آرشیو چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۸، شماره ۲۷۳۰
ایران
۱۵
جاذبه ها

سعدی، مردی که به زبان همه سخن می گفت

دکتر محمدعلی مظاهری تهرانی

خبرنگار جام جم: ای گل خوش بوی اگر صد سال باز آید بهار / مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را... شیخ اجل در چنین روزی «به ارادت، سر بر آستان دوست نهاد» و از جهانی «چشم تماشا بست» که تا همیشه ها از «نفس بهاری و دم مسیحایی» اشعار جاودان و شگرف و سیالش «خرم است و همیشه خرم خواهد بود» 18 آذر سال 671 خورشیدی جلالی (یعنی ذی حجه 691 قمری)

سالیانی پیشتر، مطلبی از استاد اسلامیندوشن در محافل فرهنگی و بین ایراندوستان «شوری دگر انداخت.» آن مطلب، در اصل گزارشی بود از مجموعه بناهایی که در اطراف آرامگاه شکسپیر ساخته شده است؛ یک شهر فرهنگی... اگر درست بگویم سپس استاد با مقایسه شکسپیر و فردوسی، بنای فعلی آرامگاه این ابرمرد را مثل همه مقبره های بزرگان این سرزمین، شایسته قدر او ندانسته بود... اگرچه قرار شد با افتتاح یک حساب، اعتباری فراهم آید تا... مثل مقبره شکسپیر، هر رخداد مهم فرهنگی ایران با نام، حضور روحانی و محوریت مجموعه فردوسی (و نه فقط بنای آرامگاه) باشد... اما... تا به حال که کاری صورت داده نشده است.

سعدی هم مثل فردوسی یا حافظ یا دیگر بزرگان تاریخ بشر متاسفانه در کشورشان تا حدودی غریب مانده اند؛ باما در آرامگاه سعدی که قدم بگذارید «باغ دلگشا»یی است که محل عصرانه و ناهار یا شام خوردن مردمان اطراف یا گردشگرانی است که ترجیح داده اند با پرداخت یک ورودی اندک، خود را از مخارج هتل و امثال ذالک معاف دارند.

درباره سعدی گفتن، همین بس که به قول بزرگی: ما در امروز و اکنونمان با زبان سعدی صحبت می کنیم نه این که سعدی در زمانه خودش در قرن هفتم به زبان ما سخن سرایی کرده باشد!

محلی که اکنون آرامگاه اوست، در گذشته، مکان زندگی شیخ اجل بوده است و برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوان، وزیر آباقاخان، مقبره ای بر فراز قبر سعدی شیرین سخن ساخته شد. بعدها سال 1187 ه.ق به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه بر فراز مزار شیخ بنا شد تا این که از طرف انجمن آثار ملی در سال 1331 ه.ش ساختمانی طراحی و بنا شد که تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی است و اکنون پذیرای چشمان تماشای ماست؛ اما در سعدیه باید یک شهر فرهنگی برپا می شد؛ چیزی که با شان و موقعیت و مقام این شیخ اجل =(بزرگ ترین بزرگان) سازگارا باشد.