آرشیو یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۶، شماره ۱۵۸۳
صفحه آخر
۲۰

بار دیگر شهر قصه

احمد طالبی نژاد

بازگشایی سینما آزادی همزمان با جشنواره فجر اگر مثل افتتاح برج میلاد صرفا یک وعده تبلیغاتی نباشد، خبر بسیار خوشحال کننده یی است برای کسانی که از آن بنای باشکوه بربادرفته خاطرات خوشی دارند. راستش به گمان من یکی از دلایل کم تماشاگر شدن فیلم های ایرانی در تهران از دست رفتن سینما آزادی بود. امیدوارم این اتفاق باعث آشتی نسل جوان (که سینما آزادی می تواند به جای کافی شاپ یکی از پاتوق هایشان باشد) با سینمای ایران شود. اما در چند سالی که از این ضایعه یا بهتر بگویم فاجعه می گذرد، کمتر نامی از مظلوم دیگر این حادثه برده می شود. سینما شهر قصه را می گویم که در یک توافق جمعی حتی نامش را هم فراموش کرده ایم. سینمایی دنج با حال و هوایی خاص که سابقه درخشانی داشت و از نظر معماری، طراحی داخلی و کارکرد شباهت زیادی به سینما سینه موند (قیام فعلی) داشت و اگرچه همزمان با سینما شهر فرنگ (آزادی) احداث شد اما برخلاف آن سینمای گل و گشاد که عمدتا به نمایش فیلم های خارجی پرطرفدار اختصاص یافته بود محلی بود برای نمایش آثار برگزیده یی که به سالن های بزرگ راه نداشتند. به همین دلیل شهر قصه و سینه موند شدند پایگاهی برای سینمای روشنفکرانه و روشنفکران سینمارو. بسیاری از آثار برگزیده سینمای دهه های 70 و 80 میلادی در سالن جمع و جور شهر قصه بر پرده رفتند. فیلمخانه ملی، پس از بازگشایی در دهه 60 کارش را از این سینما آغاز کرد. بخش های جنبی اما پراهمیت جشنواره فجر در دهه 60 در این سالن برگزار می شد و خلاصه اینکه شهر قصه پاتوق دوستداران سینمای غیرمتعارف بود. نمی دانم در طراحی سالن های متعدد سینمای بازسازی شده آزادی سالنی شبیه شهر قصه طراحی شده یا نه؟ اما پیشنهاد می کنم نام یکی از سالن هایش را شهر قصه بگذارند. یک نام خوشایند ایرانی که خاطره های شیرینی را در ذهن نسل ما زنده می کند.