آرشیو یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۵، شماره ۱۱۶۲
هفت و نیم
۵

بخشی از رمان صید قزل آلا در امریکا؛نهر خردگر

ریچارد براتیگان مترجم: پیام یزدان جو

شنیده بودم که آنجا خوب می شود ماهی گرفت و آبش بسرعت داشت زلال می شد، در حالی که همه نهرهای بزرگ دیگر بخاطر آب شدن برف های کوهسار مرمر بسرعت داشتند گل آلود می شدند.

این را هم شنیده بودم که آنجا، در ارتفاعات کوهستان، قزل آلاهای جویباری شرقی هم پیدامی شوند که پشت سدهای بیدسترها زندگی می کنند. راننده اتوبوس مدرسه نقشه یی از نهر خردگر کشید و نشان داد که کجاها مناسب ماهی گیری است. وقتی داشت نقشه را می کشید مقابل فولاد سرسرا ایستاده بودیم. روز خیلی گرمی بود. حدس می زدم صد درجه یی باشد. برای رسیدن به نهر خردکن، آنجایی اش که برای ماهی گیری مناسب بود، باید ماشین می داشتی و من ماشینی نداشتم. هر چند که نقشه راست و درست بود. با مداد درشت کمرنگی رو تکه پاکتی کشیده شده بود. با یک مربع کوچک به نشان یک کارگاه چوب بری.