آرشیو سه‌شنبه ۱۲‌شهریور ۱۳۸۷، شماره ۴۰۱۶
بادبادک
۱۸

گل قهرکن

پرستو رفیعی

گل های حیاط مادربزرگ را خیلی دوست داشتم. یکی از دیگری قشنگ تر و شاداب تر بودند. همیشه وقتی به خانه مادربزرگ می رفتم همه آنها را آب می دادم و گاهی هم برگ های زردشده آنها را جمع می کردم اما به یکی از آنها آب نمی دادم. اصلا دوستش نداشتم چون هر وقت به برگ هایش دست می زدم آنها را جمع می کرد. مادربزرگ که متوجه شده بود دیگر به سراغ آن گل نمی روم برایم توضیح داد که:اسم علمی این گل (می موس پودیکا) است که ما آن را به اسم گل «قهرکن» می شناسیم. برگ های آن ساختار جالبی دارند. اگر به جایی که برگها به ساقه متصل می شوند دقیقا نگاه کنیم متوجه می شویم که درآن قسمت برآمدگی نسبتا کلفتی وجود دارد.

در واقع این برآمدگی شامل تعداد زیادی از سلول های دیواره ای نازک است که وقتی آب جذب می کنند متورم می شوند و به محض خروج آب از آنها، چروک شده و در نتیجه برگها پیچ می خورند. برگ های گل قهرکن نسبت به هر عامل محرکی، حتی یک قطره آب یا یک حشره کوچک حساس هستند و به محض برخورد هر شیء با آن و یا لمس برگها با دست، آب از سلول های دیواره ای نازک خارج شده و وارد ساقه می شود. در نتیجه سلول ها چروک شده و برگها شادابی خود را از دست می دهند و جمع می شوند، یا به عبارتی قهر می کنند.

معمولا چند دقیقه طول می کشد تا گل قهر کند زیرا انتقال آب از سلول ها به ساقه ظرف چند دقیقه انجام می شود اما آشتی کردن و برگشتن به حالت اولیه حدود یک ساعت طول می کشد.از آن روز به بعد با دقت بیشتری به گل قهرکن آب می دهم تا مبادا با من قهر کند!