آرشیو چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۷، شماره ۶۵۷۲
شعر و ادب
۱۹

اقیانوس

اقیانوسم

دوشیزه ای دوست داشتنی

خوابیده بر بستر باشکوه خویش

با پوسته های موج ها بر پیکرم.

طرح لحظه ها و رقص بادها

به هم می پیوندند

و در حسرت گستره آرامی

سکوت می کنند.

اقیانوسم

جوانی چابک پرورده زمان،

خیزابه ها به صدا در می آیند

با غرشی که به افق می رسد

و آهنگش به سدهای مرجانی می خورد

و آنگاه خود را می شناسد.

روشنایی مناسب روز

جوجه غازها را به هم می پیوندد

تاریخ می گذرد

من زبان تو را با خود می برم

اقیانوسی باستانی

آفریدگار عشقی ابدی.

در خطری شبانه

توفان های بی باک مرا در برمی گیرند

کسی که مفاهیم را دریافت

رازی متعالی را

برای فضا و زمان روشن می سازد.

اقیانوسم

صاحب آواز،

عاطفه مادربزرگ ها

و شیطنت نواده ها

در اینجا با هم تلاقی می کنند

بادهای دور دست در پی همنوایی اند

لب ها در تفسیرش می لرزند

اینجا:

در قلب محبوبم

احترام شخصی می جوشد.