ویرایش آثار مختلف بر اساس حوزه محتوایی اثر است؛ زیرا مولف هر نوع اثری افزون بر این که متاثر از سبک دوره است، سبک فردی خود را دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ویرایش هر ساختار و اثری متناسب با محتوا و شیوه نویسنده متفاوت است و با ادبی تر شدن متن اختیارات ویراستار کم تر و با علمی تر شدن آن اختیارات ویراستار و ضرورت ویرایش بیشتر می شود.
    کلیدواژگان: سبک عمومی، سبک شخصی، ویرایش، انواع نثر
  • نرگس اسکویی صفحه 87
    یکی از مهم ترین ویژگی های شعر شهریار، توجه به عناصر فرهنگی و ملی، و سعی در حفظ و تکریم آن عوامل است. موسیقی، به عنوان یکی از مهم ترین نشانه های فرهنگ و تمدن ملی با شعر پیوند دیرینه ای دارد و این پیوستگی در شعر شاعری چون شهریار که خود دستی در هنر موسیقی نیز دارد، به اوج می رسد. چهره موسیقیدانان بزرگ ایران، نام سازها، دستگاه ها، ردیف ها، گوشه ها و سایر عوامل و عناصر مربوط به هنر موسیقی ایرانی در کنار نام عاشیق های آذربایجانی، ماهنی ها و اصطلاحات تخصصی حوزه موسیقی آذربایجانی، در شعر شهریار بسامد بسیار و جلوه خاصی دارد. مضمون سازی، موسیقی شعر و تنوع اوزان، تصویرگری، زیباشناسی و ابداعات هنری و زبانی در شعر شهریار تا حدود بسیاری از آشنایی او با موسیقی اصیل ایرانی نشات گرفته است. این مقاله اختصاص دارد به بررسی فرایند بروز عوامل و عناصر مربوط به هنر موسیقی در شعر شهریار و تاثیر بهره مندی از این عناصر در زیباشناختی شعر وی.
  • الهام شعاعی صفحه 141
    مدح یا ستایش، یکی از شیوه های ده گانه شعرکلاسیک فارسی است که معمولا هجو یا نکوهش در برابر آن قرار می گیرد. مدح را در اشعار بیشتر شاعران پارسی گوی می توان یافت وهرچند موضوع مدح تازگی نداردو درباره ابعاد و ویژگی های آن مطالب زیادی تاکنون گفته شده است، اما در این تحقیق بعد از پرداختن به دیدگاه های موجود، به ویژه از دیدگاه مولانا جلال الدین محمد مولوی تعریفی دیگر و نگاهی نو به موضوع ستایش و نکوهش عرضه می گردد.
    مولانا جلال الدین محمد مولوی ازجمله شاعران عارف است که هرگز شعر را درخدمت مدح قرار نداده و اگر مدح در مثنوی معنوی او دیده می شود، منحصرا مدح و ستایش حق تعالی، شمس الدین تبریزی وحسام الدین چلبی است که این دو نیز مظهر و تجلی آن حقیقت اصلی اند. البته مولانا تاثیر مدح را در مقایسه با مذمت بیان کرده است. مولانا معتقد است ستایش اگر با اوصاف ممدوح منطبق نباشد آفت محسوب می شود. بنابراین، از مدح تعریف جدیدی به دست می دهد. او مدح را مترادف وصف و تعریف می داند که صرفا به منظور شناسایی و برداشتن حجاب هاست و نه اغراق و غلو در مورد کسی یا چیزی.
    مولانا معتقد است اگر مدح با اوصاف و احوال ممدوح تطابق نداشته باشد، قطعا هر اندازه که او مورد مدح وستایش قرار بگیرد برکبر و غرورش می افزاید و ذره ای از نظر روحی و کمال انسانی رشد نمی کند.
    کلیدواژگان: جلال الدین محمد مولوی، مثنوی معنوی، مدح، هجو