آرشیو سه‌شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷، شماره ۱۹۰۶۶
مدرسه
۹

اندر مطالبات معوقه

غلامحسین بابایی

گویند چون وزیر آموزش و پرورش رای اعتماد خویش از خانه ملت بستاند، سراسیمه پای در این وزارتخانه نهاد. جارچیان از پی او جهت جمع آوری خبر جدید و ثبت در جراید خویش روانه شدند و از او خواستند تا خبری جدید برای قشر فرهنگی افشا کند. وی نیز از برای دلخوشی خبری چند من باب افتتاح بیان نمودند؛ از آن جمله که کلیه معوقه فرهنگیان تا قبل از عید باستانی پرداخت خواهد شد. این خبر آن چنان در سطح مملکت گسترده شد که گویی عید باستانی چند روزی زودتر از موعد در خانه فرهنگیان پدیدار گشته است! از باب مثال خانواده ای را دیدند که اسباب سفر مهیا کرده و منتظر برگشت پدر از خزانه هستند. اندکی گذشت و پدر آمد؛ با حالتی اندوه بار که خبری از آن پرداخت نباشد. روز دیگر همان رفت و آمد شد ولی باز خبری نبود. مدتی دیگر گذشت و ایام عید فرا رسید خبر همچنان سینه به سینه در بین مردم شایع بود که این بار خبر از زن همسایه به گوش زن آن خانواده عازم سفر رسید. هراسان پیش شوی فرهنگی خود رفت که همه گویند شما تمام مطالبات را گرفته اید و اندوخته کرده اید و- کار به نزاع و جار و جنجال کشید عیال آن خانوار ترک خانواده و شوی کرد و به خانه پدری رفت و از این بابت که شوهرش به وی دروغ گفته تمام ایام عید باستانی را قهر نمود و روزگار خوش آنها بدان خبر چنان تلخ گردید که نگو و نپرس!