آرشیو چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۷، شماره ۱۶۸۸
تاریخ و اقتصاد
۲۹
چهره

حاجی هاشم قندی

دولت هایی که سازوکار اقتصاد را کنار گذاشته و به دست آوردن دل شهروندان را با حبس و جریمه و توبیخ اهل کسب و کار در دستور کار قرار می دادند در سر تا سر حکومت دوره قاجاریه، دیده می شدند.

برخی مدیران اقتصادی در این دوره حتی برای اینکه نشان دهند دلشان با تهیدستان است از برپا کردن چوب و فلک نیز امتناع نداشتند. احمد کسروی در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» می نویسد: «... این روزها در تهران و دیگر شهرستان ها قند گران شده و بهای آن از 5 قران به 7 قران بالارفته بود... علاء الدوله حکمران تهران، که مرد گردنکش و سخت گیری می بود، خواست بازرگانان قند فروش را به کاستن از بهای آن وادارد و این کار را با زور و دژ رفتاری پیش برد. راستی این بود که عین الدوله چون او از داستان پناهیدن بازرگانان به عبدالعظیم و آن پیش آمدها دل آزرده بود، چنین می خواست که کینه از آنان جوید و آنگاه چشم علما را هم بترساند، و این با دستور او بود که علاء الدوله به کار پرداخت. روز دوشنبه، هفده تن از بازرگانان به اداره حکمرانی خوانده شدند، چند تنی که رفتند با آنکه بازرگانان قند نمی بودند و این را در پاسخ به علاءالدوله باز نمودند، علاءالدوله گوش نداد و دستور داد چند تن را به فلک بستند و چوب به پاهای آنان زدند. در این میان حاجی سید هاشم قندی را که یکی از بازرگانان بزرگ قند و خود مرد سالخورده و نیکوکار ارجمندی می بود و سه مسجد در تهران ساخته و بنیادهای نیک دیگر هم گزارده بود، آوردند. علاءالدوله با تندی از او پرسید: «چرا قند گران تر گردانیده اید؟»

حاجی سید هاشم قندی گفت: «در سایه پیش آمد جنگ روس و ژاپن قند کمتر می آید و باز در تهران ارزان تر از دیگر شهرها است.» گفت: «می گویند شما قند را کنترات کرده اید؟» گفت: «ما کنترات کرده ایم و از یک بازرگان دیگری می خریم و اگر کنترات هم کرده بودیم در این هنگام جنگ و آشوب، پیشرفتی نتوانستی داشت.» گفت: باید نوشته دهید قند را به بهای پیشین بفروشید. گفت: من چنان نوشته ای نمی توانم داد ولی صد صندوق قند خودم می دارم و به شما پیشکش کنم و دیگر هم به دادوستد نپردازم.