آرشیو سه‌شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۵، شماره ۸۱۱
حکمت شادان
۲۱
فضولی

دیوانگان دیروز، «بیزینس منان» امروز

ابوالفضل شاهی

واژه ها ناپدید می شوند همان واژه هایی که روزی آنقدر واضح بودند. هنگامی که ما با دوستمان اختلاط می کنیم کسی توجه و تعجب نمی کند ولی اگر دوستمان از پیش مان برود و ما همچنان به صحبت ادامه دهیم، کسانی که از کنارمان می گذرند ما را به شیوه عاقل اندر سفیه نگاه می کنند و جوان ترها ما را به همدیگر نشان می دهند، میانسالان به نیشخندی و پیرترها با تکان دادن راس شان به نشانه تاسف از کنارمان می گذرند. چه چیز دلیل دیوانگی آدم بی مخاطب است؟ پس به همین نسبت خالقان آثار ادبی و یا هنری بدون مخاطب نیز مجنون اند.از نگاه دیگران بی شک آنان دیوانه اند که با خود صحبت می کنند. ولی کسی که با خود صحبت می کند کسی را در مقابل خود ایستاده می پندارد که به او گوش می دهد یا اینکه خود را در مکانی و یا قراری که چند ساعت بعد باید آنجا باشند، تصور می کند؟ موضوع غیرمتعارف (خلاصی نیست فارسی را از ترکیبات عربی) دیگران را به خنده می اندازد و اگر فکر کردن همراه با صحبت کردن بود؛ (متاسفانه همه انسان ها کم و بیش فکر می کنند بعضی بیشتر به غرایز نزولی شان و بعضی کمتر به غرایز صعودی شان) همه به صدای بلند با خودشان حرف می زدند و شاید آن وقت، اگر دو نفر به هم می رسیدند سکوت می کردند و بدون حرف زدن بینشان ارتباط درمی گرفت و آن وقت اگر دو نفر با هم صحبت می کردند موجب خنده دیگران بودند. البته چند صباحی است که دیدن آدم هایی که با حرارت با خودشان حرف می زنند متعجب مان نمی کند وقتی متوجه زائده چسبیده به گوش سمت راستشان می شویم. امروزه نشانه سنتی دیوانگان (حرف زدن با خود) آن قدر همه گیر شده که کم کم این موقعیت خنده دار متاسفانه دارد منقرض می شود و دیگر با دیدن دیوانگانی که سر خودشان هوار می کشند خنده مان نمی گیرد. دیوانگان سال های گذشته، حالا بیزینس منان موفقی اند.