فهرست مطالب

مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران - سال پنجم شماره 3 (پاییز 1395)

فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
سال پنجم شماره 3 (پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/10/08
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمدباقر علیزاده اقدم *، محمد عباس زاده، صفر حیاتی صفحات 345-368
    قابلیت کارآفرینی نیروی انسانی جوامع به عنوان یکی از عوامل کلیدی پیشرفت اجتماعی مورد مطالعه جامعه شناسان و اقتصاددانان قرار گرفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش اجتماعی با قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام گرفته است. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 94-1393 می باشد که تعداد آن ها 7187 نفر بوده که از این تعداد 430 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. براساس نتایج تحقیق، ارتباط معنی داری بین هوش اجتماعی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز با قابلیت کارآفرینی آنان وجود دارد. همچنین، تفاوت میانگین قابلیت های کارآفرینی به تفکیک گروه های عمده تحصیلی معنی دار بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می داد که میانگین قابلیت کارآفرینی و هوش اجتماعی بر حسب جنسیت دانشجویان متفاوت نمی باشد. از ابعاد سه گانه هوش اجتماعی، پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی، آگاهی اجتماعی و نیز از متغیرهای شناسایی، جنسیت و وضعیت بورسیه تحصیلی، به ترتیب بیشترین تاثیر را بر میزان قابلیت کارآفرینی دانشجویان داشته اند.
    کلیدواژگان: قابلیت کارآفرینی، هوش اجتماعی، دانشگاه تبریز، دانشجویان تحصیلات تکمیلی
  • عبدالحسین کلانتری*، صادق صالحی، بنفشه آقایی ابیانه صفحات 369-385
    امروزه رشد و گسترش شهرنشینی موجب مشکلات فراوان محیط محیط زیستی شده است. یکی از این مشکلات، عوارض محیط زیستی ناشی از پسماند است که با مشارکت اجتماعی افراد جامعه می توان تا حد زیادی از آن کاست. عوامل روانی اجتماعی گوناگونی بر مشارکت شهروندان در برنامه های مرتبط با پسماند تاثیر دارند. یکی از این عوامل ارزش های محیط زیستی شهروندان است؛ بنابراین، پژوهش حاضر ارزش های محیط زیستی و ارتباط آن را با رفتار پسماند بررسی کرده است. برای تبیین این موضوع از تعاریف ارزشی استفاده شده است. روش تحقیق پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. 400 پرسشنامه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایدر سطح خانوارهای تهران تکمیل شده است. پاسخ ها از طریق نرم افزار SPSS پردازش و با استفاده از آماره های متناسب با سطح سنجش متغیرها تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان داده است شهروندان، ارزش های محیط زیستی تقریبا بالایی از خود نشان دادند (میانگین 58/4 از 5). علاوه براین، شهروندان تهرانی، بازیافت پسماند خانگی خود را در سطح بالایی ابراز داشته اند (میانگین 108/3 از 4). درنهایت، بین دو متغیر ارزش های محیط زیستمحیط زیستی و رفتار پسماند رابطه مثبت بسیار ضعیف وجود دارد، به گونه ای که فقط 5/1 درصد از بازیافت پسماند از طریق ارزش های محیط زیستی تبیین می شود. در پایان، دلایل وجود رابطه ضعیف بین ارزش های محیط زیستی و رفتار پسماند تبیین شده است.
    کلیدواژگان: ارزش های محیط زیستی، بازیافت، تهران، رفتار پسماند، زباله های خانگی
  • سعیده امینی* صفحات 387-412
    پژوهش حاضر وضعیت کنش های دگردوستانه شهروندان تهرانی را در دو مقطع به تصویر می کشد و روند تغییرات عوامل اثرگذار بر این امر اخلاقی را نشان می دهد. به منظور تحقق این هدف تلاش شد با اتکا به رویکردهای فلسفی، جامعه شناختی، روان شناختی و زیستی چارچوب مفهومی مناسبی تدوین شود و با استفاده از روش پیمایش در سال های 1384 و 1394 به پرسش ها و فرضیات پاسخ داده شود. شیوه نمونه گیری خوشه ایچندمرحله و حجم نمونه به ترتیب 419 و 400 نفر بوده است. نتایج نشان داد در هر دو پیمایش از میان متغیرهای اثرگذار- سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، نگرش دگردوستانه و نوع دینداری- بیشترین تغییرات کنش دگردوستانه را سرمایه اجتماعی تبیین می کند. همچنین، در هر دو پیمایش رابطه نگرش دگردوستانه و کنش دگردوستانه معنادار بوده و رابطه نوع دینداری با کنش دگردوستانه در پیمایش سال 1384 معنادار بوده و در پیمایش سال 1394 معنادار نبوده است.
    کلیدواژگان: دینداری، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، کنش دگردوستانه، نگرش دگردوستانه
  • یعقوب احمدی*، سیما بیورانی صفحات 413-436
    مزاحمت جنسی شکلی از آزار مبتنی بر جنسیت مفهوم سازی شده است که آثار شایان توجهی بر قربانی دارد. زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، به طور روزمره با استرس ها و مشکلات ناشی از وجود آزار و مزاحمت جنسی روبه رو می شوند که این مسئله موجب بسیاری از عوارض روان شناختی و جامعه شناختی می شود. هدف مطالعه حاضر در چرخشی موضوعی، سنجش مولفه های اثرگذار بر وضعیت عاملان ایجاد مزاحمت یعنی پسران است. تحقیق پیش رو به روش کمی و با تکنیک پیمایش انجام گرفته است. جامعه آماری شامل تمام افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در سنندج می شود. نمونه گیری پژوهش به صورت سهمیه ای متناسب با حجم جامعه انجام گرفت که بعد از مشخص کردن طبقات فرعی براساس سن و سهم هریک از طبقات از نمونه کل، افراد منتخب از طریق پاسخگویی به پرسشنامه محقق ساخته، بررسی و تحلیل شدند. درکل، براساس نتایج توصیفی از مزاحمت جنسی که شامل چهار نوع مزاحمت کلامی، بصری، تعقیبی و فیزیکی می شود، از مجموع 380 نفر فقط 18 نفر مرتکب هیچ گونه مزاحمتی نشده اند. نتایج تحلیل چندمتغیره (رگرسیون و تحلیل مسیر) نشان می دهد از میان شش متغیر موجود در تحلیل، سه متغیر میزان سنتی بودن، میزان جنسیت زدگی و میزان خشونت در خانواده، تاثیرگذارترین متغیرها بر مزاحمت جنسی هستند.
    مزاحمت جنسی به عنوان شکلی از آزار مبتنی بر جنسیت مفهوم سازی شده که اثرات قابل توجهی بر قربانی دارد. یکی از ملموس ترین این اثرات ایجاد ناامنی برای زنان در محیط های کاری و آکادمیک، اماکن عمومی و دیگر بخش-های اجتماع است. زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، به طور روزمره با استرس ها و مشکلات ناشی از وجود آزار و مزاحمت جنسی روبرو می شوند که این خود منجر به عوارض روانشناختی و جامعه شناختی بسیاری می گردد. هدف مطالعه حاضر در چرخشی موضوعی، سنجش مولفه های اثرگذار بر وضعیت عاملان ایجاد وضعیت مزاحمت یعنی پسران است. چارچوب نظری اصلی این مطالعه تئوری چهار عاملی اهیر و ادونوهیو (به نقل از نئوپان و همکاران، 2014) در باب مزاحمت جنسی است که ترکیبی است از اجزای کلیدی بسیاری از نظریه های تک عاملی پیشین.
    تحقیق پیش رو به روش توصیفی از نوع همبستگی و با تکنیک پیمایش انجام پذیرفته است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در شهر سنندج است.
    کلیدواژگان: خشونت، فرزند مذکر، مزاحمت جنسی، مزاحمت خیابانی، وضعیت والدین
  • سهیلا صادقی فسایی، حامد نظری* صفحات 437-456
    مسئله اصلی این پژوهش مطالعه مشکلات نوجوانان افغانستانی در تعاملات روزمره و تاثیر این مشکلات و تنگناها بر شکل گیری تصور از خود و دیگری در آن هاست. ملاحظات نظری براساس نظریات متفکران مکتب کنش متقابل نمادین و با استفاده از سازه مطرودیت اجتماعی تدوین شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است، گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساخت یافته و مصاحبه های روایی صورت گرفته است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نظریه داده نگر انجام گرفته است. برای انجام دادن این پژوهش درمجموع با 21 نفر از نوجوانان (12 تا 16 ساله) افغانستانی دختر و پسر ساکن شهر تهران مصاحبه شد. یافته ها بیان می کند افراد مورد مطالعه در جریان تعاملات روزمره خود با ایرانیان مورد تحقیر و بی احترامی بوده اند و به آن ها برچسب افی (افغانی) زده شده است. مصاحبه شوندگان نیز به منظور اجتناب از برخوردها «فاصله گیری» را به عنوان استراتژی کنش برگزیده اند. تصور افراد مورد مطالعه از ایرانیان به عنوان دیگری، خودبرتربین، ضدافغانی و عموما مشتمل بر بی اعتمادی بوده است. این تصور از دیگری بر تصور از خود افراد مورد مطالعه تاثیر داشته است و در کنار سایر عوامل سبب شده است آن ها خود را افرادی متفاوت از ایرانیان تلقی کنند. احساس تفاوت با ایرانیان در ذهن افراد مورد مطالعه درواقع همان تصوری است که ایرانیان درباره آن ها داشته اند. آن ها خود را نسبت به ایرانیان متفاوت می دانند؛ چراکه از سوی ایرانیان افرادی متفاوت و به عنوان دیگری تعریف شده اند.
    کلیدواژگان: تعاملات روزمره، تفاهم، توافق، خود، داغ ننگ، دیگری، فاصله گیری، نوجوان افغان
  • خدیجه سفیری، سید محمد میرسندسی، فاطمه عموعبدالهی* صفحات 457-484
    اهمیت وافر دین و دینداری برای جوامع بشری، لزوم بررسی های علمی درمورد جنبه های گوناگون این پدیده و تغییرات آن را روشن می سازد. شرایط معرفتی دنیای مدرن و رشد تفکر انتقادی با حضور در دانشگاه از عواملی است که به ایجاد تغییرات در دینداری افراد می انجامد. این پژوهش رابطه تفکر انتقادی و ابعاد اصلی دینداری (بعد باور، مناسک و تجربه) دانشجویان را بررسی می کند. پژوهش حاضر با استفاده از روش کمی پیمایش و با ابراز پرسشنامه انجام گرفته است. از مجموع دانشگاه های دولتی تهران، جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های الزهرا، امام صادق و شهید بهشتی تشکیل می دهند. تعداد نمونه تحقیق از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری متناسب با حجم 370 نفر تعیین شد. نتایج نشان می دهد بین میزان تفکر انتقادی و ابعاد دینداری (باور، مناسک و تجربه) رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. همچنین، از بین خرده مقیاس های تفکر انتقادی، خرده مقیاس ذهن باز با هیچ یک از ابعاد رابطه معناداری ندارد. درمورد بعد باور، علاوه بر ذهن باز، کنجکاوی نیز رابطه معناداری با این بعد ندارد. از دیگر نتایج این پژوهش بالابودن میزان ابعاد باور و تجربه در بین دانشجویان و پایین بودن میزان بعد مناسک در بین آنان است. از نظر میزان تفکر انتقادی نیز 20 درصد از دانشجویان در سطح بالایی از تفکر انتقادی قرار دارند.
    شرایط معرفتی دنیای مدرن و رشد تفکر انتقادی با حضور در دانشگاه از عواملی است که می تواند به ایجاد تغییراتی در دینداری افراد بیانجامد. این مقاله با روش پیمایشی به بررسی رابطه ی تفکر انتقادی و ابعاد اصلی دینداری(بعد باور، مناسک و تجربه) دانشجویان میپردازد. جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های الزهرا، امام صادق و شهید بهشتی؛ از مجموع دانشگاه های دولتی تهران ، تشکیل می دهند. تعداد نمونه ی تحقیق از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری متناسب با حجم 370 نفر تعیین شد. نتایج نشان می دهد که بین میزان تفکر انتقادی و ابعاد دینداری؛ باور، مناسک و تجربه، رابطه ی معنادار و مثبت وجود دارد. هم چنین از بین خرده مقیاس های تفکر انتقادی، خرده مقیاس ذهن باز با هیچیک از ابعاد رابطه معناداری ندارد. در مورد بعد باور، علاوه بر ذهن باز، کنجکاوی نیز رابطه معناداری با این بعد ندارد.. از دیگر نتایج این پژوهش بالابودن میزان ابعاد باور و تجربه در بین دانشجویان و پایین بودن میزان بعد مناسک در بین آنان می باشد . از نظر میزان تفکر انتقادی نیز 20 درصد از دانشجویان در سطح بالایی از تفکرانتقادی قرار دارند.
    کلیدواژگان: ابعاد دینداری، تفکر انتقادی، جامعه شناسی معرفت، سبک شناختی، واقعیت اجتماعی
  • مجید فولادیان*، جمال طوسی فر، سید حسین وزیری صفحات 485-510
    پدیده کودکان کار بیش از یک دهه است در ایران به مشکلی اجتماعی تبدیل شده است. این پدیده علی رغم جهان شمول بودن، ویژگی های خاصی در هر جامعه دارد. تحقیق حاضر فرایندهای تبدیل کودکان به کودک کار را بررسی و شناسایی می کند. بدین منظور، از روش روایت پژوهی برای یافتن این فرایندها و از تکنیک مصاحبه روایی به منظور دستیابی به روایت زندگی کودکان کار استفاده شده است. جامعه موردمطالعه در این تحقیق، کودکان کار ساکن در شهر مشهد در سال 1394 است. پس از انجام دادن پانزده مصاحبه با این کودکان، اشباع نظری حاصل شد و سپس بخش های متوالی و تقطیع بندی شده موثر بر روی آوردن کودکان به کار به صورت خرده روایت استخراج شد و از این طریق فرایندهای کلی کودک کار شدن به صورت پیرنگ مشخص شد. براساس یافته های تحقیق می توان چهار فرایند کلی را برای کودک کار شدن درنظر گرفت که عبارت اند از: 1. فرایند کودکان خانواده های مهاجر دارای فقر اقتصادی؛ در این فرایند، فقر اقتصادی در کنار اعتیاد موجود در خانواده موجب استفاده از کودک به عنوان نیروی کار می شود. 2. فرایند کودکان خانواده هایی که خرده فرهنگ کارکردن در آن ها وجود دارد؛ در این گونه خانواده ها، کارکردن از کودکی در فرد نهادینه می شود و کودک به دلیل کسب مطلوبیت در خانواده به کارکردن روی می آورد. 3. فرایند کودکانی که والدین آن ها در قبال کودک خود بی مسئولیت اند؛ کودک در این گونه خانواده ها به دلیل کسب مزایای اقتصادی و اجتماعی برای خود به کارکردن روی می آورد؛ زیرا والدین بی مسئولیت کودک، شرایط رفاهی مناسبی را برای او فراهم نمی کنند. 4. فرایند کودکان خانواده هایی که خرده فرهنگ تکدی گری در بین آن ها وجود دارد. در این گونه خانواده ها کودک به کارکردن وادار می شود تا برای خانواده درآمد کسب کند.
    تحقیق حاضر بر آن است تا فرآیندهای تبدیل کودکان به کودک کار را بررسی و شناسایی نماید. بدین منظور از روش روایت پژوهی جهت یافتن این فرآیندها بهره جسته و از تکنیک مصاحبه روایی جهت دستیابی به روایت زندگی کودکان کار استفاده شده است. جامعه موردمطالعه در این تحقیق، کودکان کار ساکن در شهر مشهد در سال 1394 می باشد. پس از انجام 15 مصاحبه با این کودکان، اشباع نظری حاصل گردید و سپس بخش های متوالی و تقطیع بندی شده موثر بر روی آوردن کودکان به کار به صورت خرده روایت استخراج و از این طریق فرآیندهای کلی کودک کار شدن به صورت پی رنگ مشخص گردید. با توجه به یافته های تحقیق می توان چهار فرآیند کلی را برای کودک کار شدن در نظر گرفت که شامل: 1- فرآیند کودکان خانواده های مهاجر دارای فقر اقتصادی. 2- فرآیند کودکان خانواده هایی که خرده فرهنگ کار کردن در آن ها وجود دارد. 3- فرآیند کودکانی که والدین آن ها در قبال کودک خود بی مسئولیت اند. کودک در این گونه خانواده ها به دلیل کسب مزایای اقتصادی و اجتماعی برای خود به کار کردن روی می آورد زیرا والدین بی مسئولیت کودک، شرایط رفاهی مناسبی را برای او فراهم نمی کنند. 4- فرآیند کودکان خانواده هایی که خرده فرهنگ تکدی گری در این خانواده ها وجود دارد.
    کلیدواژگان: روایتپژوهی، فرایند، فرایند کودک کار شدن، کار، کودک، کودک خیابانی، کودک کار
|
  • Mohammad Bagher Alizade Aghdam *, Mohammad Abbaszadeh, Safar Hayati Pages 345-368
    The human resources community entrepreneurship as a key factor of social progress sociologists and economists has been studied. It seems that the entrepreneurial ability to identify ways of developing human resources, especially young people cross-disciplinary research community and the subject so that the individual factors social factors and the conjoined structure studied mental give understated. Social intelligence is the ability to understand others, practice and astute behavior in relationships with others and to use it in social interaction helps in the social environment of business and universities and academic environment is the best opportunity for growth and prosperity are able . This study aimed to investigate the relationship between social intelligence entrepreneurship has been done with varying capabilities. Methods The study consisted of a survey of all graduate students of Tabriz University in the academic year 94-1393, which they sample included 7187 persons, 430 of these students. Based on the results, a significant relationship between social intelligence Tabriz University graduate students there with their jobs. There is a difference between students of different fields of entrepreneurial ability. There is a difference between students of different fields of entrepreneurial abilityThere is a difference between students of different fields of entrepreneurial ability
    Keywords: entrepreneurial ability, social intelligence, students, survey, Tabriz University
  • Abdolhosein Kalantari *, Sadegh Salehi, Banafsheh Aghaie Pages 369-385
    Urban growth and development caused many environmental problems in current age. One of these problems is environmental impacts of wastes which can be solved by inhabitant’s participation in municipal recycling and waste programs. There are many psycho-social factors affecting people’s participation in municipal waste and recycling programs. One of these factors is environmental values. So, current article investigated environmental values and its effects on waste behavior. The hypothesis of the research was: there is a relationship between environmental values and waste behavior. For this purpose, theoretical definitions of environmental values and waste behavior were used. Survey was the research method and a questionnaire was used for collecting the data. Clustering sampling was used. 400 questionnaires were filled by householder’s living in the region. Data was analyzed by SPSS software. Result showed that inhabitants showed high environmental values (on average 4.58 of 5). In addition, they also showed good waste behavior (on average 3.108 of 4). Finally, there was a weak positive relationship found between environmental values and waste behavior, in a way that only 1.5% of waste behavior is predicted by environmental values. At the end of the article the reasons of weak relationship between these two variables were explained.
    Keywords: environmental values, waste behavior, household waste, recycling, Tehran
  • Saeedeh Amini * Pages 387-412
  • Yagob Ahmady *, Sima Bewrani Pages 413-436
    Sexual harassment as a form of harassment based on sex, which is conceptualized significant effects on victims. One of MlmvsTryn these effects create insecurity for women in business and academic environments, public places and other social-sector. Women form half the population, on a daily basis AstrsHa and problems faced due to sexual harassment dumped into the psychological and sociological lead to many complications in throughput. The present study Revolving subject, sensing components affecting the nuisance factor of the boys. The theoretical framework of this study Ahyr four-factor theory and Advnvhyv (quoted from chipboard et al., 2014) on sexual harassment is a combination of many key components from single-factor theories a priori.
    The study was nonexperimental descriptive was conducted with survey techniques. The population is son in 18 to 30 years of Sanandaj. Sample size selected Cochran's formula and multistage cluster sampling method is determined. The data collection tool has been integrated and standardized questionnaires that had good validity and reliability.
    In general, based on the descriptive results obtained from verbal sexual harassment that includes 3 types of harassment, non-verbal and physical, committed a total of 380 people, only 18 people HychGvnh trouble NshdhAnd indicating that the poor conditions and Jnsyt the sample is ZdhY. BhDst results from the multivariate analysis (logistic regression and path analysis) of parents variables showed that
    Keywords: Sexual harassment, street harassment, parental status, violence, son
  • Hamed Nazari * Pages 437-456
    The main problem of this paper is to study the issues of Afghan adolescents in everyday interactions and the impact of these issues on the image formation of the self and the others. Theoretical considerations based on the ideas of symbolic interactionism school thinkers and Structure has been developed using social exclusion. This article is a qualitative research, data collection was conducted using semi-structured interviews and narrative interviews. Data analysis was conducted using grounded theory. For this study, 21 boys and girls of Afghan adolescents (12 to 16 years old) were interviewed in Tehran. The results showed that the subjects are generally disdain and disrespect in their daily interactions with Iranians. Image of the subjects of Iranians had been as the other, anti-afghan, and mainly consist of distrust. This image of the others had an impact on the image of the self and with the other factors was caused that they have viewed themselves as different people from Iranians. They know themselves different from Iranians, because the Iranian people defined them as different people. This image of the others had an impact on the image of the self and with the other factors was caused that they have viewed themselves as different people from Iranians. They know themselves different from Iranians, because the Iranian people defined them as different people.
    Keywords: Everyday interactions, selt, other, stigma, Afghan teens
  • Fatemeh Amooabdollahi * Pages 457-484
    The importance of religion and religiosity for human socity appear the necessity of studying about this phenomenon and it' s changs.Insight condition of modern world and critical thinking growth can lead to chang the religosity.this research that investigate the relationship between student's critical thinking and dimensions of religiosity. This survey study was performed by questionnaire.the number of study Population included the master students in Tehran State University at Alzahra university, Emam SadeGh university and Shahid Beheshti university .kuokran's formula and Probability Proportional to sampling 370 students were selected . The results show There was a positive relationship between critical thinking and religious bilife and ritual and Experience .. Result show that there was a positive relationship between religious dimensions and all subscale other than open-mindness subscales.. other result show that degree of belief and experience dimensions is high and degree of ritual dimension is low.only 20% of student had high level of critical thinking. other result show that degree of belief and experience dimensions is high and degree of ritual dimension is low.only 20% of student had high level of critical thinking.
    The investigate relationship between measure critical thinking and dimensions of religiosity in master student in universites of Tehran
    Keywords: critical thinking, religosity, sociology of knowleg, Social Construction of Reality, cognitive style
  • Majeid Fouladiyan*, Jamal Toosi Far, Syed Hosain Vaziri Pages 485-510
    The present study aims to investigate and identify the processes of making children subject to child labor. For this purpose, narrative research method is used to detect these processes and the narrative interview technique to grasp the life story of working children. The population in this study is working children living in the city of Mashhad in 2016. After 15 interviews with the children, theoretical saturation was achieved and then the continuous and effective factors on resorting children to work is extracted through which the process of child labor is determined as a plot. According to the research findings, four general processes can be considered for turning into a working child which include: (1) the children of immigrants dealing with poverty.In the process, poverty along with addiction in the family lead to using children as a labor force. (2) The process of children of families who working subculture is existed among them. (3) The process of children whose parents are irresponsible towards their children. Children in these families resort to work due to the economic and social benefits because their irresponsible parents do not provide appropriate well-being conditions for them. (4) The process of children in the families with begging subculture.In such families, children are forced to work to earn money for the family.
    Keywords: child, labor, street child, child labor, child labor process