آرشیو سه‌شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷، شماره ۴۱۱۱
زنگ اول
۱۵

تشویق نابجا، نردبان ارتقا یا چاه سقوط

محمد صادقپور

& کارشناسان امورتربیتی شرطی کردن محبت به کودک را محکوم می کنند و بر این باورند که کودک باید از میزان عشق و علاقه والدین به خود آگاه و به آن مؤمن باشد، نه این که با هدیه های بی مورد فرزند را مطیع بار آورند، چون درنهایت هدایای بی مورد کودک را نسبت به هدیه بی تفاوت می کند و یا این که کودک می آموزد که با اطاعت های دروغین، هدیه ای طلب کند، به تعریفی دیگر برای صفات مثبت خود نیز طلب اجرت یا رشوه (هدیه) می کند. تشویق و پاداش برای تکرار رفتار مثبت و مطلوب و تقویت آن، بسیار ضروری است، اما استفاده نا به جای از آن، به جای آن که نردبان ارتقا شود می تواند چاه سقوط باشد، به ویژه در دوره نوجوانی.

• خانواده های بی نظم و ترتیب که فاقد قوانین مشخص و معین اند، نمی توانند در تربیت فرزندان حرف شنو موفق باشند.

در چنین خانواده هایی تفکر حاکم بر والدین توانایی قانون گذاری ندارد و قادر به نظم بخشیدن و قانونمند ساختن خانواده و روابط میان اعضای آن نیست، پس مقررات مشخصی که فرزند باید از آن پیروی کند وجود ندارد، جز درخواست ها و نیازهای والدین که این امر نیز در فضای بی قانون از سوی فرزندان به اجرا درنمی آید. شخصیت های ضداجتماعی، غالبا محصول خانواده های نابسامان اند.

• محبت پدر و مادر به فرزندان، باید به گونه ای باشد که موجب نابهنجارهای رفتاری در آنان نشود و از نوازش های بی مورد و افراطی، که موجب لوس شدن فرزندان می گردد، باید خودداری کرد، زیرا بروز چنین عارضه ای، موجب ایجاد خلل در امر تربیت صحیح فرزند می شود.

این گونه فرزندان، سعی دارند امور را براساس خواسته های خود به پیش ببرند و چون درک و فهم کافی نسبت به اعمال گوناگون و پیامدهای حاصل از آن ندارند، در نتیجه ممکن است خواستار انجام اعمالی از سوی والدین باشند و یا خود اقدام به اعمالی بدون توجه به راهنمایی های والدین کنند که آثار سوء و زیانباری برای آنان به دنبال داشته باشد، علاوه بر آن که محبت بیش از حد به فرزندان می تواند موجب تقویت روحیه سلطه جویی، پرتوقعی، نازپروردگی و خودپسندی شود.

•کارشناس ارشد مسائل آموزشی و تربیتیی