فهرست مطالب

فصلنامه ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین
سال ششم شماره 4 (پیاپی 14، زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/10/20
  • تعداد عناوین: 6
|
  • عاطفه امیری، فرشید سادات شریفی صفحات 1-17
    قصه های پریان، قصه هایی است که در آنها حوادث و ماجراهایی غیرعادی اتفاق می افتد. در این قصه ها قهرمان که معمولا دختری فقیر و برخوردار از زیبا یی و نیکویی است، به دنبال ماجراهایی که در قصه برایش اتفاق می افتد به دلیل سیرت نیکو و نیک اندیشی از ویژگی هایی بهره مند می شود و در پایان قصه با شاهزاده ازدواج می کند. این قصه ها قرن هاست که سینه به سینه نقل شده و در دوره معاصر محققان و پژوهندگان ادبیات عامیانه آنها را گرد آورده و برای تحلیل در دسترس پژوهشگران قرار داده اند.در این مقاله سه قصه با بن مایه های مشترک از قصه های پریان در منطقه فارس انتخاب شده اند. دختران این قصه ها قهرمانان پیش برنده قصه و دارای ویژگی های پری گونگی اند؛ برخی از خویشکاری های پریان را پذیرفته و در قصه ها به صورت نمادین و یا با جایگشت هایی نشان داده شده اند. در سطح دوم قصه می توان این شخصیت های پری گونه را همان ایزدبانوان باروری و زایش در جوامع کهن کشاورزی دانست. هدف مقاله رسیدن به الگوی مشترک میان سه قصه است. این سه قصه دارای بن مایه های مشترکی هستند و به این علت که به یک منطقه (استان فارس) تعلق دارند،گمان می رود که پاره های پراکنده یک اسطوره قدیمی، یعنی همان ایزدبانوی باروری و زایش را به طور نمادین در چند قصه نشان می دهند.
    کلیدواژگان: پری، ایزدبانوی باروری، اسطوره، قصه های محلی فارس
  • معصومه دیانتی صفحات 19-43
    پژوهش حاضر به عنوان مطالعه ای توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی مهم ترین فرایند های واجی لهجه گلپایگانی در چارچوب نظریه بهینگی به نگارش درآمده است. در این پژوهش گونه معیار زبان فارسی که توسط گویندگان خبر در رسانه ملی به کار می رود، به عنوان صورت درونداد و لهجه گلپایگانی به عنوان یکی از لهجه های فارسی معیار، برونداد لحاظ شده است. با توجه به تنوع تلفظ در روستاها و مناطق مختلف این شهرستان، در این پژوهش تنها لهجه منطقه شهرنشینی و مرکزی گلپایگان بررسی شده است. داده های بررسی در این پژوهش توسط نگارنده که گویشور لهجه گلپایگانی است، از گفتار روزمره گویشوران این لهجه گرد آوری شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد پررخدادترین فرایندهای واجی در این لهجه، تضعیف، هماهنگی واکه ای، ناهمگونی واکه ای و قلب می باشد و از میان انواع فرایند تضعیف، سایشی شدگی و ناسوده شدگی از دیگر انواع تضعیف بیشتر وجود دارد. همچنین در چارچوب نظریه بهینگی، محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه، اغلب از دسته محدودیت های نشانداری هستند.
    کلیدواژگان: لهجه گلپایگانی، نظریه بهینگی، محدودیت، فرایندهای واجی
  • والی رضایی، سید غیاث الدین رضویان صفحات 43-66
    در این پژوهش نظام جنسیت دستوری در گویش جوشقانی، یکی از گویش های مرکزی ایران، بررسی شده است. ابتدا، ضمن تعریف جنسیت دستوری به بیان پیشینه و مبانی نظری پژوهش پرداخته شده است. داده های این پژوهش از گویش وران بومی و از گفتار افراد بی سواد و یا کم سواد ضبط شده و پس از طبقه بندی آنها بر اساس رویکر رده شناختی کوربت(1991 و 2007) تحلیل شده اند. جنسیت دستوری در این گویش شامل یک تمایز دوگانه مذکر و مونث در تمامی اسم ها می باشد که با اضافه کردن وند –æ در اسم مذکر و –e در اسم مونث ظاهر می شود. تظاهر ساختواژی جنسیت تنها در سوم شخص مفرد صورت می گیرد و در دیگر اشخاص جنسیت ظاهر نمی شود. جنسیت در این گویش به جانداران اختصاص ندارد و اسامی بی جان و اشیاء نیز نشانه جنسیت دارند.در این پژوهش هم چنین به معیارهای تعیین جنسیت برای غیرجانداران پرداخته شده است. برخی از معیارها مانند اندازه اشیاء، همراهی مفهومی، جنسیت افسانه ای و نیز معیارهای آوایی در تعیین جنسیت در این گویش نقش دارند. در رده بندی زبان ها از لحاظ جنسیت، این گویش در زمره زبان هایی قرار می گیرد که از دو نوع جنسیت مذکر و مونث برخوردارند که تنها در اسم مفرد ظهور پیدا می کند و در صورت های جمع، اسم از نشانه جنسیت برخوردار نیست. در این گویش جنسیت خنثی وجود ندارد. بنابراین، این گویش دارای نظام همگرا در جنسیت دستوری است. این مقاله به بررسی جهانی های گرینبرگ در مورد جنسیت نیز می پردازد و نشان می دهد که همه جهانی های تلویحی گرینبرگ در مورد جنسیت در این گویش صادق است.
    کلیدواژگان: گویش جوشقانی، جنسیت دستوری، رده شناسی، مذکر، مونث
  • فرزاد عزیزی، امیرعلی خوشخونژاد صفحات 67-78
    حروف اضافه مقولاتی واژگانی اند که در گونه مکریانی از زبان کردی به دو صورت ساده و مرکب ظاهر می شوند و کتاب های دستور زبان کردی موجود، تعاریف و ساختمان و معانی آنها را فارغ از چارچوبی خاص بیان کرده اند. زبان شناسی شناختی دیدگاهی دقیق تر و نظام مندتر را در ارتباط با شناخت و بررسی حروف اضافه نسبت به دیدگاه های رایج فراهم کرده و معانی مختلفی را که توسط یک حرف اضافه بیان می شود به صورتی نظام مند در ارتباط با یکدیگر قرار می دهد. همچنین، مکتب شناختی قابلیت بررسی و مطالعه حروف اضافه را با توجه به قواعدی چون مفهوم سازی و پیروی از الگوهای استعاری حاکم بر زبان فراهم می کند. در این پژوهش ابتدا حروف اضافه در گویش مکریانی بر اساس پیکره زبانی که جزء منابع مکتوب و کتابخانه ای به حساب می آیند، معرفی شده و از میان آنها، حرف اضافه ساده (lá) که در ساخت دیگر حروف اضافه مرکب نیز در گونه مکریانی نقش اساسی را بازی می کند، به کمک روش توصیفی- تحلیلی و پیروی از الگوهایی چون گسترش استعاری حوزه مکانی و معانی پیرامونی بررسی و تحلیل می شود. آنچه که از این تحقیق بر می آید، ماهیت تصویرگونه ضمایر است که برآمده از تجسم ذهن انسان بوده و با استفاده از الگوهای آشنایی چون اندام های بدن او تبیین می شوند.
    کلیدواژگان: حروف اضافه مکانی، حرف اضافه (lá)، زبان شناسی شناختی، گویش کردی مکریانی
  • سید حسین طباطبایی، سمیه سادات طباطبایی صفحات 81-96
    یکی از کهن ترین جنبه های ادب شفاهی هر سرزمین، ترانه های کودکان و به ویژه لالایی است. این سروده ها نمایان گر بخشی از آرمان های جمعی و عواطف ملی است که از گذشته های دور ریشه دوانیده، نسل به نسل ادامه یافته و تا زمان ما دوام یافته و جایگاه خود را حفظ کرده است. استفاده از سه هنر شعر و موسیقی و رقص، به همراه چاشنی عاطفه و مهر مادرانه، به این سنت بومی جنبه هایی شگفت بخشیده است.
    در تداول مردم سرکویر استان سمنان ، به لالایی مادر برای فرزند به منظور خوابانیدن وی، «حدا» می گویند. این نوشتار می کوشد با گردآوری و جمع بندی مهم ترین حداهای رایج و شنیده شده در این منطقه کویری، به تحلیل و بررسی ساختار و مضامین به کار رفته در آن و پیوند این سروده ها با زندگی اجتماعی، وضعیت معیشتی، عقاید مذهبی و بافت فرهنگی گویشوران بپردازد و از این رهگذر، افزون بر شناساندن گوشه ای از ادبیات نانوشتاری ایران، برای نخستین بار به معرفی و بررسی درون مایه حدا بپردازد.
    کلیدواژگان: سرکویر، لالایی، حدا، ادبیات کودک، فرهنگ عامه
  • محمود مهرآوران صفحات 97-117
    موضوع این مقاله شعری طنز به نام «آچو»، از اشعار یکی از محلی سرایان گذشته در جنوب فارس است. سراینده زائر غلامعلی معروف به رونق، شاعری محلی سرا از منطقه علامرودشت در جنوب استان فارس، در اواخر قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم هجری است. این شعر زبان حال فردی است که از کار و تلاش بویژه از دروکردن غلات، سخت فراری و بیزار بوده و به تن پروری و تنبلی عادت داشته است. شاعر با زبان و بیانی طنز حالات و گفتار او را بیان و ترسیم کرده است. بررسی این اشعار توانایی شاعر در زبان شعری و قدرت وی در تخیل را همراه با به کارگیری چاشنی طنز به خوبی نشان می دهد.
    کلیدواژگان: رونق، آچو، طنز، شعر محلی، علامرودشت