آرشیو دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۵، شماره ۸۱۰
حکمت شادان
۲۱
فضولی

مرگ یک انسان تراژدی است و مرگ میلیون ها انسان حادثه.

گورخر

ابوالفضل شاهی

گورخرها برای عبور از رودخانه پر از کروکودیل مشورت نمی کنند. آنها شب قبل از عبور از رودخانه دور آتش نمی نشینند و اسامی گورخرهای تمام گله را روی کاغذ نمی نویسند تا یک کره گور یکی از کاغذها را بردارد تا قربانی فردا معلوم شود. آنها انتخاب قربانی را به عهده کروکودیل می گذارند و دلهره این مراسم را با وحشت اجرای آن یکی می کنند. هر گورخر هنگام گذر از رودخانه می تواند گورخر قربانی باشد یا نباشد. هر گورخر از وقتی در رودخانه می پرد تا وقتی دست هایش را روی ساحل روبه رو می کوبد تقلای واقعی جهان وحشی است برای فرار از دندان های مرگ.

شاید در جهان گورخرها فردیت به مفهوم غربی آن وجود نداشته باشد، چیزی که در تمدن گورخری وجود دارد نوع گورخر است و این نژاد گورخر است که اهمیت دارد. هر گورخر تمام گورخرهای دنیا است و تمام گورخرهای دنیا یک گورخرند. گورخر بنگالی یا غنایی ندارد، مسئله ای که انسان با آن مواجه نیست. بشر، حقوق بشر را اختراع می کند که به حق حیات تک تک انسان ها می پردازد. بی شک جهان برای مرگ هیچ کس از کار باز نمی ماند همان طور که برای مرگ 25 میلیون نفر جنگ دوم بازنایستاد. مردن یک انسان پایان دنیا نیست اگر هم باشد برای همسر و فرزندانش است که آنان نیز در ابتذال روزمرگی همه چیز را فراموش می کنند. تنها خاطره ای غمناک می ماند که بدون خاطره انسان به شیء بیشتر می ماند. زندگی موجودات با غم ها و شکست های پشت سرشان شعورمند می شود و این شاید تنها نکته ای باشد که کمی در آن مطمئنم. مقصود من از این نوشته رسیدن به نتیجه و قضاوت نیست. نمی خواهم در پایان نوشته ام به این نکته برسم که حقوق بشر محصول انسان و برتری انسان است و نه می خواهم دچار نوستالژی بدویت شوم و رای به برتری غریزه حیوانی در مقابل خرد انسانی دهم. مقصود من از این نوشته خود نوشته است و باز نمی دانم نرسیدن به حکمی قطعی در باره هرچیز از ضعف و کودکی من است و یا توانایی ام.