آرشیو یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵، شماره ۱۱۰۶
پرونده روز
۱۰

اندر حکایت ضیافت شام جشنواره مطبوعات شهری

غذاهایی که در هوا ربوده می شد

هنوز مجری مراسم سومین جشنواره مطبوعات شهری پایان برنامه را اعلام نکرده بود که حضار به سمت درهای خروجی حرکت کردند چراکه 30 و یک ثانیه های مدعوین سخنران به 40 دقیقه و 25 دقیقه تبدیل شد و مراسم که با نیم ساعت تاخیر شروع شده بود، به درازا کشید. اما بشنویم از ضیافت شام که در سالن ها و اتاق های فرهنگسرای هنر بود و خود حکایتی شنیدنی است. در حالی که میزها با نوشابه و ماست تزیین شده بود، مراسم بخش غذا در این ضیافت مانند تقسیم غنایم بود و هرکسی که از راه می رسید، یک ظرف غذا از مسوولان سرویس دهی می گرفت و گوشه یی مشغول خوردن می شد و میهمانان منتظر به ظروف غذای ربوده شده در هوا می نگریستند و آه می کشیدند. کم کم صدای جمعیت منتظر غذا که اکثر آنان مطبوعاتی بودند، بلند شد و عده یی از خبرنگاران چاره یی جز دخالت یا بهتر بگوییم ساماندهی بخش غذا، نداشتند. به ناچار چند تن از خبرنگاران با سماجت و شجاعت بسیار، ظرف های غذا را در حالی که مسوولان سرویس دهی به آنان به چشم رقیب می نگریستند به افراد گرسنه و منتظر رساندند و اما بشنوید از گفتار دبیرعلمی جشنواره آقای باباوند. ایشان در حالی که با موجی از اعتراض مواجه بود، با خنده پاسخ گفت: من دبیر علمی جشنواره ام و مسوولیت اجرایی با کس دیگر است و درست 5 دقیقه پس از این گفتار، دبیر علمی جشنواره در حالی که چند ظرف غذا را در دست داشت، به سمتی می رفت و وقتی تعجب مرا دید گفت: یعنی من حق ندارم دو ظرف غذا بردارم!

در هر صورت در آن شب کذایی، ضیافت شام جشنواره پایان یافت و زمانی که شکم ها از غذا پر شده و مهیمانان سیر شدند این موضوع به فراموشی گذاشت و اگر نه انگار که انتظار و بی نظمی در این ضیافت موج می زد.